مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
نوآوری
حوزه های تخصصی:
امروزه نیروی انسانی به عنوان عنصر راهبردی و اساسی ترین راه برای افزایش اثربخشی و کارایی سازمان محسوب می شود. بسیاری از صاحب نظران بر این باورند که ادامه حیات سازمان ها در گرو نوآوری و بدون توجه به مدیریت دانش، دستیابی به سطح مناسبی از نوآوری امری غیر ممکن است. هدف از اجرای این تحقیق، بررسی نقش میانجی قابلیت های مدیریت دانش در ارتباط بین اقدامات مدیریت منابع انسانی و نوآوری است. جامعه آماری تحقیق 230 نفر از کارکنان و مدیران شرکت ارتباطات زیرساخت بودند که تعداد 144 نفر بر اساس جدول مورگان به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. داده های حاصل از پرسشنامه با استفاده از نرم افزار 19SPSS، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و آزمون های همبستگی و رگرسیون چندگانه بارون- کنی انجام شد و اهمیت ضرایب در هر مرحله مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که اقدامات مدیریت منابع انسانی به طور مستقیم و غیرمستقیم بر نوآوری از طریق متغیر میانجی قابلیت های مدیریت دانش تأثیر دارد. از سوی دیگر، تحلیل داده ها نشان داد که اقدامات مدیریت منابع انسانی رابطه مثبتی با قابلیت مدیریت دانش دارد. به علاوه، اقدامات مدیریت منابع انسانی دارای تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم، از طریق میانجی مدیریت دانش بر نوآوری دارد.
رابطه کیفیت تحصیلات و کیفیت نهادی با نوآوری در فناوری های زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوآوری در فناوری های زیست محیطی می تواند نقش مهمی در گذار به توسعه پایدار ایفا کند. این پژوهش تاثیر کیفیت تحصیلات و کیفیت نهادهای سیاسی را بر نوآوری در فناوری های زیست محیطی مورد بررسی قرار می دهد. داده های به کاررفته مربوط به اختراعات ثبت شده 58 کشور در سال 2013 است. برای تحلیل داده ها از رگرسیون دوجمله ای منفی استفاده شده است. نتیجه های به دست آمده نشان می دهند که کیفیت تحصیلات رابطه مثبت و معناداری با نوآوری در فناوری های زیست محیطی دارد. اما برای کیفیت نهادهای سیاسی تاثیر معناداری مشاهده نشد. همچنین همبستگی مثبت و معناداری مابین هزینه های دولت در پژوهش و توسعه و نوآوری در فناوری های زیست محیطی وجود دارد به گونه ای که افزایش این هزینه ها باعث افزایش نوآوری های زیست محیطی می شود. نتیجه به دست آمده در مورد کیفیت نهادهای سیاسی ممکن است نشان دهنده شکست بازار در مورد فناوری های زیست محیطی باشد. سیاست های دولت برای توسعه فناوری های زیست محیطی می تواند راه حلی برای شکست بازار در این زمینه باشد.
مقایسه ی میزان گرایش دانش آموزان به تفکر انتقادی و خلاقیت و نوآوری بر اساس "" جو اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرایش به تفکر انتقادی، خلاّقیت و نوآوری یکی از چالش های مهم مدارس هزاره ی سوم هستند که زمینه رشد و ارتقای دانش آموزان در موفقیت های تحصیلی و شغلی را فراهم می نماید. پژوهش حاضر به منظور مقایسه ی میزان گرایش دانش آموزان دختر پایه سوم متوسطه شهر تبریز در گرایش به تفکر انتقادی، خلاقیت و نوآوری بر اساس جو اجتماعی باز و بسته مدارس انجام شده است. روش تحقیق از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش کلیه ی دانش آموزان دختر پایه ی سوم دوره ی دوم متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 93-1392 که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای 365 نفر انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های جو اجتماعی هالپین و کرافت، تفکر انتقادی ریکتس، خلاقیت عابدی و نوآوری کولز و واندن بروک استفاده شد که اعتبار پرسشنامه ها با استفاده از آلفای کرانباخ مناسب گزارش شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره(MANOVA) استفاده شد. نتایج حاصل نیز، نشان داد که میزان گرایش دانش آموزان دختر به تفکر انتقادی، خلاقیت و نوآوری براساس جو اجتماعی باز و بسته متفاوت است که از میان متغیرهای فوق، جو اجتماعی باز مدارس بیشترین تأثیر را بر گرایش به خلاقیت دانش آموزان دختر داشته است.
