مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
هیجان
حوزه های تخصصی:
مقدمه: قواعد ابراز هیجان، وابسته به شرایط فرهنگی هر فرد، تعیین کننده ی بروز هیجانات مختلف فرد است. بنابراین قواعد، آن چه که فرد از خود بروز می دهد، وابسته به پیش شرط های زیرآستانه ای است که فرهنگ فرد برای او مشخص می کند. بر این اساس، تجربه ی عاطفه به عنوان مولفه ای که نقشی برجسته و تعیین کننده در سلامت روان افراد و بهزیستی روان شناختی دارد می تواند مورد پژوهش قرار گیرد.\nروش کار: شرکت کنندگان این پژوهش، 560 نفر از شهروندان ایرانی ساکن شهرهای مختلف ایران (تهران، مشهد، شیراز، اصفهان، اهواز و آبادان) در سال های 1394-1393 بودند که به صورت خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و و هر یک قواعد ابراز هیجانی خاصی را به خود اختصاص می دادند. ابزار پژوهش، پرسش نامه ی قواعد ابراز هیجانی (نسخه ی گسترش یافته) و پرسش نامه ی تجربه ی عاطفه ی مثبت و منفی بود. داده ها توسط نسخه ی 19 نرم افزار SPSS با روش آماری رگرسیون چندگانه مورد تحلیل آماری قرار گرفت.\nیافته ها: بر اساس نتایج، هیجان شادی و تنفر، از قواعد ابراز هیجان آشکارانه و هیجان خشم، غم و شادی از قواعد ابراز هیجان سرکوب گرایانه تبعیت می کنند.\nنتیجه گیری: بنا بر نتایج، قواعدی زیرآستانه ای است که در جریان فرهنگی کشور ایران وجود دارد و ورای تجربه ی زیستی که یک هیجان برای فرد به ارمغان می آورد، مورد تایید بودن شکل بروز آن در یک فرهنگ، تجربه ی عاطفه ی مثبت یا منفی را برای کاربران آن فرهنگ با قواعد ابراز هیجان خاص آن، به همراه دارد.
تأثیر القای هیجانی بر بازیابی اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی نقش القای هیجانی کاربران در بازیابی اطلاعات. روش/ رویکرد پژوهش: روش مورد استفاده، آزمایشی و از نظر هدف کاربردی محسوب می شود. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان کارشناسی ارشد رشته های علوم انسانی دانشگاه بین المللی امام رضا (ع) تشکیل می دادند که نمونه ای شامل 42 نفر در دو گروه انتخاب گردید. اطلاعات لازم از طریق ابزارهای متعددی همانند پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی و سابقه کار با اینترنت، پرسشنامه موفقیت و شکست در بازیابی اطلاعات، مقیاس پاناس، جورچین کلمات متقاطع، نمودار وضعیت هیجانی، پایگاه بین المللی تصاویر ژنو، و فایل های ثبت رخداد دو نرم افزار کیبورد تریسر و ریور پَست اسکرین رکوردر گردآوری گردید. یافته ها: از نظر عملکرد، تفاوت معناداری بین دو گروه القایی در جستجوی ساده، وجود ندارد اما در جستجوی دشوار این تفاوت وجود دارد. همچنین بین میانگین رضایت آزمودنی های گروه القای مثبت و منفی تفاوت معناداری وجود ندارد. از سوی دیگر، در هر دو گروه، رابطه معناداری بین نوع هیجان های بروز داده شده کاربران در جستجوهای ساده و دشوار وجود ندارد. نتیجه گیری: نظام های بازیابی اطلاعات در صورتی می توانند بهترین کارکرد را داشته باشند که تعاملات کاربر و نظام را مدیریت نموده و سبب تأثیرات متقابل مثبت شوند.
ارتباط بین خودتنظیمی هیجانی با کیفیت زندگی در نوجوانان و جوانان همزاد چندتایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین خودتنظیمی هیجانی با کیفیت زندگی در نوجوانان و جوانان همزاد چندتایی است. روش کار: جامعه آماری تحقیق حاضر، شامل تمامی دوقلوها و چندقلوهای دختر و پسری است که در گروه سنی 30-15 سال عضو جامعه همیار دوقلو هستند که 260 نفر از آنان به روش در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه های دشواری های تنظیم هیجانی و کیفیت زندگی SF36 بود. برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد ابعاد دشواری در تنظیم هیجانات از جمله عدم پذیرش پاسخ های هیجانی (r=-0.212)، دشواری دست زدن به رفتار هدفمند (304/0- =r)، فقدان آگاهی هیجانی (466/0- =r)، دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجانی (453/0- =r) و فقدان شفافیت هیجانی (600/0- =r) با نمره کیفیت زندگی همبستگی منفی و معنی دار دارد. یعنی با افزایش دشواری تنظیم هیجانی برای ابعاد ذکر شده کیفیت زندگی کاهش داشته است یا به عبارت دیگر با افزایش مهارت های تنظیم هیجانات کیفیت زندگی افزایش می یابد. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش جهت آگاهی والدین از چگونگی مهارت های خودتنظیمی هیجانی بر کیفیت زندگی چندقلوها می تواند اثر مطلوبی داشته باشد و باعث آموزش الگوهای صحیح خودتنظیمی هیجانی چندقلوها شود. پیشنهاد می گردد کلاس های آموزشی و کارگاه های آموزشی هم برای والدین و هم برای فرزندان همزاد چندتایی در زمینه مهارت های خودتنظیمی هیجانی برگزار شود.
