مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۲۱.
۳۲۲.
۳۲۳.
۳۲۴.
۳۲۵.
۳۲۶.
۳۲۷.
۳۲۸.
۳۲۹.
۳۳۰.
۳۳۱.
۳۳۲.
۳۳۳.
۳۳۴.
۳۳۵.
۳۳۶.
۳۳۷.
۳۳۸.
۳۳۹.
۳۴۰.
توانمندسازی
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال سوم تابستان ۱۳۸۷ شماره ۲
156 - 167
حوزه های تخصصی:
امروزه نیروی انسانی توانمند مهم ترین ابزار رقابتی سازمان هاست و مدیران عالی آن ها در صدد توسعه سرمایه انسانی از درون سازمان هستند. در بین همه کارکنان، مدیران و فرماندهان به دلیل تأثیر زیادی که در سازمان دارند، در صدر برنامه های توسعه ای قرار دارند. بر اساس تدبیر فرماندهی ناجا توانمندسازیِ فرماندهان و مدیران میانی نیز در اولویت مطالعه و بررسی قرار گرفته است. مطالعات قبلی انجام شده نشان داده اند که یکی از مهم ترین عوامل مؤثر بر توانمندسازی، عوامل معنوی است. این تحقیق با این هدف انجام شد تا میزان تأثیر عوامل معنوی (معرفت دینی، ایمان و بصیرت) بر توانمندسازی فرماندهان و مدیران میانی ناجا را مشخص نماید. پس از مطالعات کتابخانه ای در باره توانمندسازی و معنویت (و تعیین مؤلفه های آن)، تعداد 589 نفر از این فرماندهان به عنوان نمونه های تحقیق انتخاب شدند. از طریق پرسشنامه محقق ساخته نسبت به گردآوری داده ها اقدام و پس از تجزیه و تحلیل داده ها مشخص شد که به ترتیب ایمان (با میانگین 32/90)، معرفت دینی(با میانگین 49/84) و بصیرت (با میانگین 99/81) از 100 نمره بر توانمندسازی فرماندهان و مدیران میانی ناجا تأثیر دارند.
تبیین رابطه هوش سازمانی، کارایی و یادگیری سازمانی با توانمندسازی (مورد مطالعه، کارکنان فرماندهی انتظامی استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
224 - 238
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: این مقاله به تبیین رابطه میان هوش سازمانی، کارایی و یادگیری سازمانی با توانمندسازی کارکنان فرماندهی انتظامی استان چهارمحال و بختیاری پرداخته است.
روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی بوده که با هدفی کاربردی و به روش همبستگی انجام شده است. برای گردآوری داده های مورد نیاز نیز از تلفیق پرسش نامه های هوش سازمانی آلبرشت (2003)، یادگیری سازمانی نیفه (2001)، توانمندسازی اسپریتزر (1995) و بختیاری (1389) و پرسش نامه سنجش کارایی طلاوری (1381) استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان کارکنان فرماندهی انتظامی استان چهارمحال و بختیاری، تشکیل می دهند که از میان آنها تعداد 60 نفر به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. داده های به دست آمده نیز با استفاده از آزمون های آماری تی و همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل های انجام شده، مؤید این مطلب است که کارایی، یادگیری سازمانی و توانمندسازی کارکنان فرماندهی انتظامی استان چهارمحال و بختیاری بالا است. بین هوش سازمانی (کلی)، کارایی و یادگیری سازمانی کارکنان فرماندهی انتظامی استان چهارمحال و بختیاری با توانمندسازی (کلی) آنان رابطه معنادار وجود دارد و از میان ابعاد هوش سازمانی، بعد سرنوشت مشترک، بیشترین ارتباط و بعد کاربرد دانش، کمترین ارتباط را با توانمندسازی کارکنان دارند.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش با نتایج حاصل از برخی پژوهش ها همسو و هم جهت بوده و نتایج آنها را تأیید می کند. هوش سازمانی بیشترین رابطه را با احساس ارزشمندی؛ کارایی بیشترین ارتباط را با احساس اطمینان و یادگیری سازمانی نیز بیشترین ارتباط را با احساس شایستگی کارکنان دارد.
تأثیر ویژگی های رهبری خدمتگزار در مدیران و فرماندهان بر توانمندسازی کارکنان نیروی انتظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴
552 - 577
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر ویژگی های رهبری خدمتگزار در مدیران و فرماندهان بر توانمندسازی کارکنان نیروی انتظامی است که ازطریق مدل چهاربعدی «توماس ولتهوس» (احساس شایستگی، معناداربودن، خودسازماندهی و مؤثر بودن) برای توانمندسازی و ازطریق دیدگاه «پترسون» برای رهبری خدمتگزار، مورد سنجش قرار گرفت.
روش: روش پژوهش توصیفی- پیمایشی با هدف کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش کارکنان و مدیران ستاد فرماندهی نیروی انتظامی بود که ازطریق فرمول کوکران، حجم نمونه 367 نفر و با روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شد.
یافته ها: تأثیر ویژگی های رهبری خدمتگزار در مدیران و فرماندهان بر توانمندسازی کارکنان نیروی انتظامی ازطریق تحلیل رگرسیونی مورد بررسی قرار گرفت و نتایج حاصل به تأثیر رهبری خدمتگزار بر توانمندسازی دلالت دارد. همچنین ازطریق تحلیل همبستگی پیرسون، یافته های پژوهش بیانگر آن است که بین ویژگی های رهبری خدمتگزار در مدیران و فرماندهان با توانمندسازی کارکنان نیز رابطه وجود دارد.
