مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
حکومت دینی
حوزههای تخصصی:
موضوع تمدن سازی و پیشرفت در حکومت های دینی، همواره از موضوعات مهم و چالش برانگیز در حوزه فرهنگ و تمدن بوده است. بی شک، بررسی مصداق های تاریخی این مقوله، کمک زیادی به روشن شدن مسئله و شفافیت نظریه پردازی ها می کند. این مقاله به شیوه توصیفی تحلیلی به بررسی و شناخت شاخصه های پیشرفت و تمدن سازی در حکومت حضرت یوسف و ارائه الگویی در این زمینه پرداخته است. ویژگی های حکومتی یوسف همچون مکین، امین، حفیظ و علیم، بر چهار راهبرد اصلی در اقتصاد تأکید دارد که عبارتند از: اختیار کافی در حوزه عمل، امنیت روانی برای امنیت اقتصادی، ضرورت پژوهش مستمر برای حفظ توازن اقتصادی جامعه و شناخت از چالش های پیش رو. برنامه ریزی چهارده ساله حضرت یوسف برای عدالت اقتصادی و مبارزه با قحطی و فساد اقتصادی به خوبی این اصل را تأیید می کند که اجرای عدالت اجتماعی در جامعه نیازمند برنامه ریزی بلندمدت و دقیق است. بر این اساس، حکومت یوسف را می توان نمونه ای از یک حکومت الهی موفق دانست و آن حضرت را الگوی کارگزار حکومت دینی و عامل به اخلاق اقتصادی به شمار آورد.
تحلیل عناصر داستانی و بررسی مفاهیم تربیتی قصة ذوالقرنین در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ذوالقرنین به عنوان شخصیتی قدرتمند و مؤمن در سورة کهف ظاهر شده است. داستان با محوریت شخص او و اقداماتی است که در سفرهای خود انجام می دهد. در این قصه از عناصر داستانی به شیوه ای ادبی و هنری مخصوصاً مکان هایی که ذوالقرنین به آنجا سفر کرده است و گفتگوهایی که با مردم مناطق مختلف داشته است بهره گرفته شده و در غالب آن ها مفاهیم ارزشمندی از صفات کارگزاران حکومتی مانند ایمان، تواضع، و... و وظایف آن ها همچون اجرای عدالت و مدیریت شایسته بیان شده است.
مقالة حاضر با هدف نشان دادن ساختار ادبی قصه و فهم عمیق تر آیات آن نگاشته شده که در ابتدا عناصر داستانی قصه مورد تحلیل قرار گرفته و سپس به ویژگی های شخصیتی ذوالقرنین و اقداماتی که وی در فرماندهی خود در مناطق گوناگون و در ارتباط با مردم انجام داده است اشاره شده است.
نظم های سیاسی در فقه شیعه و ظرفیّت سنجی آنها در خصوص مشارکت سیاسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تشکیل حکومت دینی و تأکید بر رعایت موازین دین در جامعه، ذیل قرائت های مختلفی از نظم سیاسی در فقه شیعه ارائه شده است. این قرائت ها که در ادوار مختلفی بیان شده اند، در قالب سه مدل اساسی قابلِ ارزیابی اند. برخی از آنها مختصّ زمان حضور امام معصوم7 است که می توان از آن به نظم نبوّت و امامت یاد کرد و برخی دیگر در زمان غیبت معصوم7 توصیه شده اند و مشتمل بر دو گونه قرائت نظم مردم سالار و نظم مردم سالاری دینی اند. با وجود مستند بودن همه این قرائت ها به مبانی و آموزه های فقهی، اموری چون «حضور یا غیبت معصوم7»، «تفاوت رویکرد اجتهادی»، «امکان تحقّق رویکرد مطلوب حکومت دینی» و «اقتضائات شرایط جامعه» به این قرائت ها تمایز بخشیده اند. این قرائت ها که به شکل و گونه