عوامل موثربرکارآفرینی سازمانی(مورد مطالعه صنعت غذایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به پویایی و پیچیدگی شرایط و محیط کسب و کار امروزی ،داشتن و به کارگیری تفکرات و رفتار کارآفرینانه و ایجاد سازمان های کارآفرین بر کسی پوشیده نیست. سازمان های عصر حاضر به کارآفرینی سازمانی به دلیل نقشی که در کسب مزیت رقابتی پایدار از طریق؛ نوآوری، مخاطره پذیری و نوسازی استراتژیک برای سازمانها ایفا می کند، توجه خاصی داشته اند. با توجه به اینکه فراهم سازی شرایط برای اجرای ابعاد فوق توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده؛ هدف این پژوهش آن است که با رویکردی جامع به شناسایی و اولویت بندی عوامل تاثیر گذار بر کارآفرینی سازمانی در صنایع غذایی بپردازد. کارآفرینی سازمانی می تواند فرصت های خلق ارزش جدید در صنایع غذایی را شناسایی و توسعه دهد. جامعه آماری اول این پژوهش شامل 714 نفر از مدیران، متخصصان و کارشناسان شرکت های کارآفرین در صنایع غذایی بهروز، زمزم، پاک، گلستان و محسن می باشد؛ که با فرمول کوکران 250 نفر به شیوه تصادفی ساده به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. جامعه آماری دوم نیز برای اولویت بندی عوامل تعداد 16 نفر از صاحب نظران و اساتید مدیریت کارآفرینی دانشگاهها می باشند. ابزار اصلی مورد استفاده در این تحقیق برای گردآوری داده ها پرسشنامه است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ شیوه اجرا توصیفی – همبستگی است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش های مدل یابی معادلات ساختاری و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی استفاده شده است. نتایج بررسی نشان می دهد که چهار دسته عوامل؛ سازمانی، فردی، استراتژیک و محیطی تاثیر مثبتی بر کارآفرینی سازمانی در شرکت های کارآفرین در صنایع غذایی دارند و در ضمن عوامل سازمانی از اهمیت بیشتری در این رابطه برخوردارند.
عوامل موثر بر صادرات مبتنی بر فناوری برتر با استفاده از روش سیستم معادلات همزمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صادرات مبتنی بر فناوری های نوین همیشه به عنوان یک مزیت رقابتی مطرح بوده است و حاکی از پویایی و انسجام اقتصادی کشور و جایگاه ویژه آن در بازارهای جهانی است. کمبود نوآوری یکی از عوامل اصلی موثر بر صادرات با فناوری برتر در کشورها است و تا زمانی که نوآوری و آموزش های استفاده از علوم و دانش ارتقا نیابد، بازدهی و کارایی سایر عوامل تولید در سطح نازل باقی می ماند. از اینرو، هدف این مطالعه بررسی تاثیر نوآوری بر صادرات مبتنی بر فناوری برتر در کشورهای منتخب درحال توسعه و توسعه یافته طی دوره زمانی 2013-2007 با رهیافت داده های تابلویی و با روش تخمینی معادلات همزمان است. برآورد مدل عمومی بیان می دارد در کشورهای درحال توسعه، ضریب شاخص جهانی نوآوری و انباشت جریان ورودی سرمایه گذاری مستقیم خارجی و تولید ناخالص داخلی، مثبت و معنادار و ضریب شاخص حکمرانی، مثبت و بی معنا است و در کشورهای توسعه یافته، ضرایب متغیرهای شاخص جهانی نوآوری، انباشت جریان ورودی سرمایه گذاری مستقیم خارجی، تولید ناخالص داخلی و شاخص حکمرانی، مثبت و معنادار است. لذا به منظور بهبود محیط نوآورانه لازم است در سیاست گذاری ها از رویکرد اقتصاد منابع محور به اقتصاد دانش محور از طریق همسوسازی بیشتر سیاست های کلان اقتصادی با سیاست های علمی- آموزشی و پژوهشی به منظور تقویت ارتباط صنعت و دانشگاه و منطبق بر نیاز حال حاضر تولیدات صنایع مبتنی بر دانش و فناوری تغییر ایجاد شود.
