مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۴۱.
۲۴۲.
۲۴۳.
۲۴۴.
۲۴۵.
۲۴۶.
۲۴۷.
۲۴۸.
۲۴۹.
۲۵۰.
۲۵۱.
۲۵۲.
۲۵۳.
۲۵۴.
۲۵۵.
۲۵۶.
۲۵۷.
۲۵۸.
۲۵۹.
۲۶۰.
آزادی
حوزه های تخصصی:
امروزه اهمیت و جایگاه توسعه و جنبه های گوناگون آن، یکی از مهم ترین موضوعات مورد بحث محافل علمی داخلی و بین المللی است. از توسعه به عنوان فرایندی یاد شده که زمینه شکوفایی استعداد و پیشرفت همه جانبه انسان را در عرصه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی فراهم می آورد تا انسان در سایه این پیشرفت بتواند از یک زندگی شرافت مندانه در مسیر نیل به کمال مادی و معنوی برخوردار گردد. با این حال، آن چه موضوع توسعه را از اهمیت دوچندان برخوردار کرده است، تلقی توسعه به عنوان یک حق بشری در کنار سایر حقوق به رسمیت شناخته شده برای انسان است. سؤالی که این مقاله درصدد یافتن پاسخ آن می باشد، این است که حق بر توسعه چه هدف یا اهدافی را دنبال می کند؟ مفروض مقاله بر آن است که می توان از عدالت، امنیت، آزادی و رفاه به عنوان اهداف حق بر توسعه یاد کرد. برای پاسخ به سؤال فوق و اثبات فرضیه یادشده، به صورت تطبیقی اسناد و قواعد بین المللی و نیز آموزه های اسلامی مورد بررسی قرار می گیرد.
بررسی تطبیقی سه چهره عمده لیبرالیسم در اقتصاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لیبرالیسم مجموعه متنوعی از ارزش های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی را در بر می گیرد که در گذر زمان به اشکال مختلفی تفسیر شده و شاخه های مختلفی را ایجاد کرده است. این مقاله به بررسی وجوه اصلی لیبرالیسم اقتصادی در عصر مدرن اختصاص دارد. سؤال اصلی این است که شاخه های اصلی تحقق یافته لیبرالیسم اقتصادی در دوره مدرن چه بوده اند. در پاسخ به سؤال بر سه گرایش اصلی آن شامل لیبرالیسم کلاسیک، لیبرالیسم برابری گرا، و نئولیبرالیسم تأکید شده است. گرایش اول در سده های هجده و نوزده و دو گرایش بعدی در سده بیست تحقق یافتند. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی فرازوفرود های لیبرالیسم طی سده های اخیر را تحلیل کرده است. این مقاله توضیح می دهد که منطق بازار آزاد در لیبرالیسم پس از تضعیف در نیمه اول سده بیستم مجدداً تقویت شد و در دوره نئولیبرالیسم به اوج رسید. 1
کرامت ذاتی انسان به مثابه بنیان آزادی، با تکیه بر آرای علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۹ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
881 - 900
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد است که با تکیه بر آرای علامه طباطبایی، به بررسی مفهوم و شاخص های کرامت ذاتی انسان بپردازد و نشان دهد که این موضوع مبنای طرح آزادی در فلسفه سیاسی ایشان است. به همین منظور با استفاده از روش تفسیری متن گرای اشتراوس و از طریق رجوع کتابخانه ای به آثار مکتوب علامه طباطبایی، ضمن اشاره به مفهوم کرامت ذاتی، شاخص هایی که براساس آن انسان دارای کرامت ذاتی شده است، برمی شمرده شده و روابط میان این شاخص ها احصا می شود. سپس با مبنا قرار دادن کرامت ذاتی، به تعریف آزادی پرداخته شده و انواع آن در جامعه استنتاج می شود. بر این اساس مشخص می شود که کرامت ذاتی در اندیشه علامه طباطبایی که عبارت است از کرامتی که در جریان تکوین و آفرینش انسان مطرح بوده و مربوط به مقام انسانیت است و در تمام افراد انسانی به صورت بالقوه وجود دارد دارای جایگاه ممتازی است و «شرافت ذاتی وجود»، «خلقت ممتاز انسانی»، «محوریت انسان برای سایر آفریده ها»، «فطرت»، «عقل»، «علم»، «قلب»، «اختیار»، «پذیرش امانت الهی» و «خلافت انسان» البته با نظم رتبی خاص ، به عنوان شاخص های کرامت ذاتی انسان در اندیشه ایشان مطرح می شود. همچنین برمبنای تعریف و شاخص های کرامت ذاتی، این نتیجه به دست می آید که آزادی جزء بدیهیات زندگی فردی و اجتماعی است و هیچ موضوع عملی ای به جز قیود عملی تشکیل اجتماع نمی تواند آن را محدود کند. بر همین اساس آزادی تفکر نیز منتج از کرامت ذاتی و متأثر از شاخص های آن بوده و کرامت ذاتی مبنای اصلی در هویت بخشی به آزادی در حیات اجتماعی است.