ای خاصّ از حکومت حکم کرده اند، مقتضی تمایز مشارکت سیاسی مردم در عرصه جامعه اند. در نظم نبوّت و ولایت مشارکتِ سیاسی رویکردی مقبول دارد؛ لکن ساختار جامعه و حکومت موجود در زمان معصوم7 مقتضی غلبه مشارکت سیاسی نخبگان بر مشارکت سیاسی توده ها است. قرائت مردم سالار از حکومت که در فقه سیاسی مشروطه بیان شده، فضای مشارکت سیاسی گسترده ای فرا روی توده ها قرار می گیرد؛ لکن با آنکه قرائت مشروطه از مطلوبیّت نسبی در برابر نظم سلطنت برخوردار است، نظم غایی شیعه محسوب نمی شود؛ لذا رویکردهای مشارکتی این نظم سیاسی نیز در همین سطح قابل ارزیابی است. این درحالی است که نظم ولایت فقیه با قرائت مردم سالاری دینی، علاوه بر حجیّت و مطلوبیّت، از رویکردهای مشارکتی گسترده ای برای توده مردم و نخبگان برخوردار است و ظرفیّت های موجود در این قرائت بستری فراخ از مشارکت سیاسی را فرا روی توده مردم و نخبگان قرار می دهد تا حکومت ها بتوانند در راستای کارآمدی خویش از مشارکت حدّاکثری مردم و نخبگان در اداره امور جامعه بهره بگیرند.
ماهیت فقه سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فقه سیاسی به مثابه گرایشی تخصّصی در کنار سایر گرایش های علمی فقه، در زمان گذشته به تناسب موقعیّت و شرایط و به خاطر اموری چون محدودبودن جامعه شیعی، رسمیّت نداشتن مذهب شیعه و فراگیربودن اقتضای تقیه در برابر سلاطین جائر از حجم مسائل و کیفیّت اندکی برخوردار بود، و امروزه به سبب اموری چون حجم وسیعی از مسائل مستحدثه سیاسی، اقتدار اجتماعی سیاسی فقیهان و توسعه فقه سیاسی به گستره امور اجتماعی و حکومتی، از کیفیّت و کمیّت بسیاری برخوردار شده است. اموری چون اختلاف در معنای فقه سیاسی، تمایز آن با فقه حکومتی، سطح انتظار از فقه سیاسی و حکومتی و گونه شناسی متفاوت در عرصه استنباط مسائل سیاسی، موجب ارائه قرائت های متفاوتی از فقه سیاسی با محوریّت فرد، اجتماع یا حکومت شده است. هویّت فقه سیاسی مطلوب در عصر حاضر در گرو شاخص ها و ملاک هایی است که در این تحقیق مورد عنایت قرار می گیرد.
آسیب شناسی زمانه حضرت علی (ع) و موانع تحقق حکومت دینی با تأکید بر نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ و سیره اهل بیت(ع)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی حکومت وسیاست در روایات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث کلیات موارد دیگر متون حدیث نهج البلاغه پژوهی
یکی از اشکال هایی که برخی از نواندیشان و حامیان جدایی دین از سیاست مطرح می کنند، این است که اگر برپایی حکومت دینی امکان پذیر بود، باید در ادوار مختلف تاریخی و زمان زعامت انبیای عظام الهی، یا دستکم در دوران حیات ائمه معصومین (ع) شاهد تحقق عینی چنین امری می بودیم و حکومت دینی و الهی تشکیل می شد. این افراد بدون توجه به مضمون و محتوای آیات قرآنی و همچنین روایات فراوان مأثور از ائمه معصومین (ع) که برپایی حکومت الهی و دینی در مقاطعی از تاریخ بشر توسط انبیای الهی را تأیید کرده اند، به طور کلی چنین امری را انکار می کنند و بر طبل جدایی دین از سیاست می کوبند.
