مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
سیاست فرهنگی
حوزههای تخصصی:
جامعه ی ما طی دو دهه ی گذشته تغییرات چشمگیری را در حوزه های فرهنگی و مسائل اخلاقی از سر گذرانده است. تعارض ها و چالش های سیاسی بین احزاب سیاسی (اصلاحگران و اصولگرایان) به غفلت از اخلاق اجتماعی، به ویژه در نهاد خانواده، منجر شد. در حقیقت، چالش ها برای دستیابی به قدرت سیاسی بیشتر، بین احزاب و مسئولان سیاسی، به غفلت از اخلاق اجتماعی در کل جامعه انجامید. این مقاله در صدد است تا بازنمایی اخلاق اجتماعی را در فیلم طلا و مس، فیلمی از همایون اسعدیان، از طریق تحلیل روایت، تحلیل کند. طلا و مس که حلقه ی سوم از یک تریلوژی (سه گانه) مشهور سینمای ایران (مارمولک و زیر نور ماه دو فیلم دیگر این سه گانه اند) است، به زندگی دینی و نقش اجتماعی روحانیون جوان می پردازد. فیلم در زندگی یک طلبه ی جوان و روابطش با همسر و مردم کوچه و بازار رسوخ می کند تا چهره ی حقیقی اخلاق را به تصویر بکشد. رضا، طلبه ی جوان فیلم، در پی آموختن درس اخلاق از یک استاد روحانی پیر در مدرسه ی دینی است؛ اما به زودی در می یابد که نمی توان اخلاق واقعی را در کتاب ها جست. قواعد اخلاقی ساده اند و تنها می توان آن ها را از خلال موقعیت های روزمره دریافت.
سیاست هویت و جنبش های اجتماعی جدید(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تجربه سیاسی در ایرانِ پس از انقلاب، نشان از اختلال های کارکردی دولت ها و ظهور شکل های جدیدی از نزاع های سیاسی در میان گفتمان ها دارد. هریک از این گفتمان ها هنگامی که بر دولت تسلط یافتند، به گفتمانی برتر تبدیل شدند و «دگرها»ی خود را به حاشیه راندند؛ بدین معناکه برای تبیین جهان فرهنگی خود، در کنار بیان سازه های هویتی، تمایزها و غیریت ها را با دیگران آشکار ساختند و رقیبان خود را طرد کردند. در نتیجه، هویت ها به کانون هایی برای ستیز میان نیروهای سیاسی و اجتماعی تبدیل شدند. سوژه-های سیاسی طردشده، از راه بازنمایی هویت به مقابله با گفتمان دولت مسلط می پردازند و شکل جدیدی از جنبش های اجتماعیِ معطوف به هویت پدید می آید. بنابراین، پرسش مقاله حاضر این است که چرا و چگونه هویت در کانون نزاع های سیاسی قرار می گیرد و چگونه سیاسی شدن هویت به شکل گیری جنبش های اجتماعی جدید می انجامد؟ از راه سیاست هویت می توان به پاسخ این پرسش و تبیین واکنش سوژه های سیاسی پرداخت. بدین ترتیب، سیاست هویت به امکان های سیاسی شدن سوژه ها تحت تأثیر هویت اشاره دارد. هنگامی که گفتمانی مسلط می شود و هویت برآمده از گفتمان با منابع قدرت، پیوند برقرار می سازد، جماعت هایی که در این موقعیت به حاشیه رانده می شوند، از راه بازنمایی هویت به مقاومت در برابرگفتمان مسلط می پردازند و جنبش های اجتماعی هویت بنیان شکل می گیرد.
تحلیل سیاستگذاری فرهنگی، با تاکید برنظریه کنش ارتباطی هابرماس
حوزههای تخصصی:
امروزه سیاستگذاری فرهنگی و به تبع آن سیاست فرهنگی برای هرکشوری جز عناصر مهم توسعه پایدار ملی قلمداد می شود. بنابراین،با توجه به ماهیت جهانی شدن فرهنگ و نقش برجسته آن در ابعاد اقتصادی و سیاست بین الملل،بقاوپویایی یک نظام سیاسی واجتماعی توجه به مقوله مهم سیاستگذاری فرهنگی در تحولات اجتماعی برای دولتها از اهمیت ویژه برخوردار است. با توجه به اهمیت این مقوله مهم، مقاله حاضر ضمن مروری اجمالی بر سیاستگذاری فرهنگی در کشورهای جهان، وضع موجو دسیاستگذاری فرهنگی بعدازانقلاب اسلامی، به تحلیل سیاستگذاری فرهنگی بر اساس عقلانیت در کنار دو مفهوم ""جهان زیست ونظام درکنش ارتباطی"" نظریه هابرماس می پردازد.
