مطالب مرتبط با کلیدواژه
۷۲۱.
۷۲۲.
۷۲۳.
۷۲۴.
۷۲۵.
۷۲۶.
۷۲۷.
۷۲۸.
۷۲۹.
۷۳۰.
۷۳۱.
۷۳۲.
۷۳۳.
۷۳۴.
۷۳۵.
۷۳۶.
۷۳۷.
۷۳۸.
۷۳۹.
۷۴۰.
سیاست خارجی
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۳ زمستان ۱۳۸۸ شماره ۴ (پیاپی ۹۲)
901 - 936
حوزههای تخصصی:
امروزه فرهنگ و هویت ملی به یکی از بهترین منابع برای شناخت رفتار و کنش بازیگران عرصه سیاست بین الملل تبدیل شده است. توجه جدی به این دو عنصر که اولین بار توسط نظریه سازه انگاری به نظریه روابط بین الملل آورده شد، بدین قرار است که کشورها براساس هویتی که برآمده از محیط داخلی آن ها (حافظه تاریخی مشترک، جغرافیا، ژئوپلیتیک و فرهنگ و...) است، منافع دوستان و دشمنان خود را تعریف و در یک کلام سیاست خارجی خود را می سازند. توجه به مقوله هویت زمانی بیشتر اهمیت می یابد که در برابر یک «دگر» خارجی قرار می گیرد و این به صورت منبعی هویت بخش و مشروعیت دهنده به سیاست خارجی کشورها درمی آید. در این میان، کشور فرانسه نیز به خاطر خصوصیات جغرافیایی، تمدنی، فرهنگی و تاریخی هویتی برای خودش قائل است. این هویت ملی مبنای اصلی تصمیم گیری و کنش سیاستمداران این کشور چه گلیست و چه سوسیالیست قرار گرفته است، به طوری که شاهد سیاست تداوم و تغییر در سیاست خارجی این کشور هستیم. حتی سارکوزی نیز علی رغم تحول پارادایمی که در سیاست خارجی فرانسه داشته است نمی تواند آن را نادیده بگیرد.
نقش و جایگاه عامل سرزمین در عرصه روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۴ پاییز ۱۳۸۹ شماره ۳ (پیاپی ۹۵)
817 - 846
حوزههای تخصصی:
فهم قواعد سیاست خارجی و درک معادلات بین الملل در قرن بیست ویکم نیازمند در نظرداشتن تحول مفهوم سرزمین نیز هست. یعنی نه تنها ما در دنیای سنتی گذشته که دولت ها به صورت انحصاری بر سرزمین خویش حکمرانی می کردند به سر نمی بریم، بلکه وارد دنیایی شده ایم که از پیچیدگی های خاصی برخوردار است. در جهان امروز، بسیاری از پدیده ها و فرایندها همانند آلودگی هوا، تروریسم، سازمان های فراملی و.... مرز نمی شناسند و سخن گفتن از ژئوپلتیک سنتی بی معناست؛ اما این بدان معنی نیست که ما دیگر شاهد تاثیر سرزمین نخواهیم بود. مسئله سرزمین مسئله تمام بشریت در تمام قرون و در بسیاری از حوزه های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بوده است. از نگاهی تاریخی بسیاری از حوادث، افسانه ها، جنگ ها و اتفاقات به سرزمین وابسته بوده است. سرزمین همواره منبع آرامش، آسایش، رفاه، پیشرفت و تحول برای ملت ها و دولت ها بوده و بر ثبات، نظم و امنیت همیشه و در همه جا تأثیر داشته و ازجمله قوانین اصلی جغرافیای سیاسی وروابط و سیاست خارجی کشورها بوده و هست. با این وجود بحث سرزمین زدایی طی چند دهه گذشته مطرح شده که این خود به ایجاد وظیفه جهت بررسی و کنکاش درخصوص آینده این مسئله مهم و تاثیرگذار می انجامد. اگرچه سرزمین مسئله ای پایدار نیست و وضعیت و موقعیت آن جای سئوال دارد ولی ابهامات در این رابطه فراوان است. این مقاله بر آن تأکید دارد که بیان نماید سرزمین در آینده نه تنها بارمفهومی ارزشی خود را از دست نداده بلکه به شیوه های جدید تحت هر نام و عنوانی (قبیله گرایی نوین، سرزمین سازی و...) بازساخت می شود. مقاله حاضر تأثیرات تعیین کننده عامل سرزمین را مطالعه می نماید.
