مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
توانمندسازی
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های قضاوت در مورد توسعه اقتصادی استفاده از شاخص است و استفاده از شاخص نیازمند داشتن درکی از چگونگی محاسبه و دلالتهای آن است. در این مقاله شاخص «توانمندسازی زنان» مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهشهای داخلی مبانی این شاخص را مدنظر نداشته و توانمندسازی را مبتنی بر نیازها و فرهنگ زنان ایرانی تعریف نکرده اند. مسئله اصلی این مقاله ارتباط میان مفروضات اولیه شاخص توانمندسازی و تحلیل این شاخص است. این مقاله درصدد پاسخ به این سؤال است که آیا می توان تعریفی جهانشمول از «توانمندسازی زنان» ارائه کرد. پاسخ این سؤال با استفاده از روش تحلیل تماتیک و شیوه لایه شناسی مضمونی و با بررسی مبانی نظری شاخص توانمندسازی در چارچوب مقایسه ای اقتصاد فمینیستی، نئوکلاسیک و اسلامی صورت گرفته است. هدف این است که نشان داده شود فروض توانمندسازی در چارچوب کدام یک از دیدگاه های اقتصادی قرار دارد و چگونه می تواند به پژوهشگران برای استفاده و تحلیل این شاخص یاری برساند. این مقاله فروض برابری، برابری در نتایج یا فرصتها، برابری تحصیلی، کارخانگی زنان، فرض نان آور بودن مردان و برابری شغلی زنان و مردان را در تعریف این شاخص شناسایی و تحلیل کرده است. مهمترین نتایج این تحقیق این است که شاخص توانمندسازی زنان بر محور نظریه قابلیتها و عاملیت آمارتیا سن و اقتصاد فمینیستی قرار دارد. این شاخص جهانشمول نیست و به وضعیت وابسته است. مبانی نظری آن در گزارش توسعه انسانی 1995 دارای تناقضاتی است که با عدالت اسلامی قابل حل است
راهبردهای توسعه کارآفرینی شهری در بستر اجتماعی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال بیست و ششم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰۰
87 - 117
شهرهای توسعه یافته با روشهای نوین مدیریتی از پدیده شهرنشینی نه به عنوان چالش و بحران، بلکه به عنوان مسیر پیشرفت و ترقی بهره میبرند. در این راه، کارآفرینی شهری با تبدیل چالشها و مسائل جامعه شهری به فرصتهایی چون افزایش نرخ اشتغال، درآمد شهروندان، کاهش جرائم ناشی از بیکاری و فقر، افزایش خودکفایی شهروندان . به تأثیرگذاری در جوامع شهری میپردازد. ازاینرو نویسندگان در این مقاله با بهره گیری از روش پژوهش کیفی و استراتژی تحلیل تم و با هدف تحقق بستر اجتماعی مناسب برای توسعه پدیده کارآفرینی شهری، به شناسایی عوامل و موانع اجتماعی مؤثر بر این پدیده در شهر تهران پرداخته اند. بعد از انجام هجده مصاحبه عمیق با خبرگان و متخصصان حوزه جامعه شناسی و اقتصاد، در مرحله کدگذاری باز 45 کد شناسایی شده و در مرحله کدگذاری محوری هفت دسته اصلی شامل تحمل پذیری اجتماعی، نقش پذیری اجتماعی، تصویرسازی اجتماعی، حساس شدگی اجتماعی، نظم دهی اجتماعی، هویت دهی محلی و صریح سازی دانش شناسایی و سپس با توجه به یافته های پژوهش، راهکارهایی در قالب توانمندسازی و جریان سازی اجتماعی در راستای تحقق راهبردهای توسعه کارآفرینی شهری در بستر اجتماعی شهر تهران ارائه شده است.
آسیب شناسی محیط آموزش و اشتغال زنان سرپرست خانوار با رویکرد روان شناسی محیطی
حوزه های تخصصی:
توجه به چگونگی وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی افراد، نمایان گر سطح توسعه یافتگی هر جامعه ای می باشد. لذا بررسی مشکلات مربوط به زنان سرپرست خانوار و خودسرپرست به عنوان قشری از جامعه که نیازمند حمایت از سوی افراد، گروه ها، نهاد ها و سازمان های مختلف می باشند، ضروری است. در همین راستا کلید واژه توانمندسازی برای این قشر از جامعه با هدف مرتفع کردن مشکلات آنان و به دنبال آن دست یابی به توسعه اجتماعی می باید مدنظر قرار گیرد. بدین معنا که، توسعه را نه تنها در بعد مادی و اقتصادی جست وجو کند بلکه به عنوان ارزش و معیاری چند وجهی تمامی ابعاد زندگی زنان سرپرست خانوار را دربر گیرد. تا به حال به دلیل عدم شناخت صحیح و فقدان نگاه چند جانبه به موضوع زنان سرپرست خانوار صرفاً به تسکین های موقتی اکتفا شده و راه حل پایداری ارائه نشده است. به همین طریق توجه به کیفیت کالبدی و معماری محیط های آموزشی و اشتغال آنان از موضوعاتی است که مغفول مانده است. بنابراین رویکرد روان شناسی محیطی به عنوان علم تجزیه و تحلیل روابط متقابل محیط و انسان، می تواند جهت ارتقاء مطلوبیت فضایی و کالبدی چنان محیط هایی به کار گرفته شود. حال مسئله اصلی دراینجا این است که چگونه می توان با استفاده از ظرفیت های معماری در ایجاد محیطی مناسب، در تسهیل مشکلات آنها تأثیر گذاشت. براین اساس سعی براین است که با مطالعات کتابخانه ای و روشی تحلیلی – توصیفی، به درکی درست از رابطه معماری و محیط دست یافت و علاوه بر شناخت بعد معماری و هنری یک فضای مطلوب آموزشی و اشتغال، اهمیت ایجاد فضایی متناسب با این قشر از جامعه را مورد توجه قرار داد.