دلایل بازتولید عناصر مدیریت فرهنگی در ایران
ارزش های فرهنگی پایه های اصلی پیشرفت هستند و فعالیت های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی برمبنای آنها شکل می گیرد. توسعه فرهنگی برای هر کشوری به منظور رسیدن به توسعه اقتصادی، یکپارچگی و هویت ملی بسیار اهمیت دارد. ملتی که دارای فرهنگ پیشرفته باشد قطعاً ایمان و اعتقادی راسخ و استوار دارد و در سایه این قدرت ارتشی نیرومند، اقتصادی سالم و مترقی، جامعه ای با فضیلت و تقوی و به دور از وابستگی های بیگانه پیدا خواهد کرد. براساس اهمیتی که فرهنگ دارد، ارتقاء فرهنگ و ارزش های اسلامی در جامعه از اهداف اصلی انقلاب اسلامی بوده و می باشد. تحقق چنین هدفی در گرو مدیریت کشور با رویکرد فرهنگی و توسعه فرهنگی در همه شئون جامعه است. در این پژوهش مبانی مدیریت فرهنگی، الزامات و اهداف آن مورد بررسی قرار گرفته و نتایج حاصل از بررسی نشان داده که مهمترین گام در مدیریت فرهنگی داشتن هدف و سیاست مشخص فرهنگی است تا با برنامه ریزی معین به مدیریت فرهنگی پرداخته شود. اهداف مدیریت فرهنگی باید متناسب با بافت جامعه و تغییرات صورت گرفته در آن انتخاب شود. آشنایی از وضعیت موجود فرهنگ جامعه به برنامه ریزی برای چشم انداز آینده جامعه کمک می کند. بنابراین بازنگری در عناصر مدیریت فرهنگی جهت تطابق و سازگاری با شرایط محیطی جامعه ضرورت دارد.
جشن های دوران رضاشاه؛ اهداف و دستاوردهای آن در کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برپایی جشن های گوناگون به مناسبت های مختلف و اجرای برنامه های گزینشی و ایراد نطق ها و خطابه های هدفدار یکی از کم هزینه ترین، عملی ترین و در عین حال، زودبازده ترین اقدامات برای تبلیغ و تأکید بر تحوّلات جامعه ایران و بزرگ نمایی خدمات شخص رضاشاه و تهییج احساسات توده مردم بوده است؛ بنابراین دولت پهلوی اول اهتمام ویژه ای به برگزاری جشن های مختلف در راستای همسو ساختن مردم با برنامه مدرن سازی و کاستن از موج مخالفت و مقاومت ها داشته است؛ در این پژوهش تلاش شده است با روش تحلیلی- اسنادی از طریق بررسی اسناد و مدارک آرشیوی و روزنامه ها به این پرسش پاسخ داده شود که در دوران پهلوی اول چه جشن هایی و با چه اهدافی توسط کارگزاران دولتی در مناطقی چون کردستان اجرا شده و برگزاری این جشن ها تا چه حد توانسته است به تثبیت سیاست های فرهنگی دولت در منطقه یاری رساند؛ یافته های پژوهش نشانگر آنست که برگزاری جشن های دولتی دستاوردهای مقطعی داشته و در ایجاد تغییرات پایدار در افکار و رفتار اهالی مناطقی چون کردستان ناتوان بوده است.
تحلیل و بررسی سیاست فرهنگی ابناء الرضا ( امامان جواد، هادی و عسکری (ع) )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال چهارم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱۶
7-45
حوزههای تخصصی:
ائمه طاهرین (ع) رهبران برگزیده الهی برای جامعه بشری و تبیین گر پیام رسولان الهی و هادیان مردم بوده اند. بخش عمده ای از تلاش ایشان معطوف به توسعه فرهنگی عصر خود بوده است. با عبور جریان امامت از فراز و نشیب هایی که پس از رحلت رسول خاتم (ص) بر ایشان تحمیل شد، پس از ولایت عهدی امام رضا (ع) در عهد مأمون و شهادت ایشان تا دوره غیبت حضرت حجت (عج)، امامان نهم، دهم و یازدهم در فاصله بیش از نیم قرن عهده دار این منصب خطیر بودند. در این مقاله به بررسی سیاست های فرهنگی امامان (ع) در این دوره پرداخته شده است. در این مقاله با استفاده از روش اسنادی و کتابخانه ای اطلاعات مورد نیاز جمع آوری و در چارچوب مدل چرخه ای سیاست گذاری تحلیل شده است. بر اساس مدل چرخه ای برای تحلیل سیاست های فرهنگی ابتدا «مسئله شناسی» و در ادامه «طراحی و انتخاب» سیاست و پس از آن «اجرا» و در نهایت «ارزیابی» سیاست صورت خواهد گرفت. مسائل فرهنگی این عصر در سه دسته: مسائل دستگاه خلافت، مسائل فرهنگ عمومی و مسائل فرهنگ شیعی تحلیل شده اند و سپس سیاست های فرهنگی امامان این عصر (ع) بررسی و تحلیل شده است؛ سیاست هایی که از لایه های بنیادین فرهنگ (اعتقادات و ارزش ها) تا لایه های رفتاری را مورد تأثیر قرار داده اند.