هویت انقلابی- اسلامی نظام جمهوری اسلامی ایران در گفتمان های مختلف سیاست خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۵ بهار ۱۳۹۰ شماره ۱ (پیاپی ۹۷)
29 - 48
حوزههای تخصصی:
وقوع انقلاب اسلامی در ایران در سال 1357، باعث تکوین هویت جدیدی برای این کشور در عرصه داخلی و بین المللی گردید، هویتی که مهم ترین ساختار بیناذهنی قوام دهنده به آن، هنجارهای نشأت گرفته از فرهنگ ایرانی اسلامی بود. هویتی که برای دولت جمهوری اسلامی ایران علاوه بر وظیفه صیانت از استقلال و منافع ملی کشور در بردارنده مسئولیت ها و تکالیف فراملی در چارچوب نقش های متعدد است و یک نظام ارزشی قضاوتی و یا یک قالب فکری (پارادایم) جدید پدید آورده و بدین ترتیب ملاک های متفاوتی را برای «خودی ها» و «دگرها» در عرصه ملی و فراملی برای ایران ایجاد می کند. سئوال اصلی این مقاله آن است که آیا این هویت شکل گرفته که ما آن را یک هویت «انقلابی اسلامی» می نامیم، در تمامی گفتمان های مختلف سیاست خارجی یکسان بوده و یا باتوجه به عنصر تفسیر و دامنه آن، نقش های نسبتاً متفاوتی را برای جمهوری اسلامی ایران برانگیخته است.
برای پاسخ به این سئوال در این مقاله بعد از بررسی گفتمان های مختلف سیاست خارجی به این نتیجه خواهیم رسید که باتوجه به عنصر تفسیر و دامنه آن از محتوای معانی بیناذهنی قوام دهنده هویت نظام جمهوری اسلامی ایران، این هویت شکل گرفته در تمامی دوره های سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ثابت بوده و نقش های نسبتاً یکسانی را برای این دولت در صحنه نظام بین الملل ایجاب کرده است، اگرچه در هر دوره برای بازنمایی این نقش ها الگوهای متفاوتی در نظر گرفته شده است.
مقدمه ای بر تأثیر انگاره های اعتقادی در سیاست خارجی آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۵ بهار ۱۳۹۰ شماره ۱ (پیاپی ۹۷)
49 - 72
حوزههای تخصصی:
دین به مثابه یک عنصر در ساختار سیاست گذاری نظام های ایدئولوژیک تأثیرگذار است و می تواند به عنوان یک ورودی در سازوکار تصمیم گیری سیاست خارجی این کشورها احصاء شود. اما، حسب آنچه در اصول کلی حاکم بر مکاتب فلسفی و اجتماعی غرب عنوان می شود، این مفروض نمی تواند در نظام های سکولار غربی معنا پیدا کند. ایالات متحده که براساس قانون اساسی این کشور، نظامی سکولار به حساب می آید، از این قاعده مستثنی نیست. با این وجود، انگاره های اعتقادی در ادبیات سیاسی زمامداران آمریکایی به ویژه در سیاست خارجی این کشور بروز دارد. شاید این دو مفهوم متفاوت، نوعی تناقض را در نظام سیاسی آمریکا به ذهن متبادر سازد. اما با نگاهی عمیق تر و تاریخی به این کشور، این پدیده را می توان تاحدودی تبیین کرد. در گفتمان سیاسی تصمیم سازان آمریکایی در عرصه سیاست خارجی می توان سه فصل مشترک: رسالت، نمایندگی نیروهای الهی در مقابل نیروهای اهریمنی و برگزیدگی را احصاء نمود. این گفتمان سیاسی را می توان تا حدودی متأثر از انگاره های اعتقادی مسیحیان اونجلیکال محافظه کار و راست مسیحی دانست. این مقاله بر آن است تا با رویکردی تاریخی اجتماعی حضور انگاره های اعتقادی که غالباً نوعی استنباط از دین مسیحیت هستند را در عرصه سیاست خارجی امریکا تبیین کرده و به اثبات رساند. این فرهنگ اعتقادی، برخاسته از تاریخ تحولات اجتماعی است که به عنوان یک ورودی فرعی و نه یک اصل اساسی بر نظام سیاست گذاری سیاست خارجی ایالات متحده تأثیر گذاشته و نقش آفرینی می کند.
واقع گرایی نوکلاسیک و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۵ تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲ (پیاپی ۹۸)
275 - 294
حوزههای تخصصی:
این مقاله درصدد کاربست نظریه واقع گرایی نوکلاسیک برای تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. هدف، بررسی و نشان دادن امکان به کارگیری واقع گرایی نوکلاسیک به عنوان چارچوب مفهومی برای تبیین سیاست خارجی ایران می باشد. از این رو، سئوال اصلی آن است که آیا امکان کاربست نظریه واقع گرایی نو کلاسیک به عنوان چارچوب نظری برای تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران وجود دارد؟ به سخن دیگر، آیا نظریه واقع گرایی نوکلاسیک از قدرت تبیین انگیزه ها، اهداف، تصمیم ها و رفتارهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برخوردار است؟ پاسخ آن است که در مقایسه با واقع گرایی کلاسیک و نوواقع گرایی، واقع گرایی نوکلاسیک را می توان به عنوان چارچوب نظری مناسب تر برای تحلیل سیاست خارجی ایران به کار بست؛ چون به طور نسبی از قدرت تبیین انگیزه ها، اهداف، فرآیند تصمیم گیری و رفتارهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برخوردار است. این نظریه با تلفیق دو سطح داخلی و سیستمیک امکان بیشتری برای تبیین تأثیرگذاری متغیرهای مختلف بر سیاست خارجی ایران فراهم می نماید که در این مقاله به تفصیل بیان می گردد. با وجود این، باید توجه داشت که این نظریه نیز مانند سایر نظریه های موجود قابلیت و توان کافی برای تحلیل کلیه ابعاد و کلیت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را ندارد.
