مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
هیجان
زمینه و هدف: با توجه به پیامدهای روان شناختی رویداد آسیب زا (زلزله) و نیز اختلال در کارکردهای گوناگون ناشی از آن، بدیهی است که شناسایی عواملی که سبب افزایش احتمال ابتلا به مشکلات ناشی از تجربه رویداد آسیب زا می شوند، از اهمیت بالینی، تحصیلی و اجتماعی بالایی برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش عوامل شخصیتی در پیش بینی علائم اختلال استرس پس از سانحه در افراد مواجهه شده با آسیب انجام گرفت. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع طرح های همبستگی و روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه ی آماری در این پژوهش شامل تمامی زلزله زدگان زلزله اخیر کرمانشاه بودند که تعداد آنها حدود ۲۱هزار نفر بود. با توجه به جدول مورگان ۳۷۷ نفر را به صورت نمونه گیر تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس شهروندی اختلال استرس پس از سانحه می سی سی پی (کیان و همکاران، ۱۹۸۸ ) و مقیاس پردازش هیجانی (باکر و همکاران، ۲۰۰۷) به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های انحراف معیار، میانگین، کجی و کشیدگی و مدلسازی معادلات ساختاری با نرم افزار Spss و Amos استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که عوامل سرکوبی هیجانی، تجربه هیجانات ناخوشایند، کنترل هیجان، اجتناب هیجانی و نشانه های هیجانات اثر مثبت بر اختلال استرس پس از سانحه داشته اند، رابطه سرکوبی هیجانی با اختلال استرس پس از سانحه به صورت مستقیم برابر(75/5 = t و 26/0= β )، رابطه تجربه هیجانات ناخوشایند با اختلال استرس پس از سانحه به صورت مستقیم برابر(27/3 = t و 15/0= β )، رابطه کنترل هیجان با اختلال استرس پس از سانحه به صورت مستقیم برابر(24/7 = t و 33/0= β )، رابطه اجتناب هیجانی با اختلال استرس پس از سانحه به صورت مستقیم برابر(99/1 = t و 09/0= β ) و رابطه نشانه های هیجانات با اختلال استرس پس از سانحه به صورت مستقیم برابر(67/3 = t و 17/0= β ) است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت نتایج آزمون آماری نشان داد ش اخص های برازش مدل پژوهش در وضعیت مطلوبی قرار دارد. همچنین مؤلفه های سازگاری، وظیفه شناسی و گشودگی اثر منفی بر اختلال استرس پس از سانحه داشته اند و مؤلفه روان رنجوری اثر مثبت بر اختلال استرس پس از سانحه داشته است.
بررسی تفاوت های رشدی کودکان چهار تا شش ساله از نظر توانایی تنظیم هیجان
زمینه و هدف : هیجان یک سازه تحولی است که تاثیرات آن بر تصمیم گیری و سایر متغیرها، مورد توجه روانشناسان شناختی قرار گرفته است؛ روانشناسان معتقدند هیجان ها همراه با افزایش سن کودک رشد می یابند، به عبارتی کودکان در سنین مختلف از رشد هیجانی متفاوتی برخوردارند. این پژوهش با هدف بررسی تنظیم هیجان در میان کودکان چهار تا شش ساله با تمرکز بر تفاوت های رشدی و جنسیتی ایشان صورت گرفت. روش پژوهش : پژوهش جاری تحقیقی علی-مقایسه ای است که به بررسی تفاوت های گروه های چهار تا شش سال و تفاوت پسرها و دختران از نظر تنظیم هیجان پرداخت. به این منظور با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 30کودک (5 پسر و 5 دختر از هر گروه سنی) در شهر قم، مورد بررسی قرار گرفتند. بازی های " راز نگهداری" و " هدیه ناامیدکننده" به ترتیب بازی های مرتبط با سنجش تنظیم هیجان مثبت و تنظیم هیجان منفی کودکان کارلسون و وانگ (2007) بوده اند. به منظور تحلیل نتایج از نرم افزار SPSS27 استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان دادکه تفاوت معناداری بین گروه های سنی فوق از نظر توانایی تنظیم هیجان مثبت و منفی وجود دارد. کودکان شش ساله به طور معناداری سطوح بالاتری از تنظیم هیجان مثبت و تنظیم هیجان منفی نسبت به کودکان چهار و پنج ساله دارند، هم چنین کودکان پنج ساله نیز به طور معناداری از توانایی تنظیم هیجان مثبت و تنظیم هیجان منفی بیشتری در مقایسه با کودکان چهارساله برخوردارند؛ هم چنین یافته ها نشان داد که توانایی تنظیم هیجان دختران به طور معناداری برای هر دو نوع هیجان مثبت و هیجان منفی، از پسران بالاتر بوده است (001/0 > P ). نتیجه گیری : براساس یافته های پژوهش، با رشد کودکان در بازه چهار تا شش سالگی ، توانایی ایشان در تنظیم هیجان بهبود می یابد. این موضوع برای هر دو نوع تنظیم هیجان مثبت و تنظیم هیجان منفی مورد تایید قرار گرفت. هم چنین مشخص شد که دختران توان تنظیم هیجان بالاتری برای هیجان های مثبت و منفی از خود نشان داده اند.
مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان و درمان راهبردی راه حل مدار بر نشانه های هیجانی، شناختی، انگیزشی و زیست شناختی اختلال افسردگی اساسی
زمینه و هدف: افسردگی به عنوان شایع ترین اختلال روانپزشکی و خلقی بسیاری از مردم در اقصی نقاط جهان را مبتلا می سازد. افسردگی با دوره های طولانی مدت، تنوع علائم، بالا بودن میزان عود و اختلالات فیزیکی و روانی زیادی همراه است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان و درمان راهبردی راه حل مدار بر نشانه های هیجانی، شناختی، انگیزشی و نشانه های زیست شناختی اختلال افسردگی اساسی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف تحقیق کاربردی بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود . جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی زنان و مردان مراجعه کننده به مرکز مشاوره و روان شناختی ذهن زیبای شهر بجنورد در سال 99-1398 بود که به روان پزشکان، روان شناس و متخصصان بهداشت روانی مراجعه کرده و متخصصان مرکز برای آن ها تشخیص اختلال افسردگی اساسی داده بودند. نمونه این پژوهش شامل 45 نفر از جامعه مذکور می باشد که با استفاده از شیوه تصادفی سازی ساده در سه گروه زوج درمانی متمرکز بر هیجان (15= n )، زوج درمانی راه حل مدار (15= n ) و گروه کنترل (15= n ) گماشته شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه افسردگی (محقق ساخته) به دست آمد. در بخش آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی از روش تحلیل واریانس با اندازه های مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان متمرکز بر هیجان نسبت به درمان راهبردی راه حل مدار تاثیر بیشتری بر نشانه های هیجانی، انگیزشی و زیست شناختی (نباتی) اختلال افسردگی اساسی دارد (01/0> P ) و درمان راهبردی راه حل مدار نسبت به درمان متمرکز بر هیجان بر نشانه های شناختی اختلال افسردگی اساسی تاثیر بیشتری دارد (01/0> P ). نتایج این پژوهش در مرحله پیگیری نیز ماندگار بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت درمان متمرکز بر هیجان و درمان راهبردی راه حل مدار بر نشانه های هیجانی، شناختی، انگیزشی و نشانه های زیست شناختی اختلال افسردگی اساسی موثر بودند و می توان از این درمان ها در جهت کاهش مشکلات افراد دارای افسردگی اساسی بهره برد.
نیمرخ عصب روانشناختی اختلال وسواس فکری جبری: یافته های حاصل از مدل سازی معادلات ساختاری
زمینه و هدف: اختلال وسواس جبری، دارای شیوع گسترده ای در جامعه بشری می باشد. بر این اساس شناخت زمینه های شناختی، رفتاری و عصب شناختی در این بیماران و روش های مؤثر مداخلات درمانی برای بهبود شرایط آن ها، از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه نیم رخ شناختی، هیجانی و عصب شناختی در افراد دارای نشانه های وسواس جبری با افراد عادی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری متشکل از تمام افراد دارای نشانگان اختلال وسواس جبری در شش ماهه دوم 1400 در شهر مشهد بود که از طریق فراخوان به پژوهش وارد شدند. پس از انجام مصاحبه غربالگری و بررسی ملاک های ورود به پژوهش، 80 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون رنگ واژه استروپ، کارت های ویسکانسین، حساسیت اضطرابی، سناریوهای مبهم، پرسشنامه اختلال های رفتاری گوگلن، پرسشنامه نشانگان وسواس جبری یل براون و مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، به واسطه اکتشافی بودن مدل، کم بودن حجم نمونه و نرمال نبودن توزیع متغیرها، از رویکرد حداقل مربعات جزئی استفاده شد. تحلیل ها با نرم افزار های و انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مسیر پیش بینی نشانگان وسواس جبری توسط شاخص های پنج گانه در همه ابعاد معنادار بوده است. بر این اساس مشخص شد که از شاخص های شناختی، واکنش های همخوان (01/0> P )، واکنش ناهمخوان (01/0> P ) و سناریوهای مبهم (01/0> P )، از بین شاخص های عصبی درجازدن (01/0> P ) و تکمیل طبقات (01/0> P )، از بین شاخص های هیجانی حساسیت اضطرابی (01/0> P ) و عدم تحمل بلاتکلیفی (01/0> P ) و از بین شاخص های رفتاری گرایشات رفتار بی ثبات (01/0> P ) و گرایشات رفتار تکانشی (01/0> P ) پیش بین های معناداری برای نشانگان وسواس جبری بودند. نتیجه گیری: این نتایج بیانگر این هستند که در تبیین نیمرخ روانشناختی مبتلایان به وسواس جبری، لزوم توجه به شاخص های شناختی، رفتاری، هیجانی و عصب شناختی دارای جایگاه مهمی است. همچنین بر اساس این یافته ها مشخص شد که از بین شاخص های بررسی شده، شاخص های هیجانی دارای بیشترین میزان پیش بینی پذیری و شاخص های رفتاری دارای کمترین میزان پیش بینی کنندگی هستند.