بررسی وضعیت مصرف فرهنگی طبقه متوسط در سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با رویکردی توصیفی- تحلیلی درصدد پاسخ به این پرسش است که مصرف فرهنگی طبقه متوسط در سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی در دوره سه دولت 1368 تا 1392 چگونه بوده است؟<br /> دستاورد این پژوهش ناظر بر این نتیجه است که با وجود سیر نزولی جایگاه اقتصادی طبقه متوسط در سیاست های کلی، جایگاه طبقه متوسط در سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی به صورت تصاعدی افزایش یافته تا آنجا که مصرف فرهنگی آن در دوره 8 ساله 1385 تا 1392 از دوره زمانی 16 ساله پیش از خود -یعنی 1368 تا 1384- بیشتر بوده است. این بدان معناست که قامت طبقه متوسط از ابتنا صرف بر مؤلفه های اقتصادی مرسوم و شاخص های سنتی آن مانند درآمد، شغل و تحصیل فراتر رفته و بافت هایی فرهنگی با مصرفی قابل اعتنا در این اندام شکل یافته است.<br />
برندینگ ملی دین و جمهوری اسلامی ایران؛ گفتمان اعتماد به نفس داخلی و مدیریت شهرت بین المللی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال بیستم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۷۹
103 - 132
حوزههای تخصصی:
امروزه پروژه برندینگ و تصویرسازی ملی یک کشور، به عنصری اساسی برای توسعه تبدیل شده است. از اصول اساسی پروژه برندینگ ملی، گفتمان اعتماد به نفس داخلی برای بازسازی هویت ملی است. امروزه اکثر کشورها بر اساس سیاست گذاری فرهنگی و اسناد بالادستی، برندینگ ملی خود را بر اساس حوزه نفوذ خود، مزیت های فرهنگی یا اقتصادی، و مدیریت تصویر و شهرت بین المللی شان انتخاب می کنند. سیاست فرهنگی جدید در کنار مدیریت و اشاعه فرهنگ داخلی، وظیفه بازسازی و گسترش تصویر ملی را نیز برعهده دارد. بر همین اساس، سؤال اساسی پژوهش حاضر بدین قرار است: نقش سیاست فرهنگی جدید در پروژه برندینگ ملی و گسترش تصویر ملی کشورها در فراسوی مرزهایشان چیست؟ مقاله حاضر با تشریح سیاست فرهنگی جدید و مباحث برندینگ و تصویرسازی ملی، بر این امر تأکید می کند که سیاست فرهنگی کشورها بر مبنای پروژه برندینگ و تصویر ملی آنها و بر پایه اعتماد به نفس داخلی و مدیریت شهرت بین المللی شان می تواند به سمت منطقه ای و جهانی شدن حرکت کند. بر همین اساس، جمهوری اسلامی ایران نیز بر مبنای اهداف ملی و بین المللی انقلاب اسلامی و اسناد بالادستی، با تأکید بر دین اسلام به عنوان برندینگ ملی ایران در حوزه بین المللی، و تأکید بر گفتمان اعتماد به نفس ملی و توان داخلی به عنوان اساس دین در بعد داخلی، به مدیریت تصویر و گسترش شهرت جمهوری اسلامی ایران روی آورده است.
فشارهای ساختاری و برسازی هویت جنسیتی زنان در فیلم های سینمایی دهه 1370 شمسی (موردهای مطالعه: روزی که زن شدم، عروس آتش، دو زن)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مطالعه رابطه فشارهای ساختاری و سنخ برسازی شده هویت جنسیتی زنان در دهه 1370 شمسی انجام شد. از آنجا که پژوهش گر بر آن است که شرایط اجتماعی موجود در شکل گیری هویت جنسیتی در جامعه نقش موثری ایفا می کند، دهه 70 به دلیل تغییرات سیاست فرهنگی که منطبق بر نظریه پارسنز بود و کنش های فردی در قالب الگوهای فرهنگی را برای توسعه تشویق می کرد، انتخاب شد و فیلم های سینماییِ این دوره که فشارهای ساختاری در زندگی زنان به عنوان یکی از موضوعات محوری انتخاب شده بود، در جامعه نمونه قرار گرفتند. تحلیل گفتمان نیز برای تحلیل داده ها انتخاب شد. نتایج نشان داد که فیلم های سینمایی بازتاب دهنده واقعیت اجتماعی موجود بودند و با برخورداری از ویژگی های تحصیل، هدف مندی، مبارزه، کنش گری و کنش های اعتراضی دست به برسازی هویت زن مدرن معترض زدند که الگوی زنان در این دهه به شمار می رفت.