الگوی علّی خود ناتوان سازی تحصیلی در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و اهداف: هدف پژوهش حاضر آزمون متغیرهای مرتبط با خود ناتوان سازی تحصیلی در بین دانشجویان بود. روش بررسی: جهت انجام پژوهش 305 نفر از دانشجویان (پسر 142، دختر 163)، با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای این تحقیق مقیاس ترس از ارزیابی منفی؛ پرسشنامه جهت گیری اهداف پیشرفت گرایش مدار، پرسشنامه جهت گیری اهداف پیشرفت اجتناب مدار، مقیاس ارزیابی هیجان پیشرفت تحصیلی، مقیاس تعهد تحصیلی، مقیاس فرسودگی تحصیلی، پرسشنامه خود ناتوان سازی تحصیلی بودند. به منظور آزمون الگوی روابط علی خود ناتوان سازی تحصیلی از روش مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل نسخه 8 استفاده شد.
هم سنجی تأثیر زوج درمانی متمرکز بر هیجان با درمانگری سیستمی مسئله مدار در تعارض زناشویی همسران مردان تحت درمان وابستگی به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاهش تعارض زناشویی زوجین در روند درمان اختلال وابستگی به مواد می تواند عاملی کارساز برای تداوم مداخله و عدم ریزش به شمار آورده شود. این پژوهش با هدف هم سنجی اثربخشی زوج درمانی متمرکز بر هیجان و زوج درمانی سیستمی مسئله مدار بر کاهش تعارض زناشویی همسران مردان تحت درمان وابستگی به مواد انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری دربرگیرنده 32 زن و شوهر (64 نفر) بود که مردان خانواده در سال 1395 در مراکز درمان اختلالات مصرف مواد شهر سنندج تحت درمان وابستگی به مواد بودند. از میان آن ها 30 زوج دارای شرایط به روش تصادفی در سه گروه یک اندازه 20 نفری گمارده شدند_ دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه (سه گروه 10 زوجی). زوجین گروه های آزمایش به صورت زوجی طی 11 هفته هر هفته یک نشست 60 دقیقه ای، در مداخله های جداگانه زوج درمانی متمرکز بر هیجان و زوج درمانی مسئله مدار سیستمی شرکت کردند. داده های آزمودنی های خانم به وسیله پرسشنامه تعارض زناشویی ثنایی ذاکر، علاقبند، فلاحتی، هومن (1387) گردآوری شد. برآیند تحلیل کوواریانس نشان داد تفاوت میان گروه ها معنی دار است (P˂0/01، F=12/194). افزون بر آن برآیند آزمون تعقیبی «کمینه تفاوت معنی دار» نشان داد که کاهش تعارض زناشویی در گروه های آزمایش در هم سنجی با گروه گواه معنی دار بوده (P˂0/01) ولی تفاوت معنی داری میان تأثیر دو مدل زوج درمانی دیده نشد (0/209˂ P) برآیندهای این پژوهش نشان داد زوج درمانی متمرکز بر هیجان با جایگزین کردن چرخه های مثبت به جای چرخه های منفی تعارض و درمانگری سیستمی مسئله مدار با مهار منابع بیرونی تعارض، تعارض زناشویی را کاهش دادند.
تأثیر زوج درمانی متمرکز بر هیجان در کیفیت رابطه، تعارض زناشویی و بی آلایشی زوجین نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیده ناباروری همچون یک چالش و رویدادی تنش زا، زندگی زوجین را به گونه گسترده دستخوش آشفتگی ساخته و مشکلات و آسیب های بسیاری را برای آن ها به دنبال دارد؛ بر این اساس پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر زوج درمانی متمرکز بر هیجان در کیفیت رابطه، تعارض زناشویی و بی آلایشی زوجین نابارور انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری زوجین نابارور مراجعه کننده به درمانگاه های ویژه ناباروری «رویان» و «قفقاز» شهر اردبیل 1395 بود. آزمودنی ها 18 نفر از آن ها بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و هر یک همراه شوهر به صورت تصادفی در دو گروه 18 نفری آزمایش و گواه گمارده شدند (دو گروه نه زوجی). گروه آزمایش در 10 نشست هفتگی 90 دقیقه ای زوج درمانی متمرکز بر هیجان شرکت کردند شرکت کردند و برای گروه گواه در آن هنگام مداخله ای صورت نگرفت. داده ها با استفاده از ابزارهای روان سنجی بی آلایشی واکر و تامپسون 1983، تعارض زناشویی جان بزرگی و اگاه هریس 2011 و کیفیت رابطه پیرس، ساراسون و ساراسون (1991) گردآوری شد. برآیندهای آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد زوج درمانی متمرکز بر هیجان در افزایش بی آلایشی ( P˂0/001 ,F= 45/01)، کاهش تعارض زناشویی(P˂0/001, F=7/24) و بهبود کیفیت رابطه زوجین ( F=0/8668,P˂0/001) موثر بود. ازاین رو می توان بیان کرد که به کار بستن این مداخله همچون راهکاری مؤثر برای کاهش آشفتگی ارتباط زوجین و بهبود رابطه زناشویی همسران نابارور در سایر شهرهای ایران قابل آزمودن است.
