مطالب مرتبط با کلیدواژه
۷۰۱.
۷۰۲.
۷۰۳.
۷۰۴.
۷۰۵.
۷۰۶.
۷۰۷.
۷۰۸.
۷۰۹.
۷۱۰.
۷۱۱.
۷۱۲.
۷۱۳.
۷۱۴.
۷۱۵.
۷۱۶.
۷۱۷.
۷۱۸.
۷۱۹.
۷۲۰.
سیاست خارجی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی سیاست های نظامی اتحاذ شده از سوی ایران در قبال شکل نوینی از دیپلماسی به نام دیپلماسی نظامی و تاثیر آن بر سیاست خارجی ایران است. می پردازد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج حاکی از آن است که با توجه به اینکه دیپلماسی نظامی، شیوه نوین ارائه توان نظامی برای پرهیز از درگیری، افزایش بازدارندگی و ابزاری در دست کارگزاران سیاست خارجی دولت ها به منظور افزایش قدرت چانه زنی و توانمندسازی آن است، اتخاذ چنین رویکردی از سوی جمهوری اسلامی ایران، سبب افزایش توانمندی این کشور در پیگیری اهداف سیاست خارجی و پیرو آن، افزایش قدرت- امنیت و نقش آن در عرصه تحولات منطقه ای می شود.
ایدئولوژی و عمل گرایی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران: مطالعه موردی دوره حسن روحانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
235 - 265
حوزههای تخصصی:
سیاست خارجی استراتژی طراحی شده به وسیله سیاست گزاران یک کشور در مقابل سایر دولت ها و بازیگران بین المللی برای رسیدن به اهداف ملی و تامین منافع ملی است. تأمل در رفتار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از وجود هنجارها، اصول و اهداف ایدئولوژیکی وعمل گرایی بسیاری حکایت دارد که طی دهه های اخیر بروز یافته است. سیاست خارجی عمل گرایانه با پذیرش واقعیت های موجود، بدنبال استفاده حداکثری از فرصت ها در راستای منافع ملی کشور است. پژوهش حاضر بدنبال پاسخی برای این سوال است که جایگاه و نقش ایدئولوژی و عملگرایی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دولت حسن روحانی چگونه بوده است؟ و کدام یک از این دو از اصالت و وزن بیشتری برخوردار بوده است؟ دراین راستا روش تحقیق پژوهش حاضر تحلیلی- تاریخی و باتکیه بر منابع و اسناد کتابخانه ای می باشد. نتایج این پژوهش نشان داده است در دولت روحانی، هسته سخت رفتار سیاست خارجی ایران براساس ترجیحات ایدئولوژیک مهمترین عامل در تعیین راهبردها و سیاست های ایران در حوزه روابط خارجی است. دولت روحانی در این مورد متأثر از دال متعالی خود، گرایش به اعتدال داشته و باوجود اینکه گفتمانی اسلامی بوده وعناصر آن برپایه ارزش ها و اصول انقلابی ایران شکل گرفته است، تدبیر خردگرایانه و متوازن خود را که مبتنی بر نتیجه-گرایی است، به منظور شالوده شکنی ساختار نظام بین الملل به کار بسته است.
روابط دوجانبه جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان (1400- 1370)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
299 - 323
حوزههای تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان دو همسایه دیرینه با اشتراکات وپیوندهای تاریخی، قومی، فرهنگی، مذهبی، و آداب و رسوم مشترک همسایگی ولی با دو ایدئولوژی متفاوت در کنار هم هستند. جمهوری آذربایجان با داشتن منابع غنی نفت وگاز و اشتراکات یاد شده؛ برای ایران بسیار حائز اهمیت است. البته رویکرد آشکارا ضد دینی جمهوری آذربایجان پس از استقلال از اتحاد جماهیر شوروی سابق و بخصوص در دوران علی اف ها، منزوی کردن هویت اسلامی - شیعی مردم این کشور، حرکت به سمت سکولاریسم سیاسی و فرهنگی از سوی دولت، تأکید بر ایدئولوژی پان آذری مبتنی بر قومیت ترکی – آذری، روند رو به رشد روابط باکو با غرب و نیز با رژیم اسرائیل، که فقط به عرصه های فرهنگی محدود نبوده و در عرصه های اقتصادی، سیاسی و امنیتی نیز دولت باکو، گرایش هم پیمانی استراتژیک با محور غرب یعنی ایالات متحده آمریکا، ناتو و رژیم صهیونیستی دارد؛ باعث سردتر شدن روابط فی مابین شده است. در این مقاله با استفاده از نظ ریه واقع گرای ی تدافعی و به روش توصیفی- تحلیل ی، سیاست خارج ی ای ران و عوام ل مؤث ر ب ر آن مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. تا به این پرسش پاسخ داده شود که چه عوامل مهمی در روابط دو کشور تأثیرگذار بوده است؟ دستاورد این پژوهش نشان میدهد که با وجود تیرگی روابط ولی برخی همکاری ه ا و تفاهم ات مانن د موضع مثب ت جمهوری آذربایج ان نسبت به برنام ه هس ته ای ای ران و تنه ا نگذاش تن ای ران در دوره ی تحریم های جامع ه بین الملل ی علیه ایران، می تواند چش م ان داز مثبت ی از روابط دو کشور را رقم بزند.
