مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
عواطف مثبت
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی اثر درمان هیجان مدار(EFT) بر میزان سازگاری زناشویی و احساسات مثبت نسبت به همسر در افراد دارای روابط خارج از ازدواج می پردازد . این تحقیق از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون و با گروه گواه است . بدین منظور تعداد 12 نفر از افراد متاهل که بدلیل تعارضات زناشویی به مراکز مشاوره خصوصی در سطح شهر مشهد مراجعه نمودند ، با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند . از این تعداد ، 6 نفر در گروه آزمایشی و 6 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند . تمام شرکت کنندگان پرسشنامه سازگاری زناشویی (DAS) و پرسشنامه احساسات مثبت نسبت به همسر (PFQ) را تکمیل کردند. افراد گروه آزمایشی در 9 جلسه درمان 5/1 ساعته درمان(EFT) شرکت کردند . یک هفته پس از خاتمه جلسات درمانی ، افراد هر دو گروه مجددا پرسشنامه های مذکور را تکمیل نمودند . نتایج آزمونt مستقل بروی میانگین نمره های پیش آزمون و پس آزمون در گروه آزمایش و کنترل نشان داد بین دو گروه تفاوت معناداری در سطح 1% وجود دارد . این به این معناست که رویکرد هیجان مدار بر افزایش میزان سازگاری زناشویی و احساسات مثبت نسبت به همسر در افراد دارای روابط خارج از ازدواج موثر بوده است . نتایج فرضیه های فرعی پژوهش نشان می دهد که این رویکرد بروی زنان بیشتر از مردان موثر بوده است . همچنین سایر نتایج بیانگر آنند که در گروه آزمایشی ، (EFT) در خرده مقیاسهای رضایت مندی ، همبستگی و ابراز محبت زناشویی نتایج مطلوبی داشته است اما در مقیاس توافق زناشویی اثر بخشی ، مطلوب مشاهده نشده است .
عواطف مثبت، آثار و راهکارهای تقویت آن در سوره یوسف(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
عواطف و احساسات مثبت، اصلی ترین رهبرانی هستند که نوع بشر، ادامه حیات خود را تا حدود زیادی، وامدار قدرت این عوامل در تعاملات انسانی است. نیروهایی همچون ایمان و تقوای الهی، امید به خداوند، عفو و گذشت، همدلی و همراهی، رابطة صمیمانه با دیگران از نمونه های این عواطف هستند. داستان حضرت یوسف(ع) در قرآن کریم به خاطر نمود زیبای این عواطف در برخوردهای یک انسان کامل، به «احسن القصص»، معرّفی شده است و به دلیل اینکه نکات تربیتی فوق العاده ای دارد، تأثیر بسیار ژرفی در فکر و ذهن انسان گذاشته است و می گذارد و برای تثبیت آن، باید از راهکارهای تقویت کننده کمک گرفت. در این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی، انواع عواطف مثبت در سورة یوسف و آثار عواطف مثبت بر رشد و تعالی انسان در زندگی فردی و اجتماعی و نیز راهکارهایی برای تقویت این عواطف، با محوریّت سوره یوسف مورد بحث قرار گرفته است. این عواطف به سه بخش عواطف فردی، خانوادگی و اجتماعی تقسیم می شوند که هر یک به سهم خود نقش بسزایی در رشد و تعالی انسان دارد.
اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر رضایت از زندگی، خوش بینی و عواطف مثبت در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه روان درمانی مثبت نگر بر افزایش رضایت از زندگی، خوش بینی و عواطف مثبت در دانشجویان انجام شد .روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. 34 نفر به عنوان نمونه پژوهش از بین 1200 نفر از دانشجویان کارشناسی ورودی سال تحصیلی 93-1392 دانشگاه شهید بهشتی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس رضایت از زندگی (داینر و همکاران، 1985) ، فرم تجدید نظر شده آزمون جهت گیری زندگی (شی یر، کارور و بریگز، 1994) و برنامه عاطفه مثبت و منفی (واتسون، کلارک و گری، 1988) بود. برنامه روان درمانی مثبت نگر به صورت هفتگی طی شش جلسه دو ساعته به گروه آزمایشی، آموزش داده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد برنامه روان درمانی مثبت نگر در افزایش رضایت از زندگی، خوش بینی و عواطف مثبت در دانشجویان مؤثر بوده است (05/0p<) و نتایج بعد از دو ماه در مرحله پیگیری نیز پایدار مانده بود. در مجموع نتایج این پژوهش حاکی از آن است که برنامه روان درمانی مثبت نگر در افزایش میزان رضایت از زندگی، خوش بینی و ایجاد و افزایش عواطف مثبت در دانشجویان، برنامه ایی سودمند است و از این برنامه می توان در جهت ارتقاء سلامت روان در دانشجویان ورودی جدید دانشگاه ها استفاده کرد.