نتیجه گیری: کارکنان توانمند، کارکنانی هستند که تحت هدایت و رهبری رهبران خدمتگزار قرار دارند. بنابراین رهبری خدمتگزار بهترین گزینه برای پرورش کارکنان توانمند است. قدرت رهبران خدمتگزار با توانمندسازی پیروان چندبرابر می شوند. نتایج پژوهش نشان داد که همه متغیرهای پژوهشی رهبری خدمتگزار، یعنی خدمت رسانی، تواضع و فروتنی، قابلیت اعتماد و نوع دوستی، عشق الهی، چشم انداز و قدرتمندسازی، توان پیش بینی معناداری برای توانمندسازی کارکنان دارند.
اثربخشی آموزش های رشته فرماندهی و مدیریت انتظامی دانشگاه علوم انتظامی امین (مورد مطالعه: دانش آموختگان دوره 22 دانشکده فرماندهی و ستاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
117 - 134
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: برای دستیابی به نیروی انسانی توانمند ارائه آموزش مناسب، مداوم و کاربردی، اساسی ترین ابزار تلقی شده و فقط یک نظام جامع می تواند پاسخگو باشد. هدف اصلی پژوهش حاضر ارزیابی اثربخشی آموزشی های دوره 22 رشته فرماندهی و مدیریت انتظامی در دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه علوم انتظامی امین است.
روش: این پژوهش از لحاظ ماهیت و روش پژوهش توصیفی-تحلیلی از نوع پیمایشی و از نظر هدف کاربردی و براساس مدل ارزشیابی «کرک پاتریک» برای دانش آموختگان دوره 22 دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه علوم انتظامی به تعداد 89 نفر دانش آموخته و همچنین روسا و فرماندهان مستقیم آنها شامل 85 نفر، انجام شد. به منظور جمع آوری داده ها و اطلاعات پرسشنامه، در دو بخش عمده، پرسش های عمومی (جمعیت شناختی) و پرسش های تخصصی حاوی 56 پرسش با پاسخ های طیف 5 گزینه ای لیکرت، استفاده شد. پایایی پرسشنامه ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ برای فراگیران و فرماندهان به ترتیب برابر با 831/0 و 901/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های استنباطی نظیر آزمون تی استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان دهنده معناداری اثربخشی از منظر فراگیران و فرماندهان در تمامی اهداف کلی و تخصصی آموزش و همچنین معناداری اثربخشی در یادگیری و رفتار دانش آموختگان دارد.
نتایج: به طور میانگین، از نظر فرماندهان و فراگیران، دوره مورد نظر در تمامی اهداف کلی به جز «فعالیت های فرهنگی و فوق برنامه»، اثربخشی بالاتر از 80 درصد داشته است. همچنین میانگین نظر فرماندهان و فراگیران در اهداف تخصصی به جز «تحلیل پدیده های امنیتی و مدیریت آنها» اثربخشی بالاتر از 80 درصد بوده است. میانگین اثربخشی دروس ارائه شده بر میزان یادگیری فراگیران از نظر هر دو گروه در تمامی دروس دوره به جز «سمینار تحلیل پدیده های امنیتی»، بیش از 70 درصد بوده، که بیشترین اثربخشی در درس های «مدیریت منابع» و «رزمایش» با 90 درصد است.
ارائه مدل توانمندسازی فرماندهان و مدیران آموزشی نیروی انتظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
261 - 282
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به نقش انکارناپذیر مدیران و فرماندهان آموزشی نیروی انتظامی در ارتقاء و توسعه نیروی انسانی این نیرو، توانمندسازی آنان با نگاهی علمی و نظام مند اهمیت مضاعف پیدا می کند. بدین منظور پژوهش حاضر با نگرش سیستمی و جامع به دنبال دستیابی به یک مدل فراگیر در زمینه توانمندسازی فرماندهان و مدیران آموزشی نیروی انتظامی است. روش شناسی: پژوهش حاضر، اکتشافی و تفسیری و دارای رویکرد استقرایی است که تلفیقی از روش های کیفی و کمی در آن استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را فرماندهان و مدیران آموزشی نیروی انتظامی تشکیل داده اند. نمونه گیری در هر دو بخش کیفی و کمی با استفاده از روش نمونه گیری قضاوتی و هدفمند صورت گرفت که در مرحله کیفی 14 نفر و در مرحله کمی برای آزمون دوجمله ای 40 نفر و برای مدلسازی ساختاری تفسیری 10 نفر انتخاب شدند. پس از شناسایی عوامل از ادبیات و نهایی سازی آنها از طریق مصاحبه با خبرگان، فهرست نهایی عوامل از طریق داده های پرسشنامه ای و آزمون دوجمله ای مشخص شد. در نهایت به منظور تحلیل تعاملات بین عوامل، از تکنیک مدل سازی ساختاری تفسیری و تحلیل میک مک استفاده شد. یافته ها: تعداد 15 عامل به عنوان عوامل اصلی مؤثر بر توانمندسازی فرماندهان و مدیران آموزشی نیروی انتظامی شناسایی شدند که پس از تحلیل مدل سازی ساختاری تفسیری، تعاملات عوامل در شش دسته به دست آمدند و در نهایت با تحلیل میک مک عوامل به چهار دسته خودمختار، وابسته، پیوندی و مستقل تقسیم شدند. نتایج: براساس یافته های پژوهش، تمرکز بر عواملی که تأثیرگذاری بالایی بر سایر عوامل دارند می تواند تأثیر مضاعفی بر ارتقای توانمندی فرماندهان و مدیران آموزشی نیروی انتظامی داشته باشد. در این بین در دسترس قرار دادن منابع کافی و استفاده از نظام پاداش دهی مبتنی بر عملکرد و سازوکارهای انگیزشی، تأثیر بالایی بر ارتقای توانمندی دارد که در تصمیم گیری های مدیریتی و بکارگیری سیاست های سازمانی باید مدنظر قرار گیرند.
