مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
هیجان
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: سرطان چهارمین بیماری مزمن شایع است که بر عملکرد طبیعی زندگی و سلامت روان بیماران تأثیر منفی دارد. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی با رویکرد قرآنی بر هیجانات منفی، کیفیت و جهت گیری زندگی در مبتلایان به سرطان پستان شهر تهران انجام شد. روش کار: این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی زنان مبتلا به سرطان پستان از بین مراجعه کنندگان به بیمارستان کسرای شهر تهران بود که بر اساس معیارهای ورود به پژوهش و پرسش نامه های فرم کوتاه افسردگی، اضطراب و استرس؛ کیفیت زندگی و جهت گیری زندگی بیمارانی که دارای بالاترین نمرات بودند با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی به گروه های آزمایش و گواه (15 = 2 n = 1 n) تقسیم شدند (30 = n). گروه آزمایشی هشت جلسه مداخله ی درمانی 60 دقیقه یی طی یک جلسه در هفته دریافت کرد اما گروه کنترل مداخله یی دریافت نکرد. اطلاعات به دست آمده با روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس چندمتغیّری تحلیل شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است و پژوهشگران هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه های آزمایش و کنترل در کاهش هیجانات منفی اضطراب، افسردگی و استرس وجود داشت (05/0>P). علاوه براین، در نمرات کیفیت زندگی و جهت گیری زندگی دو گروه نیز تفاوت معنا دار بود (05/0>P). نتیجه گیری: آموزش مهارت زندگی با رویکرد قرآنی بر شاخص های روان شناختی مبتلایان به سرطان در پیوند با مراقبت پزشکی استاندارد اثر سودمندی بر سلامتی و کاهش هیجانات منفی خواهد داشت.
پیش بینی بخشودگی زناشویی بر اساس تنظیم هیجان، دلبستگی به خدا و راهبرد مقابله دین محور در زنان دارای تجربه خشونت خانوادگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
115-128
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: ساختار بعضی از خانواده ها شرایط را برای اعمال خشونت علیه زنان فراهم می آورد. خشونت، سلامت و امنیت خانواده را تهدید می کند. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی بخشودگی زناشویی بر اساس تنظیم هیجان، دلبستگی به خدا و راهبردهای مقابله دین محور در زنان دارای تجربه خشونت خانوادگی انجام شده است. روش کار: این پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روان درمانی شهر تهران در سال 1396 بود که از بین آنان 300 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس های بخشش زناشویی، تنظیم شناختی-هیجانی، دلبستگی به خدا و مقابله مذهبی بود و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی و رگرسیون انجام شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد که متغیّرهای تنظیم هیجانی (61/0=r و 05/0>P)، دلبستگی به خدا (48/0=r و 05/0>P) و راهبرد مقابله دین محور (52/0=r و 05/0>P) با بخشودگی زناشویی در زنان دارای تجربه خشونت خانگی رابطه مثبت و معناداری داشت و به صورت معناداری توانست 8/41 درصد از تغییرات مربوط به بخشودگی زناشویی را در زنان دارای تجربه خشونت خانگی پیش بینی کند (05/0>P). نتیجه گیری : با توجه به نتایج مطالعه می توان گفت راهبرد مقابله دین محور، دلبستگی ایمن نسبت به خدا و تنظیم هیجان در میزان بخشش زناشویی مؤثر است. بنابراین در برنامه ریزی های مسئولان آشناسازی زنانِ دارای تجربه خشونت خانگی با سازه های اسلامی-معنوی و مدیریت هیجان ضروری به نظر می رسد.
پیش بینی پیوند با مدرسه بر اساس خوش بینی تحصیلی و طرحواره های هیجانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رابطه دانش آموزان با مدرسه یکی از مهم ترین ابعاد تحصیلی است، متغیرهای متعددی می توانند در این ارتباط دخیل باشند و آن را تحت تاثیر قرار دهند. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف پیش بینی پیوند با مدرسه بر اساس خوش بینی تحصیلی و طرحواره های هیجانی صورت گرفت. روش : پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن عبارت بودند از کلیه دانش آموزان مقطع دوم متوسطه شهر کنگاور در سال تحصیلی 99-1398. تعداد 200 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های پیوند با مدرسه رضایی شریف و همکاران(1390)، پرسشنامه خوش بینی تحصیلی شیرر و کارور و پرسشنامه طرحواره های هیجانی لیهی بود. داده های بدست آمده با استفاده ازspss نسخه 23 با روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که بین خوش بینی و طرحواره های هیجانی با پیوند با مدرسه دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین 52 درصد از کل واریانس پیوند با مدرسه دانش آموزان بر اساس خوش بینی و طرحواره های هیجانی قابل پیش بینی می باشد. نتیجه گیری: بر همین مبنا می توان متغیرهای پیش بین را از مولفه های مهم و کلیدی در رابطه و پیوند دانش آموزان با مدرسه به شمار آورد و آگاهی والدین و هم چنین معلمان از این مهم می تواند به تعمیق و تقویت پیوند با مدرسه دانش آموزان منجر شود.