نقش هیجان در تصمیم گیری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر تأثیر هیجان شادی و غم بر راهبردهای تصمیم گیری و طول مدت تصمیم گیری کودکان را مورد بررسی قرار داد. شرکت کنندگان پژوهش 54 کودک 5 تا 6 ساله (27 پسر و 27 دختر) بودند که از پیش دبستان های شهر شیراز انتخاب شدند. شرکت کننده ها به صورت تصادفی در سه گروه هیجان شادی، هیجان غم و کنترل جایگزین شدند. برای ایجاد هیجان در گروههای آزمایشی از انیمیشن استفاده شد. جهت سنجش هیجان از پرسشنامه (-X PANAS) استفاده شد. نتایج نشان داد که شرایط هیجانی اثر معنادار بر راهبردهای تصمیم گیری کودکان ندارد. جنسیت تأثیر معناداری بر راهبردهای تصمیم گیری نشان داد. به این نحو که پسرها در راهبردهای تصمیم گیری از نمره ی بالاتری نسبت به دخترها برخوردار بودند. بعلاوه نتایج حاکی از تاثیر معنادار شرایط هیجانی بر طول مدت تصمیم گیری بود. بدین ترتیب که طول مدت تصمیم گیری در گروه غم کمتر از گروه کنترل است. جنسیت اثر معناداری بر طول مدت تصمیم گیری نداشت. این مطالعه بینش بیشتری را در خصوص ارتباط هیجان و تصمیم گیری در کودکان فراهم نمود.
اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهزیستی ذهنی دانشجویان اضطرابی
حوزه های تخصصی:
پیش زمینه و هدف: کاهش بهزیستی ذهنی از شایع ترین مشکلات در اختلال های اضطرابی است. مطالعه ی حاضر با هدف کارآزمایی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) بر بهزیستی ذهنی در دانشجویان اضطرابی انجام شده است.
مواد و روش کار: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. 30 دانشجوی با اضطراب بالا پس از اجرای آزمون تشخیصی (سیاهه ی اضطراب حالت- صفت) به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل به طور برابر (15 نفر) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه تحت درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی گماشته شدند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از روش آماری کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج این مطالعه نشان می دهد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی، بهزیستی ذهنی و زیر مقیاس های عواطف منفی آن را در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل افزایش داده است. این در حالی که در مان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی تأثیر معنی داری روی عواطف مثبت نداشته است.
بحث و نتیجه گیری: مطابق با یافته های این مطالعه، درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند روش مؤثری برای ارتقای بهزیستی ذهنی از طریق کاهش عواطف منفی در مبتلایان به اختلال های اضطرابی باشد.
اثر بخشی آموزش بخشایشگری بر افزایش عواطف مثبت و همدلی زنان مطلقه تحت پوشش بهزیستی شهرستان دزفول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی آموزش بخشایش گری بر افزایش عواطف مثبت و همدلی زنان مطلقه تحت پوشش بهزیستی شهرستان دزفول در سال 1392 بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و کاربردی با طرح پیش آزمون – پس آزمون به همراه گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل 67 نفر از زنان مطلقه تحت پوشش بهزیستی شهرستان دزفول بود که از بین آن ها، نمونه ای مشتمل بر 30 نفر با شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب، سپس آن ها به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره جایگزین شدند و مداخله آموزشی به مدت 6 جلسه و هر جلسه 90 دقیقه، هفته ای یک بار برای گروه آزمایش اجرا شد. ابزارهای پژوهش، پرسشنامه های انگیزه های بین فردی مرتبط با آسیب (1998)، عواطف مثبت و منفی (1988)، صفت همدلی باتسون (1997) بود؛ هر دو گروه از شرکت کنندگان، قبل و بعد از مداخله و در دوره پیگیری به آن ها پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و t همبسته و نرم افزار SPSS 22 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش بخشایش گری بر انگیزه های بین فردی مرتبط با آسیب و مؤلّفه های آن (اجتناب و دوری انتقام) عواطف مثبت و منفی و همدلی تأثیر مثبت معناداری داشته است. لذا آموزش بخشایش گری، رویکردی مفید و مناسب برای کاهش رنج های عاطفی و مشکلات برخاسته از طلاق زنان است.
