مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
هیجان
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۵۱
229 - 243
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای استحکام من در رابطه بین ابعاد کمال گرایی و نشانه های افسردگی انجام شد. 268دانشجو (144 زن، 124 مرد) از رشته های مختلف تحصیلی دانشگاه تهران دراین پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد مقیاس چندبعدی کمال گرایی تهران (TMPS؛ بشارت، 1386)، مقیاس افسردگی اضطراب تنیدگی (DASS-21؛ لاویباند و لاویباند، 1995) و مقیاس استحکام من (ESS؛ بشارت، 1395) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که کمال گرایی خودمحور با نشانه های افسردگی رابطه منفی و کمال گرایی دیگرمحور و جامعه محور با نشانه های افسردگی رابطه مثبت دارد. استحکام من با نشانه های افسردگی رابطه منفی معنادار داشت. نتایج پژوهش همچنین نشان داد که استحکام من در رابطه بین ابعاد کمال گرایی و نشانه های افسردگی نقش واسطه ای ایفا می کند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که رابطه بین ابعاد کمال گرایی و نشانه های افسردگی، خطی و یک بعدی نیست و استحکام من می تواند در رابطه بین آن ها نقش واسطه ای ایفا کند.
اثربخشی روان نمایشگری بر تنظیم هیجان دانش آموزان مبتلابه نارساخوانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مشکل در تنظیم هیجان ازجمله مسائلی است که دانش آموزان مبتلابه نارساخوانی (Dyslexia) با آن روبه رو هستند. پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی روان نمایشگری (Psychodrama) بر تنظیم هیجان دانش آموزان دختر مقطع تحصیلی ابتدایی مبتلابه نارساخوانی شهر اصفهان انجام شد. مواد و روش ها: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه سوم تا ششم ابتدایی بودند که در سال تحصیلی 95-1394 در مدارس عادی مناطق پنج گانه شهر اصفهان مشغول به تحصیل بودند. نمونه موردمطالعه شامل 30 نفر از دانش آموزان دختر نارسا خوان مقطع ابتدایی با دامنه سنی12-9 سال بود که به شیوه نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. آزمون خواندن و نارساخوانی (Reading & Dyslexia Test یا RDT) جهت تشخیص ناتوانی یادگیری روی دانش آموزان اجرا شد و 30 دانش آموز مبتلابه نارساخوانی انتخاب و برحسب تصادف در گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر)، قرار گرفتند. مداخله شامل 12جلسه 45 دقیقه ای بود که در گروه آزمایش اجرا شد. در این مطالعه از پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (Cognitive Emotion Regulation Questionnaire یا CERQ)، ویرایش چهارم آزمون هوش وکسلر (Wechsler Intelligence Scale for Children-Fourth Edition یا WISC-IV) به منظور کسب اطمینان از عادی بودن هوش گروه نمونه، که یکی از معیارهای لازم در تشخیص ناتوانی یادگیری است و آزمون خواندن و نارساخوانی استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS نسخه 21 و روش تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل نشان داد که برنامه آموزش روان نمایشگری بر تنظیم هیجان دانش آموزان مبتلابه نارساخوانی تأثیر معنادار دارد (0001/0>P). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که برنامه آموزش روان نمایشگری در تنظیم مؤثر هیجان دانش آموزان مبتلابه نارساخوانی مؤثر است. به طوری که دانش آموزان بعد از دریافت این رویکرد علاوه بر کاهش هیجانات منفی و بهبود تنظیم هیجانات مثبت، در زمینه های دیگری مانند رفتارهای بین فردی و اجتماعی نیز بهبود نشان دادند. بنابراین تمرکز بر مهارت های تنظیم هیجان به عنوان عامل مهمی در تداوم اختلالات یادگیری، می تواند در طراحی مداخلات پیشگیرانه و کاهش بروز اختلالات روان شناختی ناشی از آن مفید باشد.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر فرسودگی تحصیلی، پذیرش اجتماعی و عواطف دانش آموزان دچار ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر فرسودگی تحصیلی، پذیرش اجتماعی و عواطف دانش آموزان دچار ناتوانی یادگیری بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری و جامعه آماری ۵۱۳ دانش آموز پسر دچار انواع ناتوانی یادگیری پایه سوم تا پنجم ابتدایی ارجاع داده شده به مرکز اختلال یادگیری آموزش و پرورش بوشهر در سال تحصیلی 139۶-139۵ بود. از میان آن ها به روش نمونه گیری در دسترس ابتدا 160 نفر که ویژگی های لازم را داشتند؛ فهرست شدند و سپس 34 نفر انتخاب و در گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه های فرسودگی تحصیلی برسیو، سالانووا و اسچفلی (2007)، پذیرش اجتماعی فورد و رابین 1970، عواطف ویلیامز، کمپل