بررسی رابطه ی رهبری تحول آفرین با خلاقیت و نوآوری و کارآفرینی سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رهبری تحول آفرین به عنوان یکی از سبک های رهبری در دهه های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. نیاز به رهبران تحول گرا برای سازمان هایی که می خواهند در چرخه رقابت باقی بمانند، بیش از بیش احساس می شود. این رهبران با تاثیر گذاری بر مولفه های مختلف رفتارسازمانی، فعالیت های کارآفرینی و خلاقیت و نوآوری کارکنان را افزایش می دهند. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی سبک رهبری تحول آفرین با نوآوری و خلاقیت وکارآفرینی سازمانی در بین کارکنان دانشگاه سیستان و بلوچستان است. تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی بوده و با توجه به نحوه گردآوری داده ها یک تحقیق پیمایشی محسوب می شود. حجم نمونه 248 نفر از کارکنان دانشگاه سیستان و بلوچستان بوده که به روش تصادفی ساده مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور جمع آوری داده ها از چهار پرسشنامه جداگانه ی رهبری تحول آفرین، خلاقیت و نوآوری و کارآفرینی سازمانی استفاده شد که برای سنجش روایی ابزارها از آزمون تحلیل عاملی تأییدی و نیز برای بررسی روایی افتراقی از روش متوسط واریانس بیان شده (AVE) استفاده شده است. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار Lisrel مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. ﻧﺘﺎیﺞ نشان داد که سبک رهبری تحول آفرین با خلاقیت و هم چنین ابعاد کارآفرینی سازمانی دارای رابطه ی معناداری می باشد، اما نمی توان رابطه ی معناداری بین مولفه های فرضیه ی سوم، یعنی رهبری تحول آفرین و نوآوری یافت.
عناصر کارکردی نظام نوآوری محصولات فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام های نوآوری با هدف جهت دهی و انتظام منابع با نهادها طراحی و استقرار می یابند. این مهم اما در صنایع فرهنگی با موانع و مشکلاتی جدی، ازجمله عدم ملاحظه نقش کلیدی سرمایه انسانی، موجب نادیده گرفتن یا آسیب به نوآوری ها شده تا حدی که تصویر صنایعی کم بهره از آن ها ساخته است. این تحقیق جهت یافتن چارچوبی برای چینش ابعاد کارکردی نظام نوآوری محصولات فرهنگی شکل گرفته و ضمن بررسی اندک ادبیات موجود در این عرصه، اقدام به تولید محتوا بر اساس استراتژی داده بنیاد کرده است. این ابعاد پس از کدگذاری مصاحبه ها به صورت مرحله به مرحله احصاء شده اند. جامعه آماری این تحقیق را متخصصان، خبرگان و صاحبان دانش و تجربه در حوزه صنایع فرهنگی تشکیل داده و سازوکار پیشنهادشده آن، از نوزده مصاحبه عمیق، به دست آمده است. در ادامه به وسیله مدل سازی ساختاری تفسیری روابط ابعاد کارکردی و سطوح سلسله مراتبی آن ها تبیین شد تا اطلاعات مستخرج از آن موجب تکامل چارچوب کارکردی پیشنهادی این تحقیق شود. درنهایت این تحقیق بیان می دارد که چارچوب کارکردی نظام نوآوری محصولات فرهنگی دارای 35 مؤلفه (مقوله) و 9 بُعد کارکردی (دسته مقوله) شامل قانون گذاری، جهت بخشی راهبردی، توسعه زیرساخت های کلان، مدیریت منابع، ایجاد و توسعه دانش و تجربه، انتشار و اشتراک دانش و تجربه، فرهنگ سازی، ارزش آفرینی اقتصادی و بازار سازی است.
ارزیابی و اولویت بندی مناطق شهری براساس شاخص های شهر خلاق (نمونه ی موردی: شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق، کاربردی و روش بررسی آن توصیفی – تحلیلی است و برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل های تحلیل شبکه ای، تاپسیس، رگرسیون چندمتغیره و تحلیل پرسشنامه استفاده شده است. جامعه ی آماری پژوهش، مناطق پنج گانه ی شهر سنندج و شاخص های تحقیق شامل بیست ویک زیرشاخص شهر خلّاق در قالب چهار شاخص کلی است. نتایج به دست آمده از مدل ANP نشان می دهد معیار نوآوری با 063/0 بیشترین تأثیر را در حرکت یک منطقه به سمت منطقه ی خلاق در شهر سنندج دارد. در ای ن می ان، شاخص های تعداد محققان با 116/0 و تعداد اختراعات با 088/0 در تحقق شهرخلاق سنندج بیشترین نق ش را دارند. منطقه ی سه با میزان تاپسیس 9596/0 در رتبه ی اول و منطقه ی چهار با میزان تاپسیس 2851/0 در رتبه ی آخر از لحاظ سطح خلاقیت قرار گرفته اند. محاسبه ی رابطه ی مؤلفه های شهر خلّاق و وضعیت موجود این مؤلفه ها نشان می دهد که 7/63 درصد از تغییرات تحقق مناطق خلاق سنندج ناشی از بهبود و افزایش به کارگیری مؤلفه های شهرخلاق است. براساس تحلیل آماری پرسشنامه، شاخص سرمایه ی انسانی بیشترین تأثیر را با میزان (24/4) درصد و کیفیت زندگی با میزان (82/3) کمترین تأثیر را در حرکت یک منطقه به سمت منطقه ی خلاق در سنندج دارند.
