مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
مثل
حوزه های تخصصی:
شعر و مثل همسایه دیوار به دیوارند، شاعران و نویسندگان همواره برای آنکه به لطف و شیرینی و رسایی کلام خود بیفزایند، از مثل بهره جسته اند، بسیاری از مثلها نیز حاصل رواج اشعار معروف شاعران و نویسندگان فارسی زبان است. این تعامل بر غنای ادب فارسی افزوده و زبان مردم را غنی و پرمایه ساخته است. در این مقاله پس از ارایه تعاریف مثل، ویژگیهایی چون ایجاز، جنبه های تشبیهی و استعاری، کاربرد مردمی و رواج، آهنگ، جنبه های پند و اندرزی، جنبه های تجربی مثلها و رسایی و فصاحت آنها تشریح می شود تا بدین ترتیب شباهت و نزدیکی مثل را به شعر نشان دهیم. برای آنکه جایگاه امثال منظوم و ارسال مثل را میان انواع مثل دریابیم، با انواع مثل از نظر ساخت زبانی، ریشه های داستانی و غیر داستانی، درون مایه و محتوا، زبان و بیان، رواج و قدمت، آشنا می شویم. سپس مثلهای منظوم معرفی و ابعاد گوناگون آن بررسی می شود. پس از آن به کارکرد مثل در شعر شاعران از طریق ارسال مثل اشاره می شود و تفاوت ارسال مثل با تمثیل، اسلوب معادله، تضمین، تلمیح و کلام جامع تبیین می گردد. در این بخش مولف می کوشد شباهتهایی را که موجب برخی اشتباهات شده است، از طریق بیان تفاوتهای باریک میان ارسال مثل و موارد یاد شده نشان دهد. در پایان مقاله شیوه های خاص شاعران در مثل آوری و ارسال بیان می شود.
ارزش بلاغی مثل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع مثل و تعریف و تحلیل ارزش بلاغی و جایگاه ادبی آن،اغلب در ضمن موضوعات علم بیان و به ویژه در ضمن موضوع استعاره تمثیلیه مورد بحث واقع شده است و این در حالیست که در اثناء آراء و نظریات بلغای صاحب نام و نیز با تامل در زوایای ارزش بلاغی مثل،چنین به نظر می رسد که نه تنها نباید مثل را به حوزه علم بیان،محدود و منحصر نمود بلکه باید آن را عصاره علم بلاغت دانست که هم در علم معانی،مورد بحث واقع شود و هم در بیان و بدیع.از این رو،مقاله حاضر در نگاهی استدلالی و تحلیلی،جایگاه مثل را در علوم سه گانه بلاغت(معانی ،بیان،بدیع)و فنون چهارگانه علم بیان(تشبیه،مجاز،استعاره و کنایه )تعیین می نماید.
تحلیل انتقادی ادله اتحاد عاقل و معقول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آشنایی هر انسانی با من خویش و درک آن همواره ذهن بشر را مشغول می دارد زیرا پاسخ آن سبب معنا بخشیدن به زندگی و حیات آدمی می شود. به عقیده صدرالمتالهین حقیقت انسان به دلیلی قابل شناخت نیست و از این رو آنچه را حکما بیان می کنند حقیقت او نیست اگرچه بیانگر ویژگی هایی از انسان است. صدرا راههای رسیدن به این معرفت را بیان می دارد. وی دو گونه تعریف ماهوی ارائه می دهد در تعریف نخست اگر چه همانند فیلسوفان سلف از حیوان ناطق استفاده می کند اما با مبنا قرار دادن مبحث قوه و فعل و حرکت جوهری در روند تعریفی خود از پشینیان فاصله می گیرد. در تعریف دوم به تبعیت از عرفا و کسانی که وی آنان را راسخان در علم می نامد تعریف ماهو انسان را بر اصولی چون وحدت حقیقت وجود و تشکیک در مراتب آن و جامعت انسان از همه عوالم و نشئات وجودی پایه گذاری می کند. مقاله حاضر با نگاه به مبانی قرآنی و روایی انسانشناسی صدرا به بررسی این مساله می پردازد.