چارچوب سیاست فرهنگی بین المللی شدن آموزش عالی در ایران؛ پژوهشی آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
بین المللی شدن به عنوان موضوعی اصلی و پدیده ای گسترده در آموزش عالی تبدیل شده است. یکی از جنبه های سیاست گذاری در این حوزه توجه به ابعاد فرهنگی بین المللی شدن آموزش عالی است که شرایط را برای پذیرش این پدیده آماده و از برخورد تضادها جلوگیری می کند. با توجه به اهمیت مباحث فرهنگی و نقش بازتولیدی فرهنگ در آموزش عالی این مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش است که از منظر فرهنگی برای بین المللی شدن آموزش عالی چه الزاماتی مورد نیازاست؟ برای پاسخ به این پرسش از روش تحقیق آمیخته (کیفی و کمّی) استفاده شد. در مرحله کیفی با 13نفر از خبرگان و مدیران بین الملل دانشگاه مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت و سپس داده های آن توسط روش تحلیل محتوای استقرایی، بررسی شد. در مرحله کمّی نیز پس از تحلیل داده های کیفی و مشخص شدن مؤلفه های اصلی،یک پرسش نامه محقق ساخته بین مدیران بین الملل، کارشناسان و خبرگان آموزش عالی توزیع شد و داده های آن با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی موردتحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که برای ارتقاء بین المللی شدن آموزش عالی ایران باید به اتخاذ سیاست فرهنگی در سطوح حکمرانی، محیط بین الملل، محیط داخلی (فرهنگ ملی) و دانشگاه و مراکز آموزش عالی به صورت توأمان اقدام و در هر مورد می بایست سیاست های مناسبی اتخاذ کرد. پیشنهاد اصلی این مقاله در قالب یک الگوی جامع و کل گرا مبتنی بر همه سطوح و محیط دور و نزدیک آموزش عالی ارائه شده است.
چارچوب های ارزشگذاری مؤثر در سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اولویت و برتری دادن افراد به رفتارها و شیوه های زندگی مجموعه بسیار مهمی از تمایزات کیفی را شکل می دهد که معیارهای آن از خواست ها، تمایلات و اولویت های شخصی ما مستقل است. این چارچوب های ارزش گذار در تعیین سیاست های فرهنگی جوامع گوناگون و در شمار آن جمهوری اسلامی ایران، نقش به سزایی دارد. هدف این پژوهش شناسایی این چارچوب ها در سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی و از رهگذر آن، بررسی امکان ارتقای کیفیت برنامه ریزی فرهنگی و ثمربخشی مطلوب تر راه حل ها برای مسائل خاص فرهنگی جمهوری اسلامی ایران است. بدین سان، پرسش اصلی آن است که با اتکا به اسناد بالادستی جمهوری اسلامی، چارچوب های ارزش گذاری مؤثر در سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران چیست؟ این پژوهش به لحاظ روش، پیمایشی-توصیفی و به لحاظ شیوه گردآوری، اسنادی است. جامعه موردمطالعه نیز مجموعه اسناد بالادستی جمهوری اسلامی در باب سیاستگذاری فرهنگی، شامل قانون اساسی، سیاست های کلی نظام، سند چشم انداز بیست ساله و برنامه های توسعه پنج ساله جمهوری اسلامی است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که سیاستگذاری فرهنگی در جمهوری اسلامی به دنبال تداوم هویت تاریخی و ثبات اخلاقی جامعه از طریق دولت مداری است. توأم با آن، برنامه ریزی جهت ارتقای هویت و اخلاق اجتماعی تک گویانه نیز با بهره گیری از الگوی جامعه-دولت مدار به میزان کمتری به چشم می خورد. با این وجود، حرکت به سوی خودشکوفایی هویتی و اخلاق هم سخنانِ اجتماعی با اتکای بر محوریت جامعه همچنان بی رونق مانده است.
