مقالات
حوزه های تخصصی:
شهرها همواره مکانی برای ابداع، نوآوری و خلاقیت هستند. در واقع شهر خلاق محیط مساعدی برای تربیت خلاقیت انسانی است که زمینه پرورش خلاقیت ساکنین خود را فراهم می آورد. پژوهش حاضر، در صدد ارزیابی وضعیت شاخص های شهرخلاق در مناطق پنج گانه شهر زاهدان می باشد. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی و به لحاظ هدف کاربردی می باشد. اخذ داده ها و اطلاعات به دو صورت اسنادی و میدانی (پرسشنامه) در پنج شاخص؛ مشارکت، تنوع شهری، سرزندگی فضاهای شهری، تکنولوژی ارتباطی، کارایی و اثربخشی، صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل ساکنان شهر زاهدان( 575116 نفر) بوده و حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 323 نفر محاسبه و به صورت تصادفی ساده توزیع گردید. بمنظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Spss و آزمون های آماری تی تک نمونه ای، تحلیل واریانس و تحلیل رگرسیون چندمتغیره بهره گرفته شد. نتایج حاصل از تحلیل واریانس حاکی است که در میان مناطق پنج گانه شهر زاهدان به لحاظ شاخص-های شهر خلاق تفاوت معنی داری وجود دارد. بطوریکه منطقه پنج و یک به ترتیب با میانگین (88/2) و (81/2) در رتبه ی اول و دوم و منطقه چهار و سه به ترتیب با میانگین (85/1) و (70/1) در بدترین وضعیت قرار دارند. همچنین، نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان می دهد از میان شاخص های مورد بررسی، بدترین وضعیت را شاخص مشارکت با میانگین (83/1) و شاخص سرزندگی فضاهای شهری با میانگین (20/2)، داشته اند، شاخص تنوع شهری با میانگین (44/2) و شاخص کارایی و اثربخشی با میانگین (53/2)، هم پایین تر از حد متوسط می باشند و شاخص تکنولوژی ارتباطی با میانگین (84/2) بالاترین امتیاز را در میان شاخص ها به خود اختصاص داده است. در جمع بندی نهایی، بر اساس میانگین کلی شاخص های شهر خلاق، شهر زاهدان، پایین تر از میانگین حد متوسط و دارای وضعیت نامطلوبی می باشد. اینک بمنظور تحقق شهرخلاق در زاهدان، متناسب با یافته های پژوهش، راهبردهای رهگشا در متن مقاله ارائه گردیده است.
کارآفرین یا تولیدکننده؟ سنت های مردسالارانه، هویت های جنسیتی و ماندگاری کسب و کار تأملی بر فعالیت زنان در بخش کشاورزی نواحی روستایی دوردست مطالعه موردی: دهستان جیرستان، شهرستان شیروان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، به شناسایی هویت زنان شاغل در بخش کشاورزی -با محتوای در برابر و یا سازش با آموزه های پساتولیدگرایی و ابتکارات کارآفرینانه درجهت تولید محصولات کیفیت دار و سالم و منطبق با اصول زیست محیطی- به منظور تصور از خود به عنوان کارآفرین و یا تولیدکننده پرداخته شده است. مطالعات میدانی در 17 سکونتگاه روستایی دهستان جیرستان از توابع بخش سرحد شهرستان شیروان (کوهستانی و دوردست با سبقه عشایری) انجام گرفتهو روستابودگی های جنسیتی متفاوتی را در خود جای داده است که زنان در روستا عهده دار مسئولیت مدیریت کشاورزی و مردان در شهر (به امید یافتن شرایط کاری و درآمدی بهتر)حضور داشته و دخالتی در امور این بخش ندارند. هویت های کشاورزی از طریق روش تحلیل کیفی با رویکرد تحلیل محتوا و مصاحبه با 57 نفر از زنان جیرستانی که حضور تمام وقت در مزرعه داشتند، استخراج شده است. تحلیل تجربیات زنان جیرستانی در کشاورزی منجر به شناسایی 478 کد اولیه، 19 زیر طبقه و 4 طبقه اصلی و 1 درون مایه شد. نتایج به دست آمده نشان داد که زنان جیرستانی خود را تولیدکننده می دانند و کارآفرینی و کارآفرین بودن را تجربه نمی کنند؛ بدین شرح که با تمرکز بر کشاورزی فعلی و تولید محصولات غیرمتعارف (و نه محصولات ارگانیک و سالم و طبیعی)، هم می توان به ابتکارات جدید کارآفرینانه دست یافت و نیازی به اضافه کردن فعالیت به مزرعه و به نوعی تنوع سازی نیست. استدلال نگارنده بر این است که چنین گزینه های جایگزینی از سوی زنان روستایی، به اشتباه در کارهای پژوهشی به منزله «کالایی کردن سنت های محلی» یعنی گرایش به ابتکارات نوین کارآفرینی شناخته می شود؛ درحالی که دغدغه روستاییان درباره عملی نشدن و دوری از «علایق اقتصادی و منافع اجتماعی خود» می باشد که بیانی از وظایف کاری پیشین و آگاهی از سنت است (مکانیسم قدرت و مقاومت محلی).