و آهرانز (1997) و برنامه آموزشی تنظیم هیجان آلن، مک هاگ و بارلو ۲۰۰۹ بود که طی ۸ جلسه ۵/۱ ساعته یک بار در هفته در مورد گروه آزمایش اجرا شد. داده های حاصل از اجرای پرسشنامه ها در مورد دو گروه در سه مرحله اندازه گیری، با استفاده از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش تنظیم هیجان بر فرسودگی تحصیلی (۲۳۲/۳ =F، ۰۱۳/0 =P)، پذیرش اجتماعی (۴۶۷/۴ =F، ۰۰۱/0 =P) و عواطف (۳۲۷/۴ =F، ۰۲۱/0 =P) اثر داشته و این تأثیر در مرحله پیگیری دو ماهه پایدار مانده است. نتیجه گیری: از آنجا که آموزش تنظیم هیجان سبب ارتقاء تعامل فرد با هم سال ها، افزایش آگاهی، پذیرش و ابراز هیجان های او می شود، می توان از آن به عنوان روش مداخله ای مؤثری برای کاهش فرسودگی تحصیلی و افزایش پذیرش اجتماعی و بهبود عواطف دانش آموزان دچار انواع ناتوانی یادگیری و دانش آموزان دچار اختلال های مشابه استفاده کرد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی در مقایسه با تنظیم هیجان بر سازگاری دانش آموزان نوجوان دچار اختلال کاستی توجه/فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی و تنظیم هیجان بر سازگاری دانش آموزان دچار اختلال کاستی توجه/فزون کنشی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه و جامعه آماری 341 دانش آموز پسر ارجاع داده شده به مرکز مشاوره آموزش و پرورش شهرستان اسلام شهر در سال تحصیلی 96-1395 بود. از این جامعه 45 دانش آموز 14 تا 16 ساله که بالاترین نمره را در مقیاس اختلال کاستی توجه/فزون کنشی کانرز، ایرهارد و اسپارو (1999) و کم ترین سطح سازگاری را در مقیاس سازگاری سینها و سینگ 1993 کسب کردند انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه کاربندی شدند. ذهن آگاهی کابات زین (1992) و تنظیم هیجان آلن، مک هاگ و بارلو (2009) در 8 جلسه 90 دقیقه ای یک بار در هفته به شکل گروهی به گروه های آزمایشی آموزش داده شد. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش ذهن آگاهی و تنظیم هیجان بر بهبود سازگاری (89/8=F، 006/0=P)، (54/12=F، 001/0=P) و همچنین بر کاهش نشانگان کاستی توجه/فزون کنشی (87/9=F، 004/0=P)، (59/16=F، 001/0=P) موثرند؛ و این تاثیرها در مرحله پیگیری پایدار مانده است. نتیجه گیری: از آن جا که آموزش تنظیم هیجان، بر تعامل فرد با هم سال ها و اجتماع به شکل مستقیم تاثیرگذار است، و از سوی دیگر به نظر می رسد شامل مؤلفه ذهن آگاهی نیز باشد تا فرد بتواند به تنظیم هیجان خویش بپردازد، از این رو می توان آن را نسبت به آموزش ذهن آگاهی برایارتقای سطح سازگاری و کاهش نشانگان کاستی توجه/فزون کنشی دانش آموزان روش موثرتری به شمار آورد.
الگوی ساختاری روابط بین ذهن آگاهی و بهزیستی روان شناختی بر اساس نقش میانجیگر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در زنان دچار سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین نقش میانجیگر تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین ذهن آگاهی و بهزیستی روان شناختی زنان دچار سرطان سینه بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری تمام زنان دچار سرطان سینه تحت نظر انجمن یاس و درمانگاه تخصصی جوادالائمه در شهر کرمان با حداقل دارای یکبار سابقه جراحی در سال ۱۳۹۶ به تعداد 413 نفر بود. از میان آن ها به روش نمونه برداری هدف مند ۲۱۵ نفر انتخاب شدند و به طورانفرادی به مقیاس ذهن آگاهی، توجه و هشیاری براون و ریان (2003)، تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی، کراج و اسپینهون (2001) و بهزیستی روان شناختی ریف (1989) پاسخ دادند. پس از کنار گذاشتن 14 پرسشنامه مخدوش و 1 داده پرت، داده ها با روش الگویابی معادله های ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در سطح 001/0 =P ضریب مسیر کل و مستقیم بین ذهن آگاهی و بهزیستی روان شناختی (384/0 =β) و راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان و بهزیستی روان شناختی (582/0 =β) معنادار است و راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان ارتباط بین دو متغیر ذهن آگاهی و بهزیستی روان شناختی را میانجیگری می کند (259/0- =β). نتیجه گیری: این نتایج بیانگر آن است که ذهن آگاهی می تواند بر بهزیستی روان شناختی زنان دچار سرطان سینه از طریق به کارگیری راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان تأثیرگذار باشد؛ بنابراین پیشنهاد می شود که درمان زنان دچار سرطان سینه در محیط هایی مملو از آرامش و حمایت کافی و با ارائه خدماتی مانند ذهن آگاهی صورت گیرد تا آن ها بتوانند با استفاده از راهبردهای تنظیم شناختی مثبت، بهزیستی روان شناختی خود را ارتقا دهند.