در این مقاله دوازده دلیل برای اثبات اتحاد عاقل و معقول از مهمترین فلاسفه حکمت متعالیه صدرالمتالهین ملاهادی سبزواری محمد حسین طباطبایی و مرتضی مطهری مورد نقد قرار گرفته و بطلان هر یک از آن دلیلها با چند اشکال واضح شده است. همچنین هر سه اشکال سبزواری به مهمترین دلیل صدرا و نیز هر سه دلیل ابن سینا و فخر رازی د رد نظریه اتحاد ابطال شده است . تمام نقدها و اشکالهایی که مطرح شده به جز یکی دو مورد که از آراء برخی از معاصران استفاده شده جدید و ابتکاری است. حاصل نقد و تحلیل ها اینست که در مورد نظریه اتحاد عاقل و معقول به خاطر بطلان مهمترین دلیلهای اثبات و رد آن باید سکوت کرد.
قاعده علی الید و ضمان منافع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قاعده علی الید، مستند به حدیث نبوی است که بین همه فقیهان فرق مسلمان مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. بر پایه این قاعده، گیرنده مال غیر، ضامن رد عین یا بدل آن در صورت تلف و جبران خسارت در صورت نقصان آن است. این قاعده با اطلاق خود، همان طور که میتواند دلیلی بر ضمان عین باشد، میتواند مبین ضمان منفعت و عمل نیز باشد. در این نوشتار سعی شده است با بررسی استدلالی و تحلیلی قاعدة مذکور و بر پایه عموم و اطلاق ادله مورد استناد، علاوه بر ضمان متصرف نسبت به عین، ضمان وی نسبت به منافع آن نیز اثبات شود که در این صورت میتوان از بسیاری مسائل و مباحث مورد ابتلا گرهگشایی کرد.
تحلیل مثال های مربوط به پیشه ها و تاثیر آنها بر گفتار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" گوناگونی پیشه ها در هر جامعه ای، منطبق با نیازها و شرایط آن جامعه است. ابزار، اصطلاحات و محیط کار این پیشه ها نیز با یکدیگر متفاوت است. وجود پیشه های مختلف در هر جامعه ای، این سوال را پیش می آورد که آیا مشاغل و موقعیت اجتماعی افراد بر گفتار آنان تاثیر داردیا خیر و آیا از طریق بررسی مثل های مرتبط با فعالیت این پیشه ها، می توان این پیشه ها را مورد نقد و بررسی قرار داد یا خیر? در این مقاله، کوشش شده تاثیر پیشه های روستایی و شهری بر مثل ها به عنوان بخش از زبان و فرهنگ عامه مورد بررسی قرار گیرد...
"
تمثیل و تصویری نو از کارکردها و انواع آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصویر از نظر تکوین تاریخی، بر تصور و تکلم حق تقدم دارد. زیرا انسان پیش از آن که به سخن گفتن آغاز کند چشمش به صورتِ عینیِ واقعیت ها باز شده است و پس از گذر از تجربه دیدن، تمرین تجسم بخشیدن و اندیشیدن وجود او را فرا گرفته است و آنگاه کشف زبان به واقعیت پیوسته است تا هم وسیله ای برای بازگویی این اندیشه ها باشد و هم ابزاری برای ایجاد ارتباط. از نظر سلسله مراتب تصویری و جایگزین کردن یک حقیقت و واقعیت به جای حقیقت و واقعیت دیگر، ابتدا تمثیل قرار گرفته است که در آن کلیت تصویری یک متن، واقعیتی مجازی است که جایگزین یک تصویر کلی از یک واقعیت عینی می شود. در مرتبه دوم و پایین تر، تصویرهای سمبولیستی قرار گرفته اند، و در مرتبه سوم، تصویرهای استعاری؛ البته از نوع شعری آن و نه استعاره در معنای کلی خود که شامل سمبول و مجاز هم می شود. در این مقاله از انواع تمثیل یک تقسیم بندی متفاوت تر عرضه شده است که عبارت است از: تمثیل های اندیشه ای ـ آموزشی، تمثیل های حیوانات، تمثیل های اسطوره ای، تمثیل های فانتزی ـ تخیلی، تمثیل های افسانه ای، تمثیل های رمزی، تمثیل های واقع نما، تمثیل های قصه وار، تمثیل های تصویری، و مثال آوری.