روابط ساختاری عاملهای شخصیت با شخصیت ضد اجتماعی به واسطه نقش شادنفرود(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف از این پژوهش، بررسی مدلیابی معادلات ساختاری عامل های شخصیت با نشانه های اختلال شخصیت ضد اجتماعی با میانجی گری شادنفرود در دانشجویان دختر است. روش پژوهش حاضر عاملهای شخصیت به عنوان متغیر برون زا، نشانه های اختلال شخصیت ضد اجتماعی به عنوان متغیر درون زا و شادنفرود به عنوان متغیر میانجی در نظر گرفته شد. نمونه شامل 285 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه تبریز بودند که با استفاده از نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. هر یک از نمونه ها به پرسشنامه های میلونIII،NEO-FFI و سناریوهای فرضی شادنفرود که در اختیارشان قرار گرفت پاسخ دادند. داده ها با نرم افزارهای SPSS نسخه 24 و Amos تحلیل شدند. ارزیابی مدل فرضی پژوهش با استفاده از شاخص های برازندگی نشان داد که مدل اندازه گیری شده برازش دارد. نتایج نشان داد که دلپذیری از میان عاملهای بزرگ شخصیت با واسطه گری شادنفرود بر روی نشانه های اختلال شخصیت ضد اجتماعی زنان اثر معنی داری دارد. نتایج حاصل از این پژوهش در کنار حمایت از مدل فرضی برای نشانه های اختلال شخصیت ضد اجتماعی، چهارچوب مناسبی برای سبب شناسی این اختلال شخصیت ارائه می دهد.
مروری بر تأثیرات مؤلفه های کالبدی فضای داخلی معماری بر هیجانات با تأکید بر معماری عصب محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم فروردین ۱۴۰۲ شماره ۱۱۸
85 - 112
بیان مسئله : سلامت روان در سال های اخیر و در رشته های مختلف مورد توجه بسیار واقع شده است. یکی از پارامترهای سلامت روان هیجان است که تحت تأثیر عوامل مختلف محیطی، اجتماعی، شناختی و حرکتی قرار دارد. فضای معماری به عنوان یکی از مؤلفه های مهم محیطی بر هیجان تأثیرگذار بوده و اثرات نوروفیزیولوژیکی بر مغز انسان می گذارد. از آن جا که انسان زمان زیادی را در فضای داخلی معماری می گذارند، این اهمیت دو چندان می شود. با وجود اهمیت فراوان این موضوع تاکنون تحقیقات کمی در معماری صورت گرفته است، همچنین اکثر تحقیقات از روش های کیفی مصاحبه، مشاهده و پرسش نامه استفاده کرده اند که به دلیل تأثیرگذاری نگارنده امکان جهت گیری در نتایج وجود داشته است. اما با پیشرفت تکنولوژی و ظهور رشته علوم اعصاب، ابزارها و روش های کمی نوینی جهت اندازه گیری هیجان در اختیار محققان قرار گرفته و باعث شکل گیری پارادایم نوین معماری عصب محور شده است. لذا پژوهش حاضر بر آن است تا اطلاعاتی که در رابطه با تأثیر مؤلفه های کالبدی فضای داخلی معماری بر هیجان را که از علوم نوین معماری عصب محور استفاده کرده اند، بررسی کند.