اثر بخشی درمان شناختی رفتاری در نشانگان ضربه عشق، حالات خلقی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در افراد با تجربه شکست عاطفی
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۰
217 - 203
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی درمان شناختی رفتاری در نشانگان ضربه عشق، حالات خلقی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر افراد با تجربه شکست عاطفی انجام شده است. از نظر گردآوری داده ها تک آزمودنی، از نظر اجرا میدانی و از نظر ماهیت کمی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دختران در دامنه سنی ۱۸ تا 30 سال با تجربه شکست عاطفی در سال 1400 بودند که به روش نمونه گیری هدمند ودردسترس انتخاب گردیدند. در این مطالعه از پرسشنامه های ضربه عشق راس(1999)، تنظیم شناختی هیجان گازنفسکی و کرایچ(2006) و حالات خلقی برومز(2007) استفاده گردید. داده های مطالعه با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی همچون میانگین، انحراف استاندارد، حداقل و حداکثر و آزمونهای آماری درصد بهبودی، شاخص d کوهن (اندازه اثر) و نمودارهای دیداری ترسیمی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس اندازه اثر بدست آمده و درصد بهبودی محاسبه شده اثر بخشی درمان شناختی رفتاری در نشانگان ضربه عشق و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در افراد با تجربه شکست عاطفی تحقیق معنی دار شدند ولی در حالات خلقی معنی دار نبود . بنابراین می توان نتیجه گرفت که مداخله درمان شناختی رفتاری بر نشانگان ضربه عشق و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان اثربخش می باشد.
تفاوت درک اطلاعات هیجانی زنان و مردان مبتلا به آلزهایمر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
241 - 259
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات پژوهشی که تحت تاثیر تفاوت های جنسیتی قرار دارد، مسئله تولید و درک هیجان است. اینکه در درک حالات چهره، دیدن فیلم، شنیدن موسیقی، و در نهایت درک نوای گفتار هیجانی، در زنان نسبت به مردان چه تفاوت هایی وجود دارد در تحقیقات متعددی بررسی شده است. در پژوهش حاضر هدف این است تا تاثیر نوای گفتار هیجانی به عنوان ابزار ارتباطی غیرکلامی در مقابل محتوای واژگانی هیجانی بر روی درک اطلاعات هیجانی سالمندان بالای 65 سال( 12 نفر، به عنوان گروه کنترل) و نیز بیماران مبتلا به آلزهایمر(12 نفر) در سطح خفیف تا متوسط به تفکیک زن و مرد بررسی شود. برای انجام این تحقیق از پایگاه داده گفتار هیجانی زبان فارسی استفاده شده است. بر اساس یافته های این پژوهش در گروه بیماران مبتلا به آلزهایمر، در هیجان خشم و ترس، درک زنان در مقابل مردان بیشتر با نوای گفتار هیجانی صورت می گرفت اما در هیجان های شادی، غم و چندش مردان بیشتر از نوای هیجانی و زنان برعکس، بیشتر از محتوای واژگانی برای درک این هیجان ها استفاده می کردند. بنابر این زنان و مردان بسته به نوع هیجان عکس العمل های متفاوتی نشان می دهند و این تفاوت به عوامل زیستی و نیز به روابط و مهارت های اجتماعی افراد بستگی دارد. زیرا با تجربه کردن و ارزیابی وقایع زندگی، هیجان های مختلف درک می شوند.