بررسی مفهوم توانمندسازی در کتاب های تصویری داستانی برگزیده ی فارسی، انگلیسی و فرانسوی در لیست کلاغ های سفید سال 2015(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی مفهوم توانمندسازی در کتاب های تصویری داستانی برگزیده ی فارسی، انگلیسی و فرانسوی در لیست کلاغ های سفید سال 2015 فاطمه فرنیا* چکیده کتابخانه ی بین المللی کودک و نوجوان در مونیخ هر سال لیست کلاغ های سفید را منتشر می کند و به این ترتیب کتاب های برتر کودکان و نوجوانان را در پنجاه زبان معرفی می کند. در لیست سال 2015 در زبان فارسی چهار، در زبان انگلیسی ده و در زبان فرانسوی شش کتاب تصویری داستانی آمده است. در این مقاله، نگارنده پس از معرفی مفهوم و الگوی توانمندسازی به بررسی این مفهوم در تمام این کتاب ها می پردازد و خلاصه ای از چگونگی تجلی توانمندسازی در این کتاب ها ارائه می دهد. همچنین در پایان برای روشن کردن این دسته بندی، برای نمونه، مقایسه ا ی از چگونگی توانمندسازی در سه کتاب تصویری داستانی برگزیده از سه زبان فارسی، انگلیسی و فرانسوی آمده است. به این ترتیب، نگارنده به این پرسش اساسی پاسخ می دهد که در کتاب های برگزیده ی کلاغ های سفید (البته تنها در سه زبان و تنها در یک ژانر)، مفهوم توانمندسازی تا چه اندازه در نظر گرفته شده است. نتیجه ی بررسی ها بیانگر این است که فراوانی نمونه های توانمندساز در کتاب های تصویری داستانی انگلیسی زبان بیشتر از دو زبان دیگر است و در کتاب های فارسی زبان کمترین نمود توانمندسازی را در سال 2015 داشته ایم. در نمونه های بررسی شده، توانمندسازی هنری در از تخیلت استفاده کن ،[1] نمونه ی انگلیسی، بسیار پررنگ است و نویسنده تصویرگر با استفاده ی مناسب از بینامتنیت در هر دو روایت متن و تصویر و همین طور عناصر پرامتنی توانسته خواننده را توانمند کند. نمونه ی فرانسوی، تو چه خوب از درخت بالامی روی ،[2] بیشتر به توانمندسازی فردی و اجتماعی می پردازد. اما توانمندسازی در ماست شیرین ، نمونه ی فارسی، نمود ویژه ای ندارد. تصویرگری این کتاب نیز تقلیدی است و در کل همانند متن روایی در توانمندسازی خواننده موفق نبوده است. درهرحال، هدف این مقاله تأکید بر وجود مفهوم توانمندسازی در ادبیات کودک و نوجوان است؛ زیرا مخاطبان ادبیات کودک، مخاطبانی ویژه اند و توانمندسازی آن ها می تواند موقعیتی برنده برنده به وجود آورد و به همین دلیل شاید بهتر باشد میانجیگران ادبیات کودک و نوجوان به توانمندسازی این گروه مخاطبِ ویژه توجه بیشتری نشان دهند. از طرف دیگر، ازآنجاکه لیست کلاغ های سفید را بزرگترین کتابخانه ی ادبیات کودک دنیا منتشرمی کند و افراد زیادی، از جمله کتابداران، مابان، مربیان و همین طور پژوهشگرانی از سراسر دنیا برای انتخاب کتاب به این لیست مراجعه می کنند، به احتمال قوی، حساسیت خاصی بر کتاب های برگزیده وجود دارد. همچنین آمدن نام کتابی در این لیست، امتیازی ویژه برای نویسنده و ناشر و در کل دست اندکاران آن محسوب می شود. بنابراین حساسیت بر مفهوم توانمندسازی هم برای خواننده ی پنهان و هم برای میانجیگران می تواند توانمندساز باشد.