اثر استرس شغلی بر رفتار ضد تولید با میانجی گری عواطف شغلی: مورد مطالعه کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استرس شغلی نوعی اختلال مزمن روانی است که در اثر شرایط سخت کاری بوجود می آید و بر عملکرد فردی و سلامت جسمی و ذهنی افراد تاثیر می گذارد. هدف از انجام این مطالعه بررسی اثر استرس شغلی بر یکی از ابعاد عملکرد شغلی موسوم به رفتارهای ضدتولید با میانجی گری عواطف شغلی مثبت و منفی بود. روش پژوهش همبستگی از نوع مدل تحلیل مسیر بود. 240 نفر از کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان خوزستان با روش سرشماری در پژوهش شرکت کردند. برای گرد آوری داده ها از مقیاس کج روی در محیط کار، پرسش نامه استرس شغلی و مقیاس عواطف شغلی استفاده گردید. ارزیابی الگوی پیشنهادی از راه الگویابی معادلات ساختاری (SEM) و با استفاده از نرم افزار AMOS ویراست 21 انجام گرفت. روابط بین متغیرها از راه ضریب همبستگی پیرسون و روابط واسطه ای در الگوی پیشنهادی با استفاده از روش بوت استراپ آزموده شدند. یافته ها نشان دادند شاخص های برازش مانند کای اسکوئر نسبی، GFI، CFI، و RMSEA، از حد نصاب لازم برخوردارند و حاکی از آنند که مدل پیشنهادی پژوهش با داده ها برازش دارد. ضرایب مسیر نشان دادند که استرس شغلی و عواطف مثبت و منفی روی رفتار های ضد تولید به گونه ای معنی دار اثر می گذارند (05/0>p). نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که عواطف مثبت و منفی رابطه بین استرس شغلی و رفتارهای ضدتولید را میانجی می کند. به بیان دیگر، تجربه استرس های شغلی موجب افزایش عاطفه منفی کارکنان می شود و آن نیز به نوبه خود کارکنان را به سمت ارتکاب رفتارهای ضدتولید سوق می دهد.نتایج پژوهش نشان می دهند که استرس شغلی به شکل مستقیم و هم چنین، با میانجی گری عواطف مثبت و منفی بر رفتارهای ضد تولید اثر می گذارد. بنابراین، پیشنهاد می گردد که مدیران سازمان برای کاهش رفتارهای ضد تولید کارکنان به مدیریت استرس های شغلی و نیز ایجاد عواطف مثبت در کارکنان همت گمارند.
مسئله تعامل اجتماعی در جامعه ایران، بازکاوی مشکلات تعامل در مجموعه مقالات گزارش وضعیت اجتماعی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعامل اجتماعی پایه ای ترین عنصر سازنده زندگی اجتماعی است و ویژگی آن، تعیین کننده ویژگی جامعه است. مشکلات تعاملی، عامل بنیادین انواع عدم تعادل های اجتماعی است. انگیزه نوشتار حاضر، انعکاس وضعیت تعاملات اجتماعی در ایران -آن گونه که جامعه شناسان ادراک و گزارش کرده اند- است. بدین منظور، پس از جست وجویی گسترده،کتاب «مجموعه مقالات گزارش وضعیت اجتماعی کشور» مشتمل بر 44 مقاله به قلم محققان و صاحب نظران دانشگاهی، به دلیل تازگی داده ها و جامعیت تحقیق، به عنوان«متن» اصلی انتخاب شد و سپس با روش تحلیل محتوای جهت دار، مضامین مربوط به وضعیت تعاملات اجتماعی در ایران استخراج و انتزاع گردید. یافته های نوشتار حاضر در سه بخش تنظیم شده است: یافته های بخش اول تحقیق به وجود و افزایش «فردگرایی خودخواهانه»، «تعاملات غیراخلاقی»، «تعاملات مجرمانه»، « افزایش فساد اداری» و در نتیجه غلبه تعاملات سرد در ایران اشاره دارد. بخش دوم عواملی مانند «کاهش تعاملات خانوادگی»، «تعاملات سرد در خانواده(خشونت)»، «مضایقه از تعامل خانوادگی (تک زیستی)»، «قطع روابط همسران در خانواده (طلاق)» را برجسته می سازد. بخش سوم بر عواملی نظیر«مضایقه از تعاملات»، «ضعف تعاملات»، «کم دامنگی تعاملات»، «مقطعی بودن تعاملات»، «فروپاشی همکاری»، «ضعف سازمان های مردم نهاد» و «ضعف عواطف مثبت و تعلق اجتماعی» دلالت دارد. در مجموع، می توان یافته ها را در «ضعف تعاملات و عواطف مثبت و افزایش تعاملات سرد در ایران» خلاصه کرد.