کاربست جرم شناسی فرهنگی در تحلیلِ بزهکاری کودکان و نوجوانان با تکیه بر مفاهیمِ کارناوال، آدرنالین و زندگی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جرم شناسی فرهنگی به عنوان رویکرد نظریِ متمرکز بر مطالعه بافت فرهنگیِ جرم و بزهکاری، محصول دهه 1990 میلادی است. این جرم شناسی که به اعتبار برخورداری از روش شناسی کیفی، در نقطه مقابل جرم شناسی های سنّتی و کمّی قرار می گیرد، در راستای مفهوم سازی پدیده هایِ بزهکارانه و کژروانه، توجّه ویژه ای به تمامی عناصر فرهنگیِ پویا در بیرون و درون بزهکار داشته و از این رو، سعی در درک همدلانه و فهم عمیقِ احساسات، هیجانات، لذّات و وجدی دارد که ارتکاب برخی جرایم و بزه ها برای مرتکبانشان به همراه دارند. تمرکز ماهوی بر این عوامل و بهره مندی از روش قوم شناسی، سبب گردیده تا مسیر تحلیلیِ جرم شناسی فرهنگی در حوزه بزهکاری کودکان و نوجوانان در دنیای متکثّر و پست مدرن معاصر، کارآمد و قابل پیاده سازی باشد. در این میان، «کارناوال»، «آدرنالین» و «زندگی دوم» به عنوانِ مفاهیمی استعاری، ابزاری بی بدیل و از نقاط ثقلی اند که مطالعات این جرم شناسی متفاوت و مدرن بر مدار آنها انجام می شود.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر هیجان و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر فاجعه پنداری و بهزیستی ذهنی در افراد بهبود یافته از بیماری کووید- 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۹) مجموعه مقالات کووید- ۱۹
373 - 389
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر هیجان و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر فاجعه پنداری و بهزیستی ذهنی در افراد بهبود یافته از بیماری کووید- 19 انجام شد. روش پژوهش: پژوهش از نوع پژوهش های نیمه تجربی سه گروهی (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) همراه با سه مرحله (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه) بود. جامعه آماری شامل کلیه بهبودیافتگان از بیماری کووید-19 که در سه ماه اول سال 1400 از بیمارستان امام رضا (ع) در مشهد، مرخص شده اند بود. از این جامعه 45 نفر با روش نمونه گیری در دسترس مبتنی بر هدف و با استفاده از ملاک های ورود انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری (آزمایش1 و آزمایش2 و گواه) جایگزین شدند. گروه آموزش (1) ده جلسه 90 دقیقه ای درمان مبتنی بر هیجان و گروه آموزش (2) هشت جلسه 90 دقیقه ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کردند، در حالی که گروه گواه آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه فاجعه پنداری سولیوان (2009) و پرسشنامه بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو (2003) بود. روش تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مختلط به کمک نرم افزار spss22 انجام گردید. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد میانگین نمرات فاجعه پنداری و بهزیستی ذهنی در گروه های آزمایش نسبت به گروه گواه، در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری پیدا کرد (0.001>P). این نتایج در مرحله پیگیری نیز پایدار ماند. همچنین نتایج نشان داد بین اثربخشی دو گروه درمان مبتنی بر هیجان و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد تفاوت معناداری یافت نشد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر هیجان و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند به عنوان روش های مداخله ای مؤثر در کاهش فاجعه پنداری و ارتقاء بهزیستی ذهنی در افراد بهبود یافته از بیماری کووید- 19 مورد توجه قرار گیرد.
تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر آسیب های اجتماعی و روانی دانش آموزان مدارس متوسطه اول شهرستان قم در سال تحصیلی 96-1395(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر آسیب های اجتماعی و روانی دانش آموزان مدارس متوسطه اول شهرستان قم در سال تحصیلی 96-1395 به اجرا درآمد. پژوهش به روش شبه آزمایشی و اجرای طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه کنترل و آزمایش و با آرایش تصادفی در مورد آزمودنی های همتا انجام گردید. جامعه آماری تحقیق حاضر، 7791 نفر از دانش آموزان دختر و پسر شهرستان قم بودند که تعداد 100 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته نگرش سنج خشونت و اعتیاد به سیگار و سنجش استرس و هیجان بوده که پایایی آن به روش آلفای کرونباخ معادل 0.78 تعیین گردید و به صورت پیش آزمون و پس آزمون در بین گروه های آزمایش و کنترل اجرا گردید. داده های گردآوری شده از طریق آزمون های کوواریانس و تی مستقل تحلیل گردید. یافته ها نشان می دهد که آموزش مهارت های زندگی با اطمینان 99% بر میزان خشونت، اعتیاد به سیگار، استرس و هیجان دانش آموزان متوسطه اول مؤثر بوده و سبب کاهش میزان هریک از مؤلفه های فوق در گروه آزمایش گردیده است. آموزش مهارت های زندگی بر کاهش آسیب های اجتماعی و روانی دانش آموزان مؤثر می باشد و برگزاری آموزش مهارت های زندگی توسط مشاوره مدرسه امری الزامی می باشد. بنابراین نتایج حاکی از تأثیر مثبت آموزش مهارت های زندگی بر کاهش آسیب های اجتماعی و روانی در دانش آموزان مدارس متوسطه قم بوده است.