توانمندسازی سیاسی- اجتماعی زنان در قفقاز جنوبی در دوره پساشوروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بستر و وضعیتی که جایگاه نسبی زنان با توجه به آن ها سنجیده می شود، در بی ثباتی مداوم است. با وجود روند قدرتمند جهانی سازی و انتشار ایده های حقوق بشر و برابری جنسیتی، مشکلات عظیمی در رابطه با نابرابری جنسیتی همچنان پابرجاست و مانع توسعه اجتماعی و اقتصادی جوامع می شود. شایع ترین مسائل در رابطه با این موضوع، خشونت علیه زنان، شکاف بین زن و مرد درباره زنان سراسر جهان است. تحول معیارهای حقوق بشر در دنیای جهانی شده امروز موجب شده است مسئله حقوق زنان و برابری جنسیتی اهمیتی ویژه بیابد. بنابراین در جهان امروز که نقش زنان در زندگی اجتماعی و اقتصادی رو به افزایش است، موضوع برابری جنسیتی اهمیت روزافزون می یابد. یکی از اقدام های مهم دولت اتحاد شوروی انجام اصلاحات بنیادی با هدف ارتقای موقعیت اجتماعی زنان بود. اقدامی که از سال 1918 آغاز شد، اما در عمل نتوانست منجر به بهبود وضعیت زنان شود. دولت انقلابی در افزایش اشتغال و مشارکت زنان در اقتصاد ملی موفق بود، اما در تحقق برابری زنان ناکام ماند. در دوره پساشوروی وضعیت زنان به طور کلی تغییری نکرد. در این نوشتار به بررسی توانمند سازی سیاسی و اجتماعی زنان در قفقاز جنوبی در دوره پساشوروی و تحلیل ابعاد حقوق سیاسی، آموزش، اشتغال و سلامت در چارچوب مبانی نظری توانمندسازی زنان به روش تطبیقی می پردازیم. پرسش اصلی این است که وضعیت زنان در قفقاز جنوبی در مقایسه با یکدیگر چگونه است؟ یافته های این نوشتار نشان می دهد وضعیت زنان در این منطقه از نظر حقوق سیاسی، آموزش، اشتغال و سلامت به استانداردهای بین المللی نزدیک شده است، اما به طور مطلوب تحقق نیافته است.
بهره گیری از مدل تصمیم گیری چند معیاره ویکور جهت ارزیابی و اولویت بندی توانمندی منابع انسانی بخش های مختلف شهرداری تهران
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر رتبه بندی بخشهای مختلف اداری شهرداری تهران با رویکرد تکنیک چند معیاره ویکور می باشد. برای سنجش توانمند سازی کارکنان از پرسشنامه ی استاندارد توانمندسازی اسپریتزر استفاده شده است. این مدل، چارچوب های ارائه می نماید که تمامی شاخص های توانمند سازی نیروی انسانی را در بر می گیرد. این ابزار به جهت پایش توانمندی کارکنان، مؤثر می باشد که توانمندی کارکنان را در پنج بُعد احساس موثر بودن، احساس اعتماد، احساس خودمختاری، احساس معنی داری، احساس شایستگی، بر اساس مقیاس لیکرت اندازه گیری می کند. از نظر روش تحقیق کاربردی و از نظر جمع آوری اطلاعات پیمایشی – تحلیلی می باشد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات جهت رتبه بندی ادارات شهرداری تهران با بهره گیری شاخص توانمند سازی از تکنیک چند معیاره ویکور استفاده گردید. خروجی رتبه بندی ادارات شهرداری تهران نشان می دهد که گزینه 6A (بخش توسعه سرمایه انسانی) در اولویت اول، گزینه 7A(بخش امور اجتماعی و فرهنگی) در اولویت دوم، گزینه 4A (بخش مالی و اقتصاد شهری) در اولویت سوم، گزینه 6A(بخش فنی و عمرانی) در اولویت چهارم، گزینه 1A (بخش حمل و نقل و ترافیک) در اولویت پنجم، گزینه 2A (بخش شهرسازی و معماری) در اولویت ششم و در نهایت گزینه 3A (بخش خدمات شهری و محیط زیست) در اولویت آخر قرار گرفتند. در نهایت پیشنهاداتی متناسب با خروجی های مدل ارائه شده است.
توانمندسازی با رویکرد به توسعه پایدار روستایی
حوزه های تخصصی:
توانمندسازی در مناطق روستایی می تواند تغییراتی را در دانستنی های روستائیان، نگرش و عواطف و در نحوه انجام کار آن ها ایجاد کند. توانمندسازی یکی از اجزای لازم برای رسیدن به توسعه پایدار به حساب می آید، به گونه ای که دستیابی به توس عه پای دار، بدون توانمندسازی اقشار ضعیف جامعه امکان ناپذیر توصیف می شود. معنای واقعی توانمندسازی جوامع روستایی را می توان به عنوان فرایند افزایش ظرفیت استفاده از استقلال هر فرد برای استفاده از منابع محلی به روشی مولد و خلاق در جامعه روستایی درک کرد. هر تلاش توسعه ای جامعه، مبتنی بر منابع محلی باید جهت حمایت از منافع کاهش فقر در گونه های مختلف مناطق روستایی باشد. لذا برای توسعه پایدار و پیشرفت مناطق محلی باید به توانمندی ها، استعدادها و قابلیت های این جوامع و بهره-گیری از منابع طبیعی، اجتماعی و تکنولوژی پیشرفته اهتمام ویژه ای شود تا در جهت شکوفایی جامعه و در مسیر رسیدن به توسعه پایدار گام برداریم. در همین راستا این مطالعه با هدف تدوین استراتژی های مدیریت توانمندسازی روستایی بر اساس توسعه پایدار انجام شده است. این مقاله با روش تحلی ل محت وای کیف ی مناب ع، درب اره موض وع انجام شده است. داده ه ای مورد نیاز با روش اس نادی جمع آوری شده است و از طریق تأمل مجدد در تحقیقات و نظریه پردازی های انج ام گرفت ه پیش ین و فرا ترکی ب آن، به معرفی پیشینه توانمندسازی و دنبال کردن خط سیر تحقیقات پیرامون به ضرورت توانمندسازی با رویکرد به توسعه پایدار فضایی روستایی پرداخته است.
