مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
مثل
حوزه های تخصصی:
آرمان شهر زمینی که در آن از دغدغه های زندگی طبیعی اثری نباشد، آرزوی دیرین بشر است که اندیشه بزرگترین فلاسفه دنیا را به خود مشغول ساخته است. بزرگانی چون سقراط و افلاطون به این بحث پرداخته و ارسطو به این تفکرات نظم منطقی داده است. در اسلام هم اندیشه ورانی چون فارابی و ملاصدرا در صدد تبیین آن برآمده اند.
این مجال از میان تمامی آرمان شهرها در پی مقایسه ای گویا از آرمان شهر یونان باستان و مدینه فاضله مهدوی است و تفاوت آن دو را در نگاه دنیوی صرف یا دنیوی- اخروی دانستن مدینه بیان داشته است. در مدینه مهدوی همه چیز به سمت کمال مطلق در حرکت بوده و خساست و اسراف جائی ندارد؛ تمامی مردم هم مسئولیت پذیر هستند.
در این مقاله با ارائه تبیین مدینه فاضله یونانی شباهت های آرمان شهر افلاطون با مدینه فاضله مهدوی را بیان نموده ایم و پس از بیان نواقص آن، مدینه مهدوی را آرمان شهری زمینی تعریف کرده ایم که در عین رفع دغدغه های دنیوی انسان راه به افق بلندی دارد که با نگاه دنیوی صرف قابل تبیین نیست.
پژوهشی در وجوه بیانی امثال قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امثال و حکم در هر ملّت و زبانی نشانه غنای فرهنگی آن هاست و عبارتند از جملاتی حکیمانه، ساده و پرمحتوا که مردم، آن ها را در محاورات خود به کار می برند . می توان گفت امثال، خلاصه ای از تجارب و افکار بعضی مردم و یا حکماست که تأثیراتی بس شگرف در اذهان بشر به جای می گذارند. قرآن کریم نیز که برای هدایت و ارشاد انسان ها نازل شده، به قصد تقریب امور ذهنی و غیبی و عقلی به اذهان مردم، از امثال بهره برده است، زیرا استفاده و بکارگیری امثال فهم مسائل مشکل را برای همگان میسر می گرداند. همچنین خاطر را لذّت و طبع را مسرّت می بخشند. در این مقاله تلاش شده تا به طور اخص، وجوه بیانی امثال قرآنی بررسی گردد. از جمله نتایج این بررسی، کثرت وجوه بیانی تشبیه و کنایه در امثال مکی نسبت به امثال مدنی است، همانگونه که دیگر وجوه بیانی همانند استعاره در امثال مدنی بیشتر از امثال مکی می باشد . این موارد، معلول علل متعددی می باشند که در مقاله حاضر بدان پرداخته خواهد شد.
ابعاد ابتکاری نظریه مثل در فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
تبیین مبتکرانه ملاصدرا از نظریه مُثل اهمیت خاصی دارد؛ زیرا او می کوشد تا با استفاده از اصالت و تشکیک حقیقت وجود، تبیین جدیدی از چیستی، جایگاه و کارکردهای مُثل ارائه دهد که متفاوت از رویکرد گذشتگان و حتی افلاطون است. او ضمن پذیرش اصل وجود مُثل، با رویکردهای مختلف وجودشناختی، معرفت شناختی، عرفانی و دینی به اثبات آن ها و ویژگی هایشان در نظام کل هستی می پردازد. از جنبه وجودشناختی، نشان داده می شود که به امر ثابتی نیاز است تا وحدت، ثبات و غایت حرکت جوهری موجودات مادی را تضمین نماید. از جهت معرفت شناختی، استدلال می شود که در ادراک عقلانی، نفسِ انسان نمونه های عالی و مجرد اشیای جسمانی را مشاهده می کند که همان مثل افلاطونی اند. در رویکرد عرفانی مُثل افلاطونی شبیه اعیان ثابته و صفات الهی در نظر گرفته می شوند. در رویکرد دینی نیز به آیاتی از قرآن استناد می شود که طبق برداشت صدرایی اصل موجودات این جهانی را در عالمی مجرد می دانند. ملاصدرا در همه این تعابیر، رابطه وجودی چون علیت و معرفت شناختی چون تقلید و بهره مندیِ اشیای جسمانی از مثل را مد نظر دارد و با استفاده از مراتب تشکیکی عوالم، شکاف بین عالم جسمانی و عقلانی مثل را از بین می برد. همچنین تلاش ملاصدرا برای تبیین دقیق تر مثل افلاطونی منجر به در نظر گرفتن عالم مثال می گردد که واسطه بین عالم محسوس و معقول است. در این جستار تلاش می شود تا جنبه های ابتکاری تبیین ملاصدرا از نظریه مثل بررسی گردد و میزان موفقیت او نشان داده شود.