هدف پژوهش : هدف پژوهش حاضر مروری بر مطالعات صورت گرفته در این زمینه است تا علاوه بر شفاف سازی تأثیر فضای داخلی معماری بر هیجان، روش شناسی مطالعات نیز تحلیل شود و مسیری مشخص برای محققان آینده فراهم کند. بنابراین سؤالات پژوهش حاضر این گونه قابل بیان است: کدام مؤلفه های کالبدی فضای داخلی معماری بر هیجان تأثیرگذار هستند؟ قرار گرفتن در معرض آن ها چه تأثیری بر هیجان عصبی فیزیولوژیکی داشته است؟ و این هیجانات چگونه بروز می کند؟
روش پژوهش : پژوهش حاضر از روش تحقیق مرور سیستماتیک بهره گرفته است. در این راستا معیارهای ورود که شامل، کلمات کلیدی، متغیرهای سنجش، ابزارهای سنجش و سال انتشار را مشخص کرده است، پایگاه داده های مطالعات، نحوه انتخاب مطالعات، ارزیابی کیفیت مطالعات نیز تعریف شده و مطالعات نهایی از این طریق معرفی و تحلیل شده است.
نتیجه گیری : نتایج حاکی از تأثیر معیارهای کالبدی فضای داخلی از جمله فرم، مصالح و بافت، مبلمان، ارتفاع سقف، جزئیات معماری و بازشو به طبیعت بر هیجان است که هریک به صورت یکی از حالات هیجان و احساساتی همچون، لذت، خوشایندی، برانگیختگی و انزجار بروز کرده است. پژوهش حاضر دریچه ای به موضوع سلامت روان است که زمینه ای در جهت بهره گیری از فضای داخلی معماری به منزله نوعی درمان یا پیشگیری را معرفی می کند.
بررسی رابطه تنظیم شناختی هیجان با کارآمدی خانواده و رضایت از زندگی و تبیین آن براساس منابع اسلامی
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه تنظیم شناختی هیجان با کارآمدی خانواده و رضایت از زندگی و تبیین آن بر اساس منابع اسلامی صورت گرفته است.جامعه آماری آن،دانشجویان متأهل کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه های شهر قم بوده که تعداد 133 نفر از آنان بر اساس فرمول تاپاچنیک به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. برای انجام این پژوهش از سه پرسشنامه: «تنظیم شناختی هیجان» (گارنفسکی)، «کارآمدی خانواده» (صفورایی) و «رضایت از زندگی» (داینر) استفاده شد. داده ها توسط شاخص های مرکزی، شاخص های پراکندگی و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر نشان داد: بین تنظیم شناختی هیجان با کارآمدی خانواده (338/0=r) و تنظیم شناختی هیجان با رضایت از زندگی (604/0=r) همبستگی مثبت معنا دار وجود دارد.
تجربه هیجان خشم در افراد مبتلا به اختلال وسواسی اجباری: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آشفتگی هیجانی به عنوان یک ویژگی مرکزی آسیب شناسی در اختلال های گوناگون به ویژه اختلال وسواسی اجباری است. خشم یکی از این هیجان های اصلی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته و همین یافته های اندک نیز تناقض های متعدد و آشفتگی زیادی دارند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف ایجاد یک مدل یکپارچه برای تجربه خشم در این افراد صورت گرفت. این پژوهش کیفی و از نوع نظریه برخاسته از زمینه بود. شرکت کنندگان 29 نفر از افراد مبتلا به اختلال وسواسی اجباری بودند که به روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته، مصاحبه روایتی و تصویرسازی ذهنی صورت گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از طرح نظام مند اشتروس و کوربین (1990) استفاده شد. سپس مقوله ها در یک مدل پارادایمی برخاسته از زمینه سازمان دهی شد. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر شرایط علّی، زمینه، شرایط میانجی، چگونگی تجربه خشم، راهبردهای مدیریت و پیامدهای آن در این افراد است. این یافته ها بر لزوم برنامه های پیشگیرانه با تکیه بر متغیرهای علّی و طراحی برنامه های درمانی بر این اساس تاکید دارند.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با رفتار درمانی دیالکتیک بر خودشناسی انسجامی، تنظیم هیجان و کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بیماری های مزمن کلیوی از جمله مشکلات، تهدید کننده سلامت جسمی و روانی است. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با رفتار درمانی دیالکتیک بر خودشناسی انسجامی، تنظیم هیجان و کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل بیماران همودیالیزی بیمارستان های شفا و کلینیک جوادالائمه شهر کرمان در سال ۱۴۰۱ بود. براساس روش نمونه گیری در دسترس ۴۵ نفر انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتار درمانی دیالکتیک) و یک گروه گواه جایگزین شدند (هر گروه ۱۵ نفر). ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خودشناسی انسجامی قربانی (۲۰۰۸)، تنظیم هیجان گروس (۲۰۰۳) و کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (۱۹۹۶) بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های آماری تحلیل کوواریانس تک متغیره، آزمون تعقیبی توکی و نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین نمرات گروه گواه و آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد (۰/۰۰۱>P). در مقایسه با گروه گواه، گروه های آزمایشی خودشناسی انسجامی، تنظیم هیجان و کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی را بهبود بخشیدند. با وجود اینکه بین دو رویکرد آزمایشی تفاوت معناداری وجود نداشت؛ اما تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نسبت به رفتار درمانی دیالکتیک اندکی بیشتر بود. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتار درمانی دیالکتیک روش هایی مناسب در افزایش خودشناسی انسجامی، تنظیم هیجان و کیفیت زندگی در بیماران همودیالیزی بود؛ لذا پیشنهاد می گردد از این درمان ها در کنار سایر درمان های پزشکی استفاده شود.