تاثیر توانمندسازی سیاسی زنان بر حکمرانی خوب: (درسهایی از سوئد برای ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این نوشتار بررسی و تحلیل تاثیر توانمندسازی سیاسی زنان بر حکمرانی خوب در سوئد و یافتن الگویی از این حیث برای ایران است. سوئد به عنوان کشوری پیشگام در برابری جنسیتی و حکمرانی خوب محسوب می شود. در ایران نیز جایگاه و حقوق زنان پس از انقلاب اسلامی بهبود یافته است، اما زنان همچنان با یک توسعه نامتوازن روبرو هستند و با وجود غلبه بر بخشی از انگاره های سنتی، موانع اجتماعی، توانمندی مطلوبی در حوزه سیاسی کسب نکرده اند. در همین راستا پرسش اصلی این است که توانمند سازی سیاسی زنان چه تاثیری بر حکمرانی خوب دارد و با مطالعه این روند در کشور سوئد چه آموزه هایی برای ایران می توان استخراج کرد؟ بر این مبنا تحقیق حاضر ابتدا با استفاده از روش قیاسی- فرضیه ای و با ترکیب نظریه توانمندسازی لانگه (سطح خرد) و مالهوترا (سطح کلان) به بررسی تاثیر توانمند سازی سیاسی زنان بر حکمرانی خوب در کشور سوئد می پردازد و از این طریق، مدل توانمندسازی سیاسی زنان در سوئد را استخراج مینماید. مهم ترین راهکار در کشور سوئد، تشخص بخشیدن به زنان، ارائه مسئولیت اجتماعی از طریق مشارکت مدنی (نهادهای مردمی، گروه های داوطلبانه و...) و کمرنگ شدن نگاه جنسیتی از طریق آموزش است. با توجه به تجربه سوئد، توانمندی سیاسی زنان در سطح میانی، به عنوان بخشی کلیدی برای تقویت شاخص های حکمرانی خوب است که بر این اساس مدل ترکیبی لانگه و مالهوترا با اضافه شدن سطح میانی تکمیل می گردد. در نهایت این مدل که مبتنی بر تجربه سوئد است در مورد ایران به کار بسته شده و آموزه هایی برای این کشور مشخص می گردد.
توانمندسازی و ایجاد کارآفرینی روستایی در محیط های کسب و کار کوچک (مورد: دهستان آیسین- شهرستان بندرعباس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
185 - 196
حوزه های تخصصی:
در جهان امروز تفکر کارآفرینی و استفاده از آن در سازمان ها امری اجتناب ناپذیر است. اندیشمندان رواج دهنده ی توسعه ی روستایی، کارآفرینی را به منزله ی یک مداخله ی راهبردی می دانند که می تواند فرایند توسعه ی روستایی را تسریع بخشد، اما به نظر می رسد که همگی آنها بر نیاز به گسترش بنگاه های اقتصادی روستایی نیز توافق دارند. امروزه با توجه به مشکلات موجود در این جوامع، توجه و تأکید بر کارآفرینی روستایی، اهمیت زیادی دارد؛ زیرا کارآفرینی می تواند با خلق فرصت های جدید اشتغال و درآمد، نقش مؤثری در بهبود وضع اقتصادی و معیشتی روستاها داشته باشد. به منظور توانمندسازی افراد مستعد برای کارآفرین شدن، باید فعالیت های کارآفرینانه را ترویج داده، روحیه کارآفرینی را پرورش داد و در نهایت محیطی کارآفرینانه حاکم گردانید. این امر مستلزم شناخت، تبیین و تشریح مفهوم و فرایند کارآفرینی روستایی در کسب و کار از طریق توانمندسازی افراد مستعد و دارای کمترین منابع مالی و اقتصادی می باشد. تحقیق حاضر از نوع اکتشافی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی می باشد. جمع آوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و پیمایش میدانی (پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده) استفاده شده است. مکان این تحقیق دهستان آیسین از توابع بخش مرکزی شهرستان بندرعباس می باشد. جامعه آماری سرپرستان خانوارهای این دهستان می باشد که تعداد 184 خانوار از طریق فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه برای تکمیل پرسشنامه تعیین گردید که به طور تصادفی در جامعه مورد مطالعه انتخاب شده اند. پرسشنامه تحقیق در 4 مؤلفه و 32 معرف مربوط به وضعیت گسترش کارآفرینی و اشتغال روستایی تدوین شد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده و پاسخ به سؤال تحقیق از آمار توصیفی و تحلیل عاملی به شیوه تحلیل مؤلفه های اصلی در نرم افزار SPSS استفاده گردید.