نظریه نهایی ملاصدرا در باب ادراک کلیات (عقل فعال، عقول عرضیه یا خدا؟)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا در مباحث خود در باره درک کلیات مطالب گوناگون و متفاوتی را مطرح کرده است؛ وی از یک سو چنین می گوید که در ادراکات حسی و خیالی، نفس مبدع و آفریننده این صور است و سپس با حرکت جوهری و استکمالی خویش به مراتب بالای ادراک یعنی ادراک عقلی دست یافته و متحد با جوهر مفارق عقلی به نام عقل فعال می شود و صور کلی را در عقل فعال مشاهده کرده و یا اینکه عقل فعال صور کلیات را به او افاضه می کند. (دیدگاه مشایی) از سوی دیگر گاهی از اتحاد نفس با مثل (ارباب انواع) و عقول عرضیه سخن می گوید. (دیدگاه اشراقی). در برخی موارد هم با نگاه خاص و ویژه خود به این نکته اشاره می کند که نفس در مراتب عالی سیر استکمالی خویش فانی در ذات حق تعالی می شود و حقایق اشیاء را آنچنان که هستند، در ذات حق می بیند. در این نوشتار ضمن بیان دیدگاه نهایی ایشان بر اساس مبانی حکمت متعالیه به این نکته اشاره شده است که برای جمع میان این دیدگاه ها می توان از دو رویکرد و تفسیر فلسفی و عرفانی در قضیه بهره برد. درک کلیات با فناء در ذات حق بیشتر با تفسیر عرفانی سازگار است و جمع میان دو دیدگاه مشایی و اشراقی عمدتا با تکیه بر دیدگاه خاص فلسفی ملاصدرا امکان پذیر است.
نقش معرفتی عقل فعال و تأثیر آن بر مُثل نزد ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارسطو در تقابل با جایگاه معرفت شناسی مُثل، به طرح نظریه عقل فعال پرداخت. مشاییان بعد از ارسطو برداشتهای متعددی از عقل فعال نموده اند. ابن سینا عقل فعال را موجودی مجرد و مستقل از نفس معرفی نمود که در سلسله عقول در مرتبه آخر قرار دارد و صور عینی و علمی را به عالم ماده و نفوس افاضه می کند. عقل فعال صور ادراکی را به نفوس مستعد افاضه می کند، یعنی نفوسی که بواسطه طی مراتب تجرید حسی و خیالی و عقلی آماده پذیرش افاضه عقل فعال باشند. اما بعضی مبانی فکری ابن سینا مثل رابطه طولی میان مراتب ادراک، عرض انگاشتن علم، انکار اتحاد عاقل و معقول و نفی حرکت جوهری با این رویکرد معرفتی تقابل دارند و ناقض تجریدند، لذا معرفت چیزی جز افاضه عقل فعال نیست. لازمه این سخن، پذیرش وجود معقولات به نحو مستقل نزد عقل فعال و به تعبیری پذیرش مثل در بعد معرفتی است که محل انکار ابن سینا است. بنابراین عقل فعال ارسطو که در تقابل با مُثل شکل گرفته بود، در ادامه مسیر فلسفه دوباره به دامن نظریه مثل باز می گردد.