مطالعه رویکرد سیاست فرهنگی تلویزیون بی.بی.سی. فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر رسانه ای دارای دو هدف است اول آن اهدافی که به صورت رسمی اعلام می دارد و دوم اهدافی که به دنبال آن است ولی هرگز رسماً اعلام نمی کند اما در اجرا مورد اعمال قرار می دهد. هدف از انجام این پژوهش شناخت برنامه های تدوین شده و در معنای عام سیاست فرهنگی برنامه های تلویزیون بی.بی.سی. فارسی است و مشخص نمودن رویکرد سیاست فرهنگی تلویزیون بی.بی.سی. فارسی در قبال جامعه ایران چه بوده و چه هدفی را دنبال می کند؟ بر اساس الزامات روش تحقیق تئوری داده بنیاد جهت تئوری پردازی در خصوص یک فرآیند اجتماعی خاص، داده ها از طریق تجربی به جای مرور ادبیات مربوط به تحقیق جمع آوری گردیده و ریشه زمینه های (Themes) اصلی از آن ها مشخص می گردد.GT یکی از انواع روش های پژوهش کیفی است که هدف اصلی آن بیان فرایند های اجتماعی و پژوهش تئوری است. این شیوه برای تبیین فرآیند پدیده ها در بستر اجتماعی آن ها مورداستفاده قرار می گیرد و روشی در جهت تعمیم نتایج حاصل از مشاهده ای خاص به نظریه ای جامع تر است. در این بررسی از برنامه های مذکور به عنوان واحد تحلیل استفاده شده است. در تحلیل محتوای کیفی به تحلیل محتوای هر واحد تحلیل به صورت جداگانه پرداخته می شود. پس از اتمام تحقیق و با توجه به پرسش های مطرح شده در ابتدای این پژوهش و جدول نهایی می توان نتیجه گرفت سیاست فرهنگی تلویزیون بی.بی.سی. فارسی به دنبال تغییر ذائقه فرهنگی جامعه ایران و القای فرهنگ غربی و نیز تغییر مرکز ثقل فکری از نخبگان جامعه ایران به سیاستمداران و کارشناسان فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و مذهبی موردقبول خود است. سیاست فرهنگی تلویزیون بی.بی.سی. فارسی طی بررسی به عمل آمده در پژوهش مذکور و تحلیل محتوای جداول برنامه ها و نتیجه گیری آنها در جدول نهایی، نشان می دهد سیاست فرهنگی تلویزیون بی.بی.سی. فارسی، تغییر فرهنگی، تغییر سیاسی و تغییر هویت ایرانی- اسلامی است که پیامد این سیاست فرهنگی براندازی نظام (تغییر نظام حاکم) است. سیاست های مقابله با سیاست های رسانه ای بی.بی.سی. را می توان در دو بعد یکی سیاست کلی و دیگری سیاست اجرایی، موردتوجه دست اندرکاران رسانه ای قرار داد.
تطور جشنواره غدیر در دوره فاطمیان مصر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال هفتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۲۸)
151 - 178
حوزههای تخصصی:
فاطمیان (297-567ق) از همان سال ورود به مصر362ق به برگزاری آیین های مختلف دینی و قومی توجه جدی داشتند. در این میان آیین های شیعی به ویژه جشنواره غدیر و سوگواره عاشورا به جهت ارتباط وثیق با هویت دولت شیعی فاطمیان و مشروعیت مورد ادعای این دولت در مقابل عباسیان، اهمیت ویژه یافت. مطابق گزارش های منابع، جشنواره عید غدیر همه ساله در مصر فاطمی برگزار می شد. رقابت با تسنن رسمی عباسیان، تقویت هویت شیعی فاطمیان و مشروعیت دولت اسماعیلیان و نیز تلاش در جهت تغییر رفتار مصریان به عنوان مقدمه تغییر ساختار ارزشی و اعتقادی ایشان، موجب اهمیت دادن به برپاداشت غدیریه و استمرار برپایی جشن غدیر گردید. این جشنواره همواره از جهت عظمت، ابهت وگستردگی در طول دو قرن مذکور یکسان نبود و بارها متناسب با سیاست فرهنگی دولت فاطمیان دچار تغییرات و تحولات قابل توجهی شد. اینکه این جشن چه تحولاتی به خود دید و هر مرحله چه ویژگی هایی داشت، اصلی ترین سؤال این تحقیق است که با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد تاریخی بررسی خواهد شد. یافته های این تحقیق نشان می دهد این مراسم در ابتدا ساده وگسترده بود؛ ولی پس از تثبیت دولت فاطمی در مصر تحولات عظیمی را از سرگذراند. چنان که عمده محققان این جشن مهم و باشکوه را که در طول یک دهه برپا می شد و کارناوال های شادی همراه با نمادهای شیعی را گزارش کرده اند. راه اندازی موکب عظیم امام - خلیفه فاطمی در این دوره ضمن شادی بخشی به جشن غدیر، در اشاعه فرهنگ شیعی بسیار مؤثر بود. به دلیل هزینه بر بودن این موکب، در دوره پایانی دولت فاطمیان این جشن محدود به داخل قصر و به صورت ساده و یک روزه برگزار می شد.