پیش بینی دشواری در نظم جویی هیجان بر مبنای کارکردهای تحولی خانواده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :در سال های اخیر، مشکلات مربوط به ناتوانی در نظم جویی هیجان باعث شده است که محققان زیادی به مطالعه متغیرهای تعیین کننده و مرتبط با آن بپردازند. از جمله این عوامل می توان به کارکردهای تحولی خانواده اشاره نمود. هدف از انجام پژوهش حاضر، پیش بینی مشکلات نظم جویی هیجان بر مبنای کارکردهای تحولی خانواده بود. مواد و روش ها:این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود و در آن 201 نفر از بین تمامی والدین دانش آموزان دوره ابتدایی شهر تهران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و مقیاس کارکردهای تحولی خانواده (Developmental family function assessment questionnaire یا DFFAQ) و پرسش نامه دشواری در نظم جویی هیجان (Difficulties emotion regulation scale یا 16-DERS) را تکمیل نمودند. داده های حاصل با استفاده از ضریب همبستگی Pearson و تحلیل رگرسیون چندگانه در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:ابعاد کارکردهای تحولی خانواده با برخی از مؤلفه های دشواری در نظم جویی هیجانی رابطه معنی داری داشت. همچنین، از بین این ابعاد، سه بعد تفکر منطقی، ارتباط متقابل و بازنمایی ایده ها توانست مؤلفه های عدم وضوح هیجانی و عدم پذیرش هیجانی، کنترل تکانه را پیش بینی نماید. در مجموع، از بین سایر متغیرهای پیش بین، بعد تفکر منطقی با تبیین 10/0 درصد از واریانس نمرات مؤلفه عدم وضوح هیجانی، بالاترین ضریب تبیین را برای دشواری در نظم جویی هیجان به خود اختصاص داد. نتیجه گیری:ابعاد کارکردهای تحولی خانواده پیش بین مهم دشواری در نظم جویی هیجان است و توجه به آن ها توسط روان شناسان و پژوهشگران در جلسات آموزشی و مشاوره برای خانواده ها و درمان های مبتنی بر نظم جویی هیجانی می تواند به کاهش مشکلات نظم جویی هیجان بینجامد و پیامدهای مؤثرتری را رقم بزند.
اثربخشی آموزش خوددلسوزی شناختی بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در دانش آموزان دختر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :اختلال اضطراب فراگیر، شایع ترین اختلال اضطرابی است و بالاترین نرخ همبودی را با سایر اختلالات روان پزشکی دارد. نگرانی شدید، معیار تشخیصی اصلی برای اختلال اضطراب فراگیر است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش خوددلسوزی شناختی بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان دختر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر پایه دوم دوره متوسطه دوم شهرستان ایذه بود. مواد و روش ها:طرح این پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه شاهد و جامعه آماری آن شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه دوم دوره متوسطه دوم در سال تحصیلی 95-1394 بود. به منظور اجرای مطالعه غربالگری انجام گرفت که ابتدا 302 شرکت کننده پرسش نامه نگرانی Pennsylvania (Penn state worry questionnaires یا PSWQ) را تکمیل نمودند و از میان آن ها 40 نفر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انتخاب گردید. سپس، نمونه های منتخب به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و شاهد تقسیم شدند. گروه آزمایش طی 10 جسله 90 دقیقه ای به مدت 2 ماه تحت آموزش مهارت های خوددلسوزی شناختی قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده، پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آماری توصیفی و استنباطی از جمله تحلیل کواریانس استفاده گردید. یافته ها:آموزش خوددلسوزی از میان راهبردهای ناسازگار تنظیم شناختی هیجان موجب کاهش معنی دار سرزنش خود، نشخوار فکری و فاجعه آمیز کردن در گروه آموزش شد و از میان راهبردهای سازگار تنها بر راهبرد ارزیابی مثبت مجدد/ اتخاذ دیدگاه مؤثر بود. نتیجه گیری:می توان گفت که آموزش خوددلسوزی شناختی عامل تأثیرگذار مهمی بر کاهش راهبردهای غیر انطباقی تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر می باشد.