تاثیراهمال کاری تحصیلی بر بهزیستی روانشناختی: نقش های واسطه ای شناور بودن، عواطف مثبت -منفی و رضایت از زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۹ بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۳
53 - 76
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بهزیستی روانشناختی از منظر روانشناسان اجتماعی نوعی احساس رضایت است. از آنجایی که بهزیستی روانشناختی پیامدهای روانشناختی مثبت زیادی به همراه دارد، بررسی عوامل مؤثر بر آن بسیار حائز اهمیت است. هدف اصلی پژوهش حاضر تدوین مدل ساختاری بهزیستی روانشناختی بر پایه اهمال کاری تحصیلی و نقش واسطه ای شناور بودن، عواطف مثبت - منفی و رضایت از زندگی بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دبیرستان های شهر ری در سال 97-1396 بود که 464 نفر از ایشان به صورت خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و به مقیاس های بهزیستی روانشناختی (1989)، رضایت از زندگی (2001)، اهمال کاری (1390)، شناور بودن (2003) و مقیاس عواطف مثبت -منفی (1988) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS) تحلیل شدند. یافته ها: از یافته های قابل توجه پژوهش حاضر می توان به تاثیر مستقیم و معنادار اهمال کاری تحصیلی بر رضایت از زندگی و عواطف مثبت و نیز نقش واسطه ای این دو متغیر در تاثیر بر بهزیستی روانشناختی اشاره کرد. در مجموع مدل پژوهش حاضر توانست 54 درصد از واریانس بهزیستی روانشناختی را تبیین کند. نتیجه گیری: مطابق نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می شود، روانشناسان اجتماعی و تربیتی جهت ارتقاء بهزیستی روانشناختی و کاهش اهمال کاری تحصیلی بر اساس عواطف مثبت و رضایت از زندگی دانش آموزان، برنامه های آموزشی مناسبی تدوین نمایند.
الگویابی بهزیستی ذهنی کارکنان در سازمان: مورد مطالعه، سازمان آموزش فنی و حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، الگویابی بهزیستی ذهنی برای کارکنان سازمان آموزش فنی و حرفه ای استان اصفهان بود. به این منظور، از طرح پژوهش آمیخته (کیفی - کمی) استفاده شد. نمونه مطالعه شده در بخش کیفی پژوهش، 17 نفر از کارکنان بودند که به روش نمونه گیری هدفمند و در بخش کمّی، 201 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته براساس یافته های کیفی بود. داده ها در بخش کیفی، با استفاده از تحلیل نظریه زمینه ای به روش کربین و اشتراوس و در بخش کمی، به کمک مدل معادلات ساختاری تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان دادند در الگوی بهزیستی کارکنان سازمان آموزش فنی و حرفه ای، مؤلفه های یک نظریه زمینه ای شامل مقوله اصلی (بهزیستی ذهنی در دو بعد عواطف مثبت و منفی)، شرایط علّی (رضایت از شغل)، شرایط زمینه ای (فرهنگ و جوّ حاکم بر سازمان)، عوامل مداخله ای (حس پویایی شغلی)، راهبردها (نهادینه سازی سیمای مثبت سازمانی) و پیامدها (وفاداری به سازمان) وجود داشتند. همچنین، این الگو با توجه به معناداری، ضرایب مسیر متغیرهای موجود در الگوی طراحی شده و میزان پذیرفتنی شاخص های قدرت پیش بینی شاخص استون - گیسر و نیکویی برازش، از برازش مطلوبی برخوردار بود؛ بنابراین، می توان بهزیستی ذهنی کارکنان سازمان آموزش فنی و حرفه ای را براساس الگوی کشف شده در این پژوهش، افزایش داد یا اصلاح کرد.