تبیین جرم انگاری حداقلی از منظر اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصولاً قواعد حقوقی متشکل از احکام و ضمانت اجراها می باشند و هر حکم قانونی ای توسط یک یا چند ضمانت اجرا پشتیبانی می شود تا کتاب قانون به توصیه نامه ای صرف بدل نگردد و نظام ضمانت اجراها ضامن اجرای بایدها و نبایدهای قانونی شود. از آنجایی که این بایدها و نبایدهای قانونی به تحدید آزادی های اشخاص می انجامد، لذا صرفاً در حد نیاز زندگی اجتماعی ضرورت وضع پیدا می نمایند. از طرفی بخش اعظمی از همین ضمانت اجراها که وضع آنها صرفاً در موارد ضروری جایز است، ضمانت اجراهای مدنی، اداری، صنفی و به طور کلی غیرکیفری هستند و فقط بخش اندکی از احکام نیاز به حمایت قوی از جمله ضمانت اجراهای کیفری دارند. بر این مبنا می توان گفت که در تقنین حداقلی، تقنین کیفری یا همان جرم انگاری کمترین حد از این حداقل را به خود اختصاص خواهد داد. این دیدگاه با رویکردهای مختلفی از جمله رویکرد اخلاقی قابل تبیین و توصیف است. نگاه اخلاق مدارانه به جامعه، خواهان وضع ضوابط قانونی و متأثر نمودن اراده آزاد اشخاص در جهت ترس از اعمال ضمانت اجراها نیست. بسط اخلاق در جامعه و ایجاد بستری جهت ارتکاب افعال اخلاقی نیازمند آزادی اراده اشخاص در اجرای نیات خود بوده تا چنانچه معروفی به فعل و منکری به ترک فعل انجامید، این فعل و ترک فعل را ناشی از تمایلات اخلاقی اشخاص بدانیم و نه برخواسته از ارعاب قانونی تا بدین ترتیب جامعه ای با رفتارهای اخلاقی و متشکل از انسان های اخلاق مدار بسازیم. آنچه در ادامه خواهد آمد در جهت بسط مفهوم جرم انگاری حداقلی از این منظر اخلاقی است.