تحلیل عوامل اثرگذار بر توانمندسازی روستاییان مورد: بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توانمندسازی از اجزای لازم برای رسیدن به توسعه پایدار به حساب می آید؛ به گونه ای که، دستیابی به توسعه پایدار، بدون توانمندسازی اقشار ضعیف جامعه امکان ناپذیر توصیف می شود. هدف پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر توانمندسازی روستاییان در بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ است. این پژوهش ازنظر هدف «کاربردی» و از نظر نحوه گردآوری داده ها، «توصیفی، پیمایشی» است. شاخص های تحقیق با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و بررسی تحقیقات گذشته تدوین شده است. در این پژوهش از شاخص های (شاخص بهره مندی از ظرفیت های جغرافیایی، خدمات کمیته امداد، آموزش، علاقه، مشارکت و گردشگری) با 21 گویه استفاده شده است. جامعه آماری با توجه به موضوع پژوهش، ساکنان دهستان چندار با جمعیت 28,841 نفر بوده است که با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 384 نفر تعیین گردید. مقیاس اندازه گیری براساس طیف لیکرت از خیلی کم تا خیلی زیاد و نحوه نمره دهی پرسش ها نیز از نمره 1 تا 5 بود. برای تحلیل از روش های آماری با استفاده از نرم افزار spss و لیزرل انجام گردید. نتایج نشان می دهند که بالاترین ضریب استاندارد را شاخص بهره مندی از ظرفیت های جغرافیایی(00/1) به دست آورده است و بعد از آن شاخص های خدمات کمیته امداد(88/0)، آموزش (81/0)، علاقه(78/0)، مشارکت(75/0)، گردشگری(63/0)، قرارگرفته اند.
نقش توانمندسازی جوامع محلی در مدیریت پایدار منابع طبیعی (مطالعه موردی: حوزه رامه شهرستان آرادان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منابع طبیعی یکی از ثروت های حائز اهمیت برای نسل های کنونی و آینده است که نقش بسیار مهمی در تعادل بوم شناختی، درآمدزایی و توسعه روستایی دارد؛ اما این منابع اکنون با بهره برداری بیش ازحد مجاز و غیراصولی در معرض نابودی قرارگرفته است. حفاظت از این منابع به صورت حاکمیتی و با برنامه ریزی از بالا به پایین انجام می شود و علی رغم اقدامات سخت گیرانه و هزینه های زیاد از طرف دولت، تخریب منابع طبیعی همچنان ادامه دارد، این مسئله نیاز به مدیریتی سازگار برای حفاظت منابع طبیعی با تأکید بر همکاری جوامع محلی را ضروری می نماید. جامعه آماری در بخش کمی تحقیق شامل بهره برداران مراتع حوزه رامه بود است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران تعیین و تعداد 70 پرسشنامه تکمیل و مقایسه نگرش ساکنین و تحلیل عاملی صورت گرفت. یافته های این پژوهش نشان می دهد اجرای توانمندسازی و توان افزایی جوامع محلی درنهایت منجر به حفاظت بهتر منابع طبیعی شده و گروه های محلی پایدار مانده و رضایتمندی مردم با مشارکت در مراحل برنامه ریزی اجرا و پایش حاصل شده است. نتایج حاصل از تحلیل داده های کمی و کیفی مربوط به اثرات اجرای طرح و میزان واریانس تبیین شده آن ها نشان می دهد مؤلفه مشارکت مردم در اجرای طرح اثربخش تر بوده و توجیه کننده واریانس بیشتری (95/32) نسبت به دیگر مؤلفه ها بود؛ به عبارت دیگر در تلخیص مؤلفه های موردبررسی، مشارکت مردم در اجرای طرح بالاترین رتبه را به خود اختصاص داده است.