نقش واسطه گری تنظیم شناختی هیجان برای طرحواره های ناسازگار و عواطف مثبت در دانشجویان دختر دانشگاه آزاد مرودشت در سال 1398(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تبیین نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه طرح واره های ناسازگار و عواطف مثبت انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر دانشگاه آزاد مرودشت بود که در سال تحصیلی 1398-1397 مشغول به تحصیل بودند. شرکت کنندگان در پژوهش 299 نفر از دانشجویان دختر دانشکده های مختلف دانشگاه آزاد مرودشت بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران(2001)، عواطف مثبت واتسون و همکاران (1988) و طرحواره های ناسازگار یانگ (1998) انجام شد که روایی و پایایی ابزار مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار 24SPSS و در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شد. جهت بررسی فرضیه های مورد مطالعه از روش بارون و کنی و از آزمون های رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان و رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که تنظیم شناختی هیجان مثبت و منفی قادر به ایفای نقش تعدیل گر در رابطه بین طرحواره های ناسازگار و عواطف مثبت می باشد.
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و آموزش مهارت های حل مسأله بر بهزیستی ذهنی ( رضایت از زندگی و عواطف مثبت و منفی) مردان متاهل سوء مصرف کننده مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
129 - 148
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی طرح واره درمانی و آموزش مهارت های حل مسئله بر بهزیستی ذهنی مردان متأهل سوءمصرف کننده حاضر در مراکز کمپ های ترک اعتیاد شهرستان سرپل ذهاب بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و دوره پیگیری با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مردان متأهل معتاد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهرستان سرپل ذهاب در سال ۹۸-13۹۷ بودند که 60 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در سه گروه 20 نفر گروه آزمایش طرح واره درمانی و 20 نفر گروه آزمایش مهارت های حل مسئله و 20 نفر گروه گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند، ابتدا هر سه گروه با مقیاس رضایت از زندگی دینر و همکاران (1985) و مقیاس عواطف مثبت و منفی واستون و همکاران (1988) مورد سنجش قرار گرفتند؛ هر دو گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله طرح واره درمانی یانگ، کلوسکو و ویشار (2003) و مهارت های حل مسئله دیکسون و کلوور، 1984 قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط اندازه های مکرر بررسی شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر مداخله طرح واره درمانی بر عواطف منفی (48/24 =F، 001/0 P=)، عواطف مثبت (84/31 =F، 001/0 P=) و رضایت از زندگی (82/3 =F، 0181/0P=) و مداخله مهارت های حل مسئله بر عواطف منفی (74/29 =F، 001/0 P=)، عواطف مثبت (58/21 =F، 001/0P=) و رضایت از زندگی (46/4 =F، 041/0 P=) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که طرح واره درمانی و مهارت حل مسئله به عنوان درمان های ترجیحی در مداخلات افراد مصرف کننده مواد می تواند مورداستفاده درمانگران قرا گیرد.
اثربخشی رفتار های حمایتی و غیر حمایتی مربیان بر خود کارآمدی و رفاه ذهنی ورزشکاران رشته ووشو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی میزان اثربخشی رفتارهای حمایتی و غیر حمایتی مربیان بر خودکارآمدی و رفاه ذهنی ورزشکاران رشته ووشو بود. لذا روش تحقیق از نوع توصیفی – همبستگی بود که داده های آن به شیوه میدانی و با استفاده از پرسشنامه جمع آوری گردید. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی ورزشکاران رشته ووشو بر اساس آمار ارائه شده توسط هیئت ووشو استان کردستان در سال 99 که در لیگ استان شرکت کردند و تعداد آن ها 110 نفر است. نمونه آماری این تحقیق بر اساس جدول مورگان و کرجسی برابر با تعداد 86 نفر می باشد که به شیوه تصادفی ساده انتخاب گردیده اند. برای جمع آوری داده ها از سه پرسشنامه استفاده شد. روایی پرسشنامه ها مورد تأیید اساتید بوده و پایایی پرسشنامه ها و خرده مقیاس های آن ها در آزمون ضریب آلفای کرونباخ در سطح مطلوب بوده است. شاخص های آماری نظیر فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار در تحلیل توصیفی داده ها استفاده شد. جهت آزمون فرضیه های تحقیق در بخش آمار استنباطی از آزمون های کلموگروف اسمیرنف و آزمون تحلیل واریانس ANOVA با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 22 انجام شده است. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که: 2/47 درصد نمونه آماری دارای مدرک تحصیلی فوق دیپلم، 8/34 درصد در دامنه سنی 26 تا 30 سال سن قرار داشتند. نتایج آمار استنباطی نشان داد که رفتارحمایتی مربیان (05/0P≤، 96/2=F) و رفتار غیرحمایتی مربیان (05/0P≤، 59/4=F) بر خودکارآمدی ورزشکاران تأثیر دارند. همچنین رفتار حمایتی مربیان (05/0P≤، 58/3=F) و رفتار غیرحمایتی مربیان (05/0P≤، 34/10=F) بر رفاه ذهنی ورزشکاران تأثیر دارند.