بازاندیشی انتقادی نظریه فردگرایی لیبرال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۱ بهار ۱۳۹۰ شماره ۱
39 - 58
حوزه های تخصصی:
پس از فروپاشی اردوگاه ایدئولوژی افراطی چپ یعنی کمونیسم به رهبری اتحاد جماهیر شوروی که این شکست را باید در امتداد فروپاشی اردوگاه ایدئولوژی افراطی راست یعنی فاشیسم در نیمه قرن بیستم دانست اردوگاه ایدئولوژیک راست میانه یعنی لیبرالیسم به رهبری کشورهای صنعتی جهان در راستای عصر جهانی شدن این پیروزی را جشن گرفت و در این میان، نظریات اقتصادی سیاسی این اردوگاه بر محور نظریه فردگرایی به نوعی در همسو کردن سایر جریانات فکری میانه معتدل حول محورهای بازار آزاد جهانی، دولت حداقل، آزادی های اساسی و حقوق بشر جزمیت یافت. این مقاله با تأکید بر نظریه فردگرایی سعی دارد تا ضمن ارائه تصویری بی طرفانه از این نظریه در سه بُعد مادی، معنوی و اجتماعی، عمده دیدگاه های فرد محورانه، رفاهی و منافع فردی را در اندیشه فردگرایی به همراه سوگیری های این نظریه نسبت به آزادی، دموکراسی، کثرت گرایی، ناسیونالیسم، فمینیسم و ایدئولوژی مورد بازاندیشی انتقادی قرار دهد.
گفتمان عقلی و نقلی مراجع و فقهای شیعه در دفاع از حکومت مشروطه در عصر غیبت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۳ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲
203 - 221
حوزه های تخصصی:
ورود آموزه های مدرن در حوزه ی سیاست و جامعه به کشورهای اسلامی، در دوران معاصر، عکس العمل های مختلفی را به دنبال داشته است و بحث چگونگی تطابق و یا عدم تطابق آموزه های دینی و سنتی با مفاهیم مدرن سیاسی و اجتماعی یکی از مهمترین دغدغه های جامعه دینی و روشنفکران دین اندیش، به خصوص در دوره مشروطه، محسوب می شده است. بر همین اساس، سؤال اصلی که این پژوهش به دنبال پاسخ آن می باشد، بر این محور متمرکز شده که «عالمان دینی و مراجع مشروطه خواه بر پایه ی چه اصول و مبانی دینی و عقلی، مستظهر به مبانی اصولی و فقهی، در تطبیق نسبیِ مفاهیم سیاسی مدرن با آموزه های اسلامی تلاش کرده اند؟».
نسبت آزادی و امامت از نگاه شهید بهشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۳ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴
149 - 166
حوزه های تخصصی:
آزادی و اقسام آن از دیدگاه متفکران گوناگون همواره موضوع بحث بوده است. در ادبیات اسلامی گاه از واژه حریت در مقابل آن استفاده می شود که چندان شفاف نیست. یکی از مهم ترین مباحث این است که حدود آزادی ها کجاست. در میان متفکران اسلامی و ادبیات شیعه به طور عام با توجه به مطرح شدن مقوله امامت، پرسشی که شکل می گیرد این است که آیا امامت جلودار آزادی است یا خیر؟شهید بهشتی در این میان دارای جایگاه ممتازی است. در نظام و دستگاه اندیشه وی، آزادی دارای جایگاهی کلیدی است و از سوی دیگر نسبت سنجی خاصی نیز میان دو مقوله آزادی و امامت برقرار می گردد.در مقاله حاضر تلاش می شود تا در درجه اول معنا و مفهوم آزادی از نگاه شهید بهشتی بررسی گردد و سپس نسبت آن با مقوله امامت مشخص شود.
پارادوکس آزادی و بردگی در لیبرالیسم جان لاک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۴ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
43 - 60
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با توجه به سه رهیافت فلسفی، تاریخی، و فلسفی- تاریخی، ضمن توجه اساسی به روش شناسی لاک، سعی دارد با پیوند میان فلسفه سیاسی لاک و تاریخ زمان وی، نشان دهد که چرا و چگونه فهم منطق درونی دو رساله حکومت و لیبرالیسم لاک که اغلب از طریق دو رهیافت نخست موضوع پژوهش قرار گرفته، ناممکن و بلکه بدون دلالت های کاربردی لازم برای بازخوانی و بازسازی اندیشه سیاسی مختار است. زیرا در یکی تجارب تاریخی لاک در مستعمرات امریکایی، و در دیگری اصول اساسی اندیشه سیاسی و فهم لیبرالیسم وی نادیده گرفته شده است. به بیان دیگر، این رویکرد ضمن تبیین تعارض های اندیشه سیاسی و نشان دادن چهره ژانوسی لاک، درصدد است تا ضمن توجه به غایت اندیشه سیاسی لاک در بنای لیبرالیسم داخلی و ناسیونالیسم استعماری، نشان دهد که هم نظریه تساهل و اندیشه آزادی خواهی لاک که طرف داران رویکرد اول، آن ها را مؤثر در شکل گیری دو رساله تلقی می کنند و هم تجارب استعماری لاک که طرف داران رویکرد دوم، آن ها را مؤثر در شکل گیری دو رساله می پندارند، هر دو با هم در شکل گیری اندیشه سیاسی لاک قابل توجیه، تفسیر و داوری اند.
