مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
دلسوزی
حوزه های تخصصی:
"چکیده: هدف اصلی این مقاله بررسی مقایسه ای هوش اخلاقی از نگاه بوربا (2005)، لنیک و کیل (2003) با دیدگاه قرآن کریم و ائمه معصومین(ع) بوده است. توجه به هوش اخلاقی که مرز بین نوع دوستی و خود پرستی است، یک ایده آسمانی است. رشد اخلاقی افراد با رفتارهایی که از خود نشان می دهند، رابطه مستقیم دارد. روش این مطالعه، بررسی مفهومی و نظری داده های متون دینی از جمله: قرآن، نهج البلاغه، تحف العقول، بحارالانوار، میزان الحکمه و غرر الحکم بود. نتایج این بررسی نشان داد که:
1- از بین اصول عمومی هوش اخلاقی بوربا، (همدردی، هوشیاری، توجه و احترام، خود کنترلی، مهربانی، انصاف و صبر)، متون دینی به اصول هوشیاری، توجه و احترام، خود کنترلی، مهربانی و انصاف اهمیت بیشتری داده است.
2- از بین چهار اصل اختصاصی هوش اخلاقی توسط لنیک وکیل (درستکاری، مسئولیت پذیری، دلسوزی وبخشش)، سه اصل درستکاری، مسئولیت پذیری و بخشش بیشتر مورد توجه متون دینی قرار گرفته است."
جایگاه درستکاری، مسئولیت پذیری، دلسوزی و بخشش مدیران در نظام تعلیم و تربیت اسلامی
حوزه های تخصصی:
امروزه رفتار مدیران در جوامع اسلامی بیش از پیش بر رفتار سازمانی کارکنان و رفتار شهروندی مردم تاثیرگذار است؛ زیرا انتظاری از یک مدیر اسلامی آن است که به ارزش ها و اصول اخلاقی اخلاقی پایبند باشد. بی شک یکی از مهم ترین و موثرترین سازمان ها در ترویج و یا حذف اصول و ارزش های اخلاقی نظام تعلیم و تربیت است که نقش بسزایی در رشد فردی افراد ، نیز رشد اقتصادی و اجتماعی کشور ایفا می کند. درستکاری، مسئولیت پذیری، دلسوزی و بخشش از جمله ارزش های والای اسلامی هستند که رعایت آن ها از سوی مدیران نظام تعلیم و تربیت، می تواند رفتار اجتماعی و سازمانی نسل کنونی و آینده جامعه را به سمت اسلامی شدن واقعی، آنگونه که مورد تاکید قرآن کریم و سفارش پیامبر اعظم(ص) و ائمه معصومین (ع) است، به پیش ببرد. ترویج و اشاعه اصول اخلاقی یاد شده را می توان هم از طریق منشور اخلاقی مدارس با تاکید بر این چهار اصل ارتقاء بخشید و هم از طریق کارگاه ها و دوره های آموزشی تخصصی اخلاق محور. همچنین نظارت مستمر بر موسسات آموزشی خصوصی و دولتی از طریق مراجع ذیصلاح و استفاده از سیاست های تشویقی و تنبیهی نیز می تواند بر اهمیت رعایت ارزش های اخلاقی بیفزاید.
اثربخشی آموزش خوددلسوزی شناختی بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در دانش آموزان دختر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :اختلال اضطراب فراگیر، شایع ترین اختلال اضطرابی است و بالاترین نرخ همبودی را با سایر اختلالات روان پزشکی دارد. نگرانی شدید، معیار تشخیصی اصلی برای اختلال اضطراب فراگیر است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش خوددلسوزی شناختی بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان دختر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر پایه دوم دوره متوسطه دوم شهرستان ایذه بود. مواد و روش ها:طرح این پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه شاهد و جامعه آماری آن شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه دوم دوره متوسطه دوم در سال تحصیلی 95-1394 بود. به منظور اجرای مطالعه غربالگری انجام گرفت که ابتدا 302 شرکت کننده پرسش نامه نگرانی Pennsylvania (Penn state worry questionnaires یا PSWQ) را تکمیل نمودند و از میان آن ها 40 نفر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انتخاب گردید. سپس، نمونه های منتخب به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و شاهد تقسیم شدند. گروه آزمایش طی 10 جسله 90 دقیقه ای به مدت 2 ماه تحت آموزش مهارت های خوددلسوزی شناختی قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده، پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آماری توصیفی و استنباطی از جمله تحلیل کواریانس استفاده گردید. یافته ها:آموزش خوددلسوزی از میان راهبردهای ناسازگار تنظیم شناختی هیجان موجب کاهش معنی دار سرزنش خود، نشخوار فکری و فاجعه آمیز کردن در گروه آموزش شد و از میان راهبردهای سازگار تنها بر راهبرد ارزیابی مثبت مجدد/ اتخاذ دیدگاه مؤثر بود. نتیجه گیری:می توان گفت که آموزش خوددلسوزی شناختی عامل تأثیرگذار مهمی بر کاهش راهبردهای غیر انطباقی تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر می باشد.