اثربخشی یوگا و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر عواطف منفی و مثبت و تنظیم شناختی هیجان در افراد مبتلا به بیماری التهاب روده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بیماری التهابی روده ویژگی های بالینی و مداخلات درمانی را به همراه دارد که می تواند تأثیر زیادی بر عملکرد روانی و روابط شخصی بیماران داشته باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی یوگا و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر عواطف منفی، عواطف مثبت و تنظیم شناختی هیجان در افراد مبتلابه بیماری التهاب روده بود. مواد و روش ها: طرح پژوهش حاضر از نوع مطالعه ی نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل بیماران التهابی روده شهر اصفهان بود. نمونه موردمطالعه شامل 30 بیمار مبتلابه بیماری التهابی روده بودند که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. شرکت کننده ها در مرحله پیش از مداخله و پس از مداخله به پرسشنامه های عاطفه مثبت و منفی واتسون و همکاران (۱۹۸۸) و تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2002) پاسخ دادند. گروه آزمایش تحت درمان یوگا و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در 8 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند درحالی که گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری و با استفاده از نرم افزار SPSS-23 تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج مقایسه گروه آزمایش با گروه کنترل نشان داد که عواطف منفی، عواطف مثبت و تنظیم شناختی هیجان نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری داشته است. به عبارت دیگر، یوگا و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر عواطف منفی و مثبت تأثیر معناداری داشته است (05/0>p). همچنین در متغیر تنظیم شناختی هیجان به جز ابعاد پذیرش و سرزنش دیگران افراد مبتلابه بیماری التهاب روده تأثیر معناداری داشته است (05/0>p). نتیجه گیری: به طورکلی نتایج حاکی از تأثیر یوگا و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر عواطف منفی و مثبت و تنظیم شناختی هیجان افراد مبتلابه بیماری التهاب روده بود و می توان از آن به عنوان یک مداخله مهم و کلیدی کنار درمان های دارویی در بیماران التهاب روده استفاده شود. همچنین، نتایج این تحقیق می تواند مورداستفاده روانشناسان سلامت قرار بگیرد.
تدوین مدل ساختاری کفایت اجتماعی دختران دبیرستانی بر اساس عواطف مثبت، سرمایه روان شناختی و تصویر از بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل کفایت اجتماعی دختران دبیرستانی بر اساس عواطف مثبت، سرمایه روانشناختی و تصویر از بدن انجام شد. روش: روش پژوهش همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر متوسطه شهرستان سبزوار در سال تحصیلی ۹۹_ ۱۳۹۸ بودند، که بااستفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، ۲۰۰ نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرها از پرسشنامه کفایت اجتماعی پرندین، پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز و لوتانز و پرسشنامه عاطفه مثبت واتسون، کلارک و تلگن و پرسشنامه تصویر بدنی کش، وینستد و جاندا استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون آماری پیرسون، سوبل و بوت استراپ و از طریق نرم افزار آماری AMOS و SPSSنسخه 24 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که تصویر بدنی و عواطف مثبت با نقش واسطه ای سرمایه روانشناختی در تبیین کفایت اجتماعی دانش آموزان نقش دارند که در مجموع 37 درصد از واریانس کفایت اجتماعی دانش آموزان از طریق متغیرهای مدل تبیین شد. اثر مستقیم سرمایه روانشناختی (20/0)، عواطف مثبت (15/0) و تصویر بدنی (48/0) در تبیین کفایت اجتماعی دانش آموزان معنی دار بود. اثر غیر مستقیم تصویر بدنی (18/2=t-value ) و عواطف مثبت (9/1=t-value ) با میانجی گری سرمایه روانشناختی بر میزان کفایت اجتماعی دانش آموزان معنی دار به دست آمد. با توجه به اثر مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای پیش بین و میانجی بر میزان کفایت اجتماعی، به نظر می رسد با تقویت عواطف مثبت، سرمایه روانشناختی و تصویر از بدن می توان کفایت اجتماعی دختران را ارتقا داد.