تحلیل سیاست های فرهنگی پوشش زنان
منبع:
زن و فرهنگ سال هشتم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
93-109
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل سیاستگذاری های فرهنگی دولت در حوزه پوشش زنان و دختران جامعه بود. بدین منظور با روش کیفی اسناد، مصوبات و متون اصلی سیاست فرهنگی سه منبع سیاست گذار در زمینه پوشش زنان یعنی شورای عالی انقلاب فرهنگی، مجلس شورای اسلامی و معاونت امور زنان وخانواده نهاد ریاست جمهوری گردآوری و تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهد رویکرد قوانین مرتبط با پوشش زنان از مجازات و برخورد خشن متخلفان در اوایل انقلاب، به فرهنگ سازی و برخورد نرم تغییرکرده است و به توسعه فعالیت های فرهنگی، آموزشی و تبلیغی توجه بیشتری شده است. اما اغلب سیاست های تدوین شده بعد از انقلاب توسط دستگاه های ذیربط در عمل با موفقیت چندانی مواجه نشده و با وجود این که دولت از تمام ظرفیتهای تشویقی و تنبیهی موجود برای تحقق این سیاست ها استفاده کرده؛ اما به طور موثری به اندازه کافی موفق نبوده است و عواملی مانند فقدان تعریف جامع از پوشش و حجاب در قوانین و برداشت های متفاوت درخصوص نوع پوشش در جامعه، کل گویی، ابهام واعمال سلیقه ای در اجرای سیاست های حوزه پوشش زنان، ناهماهنگی های ساختاری، توجه کم به سیاست های فرهنگی و عدم هماهنگی سیاست ها و مصوبات قانونی با شرایط جامعه و فقدان نظارت مناسب، از عوامل عدم موفقیت سیاستگذاری در حوزه پوشش زنان است.
ارائه مدلی برای تحلیل محتوای سیاست های فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ششم پاییز ۱۳۸۹ شماره ۲۰
47 - 76
حوزههای تخصصی:
این مقاله، بر آن است که مدلی برای تحلیل محتوای سیاست های فرهنگی بدست دهد. منظور از سیاست های فرهنگی در این مقاله به طور خاص سیاست هایی است که از جانب دولت به صورت مکتوب و مصوب ارائه می شود تا زمینه ای برای مدیریت فرهنگی (برنامه ریزی و سازماندهی و هدایت منابع و نیروها) باشد. مدل باید به دنبال پیدا کردن عقلانیت حاکم بر سیاست فرهنگی باشد. به منظور دستیابی به این مدل، ضمن مطالعه ادبیات موضوع به مسائل دخیل و موثر در شکل دادن به سیاست های فرهنگی مثل تعریف فرهنگ، محدوده ی فرهنگ، ویژگی های اجتماعی فرهنگ، دلایل نیاز به سیاست گذاری برای فرهنگ و علل تدوین آن، و سرمشقهای سیاست گذاری فرهنگی و همچنین اجزای سیاست فرهنگی می پردازیم. در نهایت همه ی این موارد که بر شمردیم به علاوه ی نهاد متولی اجرای سیاست تبدیل به متغیرها و حوزه ای که مورد سیاست گذاری قرار گرفته نهایتا هشت متغیر اصلی برای تحلیل محتوای سیاست های فرهنگی را شکل میدهد. به ازای هر متغیر، مقوله های متناسب با آنها از خلال مطالعه ادبیات موضوع استخراج و مطرح شده است.
رابطه بین سبک زندگی و میزان هویت ملی مطالعه موردی: شهروندان شهر کاشان در سال 1389(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هفتم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۲۴
129 - 158
حوزههای تخصصی:
بسیاری از متفکران اجتماعی مانند: وبر، آدلر، گیدنز و بوردیو بر رابطه بین سبک زندگی و هویت و نقش سبک زندگی بر شکل گیری هویت پرداخته اند. با توجه به موارد فوق، هدف اساسی این مطالعه، تبیین مفاهیم سبک زندگی و هویت ملی و چگونگی پیوند آن ها در جامعه مورد مطالعه می باشد. بر این مبنا، مطالعه حاضر به بررسی رابطه سبک زندگی و هویت ملی پرداخته است. این مطالعه از نوع پیمایش اجتماعی (social survey) بوده و داده های تحقیق با استفاده از تکنیک پرسش نامه توأم با مصاحبه جمع آوری گردیده است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه شهروندان شهر کاشان در سال 1389 می باشد که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 300 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین و به صورت تصادفی ساده انتخاب گردیده اند. برای سنجش متغیر سبک زندگی از پرسش نامه سبک زندگی کریستین مایرز (2004) پژوهش رسولی (1383) و برای سنجش هویت ملی از شاخص های پرسش نامه آزاد و غفاری(1383) و علیخواه (1383) استفاده شده است. اعتبار و روایی مقیاس های سنجش دو متغیر سبک زندگی و هویت ملی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بررسی و با توجه با نتایج آزمون (سبک زندگی 941/0=a) و (هویت ملی 780/0=a) مورد تأیید قرار گرفته است. یافته های تحقیق و نتایج آزمون های آماری مربوطه، همبستگی معنادار بین دو متغیر سبک زندگی و هویت ملی (383/0=r) در سطح 99 درصد اطمینان را مورد تأیید قرار می دهد. همچنین، نتایج رگرسیون چندگانه و با توجه به بتای استاندارد شده در ارتباط با رابطه هر یک از مؤلفه های سبک زندگی بر متغیر هویت ملی بیانگر بیشترین رابطه مؤلفه های قانون گرایی و پایبندی به ارزش ها، شرایط محل زندگی و نحوه گذران اوقات فراغت بر متغیر هویت ملی می باشد. میزان تأثیرگذاری متغیرهای فوق بر میزان هویت ملی به ترتیب 18/0، 21/0- و 19/0- درصد نشان داده شده است.