کاربست عناصر هویتی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۵ تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲ (پیاپی ۹۸)
295 - 328
حوزههای تخصصی:
تحولات دهه های اخیر در سیاست جهانی حاکی از اهمیت یافتن مقوله فرهنگ در روابط بین الملل و سیاست خارجی دولت ها است. عامل فرهنگ همیشه یکی از تعیین کننده های اصلی سیاست خارجی و روابط بین المللی بوده اما نحوه اثرگذاری در هر دوره بسته به عوامل و شرایط دیگر فرق می کرده است. عمده ترین مؤلفه انقلاب اسلامی ایران فرهنگی بوده است. به همین دلیل انتظار می رود که سیاست خارجی ایران پیوسته از یک بُعد قوی فرهنگی برخوردار باشد. برجستگی ایران در جهان نه به دلیل اقتصاد و سیاست، بلکه به دلیل فرهنگ به عنوان مجموعه دانش ها، باورها، اعتقادات، ارزش ها، هنجارها، طرز تلقی ها و آداب و رسوم است. عناصر هویتی منابعی از قدرت نرم برای جمهوری اسلامی ایران هستند. ایران با تکیه بر عناصر هویتی خود همچون قلمرو و سرزمین، تسامح و مدارا، اعتدال و میانه روی، دانشمندان و نخبگان، زبان فارسی، خردورزی، تجدد، سنت ها و آئین ها و از همه مهم تر مذهب می تواند بازیگری مهم در منطقه و نظام بین الملل باشد. ذخایر ارزشمند فرهنگی این امکان را به ایران می دهد تا با هر فرهنگ مهمی در دنیا زانو به زانو بنشیند و در پیشرفت امر دنیا سهمی بر عهده گیرد.
نقد و بررسی مدل عقلانی تصمیم گیری در سیاست خارجی از گونه های تعدیل شده الگوی عقلانی تا مدل های جایگزین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۵ تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲ (پیاپی ۹۸)
329 - 360
حوزههای تخصصی:
امروزه تصمیم گیری یکی از مهم ترین مباحث در عرصه تئوری پردازی و مفهوم سازی در سیاست خارجی می باشد. اگرچه ریشه های اصلی تئوری های مربوط به تصمیم گیری در اقتصاد و علم مدیریت بسط و گسترش یافته اند، اما دامنه این تئوری ها به مهم ترین عرصه تصمیم گیری سیاسی، یعنی سیاست خارجی نیز کشیده شده است و بخش مهمی از تحقیقات در این حوزه را به خود اختصاص داده است. مطالعه و بررسی الگوها و مدل های تصمیم گیری حکایت از این دارد که الگوی عقلانی تصمیم گیری، الگوی غالب در مدل های مربوط به تصمیم گیری بوده است. تصمیم گیری عقلانی بر این فرض استوار است که تصمیم گیر در اتخاذ تصمیم از قانون هزینه و فایده تبعیت می کند. به عبارت دیگر در مدل عقلایی تصمیم گیری، بازیگر در وهله نخست اهدافی برای خویش تعیین می نماید، سپس تمامی راه های رسیدن به هدف را مشخص می کند و در قدم بعدی تبعات و عواقب هر راه حل را با توجه به دانش خود می سنجد و بالاخره دست به انتخاب منطقی می زند و مطلوب ترین را برمی گزیند. پژوهش حاضر قصد دارد تا ضمن نقد و بررسی مفروضات الگوی عقلانی تصمیم گیری، به گونه های تعدیل شده الگوی عقلانی در تصمیم گیری اشاره کرده و در نهایت الگوهای جایگزین برای مدل عقلانی تصمیم گیری را مورد بررسی قرار دهد.
تأثیر ساختار سیاست خارجی اتحادیه اروپا بر روابط خارجی ایران با کشورهای عضو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۵ تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲ (پیاپی ۹۸)
361 - 398
حوزههای تخصصی:
روابط ایران با کشورهای اروپایی سابقه ای بسیار طولانی دارد، اما شاهد فراز و فرودهای زیادی نیز بوده است. اگر از تغییرات اندیشه حاکم بر ایران بر اثر انقلاب اسلامی بگذریم که یکی از دلایل اصلی افت و خیزهای روابط ایران و اروپا است، تغییر سطح ساختار سیاست خارجی کشورهای اروپایی بر اثر ایجاد سیاست خارجی و امنیتی مشترک اروپا بر اساس پیمان ماستریخت را می توان عاملی اساسی برای وجود مشکلات کشورهای اروپایی در ایجاد ارتباط با ایران دانست. در شرایط جدید، چگونگی تأمین منافع ملی ایران تا حد زیادی نیازمند شناخت ساختار و نحوه کارکرد سیاست خارجی مشترک اتحادیه اروپا می باشد.