بررسی اثربخشی آشکارسازی هیجانی نوشتاری بر مکانیسمهای دفاعی افراد ناگوهیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آشکار سازی هیجانی نوشتاری بر مکانیسم های دفاعی افراد ناگو هیجان بود. در این تحقیق شبه آزمایشی برای تعیین اثر بخشی آشکارسازی هیجانی نوشتاری از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. بدین منظور 130 نفر از دانشجویان دختر و پسر مقطع ارشد و دکتری خوابگاه های دانشگاه تهران به شیوه نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب و در نهایت تعداد 35 نفر که در مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (TAS-20) نمرات بالایی کسب کرده بودند غربال شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. به منظور بررسی مکانیسم های دفاعی از پرسشنامه سبک های دفاعی (DSQ) استفاده شد. سپس با استفاده از برنامه دو هفته ای آشکارسازی هیجانی نوشتاری (6 جلسه 20 دقیقه ای)، تغییرات به وجود آمده در پس آزمون اندازه گیری شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون های نان پارامتریک (ویلکاکسون و یومن- ویتنی) و به وس یله نرم افزار SPSS نس خه 23 تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که آشکارسازی هیجانی نوشتاری استفاده از مکانیسم های دفاعی رشد نیافته را کاهش و استفاده از دفاع های رشد یافته را افزایش می دهد؛ در حالی که تاثیر چندانی بر دفاع های نورتیک ندارد. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که آشکارسازی هیجانی نوشتاری می تواند به عنوان نوعی درمان مکمل و موثر در روان درمانی به کار گرفته شود.
هم سنجی تأثیر زوج درمانی متمرکز بر هیجان با برنامه غنی سازی زناشویی در رضایت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زوج درمانی متمرکز بر هیجان و برنامه غنی سازی ازجمله مداخله هایی هستند که به علت تمرکز آن ها بر بهبود روابط زوج در دهه های اخیر موردتوجه مشاورین و درمانگران خانواده و زوج واقع شده اند. هدف پژوهش حاضر هم سنجی اثربخشی زوج درمانی متمرکز بر هیجان و برنامه غنی سازی زناشویی بر رضایت زناشویی زوجین بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری، مراجعین مراکز مشاوره «کیمیا»، «بشارت»، «تماشا» و «توحید» در سال 1396-1395 بودند که به دلیل مشکلات ارتباطی و زناشویی به این مراکز مراجعه نموده بودند. از میان آن ها شمار 45 زوج (90 نفر) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند؛ سپس به گونه تصادفی شمار 15 زوج در سه گروه گمارده شدند و زوجین گروه های آزمایش به صورت زوجی هر هفته در مداخله های جداگانه زوج درمانی متمرکز بر هیجان (9 هفته) و برنامه غنی سازی (6 هفته) شرکت کردند. داده های آزمودنی ها به وسیله پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ 1989 جمع آوری شد. برآیند تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که در همه متغیرهای موردبررسی به جز نقش های مساوات طلبی (41/0P˂،92/0F=). تفاوت معنی داری (01/0P˂). میان سه گروه موردبررسی وجود دارد. برآیندهای آزمون پیگیری بنفرونی نشان داد در متغیر رضایت کلی زناشویی میان گروه زوج درمانی متمرکز بر هیجان و گروه گواه (01/0P˂، 05/20F=)؛ و همچنین میان گروه برنامه غنی سازی زناشویی و گروه گواه (01/0P˂، 18/17F=). تفاوت معنی داری وجود دارد، به عبارت دیگر، زوج درمانی متمرکز بر هیجان و برنامه غنی سازی منجر به افزایش رضایت زناشویی شدند. این در حالی بود که برنامه غنی سازی زناشویی در هم سنجی با زوج درمانی متمرکز بر هیجان در افزایش اکثر مؤلفه های رضایت زناشویی زوجین کارآمدتر بوده است. یافته های پژوهش روشنگر این است که زوج درمانی متمرکز بر هیجان با جایگزین کردن چرخه های مثبت به جای چرخه های منفی تعارض و برنامه غنی سازی با کمک به زوجین برای بهبود ارتباط مؤثر، می توانند مایه افزایش تراز رضایت زناشویی زوجین گردد.