در این نوشتار با تحدید دایرة زمانی بحث، به آسیب شناسی و تحلیل شرایط و زمانة مولای متقیان حضرت علی (ع) و موانع تحقق حکومت علوی در این دوران – آن گونه که در کتاب گرانسنگ نهج البلاغه به تصویر کشیده شده است – خواهیم پرداخت و نشان داده شده است که در دوران حکومت امیر مؤمنان علی (ع) دنیاطلبی و بی بصیرتی یاران امام و بی توجهی آنان به اوامر الهی و توصیه های حاکم زمانه، شرایطی را فراهم آورده بود که عملاً تحقق حکومت عدل الهی امکان پذیر نبود. این معضلی است که در طول تاریخ بلند حیات بشری و در زمان تمام انبیا و اولیای الهی همواره مانعی اساسی بر سر راه تشکیل حکومت دینی بوده است.
تعامل رویکرد قدسی و عرفی با حقوق بشر
حوزههای تخصصی:
بسیاری عرفی گرایی را به عنوان مقدمه ای لازم برای توسعة حقوق بشر تلقی می کنند. از این دیدگاه، سازگاری و ناسازگاری اسلام و حقوق بشر به امکان برداشتی عرفی گرایانه از اسلام بستگی دارد. چنین ادعایی مبتنی بر این استدلال است که حقوق بشر در گفتمان تجدد حقوقی است که هر فرد به مقتضای انسان بودن از آن برخوردار است. از این رو، برخورداری یکسان از این حقوق با هرگونه تبعیض و جدا سازی بر اساس مذهب ناسازگار است. درحالی که حکومت دینی به دلیل رسمیت بخشیدن به یک مذهب و تنظیم روابط و مناسبات فردی و جمعی بر اساس آن، ناگزیر از این جداسازی است. مقاله در پی تبیین این مطلب است که کدام برداشت ها از حکومت دینی تعامل بیشتری با حقوق بشر دارد.
راشد الغنوشی و مردم سالاری دینی
پژوهش حاضر تحت عنوان »راشد الغنوشی و مردم سالاری دینی« می باشد که به بررسی چرایی و چیستی مردم سالاری دینی در اندیشه راشد الغنوشی می پردازد و به این پرسش پاسخ داده می شود که چرا غنوشی و اسلام گرایان تونسی به گفتمان مردم سالاری یا دموکراسی که تا چند دهه پیش، از بردن نام آن هم اکراه داشتند، روی آوردند؟ و در این الگوی مردم سالاری دینی جایگاه حقوق بشر و آزادی عقیده و اندیشه کجاست؟ بررسی مقوله مردم سالاری، از جمله مقولاتی نیست که مسلمانان برای بار نخست و از طریق تجربه غربی با آن آشنا شده باشند، بلکه بالعکس مردم سالاری در تجربه و تئوری سیاسی مسلمانان حاضر بوده است. گواه آن تجربه حکومت اسلامی در صدر اسلام می باشد. حکومت پیامبر (ص) در مدینه و چند سال حاکمیت حضرت علی (ع) در کوفه بزرگترین شاهد در تجربه نحوه دخالت مردم در حکومت است. راشد الغنوشی نیز از نسل جدید متفکران اخوانی به بررسی مردم سالاری دینی پرداخته و آن را مورد بررسی قرار داده است. در این مقاله که با روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و از طریق جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای از منابع صورت گرفته است، با مقدمه ای در خصوص توصیف دموکراسی و امکان سازش آن با دین، به بررسی ابعاد مختلف مردم سالاری دینی در اندیشه راشد الغنوشی پرداخته شده است. و در این راستا مقولاتی چون آزادی و نقش مردم در حکومت دینی در ابعاد مشروعیت، نظارت و رابطه با حکومت مورد توجه قرار گرفته است.