تأثیر سنجه های کالبدی- فضایی خیابان شهری بر تحریک هیجانی عابرین پیاده با استفاده از EEG(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۴
47 - 62
حوزه های تخصصی:
محیط می تواند سبب ایجاد هیجان های مثبت و منفی درشهروندان گردد. بخش مهمی از اهمیت هیجان به دلیل تأثیری است که بر رفتار افراد دارد. زیرا استخراج پاسخ های هیجانی یکی از بهترین راه های فهم حوزه های مختلف تجربه و ادراک، از تصمیم گیری تا تعاملات اجتماعی است. امروزه مشکلات سلامت روان و تأکید بر افزایش تعاملات اجتماعی موجب توجه هرچه بیشتر به موضوع هیجان گردیده اما در بین مطالعات انجام شده تأثیر عوامل کالبدی_فضایی کمتر موردتوجه قرارگرفته است. از این روی، هدف پژوهش حاضر از یک سو بررسی تأثیر سنجه های کالبدی_فضایی خیابان شهری بر تحریک هیجانی عابرین پیاده، با قراردادن فرد در محیطی شبه حقیقی و ازسوی دیگر، ارزیابی دقت و امکان سنجی بهره گیری از یک ابزار جدید سنجش عصبی در مطالعات حوزه شهرسازی است. مقاله حاضر به روش تجربی_آزمایشی و با شبیه سازی ۱۸ آزمون از تیپ های مختلف خیابان شهری انجام شده است. دو روش گزارش های شخصی(SAM) و الکتروانسفالوگرافی(EEG) برای سنجش هیجان انتخاب گردید. پس از تأیید داده های مستخرج از ۵۰ آزمون شونده توسط آزمون سلامت و استروپ، تحلیل داده ها به روش کمی_ آماری انجام شد. نتایج نشان می دهد شکل و فرم، اندازه و محصوریت، وجود عنصرفضایی وکالبدی کانون توجه و تأکید، نفوذپذیری در ساختار فضایی، شکستگی در مسیر و تغییر چشم انداز، ریتم های دوبعدی و سه بعدی جداره و شکل و فرم کنج تقاطع، بر سطح خوشایندی، برانگیختگی و کنترل هیجانی اثرگذار است. اما عقب رفتگی و پیش آمدگی کالبدی تأثیری در برانگیختگی و نفوذپذیری بصری تاثیری در خوشایندی ندارد. همچنین داده های (EEG) مستخرج از دستگاه هدست (MindWave MW001) مورداستفاده به خوبی می تواند هیجانات افراد را استخراج نموده، درنتیجه به عنوان یک ابزار بالقوه برای ارزیابی مداخلات طراحی محیطی در حوزه معماری و شهرسازی مناسب است. همچنین نتایج پژوهش حاضر با ارائه تأثیرات روانشناسانه طراحی شهری یک خیابان کمک می نماید که قبل از هرگونه اقدام در طراحی خیابان شهری، با علم برنحوه تأثیرگذاری آن اقدامات برهیجان عابرین پیاده، بتوان با گزینش و طراحی مناسب عناصر و ویژگی های کالبدی فضا، سبب تحریک هیجان های مثبت و کاهش سطح هیجان های منفی و درنهایت ارتقای سلامت روان شهروندان گردید.
تبیین انعطاف پذیری نورونی از نگرۀ تجویز قرآن به مناسک عبادی و بازتاب آن در اشتدادپذیری ایمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۱)
151 - 175
حوزه های تخصصی:
برخلاف خوانش سنتی از نظریه تکامل که نگره ای پایین به بالا دارد و کنش های انسانی از جمله باورمندی دینی را مقهور علیت ژنی و مم ها معرفی می کند، خوانش نوین نگره ای بالا به پایین دارد و سازوکارهایی را ارائه می کند که طی آن چگونگی بروز ژن ها از بالاترین سطوح زیستی کنترل می شود. انعطاف پذیری نورونی[1] از جمله این سازوکارهاست. مسئله این پژوهش واکاوی و تبیین مؤلفه های اشتدادپذیری ایمانِ اختیاری در چارچوب مفهومی ِنوروبیولوژیک و مقایسه آن با مؤلفه های مناسک عبادی، به ویژه نماز، مطابق آموزه های قرآنی است. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و به صورت مقایسه ای صورت گرفته است و یافته های تحقیق نشان می دهد وجود سه مؤلفه همپوشان در مناسک دینی توصیه شده قرآنی و یادگیری در دانش اعصاب، یعنی تکرار، توجه و هیجان، به انعطاف پذیری نورونی و اشتداد ایمان فرد منجر می شود. این مهم توجیه کننده علیت ذهنی و مقوّم سطحی از اختیارگرایی در ایمان است.