هیجان و اعتیاد: یک مطالعه مروری
منبع:
سلامت اجتماعی و اعتیاد سال پنجم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
153-176
حوزه های تخصصی:
اعتیاد همواره تحت تاثیر عوامل متعددی بوده است که یکی از این عوامل مشکلات هیجانی است. بر اساس پژوهش های اخیر، اعتیاد به عنوان بعد تاریک هیجان شناخته می شود. هدف اصلی از مطالعه حاضر، بررسی رابطه هیجان و اعتیاد بود. این هدف کلی به سه هدف بررسی نقش فرآیندهای تنظیم هیجانی و تاثیر آن ها در انواع اعتیاد، بررسی نقش ابراز، پردازش و سرکوب هیجان در اعتیاد و بررسی ارتباط انواع هیجان با مواد در افراد وابسته به مواد تقسیم شده است. به منظور دستیابی به این اهداف، از مقالات معتبری استفاده شد که به بررسی ارتباط بین هیجان و اعتیاد پرداخته بودند. مطالعه مروری حاضر علاوه بر پرداختن به نقش تنظیم و ابراز هیجان، نمود انواع هیجان در اعتیاد را نیز با استفاده از مروری بر مقالات متعدد بررسی کرد. همچنین به اثربخشی درمان های مبتنی بر تنظیم هیجان نیز اشاره شده است. در نهایت، این مطالعه یک روش درمانی موثر را برای کاهش آسیب ناشی از اعتیاد از طریق طرح یک مدل روند هیجان در رابطه با شروع اختلال اعتیاد ارائه کرد. مدل مداخلات پیشگیرانه و درمانی سیستماتیک در اختلال مصرف مواد با توجه به نقش هیجان ارائه شده است. مطابق با این مدل، تنظیم هیجان با در نظر گرفتن ابعاد زیستی، روانی و اجتماعی نقش مهمی در پیشگیری از اعتیاد دارد. بنابراین با آموزش تنظیم هیجان از کودکی و نوجوانی می توان از روی آوردن آن ها به سوء مصرف مواد جلوگیری کرد.
جنبه های هیجانی بیماری آلزایمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از مشکلات بین فردی و روانشناختی در بیماران مبتلا به آلزایمر را می توان بر اساس جنبه های هیجانی بیماری آنها توضیح داد. مطالعات بسیاری نشان می دهد که بیماران مبتلا به آلزایمر توانایی پردازش هیجانات را حفظ کرده اند. این یافته نگاه رایج به این بیماران مبنی بر اینکه آنها بار هیجانی محرک ها را درک نمی کنند، زیر سوال می برد. این نگاه می تواند علت بسیاری از بدرفتاری هایی باشد که مراقبان بر این بیماران اعمال می کنند. به دنبال این یافته مهم، این سوال مطرح می شود که با وجود مشکل حافظه در این بیماران، این هیجانات تجربه شده تا چه اندازه بر آنها تاثیر می گذارد و آیا آنها هیجان و احساس تجربه شده پس از یک حادثه را به یاد می آورند؟ در این مقاله با پرداختن به دو مفهوم تقویت حافظه هیجانی و احساس بدون حافظه به این دو سوال پاسخ می دهیم. در آخر، به کاربردهای بالینی این یافته ها برای بیماران مبتلا به آلزایمر خواهیم پرداخت.
نقش هیجان در تصمیم گیری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر تأثیر هیجان شادی و غم بر راهبردهای تصمیم گیری و طول مدت تصمیم گیری کودکان را مورد بررسی قرار داد. شرکت کنندگان پژوهش 54 کودک 5 تا 6 ساله (27 پسر و 27 دختر) بودند که از پیش دبستان های شهر شیراز انتخاب شدند. شرکت کننده ها به صورت تصادفی در سه گروه هیجان شادی، هیجان غم و کنترل جایگزین شدند. برای ایجاد هیجان در گروههای آزمایشی از انیمیشن استفاده شد. جهت سنجش هیجان از پرسشنامه (-X PANAS) استفاده شد. نتایج نشان داد که شرایط هیجانی اثر معنادار بر راهبردهای تصمیم گیری کودکان ندارد. جنسیت تأثیر معناداری بر راهبردهای تصمیم گیری نشان داد. به این نحو که پسرها در راهبردهای تصمیم گیری از نمره ی بالاتری نسبت به دخترها برخوردار بودند. بعلاوه نتایج حاکی از تاثیر معنادار شرایط هیجانی بر طول مدت تصمیم گیری بود. بدین ترتیب که طول مدت تصمیم گیری در گروه غم کمتر از گروه کنترل است. جنسیت اثر معناداری بر طول مدت تصمیم گیری نداشت. این مطالعه بینش بیشتری را در خصوص ارتباط هیجان و تصمیم گیری در کودکان فراهم نمود.
کشف عوامل مؤثر بر تنظیم هیجان: یک مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: از آن جا که تجربه هیجان بخش مهمی از زندگی انسان ها را به خود اختصاص می دهد، تنظیم هیجان و شناسایی عوامل مؤثر بر آن می تواند نقش تأثیرگذاری در زندگی فرد داشته باشد. بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، کشف عوامل مؤثر بر تنظیم هیجان بود.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع کیفی به روش داده بنیاد بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوای قراردادی انجام پذیرفت. جامعه آماری، زنان متأهل شهر اصفهان بودند. نمونه گیری به روش هدفمند و در حد اشباع 10 نفر از زنان متأهل که به منظور ثبت نام در کلاس های آموزشی به فرهنگ سرا مراجعه کرده بودند، انتخاب گردید. برای جمع آوری اطلاعات، از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته عمیق استفاده شد.