پایه های انگیزشی و هیجانی حسادت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حسادت یک هیجان دردناک و ناخوشایند است که منجر به احساس پستی، خشونت و رنجش از اینکه ویژگی ای مورد دلخواه فرد است که در تصرف دیگران است می باشد. حسادت از هیجاناتی است که در اکثر فرهنگ ها دیده می شود. دلیل اهمیت شناخت حسادت، در خشونت همراه با آن است که منجر به رفتارهای پرخاشگرانه می شود. طبیعت خصومت آمیز حسادت در بسیاری از جرم و جنایت های عمومی و تعارض های درون گروهی دیده می شود. حسادت هم چنین با تمایلات نابودگر مانند تمایل برای از بین بردن پیامدهای فردی برای کم رنگ کردن نقاط مثبت فرد مورد حسادت مرتبط است. حسادت با تمایل برای نابود کردن چیزهای خوبی که دیگران دارند و یا احساس لذت از این که فرد مورد حسادت یا حتی گروهی که به آن ها حسادت می شود شکست بخورند؛ حتی اگر مستحق رنج و شکست نباشند، ارتباط دارد. برای اولین بار فروید حسادت را برای دختران به کار برد و حسرت و رشک آلت مردانه را عنوان کرد. اما در واقع آلت مردانه نماد جامعه ی مردسالارانه برای مردان و زنان بود تا اینکه رشک به یک عضو فیزیکی باشد. فروید حسادت را در گروه های مختلف نیز عنوان کرد، به عنوان مثال در کودکان به خصوص در هم شیر ها، در کودک بزرگتر به کودکان تازه متولد شده و کوچکتر حسادت دیده می شود. پس از فروید، ملانی کلاین، اولین روان تحلیل گری بود که حسادت را در تئوری اش به کار برد. ملانی کلاین در کتاب حسادت و قدرشناسی، نظراتش راجع به حسادت را عنوان می کند. تئوری ملاین کلاین بر مبنای ارتباط مادر و کودک و نماد سینه مادر است. مفهوم اصلی خیال کلاین، کارهای وی روی اشیای درونی، و فهم وی از سائق های مرگ و زندگی، سوپر ایگو و عقده ادیپی به فهم دلیل بروز حسادت و مکان آن، چطور بروز پیدا می کند و چطور در درمان های روان کاوی عمل می کند، بسیار کمک کرده است. وی هم چنین معتقد بود که حسادت نوعی غریزه ی انکار زندگی و مخربی است که مملوء از خشم است (به دلیل حجم زیاد مباحث، خلاصه ای از نظریه ملانی کلاین در مورد حسادت به طور جداگانه در پیوست آمده است). در این پژوهش در ابتدا به تعریف حسادت، بیان انواع حسادت، دلایل ایجاد حسادت، پایه های انگیزشی و هیجانی حسادت و ویژگی های آن می پردازیم. سپس مطرح خواهیم کرد که افراد به چه کسانی با چه ویژگی هایی حسادت می کنند. پیامد های روانی و اثر حسادت بر رفتارها را مطرح خواهیم کرد. سپس تعدادی از جدیدترین پژوهش ها در زمینه ی حوزه های مختلف حسادت مطرح و مورد بحث قرار خواهد گرفت. نهایتا نقدی بر تمام مقالات و مباحث ارائه شده عنوان خواهد شد.
اثربخشی زوج درمانی متمرکز بر هیجان بر صمیمیت هیجانی و جنسی زوج های ناسازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زوج درمانی متمرکز بر هیجان رویکردی کوتاه مدت و ساختاریافته برای درمان و بهبود روابط آشفته است که بر چرخه های منفی تعاملی پایدار، در اثر آسیب پذیری هیجانی عمیق توجه دارد و بر کاهش آشفتگی زوجی از راه مداخله در سطح هیجانی به ویژه پاسخ های هیجانی دل بستگی محور کوشش می نماید. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی متمرکز بر هیجان بر صمیمیت هیجانی و جنسی زوج های ناسازگار انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش دربرگیرنده 100 زوج از زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز (مهرآوران، ندای زندگی و مرکز تحقیقات علوم رفتاری دانشگاه شهید چمران اهواز) در فصل پاییز 1396 بود. نمونه پژوهش دربرگیرنده 3 زوج (۶ نفر) از زوج های مراجعه کننده به این مراکز بودند که با توجه به نتایج پرسشنامه سازش یافتگی زوجی (اسپانیر، 1976) با خط برش 101 و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش از طرح آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهم زمان استفاده شد. برای سنجش صمیمیت هیجانی و جنسی زوج ها از خرده مقیاس های صمیمیت هیجانی و صمیمیت جنسی، مقیاس ارزیابی شخصی صمیمیت شافر و السون (1981) استفاده شد. پروتکل زوج درمانی متمرکز بر هیجان در سه مرحله خط پایه، مداخله ی 10 جلسه ای به صورت هفتگی (نشست های 90 دقیقه ای) و پیگیری ۲ ماهه اجرا گردید. داده ها به روش های ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تجزیه وتحلیل گردید. یافته ها نشان داد که زوج ها در مرحله درمان در صمیمیت هیجانی (82/33%) و صمیمیت جنسی (88/34%) بهبود را تجربه کردند؛ بنابراین یافته های پژوهش روشنگر این است که زوج درمانی متمرکز بر هیجان با تغییر چرخه های تعاملی منفی بر افزایش صمیمیت هیجانی و جنسی زوج های موردبررسی تأثیر دارد.