قضا در فلسفه صدرا: نقدی بر تلقی علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
ملاصدرا در عبارتی از اسفار می گوید که قضا صورت هایی علمی است که (1) لازم ذات واجب الوجود، (2) نامجعول، (3) بیرون از عالَم، (4) عاری از امکان واقعی، (5) قدیم بالذات، و (6) باقی به بقای خداوندند. علامه طباطبایی در نهایةالحکمة بر آن است که «لازم» در (1) نمی تواند به معنای «بیرون از ذات» باشد وگرنه (1) با (2) تا (6) در تناقض خواهد افتاد. افزون بر این، اگر آن صورت های علمیْ بیرون از ذات خدا باشند، آن گاه اگر معلومِ حضوری او باشند نظریه مُثُل، و اگر معلومِ حصولی او باشند نظریه صور مرتسمه صادق خواهد بود؛ درحالی که ملاصدرا هر دو را کاذب می داند. پس این صورت های علمی عین ذات واجب الوجودند و قضا نزد صدرا همان علم ذاتی خدا به تفاصیل خلقت است. به رای ما، اما، هم این مدعا ناروا است و هم آن دلایل نارسا. زیرا در فلسفه صدرا صورت های علمیِ یادشده با عقول مجرّد این همانی دارند و عقول مجرّد به هر شش صفت یادشده موصوف اند بی آن که تناقضی پدید آید. هم چنین ملاصدرا، برخلاف ادعای عجیب علامه، وجود مُثُل را به عنوان محل قضای الهی می پذیرد.
ادراک حسى در دیدگاه افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادراک حسى که از اساسى ترین و چالش برانگیزترین مسائل فلسفه و معرفت شناسى است، جایگاه نوینى در اندیشه افلاطونِ ایده آلیست و عقل گرا مى یابد. در معرفت شناسى افلاطون، معرفتِ حقیقى خطاناپذیر بوده و به حوزه مُثُل یا هست ها که لایتغیرند تعلق مى گیرد. درحالى که ادراک حسى نه تنها خطاپذیر است، بلکه به جهان محسوس متغیر تعلق دارد و ازاین رو، نمى تواند معرفت حقیقى باشد.
در این نوشتار برآنیم تا امکان و نقش آفرینى ادراک حسى در اندیشه افلاطون را بررسى کنیم و این کار مستلزم نگاهى تحلیلى به معرفت شناسى و هستى شناسى افلاطون مى باشد. حاصل مقاله آنکه ادراک حسى به دلیل بهره مندى جهان محسوس از عالم مُثل و قرار گرفتن میان وجود و عدم، همچنین ذى نفس بودن و اندام هاى حسى صرف نبودنِ انسان به عنوان فاعل شناسا و یادآورى بودنِ علم، نه تنها ممکن است، بلکه مقدمه اى براى معرفت حقیقى است.