زمینه ها و نقش سیاست های دولت در توسعه خلاقیت فرهنگی ایران عصر صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خلاقیت به معنای عام شرط پویایی فرهنگ و تحقق تمدن است. یکی از نقاط قوت تمدن غربی معاصر نیز جذب و به کارگیری نخبگان است. خلاقیت فرهنگی که به تولید محصولات نمادین می انجامد و یکی از انواع خلاقیت است که به ویژه در آثار هنری تجلی می یابد. هدف مقاله حاضر، تبیین مسیر خلاقیت فرهنگی در دوره تاریخی صفویه است. به لحاظ آثار تاریخی و هنری، دوره صفویه در تاریخ میانه ایران کم نظیر است که نشان از توسعه خلاقیت فرهنگی در این دوره می باشد. این مقاله با رویکردی سیاستی به خلاقیت فرهنگی، نقش دولت در گسترش آن را بررسی می کند. سؤال اصلی این است چه سیاست هایی منجر به رشد و توسعه خلاقیت فرهنگی در دوره صفویه شد؟ برای پاسخ به این سؤال زمینه فرهنگی پیشاصفویه که زیربنای سیاست های بعدی قرار گرفته بررسی شده است. همچنین با استناد به گزاره های تاریخی تلاش شده سیاست های فرهنگی و عمومی دولت صفویه که مستقیم و غیرمستقیم بر خلاقیت فرهنگی تأثیر گذاشته اند استخراج و مقوله بندی شود. نتایج این تحقیق که با روش کتابخانه ای انجام شده مجموعه ای از سیاست ها و اقدامات دولت صفویه را شناسایی کرده است که بر گسترش خلاقیت فرهنگی تأثیرگذار بوده اند. سیاست های فرهنگی در چهار مقوله: هویتی، دینی، توسعه ای و حمایتی دسته بندی شده اند. همچنین سیاست تعامل فرهنگی و مواجهه با تنوع فرهنگی نیز به عنوان سیاست های مؤثر بر زمینه تولید و مصرف محصولات فرهنگی و رشد خلاقیت شناسایی شده اند. مجموعه این سیاست های فرهنگی و دیگر سیاست های عمومی در دوره صفویه که به بهبود شرایط اقتصادی و شکل گیری طبقات اجتماعی جدید انجامید به رشد و توسعه خلاقیت فرهنگی منجر گردید.
منازعه سیاسی، سیاست فرهنگی و فرهنگ عامه در ایران پس از انقلاب (با تمرکز بر سیاست موسیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
111 - 146
حوزههای تخصصی:
با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357، بنیان گذاران نظام جدید عرصه ی فرهنگ را مورد توجه ویژه قرار دادند؛ زیرا فرهنگ به عنوان عرصه قدرت نمادین، باید به گونه ای بازسازی می شد که شرایط جدید را منعکس کند. نیروهای انقلابی اسلام گرا با توجه به فضای ایدئولوژیک حاکم، تفسیر جدیدی از اسلام را مبنای استقرار وضعیت فرهنگی جدید قرار دادند که محتوای آن را نوعی فرهنگ والا با درون مایه ی دینی در جهت ضدیت با عناصر فرهنگی رژیم پیشین شکل می داد. وقوع انقلاب اسلامی، جنگ ایران و عراق و فضای حاکم بر زندگی ایرانیان، هرکدام به استمرار و تقویت اشکال خاصی از فرهنگ دامن می زد. با پایان جنگ سیاست های سخت گیرانه ی فرهنگی ابتدای انقلاب دچار تغییراتی شد و زمینه برای ورود اشکالی از فرهنگ عامه با درون مایه های عرفی به منازعات سیاسی پیرامون مسئله فرهنگ گشوده شد. بنابراین پژوهش حاضر با استفاده از روش کیفی به دنبال پاسخ به این پرسش است: سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سطح اقدامات عملی به عنوان متغیری متاثر از منازعات سیاسی، چه نسبتی با موسیقی به عنوان یکی از نمودهای اصلی فرهنگ عامه داشته است؟. بر همین اساس، با تمرکز بر اسناد حقوقی و نهادهای متولی فرهنگ و اقدامات دولت های پس از انقلاب، این یافته حاصل شد که سیاست های فرهنگی در سطح اقدامات عملی، به عنوان متغیری متاثر از منازعات سیاسی میان گروه های بلوک قدرت به شکل متناقضی، از یک سو زمینه را برای گسترش اشکالی از موسیقی با درون مایه های عرفی فراهم کرد و از سوی دیگر، به دلیل محدودیت های نهادی سبب تشدید نزاع بر سر آن شد.