تدوین مدل نظم جویی شناختی هیجان براساس مؤلفه های خداپنداره، خودپنداره و سبک های دلبستگی با میانجی گری نیرومندی من(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی مدل ساختاری پیش بینی نظم جویی شناختی هیجان براساس خداپنداره−خودپنداره، سبک های دلبستگی با میانجی گری نیرومندی من صورت گرفت.
روش: روش این پژوهش همبستگی مبتنی بر روابط ساختاری (تحلیل مسیر) می باشد. شرکت کنندگان شامل 250 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران و شاهد که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه خداپنداره−خودپنداره برای مداخلات معنوی جانبزرگی، پرسشنامه سبک دلبستگی کولینز و رید، پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان گارنفسکی و پرسشنامه نیرومندی من مارکستروم بود. داده های حاصله با استفاده از نرم افزار SPSS-26 و لیزرل مورد تجزیه و تحیل قرار گرفت.
نتائج: نتائج حاصل از مدل معادلات ساختاری نشان داد که مدل مفهومی اولیه مفروض اولیه برازش مطلوب را نداشت و مسیرهای خداپنداشت و دلبستگی اجتنابی معنادار نشد. بعد از حذف این مسیرها، مدل اصلاح شده برازش مطلوب پیدا کرد. مدل اصلاح شده به این شکل است که خودپنداره، خودپنداشت و سبک دلبستگی دوسوگرا با میانجی گری نیرومندی من توانستند نظم جویی انطباقی و غیرانطباقی شناختی هیجان را پیش بینی کنند. همچنین خداپنداره و سبک دلبستگی ایمن، توانستند بدون میانجی گری نیرومندی من نظم جویی غیرانطباقی را پیش بینی کنند.
نتیجه گیری: براساس نتائج حاصله می توان گفت که خداپنداره در مقابل خداپنداشت در افراد بیشتر باشد، نظم جویی شناختی هیجان غیرانطباقی در آنها افزایش می دهد. همچنین دلبستگی ایمن در افراد، نظم جویی غیرانطباقی شناختی هیجان را کاهش می دهد. همچنین خودپنداره، خودپنداشت و سبک دلبستگی دوسوگرا با میانجی گری نیرومندی من، راهبرد انطباقی و غیرانطباقی نظم جویی شناختی هیجان را پیش بینی می کند. بدین سان می توان در روابط بین فردی، موضوعات تربیتی، خانوادگی، مذهبیِ، معنوی و درمانی به متغیرهای یاد شده توجه نمود.
اثربخشی برنامه مبتنی بر ذهن سازی و ذهن آگاهی (مادر و کودک) در مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
115 - 133
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه مبتنی بر ذهن سازی و ذهن آگاهی (مادر و کودک) در مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان دبستانی بود. روش پژوهش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بوده است. روش نمونه گیری از نوع داوطلبانه بود. از داوطلبان گروه ازمایش پیش از اجرای مداخله های ذهنی سازی پیش آزمون گرفته شده و بعد از مداخله، پس آزمون و گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند ولی آنها نیز پیش آزمون و پس آزمون داده اند. گروه نمونه دانش آموزان مقطع دوره اول و دوم دبستان دارای مشکلات رفتاری بوده اند. گروه آزمایش در هشت جلسه به صورت هتگی تحت آموزش جلسات ذهن آگاهی (بوردیک، 2014) قرار گرفت. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سیاهه رفتاری کودک-آخنباخ (آخنباخ و رسکورلا، 2007) بوده است. در این پژوهش، از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی جهت بررسی اختلاف میانگین ها استفاده و تحلیل داده ها نیز به کمک نرم افزار 24 spss انجام شده است. یافته ها: نتایج نشان داد درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر مشکلات رفتاری کودکان در حیطه های اضطراب/افسردگی (35/78=F، 001/0>P)، گوشه گیری/افسردگی (95/16=F، 001/0>P)، شکایات جسمانی (65/19=F، 001/0>P)، مشکلات تفکر (34/60=F، 001/0>P)، رفتار قانون شکنی (86/12=F، 001/0>P) و رفتار پرخاشگرانه (61/79=F، 001/0>P) موثر بوده است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت برنامه مبتنی بر ذهن سازی و ذهن آگاهی (مادر و کودک) در کاهش مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان دبستانی استفاده کرد.