«بیهوده کاری» در آیینه ی ضرب المثل های فارسی و عربی
حوزه های تخصصی:
«مَثَل» مقوله ای زبانی- ادبی به شمار می آید که از جایگاهی والا در فرهنگ ایرانی و عربی برخوردار است. مثل نگاران ایرانی و عرب سعی وافر داشته اند که امثال را گردآوری و ثبت و ضبط نمایند. شیوه ی مثل پژوهی و تدوین ضرب المثل ها بیشتر مبتنی بر شیوه ی «دسته بندی الفبایی» بوده است و هیچ گونه رابطه و پیوند منطقی و معنایی میان امثال به چشم نمی خورد. نگارنده بر این باور است که دسته بندی امثال براساس «حوزه های معنایی» می تواند از یک سو مثل پژوهان و پژوهندگان را در مطالعات مردم شناسانه و کشف عناصر فرهنگی و تمدنی ملت ها کمک نماید و از سوی دیگر، دستیابی به مثل های مربوط به حوزه های مختلف را امکان پذیر می نماید. در این پژوهش، تلاش شده است ضرب المثل های دلالت کننده بر «بیهوده کاری» در فارسی و عربی بررسی گردد. ابتدا تعاریف گوناگونی از «مثل» از منظر مثل پژوهان ایرانی و عرب ارائه شده است؛ آنگاه مجموعه امثال حوزه ی مذکور به شکل تطبیقی بررسی شده اند. این مقاله می تواند در حوزه های مثل شناسی و مثل نگاری و تطبیق امثال فارسی و عربی با تأکید بر اهمیت «طبقه بندی معنایی» امثال نه «دسته بندی الفبایی» آنها کاربرد داشته باشد. نگارنده رفتارهای بیهوده، نسنجیده، غیر منطقی، متهورانه و عاری از هرگونه دوراندیشی، سنجیدگی و ظرافت را به عنوان یک آسیب اجتماعی و فرهنگی تلقی کرده و سعی نموده است تا ابعاد گوناگون بیهوده کاری را در امثال فارسی و عربی تجزیه و تحلیل نماید.
تحلیل مقابله ای امثال در فارسی و عربی از نظر معنا، واژگان و سبک (بررسی موردی بیست و یک مَثَل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های شناخت اندیشه ها، علایق و خُلقیّات ملّت ها، مطالعة امثال و حِکَم آنهاست، به ویژه اگر با یک پژوهش تطبیقی همراه باشد، می تواند تفاوت ها و شباهت های دو ملّت را که امثال آنها مورد بحث قرار گرفته، از جهت های مختلف تبیین نماید. هدف از این پژوهش، رسیدن به اشتراک ها و اختلاف های واژگانی، معنایی، فرهنگی و سبکی میان دو جامعة زبانی فارسی و عربی در سایة امثال آنهاست. پژوهش حاضر ضرب المثل های عربی و فارسی را از نظر مطابقت های واژگانی، معنایی و سبکی مورد تحلیل و بررسی قرار داده است. منظور از مطابقت های واژگانی، اشتراک در معانی لفظی واژه ها، منظور از مطابقت معنایی، اشتراک در مفهوم و کاربرد آنها و نیز منظور از مطابقت سبکی، اشتراک در نوع بیان و استفاده از آرایه ها در امثال هر دو زبان است. روش کار در این تحقیق، تحلیلی توصیفی و حجم نمونه، بیست و یک مَثَل از هزار مَثَلِ مورد بررسی است. از تحلیل این ضرب المثل ها مشخّص شد که بیشترین مطابقت، مربوط به مطابقت های معنایی (اعمّ از مطابقت واژگانی کامل و نسبی) است. در پایان، نتیجة آماری به دست آمده از این پژوهش، به صورت جدول و نمودار نشان داده شده است.