مقایسه رویکرد سیاست خارجی آمریکا به نظام بین الملل در دوران ریاست جمهوری اوباما و ترامپ بر اساس نظریه رئالیسم تهاجمی-تدافعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
245 - 265
حوزههای تخصصی:
سیاست ها و رویکردهای اعلامی اوباما علی رغم تاکید بر همکاری های اقتصادی، ظرفیت سازی های جدید منطقه ای و بین المللی، دموکراسی، حقوق بشر، چندجانبه گرایی و تاکید بر قدرت هوشمند، دارای نتایج واقع بینانه بود و در مقابل رویکردهای یکجانبه، تهاجمی ترامپ که بر ارزش های آمریکایی تاکید دارد. در دولت ترامپ منافع ملی به عنوان عامل اصلی تأثیرگذار بر سیاست خارجی است. هدف از این پژوهش این است که با استفاده از روش توصیفی تحلیلی در جهت آزمون فرضیه از منابع مکتوب و مجازی با گردآوری اطلاعات و داده ها در کنار به کارگیری از گزارهای نظریه رئالیسم تدافعی و تهاجمی، به این سوال پاسخ دهد که براساس رویکرد رئالیسم تهاجمی و تدافعی چگونه می توان رویکرد ایالات متحده امریکا به نظام بین الملل در دوران ریاست جمهوری اوباما و ترامپ را تبیین کرد؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که سیاست خارجی اوباما علی رغم رعایت اصول رئالیسم، با توجه ویژه و هوشمندانه به منافع داخلی و قدرت نظامی، اهمیت دیپلماسی و قدرت نرم، توانمندی های عملکردی نهادها و سازمان های بین المللی را افزایش داده است. درحالی که سیاست خارجی ترامپ نتایجی مانند افزایش اهمیت قدرت سخت، کاهش اهمیت دیپلماسی و مذاکره، کاهش اهمیت نهادهای بین المللی، تسهیل روند حرکت به سوی نظم چند قطبی، افزایش بدبینی به روندهای امنیتی، شکل گیری رقابت های تسلیحاتی جدید بین المللی و منطقه ای و در نهایت افزایش سطح اختلافات دارد.
الزامات و چالش های ایران برای بهره مندی از دیپلماسی سلامت کارآمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیوع کرونا در جهان، نیاز به پیگیری دیپلماسی سلامت را به واقعیتی انکارناپذیر برای کشورهای درحال توسعه ازجمله ایران تبدیل کرد. باوجود اینکه ایران تاکنون گام هایی پراکنده، کوتاه و مقطعی در این راستا برداشته است اما همچنان اهداف و برنامه ریزی های وزارت امورخارجه در این حوزه مشخص و قابل ارزیابی نیست. پرسش پژوهش این است که ایران برای داشتن یک دیپلماسی سلامت موفق و کارامد با چه الزامات و چالش هایی روبرو است؟ در پاسخ به سوال فوق فرضیه پژوهش بر اهمیت جایگاه دیپلماسی سلامت در سیاست خارجی ایران به عنوان یک الزام و اولویت و رفع بی اعتمادی و تنش در روابط با دیگر کشورها به عنوان یک چالش تاکید دارد. برای این کار روش کیفی با رویکرد تبیینی-تحلیلی مورد استفاده قرارگرفت. داده های لازم برای این منظور به روش کتابخانه ای از دو دسته منابع نوشتاری و الکترونیک گرداوری گردید و به شیوه ای هدفمند در پاسخ به سوال اصلی پژوهش استفاده شد. یافته های پژوهش نشان دادند ایران برای بهره مندی از یک دیپلماسی سلامت موفق مجموعه ای از الزامات سیاسی و اقتصادی را در سیاست خارجی خود باید مورد توجه قرار دهد. مهمترین الزامات ایران شامل درک اهمیت و جایگاه دیپلماسی سلامت، برنامه ریزی راهبردی برای تحقق آن، آموزش و تربیت دیپلمات های حرفه ای، تنش زدایی و اعتمادسازی و برجسته ترین چالش ها در بعد بین المللی بی اعتمادی به ایران، روابط خارجی ناآرام و پُرتنش و وجود رقبای منطقه ای و بین المللی قوی معرفی گردیدند. همچنین چالش های داخلی در قالب شش دسته مشکلات محتوایی، ساختاری، فرهنگی، حکمرانی، اقتصادی و فرایندی تبیین شد.