تحلیلی بر آنومالی های مورفوتکتونیک و ارتباط آن با تغییر ساختارهای تکتونیکی پهنه زاگرس مرتفع و کمربند سنندج-سیرجان در منطقه نمونه قلعه شاهرخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوضه قلعه شاهرخ به عنوانیک زیرحوضه در بالادست حوضه رودخانه زاینده رود تحت تأثیر تکتونیک، زمین شناسی و فرایندهای ژئومورفولوژیکی کواترنر است و به وسیله گسل اصلی زاگرس به دو پهنه ساختاری زاگرس مرتفع و پهنه سنندج- سیرجان تقسیم می شود. در این پژوهش، تحلیل های مورفوتکتونیکی بر اساس مدل رقومی ارتفاعی 5/12 متر انجام گرفت و برای تحلیل شاخص های مورفوتکتونیکی از نرم افزار متلب استفاده شد. تحلیل نقاط رودشکن، بازه ها و نیمرخ آبراهه ها، شاخص هایفعالیت تکتونیکی، مانند تقعر، شیب، گرادیان طولی، نامتقارن و تقارن توپوگرافیک عرضی و هیپسومتری نشان می دهد که حوضه موردمطالعه ازنظر تکتونیکی و فرسایشی فعال است. زیر حوضه های واقع در زون زاگرس مرتفع بیشتر متأثر از تکتونیک و زیرحوضه های زون سنندج سیرجان در بالادست متأثر از تکتونیک و در پایین دست متأثر از فرایندهای فرسایشی هستند، بااین وجود فرایندهای فرسایشی نیز به وسیله عوامل تکتونیکی در بالادست کنترل می شوند. همچنین نتایج این مطالعه نشان می دهد که برخاستگی در امتداد گسل ها باعث توسعه بی نظمی از طریق شبکه های زهکشی شده که مستقیماً در نیمرخ آبراهه ها و ایجاد نقاط رودشکن در تعدادی از زیرحوضه ها نمود پیدا کرده است. همچنین، شاخص تقعر نسبت به تغییرات تکتونیکی از حساسیت کمتری در مقایسه با شاخص شیب برخوردار است و شاخص شیبنسبت به شاخص تقعر، با نرخ برخاستگی صخره ها بیشتر ارتباط دارد؛ از این رو قطعاتی از آب راهه که شاخص شیب متفاوتی دارند، ممکن است مبیّن آشفتگی های تکتونیکیدر سیستم رودخانه ای باشند. نتایج انتگرال هیپسومتری در تمام زیرحوضه ها کمتر از 35/0 است و ازنظر شکل، s شکل یا مقعر هستند که نشان می دهد حوضه ها در وضعیت تکاملی یا انتهای دوران بلوغ قرار دارند. همچنین بررسی نقشه هم پایه نشان می دهد که گسترش نقاط رودشکن در ترازهای مشابه ممکن است مربوط به دوره های برخاستگی هم زمان در حوضه باشد.
