یکی از مظاهر فرهنگ و تمدن و ادبیات هر کشور، امثال وحکم، یا همان گفتار کوتاه و حکیمانه ای است. امثال وحکم درواقع، همان سنت ها، عادات و تعابیر مردمی است که با دربرداشتن حکایات، تعالیم دینی، تذکرات، موعظه ها و اندرزها، ساختار اساسی زندگی اجتماعی، سیاسی، دینی و فرهنگی جامعه انسانی را شکل می بخشد و در پرتو آن اقوام و نسل ها هویت می یابند. ایران با سابقه کهن و تاریخی خود، سرزمین حکمت ها و مثل هاست و در جای جای این سامان، ادبا و علما، گام های بلندی در این زمینه برداشته اند و تألیفات ارزشمندی از خویشتن برجای نهاده اند؛ که در این میان، سرزمین خراسان را جایگاهی برجسته و منحصربه فرد است. شاید بیجا نباشد اگر ادعا کنیم که ادبای این دیار، گوی سبقت را، در اشاعه فرهنگ و تمدن، از بسیاری از ملل دیگر ربوده اند که ثعالبی نیشابوری یکی از نمونه های برجسته و شاخص این گروه بشمار می آید؛ به طوری که نام وی بر تارک فرهنگ ایران و خراسان؛ بلکه جهان عرب و اسلام، می درخشد. ما در این مقاله برآنیم تا امثال وحکم به کاررفته در آثار متعدد و کم نظیر این ادیب گران مایه را، که در لابه لای بیشتر آن ها، ردّ پای دین و اعتقاد عمیق او را به اسلام می توان ملاحظه کرد، موردبررسی، اهتمام و دقت نظر قرار دهیم.