اندیشه حکومت دینی و روابط دین و دولت در ذهن و زبان ایرانیان
دین و دولت، همانگونه که در اندیشه سیاسی امروزه مورد بحث می باشد، در طول تاریخ در ذهن و روان انسان ها وجود داشته است و تعامل مابین این دو نهاد زائیده سده های پیشین بوده که فرایند تاریخی و اجتماعی دیرینه ای داشته است و در سرزمین کهن ایران و پیوند میان آن را می توان در میان آثار و نوشته های گذشتگان جستجو کرد. بر مبنا و گواهی متون مذهبی زرتشتی و دین مزدیسنایی، کتیبه ها، نوشته ها و آثار عهد هخامنشی و ساسانی، متن شاهنامه فردوسی که سند هویت ملی ایرانیان است و در کل، ادبیات کلاسیک فارسی که آئینه افکار و اندیشه مردم است، در تمدن ایرانی، شاه نماینده خدا بر زمین و مورد تأیید و حمایت الهی است و وظیفه عمده شاه به عنوان نماد دولت و حاکمیت، دین گستری است. وظایف متقابل دین و دولت در هم افزایی قدرت یکدیگر، امری است که مورد توجه روحانیون زرتشتی و شخص شاه بوده است و در تعلیمات و باور غالب آن عهد به ویژه عصر ساسانی، دین و دولت به منزله دو برادرند که باید حامی و پشتیبان هم باشند که بقا و رشد همدیگر را ضمانت نمایند. طبق گزارش های تاریخی از متون مذکور، می توان گفت حکومت و سلطنت پادشاهی ایرانی که مبین رابطه عمیق دین و دولت است، جلوه ای از سلطنت الهی است بر روی زمین، که اهورامزدا (آفریدگار یکتا) در آسمان به مدد فرشتگان و امشاسپندان بر این جهان حکم می راند. اندیشه فره ایزدی به وضوح بیانگر مشروعیت سیاسی نظام های سلطنتی در ایران است.
مسئولیت حکومت دینی در حفاظت از مرزهای عقیدتی شهروندان در فضای مجازی از منظر فقه وحقوق
حوزههای تخصصی:
همان طور که از نام «حکومت دینی» پیداست یکی از وظایف ذاتی و اولیه آن ترویج مبانی دینی و حفظ و حراست از آنهاست. برای این مهم شیوه های مختلف و متنوعی وجوددارد اما مهم تر از شیوه ها این است که ظاهرا هنوز برخی در اصل موضوع تردید دارند. برخی هنوز در اینکه آیا حفاظت از مرزهای عقیدتی از وظایف ذاتی حکومت است تردید دارند. بنابر این جای طرح این پرسش است که «آیا از منظر فقه و حقوق اسلامی حکومت دینی وظیفه ای در حفظ و حراست از مرزهای عقیدتی شهروندان در فضای مجازی دارد یا خیر؟» فرضیه این مقاله آن است که با توجه به فلسفه تشکیل حکومت دینی و دیدگاه های فقهای اسلام همچنین اصول موجود در قوانین موضوعه ایران، یکی از وظایف حکومت دینی حفظ و حراست از مرزهای عقیدتی است که یکی از مصادیق آن حراست و حفاظت از فضای مجازی برای جلوگیری از آسیب رسانی به اعتقادات شهروندان و دیگری ترویج و تبلیغ اعتقادات صحیح دینی در فضای مجازی است. برای اثبات این فرضیه از روش توصیفی- تحلیلی بهره می گیریم.