بازتاب امثال قرآن در اشعار دیوان فیض (عنوان عربی: دراسة مقارنة بین نظرة سعدی ومفکری الغرب حول ظاهر الأفراد وباطنهم)
حوزه های تخصصی:
دانشمند برجسته ایرانى، فیض کاشانى که از نوابغ علمى عصر خویش به شمار مى رفت، نه تنها در علوم عقلى و نقلى از تبحر و تضلعى خاص برخوردار بود، بلکه در حوزه ادب و عرفان دستى توانا داشت و به موازات آثار علمى گرانقدرش، دیوان شعرى از خود به یادگار نهاد که مضامین بکر حکمى، عرفانى و توحیدى مبتنى بر دو اصل متین قرآن و حدیث به وفور در آن یافت مى شود. هدف از نگارش و تدوین این مقاله، بررسى میزان تاثیر امثال قرآن در اشعار دیوان فیض است. ابتدا هر بیت از دیوان که به زیور مثلى قرآنى آراسته است، استخراج و سپس ذیل مثل مورد نظر ذکر مى شود و در پى آن، از گستره جغرافیایى کاربرد مثل و وجوه اغراض عملى مترتب بر آن سخن مى رود. بدیهى است که مجموعه مثل هاى تاثیرگذار بر اساس ترتیب قرآنى سور و آیات تنظیم شده است.چکیده عربی:یحاول الأفراد دائما تقدیم صورة جیدة عن أنفسهم للآخرین وذلک لأنهم یهتمون بآراء الغیر. ویمیل الأفراد إلی تقدیم صورة إیجابیة، إلی جانب طموحهم إلی قبول الآخرین وجلب آراءهم الإیجابیة، بغض النظر عن منافع شخصیة معینة. تزخر حیاة الإنسان بمواقف یواجه الفرد مشاکل إذا لم یستخدم فن تدبیر الاستنتاج فی تعامله واحتکاکه بالآخرین.ویجب علی الأشخاص الذین یبحثون عن العلاقات الجیدة المؤثرة أن یبدعوا فی اختیار الکلمات ونبرات الصوت وحرکاتهم الظاهریة، وذلک لیعرضوا صورة أکثر قبولا. فالأشخاص دون انتباههم یخلقون عن طریق ملابسهم وکلامهم و... صورة فی ضمیر المخاطب، قدتکون إیجابیة وقدتکون سلبیة.وقدیتصور البعض أن تقدیم الصورة الجیدة یرتبط بحظوظ الأشخاص إلا أن الأمر لیس کذلک. ویعتقد مفکرو الغرب أن تدبیر الاستنتاج مهارة یمکن للأشخاص معرفتها واستخدامها. غیر أن سعدی الشیرازی الذی یهتم بالباطن أکثر اهتماما، یعتقد أن علی المرء إصلاح باطنه دون أن یزین ظاهره للآخرین وذلک لأنه إذا کان یمتلک الکفاءات اللازمة فإن تلک المحاسن سوف تظهر تدریجیا للآخرین ویکتفی بظاهر الأشخاص فی التعامل معهم ولایستحسن دخول التفاصیل فی هذا المجال. یهدف هذا المقال إلی دراسة نظرة مفکری الغرب وسعدی الشیرازی فی هذا المضمار.
مفهوم زیبایی نزد توماس آکوئینی
منبع:
ایمان آذر ۱۳۲۲ شماره ۳
حوزه های تخصصی:
توماس آکوئینی (1225 - 1274 م) در بخش های متعددی از کتاب های خود، به بررسی مفهوم زیبایی پرداخته است. او این اشارات را به صورت پراکنده و ضمنی مطرح کرده و کتاب یا فصل مستقلی در این خصوص تالیف نکرده است. اگرچه او بسیاری از تصوراتش در باب زیبایی را از پیشینیان خود اقتباس کرده، آنها را به روش خود و در راستای نظریاتش درباره ی وجود و معرفت تفسیر کرده است. بحث از زیبایی در اندیشه ی آکوئینی در دو ساحت زیبایی متعالی و زیبایی محسوس مطرح می شود. تعریف زیبایی و بیان مشخصه های آن، بررسی مساله ی ادراک و تجربه ی زیبایی شناختی و بحث از نسبت زیبایی با صفات متعالی، به ویژه نسبت زیبایی با خیر، عناصر اصلی نظریه ی آکوئینی درباره ی زیبایی را تشکیل می دهد. در این مقاله، ضمن برشمردن عناصر اصلی مفهوم زیبایی نزد آکوئینی، نشان داده می شود که زبان فلسفی وی در اینباره اگرچه بنیادی ارسطویی دارد، از صبغه ی افلاطونی برخوردار است. به علاوه، اعتقادات مسیحی توماس قدیس در نظریه ی او دربارهی زیبایی تاثیرگذار بوده است.