نقش باورهای معرفت شناختی در خودکارآمدی و هیجانات تدریس معلمان آموزش ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
237 - 254
حوزه های تخصصی:
باورهای معلم در مورد ماهیت دانش نقش مهمی بر خودکارآمدی و هیجانات تدریس او دارد. بدین منظور پژوهش حاضر به بررسی تأثیر باورهای معرفت شناختی بر خودکارآمدی و هیجانات تدریس معلمان آموزش ویژه می پردازد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه ی آماری، شامل کلیه معلمان ابتدایی شاغل در مدارس دانش آموزان با نیازهای ویژه استان مازندران در سه گروه معلمان کم توان ذهنی، نابینا و ناشنوا شهرستان بابل بوده که بر اساس روش خوشه ای تک مرحله ای شهرستان بابل به صورت تصادفی انتخاب و در این خوشه کلیه اعضا به تعداد 96 نفر مورد بررسی قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها، از سه پرسش نامه باورهای معرفت شناختی شومر، پرسش نامه خودکارآمدی معلم و پرسش نامه هیجانات تدریس معلمان استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های ضرایب همبستگی اسپیرمن، تحلیل رگرسیون خطی چندگانه به شیوه گام به گام استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که خودکارآمدی با مؤلفه سریع دانستن یادگیری، ساده دانستن دانش، باور به ذاتی دانستن توانایی و قطعی دانستن دانش رابطه منفی دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که باور به ذاتی بودن توانایی یادگیری قدرت پیش بینی خودکارآمدی را دارد. هم چنین یافته ها نشان داد که ذاتی دانستن توانایی یادگیری، ساده دانستن دانش، و سریع دانستن یادگیری با لذت رابطه منفی دارند. به طور کلی معلمان دارای باورهای معرفت شناختی خام بیشتر در کلاس هیجانات منفی را تجربه می کردند. در تحلیل رگرسیون بجز یادگیری سریع سایر مولفه های باورهای معرفت شناختی توانایی پیش بینی لذت را دارند. یافته های حاصل از این پژوهش بر رشد باورهای معرفت شناختی جهت ارتقاء خودکارآمدی معلمان دانش آموزان با نیازهای ویژه و ایجاد هیجان مثبت تدریس تأکید دارد.
اثر بخشی مدل هیجان بر مبنای روان پویشی دوانلو بر خود تنظیمی و پیشرفت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
567 - 585
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی مدل هیجان برمبنای روان پویشی دوانلو بر خود تنظیمی و پیشرفت تحصیلی بود. روش: این مطالعه در زمره مطالعات نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه و پیگیری بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از بین دانشجویان دانشکده های توان بخشی و روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران در نیمسال دوم تحصیلی 98-1397 که دارای نمره معدل (دو ترم متوالی) کمتر از 12 بودند، تعداد 40 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. سپس آن ها به صورت تصادفی به دو گروه 20 نفری تحت عنوان آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابزار اندازه گیری در پژوهش پرسشنامه خود تنظیمی ریان و کانل (1989)، نمره معدل تحصیلی و پروتکل محقق ساخته آموزش هیجان مبتنی بر روان پویشی دوانلو بود. داده های پژوهش با استفاده از واریانس اندازه های تکراری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل هیجان بر مبنای روان پویشی دوانلو بر تنظیم شناخته شده (69/44=F، 001/0=P)، تنظیم درون فکنی شده (55/5=F، 025/0=P)، انگیزش درونی (55/41=F، 001/0=P) و تنظیم بیرونی (64/45=F، 001/0=P) و همچنین معدل پیشرفت تحصیلی (01/32=F، 001/0=P) موثر است و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. (p<0.01). نتیجه گیری با آموزش و افزایش آگاهی افراد از احساس ها و اضطراب و مکانیسم های دفاعی می توان خود تنظیمی و پیشرفت تحصیلی در آنان را تقویت کرد.