رابطه اسلام و تمدن در اندیشه امام خمینی (ره)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
موضوع رابطه دین و تمدن و نقش دین در فرایند تمدن سازی، از مباحث بسیار مهم در حوزه مطالعات تمدنی به شمار می رود. این نوشتار درصدد است چیستی و چگونگی رابطه دین اسلام و تمدن را در اندیشه امام خمینی(ره) مورد واکاوی قرار دهد. برای این هدف، با روش توصیفی - تحلیلی، تلاش شده تا به این پرسش پاسخ داده شود که از دیدگاه امام چه نسبتی بین اسلام و تمدن برقرار است؟ نتایج این بررسی، نشانگر آن است که امام خمینی(ره) با اعتقاد به جامعیت، قلمرو حداکثری و ابعاد دنیوی و اجتماعی دین اسلام، آن را دینی تمدن ساز می داند که تمدن حقیقی؛ یعنی بالاترین مراتب تمدن را در آن می توان یافت. اسلام در گذشته، توانایی تمدن سازی خود را به خوبی نشان داده و عامل اصلی افول تمدن اسلامی، دوری از دین بوده و راه احیای آن نیز در بازگشت به اسلام است. لازمه تمدن سازی، پویایی اندیشه دینی است. تشکیل حکومت دینی، گامی اساسی در عمل کردن به دین در عرصه حیات اجتماعی مسلمانان و در نتیجه، در تحقق تمدن اسلامی به شمار می رود و تشکیل امت اسلامی، برای دست یابی به تمدن فراگیر اسلامی ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
جایگاه شبکه مسلمانان میانه رو در اعمال قدرت نرم آمریکا؛ با تأکید بر جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
56 - 77
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با اتخاذ رویکرد تحلیلی متکی بر تبیین ماهیت قدرت نرم از سوی نظریه پرداز اصلی آن، جوزف نای به چیستی، اجزا و اهداف آن پرداخته و از سوی دیگر با برداشتی تفسیری- تحلیلی از قرآن کریمجریان نفاق را به عنوان شبکه ای پیشینی و مهیّا برای پیشبرد اهداف قدرت نرمِ دشمن علیه حکومت اسلامی معرفی می نماید. نتایج این بررسی دلالت بر آن دارد که قدرت سیاسی جریان نفاق، همپای قدرت حکومت دینی افزایش یافته و طبق الگوی قدرت نرم جوزف نای با ایجاد اختلال سیاسی در قدرتِ حکومت دینی بخشی از نظام سیاسی حکومت مخاطب را جذب دشمن کرده و زمینه های تغییر ماهیت نظام سیاسی دینی یا تغییر رفتار آن را فراهم می کند. سؤالی که در اینجا مطرح است این که جریان نفاق (مسلمانان میانه رو به تعبیر جوزف نای) در حکومت دینی چه نقشی را در اعمال قدرت نرم دشمن ایفا می نماید؟ فرضیه ما این است که آنچه در نظریه قدرت نرم جوزف نای تحت عنوان "شبکه مسلمانان میانه رو" آمده است که موجب اختلال سیاسی در قدرتِ حکومت دینی و حصول نرمِ نتایج در تغییر ماهیت یا رفتار آن می شود، منطبق بر ویژگی های جریان نفاق در قرآن است که این جریان در جمهوری اسلامی ایران با نام "اسلام آمریکایی" شناخته می شود.
پژوهشی فقهی- حقوقی در الزام حکومتی بر حجاب زنان جهانگرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و مبانی حقوق اسلامی سال پنجاهم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
441 - 464
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری رشد سریعی در توسعه اقتصاد جهان داشته است. در میان مسائل مختلف گردشگری و عوامل آسیب زا به این صنعت، برخی افراد اجبار گردشگران به حجاب شرعی را، سبب نارضایتی وکاهش گردشگر دانسته و حتی آن را ضد حقوق بشر خوانده اند. این پژوهش بر آن است تا با روش تحلیلی، ادله فقهی حقوقی الزام دولت به حجاب گردشگران را بررسی کند. در این بررسی نشان داده خواهد شد که ادله امر به معروف و نهی از منکر، ادله ناظر به تأثیر مقتضیات زمان و مکان بر حکم حرمت تظاهر به منکرات می تواند به عنوان مبنای فقهی الزام غیر مسلمانان اعم از ساکن و جهانگرد شمرده شود و بیانگر مسوولیت دولت اسلامی است. علاوه بر آنکه از منظر حقوقی، حکم مستفاد از قانون هر کشور جهانگردان را موظف به عمل طبق آن کرده و در صورت عدم عمل به آن، سوگندنامه خود را شکسته و در صورت ورود به کشور، حکومت حق الزام وی را دارد.