هویت بیماری در رویارویی با شبکه های جدید اطلاعاتی: بررسی موردی زنان مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای زنان مبتلا به سرطان سینه دنیای مجازی به مکانی تبدیل شده است که در آن با تعامل و گفتگو هویت جدید خود را کشف می کنند؛ بنابراین، این پژوهش میان زنان مبتلا به سرطان سینه در بیمارستان های شهید قاضی و بین المللی تبریز به صورت کیفی و بر پایه راهبرد نظریه زمینه ای با گروه نمونه 20 نفر انجام شده است. هدف، بررسی این مسئله است که زنان مبتلا به سرطان سینه در فرایند درک و تجربه بیماری خود چگونه از شبکه های جدید اطلاعاتی استفاده می کنند. نتایج پژوهش با استفاده از مصاحبه عمیق با گروه نمونه و با ارائه چهار مقوله تجربه و تعریف بیماری، هویت بیمار آگاه و توانمند، پارادوکس شبکه های اطلاعاتی و معنابخشیدن به هویت خود در فضای مجازی، نشان می دهند شبکه های جدید اطلاعاتی ازجمله اینترنت به طور فزاینده ای در حال تبدیل شدن به عرصه ای هستند که زنان مبتلا به سرطان سینه در آنها اطلاعاتی درباره بیماری شان دریافت می کنند. همچنین روایت های خود را درباره سرطان سینه به وجود می آورند و آن را به منبعی برای حمایت های احساسی، عاطفی و هویتی تبدیل می کنند. زنان مبتلا به سرطان سینه به طور عمیق به تعریف هویت خود و توانمندسازی علاقه مندند و برای این منظور از اینترنت به منزله عرصه ای برای خلق اشکال جدید دانش، آگاهی و عاملیت درباره بیماری استفاده می کنند.
بررسی رابطه بین توانمندسازی منابع انسانی با فناوری اطلاعات در توسعه سازمان ها مطالعه موردی سازمان تامین اجتماعی تهران بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توانمندسازی کارکنان، به معنای تشویق آنان برای مشارکت بیش تر در تصمیم گیری است؛ یعنی، فضایی برای افراد فراهم شود تا بتوانند ایده های خوبی را بیافرینند و آنها را به عمل آورند؛ توانمندسازی، عنصر حیاتی کسب وکار در دنیای نوین است. محیط کاری توانمند شده، جایی است که کارکنان به صورت گروهی حضور دارند و در انجام کارها با یکدیگر همکاری می کنند. این شرایط با محیط کاری سنتی که در آن افراد در انجام وظایف، خود را رقیب یکدیگر می پنداشتند کاملاً متفاوت است.یکی از ارزش هایی که سازمان ها می توانند با استفاده از توانمند سازی کارکنان در سازمان شان ایجاد نمایند، بهره برداری بیشتر از فن آوری اطلاعات است. هدف کلی تحقیق حاضر، تبیین رابطه بین توانمندسازی منابع انسانی و فن آوری اطلاعات در سازمان تامین اجتماعی تهران بزرگ می باشد با استفاده از فرمول کوکران عدد حجم نمونه از بین 1682 نفرکارمند، 313 بدست آمد. روش نمونه گیری به صورت تصادفی ساده بود. روایی تحقیق با استفاده از نظریات اساتید و متخصصین (10 نفر) بررسی و مورد تایید قرار گرفت. پایایی تحقیق با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ برای گویه های تحقیق در محدوده 760/0 تا 890/0 محاسبه شده است. نتایج نشان دهنده آن است که بین ابعاد توانمند سازی شامل احساس شایستگی، احساس استقلال، احساس مؤثر بودن، احساس معنی دار بودن و احساس اعتماد به دیگران و فن آوری اطلاعات رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
شناسایی عوامل تسهیل کننده توانمندسازی محله های حاشیه نشین شهر اصفهان (مطالعه موردی: محله عاشق آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
161 - 192
حوزه های تخصصی:
حاشیه نشینی و اسکان غیررسمی پدیده ای است که به دنبال تحولات ساختاری و بروز مسائل و مشکلات اقتصادی-اجتماعی، مانند جریان سریع شهرنشینی و مهاجرت های لجام گسیخته در بیشتر کشورهای جهان، به ویژه کشورهای جهان سوم پدیدار شده است. با توجه به حجم و روند روبه افزایش این گونه سکونتگاه ها، رهیافت های مختلفی برای حل مسئله حاشیه نشینی ارائه شده است. یکی از این رهیافت ها توانمندسازی، یعنی پذیرفتن حقوق شهروندی این ساکنان و حرکت به سوی مشارکت مردمی است. هدف کلی این پژوهش شناسایی عوامل تسهیل کننده توانمندسازی محله های حاشیه نشین شهر اصفهان است. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته با 10 پرسش عمومی و 45 پرسش تخصصی است که روایی آن با نظر متخصصان و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ به مقدار کلی 852/0 تأیید شده است. جامعه آماری پژوهش ساکنان محله عاشق آباد (18060 نفر) بودند و حجم نمونه 157 نفر بود. برای تحلیل داده ها از قابلیت های آماری در نرم افزار SPSS و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS استفاده شد. نتیجه کاربرد آزمون t در سطح اطمینان 95 درصد و با سطح معناداری کمتر از 05/0 اثربخشی همه متغیرهای مورد بررسی را تأیید می کند. همچنین نتایج پژوهش نشان می دهد دستیابی به توانمندسازی ساکنان این محله، با بهبود شاخص های اثرگذار در پنج بعد کالبدی، اجتماعی، فرهنگی آموزشی، زیست محیطی و اقتصادی با وزن های کوواریانسی 82/0، 78/0، 73/0، 56/0 و 53/0 میسر است و بیشترین اثربخشی در بعد کالبدی مشاهده شده است.