تبیین عبارت «مِنْ کُلِّ مَثَلٍ» در قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
یکی از نکات برجسته قرآنی تاکیدی است که بر جنبه های قابل رویت حقیقت می نهد و در موارد فراوانی تاکید قرآن بر تفکر و تعقلی است که بر پایه برخورد حسی بنا شده است. امثال قرآن کریم مطالب معقول را به صورت محسوس در می آورند تا به کمک حس، آنها را به ذهن نزدیکتر سازند و با بیان امثال درسرشت و طبیعت دیگران اثری به جا گذارند. بى گمان، قرآن براى گروه خاصّى نازل نشده است و مخاطبش عموم مردم هستند، بنابراین باید مراد خود را در هر زمینه ای به نحوى عرضه دارد که همه انسانها تا روز قیامت آن را درک کنند و بهترین زبانى که مى تواند معارف عقلى و مفاهیم معنوى را براى توده مردم تبیین کند، زبان تمثیل است. خداوند به صورت اصلی کلّی و فراگیر در چهار آیه از قرآن کریم می فرماید: وَ لَقَدْ صَرَّفْنا (ضَرَبْنا) لِلنَّاسِ فی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَل و با نظر به متفاوت بودن ساختمان فکری افراد، امثال را به صورت های مختلف بیان کرده است و از تعابیری چون «صَرف مَثَل» و یا «ضَرب مَثَل» برای بیان امثال قرآن استفاده کرده است؛ ضمناً با تعبیر «مِنْ کُلِّ مَثَلٍ» خاطر نشان می سازد که در هر زمینه ای به ذکر مثل پرداخته است. همچنین می فرماید هدف از ارائه این مثالها گذر از آن و رسیدن به عمق مطلب است و البته این راهی است که علما طی می کنند و نهایت بهره را از امثال قرآن می برند.
نگاهی به امثال وحکم در ادب خراسان (قرن 4 و 5)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مظاهر فرهنگ و تمدن و ادبیات هر کشور، امثال وحکم، یا همان گفتار کوتاه و حکیمانه ای است. امثال وحکم درواقع، همان سنت ها، عادات و تعابیر مردمی است که با دربرداشتن حکایات، تعالیم دینی، تذکرات، موعظه ها و اندرزها، ساختار اساسی زندگی اجتماعی، سیاسی، دینی و فرهنگی جامعه انسانی را شکل می بخشد و در پرتو آن اقوام و نسل ها هویت می یابند. ایران با سابقه کهن و تاریخی خود، سرزمین حکمت ها و مثل هاست و در جای جای این سامان، ادبا و علما، گام های بلندی در این زمینه برداشته اند و تألیفات ارزشمندی از خویشتن برجای نهاده اند؛ که در این میان، سرزمین خراسان را جایگاهی برجسته و منحصربه فرد است. شاید بیجا نباشد اگر ادعا کنیم که ادبای این دیار، گوی سبقت را، در اشاعه فرهنگ و تمدن، از بسیاری از ملل دیگر ربوده اند که ثعالبی نیشابوری یکی از نمونه های برجسته و شاخص این گروه بشمار می آید؛ به طوری که نام وی بر تارک فرهنگ ایران و خراسان؛ بلکه جهان عرب و اسلام، می درخشد. ما در این مقاله برآنیم تا امثال وحکم به کاررفته در آثار متعدد و کم نظیر این ادیب گران مایه را، که در لابه لای بیشتر آن ها، ردّ پای دین و اعتقاد عمیق او را به اسلام می توان ملاحظه کرد، موردبررسی، اهتمام و دقت نظر قرار دهیم.
تبدل ضمان مثل به قیمت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمانی که مالِ غیر نزد غاصب یا افرادی که در حکم غاصب هستند قرار می گیرد، در ابتدا ملزم به رد عین آن است و در صورت عدم امکان رد، مکلف به ردّ مثل یا قیمت در صورت مثلی یا قیمی بودن مال، خواهند بود. اگر مال تلف شده مثلی باشد و ادای مثل، بنا به هر دلیلی متعذّر گردد، بر اساس دیدگاه های متفاوت، از طرق مختلفی قیمت به جای مثل پرداخت خواهد شد. لیکن پس از رفع تعذّر، اگر امکان ردِ مثل میسّر گردد؛ در اینکه مثل با دادن قیمت از ذمه ساقط شده است یا اینکه تفریغ ذمّه فقط با دادن مثل و ردّ قیمت به غاصب محقق می شود، میان فقهاء اختلاف نظر است. به طور کلی در این رابطه دو دیدگاه میان فقهاء وجود دارد: 1 استرداد قیمت و رد مثل، 2 برائت ذمّه نسبت به مثل با ادای قیمت. در مقاله ی حاضر سه دیدگاه درباره ی «جایگزینی قیمت به جای مثل متعذّر» و دو دیدگاه راجع به «تفریغ ذمّه یا عدم آن با پیدا شدن مثل» مورد بررسی قرار گرفته است. حاصل این پژوهش با تأکید بر مبانی متفاوت فقهاء، این است که؛ پرداخت قیمت با تراضی باعث عدم عودت مجدد مثل بر ذمهّ ی مدیون می گردد، که نظر غالب فقهاء است.
