مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
فضاسازی
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به بررسی ساخت کلان یا چارچوب فکری حماسه رستم و اسفندیار شاهنامه فردوسی و روایت کشته شدن هکتور بر اساس الگوی لباو و والتسکی (1967) پرداخته شده است. از مقایسه و تطبیق روایت رستم و اسفندیار و کشته شدن هکتور بر بخشهای عمده الگوی فوق که شامل فضاسازی، روند و پایان بندی است مشاهده می شود که هر دو روایت بر الگو منطبق است. به عبارت دیگر، این دو روایت که از دو فرهنگ و زبان متفاوت هستند، جهانی بودن الگوی فوق را تایید می کند. در این مقاله، ابتدا به معرفی الگوی لباو و والتسکی...
بررسی وضعیت فضای فیزیکی مدارس شهر اصفهان با توجه به استانداردهای سازمان نوسازی توسعه و تجهیز مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضای آموزشی مناسب، از عوامل مهم و موثر در بهبود و بالا بردن کیفیت آموزش و یادگیری است و یکی از مقوله های مهم در آموزش و پرورش به حساب می آید. بهبود فضاهای فیزیکی می تواند به یادگیری دانش آموز در حیطه شناختی، عاطفی و مهارتی کمک کند و انگیزه های او را بالا ببرد. در پژوهش حاضر ، محقق وضعیت فیزیکی مدارس شهر اصفهان را در ارتباط با استانداردهای...
تصویر شعر سپید
حوزه های تخصصی:
تصویرهای شعر سپید از دهة سی تا کنون تحولات گوناگونی یافته اند که می توان آن ها را به دو بخش تقسیم کرد : 1. تصاویر شاملویی 2. تصاویر بعد از دهة هفتاد. در نگاهی کلی می توان گفت محمور عمودی در شعر سپید بسیار مهم تر از شعر کلاسیک است و این به سبب «فردیت»، «تخیل آزاد»، «تجدد و نوآوری»، و «تنوع عناصر تصویرساز» است. تصویرهای «شاملویی» اغلب «حسی» اند و با «عناصری طبیعی» با «تشخیص» ساخته می شوند، اما تصویرهای «بعد از دهة هفتاد»، اکثراً «حسی ـ انتزاعی» اند و از عناصر « غیرطبیعی» ساخته می شوند و«فضاسازی» با آن ها بیشتر از انواع دیگر تصویر است.
کاربرد و کارکرد مثل در مجموعه داستانِ یکی بود و یکی نبود جمال زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاعران و نویسندگان فارسی زبان، همواره برای آنکه به لطف و شیرینی و رسایی کلام خویش بیفزایند، از مثل بهره برده اند. در میان نویسندگان معاصر، محمدعلی جمال زاده در داستان های خویش از مثل مکرر استفاده کرده است. او در پنج داستان در مجموعه یکی بود و یکی نبود، 73 مثل به کار برده است. شیوه های کاربرد (چون اقتباس، حل، اشاره و تصویرسازی) و کارکردهای مختلف (چون اجتماعی، ارزشی، اخلاقی، انتقادی و طنزآمیز) اهمیت مثل را در نظر این نویسنده و کنجکاوی و علاقه مندی او را نسبت به ادبیات عامه نشان می دهد. همچنین بیان ارزش های بارز فرهنگی و یا مخالفت با ضد ارزش ها از نظر مضمونی برای نویسنده اهمیت داشته است. در مجموعه یکی بود و یکی نبود، کاربرد مثل ها به تقویت و پرداخت بعضی عناصر داستانی (شخصیت پردازی، لحن، فضاسازی، موضوع و درون مایه و ... ) نیز کمک کرده است. می توان گفت کاربرد مثل جزو ویژگی های سبکی جمال زاده شده است.