بررسی ارتباط ظرفیت سازی و توانمندسازی زنان روستایی مطالعه موردی: شهرستان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۸
203 - 224
حوزه های تخصصی:
زنان با اینکه نیمی از جمعیت روستایی را تشکیل داده و از پتانسیل های زیادی برای مشارکت در فعالیت های اجتماعی و اقتصادی برخوردار هستند؛ اما بی توجهی به ارتقای ظرفیت و توانمندسازی آنها، چالش های فراوانی برای زنان روستایی و توانمندی آنها ایجاد نموده است. توجه به ظرفیت های زنان در راستای توانمندسازی آنها می تواند ضمن افزایش مشارکت آنها در امور معیشتی باعث افزایش توانمندی آنان شود. لذا هدف این مطالعه بررسی ظرفیت سازی جهت توانمندسازی زنان روستایی می باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن پیمایشی است. جامعه آماری شامل زنان روستایی شهرستان زنجان می باشد (43559N=). با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری سهمیه ای، 381 زن به عنوان نمونه انتخاب گردید. از آزمون رتبه ای هم انباشتگی نامحدود اکتشافی برای شناسایی ابعاد ظرفیت سازی، از آزمون t تک نمونه ای برای سنجش توانمندی و با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) به بررسی ارتباط ظرفیت سازی و توانمندی زنان پرداخته شد. نتایج نشان داد که از میان چهار بعد در نظر گرفته شده برای سنجش ظرفیت-های روستایی، به ترتیب ابعاد اقتصادی (163/0)، بعد اجتماعی (133/0)، ساختاری- نهادی (121/0) و محیطی (118/0) مهم ترین ابعاد ظرفیت سازی برای زنان روستایی بوده است. نتایج ارزیابی توانمندسازی زنان حاکی از آن است که توانمندسازی زنان شهرستان زنجان در وضعیت نامناسبی قرار دارند و فقط بعد سیاسی توانمندی زنان در سطح مطلوبی بوده است. همچنین تحلیل های بدست آمده از مدل-سازی معادلات ساختاری نشان داد که توانمندسازی زنان تحت تاثیر ابعاد اقتصادی، اجتماعی، محیطی و نهادی ظرفیت سازی قرار دارد. مقدار p کلیه پارامترهای لامدا در این مدل نشان از تأیید رابطه بین ظرفیت سازی و توانمندسازی با ضریب 53/0 دارد که نشان دهنده ارتباط معنادار بین این دو می باشد. با این حال بعد اقتصادی ظرفیت سازی و شاخص های آن بیشترین اثرات را بر توانمندسازی زنان در منطقه مورد مطالعه داشته است.
تعیین کننده های توانمندسازی روانشناختی زنان روستایی شهرستان مرودشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۷
97 - 116
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اصلی شناسایی تعیین کننده های توانمندسازی روانشناختی زنان نواحی روستایی شهرستان مرودشت انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمام جمعیت فعال (15 تا 65 سال) زنان روستایی شهرستان مرودشت بودند که با استفاده از جدول بارتلت و همکاران (2001)، 227 نفر از آن ها به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار اصلی پژوهش پرسشنامه ای بود که روایی آن توسط جمعی از متخصصان و روایی سازه و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بررسی شد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 25 و SmartPLS نسخه سه انجام شد. یافته های مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد عوامل اجتماعی، عوامل اقتصادی و عوامل نهادی تأثیر مثبت و معناداری بر توانمندسازی روانشناختی زنان نواحی روستایی شهرستان مرودشت داشتند. در نهایت، راهکارهایی نظیر «دادن وام و اعتبارات به زنان روستایی»، «راه اندازی صندوق ها و مؤسساتی با هدف حمایت مادی و معنوی از زنان روستایی» و «بالا بردن سطح آگاهی، دانش و مهارت زندگی» برای بهبود توانمندسازی روانشناختی زنان نواحی روستایی شهرستان مرودشت پیشنهاد شد.