تدوین و اولویت بندی سیاست های تحقق بستر فرهنگی شکل گیری اقتصاد مقاومتی جمهوری اسلامی ایران (مطالعه موردی: شورای عالی انقلاب فرهنگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گذشت هفت سال از طرح بحث اقتصاد مقامتی توسط مقام معظم رهبری (مدظلّه العالی) صحبت از چیستی و چرایی اقتصاد مقاومتی به اندازه ی چگونگی تحقق آن در اولویت پژوهش نیست. نظریه پردازان اقتصادی معتقدند فرهنگ، بر اقتصاد تأثیر داشته و آن را عاملی مهم در تشویق فعالیت های مفید اقتصادی مانند کار و تلاش می دانند و همواره بر اهمیت اثر فرهنگ بر رشد اقتصادی تأکید کرده اند. ازآنجاکه شورای عالی انقلاب فرهنگی در جایگاه قرارگاه فرهنگی کشور و متشکل از تمامی نهادهای حقوقی فرهنگی جمهوری اسلامی و خبرگان برتر این حوزه در کشور است انتظار می رود سیاست های فرهنگی لازم برای تحقق اقتصاد مقاومتی را تصویب و ابلاغ نماید. پژوهش حاضر با رویکرد ترکیبی (کمی کیفی)، انجام شده است؛ در بخش کیفی با استفاده از روش های مطالعه اسنادی و فراترکیب پژوهش های پیشین و نیز تحلیل مصاحبه های انجام شده به استخراج سازه ها، مؤلفه ها، مفاهیم و متغیرهای فرهنگی مؤثر در تحقق اقتصاد مقاومتی پرداخته شد و بر این اساس مدل مفهومی پژوهش ساخته شد. در بخش کمی با استفاده از ابزار پرسشنامه و نظرسنجی از خبرگان از نرم افزار PLS برای مدل سازی معادله ساختاری و آزمون مدل نهایی بهره گرفته شد. درنهایت با استفاده از مدل کانو حوزه های دارای اولویت برای سیاست گذاری مشخص شدند و بر اساس اولویت های سیاست گذاری استخراج شده، با انجام آزمون فریدمن 26 اقدام سیاستی از میان 122 اقدام، انتخاب شده و به عنوان بسته سیاستی فرهنگی برای تحقق اقتصاد مقاومتی ارائه شد.
سیاست فرهنگی و حقوق بشر مهاجران افغانستانی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جمعیتی دوره ۶ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
195 - 229
حوزههای تخصصی:
اتخاذ سیاست های فرهنگی در مواجهه با مهاجران خارجی، پیش از هر چیز تصویری است که سیاست گذاران از «خودی» و «بیگانه» ارائه می دهند. سیاستگذاری برای حقوق بشر این مهاجران نیز بر همین تصور از خودی و بیگانه مبتنی است. در پی اشغال کشور افغانستان توسط شوروی سابق و پس از آن بروز جنگ داخلی در این کشور، چگونگی مواجهه با بحران مهاجرت افغانستانی ها به ایران بارها طی چهار دهه گذشته در نهادهای سیاستگذاری کشور مورد توجه قرار گرفته است. کمیساریای عالی امور پناهندگان ملل متحد، تعامل ایران با مهاجران افغانستانی در این مدت را نمونه ای موفق از میزبانی جمعیت بزرگ پناهجویان معرفی کرده است. تحقیق حاضر، به عنوان یک «تحلیل سیاست»، با هدف بررسی سیاست های فرهنگی تضمین کننده حقوق انسانی مهاجران افغانستانی در ایران و با اتخاذ روش تحلیل گفتمان لاکلا و موفه به بررسی مذاکرات مجلس شورای اسلامی، بیانات امام خمینی و برخی از مسئولین در مورد مهاجران افغانستانی پرداخته است. طبق نتایج به دست آمده، سیاست کلان فرهنگی کشور عمدتاً جهان گرای اسلامی و به دور از مؤلفه های ملی گرایی بوده است؛ لذا مهاجران افغانستانی به عنوان برادران مسلمان مورد استقبال قرار گرفته اند. تنها در مقاطعی که گفتمان های توسعه گرایی و جهان گرایی لیبرال قدرت نسبی را در اختیار داشته اند برخی مطالبات ملی گرایانه، محدودیت هایی را برای این مهاجران ایجاد نموده است.