بررسی تطبیقی توانمندی های ژئوتوریسم شهرستان الشتر با استفاده از مدل های پرالونگ و پرییرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژئوتوریسم، یکی از گرایش های علمی در ارتباط مشترک با حوزه علوم زمین و گردشگری است که هدف آن شناخت ژئوسایت ها یا مکان های ویژه ژئومورفولوژیک است. در این مقاله به منظور مقایسه دو روش پرالونگ و پرییرا، قابلیت های گردشگری تعداد 15 ژئوسایت در محدوده شهرستان الشتر مورد ارزیابی قرار گرفته است. هدف از این پژوهش، بررسی توانمندی های ژئوتوریسمی شهرستان الشتر و ارائه راهکارهای مدیریتی جذب توریسم است. در روش پرییرا، عیار ژئومورفولوژیکی و مدیریتی و در روش پرالونگ، عیار گردشگری و بهره وری مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج نشان داد که هر دو روش ابعاد متنوعی از توانمندی های ژئوسایت ها را مورد سنجش قرار می دهد. مهمترین ویژگی این دو روش این است که به رغم مشابهت در سنجش عیارهای ژئوتوریستی، هرکدام در عیارسنجی خود متغیّرهای متعدد و متفاوتی را مد نظر قرار داده اند. از میان 15 ژئوسایت براساس مدل پرییرا، کوه گرین با امتیاز 89/14 و دره کهمان با امتیاز 59/14 بیشترین امتیاز و دژ شینه با امتیاز 68/4 کمترین امتیاز را داراست و براساس مدل پرالونگ کوه گرین در عیار ارزش گردشگری با امتیاز 79/0 و عیار ارزش بهره وری با امتیاز 71/0 بیشترین امتیاز و آبشار کاکا رضا با امتیاز 42/0 و غار سمسا با امتیاز 34/0 کمترین امتیاز را داراست. شهرستان الشتر در شمال استان لرستان یکی از پرجاذبه ترین شهرهای استان ازلحاظ ویژگی های طبیعی است که توان لازم برای تبدیل شدن به یک قطب ژئوتوریسم در کشور را داراست. براین اساس هر دو روش دیدگاه جامعی در راستای برنامه ریزی توسعه گردشگری ارائه می کنند
تحلیلی بر مناسبات قدرت در فرایند برنامه ریزی طرح های توسعه شهری نمونه موردی: محور 17 شهریور تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عموماً در طرح های تهیه شده در غالب پروژه های برنامه ریزی شهری، فاصله زیادی میان اهداف طرح و عملیات اجرایی و همچنین ماهیت عمل برنامه ریزی وجود دارد. برنامه ریزی نه یک فرایند خطی، بلکه فرایند پیچیده ای است که کنشگران متعددی را درگیر فرایندهای تصمیم گیری می کند. برنامه ریزان، سیاستمداران، مدیران شهری و... در مناسبات قدرت، می بایست به دور از تنگ نظری ها و بوالهوسی های سیاسی به فعالیت بپردازند. در نظام های مدیریتی کشورهایی همچون ایران، تصمیم گیری های مدیریتی از بالا به پایین موجب رنگ باختگی سایه قدرت کنشگران دیگر در برابر مدیریت شهری می شود. این مقاله به دنبال کشف عوامل مختلفی است که به واسطه آن ها محصول برنامه ریزی تحت تأثیر قرار می گیرد؛ عواملی که در سطح شبکه های درگیر در پروژه، به ساختار قدرت متصل باشند. به منظور تجزیه این عوامل و شناسایی مجموع آن ها به عنوان عوامل مؤثر در مناسبات ارتباطی مشارکت کنندگان و فرایند تصمیم سازی، چند گام اساسی طی شده است؛ در گام اول نظریه های هابرماس و فوکو مورد بررسی قرار می گیرد، در گام دوم به بحث درباره کاستی ها و مکمل بودگی های نظریه آن دو و سخن از جامعه شبکه ای و ارتباط آن با برنامه ریزی پرداخته می شود و در گام سوم، درنهایت با بررسی طرح، محور 17 شهریور پایان می یابد. مقاله پیش ِرو از نوع پژوهش های کاربردی و مبتنی بر روش توصیفی-تحلیلی است که به منظور گردآوری و تحلیل داده ها از نمونه گیری هدفمند، مصاحبه و گروه مرکز استفاده شده است.یافته ها نشان می دهند که در سیستم های مدیریتی از بالا به پایین در کشورهایی همچون ایران، مشارکت مردم در فرایند برنامه ریزی به حداقل می رسد و از مشروعیت یک طرح که می بایست برآیندی از تمام دیدگاه های کنشگران برپایه تعاملی دوجانبه باشد، کاسته می شود.همچنین در طرح ارتقای کیفیت محور 17 شهریور، تعارضات رفع نشده و مکانیزم شهرسازی نتوانسته به انباشت مطالبات مردم پاسخی مناسب دهد و شرایط شکننده ای که هم اکنون حاکم است، زمینه را برای بازگشت به شرایط قبلی این محور در شهرداری تهران فراهم کرده است.