هیجان و نقش آن در انتخاب سیاسی، با مروری بر انتخابات ریاست جمهوری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۴ (پیاپی ۷۴)
101 - 135
حوزه های تخصصی:
چگونگی تأثیر هیجانات بر رفتار سیاسی بواسطه نقش تعیین کننده آن در انتخاب سیاسی و تأثیرگذار در میزان مشارکت و همچنین نتایج انتخابات، موضوعی است که جایگاه مطالعاتی آن در حوزه روانشناسی سیاسی قرار می گیرد. در حالی که همواره در بسیاری از کشورها شاهد برگزاری انتخابات هستیم، یافته های روانشناسی سیاسی نشان می دهد که در بسیاری از موارد نتیجه انتخابات تابعی از هیجان بوده و این هیجانات نقش مؤثری در میزان مشارکت مردم دارد. این پژوهش با مروری اجمالی بر انتخابات ریاست جمهوری ایران، ضمن گردآوری مستندات تاریخی و استفاده از روش توصیفی تحلیلی، به دنبال پاسخ به این پرسش است که اساساً گرایش مردم در انتخابات، بیشتر تحت تأثیر انتخاب عقلانی است یا تابعی از هیجانات می باشد. بعبارتی کدام متغیر نقش مؤثرتری بر فرآیند انتخابات داشته و اینکه چه طیفی از جامعه، چرا و در چه شرایطی تحت تأثیر فضای هیجانی قرار می گیرند؟ اگر انتخاب عقلانی را (صرف نظر از اثرات مثبت و منفی هیجان بر انتخاب) بعنوان هدفی منطقی در نظر بگیریم، مروری بر انتخابات ادوار ریاست جمهوری ایران مؤید این فرضیه است که وقوع حوادث مؤثر در کنار حضور چهره ها و رقبای خاص در مقاطع مختلف، می تواند منجر به ایجاد هیجان و فضای پرشور سیاسی و رقابتی و در نتیجه میزان مشارکت مردم گردد.
نقش واسطه ای سبک های پردازش هویت در رابطه بین سبک های دلبستگی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۲ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۸۷)
308-325
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطهای سبکهای پردازش هویت در رابطه بین سبکهای دلبستگی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بود. شرکتکنندگان پژوهش شامل 378نفر (253دختر و 125پسر) از دانشجویان دانشگاه شیراز بودند که به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس سبکهای دلبستگی، مقیاس سبکهای هویت و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان بودند. نتایج تحلیل مسیر از نوع مدل یابی معادلات ساختاری حاکی از آن بود که دلبستگی ایمن، بهواسطه سبک هویت اطلاعاتی، دارای اثری غیرمستقیم بر راهبردهای مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان و بهواسطه سبک هویت هنجاری، دارای اثری غیرمستقیم بر راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان است. دلبستگی اضطرابی، بهواسطه سبکهای هویت اطلاعاتی و هویت هنجاری، اثری غیرمستقیم بر راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان و بهواسطه سبک هویت اطلاعاتی اثری غیرمستقیم بر راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان دارد. همچنین دلبستگی اجتنابی، بهواسطه سبک هویت سردرگم، دارای اثری غیرمستقیم بر راهبردهای مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان است. بر این اساس، سبکهای پردازش هویت، نقش واسطهای بین سبکهای دلبستگی و تنظیم شناختی هیجان ایفا کردند.
تنوع و سرعت استقرار فرآیندها و راهبردهای نظم بخش هیجان های غم، خشم، ترس و درد در کودکان: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۳ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۸۹)
36-49
حوزه های تخصصی:
این مطالعه باهدف تدوین الگوی تحولی بر اساس تنوع و سرعت استقرار فرآیندها و راهبردهای نظم بخش هیجان برای غم، خشم، درد و ترس انجام شد. مطالعه کیفی و از نوع تحلیل محتوای جهت دار بود. مشارکت کنندگان در این مطالعه 108 کودک 4 تا 12 ساله بودند. داده ها از طریق انجام مصاحبه فردی و مشاهده کودکان پس از خواندن سناریوهای هیجان یا تجربه یک موقعیت هیجانی واقعی گردآوری شد. نتایج بر اساس کدگذاری رفتارها، خرده راهبردها، راهبردها و فرآیندهای تنظیم هیجان برای چهار هیجان غم، ترس، خشم و درد تحلیل شد. یافته ها مؤید تأثیرپذیری نظم بخشی هیجان از افزایش سن است، لذا پدیدهای تحول وابسته است. یافته ها نشان داد خط سیر تحولی فرآیندهای نظم بخشی برای هر چهار هیجان یکسان و هم شکل است. آنچه در تحول انواع هیجانها متفاوت است، سرعت استقرار و تنوع فرآیندها و راهبردهای نظم بخش بسته به نوع هیجان است.