اثربخشی آموزش برون ریزی نوشتاری هیجان ها بر خودکارامدی و کنترل عواطف در دانش آموزان مضطرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی برون ریزی نوشتاری هیجان ها بر خودکارامدی و کنترل عواطف در دانش آموزان مضطرب بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه آزمایش، گروه گواه، و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری دانش آموزان دبیرستان شهید صادقی به تعداد 600 نفر بود. پس از آزمون غربالگری اضطراب در مورد 200 نفر، 30 دانش آموز که بیش ترین نمره را در اضطراب داشتند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و پس از همتاسازی در گروه آزمایش و گواه هر گروه 15 نفر جایگزین شدند. ابزار پژوهش سیاهه اضطراب بک و استیر (1990)، آزمون خودکارامدی شرر و مادوکس (1982)، آزمون کنترل عواطف ویلیمایز و چاملز (1997) و مداخله های افشای نوشتاری هیجان ها پنه بیکر (1995) 4 جلسه 30 دقیقه ای هر هفته یک جلسه بود. داده ها با استفاده از روش آماری کواریانس و روش واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها : یافته ها تفاوت معناداری را به واسطه تاثیر آموزش برون ریزی نوشتاری هیجان ها بین نمره های دو گروه آزمایش و گواه و پایداری نتایج را در مرحله پیگیری در متغیرهای خودکارامدی (67/23 =F، 001/0 =P)، در کنترل عواطف (1/10 =F، 001/0 =P) و در اضطراب (09/11 =F، 001/0 =P) نشان داد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان روش درمانی برون ریزی نوشتاری هیجان ها را به عنوان شیوه ای آسان، کم هزینه، موثر و کارآمد با قابلیت کاربرد وسیع در کاهش علائم اضطراب، بهبود خودکارامدی و کنترل عواطف به کار برد.
پیش بینی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر اساس فرایندهای ارتباطی خانواده و کمال گرایی در دختران نوجوان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
291-310
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش تعیین برازش الگوهای مفهومی پژوهش در پیش بینی راهبردهای مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان بر اساس فرایندهای ارتباطی خانواده و ابعاد کمال گرایی بود . روش : روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم تهران به تعداد 1196812 نفر در سال ۱۳۹۴ بود. از میان آن ها به روش تصادفی خوشه ای از شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز، پنج دبیرستان با نام های فریده سلیمی، ندای حق، سمیه، وحدت اسلامی و علویان و از هر دبیرستان دو کلاس و درنهایت 500 نفر انتخاب شدند و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنسفکی، کرایج و اسپینهاون (2001)، فرایندهای خانواده سامانی (1387)، و شناختارهای کمال گرایی چندبُعدی کابوری و تاننو (2004) را تکمیل کردند. پس از حذف داده های پرت 3 آزمودنی، داده های 497 نفر با استفاده از روش الگویابی معادله های ساختاری تحلیل شد. یافته ها : یافته ها رابطه مثبت معیارهای فردی (418/0=β، 001/0=P) و رابطه منفی نگرانی بیش از حد (193/0-=β، 001/0=P) را بر راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان و نیز رابطه مثبت نگرانی بیش از حد را بر راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان (567/0=β، 001/0=P) نشان داد. رابطه فرایندهای ارتباطی خانواده بر راهبردهای مثبت تنظیم هیجان (321/0=β، 001/0=P) مثبت و بر راهبردهای منفی تنظیم هیجان (200/0-=β، 001/0=P) منفی بود. نتیجه گیری : از آن جا که افراد با معیارهای فردی بالا و دارای فرایندهای مطلوب ارتباطی خانواده، بیش تر از راهبردهای مثبت و افراد دارای نگرانی بیش از حد، بیش تر از راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان استفاده می کنند؛ بنابراین برای این که افراد به ویژه نوجوانان بتوانند راهبردهای مثبت تنظیم هیجانی را اتخاذ کنند؛ پیشنهاد می شود بالینگرها و مربیان بر آموزش کمال گرایی مثبت و فرایندهای ارتباطی خانواده تمرکز کنند.