یافته ها: با توجه به مصاحبه های انجام شده با زنان متأهل، نتایج تحلیل محتوا 7 مقوله هسته ای شامل عوامل زیستی، عوامل درون فردی، عوامل روان شناختی، عوامل زوجی، عوامل خانوادگی، عوامل محیطی اجتماعی و عوامل راهبردی و 16 مقوله فرعی را نشان داد.
نتيجه گيري: با توجه به عوامل هسته ای به دست آمده از نتایج تحقیق حاضر، تنظیم هیجان زنان یک مسأله زیستی، روانی و اجتماعی (Biopsychosocial) می باشد. بنابراین، به پژوهشگران و درمانگران توصیه می گردد در بررسی تنظیم هیجان زنان در کنار عوامل درون فردی و روان شناختی، به عوامل خانوادگی، زوجی، اجتماعی و زیستی نیز توجه کنند تا به این وسیله بتوانند از نتایج مؤثرتری در این زمینه بهره مند شوند.
بررسی تأثیر تدریس مبتنی بر الگوی هَیَجامَد بر هیجانات زبان آموزان فارسی زبان زن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای اجرای فرآیند زبان آموزی مطلوب، توجه به نقش هیجانات و حواس اهمیت ویژه ای دارد و مدرسان با ایجاد هیجان مطلوب و تأثیرگذاری بر حواس، توان یادگیری زبان آموزان را ارتقا می دهند. مفهوم «هَیَجامَد» تلفیقی از دو واژه (هیجان+ بسامد) است که به تأثیر هیجانات ناشی از استفاده حواس در یادگیری مفاهیم گوناگون اشاره می کند و از سه مرحله هیچ آگاهی (تهی)، برون آگاهی (شنیداری، دیداری، لمسی- حرکتی) و درون آگاهی (درونی و جامع) تشکیل شده است. در پژوهش حاضر، به منظور کیفیت بخشی روش تدریس زبان فارسی به غیرفارسی زبانان، با درنظر گرفتن این مفهوم و مؤلفه های سه گانه آن (هیجان، حواس و بسامد) و باتوجه به تأثیر هیجان های آموزشی بر یادگیری و پیشرفت زبان آموز، الگوی هَیَجامَد را در تدریس زبان فارسی به غیرفارسی زبانان پیشنهاد می دهیم و تأثیر تدریس مبتنی بر این الگو را بر هیجانات زبان آموزان غیرفارسی زبان زن در ایران با استفاده از پرسشنامه های هَیَجامَد و هیجان می سنجیم. بدین منظور، 60 زبان آموز زن غیرفارسی زبان از 16 کشور را با سطح زبان فارسی یکسان (سطح زبان فارسی کتاب هفتم) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب کردیم و آن ها را پس از طی 22 جلسه تدریس برای چهار گروه (هر گروه شامل 15 نفر) و در مدت شش هفته براساس الگوی هَیَجامَد ارزیابی نمودیم. نتایج پژوهش نشان داد که تدریس مبتنی بر الگوی هَیَجامَد بر ارتقای میزان هیجانات زبان آموزان غیرفارسی زبان زن تأثیر معنادار مثبت داشته است. به سخن دیگر، با درگیر کردن تعداد حواس بیشتر در فرآیند آموزش، میزان هَیَجامَد زبان آموز افزایش می یابد و هیجان مثبت تولید می شود. درنتیجه، با کاهش هیجانات منفی، زمینه تعامل بیشتر با مدرس فراهم می شود و یادگیری کارآمد رخ می دهد. با برجسته کردن نقش عوامل هیجانی و تعدد حواس در امر یادگیری، به نظر می رسد که امکان استفاده از این الگو درجهت بالا بردن و ارتقای هیجانات مثبت زبان آموزان در تدریس زبان فارسی وجود دارد و زمینه یادگیری موفق زبان آموز فراهم می شود.