بررسی شکل گیری و توسعه کوه ریگ ها مورد مطالعه: دشت ابراهیم آباد-مهریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کوه ریگ یکی از انواع تجمع رسوبات ماسه ای ریز دانه است که در دامنه برخی کوه ها و تپه های نواحی خشک و نیمه خشک قرار گرفته است. این لندفرم ها برخلاف تپه های ماسه ای، لندفرم های پیچیده ای هستند که تحت تأثیر فرایندهای مختلف به وجود آمده و توسعه پیدا می کنند. این پژوهش به دنبال بررسی چگونگی پیدایش، تحول و دخالت فرایندهای مختلف کوه ریگ واقع بر دامنه کوه های شرقی دشت ابراهیم آباد در غرب شهر مهریز است. برای انجام این مهم، به بررسی جهت و شدت بادهای غالب و فرعی منطقه، همچنین پارامترهای هندسی 11 نمونه رسوبی برداشت شده در امتداد نیمرخ طولی و عمقی کوه ریگ ها پرداخته شد. یافته ها نشان می دهد که جهت و سرعت بادهای غالب به تنهایی سبب شکل گیری و بالارفتن دانه های ماسه برروی دامنه کوه نشده است؛ چراکه در برخی نمونه ها حدود 30 درصد گراول وجود دارد که باد در هیچ شرایطی قادر به جابه جایی آن ها نیست. بررسی جهت بادهای غالب و حتی فرعی نیز با نحوه استقرار و ته نشست کوه ریگ ها، نشان داد که کوه ریگ ها با جهت هیچ کدام از بادها قابل توجیه نیست؛ ازسوی دیگر، این تجمع ماسه ها در پای صخره های سنگی کنگلومرای کرمان قرار گرفته که به سادگی تخریب فیزیکی به شکل دانه ای، به ویژه در آب و هوای سرد پیدا می کند. ازاین نظر، شاکله اصلی کوه ریگ های دشت ابراهیم آباد حاصل فرایند پایین آمدن دانه های ماسه پس از تخریب به شکل هوازدگی فیزیکی کنگلومرای کرمان در دوره های سرد گذشته تحت تأثیر نیروی ثقل است. پس از شکل گیری شاکله اصلی کوه ریگ برروی دامنه، بادها نیز اثرگذار بوده و دانه های ریزتر را از بخش دشت و از داخل رسوبات آبرفتی و مخروط افکنه ای به داخل کوه ریگ ها منتقل کرده و پس از برخورد با دامنه کوه، رسوب پیدا کرده است.
بررسی و تحلیل مسکن پایدار در شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش ، بررسی وضعیت پایداری مسکن در مناطق 12 گانه شهر کرج می باشد. بر همین اساس در پژوهش حاضر، شاخص های کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی جهت بررسی پایداری مسکن در مناطق 12 گانه شهر کرج، مورد بررسی قرار گرفته اند. این پژوهش بر اساس هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش، توصیفی - تحلیلی می باشد. روش جمع آوری داده ها به صورت میدانی و کتابخانه ای با استفاده از تکنیک پرسشنامه و داده های مرکز آمار ایران و سرشماری های نفوس و مسکن بوده است. همچنین جهت تحلیل داده های بدست آمده از نرم افزارSPSS بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که مناطق 12 گانه شهر کرج در سه سطح پایدار، نیمه پایدار و ناپایدار جای گرفته اند. جهت شناخت سطوح پایداری مسکن مناطق شهری کرج، چهار شاخص پایداری مورد ارزیابی قرار گرفته که نتایج آنها در قالب نقشه وجدول آورده شده است و نتایج کلی آن حاکی از آنست که مناطق 4 ، 7 ، 8 و 11 به عنوان "مناطق پایدار"، مناطق 1 ، 5 ، 6 و 12 جزء "مناطق نیمه پایدار" شهر کرج بوده اند. همچنین، مناطق 2 ، 3 ، 9 و 10 در زمره "مناطق شهری ناپایدار کرج" قرار گرفته اند.