بررسی و تحلیل عنصر غالب بلاغی در پانصد مثل داستان نامه بهمنیاری
حوزه های تخصصی:
در این مقاله عنصر غالب بلاغی (Dominant) در پانصد مثل از کتاب داستان نامه احمد بهمنیار مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. امثال انتخابی مشترک در داستان نامه و امثال و حکم دهخداست.
در آغاز مقاله ویژگیهای مثل، تفاوت آن با کنایه، ارسال المثل و تمثیل بیان شد و در پایان عنصر غالب بلاغی د راین امثال مشخص و استخراج شد و سرانجام یافته ها به صورت آماری تحلیل شد.
روش شناسی و الگوشناسی افلاطون با تأکید بر رساله «تیمایوس»
حوزه های تخصصی:
افلاطون مطالب برخى از رسائل فلسفى خود مانند رساله تیمایوس را «اورتوس میتوس» (mythos ortos) و «ایکوس لوگوس» (logos eikos) نامیده است. از نظر روش شناسى، این سؤال مطرح مى شود که مراد افلاطون از این دو تعبیر چیست؟ پاسخى که این مقاله به دو پرسش مذکور داده این است که وى از آن نظر که مایه اصلى برخى رساله هایش را اسطوره تشکیل داده و این اسطوره در خلال گفت وگوها و بر پایه روش دیالکتیکى به نحوى خالص و ناب مى گردد، از آن به «اورتوس میتوس» (داستان راست) (right Myth) تعبیر مىکند؛ و از آن نظر که ـ به هر حال ـ مى توان توجیهى براى محتواى این رساله ها یافت و به این طریق به «لوگوس» تقرّب یافت آن را «ایکوس لوگوس» (سخن راست نما) مى نامد. نکته ظریفى که از این مطلب به دست مى آید آن است که در نظر افلاطون، نه تنها رابطه میان این دو ـ به اصطلاح ـ رابطه «تقابل» نیست، بلکه مى توان گفت: اصولا «میتوس» در طول «لوگوس» قرار مى گیرد؛ یعنى «میتوس» راهى براى رسیدن به «لوگوس» است. در زمینه الگوشناسى افلاطون نیز در اینکه از نظر وى «مُثُل»، الگو و سرمشق تبیین ها از جمله تبیین چگونگى پیدایش و دگرگونى جهان هستند، تردیدى وجود ندارد. تنها این مشکل باقى مى ماند که در تطبیق تبیین ها بر الگوها، مشکلات و تنگناهایى به چشم مى خورد و البته افلاطون هیچ گاه تسلیم محال بودن ارائه تبیین کامل نشده، بلکه دیگران را به تلاش براى طرح تبیین کامل و ایده آل تشویق کرده است.
«مُثُل» در نگاه شیخ اشراق و تطبیق اجمالى آن با اندیشه افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح «نظریه مُثُل» و حضور تأثیرگذار آن در مباحث گوناگون فلسفى، مستند به افلاطون است و به دلیل آنکه دایره هستى را گسترده تر ترسیم مىکند و از وجود موجوداتى با صفاتى ویژه سخن مى گوید، در دوره هاى گوناگون فلسفى و تاریخى موضوع گفت وگو بوده است.
یکى از طرف داران این نظریه شیخ اشراق، شهاب الدین سهروردى است که جایگاهى تعیینکننده به مُثل در نظام هستى شناختى خود مى دهد و مىکوشد از سویى با ارائه ادلّه اى متقن وجود این عالم را اثبات کند و از سوى دیگر، با تبیین روشن نسبت این عالم با مراتب وجودى مافوق و مادون آن، چهره اى معقول تر و پذیرفتنى تر در قیاس با تبیین افلاطون به آن ببخشد.
مقاله حاضر کاوشى است در چیستى مُثل از نگاه افلاطون و شیخ اشراق؛ ادلّه اى که شیخ اشراق براى اثبات عالم مُثل ارائه کرده است، و نیز جایگاهى که مُثل در نظام هستى شناختى این دو متفکر دارد. از آنجا که مقصود اصلى نگارنده، بررسى نگاه سهروردى به مُثل بوده است، دیدگاه افلاطون نیز به اجمال کانون توجه قرار گرفته است تا اشتراکات و تفاوت ها بهتر خود را نمایان کند.