سیاست خارجی ایالات متحده امریکا در قبال نوطالبان افغانستان
منبع:
راهبرد سیاسی سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
85 - 107
حوزههای تخصصی:
تاریخ افغانستان، همیشه همراه با ناامنی، اشغال نظامی، اختلافات درون فرقه ای و مذهبی، مداخلات خارجی و فقر جامعه بوده که این کشور را تبدیل به میدانی برای حفظ منافع قدرتهای خارجی نموده است. رابطه افغانستان باکشورهایی همچون روسیه، چین و ایران همواره در معادلات سیاست خارجی دولتهای امریکایی مورد محاسبه قرار گرفته است. تحولات بعد از حوادث 11 سپتامبر و اشغال نظامی افغانستان در سال 2001 طالبان را از قدرت برکنار کرد تا اینکه در سال 2021 همزمان با خروج نظامیان امریکایی و سقوط شهرهای افغانستان توسط طالبان، قدرت را بعد از دو دهه در اختیار آنان نهاد. سوال اصلی این است که رویکرد سیاست خارجی امریکا در قبال ظهور گروه نوطالبان چگونه قابل تبیین است؟ پژوهش حاضر با روش تبیینی طبق نظریه نوواقع گرایی، بدنبال آزمون این فرضیه است که تسلط نوطالبان در راس قدرت افغانستان به معنای خروج کامل امریکا از آن کشور نبوده، بلکه صرفا بدلایل مختلفی همچون نگرانی از قدرت فزاینده چین، هزینه های سنگین نظامی، حضور قدرتهای منطقه ای مثل روسیه ، چین و ایران، ناکامی در نابودی تروریسم، اختلاف نظر با دولت افغانستان و سازش با طالبان قابل تبیین است
راهبرد مقاومت به مثابه ی چرخش ژئوپلیتیکی ایران در عصر بحران های منطقه ای(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تحولات تکنولوژیک و دگرگونی های ژئوپلیتیکی را می توان در زمره عوامل اصلی شکل گیری تغییرات راهبردی در حوزه های منطقه ای دانست. ضرورت های شناخت موضوعات امنیتی در محیط راهبردی، بیانگر این واقعیت است که هرگاه نشانه هایی از بحران منطقه ای به وجود آید، به گونه ای اجتناب ناپذیر، زمینه ی شکل گیری تهدیدات امنیتی فراهم خواهد شد. تمامی تحولات یک دهه ی گذشته، بیانگر این واقعیت است که نظام جهانی با نشانه هایی از تغییرات ژئوپلیتیکی روبه رو شده و این امر موازنه ی منطقه ای را دگرگون کرده است. در این راستا، پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که نشانه های بحران و آشوب در سیاست جهانی چه بوده؟ تحت تأثیر چه مؤلفه هایی شکل گرفته؟ و چگونه می توان آن را مدیریت نمود؟ همچنین پژوهش بر این فرضیه استوار است که «برای مقابله با تهدیدات منطقه ای و ژئوپلیتیکی در عصر بحران و سیاست آشوب زده، می بایست از سازوکارهای چرخش ژئوپلیتیکی برای کنترل محیط منطقه ای بهره گرفت». آزمون فرضیه بر مبنای نظریه ی «دهه ی پرمخاطره و سیاست آشوب زده»ی ریچارد هاس انجام شده است. ریچارد هاس معتقد است که بسیاری از بحران های منطقه ای در حال ظهور، ناشی از معمای افول نظم جهانی است. برای مقابله با تهدیدات راهبردی عصر جدید، کشورهایی همانند ایران، در محیط منطقه ای، نیازمند بهره گیری از سازوکارهای مربوط به چرخش ژئوپلیتیکی هستند. پیش بینی می شود که تحرکات چندجانبه ی بازیگران آسیایی نظیر ایران، چین، روسیه، ترکیه و... به فضای امنیتی محدود نخواهد ماند و در راستای ثبات سازی به سمت افزایش مراودات دیپلماتیک، اقتصادی، تبادل منابع انسانی و... حرکت خواهد کرد. در این فضای عملیاتی جدید، بازیگران می بایست محیط داخلی خود را برای همراه سازی با فرایندهای جدید آماده کنند.