مقاله حاضر در پی آن است تا ضمن بیان ساختار سیاست خارجی مشترک اتحادیه اروپایی و تغییرات ناشی از ایجاد آن در سیاست خارجی کشورهای عضو، اسباب گفتگو در باب اشکالات سیاست های مبتنی بر روابط کشور کشور شود و در صورت امکان انگیزه ای برای تغییر دیدگاه سیاست خارجی ایران در قبال اتحادیه اروپا را فراهم آورد.
جایگاه چین در سیاست خارجی اتحادیه اروپا پس از جنگ سرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۵ تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲ (پیاپی ۹۸)
399 - 420
حوزههای تخصصی:
چین به عنوان یکی از اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد و بازیگری تاثیرگذار در عرصه منطقه ای و جهانی، همواره در کانون توجه اتحادیه اروپا قرار داشته و تلاش این اتحادیه بر گسترش روابط در تمامی زمینه ها بالاخص در عرصه های اقتصادی و سیاسی بوده است. در زمینه روابط اقتصادی، آنچه بیش از همه مورد توجه قرار گرفته و مقاله حاضر نیز به آن پرداخته، دو مسئله تجارت و سرمایه گذاری مستقیم خارجی است. در واقع می توان گفت که اتحادیه اروپا اهمیت زیادی را برای توسعه روابط تجاری و اقتصادی با چین قائل است به طوری که کمیسیون اروپا در اسناد راهبردی خود همواره بر این مسئله تاکید نموده است. از سوی دیگر اتحادیه اروپا در زمینه موضوعات سیاسی ازجمله تحریم تسلیحاتی، مسئله تایوان و حقوق بشر با دولت چین اختلافاتی داشته و همواره خواهان گفتگو و حل و فصل مسالمت آمیز این مسائل بوده است. اما آنچه بیش از همه باید مورد تاکید قرار گیرد این است که مسائل و موضوعات اقتصادی در سیاست خارجی اتحادیه اروپا در قبال چین نقش پررنگ تری داشته بطوریکه موضوعاتی از قبیل تحریم تسلیحاتی، وضعیت حقوق بشر و مسئله تایوان را تحت تاثیر خود قرار داده است. نکته دیگری که باید به آن پرداخته شود این است که مقاله سعی دارد موضوع مورد نظر را در چارچوب نظریه نهادگرایی نئولیبرال مورد بررسی و کنکاش قرار دهد؛ زیرا به زعم نگارنده رفتار و رویکرد اتحادیه اروپا در قبال چین را با مؤلفه ها و مفروضه های نظریه نهادگرایی نئولیبرال بهتر می توان تبیین نمود.
مقایسه تطبیقی سیاست خارجی آمریکا درقبال ایران و کوبا در دوران جنگ سرد ایران (1991-1979)، کوبا (1991-1959)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۵ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۳ (پیاپی ۹۹)
635 - 656
حوزههای تخصصی:
بنیاد پژوهش حاضر بر این پرسش نهاده شده که سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در قبال ایران (1991-1979) و کوبا (1991- 1959) چگونه شکل گرفته و در عمل چگونه اعمال شده است؟ و چه وجوه تشابه و افتراقی میان ایران و کوبا در این زمینه وجود دارد. روش این پژوهش، تاریخی تحلیلی بوده و مبنای تحلیلی آن نظریه واقع گرایی در روابط بین الملل می باشد. همچنین ابزار گردآوری اطلاعات، اسنادی و مبتنی بر استفاده از کتاب ها و مقالات علمی است. در مسیر پاسخ گویی به این سئوال معلوم شد، در چرایی اتخاذ رویکرد تقابلی آمریکا در قبال ایران و کوبا عوامل مشترکی همچون نوع نظام بین المللی، نوع سیاست خارجی اتخاذی از سوی ایران و کوبا پس از انقلاب و اهمیت ژئوپلتیک این دو کشور تاثیرگذار بوده اند. هر چند تفاوت هایی خاص میان ایران و کوبا در مورد نوع سیاست خارجی اتخاذی از سوی آنان پس از وقوع انقلاب در این کشورها و همچنین اهمیت ژئوپلتیک آن ها وجود داشت اما به علت حاکم بودن اصل موازنه قوا بر سیاست خارجی آمریکا، این کشور کلیه رفتارهای مخالف با نظم موجود را غیرقابل قبول تلقی می نماید و از این رو در یک نگاه کلی، تفاوتی در نوع رویکرد آن نسبت به دو کشور یاد شده وجود نداشته و بنابراین تقریباً از روش ها و ابزارهای مشابهی مانند تلاش برای اتحاد و بهره برداری از میانه روها در ابتدای انقلاب، ایجاد جنگ روانی و استفاده از تبلیغات سیاسی، اعمال تحریم های همه جانبه و در نهایت اقدامات نظامی در جهت اعمال سیاست خارجی خود در قبال ایران و کوبا استفاده نمود. هر چند نوع و نحوه به کارگیری آن ها در مورد هر کشور با توجه به ویژگی ها و شرایط خود متفاوت می باشد.