فقه و دموکراسی؛ بررسی تطبیقی مطالعه معرفت شناختی امکان تطبیق فقه مشروطه بر دموکراسی مشورتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۶ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
423 - 439
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو به بررسی امکان تطبیق فقه حق/تکلیف گرای مشروطه بر دموکراسی مشورتی اختصاص دارد. مدعای نوشتار وجود استعدادی معرفت شناختی در فقه نائینی در مشروطه است که، در صورت بسط یافتن و جدی گرفته شدن، رویکرد به دموکراسی مشورتی را به نحو مؤثری ممکن و تسهیل خواهد کرد. در این مقاله به سطوحی از شباهت معرفت شناختی میان دموکراسی مشورتی و فقه حق/تکلیف گرای مشروطه پرداخته شده است. این شباهت ها در عدم ابتنای هر دو بر مبانی فلسفی مضمون ساز، توجه هر دو به حقوق مرکزی آزادی و برابری در مسیر ایجاد فرایندهای منجر به مشارکت عمومی و تولید نظامی حقوقی متعاقب آن، به منظور انجام این مهم بر پایه دو حق مذکور است.
ارزیابی تطبیقی دیدگاه های کانت و میل درباره منزلت انسانی و حقوقی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۸ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
143 - 162
حوزه های تخصصی:
کانت و میل در زمینه منزلت انسانی زنان دیدگاهی یگانه دارند. آنان زنان را دارای ارزش ذاتی می دانند و استفاده ابزاری از زنان را رد می کنند، اما در زمینه حقوق اجتماعی و سیاسی آنان، راه افتراق می پیمایند؛ کانت زنان را دارایی مرد و شهروند منفعل می خواند و حقوق اجتماعی و سیاسی زنان را نفی می کند. در برابر، میل بر مدار آزادی و برابری، از حقوق اجتماعی و سیاسی زنان دفاع می کند. در نتیجه، دیدگاه های کانت درباره منزلت انسانی زنان از سویی و حقوق اجتماعی و سیاسی زنان از سوی دیگر متناقض، اما اندیشه های میل در این زمینه سازگار است. با بهره گیری از روش هرمنوتیک (متن و زمینه) می توان به ماهیت تفاوت آرای این دو فیلسوف راه یافت. چراییِ این اختلاف در زمینه جایگاه اجتماعی و سیاسی زنان، به طور عمده به تأثیرپذیری آنان از تحولات تاریخی اروپا به ویژه در امور اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ارتباط می یابد.