اثربخشی آموزش راهبردهای تنظیم هیجان بر افزایش تاب آوری و دلمشغولی های تحصیلی در دانش آموزان دختر نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۰ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
501-521
حوزه های تخصصی:
هدف : این پژوهش با هدف تعیین تأثیر آموزش راهبردهای تنظیم هیجان بر تاب آوری و دلمشغولی تحصیلی دانش آموزان نوجوان انجام شد. روش : روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه و پیگیری دو ماهه، و جامعه آماری 820 دانش آموز دختر دوره اول متوسطه رامسر در سال تحصیلی 95-94 بود. به روش تصادفی خوشه ای دو دبیرستان آذرهوش و رضی کاظمی و از هر دبیرستان 3 کلاس و از هر کلاس 40 نفر انتخاب، و در دو گروه آزمایش و گواه کاربندی شد. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تاب آوری تحصیلی ساموئلز و وُو (2009) و مقیاس دلمشغولی تحصیلی فردریکس، بلومنفلد و پاریس (2004) استفاده شد. دانش آموزان گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 60 دقیقه ای، هفته ای یک جلسه تحت آموزش راهبردهای تنظیم هیجان گروس (2014) قرار گرفتند و در پایان و نیز پس از گذشت دو ماه در مرحله پیگیری، مجدداً هر دوگروه به پرسشنامه ها پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد که آموزش تنظیم هیجان باعث افزایش تاب آوری (470/4=F، 021/0=P) و دلمشغولی تحصیلی (309/7=F، 001/0=P) دانش آموزان گروه آزمایش شده، و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار مانده است. نتیجه گیری : می توان با آموزش راهبردهای تنظیم هیجان به دانش آموزان باورهای نامناسب و رفتارهای غیر منطقی آن ها را اصلاح کرد و با ایجاد شناخت هیجان ها و آموزش نحوه تعدیل هیجان ها ، تاب آوری و دلمشغولی تحصیلی آن ها را ارتقاء بخشید.
نقش میانجی گر دل بستگی به هم سال ها در رابطه بین دل بستگی به پدر و مادر و نمویافتگی هیجانی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۱ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
215-235
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش تعیین میزان رابطه بین دل بستگی به پدر و مادر و هم سال ها با نمویافتگی هیجانی نوجوانان و نقش میانجی گر دل بستگی به هم سال ها بود. روش : روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری 3553 دانش آموز دختر و پسر 18-16 ساله در 96 دبیرستان دولتی منطقه یک شهر تهران در سال تحصیلی 94-93 بود. بر اساس جدول کرجسی-مورگان 1970 حجم نمونه 500 نفر برآورد و با روش نمونه گیری در دسترس، دبیرستان پسرانه شهید مطهری و رضایی راد و دخترانه نظر و خدیجه کبری و از هر دبیرستان 6 کلاس انتخاب شد. داده ها با سیاهه تجدیدنظر شده دل بستگی پدر و مادر و هم سال های آرمسدن و گرنبرگ 1987 و سنجه نمویافتگی هیجانی سینک و بهارگاوا 1974 که نمره گذاری آن وارونه و نمره کم در آن به معنای نمویافتگی بیش تر است گردآوری و پس از حذف داده های مخدوش 159 نفر و پرت 7 نفر، داده های 334 نفر تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد دل بستگی به مادر (292/0- = r، 004/0=P)، به پدر (337/0- = r، 004/0=P) و هم سال ها (292/0- = r، 008/0=P) با نمویافتگی هیجانی نوجوانان رابطه دارد. دل بستگی به پدر و هم سال ها در مجموع تبیین کننده 14 درصد از پراکنش نمویافتگی هیجانی نوجوانان بود (001/0=P) و در رابطه بین دل بستگی به پدر و مادر و نمویافتگی هیجانی، دل بستگی به هم سال ها نقش میانجی گر را داشت ( 181/0- =β، (005/0P=). نتیجه گیری : برای پیشگیری و درمان مشکلات روانی-اجتماعی نوجوانان توجه بیش تر به تأثیر دل بستگی نوجوانان به هم سال ها در سلامت هیجانی آن ها بایسته است.
مقایسه تنظیم شناختی هیجان و تاب آوری در دانش آموزان معتاد به اینترنت و دانش آموزان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
579-596
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و میزان تاب آوری در دانش آموزان دختر معتاد به اینترنت و دانش آموزان عادی بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع علی-مقایسه ای و جامعه آماری تمام دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر کاشان در نیمسال اول سال تحصیلی 95-1394 به تعداد 3402 نفر بود. از میان ۲۰ مدرسه به روش نمونه گیری تصادفی ساده ۵ مدرسه با نام های نرگس، خدیجه کبری، فاطمه زهرا، شاهد و امیرالمؤمنین انتخاب شد. سپس بر اساس پیشنهاد ون وورهیس و مورگان (2007)، و بر اساس نمره آزمون اعتیاد به اینترنت یانگ (۱۹۹۸) و نیز غربال گری ۵۵ دانش آموز معتاد به اینترنت و ۵۵ دانش آموز عادی انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون (2001)، مقیاس تاب آوری کانر-دیویدسون (۲۰۰۳) و آزمون اعتیاد به اینترنت یانگ (۱۹۹۸) بود. داده ها پس از حذف ۱۰ پرسشنامه مخدوش و ۲ داده پرت، با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری و آزمون t تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد تفاوت دو گروه دختران معتاد به اینترنت و عادی در مؤلفه های پذیرش (۳۷۸/۴=F، ۰۳۹/0=P)، تمرکز مجدد مثبت (۳۱۱/۷=F، ۰۰۸/0=P)، تمرکز مجدد برنامه ریزی (۲۹۴/۱۵=F، ۰۰1/0=P)، دیدگاه پذیری (۷۸۳/۷=F، ۰۰۶/0=P)، ملامت خویشتن (۰۲۱/۱۳=F، 0۰1/0=P)، نشخوارگری (۰۱۹/۸=F، 0۰۶/0=P)، ملامت دیگران (۶۳۵/۱۱=F، ۰۰1/0=P) و تاب آوری (912/6 =t، ۰۰۱/0=P) معنادار است. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود والدین و مربیان با پرورش مهارت های شناختی، تنظیم هیجان و تاب آوری در دوران کودکی، از آسیب های احتمالی مانند اعتیاد به اینترنت در دوران نوجوانی و بزرگ سالی پیشگیری کنند.