تغییر مرکز ثقل سیاست خارجی آمریکا پس از یازده سپتامبر 2001(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۵ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۳ (پیاپی ۹۹)
701 - 736
حوزههای تخصصی:
سیاست خارجی آمریکا در طول جنگ سرد، اروپا محور بود و به دلیل این که استراتژی کلان آن در این منطقه قابل تعریف بود، در مرکز ثقل سیاست خارجی آمریکا قرار داشت. ایالات متحده با فروپاشی نظام دوقطبی به تنها ابرقدرتی تبدیل شد که از حالت تدافعی دوران جنگ سرد خارج شده، اما به دلیل عدم وجود دشمن مشخص، سیاست خارجی آن دچار بحران معنا شده بود. با وقوع حوادث یازده سپتامبر 2001، امنیت ملی آمریکا به چالش کشیده شد و سیاست خارجی آن را از بحران معنا رها ساخت. آمریکا با این تلقی که منطقه خاورمیانه کانون تهدیدهای نامتقارن تروریستی است، توجه خود را به این منطقه معطوف نمود و اعلام کرد آماده است ریشه های تروریسم را حتی با به کارگیری سیاست یکجانبه گرایانه بخشکاند. در واقع، آمریکایی ها قصد دارند هژمونی خود را در خاورمیانه تثبیت نمایند و آن را به سراسر جهان تسری بخشند. بنابراین، خاورمیانه مرکز ثقل سیاست خارجی آمریکا قرار گرفت. این در حالی است که طی جنگ سرد، مرکز ثقل سیاست خارجی آمریکا منطقه اروپا بود. این مقاله به بررسی علل تغییر مرکز ثقل سیاست خارجی آمریکا از اروپا به منطقه خاورمیانه می پردازد.
بررسی عملکرد قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در عراق جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۵ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۰)
927 - 950
حوزههای تخصصی:
در عرصه جدید سیاست بین الملل، یکی از ابزارهایی که واحدهای سیاسی به منظور دستیابی به اهداف و منافع ملی و راهبردی خود به کار می گیرند قدرت نرم است. قدرتی که به زعم نظریه پردازان آن تأثیرگذاری بیشتری در مقایسه با قدرت سخت دارد. جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان واحد سیاسی مستقل، به منظور دستیابی به اهداف ملی و راهبردی خود از مؤلفه ها و ظرفیت های قدرت نرم خود در حوزه سیاست های منطقه ای و بین المللی، بهره می گیرد. در حال حاضر، عراق یکی از کشورهایی است که در مجموعه امنیتی خاورمیانه، جایگاه مهمی در سیاست خارجی ایران دارد. ایران به منظور بهبود و گسترش روابط با این کشور، از ظرفیت های قدرت نرم خود استفاده می کند. این نوشتار، در چارچوب نظریه قدرت نرم و منابع سه گانه آن در حوزه فرهنگ، ارزش های سیاسی و سیاست خارجی، به بررسی عملکرد و مؤلفه های قدرت نرم ایران در عراق جدید می پردازد.