قاعده اهمّ و مهمّ و نظریّه غیر اخلاقی توجیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخلاق در حکم رانی و کشورداری، از اموری است که همواره دغدغه اندیشمندان جوامع بوده است، و امروزه نیز اخلاق سیاسی و سیاست اخلاقی از مهم ترین مباحث مورد علاقه متفکران جهانی در حوزه فلسفه سیاسی و فلسفه اخلاق می باشد. در این مقاله پس از نگاهی اجمالی به آراء صاحبان مکاتب مختلف پیرامون نسبت میان اخلاق و سیاست، و با مقایسه نظرات مارکس، ماکیاولی، امام علی بن ابیطالب و با استناد به قرآن نشان داده ایم که اساس روش زمامداری مورد سفارش نیکولو ماکیاولی، که در عمل مورد قبول تمامی حاکمان بشری است، همانا جواز استفاده از هر چیزی برای وصول به هدف است، که از آن تعبیر میشود «هدف وسیله را توجیه می کند». در حالی که امام علی بن ابی طالب، داماد و نزدیکترین یار پیامبر اسلام، و جانشین منتخب ایشان، به صراحت چنین نظری را رد می کند، و آنگاه به آراء فقهاء شیعه در این زمینه مراجعه و به ریشه یابی قاعده اهمّ و مهمّ و مرجّحات باب تزاحم پرداخته، نشان داده ایم قرآن کریم و روایات اهلبیت تنها در مورد خاص «حفظ یا نجات جان انسانها» اجازه استفاده از امور ممنوعه را می دهد، و تعمیم آن به تمامی موارد اهمّ و مهمّ روا نمی باشد.
بررسی تطبیقی نظریه دولت از دیدگاه آکوئیناس و امام خمینی ره(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی ره فیلسوف و متفکر و عارفی که نظریه دولت را بر اساس اصول اسلام تحول بخشید، در مقایسه با متفکران و فیلسوفان، به ویژه قدمای فیلسوفان، برتری، جامعیت و کارآمدی اندیشه سیاسی اسلام را اثبات کرده و بر غنای این مباحث افزوده است. این نوشتار نظریه دولت از دیدگاه حضرت امام ره را با اندیشه توماس آکوئیناس با رویکرد حقوق عمومی، با روش کتاب خانه ای و بررسی آثار نوشتاری و گفتاری، مقایسه نموده و اشتراکات و تفاوت های آن را استخراج کرده است. غایت فراطبیعی و الهی داشتن دولت، مشروعیت الهی، نیاز دولت به ابزار وحی، رهبری نهاد دینی، شرط علم و عدالت برای حاکم، ابتنای قانون موضوعه بر قانون الهی، و نظارت مردمی بر دولت از اشتراکات عمده دو دیدگاه است. این دو اندیشه در نوع حکومت، علت ضرورت دولت، رابطه دولت با نهاد دینی، جایگاه مردم و الزامی بودن تشکیل دولت بر فرد اصلح تفاوت های ظریفی دارند.
مبانی تحدید حاکمیت در حکومت دینی (مطالعه تطبیقی دیدگاه امام خمینی ره و قدیس آکوئیناس)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
کارویژه حکومت ها، اعم از دینی و غیردینی، اِعمال حاکمیت است. امروزه گستره حاکمیت، از اصل تحدیدناپذیری اندیشه های بُدَنی تبعیت ندارد و اغلب اندیشمندان بر تحدیدپذیری حاکمیت و ارائه تعاریف جدیدتر تأکید دارند. مقاله حاضر درصدد بیان این موضوع است که حاکمیت در حکومت های دینی نیز از فرمول تحدید حاکمیت، با شرایط خاص، پیروی می کند و خارج از دایره مقوله تحدیدپذیری نیست. در این خصوص، مطالعه ای تطبیقی با روش توصیفی تحلیلی، میان آرا و نظریات امام خمینی ره و توماس آکوئیناس، دو تن از مهم ترین و تأثیرگذارترین اندیشمندان دینی در باب حکومت دینی، اولی در جهان اسلام (تشیع) و دومی در دنیای مسیحیت (کاتولیک)، انجام شده است. برون داد پژوهش حاضر بیانگر این موضوع است که در رویکردهای کلان هر دو دیدگاه مورد مطالعه، مهم ترین مبنای تحدید اِعمال حاکمیت و قدرت سیاسی، بی تردید حاکمیت قانون الهی است.