آثار ارزیابی شناختی و سرکوبگری هیجانی بر واکنشهای عصبی خودکار بر اساس حساسیت پردازش حسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر راهبردهای تنظیم هیجان ارزیابی شناختی و سرکوبگری هیجانی بر واکنش های عصبی خودکار بر اساس ابعاد حساسیت پردازش حسی بالا و حساسیت پردازش حسی پایین در دانشجویان بود . مواد و روش ها به این منظور، ابتدا 500 نفر از دانشجویان دانشگاه بوعلی سینای همدان از طریق نمونه گیری طبقه ای از دانشکده ها انتخاب شدند.پس از تحلیل نتایج اولیه 45 نفر از آنان بر اساس نمرات انتهایی توزیع ( Z استاندارد) در مقیاس حساسیت پردازش حسی انتخاب شدند و در نهایت به منظور آزمون فرضیه های پژوهش، شرکت کنندگان برای سنجش واکنش های عصبی خودکار تحت شرایط مشاهده معمولی، ارزیابی شناختی و سرکوبگری هیجانی مطالعه شدند. برای بررسی نتایج پژوهش، داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار spss 22 و آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره، کوواریانس تک متغیره و آزمون های تعقیبی تحلیل شدند . یافته ها نتایج نشان داد که بین سه گروه آزمودنی بر اساس ابعاد تنظیم هیجان و حساسیت پردازش حسی تفاوت معناداری در ابعاد واکنش های عصبی خودکار وجود دارد؛ گروه با حساسیت پردازش حسی بالا ( HSP ) میزان ضربان قلب بالاتر و فشار خون سیستولیک بیشتری داشتند.در حالت مشاهده معمولی، سرکوبگری و ارزیابی شناختی، میزان فشار دیاستولیک در مقایسه با حالت پایه پایین تر بود. سرکوبگری و ارزیابی شناختی در مقایسه با مشاهده معمولی کاهش فشار دیاستولیک را در پی داشت و نیز نشان دهنده میزان بالاتر ضربان قلب در حالات پایه در مقایسه با مشاهده معمولی بود نتیجه گیری استفاده از ارزیابی شناختی و سرکوبگری در مقایسه با حالت مشاهده معمولی موجب افزایش ضربان قلب شد. بنابراین ارزیابی شناختی و سرکوبگری به عنوان راهبرد تنظیم هیجان می تواند در تعامل با ویژگی های شخصیتی مرتبط با حساسیت پردازش حسی باشد و همچنین به اثرگذاری بر واکنش های فیزیولوژیک منجر شود
نقش مؤلفه های شناختی، فراشناختی و فراهیجانی در پیشبینی پریشانی هیجانی در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تأثیر عوامل شناختی و فراشناختی و فراهیجانی برای پیش بینی پریشانی هیجانی در بین دانشجویان انجام شد. مواد و روش ها پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی همبستگی است. نمونه پژوهش شامل 400 دانشجو بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه تنظیم هیجان، طرح واره های هیجانی لیهی، فرم کوتاه پرسش نامه طرح واره یانگ، پرسش نامه فراشناخت، مقیاس توجه آگاهی و پرسش نامه پذیرش و عمل (نسخه دوم) گردآوری و با استفاده از نرم افزار spss (نسخه 22) و روش های آماری همبستگی دومتغیره پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی گام به گام تجزیه وتحلیل شد. یافته ها برخی از خرده مقیاس های پذیرش و عمل، خودآگاهی هیجانی، توجه آگاهی و پذیرش احساسات با ضریب منفی و انزوای اجتماعی/ بیگانگی، تلاش برای منطقی بودن و آسیب پذیری با ضریب مثبت درمجموع می توانند به طور معناداری (1/42 درصد) از واریانس روش های تنظیم هیجان ناکارآمد درونی را تبیین کنند. ارزش های بالاتر، توجه آگاهی و پذیرش احساسات با ضریب منفی و بی اعتمادی/ بدرفتاری و توافق با ضریب مثبت درمجموع می توانند به طور معناداری 2/27 درصد از واریانس روش های تنظیم هیجان ناکارآمد درونی را تبیین کنند. نتیجه گیری پژوهش نشان داد بین پذیرش و عمل، خودآگاهی هیجانی، توجه آگاهی، پذیرش احساسات، انزوای اجتماعی/ بیگانگی، تلاش برای منطقی بودن و آسیب پذیری با شدت روش های تنظیم هیجان ناکارآمد درونی رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین مشخص شد پذیرش و عمل قوی ترین پیش بینی کننده شدت روش های ناکارآمد درونی است. به علاوه بین ارزش های بالاتر، بی اعتمادی/ بدرفتاری، توجه آگاهی، توافق و پذیرش احساسات با شدت روش های تنظیم هیجان ناکارآمد بیرونی رابطه معنی داری وجود دارد.
نقش پیش بین شخصیت بامدادی شامگاهی، انعطاف پذیری شناختی و تنظیم شناختی هیجان در رضایت زناشوییِ زنان میانسال(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف شواهد جدید بر نقش مؤثر عوامل فیزیولوژیکی، شناختی و هیجانی در کیفیت رابطه میان زوجین دلالت دارد. هدف این مطالعه بررسی رابطه بین شخصیت بامدادی شامگاهی، انعطاف پذیری شناختی و تنظیم شناختی هیجان با رضایت زناشویی در زنان میانسال بود. مواد و روش ها روش پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل تمام زنان متأهل میانسال (۴۰ تا ۶۰ سال) ساکن شهر مشهد بود. از بین مناطق شهرداری، منطقه ۱ به عنوان نمونه به شیوه تصادفی انتخاب شد و از این منطقه ۲۱۱ زن با استفاده از روش نمونه گیری سیستماتیک انتخاب شدند. هریک از شرکت کنندگان این مطالعه، فرم رضایت زناشویی انریچ، پرسش نامه انعطاف پذیری شناختی، پرسش نامه بامدادی شامگاهی و نسخه کوتاه پرسش نامه نظم جویی شناختی هیجان را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نتایج رگرسیون چندمتغیره نشان داد زیرمقیاس های ادراک گزینه های مختلف، ادارک کنترل پذیری و نمره کل انعطاف پذیری شناختی توان پیش بینی رضایت زناشویی را به صورت مثبت دارند (P<۰/۰۰۱). علاوه بر این، سهم شخصیت بامدادی شامگاهی در پیش بینی رضایت زناشویی معنادار بود و بامدادی بودن زیاد با رضایت زناشویی زیاد همراه بود (P<۰/۰۰۱). همچنین نتایج نشان داد ملامت خویشتن، نشخوارگری، فاجعه سازی و ملامت دیگران، به نحو منفی (P<۰/۰۰۱) و پذیرش و دیدگاه گیری به نحو مثبت (P<۰/۰۵) رضایت زناشویی را پیش بینی می کنند. نتیجه گیری یافته های این مطالعه ضمن گسترش ادبیات پژوهش، لزوم توجه به ویژگی های فیزیولوژیکی، شناختی و هیجانی در برنامه های ارتقای روابط زوجین و نیز مشاوره پیش از ازدواج را برجسته می سازد.