بازخوانی هستی شناختی و معرفت شناختی دیدگاه مثل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
نظریه مثل مهم ترین دیدگاه فلسفی افلاطون بوده و در ضمن تمثیل غار مطرح گردیده است. او تلاش بسیاری در تبیین این نظریه و اقامه براهینی بر اثبات آن نموده با وجود این دیدگاه او در زمینه براهین اثبات و محسوساتی که دارای مثال اند دچار کاستی است. در پژوهش حاضر اثبات گردیده که انتقادات ارسطو، ابن سینا و علامه طباطبایی به این نظریه صحیح نیوده و دیدگاه آگوستین، آنسلم و کانت در مورد آن ناقص بوده و با انتقادات اساسی مواجه هستند. شیخ اشراق و در پی او ملاصدرا به عقول عرضی بودن مثل معتقد بوده و هر نوعی از انواع مادی را دارای مثال می دانند. نظریه مثل با قواعد فلسفی متعالیه و نه اشراق قابل اثبات است. این نظریه ارتباط تنگاتنگی با هنر، زیبایی شناسی، سیاست، حقوق، اخلاق، تعلیم و تربیت، معماری و علوم رایانه دارد.
محاوره ی فایدون: معرفت محض و امتناع آن در دنیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در محاوره فایدون، افزون بر موضوع اصلی که اثبات جاودانگی نفس است، یکی از موضوعات فرعی عبارت است از ادّعای افلاطون مبنی بر اینکه حصول معرفت محض، طی زندگی دنیوی ناممکن است. نوشته حاضر نخست، به دنبال توصیف و تبیین همین مدّعا است. سپس می کوشیم با استفاده از مطالب خود محاوره، به تبیین معنای معرفت محض بپردازیم. برای معرفت محض، دو معنی ممکن ارائه کرده ایم: الف- معرفت محض به معنی شناخت بی واسطه و ب- معرفت محض به معنی مثال معرفت (خود معرفت). همچنین تلاش می کنیم تا بر پایه این دو معنا از معرفت محض، دو دلیل در اثبات مدّعای افلاطون بیان کنیم: دلیل نخست از راه تفکیک شناخت بی واسطه از شناخت باواسطه و دلیل دوم از راه امتناع رسیدن تقلید به مثال خودش. مطالب فایدون، از بابت موضوع بحث، گاهی کوتاه و اندک است. هم با تفصیل مباحث و هم با برگرفتن نکته هائی از جاهای دیگر محاوره و بازسازی آنها، کوشیده ایم دلایل را تقریر و اقامه کنیم.
ادلّه و براهین اثبات عالم عقل در نظام صدرایی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بحث از اثبات عالم عقل و در پی آن کیفیت صدور عالم کون و فساد از حقیقت هستی و نحوة چینش عوالم وجود، ازجمله مسائل مهم در مباحث هستی شناسانة فلسفة اسلامی است. اثبات عقول یکی از مهم ترین و دشوارترین مباحث حکمی و فلسفی است که تمام مکاتب فلسفی به آن پرداخته اند. با اثب ات چنین عالَمی می توان نحوة صدور کثرت از وحدت و نیز چگونگی تدبیر نظام عالم را تبیین کرد. هریک از مکاتب فلسفی اسلامی (مشاء، اشراق، حکمت متعالیه) به صورت مستقل و مبسوط به اثبات عالم عقول مجرده پرداخته اند. مهم ترین دلیلی که در اثبات این امر مورد استناد همة حکمای الهی قرار گرفته قاعدة «الواحد» است؛ براساس مفاد این قاعده اگر علتی به تمام معنا و از جمیع جهات واحد باشد، به نحوی که در آن هیچ جهت کثرتی فرض یا لحاظ نشود، معلول و اثری که بی واسطه از آن صادر می شود، ضرورتاً واحد است؛ زیرا صدور بیش از یک معلول در عرض هم از علت واحد، موجب تکثر و ترکیب در ذات علت است.