توانمندسازی معلمان چشم انداز مدیریت آموزشی (بررسی نقش خودکارآمدی فردی، انتقال دانش و کیفیت زندگی کاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توانمندسازی منابع انسانی فرآیند افزایش حس خودکارآمدی در میان اعضاء سازمان از طریق شناخت خود و از میان بردن عواملی است که سبب ضعف قدرت می شود. این پژوهش با هدف بررسی نقش خودکارآمدی فردی، انتقال دانش و کیفیت زندگی کاری در توانمندسازی معلمان انجام گرفته است. روش پژوهش، همبستگی و از نوع مدل معادلات ساختاری می باشد و از جنبه هدف، جزء پژوهش های کاربردی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان مقطع متوسطه شهر تبریز به تعداد 2.747 در سال 1395می باشد، تعداد نمونه با توجه به جدول کرجسی- مورگان به تعداد 335 نفر برآورد شد. روش نمونه گیری به صورت تصادفی خوشه ای سه مرحله ای انجام گرفت. ابزار گرد آوری داده ها شامل چهار عدد پرسشنامه استاندارد " خودکارآمدی فردی شرر (2002)، توانمندسازی مارتین و همکاران (2001)، انتقال دانش دکاستر و همکاران (2008) و کیفیت زندگی کاری ایلگان و همکاران (2014) " می باشد که روایی و پایایی آنها بررسی و مورد تأئید می باشند. داده ها به کمک نرم افزار Amos 24مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج یافته ها نشان داد که خودکارآمدی فردی با کیفیت زندگی کاری رابطه مثبت و معناداری دارد (0.01; p
بررسی مؤلفه های تأثیرگذار بر توانمندی اعضای هیئت علمی (مطالعه موردی یک دانشگاه نظامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال نهم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲۴
7 - 27
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی وضعیت توانمندی اعضای هیئت علمی در یکی از دانشگاه های نظامی است. در این مقاله چهار مؤلفه سبک رهبری، توانایی، تعهد سازمانی و قدرت با استفاده از پرسشنامه مورد آزمون قرار گرفت تا نگرش آزمون شوندگان در مورد این مؤلفه ها و در نهایت نقش مؤلفه ها در توانمندی اعضای هیئت علمی مشخص شود. جامعه آماری این تحقیق تعداد بیست نفر از اعضای هیئت علمی یکی از دانشگاه های نظامی در تهران هستند که به روش تمام شمار انتخاب شده اند. برای تعیین و رتبه بندی میانگین ها از آزمون آماری تی تک نمونه ای و آزمون فریدمن استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد مؤلفه سبک رهبری و تعهد سازمانی در بین اعضای هیئت علمی دانشگاه یاد شده از شرایط خوبی برخوردار است ولی مؤلفه قدرت نیاز به تقویت دارد. در پایان پیشنهادهایی برای ارتقای سطح توانمندی اعضای هیئت علمی دانشگاه یاد شده ارائه شده است.
تبیین رابطه توانمندسازی روانشناختی کارکنان باقابلیت بلوغ سازمانی مطالعه موردی؛ گروه 55 توپخانه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال دهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲۸
75 - 92
حوزه های تخصصی:
هدف کلی تحقیق حاضر تبیین رابطه توانمند سازی روانشناختی کارکنان رسمی باقابلیت بلوغ سازمانی آنان در پادگان گروه 55 توپخانه اصفهان می باشد. برای این منظور توانمندسازی روانشناختی بر اساس نظریه وتن و کمرون در 5 بٌعد احساس شایستگی، احساس خودمختاری، احساس مؤثر بودن، احساس معنی دار بودن و احساس اعتماد بررسی شده و قابلیت بلوغ سازمانی بر اساس الگوی بلوغ سازمانی کورتیس در4 بٌعد بلوغ عاطفی، بلوغ عقلی، بلوغ حرفه ای و بلوغ اجتماعی بررسی شد. این تحقیق یک فرضیه اصلی و پنج فرضیه فرعی دارد. جامعه آماری تحقیق حاضر را کارکنان رسمی پادگان گروه 55 توپخانه اصفهان تشکیل داده اند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 172 نفر برآورد گردید و به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ای است که با توجه به تعریف عملیاتی توانمندسازی روانشناختی وتن و کمرون و تعریف عملیاتی بلوغ سازمانی کورتیس تنظیم گردیده و پس از سنجش روایی و پایایی استفاده شد. پرسشنامه ها جمع آوری و اطلاعات حاصل جمع بندی شد و با استفاده از روشهای آمار توصیفی، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل بیانگر آن است که بین توانمندسازی روانشناختی کارکنان باقابلیت بلوغ سازمانی آنان در پادگان گروه 55 توپخانه اصفهان رابطه معنی داری وجود دارد.
تأثیر به کارگیری فناوری اطلاعات بر توسعه و توانمندی منابع انسانی دانشگاه های افسری آجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال دهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۰
5 - 20
حوزه های تخصصی:
این تحقیق باهدف کمک به نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به منظور به کارگیری صحیح فناوری اطلاعات در راستای توانمندسازی و افزایش بهره وری نیروی انسانی خود در مراکز آموزشی نظیر دانشگاه های افسری انجام شده است. مسئله تحقیق این است که مرز استفاده از فناوری اطلاعات و نحوه و میزان تأثیرگذاری آن در دانشگاه های افسری آجا، نامعلوم می باشد. تحقیق حاضر در صدد است تا به این سؤال پاسخ دهد که به کارگیری فناوری اطلاعات چه تأثیری بر کنترل کارکنان داشته و آیا موجب از خودبیگانگی کارکنان این دانشگاه ها نمی شود؟ نتیجه تحقیق نشان می دهد که بین به کارگیری فناوری اطلاعات و کاهش نیروی انسانی رابطه معنادار وجود داشته و به کارگیری فناوری اطلاعات باعث کاهش نیروی انسانی در دانشگاه های افسری آجا می شود. همچنین بین به کارگیری فناوری اطلاعات و تخصصی شدن نیروی انسانی رابطه معنادار وجود دارد و بین به کارگیری فناوری اطلاعات و خودکنترلی افراد رابطه معنادار وجود دارد اما بین به کارگیری فناوری اطلاعات و ازخودبیگانگی، رابطه معنادار وجود ندارد و به کارگیری فناوری اطلاعات در این دانشگاه ها، باعث ایجاد ازخودبیگانگی در افراد نمی شود.