ملاصدرا و ادراک کلیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله ثابت میکند ملاصدرا با نفی تطابق ذهن و عین و نفی نظریه تجرید صور حسی و خیالی جهت حصول به صور معقول کلی، تبیین جدیدی را پیرامون کلّیّت مفاهیم عقلی ارائه نموده و بر همین اساس فرایند جدیدی را نیز برای نحوه ادراک کلیات ارائه میکند. از نظر ملاصدرا کلیت یک مفهوم عقلی یعنی آنکه اولاً، قابل صدق بر کثیرین باشد و ثانیاً آنکه مشترک میان اذهان متعدد انسانی باشد و مباحث ناظر بر مثل و اتحاد ذهن با آنها تنها ابزاری هستند که میتوانند این امکان را فراهم نمایند. پس دو عامل مهم و اساسی در ادراک کلیات از نظر ملاصدرا مثل و عقل فعّال هستند و ذهن در این میان صرفاً نقشی انفعالی دارد. از این رهگذر در این مقاله جایگاه معرفتشناختی ایندو در دیدگاه ملاصدرا تبیین میشود و فرایند ادراک کلیات از نگاه وی نیز مشخص میگردد.
بررسی امکان تأثیرپذیری افلاطون از زرتشت؛ با تأکید بر آموزﮤ «مثل» افلاطون و «فروهر» زرتشتی
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی تاثیراتی است که افلاطون از تفکر شرقی مخصوصاً از شخص زرتشت پذیرفته است. هیچ انسانی را یارای آن نیست که بتواند نظامی فلسفی، بدون یاری جستن از اذهان دیگر بنیان نهد و افلاطون نیز از این قاعده مستثنی نیست. اگر این مسئله ثابت شود نه تنها از ارج و قرب او نمیکاهد بلکه برارزش و غنا و جامعیت آثار او نیز میافزاید. هدف نگارنده در نگارش این نوشته این است که بدور از تعصب ورزی کورکورانه نسبت به ایران باستان یا ارادت ورزی متعبدانه به یونان باستان، تأثیرپذیری افلاطون از تفکر شرقی ـ ایرانی زرتشت را مورد بررسی و کنکاش قرار دهد.
نقد و ارزیابی عدالت افلاطونی از منظر اندیشة علوی
حوزه های تخصصی:
تبیین مفهوم کانونی عدالت در فلسفة سیاسی غرب، وامدار اندیشمندان بزرگی چون افلاطون است؛ همچنان که مبنای نظریه پردازی افلاطون و طرح مدینة فاضله وی، موضوع عدالت و طراحی جامعة عدالت محور و آرمانی است تا عالم مثالی در زمین محقّق شود. از آنجا که نظریة عدالت افلاطونی دارای ایرادهای فراوانی است، این نوشتار با تأکید بر سترگی اندیشه های امام علی(ع) و سرآمدی آن بر کلّیّة مکاتب و آراء بشری، برآن است که مفهوم عدالت را در اندیشة علوی، با محتوا و اهدافی متعالی، کامل تر و عملی تر و به نحوی گسترده تر در قیاس با اندیشة افلاطون، مطرح کند؛ چرا که اندیشة عدالت علوی از ضعف ها و نقایص متعدّد نظریة عدالت افلاطونی کاملاً مبرّا است و دارای ریشه و مبنای الهی و ایمانی است و با مفهومی عینی، ملموس، مصداق پذیر و شریعت مدار و ابزاری در جهت نیل به سعادت و رستگاری الهی از طریق کسب ملکات فاضله و انجام ارادی افعال خیر می باشد. عدالت علوی فاقد وجه متصلّب و تک گفتاری بوده و خصلتی آرمان گرایانه و ظلم ستیز دارد و مبنای تعیین عدالت و استحقاق، نزد آن، شریعت الهی است و بر خلاف صبغة فردی و جبرگرای عدالت افلاطونی، دارای وجه غالب عدالت اجتماعی است و بر مبنای آن، امکان ارتقاء در سلسله مراتب اجتماعی براساس شایسته سالاری و میزان انجام تکالیف برای همگان وجود دارد.