انگ خوردگیِ سکونت گاه غیر رسمیِ نوکان در کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) زمستان ۱۳۹۷ شماره ۸۳
1 - 26
حوزه های تخصصی:
این مقاله تلاش می کند فرآیند انگ خوردگی محله نوکان در شهر کرمانشاه را بررسی کند. چارچوب نظری پژوهش مبتنی بر آراء راب شیلدز در باب «فضاسازی اجتماعی» است. شیلدز، فرآیند برساخت معنای مکان را ناشی از روندهای عینی در زندگی روزمره می داند که به طرق مختلف حکایت ها و تصوراتی را درباره آن برساخته و اسطوره -مکان را شکل می دهند. روش تحقیق مردم نگاری است و تکنیک گردآوری داده ها شامل مشاهده مشارکتی و مصاحبه عمیق می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد که روندهای مختلفی در برچسب-خوردگی آن نقش دارند: شهرداری با انتشار ایماژه مکان «دهاتی» از ارائه خدمات به این محل امتناع می ورزد. نیروی انتظامی با برچسب «خشونت» و «مکان جرم خیز» در منازعان محله دخالتی ندارد. آموزش وپرورش بچه های مدارس نوکان را بی نظم و ناهنجار معرفی می کند. همچنین با تأمین نکردن زیرساخت های لازم دانش آموزان برخی مقاطع را به محلات دیگر می فرستند که در منازعات با محلات دیگر بر انتشار برچسب ها دامن می زنند. از سوی دیگر، راننده تاکسی ها، مغازه داران، مستاجرین و زنان کوچه نشین چنین تصوراتی را بازتولید و بر آن صحه می گذارند. سرانجام این که در فرآیند داغ خوردگی نوکان صرفاً زبان و نشانه ها ارجحیت ندارند بلکه عمل افراد در زندگی روزمره نیز از جایگاه ویژه ای برخوردار است.
ابعاد، مؤلفه ها و شاخصهای الگوی بهره گیری از اینترنت در تعمیق بیداری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
بیداری در کشورهای اسلامی از پدیده های نوظهوری است که انتقال اطلاعات و اخبار در شکل گیری و گسترش آن از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است. یکی از ابزارها و رهیافتهای مؤثر در گردش اخبار و اطلاعات در گردش اطلاعات، بهره گیری از فضای مجازی یا اینترنت است. این پژوهش ضمن بررسی ابعاد، مؤلفه ها و شاخصهای این رسانه نوین درصدد است نقش آن را در تعمیق بیداری اسلامی تعیین و تبیین، و نتایج را در قالب الگویی مبتنی بر اطلاع رسانی، فضاسازی، گفتمان سازی و جریان سازی ارائه کند و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، یافته های مطالعاتی و اکتشافی را طی کاری پیمایشی از دیدگاه 60 نفر از خبرگان و صاحبنظران دو حوزه ارتباطات و فرهنگ اعتبارسنجی نماید و از نظر پاسخ دهندگان چهار بعد اصلی، دوازده مؤلفه و 35 شاخص، بهره گیری از اینترنت در تعمیق بیداری اسلامی را مؤثر دانسته و امکان طراحی الگو را فراهم ساخته است.
مطالعه کاربرد استیجینگ در انیمیشن
ساختار هنری و تکنیکی و ویژگی های ملموس فیلم، در بیننده پاسخ هایی را برمی انگیزد. کارگردان با توجه به روایت، موقعیت های دراماتیک و ملاحظات تصویری، صحنه را تصویر می کند. جریان روایت درون صحنه، با توجه به استانداردهای دراماتیک و تصویری و نحوه قرارگیری دوربین توسط کارگردان خلق می شود. چیدمان عناصر مختلف با نظم خاص، در یک نما، اطلاعات زیادی از زمان و مکان و نحوه زندگی شخصیتها، شرایط روحی آنها و غیره به مخاطب می دهد. این نحوه چیدمان فضای را خلق می کند که استیج کردن قلمداد می شود. در استیجینگ فن های گوناگونی را می توان به کار گرفت که در دید و در نهایت دیدگاه مخاطب تأثیرگذار باشد. مسئله اصلی پژوهش بررسی میزان تأثیر و کارکرد فضاسازی با تأکید بر تکنیک استیجینگ است. روش پژوهش کیفی و با رویکردی توصیفی تحلیلی می باشد. بر این اساس مسئله اصلی پژوهش حاضر، واکاوی نحوه استفاده مناسب از صحنه و فضایی است که می تواند برای طراحی در نظر گرفته شود تا به فرایند استیج کردن کمک می نماید. این پژوهش پس از ارائه مبانی نظری تحقیق تلاش خواهد کرد برای آشکارسازی بحث انیمیشن «وال-ای» را مورد بررسی قرار دهد.