صدرالمتألهین نیز به این مسئله نگاه ویژه ای دارد و در آثار خویش به اثبات آن می پردازد. ایشان در کتاب اسفار ادلّه و براهین یادشده را در دو مکتب پیشین نظیر قاعدة الواحد و امکان اشرف تحلیل و بررسی کرده، به یازده روش عقل را اثبات می کند که می توان به اثبات با روش «مسلک تمام و مقابله» و اثبات ازطریق «ثبوت خزینه برای معقولات» و نیز اثبات ازطریق «شوق اشیاء به تحصیل کمالات» اشاره کرد. وی همچنین در کتاب شواهد الرّبوبیة بعداز بیان سه روش اثبات عقول و مُثل افلاطونی، نظریة خود را دربارة صدور کثرت از وحدت براساس مبانی حکمی خویش بیان می کند.
بازخوانی نسبت مثل افلاطون و ارباب انواع شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
به رغم آن که شیخ اشراق به سبب باور به ارباب انواع یا عقول عرضی، فیلسوفی افلاطونی در جهان اسلام محسوب می شود، مقایسة نظریة مثل در اندیشة افلاطون با نظریة رب النوع ها در حکمت اشراق حکایت از آن دارد که، در عین برخی شباهت های کلی، تفاوت هایی نیز میان این دو فیلسوف در خصوص مبادی عالی اشیا وجود دارد. در جستار حاضر ضمن تبیین مقصود این دو فیلسوف از مثل و ارباب انواع به مقایسة این دو نظر پرداخته ایم و به چند مورد از شباهت ها و اختلافات ایشان در این خصوص اشاره خواهیم کرد. همچنین، به عنوان یکی از موضوعات اصلی مورد بحث در این جستار، به مقایسة نظر این دو فیلسوف در باب مثل و ارباب انواع، از دو منظر هستی شناسی و معرفت شناسی، خواهیم پرداخت.
کاربرد و کارکرد مثل در مجموعه داستانِ یکی بود و یکی نبود جمال زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاعران و نویسندگان فارسی زبان، همواره برای آنکه به لطف و شیرینی و رسایی کلام خویش بیفزایند، از مثل بهره برده اند. در میان نویسندگان معاصر، محمدعلی جمال زاده در داستان های خویش از مثل مکرر استفاده کرده است. او در پنج داستان در مجموعه یکی بود و یکی نبود، 73 مثل به کار برده است. شیوه های کاربرد (چون اقتباس، حل، اشاره و تصویرسازی) و کارکردهای مختلف (چون اجتماعی، ارزشی، اخلاقی، انتقادی و طنزآمیز) اهمیت مثل را در نظر این نویسنده و کنجکاوی و علاقه مندی او را نسبت به ادبیات عامه نشان می دهد. همچنین بیان ارزش های بارز فرهنگی و یا مخالفت با ضد ارزش ها از نظر مضمونی برای نویسنده اهمیت داشته است. در مجموعه یکی بود و یکی نبود، کاربرد مثل ها به تقویت و پرداخت بعضی عناصر داستانی (شخصیت پردازی، لحن، فضاسازی، موضوع و درون مایه و ... ) نیز کمک کرده است. می توان گفت کاربرد مثل جزو ویژگی های سبکی جمال زاده شده است.