ارزیابی نقش مدیریت روستایی در پایداری روستاها مطالعه موردی دهستان دستجرده (شهرستان طارم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه پایدار روستایی فرایندی است که بهبود شرایط محیط روستا، توأم با بهبود زندگی روستاییان را ضمن حفاظت از محیط زیست روستا درنظر دارد. در توسعه پایدار روستایی پرداختن به جایگاه و نقش مدیریت روستایی از الزامات توسعه است. هدف تحقیق حاضر بررسی نظام مدیریت روستایی در بهبود پایداری توسعه روستایی در ابعاد مختلف است. جامعه آماری شامل خانوارهای روستایی دهستان دستجرده در شهرستان طارم است (7309N=) که با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی ساده، 324 خانوار به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه بود. برای تحلیل اطلاعات از آزمون های t تک نمونه ای، تحلیل واریانس، رگرسیون خطی و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها نشان می دهد که بیشترین عملکرد مدیران محلی در زمینه بُعد فضایی-کالبدی بوده است؛ به طوری که مدیران محلی در زمینه همکاری با مسئولان و در رابطه با احداث و ایجاد معابر جدید در روستا، بهسازی و نوسازی معابر، ایمن سازی واحدهای مسکونی ازطریق صدور مجوز ساخت، نظارت بر ساخت وساز، توسعه و بهبود فضای روستا، افزایش روشنایی معابر روستا و همکاری با مدیران و مسئولان مربوط در زمینه اجرای طرح هادی روستایی عملکرد خوبی داشته اند و پایین ترین عملکرد مدیران محلی مربوط به بُعد اقتصادی بوده که در این زمینه توفیق چندانی نداشته اند و عملکرد آن ها در سطح پایینی ارزیابی شد؛ بنابراین می توان گفت که از مهم ترین علل عملکرد ضعیف مدیران محلی در سایر ابعاد، مربوط به محدودیت حیطه وظایف مدیران محلی است
ارزیابی وضعیت مدیریت شهری کلانشهرها مبتنی بر شاخص های حکمروایی مطلوب شهری مورد مطالعه: کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث حکمروایی شهری در چند سال گذشته به یکی از موضوعات اصلی پژوهش های شهری تبدیل شده است. در این راستا این پژوهش به دنبال بررسی و ارزیابی مدیریت شهری کلانشهر تهران بر مبنای شاخص های حکمروایی مطلوب شهری و تعیین و اولویت بندی شاخص های موثر بر حکمروایی مطلوب شهری در کلانشهر تهران می باشد. برای دست یابی به این هدف با تکمیل پرسشنامه به حجم نمونه ای برابر با 400 نفر از شهروندان به این موضوع پرداخته شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها نرم افزار SPSS و آزمون آماری T-TEST و تحلیل رگرسیون چند متغیره مورد استفاده قرار گرفته است. روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد و اطلاعات لازم از طریق منابع کتابخانه ای و پیمایشی به دست آمده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که مدیریت شهری کلانشهر تهران از نظر شهروندان نسبت به شاخص های پاسخگویی، مسئولیت پذیری، قانونمندی و کارآیی و اثربخشی در وضعیت خوبی قرار دارد و از لحاظ شاخص های مشارکت، شفافیت، توافق جمعی و عدالت محوری در وضعیت مناسبی قرار ندارد؛ هم چنین با ترکیب همه شاخص ها باهم وضعیت کلی مدیریت شهری کلانشهر تهران از لحاظ این شاخص ها مورد ارزیابی قرار گرفت که از این حیث این مدیریت با سطح مطلوب حکمروایی شهری فاصله دارد؛ نتایج مربوط به اولویت بندی شاخص ها از نظر شهروندان نشان داد که شاخص های مشارکت، قانونمندی، مسئولیت پذیری و پاسخگویی بیشترین تأثیر را در سطح حکمروایی مطلوب شهری در کلانشهر تهران دارند. در نهایت نیز با توجه به یافته های تحقیق پیشنهاداتی برای بهبود عملکرد مدیریت شهری در راستای حکمروایی مطلوب شهری و اجرای این رهیافت در مدیریت شهری کلانشهر تهران ارائه شده است.