نقش واسطه ای بازخورد خشم در رابطه بین ناگویی هیجان و مهارت های ارتباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۳ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۹۱)
286-302
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه، ارائه مدل مفهومی و آزمون آن برای مهارتهای ارتباطی بر اساس بازخورد خشم و ناگویی هیجانی بود. جامعه آماری در این مطالعه شامل دانش آموزان شهر همدان در سال تحصیلی 1398- 1397 بود. از این دانش آموزان تعداد 270 نفر از طریق روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس ناگویی هیجانی، مقیاس مهارتهای ارتباطی و مقیاس بازخورد خشم بود. روابط متغیرها با استفاده از مدل معادلات ساختاری بررسی شد. یافتهها نشان داد متغیر ناگویی هیجانی، با بازخورد خشم و مهارتهای ارتباطی رابطه مستقیم دارد و با مهارتهای ارتباطی از طریق بازخورد خشم ارتباط غیرمستقیم نیز دارد. بازخورد خشم نیز به طور مستقیم با مهارتهای ارتباطی رابطه دارد. به طور کلی میتوان گفت مهارتهای ارتباطی تحت تأثیر هیجانات در روابط قرار دارد بدین ترتیب با بازخورد خشم و ناگویی هیجانی همبستگی منفی دارد و این متغیرها با تأثیر گذاشتن بر تعاملات بین فردی می توانند در کاهش میزان مهارتهای ارتباطی افراد نقش داشته باشند.
لذت و رنج ازمنظر بوعلی سینا و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی (مشکوه النور) سال ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۸
269 - 288
حوزه های تخصصی:
طبیعت انسان برمبنای کسب لذت های پایدار و رهایی از هرگونه رنج و درد آفریده شده است؛ چنان که بسیاری از خواسته های او تحت الشعاع همین میل طبیعی قرار می گیرند. در این پژوهش کوشیده ایم ازمیان نظرات فلاسفه اسلامی، دیدگاه های بوعلی سینا و علامه طباطبایی درباره لذت و رنج را بسنجیم و با یکدیگر تطبیق دهیم؛ لذا پرسش اصلی نوشتار حاضر، این است که بوعلی سینا و علامه طباطبایی درباره لذت و رنج، چه دیدگاه هایی دارند و چه تفاوت ها و شباهت هایی میان دیدگاه هایشان درباره این مسئله وجود دارد. در رویکردی توصیفی- تطبیقی به دیدگاه های این دو دانشمند، وجوه اشتراک آنان درباره این مسئله، چنین سامان یافته است که هردوی آن ها لذت و رنج را ازسنخ ادراک دانسته و مهم ترین تقسیم بندی خود را بر همین پایه بنا نهاده اند. برخی تفاوت های موجود میان دیدگاه های آنان نیز چنان است که ازنظر بوعلی سینا لذت و رنج، کیفیاتی نفسانی و عارض بر نفس اند و ازنظر علامه طباطبایی، لذت و رنج، اموری وجودی و عین نفس قلمداد می شوند. تفاوت در برخی اقسام، مصادیق و نوع تقابلشان نیز از دیگر اختلافات این دو متفکر در بحث پیشِ روی است.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر عملکرد جنسی و ایمنی هیجانی در مردان دارای بیماری قلبی عروقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
520 - 535
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر عملکرد جنسی و ایمنی هیجانی در افراد دارای بیماری قلبی عروقی بود. روش پژوهش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش بیماران قلبی عروقی شهر اصفهان در سال 1401 بود که تعداد 34 نفر از بیماران با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 17 نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه عملکرد جنسی مردان روزن (2004) و پرسشنامه ایمنی هیجانی بود. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در 9 جلسه 90 دقیقه ای و به صورت یکبار در هفته اجرا و گروه کنترل در انتظار درمان قرار گرفتند. داده ها با استفاده روش آماری تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرنی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان فراتشخیصی بر مولفه های عملکرد جنسی و ایمنی هیجانی در بیماران قلبی عروقی بود (001/0>P). همچنین نتایج نشان داد در مرحله پیگیری نیز این تاثیرات پایداری خود را حفظ کرده بود (001/0>P). نتیجه گیری: بنابراین از هر دو مداخله می توان جهت بهبود مولفه های عملکرد جنسی و ایمنی هیجانی بیماران قلبی عروقی و ارتقاء کیفیت زندگی آن ها استفاده نمود.