نقش عنصر «فضا سازی» در خلق محتوای حماسی در «هفت خان رستم» از شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
47 - 64
حوزه های تخصصی:
در عرصه داستان نویسی معاصر، تحلیل آثار برمبنای عناصر داستان به منظورِ تعیین نوع ادبی اثر، شناخت و نقد متن و سنجش قدرت و هدف داستان پرداز بسیار رواج یافته است. اگر یکی از رموز جاودانه شدن شاهنامه ، قدرت فردوسی در داستان پردازی قلمداد شود، بررسی عناصر داستان در داستان های این منظومه، به منظور شناخت بیشترِ ویژگی های نوع ادبی حماسی ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش براساس داستان «هفت خان رستم» شاهنامه ، تأثیر یکی از مهم ترین عناصر سازنده داستان یعنی عنصر «فضاسازی» در انتقال فضای حاکم بر اثر و خلق محتوای حماسی و القای روح حماسی به مخاطب تبیین می شود. فردوسی در ماجرای «هفت خان رستم»، با بهره گیری از بن مایه تکرار شونده گذر پهلوان از هفت / چند خان در حماسه و اسطوره و با تکیه بر عنصر «خرق عادت» در قالب عوامل انسانی، عناصر طبیعی و امور جادویی، دلاوری های جهان پهلوان حماسه ملّی ایران را در مواجهه با بلایا به نمایش گذاشته و فضا و محتوایی متناسب با روح حماسی داستان خلق کرده است. وی در این داستان، به تأثیر عنصر بلاغی «تشبیه» در «فضاسازی» داستان و «اغراق» - جزء جدایی ناپذیر حماسه - در ایجاد محتوای حماسی نیز توجه داشته و از این عناصر در راستای رسیدن به هدفش به خوبی بهره برده است .
نقش رنگ در فضاسازی انیمیشن های مذهبی ایرانی دهه نود شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رنگ ها هویت بخش و هویت ساز فرهنگ ها هستند و ریشه ای کهن در زیست بوم های گوناگون دارند. رنگ ها، نقش و معناهای متفاوتی را در کشورهای مختلف دارا بوده و رهیافت و رویکرد ملت ها نسبت به آن ناهمگون و متمایز است. ایران زمین با قدمتی کهن در بافتار سنتی و یا مدرن خود از وجوه و ویژگی های رنگ در همه زمینه های زیستی و داشته های فرهنگی، هنری و مذهبی اش بهره برده است. سواد رسانه ای و آگاهی مخاطبان، فیلم سازان و تولیدکنندگان هنر انیمیشن را به سوی سینمای بصری رهنمون ساخته و رنگ در این راستا به عنوان عنصری مهم نقش قابل توجه ایی دارد. انیمیشن ایران با قدمتی طولانی، متأثر از چنین رویکردی سال ها در تلاش است که از خصایل رنگ ها در تبلور و پرتوافشانی دین و فرهنگ ملی سود جوید. پژوهش حاضر با هدفی کاربردی منزلت و جایگاه این باور ملی در خصوص نقش نمادین رنگ را مورد بررسی قرار داده، و مسأله اصلی آن واکاوی چگونگی استفاده از رنگ در فضاسازی انیمیشن های مذهبی ایرانی دهه 90 است. روش تحقیق کیفی با رویکردی تحلیلی، توصیفی براساس گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ایی و آرشیوهای صوتی تصویری می باشد. در این راستا پژوهشگر با انتخاب هدفمند فیلم های «آقای مهربان»، «شاهزاده روم» و «آخرین داستان» را مورد بررسی و مداقه قرار داده است.