نقش زنان در روند توسعه کشورهای اسلامی
حوزه های تخصصی:
زنان در کلیه کشورهای جهان با تهدیدات زیادی در ارتباط با زندگی، بهداشت و سلامت خود مواجه هستند در حالی که مشکلات مربوط به کار و کمبود قدرت و نفوذ آنها نیز بر مشکلات آنها افزوده است، یعنی در شرایطی که آنها با مشکلات فوق مواجه می شوند، قدرت تصمیم گیری کافی نیز در جامعه ندارند. آموزش زنان نیز به عنوان نقطه عطفی در جریان توسعه مطرح است، یعنی از طریق توسعه آموزش و پرورش در سطوح مختلف و در اختیار گذاردن امکانات کافی از توانایی های زنان می توان بیشترین بهره برداری را در جریان توسعه اقتصادی- اجتماعی به عمل آورد. از این رو، این شاخص در اولویت بالایی قرار گرفته است. آموزش یکی از مهم ترین ابزاری است که موقعیت زنان را ارتقاء داده و به آنان به صورت مستقیم و غیرمستقیم قدرت بیشتری در جامعه اعطاء می نماید. پرداختن به موضوع توسعه در کشورهای اسلامی از این جهت حائز اهمیت است که از یک سو این کشورها با یک و نیم میلیارد جمعیت، بیش از 20 درصد جمعیت جهان را به خود اختصاص داده اند، و از سویی دیگر توزیع جغرافیایی و مهم تر از آن موقعیت استراتژیکی و ژئوپلیتیکی آنها دارای اهمیت است. روش تحقیق این پژوهش اسنادی بوده و در آن از آمارهای بانک جهانی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کشورهای اسلامی تشکیل می دهند و نمونه آماری کشورهای منتخب اسلامی می باشند در این تحقیق از نظریه ساختاربندی گیدنز در چارچوب نظری استفاده شده است. طبق نظریه ساختاربندی گیدنز افراد سازنده فرهنگ جامعه هستند و فرهنگ جامعه نیز تفکرات افراد را شکل می دهد و نوعی رابطه دیالکتیک بین آنها وجود دارد. در کشورهای اسلامی ارزش های دین مبین اسلام را می توان به عنوان ساختار و باورهای دینی افراد را به عنوان عاملیت در نظر گرفت و فرایند توسعه باید با توجه به این رابطه تحلیل شود. هر چقدر خوانش دینی در کشوری اسلامی تسهیل کننده حضور زنان در عرصه های عمومی باشد نقش زنان در توسعه نیز افزایش می یابد. فرایند توسعه در کشورهای اسلامی اگر با معیارهای غربی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد نشان دهنده عقب ماندن اغلب کشورهای اسلامی از دنیای غرب است و در این میان برخی از کشورهای اسلامی که ارزش های سکولاریستی و لیبرالیستی غربی را با ارزش های اسلامی وفق داده اند و ترکیبی خاص جامعه خود ایجاد نموده اند تا حد زیادی به توسعه یافتگی غربی که عمدتاً بر پایه رفاه مادی بنا شده نزدیک شده اند. ترکیه و امارات عربی متحده از جمله این کشورها هستند. ایران در برخی شاخص ها مانند آموزش زنان به خصوص در سطوح عالیه حتی با معیارهای توسعه غربی در رتبه بالاتری نسبت به اغلب کشورهای اسلامی قرار دارد و در شاخص مشارکت و فرصت اقتصادی پایین تر از بحرین عربستان ترکیه ارمنستان و آذربایجان می باشد.