رابطه سیرت نیکو به منزله یک اصل اخلاقی با رفتار شهروندی سازمانی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق دوره جدید سال هفتم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۷ (پیاپی ۴۹)
73 - 91
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه سیرت نیکو و رفتار شهروندی سازمانی در میان کارکنان دانشگاه حکیم سبزواری است. جامعه آماری پژوهش، کلیه کارکنان دانشگاه حکیم سبزواری (230 نفر) در سال 1395 بودند که از این تعداد با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای ساده، 129 نفر برای شرکت در این پژوهش انتخاب شدند. داده ها با استفاده از دو پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی و سیرت نیکو جمع آوری و با رگرسیون چندگانه و تحلیل مانوا بررسی شدند. نتایج به دست آمده از آزمون رگرسیون چندگانه نشان داد میان مؤلّفه های سیرت نیکو و رفتار شهروندی سازمانی کارکنان، رابطه وجود دارد. نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیّره (مانوا) نیز نشان داد از میان مؤلّفه های سیرت نیکو، برپاداشتن حق و عدل و دلسوزی، با رفتار شهروندی سازمانی رابطه دارد؛ به عبارت دیگر، سیرت نیکو می تواند با ایجاد احترام، مسئولیت پذیری و اعتماد متقابل میان مدیران و کارکنان، موجب بروز رفتارهای شهروندی در میان کارکنان گردد.
مدل انگیزش کارکنان در بخش عمومی ایران: ابعاد و شاخص ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم سازی انگیزش کارکنان در بخش عمومی ازجمله مباحثی است که در چندین مطالعه به آن پرداخته شده است و ابعاد و شاخص هایی برای آن در نظر گرفته شده است؛ لیکن تمامی مطالعه های یادشده در کشورهای غربی انجام شده است. از آنجا که مفهوم انگیزش کارکنان در بخش عمومی، مفهومی وابسته به فرهنگ و زمینه نهادی هر کشور است، شناسایی ابعاد و شاخص های آن در ایران اهمیت زیادی دارد که تاکنون انجام نشده است. از این رو هدف از انجام این پژوهش، شناسایی ابعاد و شاخص های انگیزش کارکنان بخش عمومی در ایران است. جامعه آماری پژوهش، کارکنان سازمان صداوسیما هستند. پژوهش، به صورت ترکیبی انجام شده است؛ بدین ترتیب که نخست، اقدام به انجام مصاحبه با کارکنان باهدف شناسایی عوامل تشکیل دهنده انگیزش کارکنان از دیدگاه خود آنان شد. سپس بر اساس این عوامل همراه با ابعاد شناسایی شده برای انگیزش کارکنان بخش عمومی در پژوهش های پیشین، پرسشنامه پژوهش تهیه شد و بین 1000 نفر از کارکنان توزیع شد. داده ها با روش تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل و ابعاد و شاخص های نهایی مشخص شد. ابعاد شناسایی شده برای انگیزش کارکنان در بخش عمومی ایران بر اساس نتایج تحلیل عاملی اکتشافی عبارتند از: ارتباط اثربخش در محیط کار، رعایت اخلاق حرفه ای در سازمان، کار شایسته، اتکا بر ضوابط و عدالت سازمانی. نتایج این پژوهش نشان می دهد ابعاد شناسایی شده برای انگیزش کارکنان بخش عمومی ایران با ابعادی که در سطح بین المللی بر روی آن اجماع وجود دارد، تفاوت دارند و آنچه زیربنای نظریه انگیزش کارکنان در بخش عمومی را شکل می دهد و انگیزش کارکنان را ناشی از محرک های ذاتی می داند، در خصوص جامعه آماری این پژوهش تائید نشد و مشاهده شد که محرک های بیرونی نقش پررنگ تری در ایجاد انگیزه برای کارکنان داشتند.
تحلیل نقش «دلسوزی» هدایتگر اخلاق در متقاعدسازی مخاطب(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵
106 - 122
حوزه های تخصصی:
هدایتگر یا راهنمای اخلاق ، کسی است که دیگران را به انجام کار خوب / درست و ترک کار بد / نادرست راهنمایی می کند. هدف پژوهش حاضر ، تحلیل نقش شفقت و دلسوزی به مثابه منش و رفتار هدایتگر اخلاق در متقاعدسازی مخاطب است. روش پژوهش از نوع تحلیل داده بنیاد و تحلیل منطقی است. جامعه آماری ، دانشجویان کلاس معارف ، متربیان و مخاطبان امر به معروف و نهی از منکر هستند و نمونه تحقیق شامل 55 نفر از آنها به صورت هدفمند است. از کُدگذاری و تحلیل منطقی داده ها، این نتایج بدست آمد که دلسوزی هدایتگر با پنج گونه رفتار متمایز می شود و از دو مسیر مرکزی و پیرامونی ، به متقاعدسازی مخاطب می انجامد؛ مسیر مرکزی ، با نشانگری اهمیت بالای پیام و آگاهی بخشی به مخاطب نسبت به ناگواری وضعیتش ، توجه او را به محتوای پیام معطوف می کند. مسیر پیرامونی با ایجاد احساس مثبت مخاطب نسبت به خود ، ایجاد احساس محبوبیت نسبت به هدایتگر و قابل اعتماد بودن وی ، برانگیختن حس جبران لطف ، توجه مخاطب را به شخص پیام فرست معطوف می کند.