اثربخشی خودنظم بخشی هیجانی بر افزایش خودتنظیمی زوجین تازه ازدواج کرده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
658 - 672
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی خودنظم بخشی هیجانی بر افزایش خودتنظیمی زوجین تازه ازدواج کرده بود. روش: روش پژوهش نیمه تجربی با گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش زوجین تازه ازدواج کرده دانشگاههای تهران، الزهرا و شهید بهشتی بودند که طی فراخوان عمومی از کلیه دانشجویان متاهلی که کمتر از 3 سال از ازدواجشان گذشته بود دعوت به همکاری شد و از بین آنها تعداد 30 زوج انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (15 زوج) و گواه (15 زوج) گمارده شدند. گروه آزمایش مداخله هفتگی را به شکل گروهی در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. هر دو گروه در سه مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: یافته ها تفاوت معناداری را بین عملکرد دو گروه آزمایش و گواه در نمره خودنظم بخشی ارتباطی (54/27=F، 001/0=P)، و تکاپوی ارتباطی (91/20=F، 001/0=P) در مرحله پس آزمون و پیگیری نشان داد. نتیجه گیری: از آنجا که آموزش خودنظمی بخشی هیجانی باعث افزایش خودتنظیمی زوجین تازه ازدواج کرده می شود، لذا روانشناسان و مشاوران می توانند برای کمک به زوجین تازه ازدواج کرده از این روش بهره مند شوند.
رابطه شناخت و هیجان در قرآن و روان شناسی
حوزه های تخصصی:
رابطه بین هیجان و شناخت موضوعی است که توجه محققان روان شناسی را در طول تاریخ این رشته به خود جلب کرده است. در حالی که نظریه های قدیم بر مجزا انگاشتن این دو حیطه تأکید کردند، نظریه های جدید شواهد زیاد و گسترده ای در ارتباط تنگاتنگ بین این دو حیطه ارائه کرده اند. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین شناخت و هیجان در قرآن و روان شناسی است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که آیا از دیدگاه قرآن و روان شناسی بین شناخت و هیجان ارتباط وجود دارد و این ارتباط چگونه است؟ از روش توصیفی تحلیلی برای بررسی متن قرآن و متون روان شناسی استفاده شده و بر اساس نتایج به دست آمده از پژوهش های روان شناسی، هیجان ها و عواطف مختلفی مثل غم، شادی، خشم و اضطراب می تواند بر روی درک، قضاوت، استدلال، توجه، حافظه و تصمیم گیری افراد اثر بگذارد. از طرفی نوع قضاوت و ارزیابی افراد از محرک های محیطی می تواند نوع، شدت و تداوم هیجان را تعیین کند. همچنین از منظر قرآن، شناخت و هیجان رابطه ای دوطرفه و علّی بر روی یکدیگر داشته و جهت رفتار را تعیین می کنند. این یافته با نتایج به دست آمده از تحقیقات جدید در روان شناسی مطابقت دارد. تلویحات به دست آمده از نتایج در تفسیر آیات مرتبط با این دو مقوله، خودشناسی و تربیت دینی بحث شده است.
بهره گیری از الگوی هَیجامَد در تهیه و تدوین فرهنگ های لغت فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
171 - 193
حوزه های تخصصی:
در گذشته، فرهنگ های لغت صرفاً به عنوان ابزارهایی تکنیکی در یافتن معانی واژگان به یاری خوانندگان و نویسندگان می شتافتند، اما امروزه علاوه بر اینکه حاوی حجم بیشتر و دقیق تری از اطلاعات واژگانی هستند، ضرورت دارد در زمینه های اجتماعی، روانشناختی و فرهنگی نیز ایفای نقش نمایند. این فرهنگ ها به مثابه آینه ای تمام نما، باید بتوانند تمامی رفتارهای زبانی، اجتماعی و هیجانی گویشوران یک زبان را به تصویر کشند. به بیان دیگر، تا چندی پیش، مطالعات فرهنگ نویسی بدون توجه به ماهیت اجتماعی زبان و بار احساسی واژگان صورت می گرفت، اما در سال های اخیر، فرهنگ نویسی در ایران جان تازه ای یافته است. امروزه، تقریباً همه متخصصان معترف اند که تهیه و تدوین فرهنگ های لغت بدون