فضاسازی شاعرانه در دو مجموعه شعر موسوی گرمارودی (تا محراب آن دو ابرو و برآشفتن گیسوی تاک)
حوزه های تخصصی:
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تأثیرات سیاسی و اجتماعی آن بر جامعه، در زمینه ی شعر و ادب نیز تغییرات و تحولاتی شکل گرفت و جریان انقلاب و حادثه بزرگ بعد از آن یعنی دفاع مقدس، حال و هوای تازه ای را در شعر به وجود آوردند. شاعران انقلابی متناسب با فضاهای جامعه و مضامین، موضوعات و حوادثی که پیش آمده اند، شعر خود را در فضایی خاص و متناسب با این حال و هوا می سرایند. هدف این مقاله بررسی فضاسازی در شعر موسوی گرمارودی، از شاعران شاخص انقلاب است که برای این مقصود مجموعه های او بر اساس سیر فضاهای شعری و مؤلفه هایی که باعث شکل گیری فضا در شعر او شده، مورد بررسی واقع شده و نشان داده از مهم ترین دلایل طراوت و پویایی و اثرگذاری اشعار او فضاهای متنوع آن است؛ به گونه ای که گرمارودی در برخی دفترهای خود که به یک موضوع مانند اشعار آیینی پرداخته، تنوع فضا مانع یکنواختی اشعار وی شده است. او برای خلق فضای شعر خود از عناصری مانند توصیف، تناسب معنایی و لفظی واژگان، تلمیحات و نماد بهره برده و توانسته است به خصوص در اشعار آزاد از تلفیق این عناصر فضاهای منسجمی بر شعر خویش بگستراند که در نهایت این فضاسازی موجب تجسم عینی تجربه و افزایش نیرو در القای عاطفه و معنا در مخاطب شده است.
آشنایی زدایی از سازه های داستان در شش داستان پست مدرن معاصر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آشنایی زدایی در اصطلاح ادبی غریبه سازی آن بخش از ادبیت متن است که برای مخاطب آشناست. این تکنیک ادبی اولین بار در مکتب شکل گرایان روسی پدید آمد. در داستان نویسی نو، آشنایی زدایی از راه بیان و استفاده متفاوت از عناصر داستان مطرح می شود. داستان های پست مدرن معاصر فارسی به سبب گزینش آشنایی زدایی در عناصر داستانی از قبیل دیدگاه، مضمون، فضاسازی، زمان، فرم، لحن و پایان بندی متفاوت در هاله ای از شگردهای نو قرار می گیرند و خواننده را مجبور می سازند بارها این داستان ها را بخواند تا به کشف مورد نظر نویسنده دست پیدا کند. این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای در صدد آن است که ضمن شناخت آشنایی زدایی از سازه های داستان در داستان های پست مدرن به نقد و بررسی شش داستان از «بیژن نجدی»، «هادی خورشاهیان»، «مهدی یزدانی خرم»، «لیلا صادقی» و بررسی عناصر سازنده در آن ها بپردازد.