واکاوی الگوی توانمندسازی اجتماع محور در روستاهای منطقه مکران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و چهارم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
185 - 214
حوزه های تخصصی:
الگوهایی گوناگون از توانمندسازی جوامع محروم ارائه شده است، ولی تناسب آنها با شرایط جغرافیایی و زمانی مناطق مختلف امکان استفاده از آنها را محدود می کند. در نگاهی کلی، الگوی توانمندسازی از سوی متخصصان بهداشت و روان شناسی، مدیریت و جامعه شناسی و نیز صاحب نظران مسائل اجتماعی در جهان بسط و توسعه یافته است. هدف مطالعه حاضر دستیابی به الگویی برای توانمندسازی جوامع محروم در منطقه مکران با تاکید بر رویکرد توانمندسازی اجتماع محور در مناطق روستایی بود. بدین منظور، با توجه به جامعه مورد نظر، از روش کیفی به طور غالب استفاده شد و در عین حال، برای سنجش سطح توسعه و دستیابی به نمونه های آزمایشی، روش کمی به کار رفت. ابزار اصلی جمع آوری اطلاعات، گروه متمرکز در سطوح مختلف به همراه مشاهده مشارکتی بود. یافته های پژوهش نشان داد که باید توانمندسازی هم «از پایین به بالا» و هم «از بالا به پایین» اجرا شود؛ به ویژه، توانمندسازی در این جامعه مجموعه ای درهم تنیده از توانمندسازی افراد، نهادها و حکمرانان و نیز مدیران و کارشناسان سازمانی است. از این رو، باید الگوی توانمندسازی بر پایه این سه گروه و با تاکید بر آموزش عمومی و مهارتی طراحی شود.
واکاوی عوامل مؤثر بر نگرش زنان روستایی نسبت به ایجاد گروه های خودیار؛ مطالعه موردی: بخش بزینه رود، شهرستان خدابنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۷)
873 - 886
حوزه های تخصصی:
گروه های خودیار، به عنوان یکی از مهم ترین راهبردهای توانمندسازی زنان، اهمیت زیادی در زمینه اشتغال، تولید درآمد، کاهش فقر، و ارتقای صادرات و درآمد ارز خارجی کشورهای در حال توسعه دارند. ایجاد این گروه ها می تواند متأثر از عوامل مختلف جغرافیایی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، و اقتصادی باشد. بنابراین، تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر نگرش زنان روستایی نسبت به گروه های خودیار در بخش بزینه رود تدوین شده است. پژوهش به صورت ترکیبی - اکتشافی متوالی انجام شده است. در مرحله نخست نگرش زنان روستایی به ایجاد گروه های خودیار با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از طریق مصاحبه احصا و در مرحله دوم به تحلیل بیشترین عوامل مؤثر د ر نگرش زنان روستایی نسبت به ایجاد گروه های خودیار از طریق پرسش نامه محقق ساخته با استفاده از آزمون تی تک نمونه ای پرداخته شده است. در مرحله اول پژوهش ، عوامل مؤثر د ر ایجاد گروه های خودیار در قالب 27 مفهوم احصا و در پنج بُعد طبقه بندی شد. نتایج مرحله دوم نیز حاکی از آن است که میانگین عددی حاصل در ابعاد اجتماعی- اقتصادی، پذیرش فناوری و مشارکت، بازاریابی، آموزش و حمایت، بانکداری/ اعتبارات به ترتیب مبیّن بالابودن عوامل مؤثر د ر نگرش زنان روستایی نسبت به ایجاد گروه های خودیار بوده و عوامل اجتماعی- اقتصادی مهم ترین عامل تأثیرگذار در ایجاد گروه های خودیار زنان روستایی است. بنابراین، نتایج نشان می دهد استفاده از سرمایه جمعی در اجرای فعالیت ها و استفاده مشاع از ابزارهای تولید باعث صرفه جویی در عوامل تولید خواهد شد و تلاش های جمعی در امور مربوط به گروه های خودیار و انعطاف پذیری در قوانین و مقررات سبب افزایش بازدهی زنان عضو می شود.
ارائه چارچوبی برای تبیین پیشایندهای ورود موفق کارآفرینان به حوزه بوم گردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۵
165 - 200
حوزه های تخصصی:
امروزه بوم گردی به عنوان زیرمجموعه گردشگری، علاوه بر کمک به توسعه پایدار، مزیت هایی همچون انتقال و آشنایی با آداب ورسوم بومی و منطقه ای نیز به دنبال دارد. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر ارائه چارچوبی برای تبیین پیشایندهای ورود موفق کارآفرینان به حوزه بوم گردی است. رویکرد این تحقیق کیفی، ازلحاظ هدف کاربردی و ازنظر ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق را خبرگان و فعالان حوزه های مرتبط با بوم گردی با حداقل 2 سال سابقه تشکیل می دهد که با استفاده از روش نمونه گیری نظری و با مصاحبه اکتشافی با 14 نفر اشباع حاصل شده است. در این مطالعه از نظریه زمینه ای گلیزری برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شده که درنتیجه آن 30 واقعه در 4 مفهوم و 2 مقوله اصلی برچسب گذاری شده است. یافته ها نشان می دهد برای ورود موفق کارآفرینان به حوزه کارآفرینی باید بین عوامل توانمندساز و ظرفیت ساز نوعی هم افزایی از طریق تعاملات چندگانه بین عوامل تحریک کننده، تسهیل کننده، توسعه دهنده و زمینه ساز ایجاد شود.