مفهوم سازی اشتیاق تحصیلی دانش آموزان در درس ریاضی براساس مطالعه کیفی داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۳ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۹۱)
335-351
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی مفهوم اشتیاق تحصیلی در درس ریاضی در میان نوجوانان است. بر همین اساس، با روش کیفی و طرح نظریه داده بنیاد و به شیوه مصاحبه گروه کانونی به بررسی چگونگی مفهوم سازی اشتیاق تحصیلی در درس ریاضی از دیدگاه نوجوانان پرداخته شد. شرکت کنندگان در پژوهش 51 نفر (24 دختر، 27، پسر) دانشآموز بودند. سه گروه کانونی در مدارس دخترانه و چهار گروه کانونی در مدارس پسرانه تشکیل شد. نتایج نشان داد که میتوان اشتیاق تحصیلی در درس ریاضی دانشآموزان را در 4 مقوله «تمایل به درگیری در تکلیف»، «عواطف مثبت»، «چشمانداز آینده و همانندسازی با تکلیف» و «نیاز به شناخت» طبقهبندی کرد. نتایج در رابطه با پیشایندهای اشتیاق تحصیلی در درس ریاضی را میتوان در 3 مقوله خانواده، معلم و ویژگیهای فردی دستهبندی کرد و نتایج پیامدهای اشتیاق تحصیلی در درس ریاضی را میتوان در 5 گروه تاب آوری، امید ، سبک پردازش اطلاعات، اعتماد به نفس و بهزیستی ذهنی قرار داد.
بهزیستی ذهنی کودک؛ مروری بر تعاریف و سنجه ها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۹ بهار ۱۳۹۸ شماره ۷۲
۱۹۴-۱۵۵
حوزه های تخصصی:
در یک دهه اخیر، پژوهشها درباره بهزیستی ذهنی کودک به عنوان موضوع مهمی در سیاست گذاری اجتماعی و سلامت، افزایش یافته و ابزارهای زیادی برای سنجش بهزیستی ذهنی کودک بر اساس برخی نظریه ها که قابلیت تبیین این مفهوم را دارند، طراحی شده است، به طوری که انتخاب ابزار مناسب در بین شمار سنجه ها امری چالشی است. هدف اصلی این پژوهش، مرور مطالعات بهزیستی ذهنی کودک و بررسی انواع تعاریف نظری و عملیاتی و ارائه یک دستهبندی منظم از تعاریف و سنجه هاست. روش: مطالعه از نوع مرور روایتی است که اطلاعات از طریق جستجوی نظام مند در پایگاهها داده های الکترونیک در تاریخ دی ماه 1396 جمع آوری شد. مرور انتقادی منابع: مفهوم بهزیستی در چارچوب سه نظریه متمایز تعریف شده است؛ نظریه لذت گرایی، نظریه خواسته ها و نظریه مبتنی بر نیاز. دراین بین، بهزیستی ذهنی کودک در چارچوب دو نظریه نخست که به جنبه های ذهنی بهزیستی اشاره دارد مفهوم سازی شده و به معنای غلبه احساسات مثبت بر عواطف منفی و رضایتمندی کودک از زندگی اش است. ابزارهای متعدد سنجش بهزیستی ذهنی کودک را در یک دسته بندی کلی می توان به دو شکل «سنجه های کلی/سنجه های خاص» و «سنجه های تک سؤالی/سنجه های چند سؤالی» تقسیم کرد. بیشتر سنجه های بهزیستی ذهنی کودک، در کشورهای توسعه یافته و ثروتمند ساخته شده اند. پرکاربردترین سنجه های بهزیستی ذهنی کودک، انواع مقیاسهای رضایت از زندگی، شادکامی، روابط با همسالان، خانواده و دیگران و عزت نفس است. یافته ها نشان داد در پژوهشهای داخلی، بهزیستی ذهنی کودکان کم سن کمتر ارزیابی شده است. بحث: مرور منابع نشان داد بهزیستی ذهنی کودک در چارچوب نظریه های بهزیستی بزرگ سالان تعریف شده و در سنجش این مفهوم عموماً کودک به مثابه بزرگ سالی نابالغ در نظر گرفته شده است. پژوهشگران از انواع شاخصهای ترکیبی جهت سنجش ابعاد عاطفی و شناختی بهزیستی ذهنی کودکان جوامع مختلف و رده های سنی متفاوت استفاده کرده اند و اطلاعات از طریق مشارکت مستقیم کودک، گزارش والدین و گزارش مربیان جمع آوری شده است. در این راستا، مناقشاتی بر سر توان شناختی کودک و مشارکت مستقیم کودک در فرایند تحقیق وجود دارد.