میزان تأثیر گذاری اندیشه لیبرالیستی در شکل گیری انقلاب مشروطه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۲
45 - 76
حوزه های تخصصی:
میزان تأثیر گذاری اندیشه لیبرالیستی در شکل گیری انقلاب مشروطه چکیده ضعف های حکومت قاجاران و کل جامعه ایران و بخصوص،خلاء نظری در حوزه سیاسی زمینه ورود اندیشه های جدید به ایران را فراهم آورد . مفاهیمی چون : قانون ، آزادی ، پارلمان ودر صدر همه لیبرالیسم در چنین بستری وارد ادبیات سیاسیی ایرانیان شد. ایرانیان در برخورد با تمدن غرب و مشاهده ی تفاوتهای شگرف آن به فهمی متمایز از جامعه خود رسیدند که بسیار متفاوت از گذشته بود . این تمایز و تغییر نگرش ها نسبت به ، سیاست و اجتماع به درستی در سفرنامه ها و سیاحت نامه های مسافران فرنگ رفته ، انعکاس یافته است. نکته قابل تامل در نوشته های مذکور ، موضع گیری آنها نسبت به فرهنگ خود و تمدن غرب است . حاصل اولین آشنایی ها ، تجویزهایی بود که آنها برای درمان دردهای جامعه خود صادر کردند ، که یکی از مهم ترین آنها ، انتقال و ترویج لیبرالیسم در ایران بود. نتایج حاصله انکه ماهیت واقعی انقلاب مشروطه به لیبرالیسم بر می گشت که حاصل کوشش جریان روشنفکری بود و ناکامی آن ناشی از ناهمگونی و ناسازگاری با اندیشه های دینی بود که روحانیون آن را رهبری می کردند . پژوهش حاضربر پایه پرسش میزان تاثیرگذاری اندیشه لیبرالیستی در انقلاب مشروطه شکل گرفته واز نوع توصیفی-تحلیلی است که به روش کتابخانه ای سامان یافته است.
اخلاق و آزادی از دیدگاه امام خمینی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اخلاق و آزادی از دغدغههای بنیادین بشر و جزء اصلیترین نیازهای وی بوده که از دیرباز در امور فردی و اجتماعی نمود پیدا کرده است. این بحث در دورهی معاصر اهمیتی مضاعف یافته و توجّه بسیاری از اندیشمندان را به خود معطوف کرده است. امام خمینی به عنوان بزرگترین نماد آزاداندیشی و بزرگترین منادی آزادی و اخلاق در جهان معاصر، در لابه لای آثار و گفتارهای خویش این مسأله را مورد بحث و گفتگو قرار داده است. از دیدگاه ایشان، آزادی شرایط و زمینهی پرورش اخلاق را در جامعهی فراهم میآورد و اساساً تحقق جامعه اخلاقی در گرو داشتن آزادی است. همچنین آزادی بیحد و حصر نبوده و به وسیلهی اخلاق و قانون محدود میشود. برهمین اساس، جستار حاضر با ایضاح مفهومی آزادی و اخلاق به پژوهش دربارهی این دو و نسبت آنها با یکدیگر پرداخته و دیدگاه امام خمینی را واکاویده است.
واکاوی مفاهیم اخلاقیِ آزادی، مسؤلیت و نوع دوستی در مکتب رفاه اجتماعی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق دوره جدید سال پنجم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۹ (پیاپی ۴۱)
159 - 185
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به دنبال بررسی و تحلیلِ سه مفهوم اخلاقیِ آزادی، مسؤلیّت و نوع دوستی در نظریهٔ رفاه است و می کوشد با بهره گیری از روش مطالعهٔ تحلیلی-اسنادی، ضمن طرح دیدگاه های اندیشمندان حوزهٔ رفاه، به برخی از انتقادات و سؤالات در این باره نیز پاسخ گوید. نتایج به دست آمده در پژوهش حاضر بدین قرار است: الف) نظریه های رفاه در مبحث آزادی با بیان اینکه آزادیِ بازار باعث افزایش فقر، نابرابری و افول اخلاقی خواهد شد و با تأکید ویژه بر مقولهٔ برابری، دولت ها و نظام های رفاهی را مجاز می شمارند از طریق وضع مقررات و سیاست های کنترلی به محدودکردن آزادیِ بازار دست بزنند؛ ب) در مبحث مسؤلیّت، اندیشمندان رفاه معتقدند که به سبب ناامنی های اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی و... ناشی از بازار، افراد باید فقط مسؤلیّت بخشی از رفاه خود را بر عهده داشته باشند و دولت ها نیز باید در این خصوص اقدام نموده و برای تحقق حقوق اجتماعی افراد بکوشند؛ ج) اندیشمندان حوزهٔ رفاه، نوع دوستی را به عنوان فضیلتی اخلاقی می پذیرند؛ لیکن به رفتار متعهدانه و عمل متقابل، بر اساس حقوق و تکالیف تأکید می ورزند؛ د) به نظر می رسد نظریهٔ متفکران رفاه با اخلاق اعتدالی هم خوانی داشته باشد.