تحلیل رفتار استنادی نویسندگان مقالات فصلنامه حکمت و فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی (ره) (1393-1384)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی وضعیت استنادی مقالات منتشرشده در فصلنامه حکمت و فلسفه در دوره ده ساله 1384 تا 1393 می پردازد. این پژوهش با استفاده از روش تحلیل استنادی و بررسی کیفی انجام شده و داده ها با استفاده از قابلیت های آماری نرم افزار اکسل تجزیه و تحلیل شده اند. در این تحلیل، بخش هایی به تحلیل آماری مآخذ مقالات، متوسط تعداد استنادها، میزان استناد به انواع اقلام علمی، وضعیت زبانی مآخذ، میزان خوداستنادی و حوزه های موضوعی مقالات اختصاص یافته است. در قسمت بحث و نتیجه گیری این پژوهش هم ده فقره تحلیل کیفی در حوزه هایی مانند: نوآوری، علم سنجی و اخلاق پژوهش عرضه شده است. گرایش کم این تولیدات فلسفی به مقالات در مقایسه با کتاب ها و سایر منابع، مسئله «نوآوری» در این مقالات و رابطه آن با کمیت استنادها، «چند نویسندگی» و نسبت آن با نوآوری، سهم ناچیز تولیدات بومی در تولیدات جهانی این حوزه، گرایش زبانی مآخذ مقالات و نیز نسبت خوداستنادی نویسنده و خوداستنادی مجله و نیز دلالت های قابل استخراج درباره «کار جمعی» در حوزه های نظری تر علوم انسانی، ازجمله محورهایی هستند که مدلول آن ها در این پژوهش و در ارتباط با تحلیل استنادی انجام شده در حوزه فلسفه به عنوان یکی از حوزه های اصلی علوم انسانی در ایران مورد توجه قرار گرفته اند.
بررسی رابطه اجزاء سرمایه فکری با محرک های نوآوری سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرمایه فکری، به عنوان یک دارایی استراتژیک کلیدی برای عملکرد سازمانی شناخته شده، و راه حل های نوآورانه و مدیریت آن برای حفظ مزیت رقابتی شرکت حیاتی است. هدف این مقاله تحلیل رابطه بین سرمایه فکری، رقابت و محرک-های نوآوری در ۸ کارخانه فعال در صنعت لاستیک و پلاستیک بود. تحقیق حاضر در قالب مطالعات پیمایشی- تحلیلی قرار می گیرد. به منظور سنجش این عوامل، نظرات ۲۴۶ نفر از مدیران و کارکنان کارخانجات مورد مطالعه، با استفاده از روش سرشماری گرفته شد. ابزار مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه بود. داده های تحقیق با استفاده از آزمون های آماری توصیفی و استنباطی تحلیل شدند. برای سنجش پایایی پرسشنامه از معیار آلفای کرونباخ و برای بررسی روایی سازه از آزمون بارتلت استفاده شد؛ و نتایج، پایایی و روایی مناسب ابزار را نشان داد. همچنین، روایی محتوایی پرسشنامه با توجه به نظرات اساتید مدیریت و تعدادی از مدیران وکارشناسان مورد مطالعه تایید شد. در تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزار لیزرل ۸.۸ به منظور سنجش تاثیر متغیرها استفاده شد. یافته های مقاله حاضر نشان دهنده ارتباط مثبت و مستقیم اجزاء سرمایه فکری (سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری، سرمایه رابطه ای) با ایجاد مزیت رقابتی و همچنین با محرک های نوآوری در شرکت های مورد مطالعه بود. همچنین، نتایج نشان داد مزیت رقابتی نیز با محرک های نوآوری رابطه مثبت دارد. بنابراین، اجزاء سرمایه فکری از طریق ایجاد مزیت رقابتی با محرک های نوآوری به شکل غیرمستقیم در رابطه است.