کاربست دیپلماسی عمومی از سوی مقام معظم رهبری در جنبش بیداری اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی کاربست دیپلماسی عمومی توسط مقام معظم رهبری در جریان بیداری اسلامی است. دیپلماسی عمومی فرایند ارتباط یک کشور با عامه ی مردم کشورهای دیگر، برای شناساندن ایده های خود و شناخت ایده های آن ها و آرمان های ملّی، معرفی نهادها، فرهنگ، هنجارها و تبیین اهداف سیاست های خود است. این فرایند، در جریان بیداری اسلامی از سوی مقام معظم رهبری محقق شد. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی مبتنی بر بیانات، نامه ها و خطبه های مقام معظم رهبری، نشان می دهد که ایشان همواره با مخاطب قرار دادن نخبگان و توده های مردم جهان اسلام، به دنبال شناساندن آرمان ها و ارزش های انقلاب اسلامی بوده اند. این نوع دیپلماسیِ عمومیِ سنتی، با گفتمان سازی در لحظات حساس تاریخی، به ویژه در زمان وقوع بیداری اسلامی از سال 2011، با مخاطب قرار دادن مستقیم مسلمانان منطقه، رهنمود به نخبگان فکری و گروه های مرجع، ارسال نامه به جوانان، برگزاری اجلاسیه های بین المللی و استفاده ی هوشمندانه از فضای مجازی محقق شده است.
تحلیل الگوی رفتاری چین در مشارکت های راهبردی جامع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
505 - 528
حوزههای تخصصی:
چین از طریق مشارکت های خود شبکه سازی مؤثری ایجاد کرده است. شبکه سازی چین به منظور پیشبرد ابتکار «یک کمربند یک راه» بوده و ازجمله مهم ترین نوع مشارکت های چین، مشارکت راهبردی جامع می باشد. سؤال اصلی پژوهش این است که، الگوی رفتاری چین در مشارکت های راهبردی جامع چیست؟ نویسندگان با استفاده از نظریه مشارکت راهبردی جامع، و تحلیل مفهوم مشارکت در فلسفه اجتماعی چین باستان و رویکرد رهبران جدید چین به مشارکت؛ به این نتیجه رسیده اند که الگوی رفتاری چین بیش از هر چیزی، ماهیتی اقتصادی دارد که بر پایه نیاز داخلی چین و همچنین شرایط کشورهای مقصد، در قالب سه اصل تعریف شده است: منافع متقابل پایدار، همه جانبه گرایی، و شبکه سازی. تحقق عینی این راهبرد را می توان در طرح کلان ابتکار «یک کمربند یک راه» ملاحظه نمود. البته در کنار ملاحظات اقتصادی، اهداف سیاسی ای همچون تعدیل یک جانبه گرایی آمریکایی نیز مدنظر است.
سیاست همسایگی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران؛ الگوی پیشنهادی و توصیه های سیاستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۰)
57 - 81
حوزههای تخصصی:
سیاست همسایگی مناسب و به دنبال آن ایجاد همگرایی منطقه ای بر اساس مدل و الگوی بومی و منطقه ای، همواره برای جمهوری اسلامی ایران امری مهم بوده که با گذشت زمان اهمیتی مضاعف یافته تا جایی که امروز به عنوان راهبرد اصلی سیاست خارجی دولت سیزدهم تعیین شده است. سؤال این است که «الگوی بومی سیاست همسایگی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران چیست؟». حاصل این تحقیق ارائه الگوی سه بُعدی در ابعاد مفاهمه، معامله و مقابله، مبتنی بر تعاملات جمهوری اسلامی ایران با همسایگان است. این پژوهش همچنین جهت ارتقای روابط با همسایگان در سطوح مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی، توصیه ها و راهکارهایی را به دستگاه سیاست خارجی کشور پیشنهاد نموده است. برای گردآوری داده های این پژوهش از روش اسنادی و مصاحبه عمیق با نخبگان دانشگاهی و اجرایی سیاست خارجی کشور و برای تحلیل داده ها نیز از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است.