ملی گرایی و تغییر جغرافیای سیاسی جهان فرایند ایجاد و تکثر نظام دولت ملت در عرصه روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۶ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۴)
883 - 912
حوزههای تخصصی:
تعداد پنج هزار قوم در جهان وجود دارد؛ در حالی که کشورهای مستقل و شناخته شده این فضا به حدود کمی بیش از 200 می رسد. تنها اندکی از این کشورها همانند کره، ژاپن و ایسلند از یک قوم تشکیل شده اند و مابقی کشورها چندملیتی هستند که بسیاری از آن ها دارای مشکلات مدیریتی داخلی و خارجی می باشند. جهانی شدن، سرزمین زدایی، افزایش آگاهی ها، تضعیف دولت ملت ها در پاره ای از موارد زمینه احیای ملی گرایی را فراهم ساخته که باعث تعجب نظریه پردازان سیاسی به رغم تبلیغات مربوط به یکی شدن و همانندی مکان ها و فضاها گردیده است. گرچه بیشتر اقوام فرهنگی بوده ولی سیاسی شدن اقوام با رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات، سرزمین زدایی و مرززدایی باعث تقویت فرایند تکثر در نظام بین الملل و افزایش شمار کشورهای موجود در عرصه ژئوپلتیک جهانی خواهد شد. جغرافیای سیاسی با ارائه بینشی صحیح از پیرامون خود می تواند در این زمینه فهم مناسبی را به وجود آورد. این مقاله با رویکرد واقع گرایی و اعتقاد به تقابل فراملی گرایی و ملی گرایی به تحلیل فرایند زایش و تکثر یا تکثیر کشورها در عرصه نظام بین الملل می پردازد. این ارزیابی وجود دارد که طی سالیان آتی با هموار شدن شرایط توسط جهانی شدن و تضعیف کشورهای چندملیتی به شمار کشورهای جهان افزوده می شود و جریان تکثیر دولت ملت ها ادامه خواهد یافت. به علاوه، دولت محوری جای خود را به چندمحوری داده و یکی از گزینه های سیاست در دنیای پیش رو ظهور دولت های جدید با سرزمین های کوچک است
سیاست خارجی در اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۷ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷
611 - 636
حوزههای تخصصی:
سیاست خارجی مهم ترین وجه زندگی اجتماعی سیاسی ملت ها و کشورها به شمار می رود، چون بقا و حیات آن ها به سیاست خارجی بستگی دارد. از این رو، تلاش برای درک و فهم ماهیت و رفتار سیاست خارجی کشورها یکی از دلمشغولی های فکری و ذهنی محافل علمی و دانشگاهی بوده و است. به گونه ای که حوزه مطالعاتی تحلیل سیاست خارجی جهت پاسخ گویی به این کنجکاوی و دل نگرانی تأسیس و توسعه یافته است. تحول و تکامل این رشته، مطالعات گسترده و رویکردهای نظری متنوع و متعددی را در متن و بطن خود پرورده و پرداخته است. هدف و مقصد همه تلاش های فکری و کنش های معرفتی، واکاوی ماهیت و واگویی رفتار کشورها در عرصه بین المللی است (دهقانی فیروزآبادی، 1:1388).
سئوال مقاله حاضر آن است که آیا سیاست خارجی در اسلام نیز دارای اهمیت و اعتبار بوده است؟ به بیانی دیگر آیا اسلام نیز به تعریف الگوها و چارچوب های نظری پیرامون چگونگی تعامل با کشورهای دیگر پرداخته است؟ آیا سیاست خارجی اسلام قابلیت به کارگیری و اجرا توسط دولت های اسلامی کنونی را دارد و یا الگوهای ارائه شده به دوران پیش از نظام وستفالی محدود می گردد؟ پاسخ به این سئوالات هدف اصلی مقاله حاضر است و تلاش می گردد به تبیین نگرش اسلام به سیاست خارجی و ارائه الگوی سیاست خارجی اسلامی پرداخته شود .
بازتابِ سمت گیری سیاست خارجی درگفتارها و نوشتارهای آیت الله خامنه ای 1388-1368(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۸ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۹)
41 - 69
حوزههای تخصصی:
سمت گیریِ سیاست خارجی، عبارت از ایستارها و تعهدات کلی یک دولت در برابر محیط خارجی و استراتژی اصلی آن برای تحقق هدف های خارجی و داخلی و مقابله با تهدیدات مستمر است. مسئله نوشتار حاضر این است که مشخص کند که یک رهبر انقلابی به کدام یک از سمت گیری های موجود در سیاست خارجی، گرایش دارد. بنابراین، پرسش اصلی مقاله، جست وجویِ چیستی بسامدِ جهت گیری های سیاست خارجی در آثار رهبر کنونی کشور ایران است. فرضیه های اولیه، گمانه هایی بود که در بابِ فراتری یا فروتریِ یکی از سه جهت گیری در مقایسه با همدیگر، مطرح می شد. نگارندگان با توجه به شاخص های سه سمت گیریِ انزواگرایی، عدم تعهد، اتحاد/ ائتلاف، که برگرفته از الگوی نظری هالستی از سیاست خارجی است و با تأکید بر حلقه اول از الگوی تحلیل نهادی هیلزمن که در ایران، مقام رهبری می باشد، کوشش کرده اند با شمارش مضمون های هم پیوند با شاخص های سمت گیری، در گفتارها و نوشتارهایِ آیت الله خامنه ای در بازه زمانی 1388-1368، نشان دهند که می توان به این دستامد رسید که فراوانی حاصل از این شاخص ها، نمایان گر سفارش به اتخاذ دو سمت گیریِ عدم تعهد و اتّحاد/ ائتلاف در سیاست خارجیِ دین پایه است. روش به کار بسته شده در نوشتارِ پیش رو، آمیزه ای از تحلیلِ کمّی(شمارش بسامدِ شاخص های مرتبط با جهت گیری های سه گانه در سیاست خارجی) و تحلیلِ کیفی(تفسیر یافته ها) است. یافته تفسیریِ برآمده از نوشتار، نشان دهنده این نکته است که نوعی واقع گرایی برای دور ساختنِ یک سیاست خارجیِ انقلابی دینی، از انزواجویی، بر گفتار و نوشتارِ مقامِ عالی رتبه کشور، چیره است.