ارزیابی وضعیت کمی و کیفی آموزش علوم سیاسی در ایران: مطالعه موردی دانشجویان رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۰ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
367 - 383
حوزه های تخصصی:
تحلیل و ارزیابی دیدگاه های موجود در زمینه علوم سیاسی می تواند درکی متناسب و دقیق را برای احیای نظام دانش کاربردی و کارامد ایجاد کند. در این میان، سنجش نگرش دانشجویان درباره وضعیت کنونی علوم سیاسی در ایران، می تواند زمینه را برای تحلیل و ارزیابی وضع موجود، بررسی جوانب رشته علوم سیاسی در چارچوبی تحلیلی فراهم آورد. در مقاله حاضر، وضعیت کمی و کیفی آموزش علوم سیاسی از دیدگاه دانشجویان رشته علوم سیاسی دانشگاه تهرانسنجش، ارزیابی و تحلیل خواهد شد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانشجویان علوم سیاسی دانشگاه تهران (در سال تحصیلی 1397-1396) است که تعداد آنها 1270 نفر بوده است. حجم نمونه مقتضی حسب دقت و میزان همگنی جمعیت در سطح اطمینان 95 درصد ارائه شده است. حجم نمونه تعیین شده به منظور گردآوری اطلاعات مورد نیاز پژوهش حاضر با درنظر گرفتن دقت مطلوب و هزینه های بررسی میدانی در جامعه آماری، 336 نفر است. به منظور سنجش وضعیت موجود، متغیرهایی در رابطه آموزش، پژوهش، میزان علاقه مندی به رشته، میزان رضایت از رشته، میزان تمایل به انجام کارهای پژوهشی و فعالیت های گروهی انتخاب شد که بیانگر نگرش دانشجویان در این زمینه باشد. برای گردآوری داده های مرتبط با این موضوع نیز از پرسشنامه اصلی استفاده شد که در حین سنجش نگرش ها از آنها درخواست شد تا از طریق پرسش های باز طرح شده به بیان دیدگاه خود بپردازند. هدف اصلی مقاله حاضر، تبیین نقاط قوت و ضعف آموزش علوم سیاسی از طریق ارائه چشم اندازهایی راهبردی برای برون رفت از مسائل و مشکلات موجود در حوزه علوم سیاسی و ارتقای جایگاه آن در میان رشته های دانشگاهی است.به منظور تحلیل دیدگاه های دانشجویان در زمینه راهکارهای ارتقا و بهبود وضعیت رشته علوم سیاسی در ایران ابتدا دیدگاه ها با استفاده از روش های تحلیل کیفی دسته بندی و سپس با استفاده از تحلیل آماری وضعیت آن توصیف شده است.
شناسایی عوامل فردی مؤثر بر توانمندسازی کارکنان بیمه سلامت (موردمطالعه: سازمان بیمه سلامت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی عوامل فردی مؤثر بر توانمندسازی کارکنان بیمه سلامت در سازمان بیمه سلامت در شهر تهران انجام شد. جامعه آماری این تحقیق تمامی کارکنان صف و ستاد سازمان بیمه سلامت در شهر تهران است که حدود 900 نفرند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی نظام مند و با روش پیش رو براساس مبانی نظری و تحقیقات انجام شده طراحی و درنهایت به تأیید صاحب نظران رسیده و دارای روایی است. پایایی پرسشنامه پژوهش حاضر برای متغیر وابسته (توانمندسازی) با محاسبه آلفای کرونباخ برابر با 89/0 است و آلفای کرونباخ برای متغیرهای مستقل پژوهش پیش رو (عوامل مؤثر) برابر با 97/0 است. برای شناسایی عوامل فردی مؤثر بر توانمندی از روش تحلیل عاملی اکتشافی و برای میزان تأثیر هریک از عوامل شناسایی شده بر توانمندی کارکنان از روش رگرسیون چندمتغیره استفاده شده است. نتایج به دست آمده از روش تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که هشت عامل: مشارکت، حمایت سازمان، آموزش، توجه به کارکنان، واگذاری مسئولیت، روشن بودن اهداف، شفاف بودن نقش ها و اعطای اختیارات عوامل فردی مؤثر بر توانمندسازی هستند. همچنین براساس نتایج رگرسیون چندمتغیره از بین هشت عامل شناسایی شده شش عامل: مشارکت، توجه به کارکنان، واگذاری مسئولیت، روشن بودن اهداف، شفاف بودن نقش ها و اعطای اختیارات بر توانمندسازی کارکنان، تأثیر مثبت دارند.
بررسی مدل ها و الگوهای توانمندسازی نیروی انسانی در سازمان ها
حوزه های تخصصی:
امروزه توانمند سازی به عنوان یكی از ابزارهای سودمند ارتقا كیفی كاركنان و افزایش اثربخشی سازمانی تلقی می گردد. به منظور كسب موفقیت در محیط در حال تغییر كسب و كار امروزی، سازمانها به دانش، نظرات، انرژی و خلاقیت كلیه كاركنان، اعم از كاركنان خط مقدم تا مدیران سطح بالا،نیازمندند. برای تحقق این امر،سازمانها از طریق توانمند سازی كاركنان مربوطه به منظور تشویق آنان به ابتكار عمل بدون اعمال فشار، ارج نهادن به منافع جمعی سازمان با كمترین نظارت و انجام وظیفه به عنوان مالكان سازمان،اقدام می نمایند. همچنین، توانمند سازی جهت حفظ امید و وابستگی كاركنان باقیمانده در طی زما ن های كوچك سازی سازمان حایز اهمیت می باشد. توانمند سازی،كاركنان را قادر می سازد تا در مواجهه با مشكلات و تهدیدها،از مقاومت و انعطاف پذیری بیشتری برخوردار باشند. لذا می تواند به عنوان منبعی كه از آسیب پذیری كاركنان جلو گیری نماید و بذر امید را در شرایط بحرانی از جمله انهدام سرمایه های مالی و از بین رفتن زندگی انسانی، در دل آنان بكارد، مفید واقع گردد. در این مقاله پس از تعریف توانمند سازی، تاریخچه فرآیند، مزایا و مدل های توانمندسازی كاركنان مورد نظر قرار گرفته است و در پایان، مدل پیشنهادی جهت توانمندسازی كاركنان ارایه گردیده است.