تأثیر هوش تجاری بر عملکرد مالی از طریق نوآوری و موفقیت برند (مطالعه موردی: باشگاه های خصوصی ورزشی شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هوش تجاری از طریق نوآوری و موفقیت برند بر عملکرد مالی باشگاه های خصوصی ورزشی شهر رشت بود. روش این پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی بوده و جامعه آماری آن را مدیران باشگاه های خصوصی شهر رشت تشکیل دادند. به دلیل محدود بودن جامعه آماری، نمونه آماری برابر با جامعه آماری (کل شمار) در نظر گرفته شد (49 N= ). به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و روابط بین متغیرها نیز نرم افزار اسمارت پی ال اس 2 مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها نشان می دهند که هوش تجاری به ترتیب اثر معنا داری بر نوآوری و عملکرد مالی باشگاه های ورزشی خصوصی دارد؛ اما اثر آن بر موفقت برند معنا دار نمی باشد. درمقابل، تأثیر نوآوری بر موفقیت برند و عملکرد مالی معنادار می باشد. موفقیت برند نیز بر عملکرد مالی تأثیر دارد. براساس یافته ها مشخص می شود که هرچند هوش تجاری به طور قابل توجهی توانایی پیش بینی عملکرد مالی را دارد؛ اما درک این مکانیزم و دست یابی به موفقیت مالی، نیازمند توجه به کارآمدی سیستم نوآوری و اثربخشی مدیریت برند می باشد.
بررسی نقش عوامل موثر بر نوآوری (مقایسه کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش سهم دانش و تحقیق و توسعه در تولید کالاها و گسترش رقابت در حوزه های مختلف اهمیت حمایت از دانش و نوآوری های حاصل از تحقیق و توسعه که در کالاها و خدمات گوناگون، متبلور می شود، را به ضرورتی انکار ناپذیر تبدیل کرده است. از سوی دیگر در راستای تحقق سیاست های اقتصاد مقاومتی مبنی بر پیشتازی اقتصاد دانش بنیان، پیاده سازی و اجرای نقشه جامع علمی کشور و ساماندهی نظام ملی نوآوری به منظور ارتقاء جایگاه جهانی کشور و افزایش سهم تولید و صادرات محصولات و خدمات دانش بنیان و دستیابی به رتبه اول اقتصاد دانش بنیان در منطقه، شناسایی عوامل تعیین کننده و تأثیرگذار بر نوآوری امری ضروری به نظر می رسد. یکی از شناخته شده ترین راه های حمایت از رشد نوآوری در سطح ملی و بین المللی حمایت از حقوق مالکیت فکری است. لذا هدف این مقاله بررسی رابطه بین نوآوری و شاخص حقوق مالکیت فکری و سایر عوامل تأثیرگذار بر نوآوری در کشورهای منتخب توسعه یافته و در حال توسعه است. در این مطالعه با استفاده از داده های تابلویی اثر شاخص حقوق مالکیت فکری، تغییرات در تولید ناخالص داخلی سرانه، نرخ پس انداز، نرخ بهره واقعی و سرمایه انسانی بر نوآوری در دوره زمانی 2014- 2007 مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که حمایت از حقوق مالکیت فکری، فشار تقاضا و نرخ پس انداز رابطه مستقیم و نرخ بهره واقعی رابطه معکوسی با نوآوری در هر دو نمونه کشورها دارد. این در حالی است که متغیر سرمایه انسانی اثر متفاوتی در هر دو نمونه کشورها دارد.