بایسته ها در مدل ارزیابی تکنیک دیپلماسی مسیر دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۸ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
213 - 236
حوزههای تخصصی:
با تغییر شکل منازعات بعد از جنگ سرد، دیپلماسی مسیر اول که روشی برای حل منازعات بر سر منافع و قدرت است به تنهایی قادر به حل منازعات نبود. از این رو روش های دیگری از جمله دیپلماسی مسیر دوم با هدف رفع ابعاد ریشه ای منازعه به کمک دیپلماسی رسمی آمده و نقش مکمل را ایفا نمود. این تکنیک که توسط افراد غیررسمی و در محیط های غیررسمی صورت می گیرد یکی از گام های مؤثر در راستای فراهم آوردن زمینه صلح در سطوح رسمی است. تکنیک دیپلماسی مسیر دوم با ایجاد زمینه ای که طرف های درگیر بتوانند در آن آزادانه و به دور از دغدغه های جلسات رسمی نظرات خود را بیان نمایند، سبب می گردد دو طرف پیش از مباحثات رسمی با نقطه نظرات هم آشنا شوند، و راه حل های محتمل را بررسی نمایند. این دستاوردها در صورت انتقال به سطوح رسمی می تواند بسیار کارگشا باشند. با در نظر داشتن ظرفیت این تکنیک برای رفع منازعات ارزیابی آن بسیار سودمند است. از این رو در مقاله حاضر سعی شده است بدین سئوال اصلی که چگونه می توان مدلی برای ارزیابی تکنیک دیپلماسی مسیر دوم ارائه نمود؟ پاسخ داده شود. فرضیه مقاله حاضر این است که دیپلماسی مسیر دو را می توانیم بر اساس ویژگی های پایه، اهداف و دستاوردهای دیپلماسی مسیر دوم ارزیابی نمود و مدلی برای آن ارائه کرد. باتوجه به یافته ها مدلی برای ارزیابی ارائه شده است.
نقش طبقه متوسط در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۸ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
237 - 263
حوزههای تخصصی:
از مدرنیزاسیون پهلوی ها به خصوص پهلوی دوم به این سو، قشرهایی در صورت بندی اجتماعی ایران ظهور کردند که به تسامح طبقه متوسط و به بیانی دقیق تر شئون متوسط جدید نامیده می شوند. این طبقه دارای موجودیت، سبک زندگی و مطالبات خاص خود است که هر چه این اقتضائات بیشتر مطمح نظر نخبگان سیاسی و تصمیم سازان عرصه سیاست خارجی کشورهای در حال توسعه قرار بگیرد، پویش توسعه تسهیل و سیاست خارجی کارآمدتری را درپی دارد. دغدغه اصلی این مقاله تبیین رابطه بین سیاست خارجی و طبقه متوسط از منظر اهمیت طبقه متوسط خواهد بود. لذا پرسش اصلی مقاله این گونه مطرح می شود که: طبقه متوسط جدید چه الزاماتی را بر سیاست خارجی کشور تحمیل می کند؟ و هر یک از دولت های پس از جنگ با این الزامات چگونه مواجه شده اند؟ در پاسخ به پرسش فوق الذکر این فرضیه مطرح می شود که: هرگاه علائق و منافع طبقه متوسط در سیاست خارجی ایران پس از جنگ لحاظ شده پویش توسعه تسهیل و راه پیشرفت کشور هموارتر بوده است و هرگاه دولت ها بدان بی توجه بوده اند سیاست خارجی وضعیت نامطلوب تری را به خصوص از نظرگاه توسعه تجربه کرده است. این مقاله همچنین برای نشان دادن اهمیت گروه های اجتماعی داخلی در سیاست خارجی کشورها و در بخش نظری از نظریه رئالیسم نوکلاسیک، به خصوص آرای رایپسمن بهره خواهد جست. این نوشته همچنین به لحاظ روش شناسی از نوع مطالعه تحلیلی می باشد که در آن برای جمع آوری اطلاعات از روش اسنادی کتابخانه ای استفاده شده است.