توجه به ابعاد اجتماعی-فرهنگی واژگان غیرممکن به نظر می رسد. فرهنگ نویسی به عنوان یک دانش میان رشته ای، ضرورت دارد علاوه بر دستاوردهای حوزه زبانشناسی، از دستاوردهای سایر حوزه های مرتبط چون جامعه شناسی و روانشناسی نیز بهره گیرد. بر این اساس، جستار کنونی بر آن بوده است تا در پرتوی الگوی هَیجامَد (هیجان+ بسامد حواس) و با بهره گیری از مفهوم نوظهور وزن فرهنگی، پیشنهاداتی برای تألیف و تهیه فرهنگ های لغت فارسی ارائه دهد که به نظر می رسد تاکنون مورد کم توجهی یا بی توجهی مؤلفان این فرهنگ ها واقع شده اند. به بیان دقیق تر، در این جستار سعی بر آن بود تا با تأکید بر ضرورت درج اطلاعات روانشناختی فرهنگیِ مداخل واژگانی در فرهنگ های لغت، لزوم ثبت مؤلفه هایی نظیر «بسامد»، «هیجان»، «حس» و در نهایت «هَیجامَد» برای واحدهای واژگانی مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
مکانیزم"وال سال وا " وتاثیر آن بر بیان بازیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگرچه مکانیزم وال سال وا، پیش از این در نیمه دوم قرن 17مطرح بوده، اما در گفتاردرمانی، کارکرد خود را حدوداً از30سال پیش، به ثبوت رسانده است. با این وجود، در محدوده آموزش بیان جهت هنرهای نمایشی، نادیده گرفته شده است. مقاله موجود، بیش از آنکه بخواهد به گفتار درمانی بپردازد، قصد دارد با طرح ویژگی های مکانیزم فوق، نیاز به مطالعه هرچه بیشتر آن را متذکر شود، چرا که علاوه بر تاثیرگذاری مکانیزم وال سال وا بر جریان آسیب شناسی بیان، مطالعه زیباشناسی بیان در محدوده آموزش را نیز در بر می گیرد. پس از شناخت محدوده اشتراکات آسیب شناسی بیان و زیباشناسی بیان، فرایند و عوامل تاثیرگذار بر شکل نهایی گفتار بررسی می شود. نشان خواهیم داد، مکانیزم مطروحه بسیار متغیر، و در عین حال جدانشدنی از فرایند احساسی درجریان تولید گفتار می باشد. سپس به بررسی تاثیرات هیجانی و روانی براین مکانیزم وخروجی نهایی آن پرداخته، سعی شده با پیشنهاد نمونه هایی از تمرینات، تاحد مقدور، تاثیرات مکانیزم را کنترل کرده، محققین و دست اندرکاران حوزه تولید هنرهای نمایشی را در جهت شناخت و توجه بیشتر به (مکانیزم وال سال وا) جلب نماید.
مقایسه اثربخشی آموزش شفقت خود و درمان هیجان مدار در کاهش آسیب پذیری روانی- بدنی مادران کودکان با ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش شفقت به خود و درمان هیجان مدار در کاهش آسیب پذیری روانی- بدنی مادران دارای کودک ناتوان یادگیری انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و یک پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری مادران کودکان ناتوان یادگیری مراجعه کننده به مرکز مشاوره پیوند در سال تحصیلی 1399-1400 در شهرستان ملارد بودند. 45 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در یک گروه آزمایش 15 نفره تحت برنامه آموزش شفقت خود، یک گروه آزمایش 15 نفره تحت درمان هیجان مدار و یک گروه 15 نفره کنترل جایگزین شدند. چک لیست علائم SCL-25 دراگوتیس و همکاران (1974) روی سه گروه و برنامه های آموزش شفقت خود گیلبرت (2014) برای یک گروه آزمایش و درمان هیجان مدار گولدمن و گرینبرگ (2015) برای گروه آزمایش دیگر اجرا و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش شفقت خود و درمان هیجان مدار آسیب پذیری روانی- بدنی را کاهش می دهند (01/0P<). درمان هیجان مدار تاثیر بیشتری دارد و این تاثیرات در مرحله پیگیری پایدار بودند. از آن جایی که آموزش شفقت خود و درمان هیجان مدار احتمالا منجر به تغییر، تجربه و پذیرش هیجان ها می شوند، آسیب پذیری مادران را کاهش می دهند. بنابراین می توان از این روش های کارآمد برای بهبود سلامت مادران کودکان ناتوان یادگیری استفاده کرد.