فضاسازی در مجموعه «روایت فتح»؛ مطالعه ای انتقادی بر ویژگی های سینمای اشراقی از منظر سید مرتضی آوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
109-134
حوزه های تخصصی:
مجموعه ی روایت فتح یکی از شاخص ترین سری مستندهای مربوط به جنگ هشت ساله ی ایران و عراق است و به نوعی به تاریخ مصور دفاع مقدس تبدیل شده است. سیدمرتضی آوینی نویسنده، تدوینگر و چهره اصلی تولید این مجموعه، برای توصیف رویکرد و شیوه تولید این مجموعه از اصطلاح «مستند اشراقی» استفاده می کرد. مبانی نظری، فلسفی و همچنین جهان بینی آوینی سبب شده است که این مجموعه در میان همتایان خود شاخص شود. فضاسازی یکی از مهم ترین عناصری است که آوینی به وسیله آن اندیشه و ایدئولوژی خود را در بافت و بطن فیلم نقطه گذاری می کند. این پژوهش با تحلیل نحوه استفاده از سه تمهید تدوین، گفتار روی تصویر و مصاحبه نشان می دهد که مهم ترین ویژگی های فضاسازی در روایت فتح به چه شکلی تحقق یافته اند و در نهایت با نظر به ویژگی های این مجموعه مستند، برخی ابهامات موجود در مفهوم سینمای اشراقی را مورد بررسی قرار می دهد. نتایج نشان می دهد که در بنا نهادن فضای خاص این مجموعه، تدوین مهم ترین و مؤثرترین تمهید مورداستفاده آوینی در تحقق این امر است. این مقاله همچنین به بررسی انتقادی کاربرد مفاهیمی مانند واقعیت، خودبنیادی، سوبژکتیویته و مونتاژ در آثار آوینی پرداخته و برخی ابهامات در این زمینه را تبیین می کند.
تحلیل شگردهای منتخب زبانی (واژگان و اصطلاحات)، داستانی (فضاسازی) و محتوایی (رویاپردازی) در داستان های کوتاه نویسندگان زن دهه های 70 تا 90(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه سیر داستان نویسی زنان و شگردهای رایج در آثار آنان، از موضوع های مورد توجه در پژوهش های داستانی معاصر بوده است؛ با این حال در تحقیقات پیشین، اغلب به بررسی رمان های زنان توجه شده و مجموعه داستان های کوتاه نویسندگان پیشروِ زن، به ویژه در دهه های اخیر کمتر واکاوی شده است. نان،آنان، بر این اساس، در این مقاله، مجموعه داستان کوتاه از 9 نویسنده زن برگزیده در جوایز ادبی دهه های 70 تا 90 (هر دهه سه نویسنده) انتخاب و داستان های کوتاه آنان به روش تحلیلی-تطبیقی با تکیه بر سه شگرد زبانی (واژگان و اصطلاحات)، داستانی (فضاسازی) و محتوایی (رویاپردازی) بررسی و سیر تحول این شگردها، در سه دهه اخیر تحلیل و مقایسه شده است. نتایج کلان این پژوهش نشان می دهد، هرچه از دهه 70 به دهه 90 نزدیک می شویم، نویسندگان زن، با بسامدی کمتر از واژگان و اصطلاحات زنانه در داستان های کوتاه خود استفاده کرده اند. خلاف سیر زبانی داستان ها، از منظر فضاسازی، نویسندگان داستان های دهه 90 بیش از دیگر دهه ها (به ترتیب دهه های 80 و 70) از فضاهای خانگی بهره برده اند؛ همچینن از بین فضاهای خانگی، بیش ترین تاکید نویسندگان زن مربوط به فضاهای غمگین بوده است. از منظر عنصر محتوایی رویابافی، داستان های دهه 70، متمایز با دیگر دهه ها بوده و در دهه های 90 و 80 این عنصر بازنمودی اندک در داستان زنان داشته، نکته ای که شاید به دلیل گریز از مفاهیم رمانتیک و تمایل به واقع گرایی در داستان کوتاه این دو دهه بوده است.