بررسی تطبیقی مؤلفه های اخلاقی نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت و اندیشه اسلام(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق دوره جدید سال ششم بهار ۱۳۹۵ شماره ۲۱ (پیاپی ۴۳)
89 - 123
حوزه های تخصصی:
بدیهی است که علوم انسانی در زندگی نظری و عملی انسان تأثیر بسزایی دارد؛ چراکه نوع نگاه محقق به انسان و آرمان های اخلاقی او مسائل فراوانی از قبیل موضوع و روش و کاربرد را در علوم انسانی معین می کند و از سوی دیگر، رفتارها و باورها و حتی احساس های افراد براین اساس شکل می گیرد و تقویت می شود. ازاین رو بررسی علوم انسانی ضروری به نظر می رسد. در مقاله حاضر، برخی از مؤلفه های اخلاقی نظریهٔ انتقادی مکتب فرانکفورت از قبیل فردیت، آزادی، دین گرایی و خردگرایی که درحقیقت برگرفته از مبانی انسان شناسی اومانیستی این مکتب است، بررسی و درنهایت از نگاه دین اسلام و معارف حقه آن نقد خواهد شد.
تأثیر انگیزش فردی-اجتماعی نظام مالکیت خصوصی در توسعه میادین نفتی ایالات متحده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق انرژی دوره ۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
255 - 283
حوزه های تخصصی:
رژیم مالکیت خصوصی، زمینه ای است که نمایانگر رویکرد متکامل افکار بشر است. مالکیت خصوصی بر منابع نفتی که در کمتر کشوری مورد توجه است، در ایالات متحده امریکا، سرآمد سایر نظام های مالکیت است. این سلطه نسبتاً همه جانبه، تأثیراتی را به دنبال داشته است. محور این مقاله، بررسی کم و کیف رابطه پذیرش مالکیت خصوصی با توسعه صنعت نفت با یک نگاه ساختاری به آن و با اجتناب از جهت گیری های اقتصادی است. آشکارکردن چگونگی این رابطه، سهم بسزایی در شناخت ماهیت و ارزش این نظام دارد. پس از تشریح عنوان مالکیت خصوصی در بخش نخست، قسمت بعد به کشف عوامل مؤثر در توسعه میادین نفتی ایالات متحده به منزله عناصری که در مفهوم مالکیت خصوصی پنهان اند اختصاص یافته است. سرانجام، به تحلیل آثاری از این نظام بر میادین نفتی پرداخته شد که سرمنشأ و زاینده آثار دیگری بودند. در این نگارش، از منظر سیستم حقوقی به منزله یک خرده نظام به رابطه مالکیت خصوصی و توسعه میادین نفتی ایالات متحده امریکا نگریستیم و دریافتیم که چتر حمایتگری که مالکیت خصوصی بر سر توسعه میادین نفتی ایالات متحده امریکا افراشته است، چیزی جز روح حاکم بر نظام مالکیت خصوصی، که عبارت است از آزادی اندیشه و عمل، نیست.