رابطه ترس از تصویر بدنی و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان با ترس از زایمان مادران باردار نوبت اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۳ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
391-407
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین رابطه ترس از تصویر بدنی و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان با ترس از زایمان مادران باردار بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری زنان نخست زای سه ماهه آخر بارداری شهر کرمانشاه در سال ۱۳۹۶ به تعداد 239 نفر بود. بر اساس جدول کرجسی-مورگان 1970، تعداد نمونه 144 نفر برآورد و به روش نمونه گیری در دسترس 158 نفر پس از رعایت ملاک های ورود از بین زنان باردار مراجعه کننده به مراکز خدمات جامع سلامت ثامن الائمه، شهید رجایی، حاج افغانیان، شهید مطهری، وحدت و سجادیه انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسشنامه ترس از تصویر بدنی لیتلتون، اکسام و پوری (2005)، تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی، کرایج و اسپینهوون (2001) و انتظار زایمان ویژما (1998) بود. پس از کنار گذاشتن 12 پرسشنامه مخدوش، داده های 146 نفر به روش رگرسیون گام به گام تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بیشترین متغیر تبیین کننده واریانس ترس از زایمان به ترتیب مربوط به ترس از تصویر بدنی (384/0 =β، 01/0 =P) راهبردهای منفی نظم جویی شناختی هیجان (231/0 =β، 01/0 =P) و راهبردهای مثبت نظم جویی شناختی هیجان (172/0 =β، 01/0 =P) است. نتیجه گیری: از آنجا که هر اندازه زنان باردار نوبت اول، نگرانی بیشتری درباره تصویر بدنی داشته باشند و از راهبردهای منفی نظم جویی شناختی هیجان استفاده کنند؛ ترس از زایمان بیشتری را تجربه خواهند کرد؛ پیشنهاد می شود که روان درمانگران و مشاوران با اصلاح نگرش این قشر در مورد تصویر بدنی و آموزش به کارگیری راهبردهای مثبت نظم جویی شناختی هیجان، ترس از زایمان و آسیب های ناشی از آن را کاهش دهند.
پیش بینی شدت درد در بیماران مبتلا به درد مزمن بر اساس ناگویی هیجانی: نقش واسطه ای سیستم بازداری رفتاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف هدف از این پژوهش، پیش بینی شدت درد بر اساس میزان ناگویی هیجانی در بیماران مبتلا به درد مزمن بود؛ به گونه ای که در این رابطه، سیستم بازداری رفتاری نقش میانجی و اهمیت زیادی داشت. مواد و روش ها این پژوهش از نوع همبستگی و با رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری عبارت بود از بیماران 20 تا 60 ساله مبتلا به درد مزمن که در بهار تا پاییز 1396 به کلینیک درد ماهان و کلینیک جامع طب فیزیکی و کلینیک توان بخشی آرمان در تهران مراجعه کرده بودند. 488 بیمار مبتلا که سابقه حداقل 3 ماه دردهای مزمن اسکلتی عضلانی داشتند، به صورت هدفمند انتخاب شدند و پرسش نامه های ناگویی هیجانی تورنتو، سیستم بازداری/ فعال ساز رفتاری و مقیاس درجه بندی عددی شدت درد را پاسخ دادند. تحلیل یافته ها با استفاده از نرم افزار SmartPLS انجام شد. یافته ها شدت درد با ناگویی هیجانی و سیستم بازداری رفتاری در سطح 0/01، و با سیستم جنگ/ گریز در سطح 0/05 همبستگی مثبت معنادار داشت. ناگویی هیجانی با سیستم بازداری رفتاری در سطح 0/01 همبستگی مثبت معنادار داشت. ناگویی هیجانی (34/6=t و 29/0=β)، میزان فعالیت سیستم بازداری رفتاری (77/3=t و 17/0=β) و میزان فعالیت سیستم جنگ/ گریز (26/4=t و 18/0=β) توانستند واریانس شدت درد را تبیین کنند. ناگویی هیجانی توانست تبیین کننده میزان فعالیت سیستم بازداری رفتاری (03/8=t و 30/0=β) و سیستم فعال ساز رفتاری (83/2=t و 14/0-=β) باشد. نتیجه گیری رابطه میان ناگویی هیجانی و شدت ادراک درد، رابطه خطی ساده نیست، بلکه سیستم بازداری رفتاری که برون دادی از سنخ اجتناب های رفتاری دارد، می تواند این رابطه را تحت تأثیر قرار دهد.