بررسی تحولات سیاسی عراق در پرتو سیاست خارجی ایران، ترکیه و عربستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
)سیاست خارجی سال ۲۸ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
477 - 499
حوزههای تخصصی:
حمله ایالات متحده به عراق و سقوط نظام بعثی موجب ورود عراق به مرحله ای جدید، بی ثبات و به ویژه وضعیت خلأ قدرت در مرکز شد. همین امر سبب شد که دیگر کشورهای منطقه به فراخور اهداف منطقه ای و امنیت ملی خود سعی کنند از یک سو به بسط نفوذ در این کشور دست بزنند و از سوی دیگر مانع افزایش نفوذ رقبای خود در عراق شوند. در همین راستا این مقاله از میان بازیگران منطقه ای مؤثر در سپهر سیاسی عراق، سیاست خارجی سه کشور جمهوری اسلامی ایران، ترکیه و عربستان را مورد بررسی قرار داده است. مفروض نوشتار حاضر، در پیش گرفتن بازی با حاصل جمع صفر توسط بازیگران مذکور طی برهه زمانی 2003 تا 2014 است، به نحوی که توافقی که بتواند بیان گر نوعی توازن میان قدرت های منطقه ای در عراق باشد، هیچ گاه در بین این بازیگران شکل نگرفت و همین امر از عوامل زمینه ساز افزایش بی ثباتی در عراق به شمار می آید. در این بین، وجود نظام پارلمانی در عراق، اکثریت بودن جمعیت شیعیان عراق، نفوذ و رابطه خوب ایران با شیعیان، خروج سربازان آمریکایی از عراق و تحولات مربوط به بحران سوریه باعث شده است تا طی سه انتخابات مذکور از یک سو ایران بیشترین نفوذ و روابط استراتژیک را با عراق داشته باشد و از سوی دیگر دو کشور ترکیه و عربستان در انتخابات پارلمانی عراق نتوانند به موفقیت قابل ملاحظه ای دست یابند.
آمریکا و سلفی گری در خاورمیانه؛ از قدرت سخت تا بینش هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
)سیاست خارجی سال ۲۸ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
521 - 549
حوزههای تخصصی:
خاورمیانه به دلیل برجستگی اقتصادی و استراتژیک خود تبدیل به یکی از عناصر اصلی تعریف کننده و یا بنیاد های هستی شناسانه (انتولوژیک) طرح نظم نوین جهانی پس از جنگ سرد شده است. با توجه به این امر، یکی از قدرت هایی که بخش مهمی از منافع اقتصادی و استراتژیک خود را در این منطقه تعریف کرده، ایالات متحده آمریکا است. در واقع، آمریکا با تعریف "دیگری" در سیاست خارجی خود و ایجاد گفتمان های فرصت ساز برای بسیج منابع در خاورمیانه، سعی کرده است از هویت به عنوان بنیان منافع و توجیهی برای غارت منابع نفت و گاز این منطقه استفاده کند. یکی از پیامد های سیاست خارجی متناقض آمریکا، ظهور سلفی گری به عنوان نمود و بازتاب اسلام گرایی افراطی در منطقه است که نقشه سیاسی منطقه را طی سال های اخیر دگرگون کرده است. در این راستا، فرضیه مقاله این است که اقدامات و اهداف متناقض آمریکا برای ایجاد نظم دلخواه خود در خاورمیانه، زمینه ساز ظهور اسلام افراطی و سلفی گری در منطقه شد که علاوه بر بی ثباتی، منافع آمریکا را نیز دچار تهدید کرده است. بنابراین، پژوهش حاضر ضمن شناسایی رفتار آمریکا و گروه های افراطی سلفی در منطقه خاورمیانه، می تواند راهنمایی برای دولت مردان جمهوری اسلامی ایران به منظور ارائه سیاست خارجی مطلوب منطقه ای باشد.
تأثیرپذیری سیاست خارجی ترکیه از روند اروپایی شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۸ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
591 - 610
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعاتی که در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است، تأثیر فرایند الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا بر سیاست خارجی این کشور است. در این چارچوب این مقاله با بهره گیری از روشی توصیفی تحلیلی با صبغه تاریخی و با استفاده از چارچوب نظری ادبیات اروپایی شدن، در پی پاسخ به این پرسش است که رویکرد سیاست خارجی ترکیه در فرایند الحاق این کشور به اتحادیه اروپا چه تغییری کرده است؟ به نظر می رسد فرایند الحاق به اتحادیه اروپا، با تأثیرگذاری بر حوزه های راهبردی (محاسبات هزینه فایده)، مشروعیت بخشی (به سیاست های حزب حاکم) و هویتی، سیاست خارجی این کشور را متأثر کرده است. برای آزمون این فرضیه، نگارندگان تلاش کرده اند به تشریح تأثیر فرایند الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا بر باز شدن گام به گام فضای مناظره در مورد مسائل سیاست خارجی، امکان یافتن ظهور و بروز لایه های هویتی متعدد و درنتیجه اتخاذ گونه ای سیاست خارجی چندبعدی و جایگزینی گام به گام هنجارهای اروپایی مبتنی بر چندجانبه گرایی، دیپلماسی و قدرت نرم به جای رویکرد انعطاف ناپذیر و دشمن گرای پیشین این کشور بپردازند. به اعتقاد نگارندگان، تغییر در رویکردهای ترکیه در مواجهه با تحولات سوریه و عراق نیز خارج از حوزه سیاست خارجی اروپایی شده این کشور در حوزه مدیریت بحران، تفسیر تحولات، ائتلاف سازی و نهادسازی نیست.