امکان سکولاریسم اسلامی؟ نقد کتاب سکولاریسم اسلامی: نقدی بر دیدگاه روشن فکران مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هجدهم شهریور ۱۳۹۷ شماره ۶ (پیاپی ۵۸)
21-34
اگرچه بعد از دورة مشروطه حال وهوای مدرنیزاسیون غربی، ازجمله سکولاریسم در ایران دمیدن گرفت، تا پیش از وقوع انقلاب اسلامی کم تر مسئلة اصلی روشن فکران در تمام ابعاد آن بود. این درحالی است که با تأسیس حکومت دینی عموم روشن فکران و صاحب نظران به تصریح یا به تلویح و اشاره مفهوم سکولاریسم و ملزمات آن را در جامعة دینی ایران موردپرسش و چالش قرار دادند. تاآن جاکه برخی روشن فکران با نظریه پردازیِ برای پیوند جمهوری اسلامی با عقلانیت عرفی و مدرن امکان «سکولاریسم اسلامی» را مفهوم سازی کردند. منصور میراحمدی با نگارش کتاب سکولاریسم اسلامی: نقدی بر دیدگاه روشن فکران مسلمان به آن می اندیشد که سعی ایشان برای پیوند اندیشة سیاسی اسلامی و سکولاریسم را ناتوان، ناقص، و ناهم ساز با جریان کلی و اصلی جهان اسلام در حوزة نظر و عمل معرفی کند. در این مقاله بعد از معرفی ساختار و سازمان کتاب ایرادهای شکلی و محتوایی آن مطرح شده است.
حکومت سعادت گرا در اندیشه سیاسی علامه طباطبایی(ره)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تفکر فیلسوفان در طراحی جامعه مطلوب است، به این امید که در عالم واقع تمام یا برخی از جنبه های آن تحقق یابد. نظرات فیلسوفانی چون «افلاطون»، «لاک» و حتی در دوران معاصر، تئوری عدالت «جان رالز» با این هدف و مقصود بوده است. در اندیشه سیاسی اسلام نیز با توجه به آموزه های قرآنی و سنت نبوی و ائمه معصومین: در بحث حکومت و حاکمیت و شرایط جامعه مطلوب، فیلسوفان اسلامی درصدد ارائه طرحی برای جامعه مطلوب می باشند. در این مقاله تلاش شده است جایگاه سعادت به عنوان هدف و غایت جامعه مطلوب اسلامی در اندیشه علامه «طباطبایی» فیلسوف و مفسر اسلامی مورد بررسی قرار گیرد. از دیدگاه علامه طباطبایی، جامعه ای به سعادت می رسد که حرکتش در مسیر فطرت انسانی و نظام آفرینش باشد. حکومت مطلوب، حکومتی است که براساس دین و فطرت، جامعه را به سعادت برساند. ازاین رو، جامعه ای به سعادت دنیوی و اخروی می رسد که دین منطبق با فطرت بر آن جامعه حکومت کند. اما هدف از تشکیل حکومت این است که هر فردى از افراد جامعه به کمال لایق خود برسد و در نیل به سعادت، کسى و چیزى مانع وی نگردد.