پیش بینی کیفیت زندگی همسران جانبازان: نقش هوش معنوی و خود تنظیمی هیجانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
71-83
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: جنگ معمولاً پیامدهای گسترده فردی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دارد که تأثیر بسیاری بر مشکلات جسمی و روانی و به طور کلی کیفیت زندگی جانبازان و همسران آنان می گذارد. ازاین رو، هدف مطالعه حاضر بررسی نقش هوش معنوی و خودتنظیمی هیجانی در پیش بینی کیفیت زندگی همسران جانبازان بود. روش کار: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی همسران جانبازان تحت پوشش بنیاد شهید و ایثارگران منطقه پنج شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 بود که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 225 نفر به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به پرسش نامه هوش معنوی بدیع و همکاران، تنظیم هیجان گراس و جان و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی پاسخ دادند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون رگرسیون چندگانه استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد همبستگی بین هوش معنوی و خودتنظیمی هیجانی با کیفیت زندگی مثبت و معنی دار بود (۰۱/0>P) و مؤلفه های هوش معنوی ۵/۳۴ درصد و مؤلفه های خودتنظیمی هیجانی ۱/۲۲ درصد از واریانس کیفیت زندگی را تبیین کردند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، کاربرد آموزش هوش معنوی و خودتنظیمی هیجانی در همسران جانبازان سبب افزایش کیفیت زندگی می شود.
رابطه رفتارهای پرخطر و الگوهای ارتباطی خانواده در نوجوانان: نقش میانجی ایمنی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۵
533 - 550
حوزه های تخصصی:
رفتارهای پرخطر یکی از مسائل بااهمیت در دوران نوجوانی است. ارتباط بین تعامل والدین با نوجوانان و امنیت هیجانی آن ها در این زمینه مورد توجه می باشد. هدف این پژوهش بررسی رابطه رفتارهای پرخطر و الگوهای ارتباطی خانواده نوجوانان با توجه به نقش میانجی ایمنی هیجانی بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. 300 دانش آموز از دبیرستان های شهر کرم انشاه به روش خ وشه ای طبق ه ای انتخاب ش دن د و پرسش نامه های «خطرپذیری نوجوانان ایرانی»، «الگوهای ارتباطی خانواده»، و «ایمنی هیجانی» را پاسخ دادند. داده های گردآوری شده به کمک نرم افزارهای SPSS-25 و Lisrel-8.8 و با روش های ضریب همبستگی، ضریب رگرسیون، و تحلیل مسیر تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین رفتارهای پرخطر و الگوهای ارتباطی خانواده نوجوانان همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد (05/0 > P). همچنین ایمنی هیجانی میانجی بین این ارتباط می باشد (05/0 > P). با توجه به یافته های این پژوهش، می توان گفت که خانواده و شبکه تعاملی که در آن وجود دارد، از راه الگوهای ارتباطی گوناگون خود در بروز یا عدم بروز رفتارهای پرخطر در نوجوانان نقش بسیار مهمی دارد که البته در این بین، میزان ایمنی هیجانی نوجوانان نیز باید مورد توجه قرار بگیرد.
مدل سه مرحلهای مدیریت خشم برای مدیران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱ بهار ۱۳۹۱ شماره ۳
71 - 88
حوزه های تخصصی:
آشنایی با مقوله خشم و توانمندی در مدیریت خشم، یکی از مباحث مهم مورد نیاز انسان ها در دنیای پر استرس کنونی است. شاغلین در سازمان ها ملزم به ارائه رفتارهای سازمانی مورد قبول و حرفه ای هستند و این موضوع با بالاتر رفتن سطح مسئولیت کارکنان در سازمان ها و ارتقای ایشان به سطوح مدیریتی، اهمیت بیشتری می یابد. این مقاله به ارائه مدلی برای توانمندسازی مدیران در مدیریت خشم خود می پردازد. در این راستا، مواردی از قبیل مناظر مختلف نگرش به مقوله مدیریت خشم، عوامل ایجاد خشم در مدیران و نیز ارائه مدل هایی برای این موضوعات مورد بحث قرار گرفته و در نهایت این مقاله مدلی در خصوص مدیریت خشم برای مدیران به همراه راهکارهایی در دو حوزه نگرشی و رفتاری ارائه می نماید.