اصول و مبانی حاکم بر تعیین قلمرو آزادی در اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«آزادی» در دانش های ارزشی، به فعل اختیاری انسان در آزاد گذاشتن خود یا دیگران اشاره دارد. برای تعیین ارزش آزادی، نیازمند اصول و قواعدی هستیم که امروزه ارائه این اصول برای تعیین قلمرو آزادی با انتقادهایی مواجه شده است؛ زیرا اولاً، این اصول مبتنی بر نوع تلقی خاصی از سعادت هستند. ثانیاً، به سلب حداکثری آزادی منفی منجر می شوند. از سوی دیگر، عدم ارائه اصول اخلاقی نیز با انتقاداتی مواجه شده است؛ زیرا نداشتن اصول اخلاقی، به غفلت از آزادی مثبت منتهی می شود. این پژوهش با روش تحلیلی و استدلالی، به تبیین دیدگاه اسلام در ارائه اصولی برای تعیین قلمرو آزادی می پردازد و ضمن التزام به خردگرایی و واقع گرایی، از آزادی در معنای منفی و مثبت آن دفاع خواهد کرد. به گونه ای که از پیامدهی منفی ناشی از عدم ارائه جمع بین این دو احتراز خواهد شد. در نتیجه، بدون پذیرش بی تفاوتی، از مداخله و ممانعت حداکثری پرهیز خواهد شد. اسلام با توجه به توحید و مخلوق بودن انسان و جهان و با توجه به واقع گرایی و غایت گرایی در ارزش سنجی رفتار، اصول زیر را در تعیین قلمرو آزادی ارائه می دهد: اصل بندگی، اصل آزادی، ارزشمندی تأمین نیازها، اهتمام به آزادی مثبت و پذیرش پلورالیسم اجتماعی. در حوزه تغییر و اصلاح رفتار نیز اصول و قواعدی چون لزوم حسن ظن، حمل بر صحت رفتار دیگران، اصل تغافل، اصل تدرج و مدارا مورد توصیه قرار می گیرند.
مفهوم فرهنگ و نسبت آن با خیر اعلا در فلسفه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیستم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۷
165 - 186
حوزه های تخصصی:
کانت بحث فرهنگ را معطوف به خیر اعلای انسان که بیان گر کمال مطلوب انسان در جمع میان فضیلت و سعادت است و غایت نهایی او به شمار می رود، طرح کرده است. وی که پیش از این در نقد دوم مفهومی انتزاعی و ایده آل از خیر اعلا عرضه داشته و تحقق آن را مبتنی بر کمک خداوند کرده بود، در نقد سوم برای نشان دادن وجه انضمامی خیر اعلا از مفهوم فرهنگ بهره می گیرد که انضباط و مهارت دو مؤلفه آن به شمار می روند و به ترتیب ناظر به فضیلت و سعادت انسان هستند. مفهوم مذکور مبتنی بر تلاش و فعالیت مختارانه انسان است و به مثابه یک هدف اجتماعی از طریق فاعل بشری محقق خواهد شد. بزرگترین ظهور فرهنگ از نظر کانت آزادی معقول است. آزادی معقول درون انسان را که ناظر به اخلاق است و بیرونِ او را که ناظر به جامعه مدنی است، دربرمی گیرد و رشد و گسترش آن در نوع انسان و در طول تاریخ و در طی نسل ها منجر به سیادت عقل بر جهان و حاکمیت فرهنگ آزادی خواهد شد.
ماکیاوللی و انهدام فضیلت؛ طرح آزادی و رستگاری میهن به عنوان غایت اندیشه سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بنیان و غایت اندیشه سیاسی ماکیاوللی، زندگی فضیلتمندانه و کسب سعادت نیست چرا که نه تنها اخلاق بلکه دین را به عنوان امور قائم بالذات و خط مشی دهنده ی سیاست قلمداد نمی کند بلکه هر دوی آن ها را در درون ساحت سیاست و بر حسب میزانسن میان نیروهای سیاسی باز تعریف می کند. بنابراین ماکیاوللی به سیاست خودآیینی می دهد و منطق درونی سیاست را به مثابه ی علمی مستقل مورد بررسی قرار می دهد. ماکیاوللی نجات میهن، دوام دولت و آزادی مردم را به عنوان اساس و غایت اندیشه سیاسی معرفی می کند و با دو اصطلاح خاص خود یعنی حقیقت موثر و ویرتو، به تکوین انتولوژی یا اتمسفر جدیدی که این ساحت جدید بدان نیازمند است، می پردازد و راه را برای غایت مذکور هموار می کند. با حقیقت موثر منطق میان «بود و نمود» و «عمل و اثر» را بر هم میزند تا ساختار دیالکتیکی جدیدی از معنای فضلیت در جهت نجات میهن ایجاد کند و با ویرتو نه تنها قدرت را از چنگال بخت بیرون می کشد بلکه ایده ی ویرتو را صرفاً معادل هر خصلتی می داند که در حفظ زندگی و حراست از آزادی کشور عملا به کار آید. و در نهایت فضیلت را تنها به ابزاری در دست سیاست برای دوام میهن تنزل می دهد.