روابط ساده و چندگانه ویژگی های شناختی و نگرانی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و وسواس بی اختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین روابط ساده و چندگانه باورهای فراشناختی، تحمل ناپذیری بلاتکلیفی، شناخت های کمال گرایانه و اجتناب شناختی با نگرانی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و اختلال وسواس بی اختیاری بود. تعداد 66 بیمار (52 زن، 14 مرد) مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و 74 بیمار (51 زن، 23 مرد) مبتلا به اختلال وسواس بی اختیاری به شیوه نمونه برداری هدفمند در دو شهر یزد و تهران انتخاب شدند و پرسشنامه نگرانی پن (PSWQ)، پرسشنامه باورهای فراشناختی (MCBQ)، مقیاس تحمل ناپذیری بلاتکلیفی (IUS)، سیاهة شناخت های کمال گرایانه (PCI) و پرسشنامه اجتناب شناختی (CAQ) را تکمیل کردند. یافته ها نشان دادند بین متغیرهای پیش بین با نگرانی در هر دو گروه همبستگی مثبت وجود دارد. بهترین پیش بینی کننده های نگرانی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و اختلال وسواس بی اختیاری به ترتیب باورهای فراشناختی و تحمل ناپذیری بلاتکلیفی بودند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت اگرچه نگرانی از عناصر مشترک بین اختلال اضطراب فراگیر و اختلال وسواس بی اختیاری محسوب می شود، تعیین کننده های آن در این دو اختلال متفاوت هستند.
نقش واسطه ای استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی و راهبردهای نظم دهی شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تعیین نقش واسطه ای استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا، و راهبردهای نظم دهی شناختی هیجان بود. 511 دانشجو (269 دختر، 242 پسر) به صورت داوطلب در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد سیاهه دلبستگی بزرگسال (AAI؛ بشارت، 1384، 2011)، پرسشنامه نظم دهی شناختی هیجان (CERQ؛ گارنفسکی و کرایج، 2006) و مقیاس استحکام من (ESS؛ بشارت، 1386) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان دادند بین سبک دلبستگی ایمن با راهبردهای سازش یافته و سازش نایافته نظم دهی شناختی هیجان به ترتیب رابطه مثبت و منفی معنادار وجود دارد. بین سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با راهبردهای سازش یافته و سازش نایافته نظم دهی شناختی هیجان به ترتیب رابطه منفی و مثبت معنادار به دست آمد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان دادند که استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی و دو دسته راهبردهای سازش یافته و سازش نایافته نظم دهی شناختی هیجان تأثیر واسطه ای دارد و این تأثیر جزیی است. سبک های دلبستگی ایمن و ناایمن از طریق استحکام من در دو جهت متضاد تغییرات مربوط به راهبردهای سازش یافته و سازش نایافته نظم دهی شناختی هیجان را پیش بینی کردند.
مقایسه راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان در پسران دارای اختلال یادگیری و پسران عادی در مقطع دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره شانزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۶۴
581-597
حوزه های تخصصی:
پژوهش ها حاکی از آنند که اختلالات یادگیری در سنین دبستان شیوع بالایی دارد و از طرف دیگر استفاده از راهبردهای ناسازگار نظم جویی شناختی هیجان، در تمامی گروه های سنی، همبودی جدی با اختلالات دیگر دارد. هدف از پژوهش حاضر مقایسه راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان در کودکان دارای اختلال یادگیری و کودکان عادی است. این پژوهش در گروه پژوهش های توصیفی و از نوع علّی- مقایسه ای قرار می گیرد. بدین منظور ۵۰ دانش آموز در دو گروه دارای اختلال یادگیری و بدون اختلال یادگیری، در مقطع دبستان، به صورت نمونه گیری در دسترس از مدارس شهر مشهد انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات پرسشنامه راهبردهای نظم جویی هیجان- نسخه کودکان- (گارنفسکی، 2001) که دارای نُه زیرمقیاس است، در اختیار ۲۵ دانش آموز دارای اختلال یادگیری که در دبستان های ویژه این اختلال مشغول به تحصیل بودند و ۲۵ دانش آموز عادی قرار گرفت. درستی و قابلیت اعتماد ابزار محرز گردید. نتایج تحلیل های آماری، در آزمون تی وابسته، حاکی از این بود که گروه دانش آموزان عادی و دچار اختلال یادگیری در استفاده از راهبردهای سازگار نظم جویی شناختی هیجان، تفاوت معناداری با یکدیگر نداشتند. در مقابل گروه دارای اختلال یادگیری تفاوت معناداری در استفاده از متغیر راهبردهای ناسازگار نسبت به گروه عادی نشان دادند. تفاوت در سطح (0/05 >P ) معنادار بود. میانگین سبک های ناسازگارانه نظم جویی هیجان در دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری نسبت به دانش آموزان سالم تفاوت معنادار نشان داده است (0/017= P ) . این بدان معناست که دانش آموزان دچار اختلال یادگیری نسبت به دانش آموزان عادی نظم جویی هیجانی ناسازگارانه بیشتری داشته و بیش از دانش آموزان عادی به ملامت خود می پردازند .