بنیادهای هستی شناختی حکومت دینی (بر اساس نظام حکمت صدرایی)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مسأله اصلی تحقیق حاضر این است که بنیادهای هستی شناختی صدرایی چه نقش و تأثیری در تحلیل حکومت دینی، به عنوان یکی از مباحث مهم فلسفه سیاسی اسلامی دارند؟ برای پاسخ به این سؤال ابتدا با استفاده از روش توصیفی به چهار مسأله مهم از مبانی هستی شناختی صدرایی پرداخته ایم و سپس از روش توصیفی تحلیلی، نقش آن مبانی در تبیین و تشریح حکومت دینی از نگاه صدرا را بررسی کرده ایم. یافته های این پژوهش نشان می دهد اصولی چون ذومراتب بودن هستی، غایت مندی نظام هستی، تضاد و تزاحم در عالم ماده و همچنین حرکت جوهری و تغییر تدریجی در عالم ماده، تأثیری مستقیم بر مباحث فلسفه سیاسی صدرایی از جمله مسأله حکومت دینی دارد. بر اساس این مبانی، می توان تصویری تشکیکی و ذومراتب از حکومت دینی ترسیم کرد که از حکومت انبیا تا حکومت عالمان و مجتهدان را شامل می شود.
پاسخ گویی و حکمرانی مطلوب در حکومت دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از گذشته تا به امروز، همواره نقش دولت ها و حکومت ها در پیشرفت و تعالی جوامع یا عقب افتادگی آن ها مورد بحث و مناقشه بوده است به ویژه در چند دهه اخیر، این مهم بیش از پیش نمایان شده است و مباحثی؛ مانند دولت کوچک، دولت کارآفرین، دولت الکترونیک و دولت کارآمد به عنوان یک پارادایم غالب مطرح گشته است. مفهوم «حکمرانی مطلوب» به گونه ای فزاینده در ادبیات توسعه مورد استفاده قرار گرفته است. نظریه حکمرانی مطلوب که با ویژگی های مختلفی از جمله پاسخ گویی تعریف می شود، الگویی برای توسعه پایدار انسانی محسوب می گردد. لذا در این مقاله در پی اثبات این موضوع هستیم که آیا پاسخ گویی که به عنوان یکی از مؤلف ه های حکمران ی مطلوب از منظر نظام بین الملل مطرح می باشد، در متون دینی و گزارش های تاریخی، معط وف به شیوه کشورداری به شکلی صریح، قابل ردیابی است؟ از این رهگذر با بررسی مؤلفه مذکور در حکومت علوی، در خواهیم یافت که امام علی7 نه تنها در مقام نظر معتقد به حکمرانی مطلوب بوده اند، بلکه در عمل نیز همواره خود را متعهد به آن می دانستند.
جایگاه تربیت دینی در حکومت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و نهم مهر ۱۳۹۹ شماره ۲۷۴
21-32
حوزههای تخصصی:
بحث وظیفه یا عدم وظیفه حکومت در قبال تربیت دینی از مسائل مهم فلسفه سیاسی حکومت است. هر حکومتی موضعی خاص در برابر تربیت دینی دارد. این پژوهش با هدف بررسی این مسئله، با روش توصیفی تحلیلی ابتدا با بیان دیدگاه ماکیاول، لیبرالیسم و اسلام در این زمینه، به دنبال پاسخ به این سؤال است که آیا حکومت نسبت به تربیت دینی انسان ها وظیفه ای دارد؟ در این زمینه ماکیاول تمام تلاش حکومت را در جهت حفظ قدرت می داند؛ در دیدگاه لیبرالیسم برطرف کردن نیازهای مادی مدنظر بوده است؛ اما اسلام با توجه به نیازهای مادی و معنوی افراد، وظیفه حکومت را فراتر از نیازهای طبیعی و اولیه مردم دانسته و خود را نسبت به تربیت دینی و هدایت افراد به مسیر سعادت، مسئول می داند؛ و همین نکته، تمایز حکومت دینی با حکومت غیردینی را مشخص می کند.