طراحی الگوی تربیت معنوی مدیران بر اساس آموزه های نهج البلاغه با استفاده از روش مدل سازی ساختاری تفسیری(ISM)(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر دوره های آموزش الکترونیکی بر توانمندسازی استادان معارف دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب بود. روش: روش این پژوهش، توصیفی پیمایشی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، کلیه استادان معارف اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب در سال تحصیلی 98-1397 به تعداد 83 نفر است که به روش سرشماری مشارکت شده بود. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر و میشرا و پرسشنامه محقق ساخته اهمیت تدریس و مزایای آموزش الکترونیکی بود. تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری، با روش کمترین مربعات جزیی اسمارت پی.ال.اس۳ انجام شد. یافته ها: تحلیل ساختاری آموزش الکترونیکی بر توانمندسازی استادان معارف و ابعاد آن، تأثیر مثبت و معناداری دارد(001/0>p). نتیجه گیری: افزایش آموزش الکترونیکی، منجر به افزایش توانمندسازی استادان می شود. بنابر این، توجه به آموزش الکترونیکی حائز اهمیت است.
طراحی مدل پارادایمی سکوت سازمانی با تأکید بر نقش راهبردی توانمندسازی کارکنان در شکست آن (مورد مطالعه: شرکت ملّی نفت ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت دولتی ایران دوره سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
43 - 70
حوزه های تخصصی:
سکوت سازمانی یکی از پدیده های رایج در سازمان های دولتی است. سکوت سازمانی موضوعی است که در پژوهش های متعددی به آن توجه شده است. نوآوری این پژوهش در بررسی امکان بهره گیری از راهبردهای توانمندسازی کارکنان برای شکست آن است. هدف این پژوهش، طراحی مدل پارادایمی سکوت سازمانی با تأکید بر نقش راهبردی توانمندسازی کارکنان در شکست آن در سازمان های دولتی است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی- توسعه ای و در زمره پژوهش های آمیخته است. در مرحله کیفی پژوهش از نظریه داده بنیاد استفاده شد و مشارکت کنندگان که با آن ها مصاحبه به عمل آمد شامل 17 نفر از اساتید دانشگاهی و 20 نفر از مدیران شرکت ملّی نفت ایران بودند. براساس یافته ها، 6 نوع سکوت شامل سکوت محافظه کارانه، معترضانه، نوع دوستانه، منفعت طلبانه، ناامیدانه و منفعلانه و 6 راهبرد با رویکرد توانمندسازی برای شکست سکوت سازمانی شناسایی شد. در مرحله کمّی به منظور اعتبارسنجی مدل از روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار smartPLS استفاده شد. بدین منظور، از 185 نفر از مدیران و متخصصان مدیریت منابع انسانی در شرکت ملّی نفت ایران که به صورت تصادفی انتخاب شدند با پرسشنامه نظرخواهی شد. یافته ها نشان داد که ضریب تعیین برای سکوت سازمانی 458/0، برای راهبردها 523/0 و برای پیامدها 588/0 است. در نهایت، نتایج پژوهش نشان داد که سکوت در سازمان های دولتی پدیده ای چندوجهی و پیچیده است و برای شکست آن راهبردهای مبتنی بر توانمندسازی کارکنان اثربخشی دارد.
تحلیل تاریخی شکل گیری و توسعه خدمات توانمندسازی شرکت های دانش بنیان در صندوق نوآوری و شکوفایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بهبود مدیریت سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۵۳)
221 - 239
حوزه های تخصصی:
شرکت های فناور و دانش بنیان یکی از محورهای اصلی توسعه اقتصاد دانش بنیان در کشور هستند و به همین جهت سازوکارهای توانمندی های این شرکت ها دارای اهمیت می باشد. در دو دهه اخیر حمایت های نسبتاً زیاد مالی و حقوقی از این شرکت ها صورت پذیرفته، اما توانمندسازی مدیریتی و سازمانی آن ها معمولاً مغفول بوده است. بر این اساس صندوق نوآوری و شکوفایی از سال 1394 تا سال 1400 و در راستای اجرایی نمودن قانون حمایت از شرکت ها و مؤسسات دانش بنیان و تجاری سازی نوآوری ها و اختراعات [1] اقدام به ارائه خدمات توانمندسازی به شرکت های دانش بنیان نمود. در این مقاله از طریق روش مطالعه موردی و با بهره گیری از مستندات موجود، آمار و شواهد و انجام 21 مصاحبه نیمه ساختار یافته، به بیان روایت تاریخی شکل گیری و توسعه خدمات توانمندسازی، الگوها و محدودیت های آن از آغاز شکل گیری تاکنون پرداخته است. بر اساس یافته های تحقیق، سه عامل درک ضرورت وجود چنین خدماتی، وجود ساختارها و نهادهای مشابه در سطح بین المللی و تاکید مدیریت ارشد صندوق بر اهمیت و ضرورت ارائه خدمات توانمدسازی بر شکل گیری این خدمات موثر بوده اند. همچنین سه کاستی عدم همزمانی خدمات توانمندسازی با سایر خدمات مالی صندوق، کمبود شرکت توانمند و نیروی متخصص برای ارائه خدمات توانمندسازی و تمرکز خدمات در استان های برخوردار از چالش های پیش روی این خدمات در آینده می باشد. یافته های این مقاله دلالت های سیاستی برای سیاست گذاران اقتصاد دانش بنیان در توسعه خدمات توانمند سازی شرکت های دانش بنیان ارائه می نماید. [1] نام کامل قانون "حمایت از شرکت ها و مؤسسات دانش بنیان و تجاری سازی نوآوری ها و اختراعات" است که در این مقاله به اختصار با عنوان قانون دانش بنیان اطلاق می شود.