تحلیل رفاه ذهنی کشاورزان در شرایط خشکسالی: مطالعه موردی شهرستان کوهدشت
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
248 - 263
حوزه های تخصصی:
بروز خشکسالی های مکرر در نقاط خشک و نیمه خشک روستایی، نه تنها خانوارهای کشاورز را با مشکلات اقتصادی و اجتماعی روبرو می سازد، بلکه رفاه ذهنی آنان را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. از این رو، پژوهشی با هدف تحلیل رفاه ذهنی کشاورزان در شرایط خشکسالی با استفاده از روش پیمایش انجام شد. کشاورزان شهرستان کوهدشت (23600=N) به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شد و از بین آنها نمونه ای به حجم 379 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد. داده ها به کمک پرسشنامه جمع آوری شد که روایی صوری آن توسط گروهی از متخصصان موضوعی تأیید گردید. برای سنجش میزان پایایی پرسشنامه نیز، یک مطالعه راهنما انجام شد و میزان آلفا کرونباخ مقیاس های سنجش در حد قابل قبولی بدست آمد. یافته های پژوهش نشان داد با توجه به این که معیشت بیشتر خانوارها بر پایه کشاورزی استوار است، خشکسالی، رفاه ذهنی کشاورزان را تحت تأثیر قرار داده است. بر این اساس، عواطف مثبت و رضایت از زندگی بالاترین رتبه را در سنجش رفاه ذهنی کشاورزان داشته اند. از سوی دیگر، میان رفاه ذهنی کشاورزان خرده مالک و غیرخرده مالک، دیم کار و آبی کار، سالخورده و غیرسالخورده، کمتر برخوردار و برخوردار تفاوت معنی داری وجود داشت. بنحوی که کشاورزان غیرخرده مالک، آبی کار، مسن و متمول از رفاه ذهنی بیشتری برخوردار بودند. بر اساس یافته های پژوهش، توصیه هایی برای افزایش رفاه ذهنی کشاورزان در مواجهه با خشکسالی ارائه گردید
تاثیر آموزش خودشفابخشی بر بهزیستی معنوی و عواطف مثبت و منفی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
89 - 104
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش خودشفابخشی بر بهزیستی معنوی و عواطف مثبت و منفی در بیماران مبتلا به ام اس شهر اصفهان بود.
روش: این پژوهش یک مطالعهی نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایشی و کنترل از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری 2 ماهه بود. جامعه ی آماری، تمامی بیماران مبتلا به ام اس مراجعه کننده به مرکز درمانی در سال 1398 و حجم نمونه 31 نفر داوطلب مایل به شرکت در جلسات آموزشی بودند که به صورت دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرارگرفتند. تمامی شرکت کنندگان در شرایط یکسان، پرسشنامه های عواطف مثبت و منفی (واتسون، 1988) و بهزیستی معنوی (دهشیری، 1388) را به عنوان پیش آزمون تکمیل کردند. سپس مداخله ی آموزش خودشفابخشی هفته ای 1 مرتبه به مدت 14جلسه ی 60 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. برای بررسی تاثیر آموزش خودشفابخشی بر عواطف مثبت و منفی از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و برای بررسی تاثیر آموزش خودشفابخشی بر بهزیستی معنوی به دلیل عدم برقراری مفروضه توزیع نرمال داده ها از آزمون فریدمن و ویلکاکسون استفاده شد.
یافته ها: آموزش خودشفابخشی توانست ارتباط فرد با خود، ارتباط فرد با طبیعت و عواطف مثبت گروه شرکت کننده را به طور معناداری افزایش دهد (05/0>P) ولی بر ارتباط فرد با دیگران، ارتباط فرد با خدا و کاهش عواطف منفی تأثیر معنا داری دیده نشد.
نتیجه گیری: می توان روش خود شفابخشی را به عنوان یکی از رویکردهای جدید روانشناسی مثبت گرا جهت افزایش بهزیستی معنوی و عواطف مثبت در بیماران مبتلا به ام اس به کار برد.