چالش در کارکرد تربیتی هنرهای سنتی در مواجهه با نظام آموزشی معاصر (غرب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنرهای سنتی، کارکرد تربیتی در حیطه دین و اخلاق داشته اند. این کارکرد ناشی از هماهنگی صورت با معنا بوده است. مناسبت صورت با معنا منجر به سیر از ظاهر به باطن شده و فرایند تعلیمی آن در این مرحله شکل می گیرد. یگانگی صورت و معنا در هنرهای سنتی دوره معاصر نادیده گرفته شده و به تبع، فرایند تعلیمی آن از دست رفته است. سؤال این است که جدایی صورت از معنا در هنرهای سنتی چگونه به وجود آمده و چه آسیب هایی را به دنبال داشته است؟ فرض آن است که نحوه آموزش و تأثیرپذیری هنرهای سنتی از نظام آموزشی و ملاک های ارزش گذاری تفکر غرب، این آسیب را به وجود آورده است. به جهت رسیدن به جواب، منابع به روش کتابخانه ای شناسایی و ویژگی های هنری دو بازه زمانی قدیم و معاصر مطابقت داده شده است. با تحلیل محتوایی، یافته های پیش رو به دست آمده است: اختلال در وحدت صورت و معنا ناشی از 1. جدا افتادن هنرمندان هنرهای سنتی از علوم دیگر؛ 2. نادیده گرفتن مراحل منطقی آموزش؛ 3. اهمیت شیوه شخصی به دلیل اصالت یافتن فردیت و نوآوری است. با توجه به دستاوردها، نتیجه مهم قابل ذکر، از دست رفتن وجه تعلیمی به واسطه اختلال در سیر از ظاهر آثار به باطن آنهاست.
بررسی رابطه علّیت و تأثیر نوآوری بر رشد اقتصادی در کشورهای منتخب مِنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس نظریات رشد درون زا، دانش، نوآوری و تکنولوژی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر رشد اقتصادی محسوب می شوند. از طرفی این دیدگاه وجود دارد که با افزایش رشد اقتصادی امکانات و منابع مالی بیشتری در اختیار کارآفرینان قرار می گیرد و این می تواند به نوبه ی خود ابداعات و نوآوری را گسترش دهد. در واقع، یک جریان دایره وار بین نوآوری و رشد اقتصادی وجود دارد. علی رغم اهمیت عامل نوآوری در رشد اقتصادی، به لحاظ تجربی مطالعات اندکی در این زمینه، خصوصاً در مورد کشورهای در حال توسعه صورت گرفته است. بنابراین، در این پژوهش، با استفاده از الگوی تصحیح خطای برداری و اقتصادسنجی داده های تابلویی، رابطه ی علّی و ارتباط میان نوآوری و رشد اقتصادی درکشورهای منا طی بازه ی زمانی ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۱ مورد بررسی قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که یک رابطه ی علّیت یک طرفه از سمت نوآوری به رشد اقتصادی در کوتاه مدت و بلند مدت وجود دارد. درحالیکه، هیچگونه ارتباطی میان شاخص نوآوری و صادرات کالاهای با فناوری برتر با رشد اقتصادی وجود ندارد. همچنین، متغیرهای سرمایه گذاری مستقیم خارجی، تشکیل سرمایه ناخالص و نرخ رشد تولید ناخالص داخلی دوره های گذشته بر خلاف متغیر مخارج دولت رابطه ی مثبت و معنی داری با رشد اقتصادی دارند.
بررسی تأثیر یادگیری منطقه ای در نوآوری بنگاه های صنعتی (مورد مطالعاتی: بنگاه های صنایع غذایی و صنایع قطعه سازی در شهرک صنعتی توس مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درحالی که با تحول اقتصاد به سمت اقتصاد دانش بنیان، نوآوری به عنوان یک الزام برای مناطق کلان-شهری مطرح است؛ مطالعات نشان می دهد سرمایه گذاری در واحدهای تحقیق و توسعه نمی تواند به تنهایی افزایش نوآوری را در پی داشته باشد. در چارچوب تئوری مناطق یادگیری این خلأ که اندیشمندان آن را شکاف نوآوری نامیده اند به کمک ویژگی های منطقه ای بنگاه ها پر می شود. این نوشتار در پی مطالعه اثرگذاری ویژگی های یادگیری منطقه ای بنگاه ها بر نوآوری آن هاست. روش جمع آوری داده ها در این تحقیق مصاحبه با مدیران بنگاه های صنعتی به کمک پرسشنامه نیمه ساختمند بوده و داده ها به کمک نرم افزار SPSS و با استفاده از رگرسیون چندگانه تحلیل شده اند. بر مبنی این مطالعه اثر گذاری برخی از متغیرهای یادگیری منطقه ای شامل اندازه بنگاه ها، رقابت بین بنگاهی، به کارگیری نیروی کار ماهر محلی و زیرساخت های نهادی علمی در نوآوری بنگاه های مورد مطالعه معنی دار شناخته شد و %۴۴ از تغییرات نوآوری بنگاه ها نتیجه تغییر در مؤلفه های یادگیری منطقه ای آن ها (ضریب همبستگی ۰.۶۶۲) محاسبه گردید.