مدل یابی توانمندسازی معلمان با سرمایه روان شناختی، مدیریت دانش و نقش میانجی کیفیت زندگی کاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه:توانمندسازی منابع انسانی فرآیندافزایش حس خودکارآمدی درمیان اعضاء سازمان ازطریق شناخت خود واز میان بردن عواملی است که سبب ضعف قدرت می شود.هدف:این پژوهش با هدف بررسی رابطه مدیریت دانش وسرمایه روان شناختی باتوانمندسازی معلمان بامیانجی گری کیفیت زندگی کاری انجام گرفته است.روش شناسی:روش پژوهش،همبستگی وازنوع مدل معادلات ساختاری می باشدوازجنبه هدف، جزء پژوهش های کاربردی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان مقطع متوسطه شهر تبریز به تعداد2،747درسال 1395می باشد،تعداد نمونه با توجه به جدول کرجسی- مورگان به تعداد335 نفر برآوردشد.روش نمونه گیری به صورت تصادفی خوشه ای سه مرحله ای انجام گرفت.ابزار گرد آوری داده ها شامل چهارعددپرسشنامه استانداردسرمایه روانشناختی لوتانز(2002)، توانمندسازی مارتین و همکاران(2001)،مدیریت دانش نیومن وکنراد(1999)وکیفیت زندگی کاری ایلگان و همکاران(2014)می باشد که روایی و پایایی آنها بررسی ومورد تأئیدمی باشند.داده ها به کمک نرم افزارAmos 24مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها:نتایج یافته ها نشان دادکه سرمایه روان شناختی باکیفیت زندگی کاری رابطه مثبت و معناداری دارد(0.01, p <7.786t =)،مدیریت دانش با کیفیت زندگی کاری رابطه مثبت و معناداری دارد(0.01, p <7.603t=)،مدیریت دانش باتوانمندسازی رابطه مثبت ومعناداری دارد(0.01, p <6.137t =)،کیفیت زندگی کاری باتوانمندسازی رابطه مثبت ومعناداری دارد(0.01,p<7.422t =)و سرمایه روان شناختی باتوانمندسازی رابطه مثبت ومعناداری دارد(0.01, p <5.589t =)ونتایج تحلیل عاملی تأئیدی نیزحاکی ازبرازش مناسب مدل پژوهش می باشد )0.01, p<5531, df = 8257.99, X 2 = 0.03,RMSEA = 0.96(CFI =.نتیجه گیری:باتوجه به نتایج یافته ها،دربررسی اثرمستقیم،مدیریت دانش بیشترین اثررابر روی توانمندسازی معلمان ازبین سه متغیر داشته است،بنابراین مسئولان نظام آموزشی بایدراهکارهای خلق دانش،توسعه دانش وبکارگیری آن رادر الویت برنامه های خودقرار دهند.
تعیین میزان تأثیر دوره های آموزش ضمن خدمت بر توانمند سازی مدیران مدارس ابتدایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی دوره های آموزش ضمن خدمت بر توانمندسازی مدیران مدارس ابتدایی شهر تهران انجام شد. این پژوهش، از نظر نوع هدف کابردی، به روش توصیفی و از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش، کلیه مدیران مدارس ابتدائی شهر تهران در سال 1400-1399 بودند که بر اساس بررسی های به عمل آمده از اداره کل آموزش و پرورش کل شهر تهران، تعداد مدیران مدارس ابتدائی دولتی مشتمل بر 1225 می باشند که طبق فرمول کوکران و تعداد نمونه 280 نفر محاسبه گردید که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای (انتساب متناسب) در پنح ناحیه شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تهران انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل دو پرسشنامه، آموزش ضمن خدمت اسلامی و همکاران (1390) و پرسشنامه توانمندسازی اسپرتیزر(1995) بود. پایایی پرسشنامه ها به ترتیب 978/0 و 939/0 برآورد گردید. یافته های حاصل از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی حاکی از آن بود که آموزش ضمن خدمت 41 درصد احساس شایستگی، 1/38 درصد استقلال، 5/48 درصد احساس مؤثر بودن و 2/30 درصد معنی دار بودن شغل را در مدیران دوره ابتدایی تببین می کند. از بین مؤلفه های آموزش ضمن خدمت، نظم و تعاون در احساس شایستگی، خلاقیت، تصمیم گیری و مهارت در استقلال، تعاون، تصمیم گیری و مهارت در مؤثر بودن و خلاقیت و نظم در معنی دار بودن شغل مدیران بیشترین تأثیر را داشتند.