جایگاه میانجی گری در سیاست خارجی عمان در پرتوی دیپلماسی دولت کوچک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال ۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۴
137 - 177
حوزههای تخصصی:
دولت ها در نظام بین الملل کنونی را می توان برحسب قدرت به قدرت های بزرگ، قدرت های میانه و دولت های کوچک تقسیم کرد. در این میان، دولت های کوچک دارای برخی ویژگی های متمایز هستند. سلطان نشین عمان یکی از این دولت هاست. این دولت در دوران «سلطان قابوس بن سعید» (2020-1970) سیاست خارجی متمایزی را بر پایه میانجیگری اتخاذ کرده و حتی پس از مرگ وی نیز همین رویه را ادامه داده است. در این چارچوب، سؤال پژوهش حاضر این است که چرا میانجی گری در دوران سلطان قابوس نقش محوری در سیاست خارجی عمان در قبال تحولات منطقه ای در غرب آسیا داشته است؟ در پاسخ به این سؤال، با بهره گیری از چارچوب مفهومی دیپلماسی دولت کوچک و با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی-کیفی، استدلال می شود که محدودیت های قدرت عمان به عنوان دولت کوچک باعث تمایل عمان به میانجی گری در سیاست خارجی در قبال تحولات منطقه ای در غرب آسیا شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که فرصت های سیاست خارجی عمان برای جمهوری اسلامی ایران به مراتب بیش از چالش های آن است، به گونه ای که این سلطان نشین می تواند از فشارهای منطقه ای و بین المللی کنونی بکاهد و رفتار دشمنان و رقبای کشور را تعدیل نماید.
اولویت بندی کنش های سیاست خارجی دولت اسلامی از منظر فقهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال ۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۴
215 - 240
حوزههای تخصصی:
برای اینکه سیاست خارجی حکومت اسلامی بتواند به اهداف موردنظر در سعادت و کمال جامعه دست یابد، لازم است تا اقدامات و کنش های سیاست خارجی دولت اسلامی، در پرتو مبانی و اصول برآمده از شریعت اسلام تنظیم شود. وجود یک اولویت بندی صحیح که اساس انتخاب های متعدد و مهم سیاست خارجی کشور را تشکیل می دهد، برای داشتن سیاست خارجی مداوم و مناسب ضروری است. بدیهی است که آن اولویت بندی نیز باید بر اساس اولویت بندی مهم ترین اصول و قواعد فقهی سیاست خارجی باشد؛ امری که پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به آن می پردازد و به نظر می رسد تاکنون تا حدودی مورد غفلت واقع شده است. بر این اساس و با استفاده از روش های رفع تعارض و تزاحمات در علم اصول فقه، همچنین واقعیت های جهان معاصر، مسائل مبتلابه جهان اسلام در عصر حاضر و نقشی که سیاست خارجی در تأمین مصالح و منافع کشورها دارد، ترتیبی برای اولویت بندی مهم ترین اصول و قواعد سیاست خارجی از منظر فقه اسلامی و به تبع آن کنش های لازم برای اجرای هر یک از آن ها پیشنهاد می گردد. همچنین این اصل کلی که وجود تکلیف در اجرای هر یک از اصول اولویت بندی شده منوط به داشتن توانایی انجام آن بوده و اینکه در صورت تزاحمات هر یک از اصول سیاست خارجی با اصل مصلحت، مصلحت خصوصاً مصلحت حفظ اصل نظام اسلامی بر همه چیز اولویت دارد، نتیجه گیری می شود.
تحولات داخلی افغانستان و تغییر در راهبرد سیاست خارجی آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«راهبرد ضدتروریسم» بوش، «راهبرد ضدشورش» اوباما و «راهبرد صفرپایه» ترامپ سه راهبرد جداگانه دولت آمریکا در سه دوره ریاست جمهوری در افغانستان است که سرانجام با خروج نیروهای آمریکایی، به پذیرش قدرت همان گروهی منجر شد که 20 سال پیش در سال 2011 با هدف نابودی دولت طالبان به روند حضور شکل داد. در این نوشتار ضمن تلاش برای ارائه شواهد تأییدکننده این تغییر راهبرد و تعارض آن با راهبردی کلان و با کانون بودن یکی از سطح های تحلیل نظریه روزنا که تمرکز خود را به تحولات محیط داخلی افغانستان قرار می دهد؛ به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که شواهد تغییر در رویکرد سیاست خارجی آمریکا پیرامون افغانستان در سه دوره یادشده کدامند و چه رابطه ای میان تحولات داخلی افغانستان با این تغییرها وجود دارد؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که نقش گروه های معارض داخلی و قدرت یابی آن ها در این سه دوره مهم ترین عامل ایجاد تغییر رویکرد سیاست خارجی آمریکا در دوران بوش، اوباما و ترامپ است. یافته های این نوشتار با توجه به اسناد بالادستی آمریکا نشان می دهند که پیگیری راهبردهای متعارض با اهداف اولیه ناشی از شکست راهبردی در سیاست خارجی آمریکا در برابر اقدام های گروه های مسلح مانند طالبان ، قدرت یابی آن ها و هزینه های روزافزون بوده است. با توجه به رویکرد بررسی مقایسه ای و تمرکز بر مرحله توصیفی آن، روش مورد استفاده در این نوشتار کیفی و از نوع مقایسه ای است.