رابطه عدالت و آزادی در حکمت سیاسی متعالیه؛ با تأکید بر آراء علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال پانزدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
243 - 270
حوزه های تخصصی:
عدالت و آزادی از مفاهیم بنیادین و اساسی جامعه بشری است که مفهوم شناسی، مبانی، نحوه اعتبار در جامعه و رابطه این دو همواره مورد توجه اندیشمندان علم سیاست بوده است. در این مقاله با استفاده از روش تحلیل داده های «تفسیر متن محور» به تعریف، انواع و مبانی دو مفهوم عدالت و آزادی در آراء علامه طباطبایی پرداخته و صورت بندی ای از رابطه این دو مفهوم با یکدیگر ارائه شده است. در این نگاه، عدالت امری عینی و در عین حال اعتباری است که اولین رکن حیات اجتماعی بشری را شکل داده و هویت حکمت سیاسی متعالیه قائم به آن است. عدالت بعد از تشکیل اجتماع در میان انسان ها، اعتبار شده و به معنای تناسب در امور و ارائه استحقاق حقیقی هر شخص است و در نتیجه تمام اعتباریات دیگر حیات اجتماعی بشر بر آن استوار شده و به واسطه آن مشروعیت و اعتبار می یاید. آزادی نیز مفهومی بدیهی و در عین حال از ابتدایی ترین نیازها و خواسته های انسانی بوده و بر اساس تقوم نفس انسانی و برمبنای اختیار، برای انسان امری اولی محسوب می شود. همچنین ازآن جاکه در اندیشه علامه طباطبایی، نظام اجتماعی جز بر پایه عدالت قوام نگرفته و سایر مسائل و موضوعات عمده فلسفه سیاسی، از جمله آزادی جز بر اساس آن شکل نمی یابد، آزادی در دو حیطه «زمینه و پیش شرط » و «هدف و نتیجه » وامدار عدالت است. در عین حال تعادل میان این دو مفهوم از عوارض قوام جامعه است.
بررسی جایگاه آزادی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
شناخت صحیح از مفهوم آزادی و بررسی جایگاه دقیق آن در قوانین اساسی، در دنیایی که آزادی را به عنوان ارزشی بی بدیل معرفی می کند ، از اهمیت بسیاری برخوردار است . با دقت در مفهوم آزادی می توان دریافت که تفاوت های موجود میان فرهنگ ها و مبانی فرهنگی دلیل بسیاری از اختلافات در مفهوم آزادی است. جمهوری اسلامی ایران به عنوان نظامی که هم اسلامیت و هم جمهوریت را مبنای کار خویش قرار داده است ، به مقوله آزادی نگاهی دقیق و منبعث از مبانی اصیل دینی دارد ، که در قانون اساسی آن به عنوان میثاق ملی تبلور یافته است. بررسی جایگاه آزادی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هم از آن جهت که همواره مورد هجوم فکری و نرم دشمنان است ، و هم از آن جهت که قانون اساسی آن می تواند به عنوان الگویی برای سایر کشور های اسلامی خصوصاً در عصر بیداری اسلامی باشد ، از اهمیت دوچندانی برخوردار است. مقاله پیش رو به روش توصیفی تحلیلی و به صورت اسنادی و کتابخانه ای به بررسی جایگاه آزادی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران می پردازد.