شناسایی و تحلیل عوامل موثر بر موفقیت درس کارورزی در توانمندسازی دانشجو معلمان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش شناسایی و تحلیل عوامل موثر بر موفقیت درس کارورزی در توانمندسازی دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان شهید هاشمی نژاد مشهد می باشد. جامعه پژوهش شامل تمامی دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان شهید هاشمی نژاد دختران مشهد به تعداد 1352نفر بود که در سال تحصیلی 99-1400 مشغول تحصیل بودند. طبق جدول مورگان تعداد نمونه 297نفر محاسبه گردید. در انتخاب نمونه از دانشجویانی استفاده شد که دروس کارورزی 1تا4 را گذراندند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه محقق ساخته عوامل موثر بر موفقیت درس کارورزی در توانمندسازی دانشجو معلمان می باشد که روایی آن به تایید استاد راهنما و چندین استاد دیگر رسید و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ به دست آمد و برابر 0.96شد. به منظور تامین اه داف پژوه ش از تحلیل عاملی اکتشافی استفاده گردید. از بین تمامی عوامل، مهمترین عامل موثر بر موفقیت در توانمندسازی دانشجویان-معلمان " مناسب بودن تعداد دانشجویان در هرگروه تحت نظر استاد راهنمای کارورزی "با ضریب تغییرات 205/0 می باشد. برای اولویت بندی" مولفه های موثر بر موفقیت درس کارورزی در توانمندسازی دانشجو معلمان" از آزمون فریدمن استفاده شد نتایج نشان داد بالاترین میانگین رتبه (41/4) به مولفه اول یعنی متغیرهای مربوط به عوامل زمینه ای اختصاص دارد سپس، مهم ترین به ترتیب شامل متغیرهای مربوط به نقش استاد راهنما(مولفه 4) ، متغیرهای مربوط به مدارس مجری(مولفه 3)، متغیرهای مربوط به کسب شایستگی های حرفه ای(مولفه2) و متغیرهای مربوط به پذیرش طرح کارورزی از طرف اشخاص ذی ربط(مولفه5) می شود.
طراحی مدلی برای توانمندسازی مدیران صنعت بانکداری کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف طراحی مدلی برای توانمندسازی مدیران در صنعت بانکداری مبتنی بر مطالعه ی آمیخته و با رویکرد توصیفی اکتشافی صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان دانشگاهی و همچنین مدیران ارشد بانک مرکزی بوده است. نمونه آماری تا مرحله اشباع نظری داده ها شامل 15 نفرکه به روش هدفمند قضاوتی انتخاب شده اند . ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه خبره مبنا است. برای تجزیه وتحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون و در بخش کمی به روش مدل سازی نرم ساختاری تفسیری (ISM) انجام شده است. نتایج تحلیل مضمون منتج به شناسایی مضامین و مقوله های مرتبط با توانمندسازی مدیران در صنعت بانکداری گردید. همچنین در بخش دوم، مبتنی بر مضامین و مقوله های شناسایی شده و با استفاده از روش مدل سازی نرم ساختاری تفسیری، مدل توانمندسازی مدیران در صنعت بانکداری طراحی گردید که در پنج سطح ارائه شده است.
سنت واسطه گری ازدواج؛ از مسأله شناسی تا توانمندسازی آموزشی (موردمطالعه: واسطه گری ازدواج در شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واسطه گری ازدواج ازجمله فرآیندهای سنتی در تشکیل خانواده است که احیاء و تقویت آن از طریق توانمندسازی آموزشی واسطه گران، نقشی مؤثر در تسهیل ازدواج و پیشگیری از آسیب طلاق دارد. از آنجا که پیش نیاز توانمندسازی مؤثر، فهم دقیق مسائل و نیازهای واسطه گری است، پژوهش حاضر با بهره گیری از یک روش ترکیبی، مسأله شناسی و نیازسنجی واسطه گری در شهر مشهد و نسبت یابی آن را با توانمندسازی آموزشی از دید متخصصان خانواده دنبال نموده است تا درنهایت بتواند مبتنی بر اطلاعات به دست آمده، یک صورت بندی اولیه از الگوی توانمندسازی آموزشی واسطه گران ازدواج پیشنهاد دهد. اجرای گروه کانونی و به دنبال آن طراحی پرسشنامه محقق ساخته و انجام پیمایش در میان 600 نفر از 996 تن از واسطه گران ازدواج، ما را به این نتیجه رساند که مسائل و نیازهایی از قبیل «آگاهی های عقیدتی و تعهدپذیری واسطین، توانایی در ارزیابی آمادگی ازدواج دختر و پسر ازلحاظ بلوغ اجتماعی و عاطفی، ارتباط مؤثر، مسأله راستی آزمایی و...» بیشترین فراوانی را داشته اند. همچنین مصاحبه با متخصصان به منظور تدقیق نیازهای آموزشی و نسبت یابی با توانمندسازی آموزشی، اولویت هایی از قبیل مهارت «کشف آمادگی و بلوغ فرد برای ازدواج، کفویت شناسی، الگوهای تعارف (آشنایی دادن) طرفین در واسطه گری، مهارت برقراری ارتباط موثر و فن بیان و...» را برجسته نمود. درنهایت بر اساس جمع بندی این اطلاعات «الگوی توانمند سازی واسطین در شهر مشهد در سه سطح مقدماتی، نیمه تخصصی و تخصصی» از سوی پژوهشگران ارائه شد.