روابط چین و روسیه در حوزه انرژی: از همکاری ناپایدار تا همکاری راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از بحران اوکراین در سال 2014 و ایجاد گرایش شرقی در سیاست روسیه، همکاری با چین افزایش یافت. این موضوع در حوزه انرژی از یک همکاری ناپایدار پیش از بحران، به مشارکت راهبردی رسیده است. مسئله این است که ادعای راهبردی بودن، چگونه و با چه سازوکارهایی درک پذیر خواهد بود و آیا این مشارکت راهبردی ادامه خواهد یافت و چه پیامدهایی در پی دارد؟ در این نوشتار به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که چگونه مشارکت راهبردی روسیه و چین در حوزه انرژی در سال های اخیر عملیاتی شده است؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که پیشرفت همکاری های دوجانبه در حوزه انرژی و تقویت رویکرد نگاه به شرق در راهبرد انرژی روسیه، رویکرد چین برای تنوع و امنیت انرژی، ایجاد قراردادهای بلندمدت، خطوط انتقال و سرمایه گذاری ها، مشارکت راهبردی دو کشور را عملیاتی کرده است. روش در این نوشتار کیفی و با استفاده از رویکرد تحلیلی - تبیینی است. در این مطالعه از متن ها، گزارش ها و سندها مربوط به انرژی دو کشور و سازوکارهای عملیاتی کردن راهبرد انرژی آن ها بهره گرفته و از نظریه واقع گرایی نوکلاسیک و ارزیابی عوامل در سطح سیستم و هم سطح واحد و نیز ژئوپلیتیک انرژی استفاده می کنیم. یافته های این نوشتار نشان می دهد که روسیه و چین به پیشبرد بیشتر گسترش تجارت انرژی ادامه داده، می توانند به ابزارهای بیشتری برای ارتقای دستورکار خود در ایجاد تعادل با ایالات متحد و نیز الگوی مطلوب چندقطبی در جهان دسترسی پیدا کنند.
نقش حرمسرا در سیاست خارجی صفویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
حرم یا حرمسرا در طول تاریخ ایران همواره نقش سیاسی و اجتماعی داشته و عموماً بر ساختار سیاسی کشور تأثیر نهاده است. در دوره صفوی نیز حرمسرا همواره در سیاست های داخلی و خارجی کشور دخالت می کرد. مقاله حاضر در پی روشن نمودن میزان تأثیر و دخالت حرمسرا در سیاست خارجی صفویان و تصمیم گیری در این حوزه است که به عنوان یکی از کانون های مطرح در تصمیم گیری سیاست خارجی صفویان قابل بررسی است. روش تحقیق در این مقاله مبتنی بر روش توصیفی تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات نیز کتابخانه ای است.یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد که در این دوره نقش حرمسرا در سیاست خارجی صفویان دارای فراز و نشیب بوده است. تا قبل از دوره شاه عباس یکم حرمسرا به میزان کمی در مقایسه با دوره پس از شاه عباس یکم در امر سیاست خارجی دخالت داشتند. لکن به دلیل سیاست جدید شاه عباس مبنی بر در حرم نگهداشتن شاهزادگان و تربیت آنان در حرمسرا، پس از او نوعی کانون پنهان قدرت در داخل حرمسرا که متشکل از زنان و خواجگان بود، تشکیل گردید که نقش مهمی در تصمیم گیری و مسائل مربوط به سیاست خارجی صفویان داشتند.