سنجش تأثیر شاخص رقابت پذیری GCI بر رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته برگزیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاخص رقابت پذیری (GCI)، از ۱۱۳ نشانگر تشکیل شده است. این نشانگرها در ۱۲ رکن نهادها، زیرساخت، فضای کلان اقتصادی، بهداشت و آموزش ابتدایی، آموزش تکمیلی، کارایی بازار کالا، کارایی بازار کار، توسعه بازار مالی، آمادگی های فناوری، اندازه بازار، تکامل کسب و کار و نوآوری گروه بندی شده است. ۱۲ رکن مذکور نیز در سه زیرشاخص نیازهای اساسی، افزایش دهنده کارایی و نوآوری و عوامل تکامل که سه مرحله اصلی توسعه می باشند، قرارگرفته اند. در این مطالعه، میزان تأثیر شاخص رقابت پذیری بر رشد اقتصادی کشورهای برگزیده اندازه گیری شده است. برای این کار، داده-های ۴۲ کشور جهان در دوره ۲۰۱۴-۲۰۱۰ به صورت پانل دیتا جمع آوری و مدل ارائه شده، برآورد گردیده است. نتایج برآورد مدل نشان می دهد که تأثیر نمره شاخص رقابت پذیری بر رشد اقتصادی کشورهای توسعه یافته برگزیده مثبت و معنی دار بوده و میزان آن به ازای ۱۰% افزایش در نمره شاخص رقابت پذیری ۳۲۵۸۸/۱۷ درصد از رشد اقتصادی است. این مقدار برای کشورهای در حال توسعه برگزیده و نوظهور ۴۹۵۲۲/۱۵ است.
بررسی و تحلیل شگردهای نوآوری در فرم ظاهری غزل نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قالب غزل از دیرباز با تعریفی مشخص و شکلی ثابت در ادب فارسی درخشیده است؛ بر بنیاد این تعریف؛ غزل، قالبی است که مصرع اول هر بیت با مصرع های زوج هم قافیه اند. در روزگار معاصر و همزمان با رواج شعر نو نیمایی تلاش ها برای تحول در عرصه ی قالب های کهن و از جمله غزل شروع شد. این نوآوری ها عمدتاً برای پویایی این قالب ها و متناسب ساختن آن ها با نبض تحولات زمانه رخ داد. یکی از جریان های مهم و اصیل در حوزه ی غزل، جریان غزل نو است که حدود نیم قرن است که در فضای ادبی کشور حضور دارد. در این سال ها هم در حوزه ی محتوا و هم فرم شاهد تحولات قابل توجهی در عرصه ی غزل بوده ایم. در این پژوهش با تکیه بر تحولات فرمی، سعی در تبیین و تشریح گونه های نوآوری در فرم ظاهری غزل داریم. گرچه تحولات این حوزه بسیار است، امّا یافته های این پژوهش نشان می دهد که مهم ترین آن ها عبارتند از: 1. تغییر در شکل نوشتاری و نظام سطربندی غزل (سطربندی نیمایی). 2. شکل گیری غزل نیمایی. 3. دیداری کردن غزل (کانکریت نویسی) یا القای تصویری معنا 4. به هم چسباندن ابیات هم معنا در غزل 5. آمیختگی با دیگر قالب ها 6. زیر هم نویسی یا نگارش ستونی ابیات. 7. آوردن دو مصرع در یک بیت 8. بهره گیری از علائم سجاوندی در پیکره ی غزل. 9. تقسیم غزل به چند بخش. 10. پایان بندی متفاوت در غزل. این مقاله پژوهشی است در واکاوی این شگردها، اهداف زیباشناختی و ارائه نمونه ها و تحلیل هایی پیرامون آن ها و در نهایت بحثی مختصر پیرامون آسیب شناسی این شگردها.