اثربخشی درمان راهبردی راه حل مدار بر نشانه های هیجانی، شناختی، انگیزشی و زیست شناختی اختلال افسردگی اساسی زنان و مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲)
116 - 133
هدف: هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان راهبردی راه حل مدار بر نشانه های هیجانی، شناختی، انگیزشی و نشانه های زیست شناختی اختلال افسردگی اساسی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف تحقیق کاربردی بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی زنان و مردان مراجعه کننده به مرکز مشاوره و روان شناختی ذهن زیبای شهر بجنورد در سال 99-1398 بود که به روان پزشکان، روان شناس و متخصصان بهداشت روانی مراجعه کرده و متخصصان مرکز برای آن ها تشخیص اختلال افسردگی اساسی داده بودند. نمونه این پژوهش شامل 30 نفر از جامعه مذکور می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با استفاده از شیوه تصادفی سازی ساده در دو گروه درمان راهبردی راه حل مدار (15=n) براساس پروتکل کوئیک (2008) و گروه گواه (15=n) گماشته شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه افسردگی (محقق ساخته) به دست آمد. در بخش آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی از روش تحلیل واریانس با اندازه های مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان راهبردی راه حل مدار بر کاهش نشانه های هیجانی (16/41=F، 001/0>P)، شناختی (87/12=F، 001/0>P)، انگیزشی (93/4=F، 035/0=P)، و زیست شناختی (85/29=F، 001/0>P) اختلال افسردگی اساسی اثربخش بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت درمان راهبردی راه حل مدار بر نشانه های هیجانی، شناختی، انگیزشی و نشانه های زیست شناختی اختلال افسردگی اساسی موثر بود و می توان از این درمان در جهت کاهش مشکلات افراد دارای افسردگی اساسی بهره برد.
تبیین نظریه هوش هیجانی دانیل گلمن بر اساس آراء علامه طباطبایی(ره)
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵)
53 - 67
هوش هیجانی یک عنصر بنیادین از رفتار انسان است که جدا از هوش شناختی عمل می کند. این هوش، با تعادل برقرار کردن بین احساسات و عقل، می تواند انسان را به حداکثر کامیابی برساند. علامه طباطبایی معتقد است که عقل عملی می تواند با تعدیل احساسات، برای انسان جلب منفعت نماید. بنابراین، می توان هوش هیجانی را در قلمرو عقل عملی تعریف نمود. هدف از این پژوهش آن است که با روش تحلیلی- توصیفی، نظریه ی هوش هیجانی گلمن را از طریق دیدگاه علامه در باب معرفت نفس و عقل عملی، تبیین نماید. یافته های پژوهش نشان می دهد که نفس انسان مدرک اصلی هیجان است و هیجان از جمله کیفیات نفسانی است که توسط قوای شهویه و غضبیه ایجاد می شود. هم چنان که هوش هیجانی تعدیل هیجانات را بر عهده دارد ، عقل عملی نیز قوای شهویه و غضبیه را تعدیل می کند و همان طور که این هوش بر خودآگاهی مبتنی است؛ نظریه معرفت نفس علامه طباطبایی نیز بر خودآگاهی متکی است. کلید واژگان: هوش هیجانی، هیجان، معرفت نفس، عقل عملی، دانیل گلمن، علامه طباطبایی
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت خود و روان درمانی بین فردی بر نظم دهی هیجانی و همجوشی شناختی در بیماران مبتلا به چاقی
مقدمه: چاقی یک بیماری پیچیده با سبب شناسی چند فاکتوری است که گاهی علت و معلول بیماری دیگری از جمله دیابت است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت خود و روان درمانی بین فردی بر نظم دهی هیجانی و همجوشی شناختی در بیماران مبتلا به چاقی انجام شد. روش: روش پژوهش کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به بیماری چاقی شهر اراک در سال ۱۳۹۸ بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد ۴۵ نفر انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه درمان مبتنی بر شفقت خود (۱۵ نفر)، روان درمانی بین فردی (۱۵ نفر) و گروه کنترل (۱۵ نفر) جایگزین شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان و پرسشنامه همجوشی شناختی بود. تحلیل داده ها از طریق تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین دو گروه آزمایش و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (۰/۰۱> P )، همچنین روان درمانی بین فردی نسبت به درمان مبتنی بر شفقت خود دارای اثربخشی بیشتری در بهبود مهارت های نظم دهی هیجانی (۲۷/۵۷ =F و ۰/۰۰۱> P ) و کاهش همجوشی شناختی (۳۲/۸۳۵ =F و ۰/۰۰۱> P ) بود. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش، روان درمانی بین فردی با افزایش بهبود مهارت های نظم دهی و کاهش همجوشی شناختی، منجر به بهبود هیجانات در مبتلایان به چاقی شد؛ بنابراین پیشنهاد می شود از این روش ها در کنار سایر روش های درمانی در جهت بهبود کیفیت زندگی زنان مبتلا به چاقی استفاده شود.