شرحی بر فلسفة نظری و سیاسی افلاطون
حوزه های تخصصی:
این مقاله گزارش کوتاهی است درمورد مهم ترین موضوعات فلسفی افلاطون در باب نظر و سیاست. بحث اصلی تحقق دولت شهر آرمانی است که در بخش فلسفة سیاسی مطرح است. نخست به نظریات افلاطون دربارة شناسایی، بقای نفس، نظریة مُثل، که از زیر بنایی ترین اصول فلسفة افلاطون است، و سپس به طرح مسائلی از قبیل عدالت، تربیت، فضلیت اخلاقی، و آیین کشورداری پرداخته شده است. افلاطون دربارة دولت مثالی خود می گوید که دانایان باید اداره امور شهر را به دست بگیرند زیرا آن ها دارای فضلیت اند و به دریافت حقیقت نایل شده اند. وی همچنین به کمک روش دیالکتیک سعی دارد شناخت را از سطح محسوسات به درجة عالی تر یعنی درک معقولات بالا ببرد. بدین منظور تمثیلی می آورد که به ""زندان غار"" معروف است. در این تمثیل، انسان با تزکیه و تربیت حدود شناخت خود را عقلانی می کند و به حقیقت مطلق، که همان عالم مثال است، می رسد. افلاطون قدم به قدم با مثل پیش می رود و می گوید فلاسفه اند که از اسارت جهل و نادانی رها شده و جهان نادیدنی را دیده اند و چون به معرفت واقعی رسیده اند پس برای حکمرانی سزاوارترند.
بررسی وتحلیل منطقی لغزش های فکری خرد عامه در ضرب المثل های فارسی
حوزه های تخصصی:
گنجینه بزرگ و ماندگار امثال و حکم فارسی، سرشار از اصول و مبانی معرفتی، دینی، اخلاقی وفلسفی همچنین مشتمل بر برخی از نظریه های علومی چون روان شناسی، جامعه شناسی، منطق، سیاست و غیره است. از این رو نباید آنها را تنها در حوزه ادبیات بررسی کرد. بررسی جنبه های گوناگون مثل ها می تواند افق های جدید و ابعاد تازه تری را برروی پژوهشگران بگشاید و موجب شود تا به این ثروت عظیم ملی تنها به چشم آثار ادبی نگریسته نشود.
در نوشتار حاضر، امثال فارسی با رویکردی منطقی بررسی شده و از آنجاکه برخی از ادب دوستان و ادب پژوهان در وادی امثال، جایگاهی برای علم منطق قائل نیستند، ابتدا بر تثبیت این جایگاه دلایل لازم اقامه و سپس براساس اصول و قواعد منطقی، سبک های مختلف مثل های مغالطه آمیز شناسایی شده است. نگارنده به هیچ وجه حذف مثل های غیرمنطقی را از مجموعة امثال پیشنهاد نمی کند به همین دلیل، توصیه نامة منطقی تدوین مثل های فارسی ارائه خواهد شد تا تدوین کنندگان فرهنگ ها با رعایت مفاد این توصیه نامه، مخاطبان را به برداشت صحیح و کاربرد درست مثل های منطقی و نیز اجتناب از کاربرد مثل های مغالطه آمیز رهنمون سازند
متافیزیک ارسطو و ابن سینا در تقابل با دیدگاه مثُل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
بررسی تأثیر شاهنامه در امثال فارسی بر پایه امثال و حکم دهخدا*(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامة فردوسی به دلیل ویژگی های منحصر به فردی چون اشتمال بر تاریخ و فرهنگ دیرینه و پرافتخار ایران زمین، توجه همة طبقات مردم ایران از جمله عوام را به خود جلب کرده است. یکی از نمودهای توجه عوام به شاهنامه را می توان در امثال رایج در بین آن ها مشاهده کرد. مصراع ها، ابیات و مضامینی از شاهنامه که به عنوان مَثَل بر سر زبان ها افتاده یا مثل هایی که حول داستان ها، شخصیت ها، سراینده و خود واژة شاهنامه شکل گرفته است، از نفوذ گسترده و عمیق شاهنامه در «حکمت توده» حکایت دارد. هدف این مقاله بررسی نقش و سهم فردوسی و شاهنامه در مثل های فارسی موجود در امثال و حکم دهخدا و کندوکاو در این مثل-هاست. برای این منظور با دو رویکرد اثرمحور و مثل محور به بررسی امثال مأخوذ از شاهنامه پرداخته و این امثال را از لحاظ گونه شناسی و موضوعی مورد بررسی قرار داده ایم. در پایان نیز به بررسی دلایل فراوانی امثال و حکم مأخوذ از شاهنامه و تفکیک مثل ها و ارسال المثل های شاهنامه پرداخته ایم.