ارائه مدل توسعه دیپلماسی از طریق ورزش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۰)
35 - 19
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل توسعه دیپلماسی از طریق ورزش انجام گرفت. روش پژوهش: روش شناسی پژوهش از نوع کیفی و نظریه داده بنیاد با استفاده از رویکرد اشتراوس و کوربین بود. جامعه آماری پژوهش مشتمل بر رؤسای فدراسیون های المپیکی، سیاستمداران و صاحب نظران و خبرگان علمی که در امور بین الملل فعالیت داشته اند، بود و نمونه گیری تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. برای تعیین نمونه های این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد و 19 نفر به عنوان مصاحبه شونده در نظر گرفته شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده شد. مقوله ها، مفاهیم و گویه ها برای شرایط علی، عوامل زمینه ای، عوامل مداخله گر، راهبردها و پیامدها در نرم افزار MAXQDA استخراج شد. یافته ها: 297 گزاره مفهومی اولیه با 13 مقوله و 73 مفهوم در قالب پارادایمی در چهار حوزه کارکرد ورزش، عوامل مدیریتی، سیاست خارجی و ساختار ورزش بوده است. نتیجه گیری: کارکرد ورزش (شامل کارکرد سیاسی ورزش، کارکرد اقتصادی ورزش، کارکرد اجتماعی ورزش و توسعه روابط بین الملل)، عوامل مدیریتی (شامل آموزش و تربیت نیروی انسانی، مدیریت دانش و عامل رسانه و روابط بین الملل)، سیاست خارجی (شامل ورزش و سیاست خارجی و عامل سیاست خارجی و ورزش) و آخرین حوزه مربوط به ساختار ورزش (شامل کرسی های بین المللی، سیاستگذاری و برنامه ریزی، ساختار سازمان های ورزشی و عامل جایگاه ورزش کشور در جهان) قابل تقسیم هستند. همچنین روابط بین مقوله های شکل گرفته در داده ها نشان داد که الگوی به دست آمده با شکل اصلی الگوی پارادایمی اشتراوس و کوربین تطابق دارد.
تحولات و پویایی های بخش جنوبی محیط پیرامونی جمهوری اسلامی ایران؛ دلایل و زمینه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۴
29 - 43
حوزههای تخصصی:
خاورمیانه به دلیل موقعیت جغرافیایی، منابع نفتی و مکان های مقدس یکی از مهمترین مناطق جهان است. ایران به عنوان یکی از کشورهای مهم در این منطقه در بخش جنوبی محیط پیرامونی خود با مجموعه ای از کشورهای عربی همسایه است که از موقعیت ویژه برخوردار می باشند. اختلافات قومی، ایدئولوژیکی و سرزمینی، رقابت برای رهبری جهان عرب، جنگ های نیابتی، نزدیکی به اسرائیل، ائتلاف سازی ها و رقابت قدرت های بزرگ از جمله مهمترین تحولات و پویایی ها در این محیط پیرامونی است که ریشه یابی علل و زمینه های شکل گیری این پویایی ها از اهمیت خاص برخوردار است. با توجه به این اهمیت، مقاله حاضر می کوشد تا با مفروض گرفتن شکل گیری تحولات مورد اشاره، با استفاده از روش قیاسی-فرضیه ای و مبتنی بر موازنه منافع رندال شولر در چارچوب نظری رئالیسم نئوکلاسیک ضمن پر کردن شکاف موجود مطالعاتی به این سئوال مهم پاسخ دهد که دلایل و زمینه های شکل گیری تحولات و پویایی ها حاضر در بخش جنوبی محیط پیرامونی جمهوری اسلامی ایران چیست؟ یافته حاصل از این پژوهش که مبتنی بر اثبات فرضیه متصور می باشد آن است که دولت در کشورهای عربی همزمان متاثر از چندین عامل مهم در سطوح داخلی و ساختاری باعث بروز تحولات و پویایی های مهم در بخش جنوبی محیط پیرامونی جمهوری اسلامی ایران شده است.
برسازی چهارچوبی برای درک الگوی همکاری فراگیر چین در غرب آسیا
منبع:
پژوهش ملل تیر ۱۴۰۲ شماره ۸۹
25-58
حوزههای تخصصی:
غرب آسیا به دلیل اهمیت چندبعدی خود در ساختار نظام بین الملل همواره کانون حضور و رقابت بازیگران بین المللی و قدرت های نوظهور بوده است. این حضور، آثار و پیامدهای متعددی به جای گذاشته؛ و موجب ایجاد چالش های فراوانی برای بازیگران گردیده است. یکی از این بازیگران چین می باشد که تا قبل از سال 2001، حضور محدودی در غرب آسیا داشته است؛ اما در حال حاضر چین به مراتب روابط فراگیر و چندجانبه ای را در منطقه غرب آسیا دنبال می کند. در این راستا مقاله حاضر در یک رویکرد توصیفی - تحلیلی و با استفاده از داده های آماری به دنبال پاسخ به این سوال می باشد که از منظر چهارچوب برسازی مؤلفه های رویکرد چین به غرب آسیا برچه مبنایی می باشد و این رویکرد تا چه میزان مورد مقبولیت و پذیرش در منطقه بوده است؟ بر این مبنا چین رویکرد خود را بر مدار جنوب-جنوب، همزیستی مسالمت آمیز، احترام متقابل، عدم تجاوز متقابل، عدم مداخله، برابری و منفعت متقابل قرار داده است. در این رویکرد عوامل تاریخی، فرهنگی و هویتی از جمله فرهنگ چهره، قرن تحقیر که چین متعهد شده است نه بعنوان حامی، بلکه شریک در استعمارزدایی و توسعه عمل کند، تفکر کنفوسیوسی که یک نظام ارزشی - اخلاقی مبتنی بر میانه روی، خیرخواهی و میانجیگری ترویج می دهد نقش موثری در روابط فراگیر چین در غرب آسیا داشته و از سوی دیگر سنجش افکار عمومی نشان می دهد که چین در ایجاد انگاره و ذهنیت مشترک و مثبت در اذهان ساختار سیاسی و اجتماعی منطقه غرب آسیا موفق بوده است.