بررسی متغیرهای موثر بر قدرت علمی و فناوری و ارائه مدل ارزیابی قدرت علمی و فناوری کشورها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قدرت ملی، دارای منابع و سرچشمه های متعددی از جمله علم و فناوری است. این مؤلفه قدرت ملی به دلیل کارکرد بستر ساز آن در تولید و تقویت سایر ابعاد قدرت، همانند قدرت اقتصادی، نظامی و... از نقش کلیدی و مهمی در این عرصه برخوردار است. ازاین رو، این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای و پژوهش میدانی به دنبال پاسخ به این سؤال است که: مهم ترین متغیرها و شاخص های شکل دهنده به قدرت علمی و فناوری کشورها کدام اند. یافته ها و نتایج پژوهش شامل دو بخش مطالعات کتابخانه ای و میدانی است. بر این اساس، ابتدا در بخش مطالعات کتابخانه ای و با مراجعه به منابع معتبر مهم ترین شاخص ها و متغیرهای مؤثر بر قدرت علمی و فناوری کشورها استخراج گردید و با توجه به ماهیت و نقش آنها، این متغیرها در قالب شش عامل (فاکتور) نیروی انسانی، مالی و اقتصادی، میانجی، فناوری اطلاعات و ارتباطات، برونداد علمی و عملکرد در علوم استراتژیک، طبقه بندی گردیدند. در بخش مطالعات میدانی، نیز پرسشنامه ای در قالب ۶ فاکتور و ۱۰۲ شاخص به دو زبان فارسی و انگلیسی طراحی گردید و در اختیار صاحب نظران داخلی و خارجی قرار گرفت. بر اساس تجزیه وتحلیل پرسشنامه ها، مهم ترین متغیرها و شاخص های قدرت علمی و فناوری شناخته شد و همچنین اولویت بندی فاکتورهای شش گانه نیز مشخص گشت. بر این اساس، فاکتورهای مالی -اقتصادی، نیروی انسانی و برونداد علمی و نوآوری به ترتیب اولویت اول تا سوم را به خود اختصاص دادند. درنهایت با توجه به یافته های کتابخانه ای و میدانی، مدل مفهومی پیشنهادی ارزیابی و سنجش قدرت علمی کشورها در قالب ۶ فاکتور و ۴۴ متغیّر طراحی گردید.
نوآوری های امام خمینی(س) در قاعدة لاضرر و شباهت آن با سوء استفاده از حق در مسئولیت مدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین و پر کاربردترین قواعد فقهیه، قاعدة «لاضرر» است که با توجه به منشأ روایی آن، از دیرباز مورد توجه و استفادة فقهای عظام شیعه و سنی بوده است. اما نحوة استفاده و دایرة شمول این قاعده مورد اختلاف فقیهان است. امام راحل با دقت نظری بدیع و با نگرشی متفاوت با سایر فقیهان به روایت نبوی نگریسته و به استنباطی متفاوت دست یافته است که بر اساس آن، حدیث لا ضرر شامل خسارت های مادی و معنوی و بیانگر حکم اولیه ای در عرض سایر احکام اولیه است و در تعارض با هیچ حکمی جز حکم قاعدة سلطنت نیست. این استنباط شباهت کاملی با بیان حقوقدانان دربارة نظریة سوء استفاده از حق دارد که در مباحث مسئولیت مدنی ابراز شده و محدود کنندة دایره اِعمال حق است.
درآمدی بر معرفت شناسی اقتصاد تطوری؛ بررسی امکان پذیری میزان کاربردی-بودن استفاده از مفاهیم تطور زیستی در سپهر اقتصادی-اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
نگاه تطوری به اقتصاد از زمان انتشار کتاب نلسون و وینتر (1982) جان تازه ای گرفت و پس از آن متفکران بسیاری به استفاده و وام گرفتن از تعابیر تطور زیستی در سپهر اقتصادی-اجتماعی علاقه مند شدند. آنها تلاش وافری کردند تا اقتصاد مرسوم را که ریشه در مکانیک نیوتنی داشت به سمت و سویی سوق دهند که بتواند از آموزه های زیستی وام گرفته و تبیین های بهتری از فرآیند تغییر و توسعه اقتصادی ارائه دهد. در این مقاله، یک کوشش نظری برای جمع آوری و ارزیابی نقادانه آخرین یافته های پژوهشگران در ارتباط با اخذ مفاهیم زیستی در توصیف تطور فضای اقتصادی-اجتماعی صورت گرفته است. از رهگذر بحث در مورد دو موضوع تطور و توسعه اقتصادی نشان داده می شود در چه حوزه هایی این وام گرفتن ها موفق بوده و در چه حوزه هایی نمی توان بیش از این به مفاهیم زیستی اتکا کرد. مدلل می کنیم آموزه های زیستی می توانند در غنابخشیدن متافیزیک حامی نظریات اقتصادی مؤثر باشند، به شرطی که با توضیحات دیگری مثل منطق موقعیت تکمیل شوند و بتوان با تدوین فرضیه های آزمون پذیر، ارزیابی های نقادانه ای از مدعیات نظریه تدوین شده داشت