روش فرضیه در فلسفة افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقالة حاضر روش فرضیه را در فلسفة افلاطون مورد بررسی قرار می دهیم و برای این منظور به ترتیب سه محاورة منون، فایدونو جمهوریرا-که روش مذکور در آنها به صراحت طرح شده اند- مورد واکاوی قرار داده، سیر تغییر نگرش افلاطون دربارة جایگاه و کاربرد روش فرضیه را در حوزة فلسفة نشان می دهیم. افلاطون در منونبا نظر به هندسه درصدد ارائة روشی است که در فلسفه نیز کاربرد داشته باشد. اما توجه ویژه به روش و اهمیت آن در پژوهش های فلسفی– در جمهوری- و نیز متعلق راستین معرفت، مثل، سرانجام وی را به بازبینی کارایی و گسترة بکارگیری روش فرضیه در فلسفه وا می دارد و این امر افلاطون را به روش خاص فلسفه یعنی دیالکتیک رهنمون می شود.
ریشه شناسی ستیز میان پیل و گوسپند در مَثَلی از گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستان ها (مَثَل ها) چونان بخشی از فرهنگ و ساختار اندیشگانی مردمان کهن، بازگویه پندارها، دریافت ها و باورهای بسیاری است که در گذر روزگار پدید آمده است؛ از این رو، بازکاوی و گزارش مَثَل ها می تواند کم یا زیاد ما را تا سرچشمه-های اندیشگانی نیاکان رهنمون شود. گاه نیز اسطوره که با ناخودآگاه گروهی پیوندی رازناک دارد، در پیکره مَثل ها سربرمی آورد یا به سخن دیگر، گاه مَثَل ها، ناخودآگاهِ گروهی و به ویژه اندیشه های اساطیری را آینگی می کنند. یکی از این مثَل ها که به گمان نگارنده، بازگویه باوری بسیار کهن در فرهنگ ایرانی است، مَثَل «الشاةُ نظیفةٌ و الفیلُ جیفةٌ» (گوسپند پاک است و پیل مُردار) است که در حکایت سوم از باب نخست گلستان سعدی آمده است. در این پژوهش بن مایه اساطیری آن بازکاویده و نشان داده می شود که چگونه پیل چونان جانوری اهریمنی در برابر گوسپند، یکی از نیروهای اورمزدی، کارکرد می یابد و از کجا ستیز میان پیل و گوسپند، چونان اندیشه ای بنیادین در فرهنگ ایرانی، در پیکره یک مَثَل نمودار می گردد.
جستاری در شگرد تمثیل و انواع آن در مقالات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمثیل از شگردهایی است که کلام را هنری و سخن را مؤثرتر می کند. تمثیل علاوه بر جنبه های زیباشناسانه، کارکردهای مهم دیگری نیز در سخن دارد. نوشتار پیش رو با در نظر گرفتن شگرد تمثیل و کارکردهای آن، این شیوه را در مقالات شمسبررسی کرده است. در این راستا، انواع گوناگونی از تمثیل های به کار رفته در این اثر شناسایی و بررسی شده است. با در نظر گرفتن گسترة کاربرد این شیوه در مقالاتو جایگاه مهم تمثیل در اقناع مخاطب و بیان آموزه های حکمی، نکتة مهم دیگری مورد توجه قرار گرفت و آن اینکه تمثیل در مقالات شمسفراتر از یک ابزار بلاغی صرف برای هنری تر کردن کلام است. می توان گفت تمثیل شیوه ای است که از رهگذر آن، آموزه های عرفانی و حکمی مقالات به شیوه ای باورپذیرتر در اختیارمخاطبان قرار داده شده است؛ چنا نکه باور پذیر ساختن موضوع سخن با احتجاجی هنری و پنهان از کارکردهای مهم تمثیل، علاوه بر جنبه های زیباشناسانة آن برشمرده شده است.