بررسی تفاوت دیدگاه نظریه های رئالیسم کلاسیک و ساختارگرا
منبع:
پژوهش ملل تیر ۱۴۰۲ شماره ۸۹
59-92
حوزههای تخصصی:
بی تردید نظریه واقع گرایی، مهمترین و پایدارترین نظریه روابط بین الملل می باشد. جاذبه بی بدیل این نظریه به دلیل نزدیکی آن با عملکرد سیاستمداران در عرصه بین الملل و همچنین نزدیکی آن با فهم متعارف از سیاست بین الملل است. نظریات رئالیستی بر روی شیوه عملی برای روابط بین الملل به شیوه «چگونه هست؟»، «نه چگونه باید باشد». تمرکز دارند. براساس دیدگاه واقع گرایی نقش محوری از آن دولت هاست و روابط بین الملل نیز متشکل از همین دولت ها می باشد و دیگر بازیگران بین المللی نظیر اشخاص، سازمان های بین الملل و سازمان های غیردولتی اهمیت چندانی ندارند بلکه تنها ابزاری در دست دولت ها هستند. این پژوهش با هدف بررسی تفاوت دیدگاه های نظریه رئالیسم کلاسیک و رئالیسم ساختارگرا به روش توصیفی و تحلیلی و با اسناد کتابخانه ای گردآوری شده است و به دنبال پاسخ به این پرسش است که این دو نظریه در مفاهیمی همچون دولت، قدرت، ساختار و سیاست خارجی چه تفاوت هایی دارند؟ فرضیه مقاله این است که نظریه رئالیسم کلاسیک و رئالیسم ساختارگرا ضمن برخورداری از مبانی مشترک دارای تفاوت ها و مناظرت درونی متعددی نیز هستند
مقایسه رویکرد آمریکا و اتحادیه اروپا در قبال توسعه نظامی و صلح جهانی
منبع:
پژوهش ملل مهر ۱۴۰۲ شماره ۹۲
59-86
حوزههای تخصصی:
پدیده توسعه نظامی و حفظ و تقویت صلح جهانی از اهمیت چشمگیری در سیاست بین الملل برخوردار است. جوامع بین المللی در دستیابی به صلح جهانی تلاش های بسیاری را انجام داده اند؛ اما میزان موفقیت و عملکرد دولت ها و سازمان های بین المللی در این زمینه نمایانگر تفاوت های قابل توجهی است. رویکرد آمریکا و اتحادیه اروپا به توسعه های نظامی و صلح جهانی نیز از جمله این تفاوت ها می باشد. رویکرد این دو بازیگر نسبت به موضوع توسعه نظامی و صلح جهانی بطورکلی دارای دیدگاه ها و فرآیندهای مختلفی است که این سیاست بطور قابل توجهی در طول سالیان گذشته و براساس فهم سیاستمداران از شرایط بین الملل دچار تغییراتی نیز شده است. مقاله حاضر با هدف مقایسه و بررسی دو رویکرد مختلف آمریکا و اتحادیه اروپا در قبال توسعه های نظامی و صلح جهانی به روش توصیفی - تحلیلی و با استناد به شیوه کتابخانه ای به بررسی ابعاد مختلف نقش و تأثیر این دو بازیگر بر آنها پرداخته و تفاوت ها و تطابق ها را تجزیه و تحلیل می کند. مقاله پیش رو به دنبال پاسخ به این پرسش است که چه تفاوت هایی در رویکرد آمریکا و اتحادیه اروپا در موضوع توسعه نظامی و صلح جهانی وجود دارد؟ با استناد به تاریخچه تلاش های هر دو در زمینه توسعه نظامی و صلح جهانی، بطورکلی رویکردهای آمریکا به تلاش برای حفظ برتری نظامی و هژمونی در سطح جهان، در حالیکه اتحادیه اروپا تأکید بر صلح و تنظیم روابط بین المللی دارند.