الگوی ساختاری آسیب کودکی، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و نشانه های شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
35 - 48
حوزه های تخصصی:
مقدمه: قرار گرفتن در معرض وقایع آسیب زا، قبل و یا در دوران بلوغ پیامدهای منفی بر رشد شخصیت دارد و عامل خطر مهمی برای ابتلا به اختلال شخصیت مرزی محسوب می شود. هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای راهبردهای مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین آسیب کودکی و نشانه های شخصیت مرزی بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام ساکنان منطقه هفت شهر کرج در تابستان سال ۱۳۹۶ بود. ۳۰۰ نفر با گزینش تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه آسیب کودکی(CTQ)؛ پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان(CERQ) و سیاهه نشانه های مرزی (BSL) بود. داده های پژوهش با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: شاخص های برازندگی از برازش قابل قبول داده ها با مدل حمایت کردند. یک ضریب مسیر کل بین آسیب کودکی و شخصیت مرزی (544/0=β، 01/0>P) مشاهده شد. یک ضریب مسیر مستقیم نیز بین راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجانی و شخصیت مرزی (513/0=β، 01/0>P) بدست آمد. یک ضریب مسیر غیرمستقیم هم بین آسیب کودکی و شخصیت مرزی (234/0=β، 01/0>P) آشکار شد. نتیجه گیری: به نظر می رسد آسیب های دوران کودکی مانع از گسترش توانایی های سالم تنظیم شناختی هیجانی می شود. عاطفه منفی در افراد دچار اختلال شخصیت مرزی، آغاز گر چرخه راهبردهای منفی تنظیم هیجان از جمله نشخوار فکری است و منجر به شدید تر شدن تفکر خودسرزنش گرانه و دگرسرزنش گرانه می شود که در نهایت نشانه های اختلال شخصیت مرزی را منجر می شوند.
ویژگی های روان سنجی مقیاس هیجان کلاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۹
209 - 236
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر رواسازی مقیاس هیجان کلاسی در دانش آموزان متوسطه دوم شهر قم بود.شرکت کنندگان 342 نفر از دانش آموزان پایه های دوم و سوم دوره دوم متوسطه نظری بودند که به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. همه آن ها مقیاس هیجان کلاسی تیتث ورث و همکاران و پرسشنامه هیجان پیشرفت پکران را تکمیل کردند. داده ها با مدل تحلیل عاملی تاییدی بررسی شد. روایی همگرا و واگرا با همبستگی پیرسون و تحلیل پایایی به روش آلفای کرونباخ بررسی شد. تحلیل عاملی تأییدی داده ها نشان داد ساختار سه عاملی حمایت هیجانی، تقلای هیجانی و ظرفیت هیجانی از برازش مطلوبی برخوردار است.آلفای کرونباخ برای کل مقیاس و برای خرده مقیاس هادر حد مناسب بود. شواهد روایی همگرا از رابطه مثبت خرده مقیاس های حمایت و ظرفیت هیجانی با هیجان های مثبت کلاسی شامل لذت و امید درکلاسو رابطه مثبت خرده مقیاس تقلای هیجانی با هیجان های منفی کلاسی شامل خشم، شرم، اضطراب، ناامیدی و خستگی بدست آمد. شواهد روایی واگرا هم از رابطه منفی خرده مقیاس های حمایت و ظرفیت هیجانی با هیجان های منفی کلاسی شامل خشم، شرم، اضطراب، ناامیدی و خستگی و رابطه منفی خرده مقیاس تقلای هیجانی با هیجان های مثبت کلاسی شامل لذت و امید در کلاس به دست آمد نتایج نشانگر آن بود که نسخه فارسی مقیاس هیجان کلاسی در جامعه دانش آموزان از ویژگی های روان سنجی قابل قبولی برخوردار است و می توان از آن به عنوان ابزاری معتبر در پژوهش های روان شناختی استفاده نمود.