برجستگی عنصر صدا در فضاسازی رمان «همنوایی شبانۀ ارکستر چوب ها» اثر رضا قاسمی
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مؤلفه های رئالیسم جادویی، بسامد بالای عناصری همچون صدا، بو، نور و عناصری ازاین دست است که درنهایت فضای اثر را مملو از وهم و خیال می کند و مرزهای میان واقعیت و خیال را به هم می ریزد. مطالعه رمان «همنوایی شبانه ارکستر چوب ها» اثر رضا قاسمی نشان می دهد که عنصر صدا بسامد زیادی در این رمان دارد. در همین راستا، در مقاله پیش رو، برجستگی عنصر صدا در فضاسازی رمان بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که نویسنده از عنصر صدا برای فضاسازی رمان بهره فراوانی برده و با توجه به تجربه ای که وی در هنرهای نمایشی ازجمله تئاتر و موسیقی داشته است، عنصر صدا در این رمان نقش محوری دارد و گاه کارکرد یک صدای معمولی در فضاسازی رمان، با چندین جمله و حتی صفحه برابری می کند. این صداها درمجموع، همنوایی ارکستری را مجسّم کرده اند که در کنار هم نهایت ترس و وحشت را در ساختمان چوبی محل وقوع داستان القا می کنند. بیشترین صداهایی که در این رمان دست مایه فضاسازی قرارگرفته اند، عبارت اند از صدای شخصیت های انسانی و حیوانی، صدای منبعث از اشیاء و صدای آلات موسیقی. درمجموع، نویسنده از طریق این صداها که اغلب وهمناک و وحشت آفرین و مرموز هستند موضوعاتی همچون بحران هویت و مشکلات مهاجرت را به نحوی هنرمندانه و با نهایت اثرگذاری، به ذهن خواننده منتقل می کند.
بررسی نقش همخوان ها در آفرینش فضای حزن و گریه(مقایسه اشعار اخوان ثالث با شاملو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
55 - 87
حوزه های تخصصی:
در اشعار کلاسیک فارسی، بیش از همه، وزن های عروضی بودند که سبب تهییج عواطف شده و احساسات خواننده را برمی انگیختند و او را در فضای مورد نظر قرار می دادند و بدین گونه، تصویر و خیال را برجسته می کردند. ولی در شعر معاصر به ویژه شعر نیمایی، با دخل و تصرف در وزن های عروضی، از طریق موسیقی درونیِ حاصل از ترکیب، تکرار و نحوه پراکندگی آواهاست که القای احساسات و فضا، صورت می گیرد؛ زیرا هر آوا با طنین خاص خود و بسته به واجگاه و نحوه تولیدش در اندام های گفتار، تأثیر روانی و موسیقایی ویژه ای بر خواننده می گذارد و احساس و در نتیجه فضای خاصی را تداعی می کند. تسلط مهدی اخوان ثالث بر زبان فارسی و تلفیق واژه های کهن، امروزی و محاوره در آثارش و قافیه اندیشی او، اشعار وی را نمونه خوب و متمایزی برای بررسی تأثیر آواها و موسیقی آن ها در آفرینش فضا، بدل نموده است. در این مقاله نقش همخوان ها در آفرینش فضای شعری آثار نیمایی این شاعر برجسته بررسی شده است. همچنین برای تبیین بیش تر مطلب، مقایسه ای با همخوان های مؤثر در فضاسازی اشعار شاملو نیز به عمل آمده است.
کارکرد نمادین رنگ در فضاسازی انیمیشن های مذهبی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
449 - 467
حوزه های تخصصی:
رنگ ها در تمدن های گوناگون دارای ارزش ها و کارکردهای گوناگونی اعم از روانی، فلسفی، آئینی، مذهبی و غیره هستند. رنگ ها می توانند حامل پیام های گوناگون آشکار یا ضمنی بوده و بر احساس، ارتباطات، تفکر، اندیشه، و رفتارهای شخصی یا گروهی تأثیرگذار باشند. ایران زمین با قدمتی کهن در بافتار سنتی و یا مدرن خود از وجوه و ویژگی های رنگ در همه زمینه های زیستی و داشته های فرهنگی، هنری و مذهبی اش بهره برده است. رنگ ها همواره هویتی آشکار یا پنهان داشته اند که به تناسب اعتقاد ایرانیان مورداستفاده قرار گرفته اند. در قرآن و احادیث و روایات حتی به لحاظ فیزیولوژیک بارها به خواص اثربخش رنگ ها اشاره شده است. سواد رسانه ای و آگاهی مخاطبان به خصوص در سال های اخیر فیلم سازان و تولیدکنندگان هنر صنعت رسانه انیمیشن را به سوی سینمای بصری رهنمون ساخته و رنگ به عنوان عنصری مهم نقش قابل توجه ای دارد. هنر انیمیشن ایران زمین نیز با قدمتی طولانی، متأثر از چنین رویکردی سال ها در تلاش است که از خصایل رنگ ها در تبلور و پرتوافشانی دین و فرهنگ ملی سود جوید. پژوهش حاضر با هدفی کاربردی در صدد آن است تا منزلت و جایگاه این باور ملی درخصوص نقش نمادین رنگ را مورد بررسی و تحلیل قرار داده است. مسئله اصلی پژوهش حاضر واکاوی چگونگی استفاده از رنگ ها در فضاسازی انیمیشن های مذهبی ایرانی با تکیه بر فرهنگ کهن ایرانی اسلامی می باشد. روش تحقیق کیفی با رویکردی تحلیلی، توصیفی بر اساس گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ایی و آرشیوهای صوتی تصویری می باشد. از این رو، فیلم «شاهزاده روم» به صورت انتخاب هدفمند مورد مداقه قرار خواهد گرفت.اهداف پژوهش:واکاوی تأثیر رنگ ها و معانی آن ها در هنر، فرهنگ، متون اسلامی و مخاطب.2. بررسی لزوم استفاده از رنگ ها برای القای یک فضای مذهبی در انیمیشن های ایرانی.سؤالات پژوهش:رنگ ها در مذهب شیعه و فرهنگ ایرانی دارای چه ویژگی هایی هستند؟2. چگونه می توان از رنگ ها در فیلم های انیمیشن استفاده کرد به گونه ای که حامل باورهای فرهنگی و اعتقادات ملی و مذهبی باشند؟
تبیین روند شکل گیری گفتمان مقاومت در فضای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال هفتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
115 - 133
حوزه های تخصصی:
شهر، صحنه استراتژیک فهم روندهای بازپیکربندی نظم اجتماعی است. ازنظر لوفور، این فضا همچون ابزار هژمونیک طبقه مسلط، برای بازتولید سلطه خود است. در این صحنه همواره شاهد کشمکش های دو گفتمان مسلط و مقاومت برای تسلط بر فضای جغرافیایی هستیم. شکل گیری گفتمان مقاومت در فضای شهری روندی را طی می کند که هدف اصلی این مقاله تبیین این روند است. روش تحقیق مقاله حاضر توصیفی - تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و مقالات پژوهشی منتشرشده در سایت ها می باشد. نتایج نشان می دهد که اولین جرقه شروع گفتمان مقاومت از نقد سیاست ها و بیان مسئله شروع می شود و تا بحران سیاسی ادامه پیدا می کند. نارضایتی های محلی موجب خروج شهروندان متفاوت از دنیای خصوصی خود و تبادل نظر با دیگران در مورد مسائل موردعلاقه مشترک، ایجاد ایده ها و روایات مشترک در مورد فضای زندگی می شود. جابه جایی و محروم سازی سیستماتیک از فضای زندگی روزانه، موجب تسریع در تجمیع قدرت ساکنان شهر برای دفاع از تولید فضا می شود. مشارکت در مبارزات مکرر حس عاطفی را ایجاد می کند که از طریق آن وابستگی های فردی به جنبش های اجتماعی و جمعی بیشتر می شود. این بسیج محلی عملکردهای حیاتی را به کار می گیرد، زیرا این عملکردها افراد متفاوت را به عرصه عمومی می کشاند و دارایی ها و ابزارهای ارتباطی و عاطفی را ایجاد می کند که فعالان جدید را قادر می سازد تا وقت و منابع خود را برای مبارزه ای با ریسک بالا به کار بگیرند.