بررسی تأثیر ژئومورفولوژی در نوع و تراکم پوشش گیاهی مخروط افکنه های فشتنق- سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همواره رابطه متقابلی میان نوع و تراکم گونه های گیاهی و فرم های ژئومورفیک وجود داشته است. منطقه سبزوار در استان خراسان رضوی به علت دارا بودن مخروط افکنه های متعدد و تیپیک، منطقه مناسبی جهت بررسی روابط ژئومورفولوژی و پوشش گیاهی است. هدف از این مطالعه، ارزیابی کمی و کیفی نوع و تراکم پوشش گیاهی در سه مخروط افکنه فسیل، قدیمی و جدید در جنوب روستای فشتنق است. یافته ها حاصل شناسایی و تحدید سه مخروط فسیل، قدیمی و جدید با استفاده از نقشه های توپوگرافی، تصاویر ماهواره ای و مشاهدات میدانی و سپس شناسایی گونه های گیاهی و محاسبه تاج آن ها، آنالیز خاک و در نهایت ایجاد رابطه میان داده های به دست آمده می باشد. نتایج نشان می دهد که گالی های مخروط افکنه فسیل به دلیل بافت درشت تر مناسب برای گونه های درختچه ای هستند. در مخروط فسیل به علت وجود رطوبت کافی ناشی از زهکشی آب میاناب ها، گیاهان از بیشترین تاج پوشش گیاهی (676/10 درصد) برخوردار بوده در حالی که در بسترهای فعال مخروط قدیمی و مخروط جدید به دلیل بافت ریز خاک، گیاهان کمترین تاج را (58/0درصد در مخروط جدید و 887/0درصد در مخروط قدیمی) دارا هستند. در مخروط فسیل تاج پوشش گیاهی در بستر گالی بیشتر از میاناب ها است در حالی که در مخروط قدیمی، تاج پوشش گیاهی در میاناب ها بیشتر از بستر گالی ها است. گونه غالب گیاهی در مخروط های قدیمی و جدید، درمنه و گون و در داخل آبراهه ها، پرند می باشد. در مخروط فسیل گونه های غالب شامل درمنه و جارو (کاهوی وحشی) می باشد. به طور کلی نتایج نشان می دهد که فرایندهای ژئومورفولوژی مانند برش و رسوبگذاری بر بافت و حاصلخیزی خاک و بنابراین بر نوع و تراکم پوشش گیاهی تأثیر دارند.
سنجش کیفیت زندگی درشهرهای ساحلی با استفاده از مدل DEMATEL نمونه موردی: شهر ساحلی نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد شهری در قرن حاضر سهم جمعیت شهرنشین را به شدت افزایش داده و شهرنشینی را به شیوه غالب زندگی تبد یل کرده است.اگرچه شهر و شهرنشینی خودیکی از مهم ترین شاخص های رفاه و توسعه اجتماعی و اقتصادی محسوب می شوند، رشد شتابان آن می تواند سرانه برخورداری از بسیاری امکانات اجتماعی واقتصادی را کاهش دهد و از این طریق پیامد های آن به صورت کاهش سطح کیفیت زند گی در عرصه های مختلف شهری نمایان شود ؛ لذا مقوله کیفیت زند گی شهری از جمله نخستین محورهای مطالعاتی بوده که همراه با رشد شهری، به تد ریج ازسال1930 میلای موردتوجه متخصصان مسائل شهری قرار گرفته است. در این بین شهرهای ساحلی با توجه به موقعیت و جایگاه شان و دسترسی آسان به منابع دریایی ونقش های کلیدی و واکنشهای متقابل اجتماعی اقتصادی و سیاسی بر کیفیت زندگی ساکنان شهری اثرگذار بوده اند.هدف از این تحقیق سنجش کیفیت زندگی در شهرهای ساحلی می باشد. روش تحقیق بصورت توصیفی- تحلیلی است.بدین منظور از مدل تصمیم گیری براساس مقیاسات زوجی(DEMATEL) استفاده شده است. نتایج بدست آمده نشان داد با توجه به حد متوسط گویه ها در تمامی شاخص ها صرفنظر از حمل ونقل وترافیک گویه های تبیین کننده سطح معناداری بالاتر از 01/0 را نشان می دهد. این بدان معناست که اثربخشی کیفیت زندگی درشهرهای ساحلی نور بر سطح خانوارهای نمونه بیش از حد متوسط ارزیابی شده است. همچنین نتایج بدست آمده ازتکنیک (DEMATEL) نشان دادکه؛ شاخص های اشتغال(14.87)،سلامت روح وروان(13.20) و امنیت و آسایش(4.13) و بهداشت و مسکن(0.33) بطور قطع تاثیرگذار ترین شاخص های در سنجش کیفیت زندگی شهرساحلی نور بوده اند.