مقایسه ادراک زمان محرک های دارای بار هیجانی در افراد مبتلا به افسردگی اساسی و گروه بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افسردگی اختلال خلقی می باشد که تجربه ی ذهنی فرد از زمان را تغییر می دهد. از سوی دیگر هیجان می تواند بر ادراک فرد از زمان اثر بگذارد. اهمیت ادراک زمان برای انجام فعالیت ها و بیش بینی وقایع آینده بر همه آشکار است. هدف از این پژوهش مقایسه تأثیر محرک های دارای بار هیجانی مختلف (شاد، غمگین و خنثی) بر ادراک زمان افراد دارای اختلال و بدون اختلال افسردگی اساسی بود. روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی _ تحلیلی بود. با مراجعه به کلینیک های روان پزشکی شهرستان نجف آباد تعداد 15 نفر مبتلا به اختلال افسردگی اساسی با تشخیص روان پزشک به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. همچنین تعداد 15 نفر بدون اختلال در گروه بهنجار قرار گرفتند. هر دو گروه از نظر سن و جنس همتا شدند. لازم به ذکر است برای تشخیص بهتر از افراد هر دو گروه آزمون افسردگی بک گرفته شد. سپس آزمون افتراق زمان با استفاده از پارادایم ادبال در چهار مرحله بر روی هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که افراد دارای اختلال افسردگی اساسی الگوی متفاوتی از افتراق زمان نسبت به افراد بدون این اختلال داشتند، به طوری که تمایل به کمتر تخمین زدن زمان محرک ادبال در گروه افسرده دیده شد. نتیجه گیری: خلق غم در افراد افسرده با کندی سرعت ساعت درونی در ارتباط است که کندی سرعت ساعت باعث کمتر تخمینی زمان می شود. همچنین اختلال در توجه در بیماران افسرده اثبات شده که منجر به تحریف در پردازش زمان و کاهش حساسیت آنها به زمان می شود در نتیجه قضاوت زمان را در این افراد مختل می سازد.
ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامه هیجان آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۵
213 - 232
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامه هیجان آگاهی در جامعه دانش آموزان شهرتبریز بود. به این منظور تعداد ۵۸۵ دانش آموز از دانش آموزان دختر و پسر مناطق پنجگانه شهر تبریز با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. سپس پرسشنامه هیجان آگاهی بر روی آنها اجرا شد. همچنین پرسشنامه های آلکسی تیمیا تورنتو و هوش هیجانی شوت به منظور بررسی روایی همگرا، همراه با پرسشنامه اصلی توسط نمونه تکمیل شد. سپس با استفاده از روش های آماری همبستگی، تحلیل عوامل و تحلیل واریانس داده ها مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل عاملی به روش تحلیل مولفه های اصلی نشانگر استخراج شش مولفه تمایز هیجان ها، مشارکت کلامی هیجان ها، آشکارسازی هیجان ها، آگاهی بدنی، توجه به هیجان های دیگران و تحلیل هیجان ها بود که در مجموع ۱۳/۵۲ واریانس را تبیین می کرد. ضریب اعتبار پرسشنامه به روش بازآزمائی برای کل پرسشنامه ۸۲/۰ و برای مولفه ها بین ۶۲/۰تا ۷۹/۰ محاسبه شد. همچنین محاسبه ضرایب همبستگی بین مولفه های هیجان آگاهی و مقیاس آلکسی تیمیا و هوش هیجانی نشان داد که پرسشنامه فوق از روایی ملاکی بالا و خوبی برخوردار است.در نهایت مقایسه نمرات دختران و پسران در مولفه های آگاهی هیجانی نشان داد که تفاوت بین دو گروه در تمامی مولفه ها به استثنای مولفه مشارکت کلامی هیجان ها معنادار است. بنابراین پرسشنامه هیجان آگاهی دارای ویژگی های روانسنجی لازم برای جامعه دانش آموزان می باشد.
بررسی نقش میانجی گری همدلی و تنظیم هیجانی در ارتباط بین سبک های دلبستگی با صفات تاریک شخصیت در نوجوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف هدف پژوهش حاضر بررسی روابط همبستگی و ترسیم مدل میانجی گری تنظیم هیجانی و همدلی بین سبک های دلبستگی و صفات تاریک شخصیتی بود. مواد و روش ها به این منظور، ۳۵۰ دانش آموز نوجوان از مدارس شهر بوشهر در سال تحصیلی ۹۷-۱۳۹۶ بر اساس نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. سپس پرسش نامه صفات تاریک، دشواری تنظیم هیجانی، سبک های دلبستگی و همدلی بین شرکت کنندگان پژوهش توزیع شد تا پاسخ دهند. داده های جمع آوری شده به منظور بررسی اهداف پژوهش، با استفاده از نرم افزار لیزرل به شیوه همبستگی و تحلیل مسیر، تحلیل شدند. یافته ها نتایج نشان داد همبستگی معناداری بین مؤلفه های صفات تاریک شخصیتی، همدلی، دشواری تنظیم هیجانی و سبک های دلبستگی وجود دارد (P<۰/۰۵). همچنین الگوی مدل یابی تحلیل مسیر نشان دهنده نقش میانجی گری دشوای تنظیم هیجان و همدلی بین سبک های دلبستگی و صفات تاریک بود (P<۰/۰۵). نتیجه گیری نتایج از این فرضیه حمایت کرد که سبک های دلبستگی می تواند موجب گرایش های صفات تاریک شود و دشواری تنظیم هیجان و همدلی می تواند نقش میانجی در این رابطه داشته باشد.