کاربرد نقاشی های کودکانه در ساختار، خلق شخصیت و فضاسازی انیمیشن؛ مورد پژوهی: تطبیق آثار منتخب فرشید شفیعی و مهدیار "کودک ۸ ساله"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقاشی ابزاری هنری است که در آن می توان تصورات ذهنی از دنیای پیرامون را به نمایش گذاشت. کودکان نیز نقاشی را وسیله ای می پندارند تا به شیوه های گوناگون آرزوها خود را که برایشان دست نیافتنی است، محقق نموده و به تصویر بکشانند. نقاشی برای کودکان جولانگاهی به دور از واقعیت است که خیالشان را در صفحه نمایش مجسم و ثبت می سازد. هم ذات پنداری با کودکان همواره موردتوجه افراد گوناگون و هنرمندان بوده و آن ها تلاش کرده اند برای جذب کودکان روش های مختلفی را مورد استفاده قرار دهند. هنرمندان انیمیشن ساز با چنین پنداشتی آثاری را تولید کرده اند که از جمله می توان به هنرمند نقاش و انیمیشن ساز، فرشید شفیعی اشاره نمود. پژوهش حاضر با هدفی کاربردی و رویکردی روان شناسانه بر اساس اجماع نظرات روانشناسان کودک انجام شده است. روش تحقیق کیفی و بر اساس جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای/ میدانی و آرشیوهای صوتی تصویری و بر مبنای مطالعه موردی است. ازاین روی سه اثر خرمالو، ماشین بابام، پیاده رو ساخته فرشید شفیعی از موارد مطلوب گزینش شده و مورد تحلیل قرار گرفته است. نتیجه حاصله، نشان از آن دارد نقاشی کودکان از لحاظ سادگی در سبک، رنگ، تصویرسازی می تواند منبع خاصی برای ساخت انیمیشن در سبکی نو باشد که قادر است ارتباط مناسبی با مخاطب برقرار سازد.
بازخوانی شعرِ نصرت رحمانی بر اساس سبک گوتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۰)
1 - 26
بازخوانی شعرِ نصرت رحمانی بر اساس سبک گوتیک چکیده گوتیسم و گوتیک، افزون بر هنر به عنوان سبک و شیوه ای در ادبیات شناخته و پذیرفته شده است. مؤلفه های این سبک عموماً در آثار داستانی نمود داشته؛ ولی تجلیات آن را در شعر برخی شاعران امروز ازجمله نصرت رحمانی می توان یافت. در نوشتار پیش رو به روش توصیفی – تحلیلی کوشش شده تا ابعاد و کیفیت بهره مندی ناخودآگاهانه و گاه تعمدی رحمانی از مؤلفه های گوتیسم بررسی و تحلیل شود. در این راستا اشعاری که بر اساس گوتیسم قابل ارزیابی و تحلیل بوده یا اشعاری که تکوین هنجار و محتوای آن ها مبتنی بر شاخصه هایی است که با مؤلفه های گوتیک نسبت و قرابت دارند، انتخاب و ازمنظر گوتیسم بررسی و تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد رحمانی روایاتی همراه با رویداد، توصیف، فضاسازی و مضمون آفرینی نامتعارف و شگفت آور در شعر خود آورده که می شود آن ها را روایاتی با ماهیت گوتیک ارزیابی کرد. این روایت ها که روندی ماجراجویانه و کابوس گونه دارند و بی فرجامی عشق های جنون آمیز و تراژیک را گزارش می کنند، همچنین رویدادهایی شگفت آور، شوم و عموماً مربوط به مرگ، گور، کفن و ازاین دست موارد را دربردارند، با عناوین روایت های «گوتیک و سوررئال»، «توصیف گوتیک»، «فضاسازی گوتیک»، «گوتیک و مکان» و «گوتیک و اشیا» طبقه بندی شده است. در این روایات، تصاویر، تعبیرات و توصیفاتی به کاررفته که دارای وجه وهمی و مالیخولیایی هستند، بدین واسطه می توانند فضاهایی عجیب، تاریک و ترسناک را فراروی نگاه و نظر خواننده قرار دهند و موجب هراس و آزار او شوند. این مختصات میان روایات رحمانی و آثار گوتیک، گونه ای نزدیکی و همسانی رقم زده و رحمانی را به عنوان یکی از شاعرانی مطرح می کند که به مؤلفه های گوتیسم گرایش یافته است.