رویکردی انتقادی به اهداف و اغراضِ سیاسی در فرایند طراحی نقشه با نگاهی به ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقشه ها به رسم معمول، باید بازتاب داده های طبیعی و انسانی و نیز یافته های کارتوگراف ها از عوارض و پدیده های روی زمین باشند؛ اما درحقیقت چنین نبوده است و در برخی موارد همراه با این حقایق، اهداف و اغراض سیاسی، نظامی و... دنبال می شود. جدایی ناپذیر بودن نقشه از زندگی انسان و نیز گستردگی و فراوانی کاربرد آن، باعث شده است تا بسیاری از زوایای آشکار و پنهانِ آن کمتر مورد توجه قرار گیرد. در کشور ایران با نگاهی گذرا، به این مسئله پی می بریم که تعصباتِ قومی و قومیت ها در طراحی نقشه ها به عینه دیده می شود و طراحانِ نقشه، عامدانه درصدد پر رنگ تر نشان دادنِ برتری و اکثریتِ یک قوم در سرزمین ایران بوده اند. درباره خلیج فارس ایران که یک موضوعِ فراملی است؛ نزاعِ حاصل از اغراضِ سیاسیِ آن در سال های اخیر در صدرِ اخبار و تنش های سیاسی مابینِ ایران و کشورهایِ حاشیه خلیجِ همیشه فارس بوده است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و اسنادی و با رویکردی انتقادی به اهداف و اغراض سیاسی در فرایند طراحی نقشه ها می پردازد. یافته ها نشان می دهد که هرچند نقشه ها نخست، ساده و ابتدایی بودند و همه آن ها با هدف راهنمایی و نمایشِ عوارض زمین و به صورت کلی مفید و مورد استفاده عموم است؛ اما در گذرِ زمان، انواعِ گوناگونی از نقشه ها ترسیم شد که طمعِ ثروت اندوزیِ کارتوگراف ها، تعصبات قومی، انعکاساتِ سیاسی و قدرتِ قدرتمندان با اهداف و اغراضِ سیاسی در آن ها مشهود است.
پایش مکانی تداوم بارش در استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای انجام این پژوهش داده های روزانه بارشِ 188 ایستگاه بر روی پهنه و خارج از مرز استان طی بازه زمانی 1/1/1340 تا 30/10/1389 استفاده شد. با بهره گیری از روش زمین آماری کریجینگ مقادیر بارش بر روی یاخته های 6×6 کیلومتر میان یابی شد. حاصل آن 811 یاخته مکانی بود که کل گستره استان کردستان را پوشش می دادند. سپس پایگاه داده ای در ابعاد 811×18203 فراهم شد که بر روی سطرها، روز (زمان) و بر روی ستون ها، یاخته ها (مکان) قرار داشتند و مبنای محاسبات این پژوهش قرار گرفت. برای هر یاخته سهم ماندگاری ها در کل روزهای بارشی و تأمین میزان بارش دریافتی به همراه اهمیت مکانی مانایی بارش محاسبه شد. یافته های این پژوهش نشان داد که ماندگاری های بارش بر روی استان 1 الی 37 روزه است. ماندگاری های بارش 1 الی 9 روزه بر روی کل گستره استان کردستان رخنمود دارند. ماندگاری های طولانی در نیمه غربی استان که به لحاظ میزان دریافتی بارش پربارش اند، بسامد رخداد بیشتری دارند. ماندگاری های کوتاه مدت (1 و 2 روزه) بیشترین بسامد روزهای بارشی و بیشترین درصد مشارکت در تأمین مقدار بارش دریافتی نیمه کم بارش (شرق) استان را بر عهده دارند. همچنین اهمیت فضایی بارش های کوتاه مدت بیانگر نقش مهم این گونه بارش ها برای نیمه شرقی استان است. در نیمه غربی استان، ماندگاری بارش های طولانی (4 الی 9 روزه) درصد مشارکت زیادی در تأمین مقدار کل بارش و بسامد رخداد روزهای بارشی دارند؛ درحالی که اهمیت مکانی ماندگاری های طولانی بارش برای مناطقی غیر از نیمه غربی استان، بیشینه است و این بیانگر عادی بودن رخنمود بارش ها با ماندگاری طولانی برای نیمه غربی (پربارش) استان و فرین بودن آن ها برای مناطق مرکزی و نیمه شرقی است. به نظر می رسد که پیکربندی ناهمواری های استان و مسیر سامانه های بارش زا نقش مهمی در الگوهای مکانی ماندگاری های بارش دارند.
تحلیل نابرابری فضایی در سیستم مسکونی شهر تهران؛ بررسی دگرگونی قیمت مسکن در دوره زمانی 1370 تا 1395(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی و تحلیل برخورداری یا عدم برخورداری افراد یک جامعه از سرپناه و مسکن به این دلیل که از نیازهای اولیه انسان است، در فرایندهای برنامه ریزی و سیاستگذاری شهری اهمیت بسیار دارد.بی توجهی به جایگاه اجتماعی مسکن و نبود نگاه سیستماتیک در فرایندهای برنامه ریزی و سیاستگذاری ها برای سیستم مسکونی می تواند به نابرابری فضایی (چندبعدی) بیانجامد.شهر تهران به علت پیچیدگی های بسیاری در سیستم شهری خود آسیب پذیری بیشتری در برابر خطر نارسایی ها و کاستی های سیاستگذاری و برنامه ریزی داشته باشد. وجود و تداوم چنین وضعیتی، دسترسی بخش قابل توجهی از مردم را به مسکن متاثر کرده است. شناسایی وضعیت نابرابری فضایی در سیستم مسکونی شهر تهران و تعیین میزان و گستره آن در شهر تهران، هدف این مقاله است.برای دستیابی به هدف مقاله، دو مسیر توصیفی- تحلیلی پیموده شده است. مسیر نخست به چارچوب نظری و فنّی اختصاص دارد و مسیر دوم به توصیف و تحلیل نابرابری فضایی در سیستم مسکونی شهر تهران با خوشه بندی آماری و جغرافیایی اختصاص دارد.تحلیل نابرابری فضایی در سیستم مسکونی شهر تهران بر اساس نشانگر قیمت مسکن، به عنوان شاخصی که نمایانگر کلیّت و مجموع ارزش های عینی و ذهنی مسکن است، نشان از نابرابری فضایی شدید در مقطع زمانی مورد بررسی دارد. همچنین در طول دوره زمانی مورد بررسی این مقاله نابرابری فضایی در سیستم مسکونی شهر تهران شدت یافته است. رشد بسیار زیاد قیمت مسکن در طول دوره زمانی مورد بررسی، در سازوکار بازار در شهر تهران سبب چیرگی جنبه سرمایه ای بودن مسکن شده که خود نابرابری میان مالکان مسکن و غیرمالکان را تشدید کرده است. همین افزایش شدید قیمت سبب شده است تا جمعیت ساکن در نواحی گسترده ای از شهر تهران (تقریبا همپوشان با نیمه جنوبی آن)، با مشکل نابرابری فضایی روبرو باشند و گریزی در برون رفت از این وضعیت نابرابر نداشته باشند، مگر کاهش نابرابری های سیاسی- اجتماعی- اقتصادی به وجودآورنده نابرابری فضایی.