مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
سیاست فرهنگی
حوزه های تخصصی:
"مطالعه فرآیند بازنمایی در رسانه ها از حوزه های مهم پژوهشی در مطالعات فرهنگی است. ما در این مقاله، تحت تاثیر رویکرد برساخت گرایانه بازنمایی استوارت هال، اشکال بازنمایی رسانه ای قومیت را در مجموعه های تلویزیونی ایرانی بررسی می کنیم. برای این منظور، دو مجموعه اگه بابام زنده بودو آهوی ماه نهم را به شیوه ای کیفی تحلیل کرده ایم. پرسش اساسی ما حول عدالت بازنمایی قومیتی در شبکه های تلویزیون سامان یافته است. همچنین نقد دورنی بر اساس مقایسه اشکال بازنمیی قومیت ها، براساس مصوبات اهداف، محورها و اولویت ها و سیاست های تولید، تامین و پخش توجه کردیم. براساس نتایج، می توان داوری کرد که نمایش قومیت به نوعی رویه نابرابر و ناعادلانه در ترسیم گروههایی از جامعه دلالت دارد. این نحوه مواجهه با نقش های قومیت، وضعیت مبهمی را به وجو می آورد که همه قومیت ها و اقلیت های جامعه را در قالب نقشی غیر جدی ( حاشیه ای) و گاه منفی در معرض دید همگان قرار می دهد. در حاشیه بودن، حالات اظهاری و اشکل بیانی بازگیران قومیتی را محدود می کند و قیودی مضاعف پیش پای سوژه های اقلیت می نهد: سوژه هایی به منزله کسانی که در حوزه عمومی سخن می گویند.
"
تبعیض سنی: ارزیابی گفتمان سیاست فرهنگی در هویت بخشی به جوانان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سن به عنوان مقوله فرهنگی منقسم، شهروندان را در گروه های سنی تحت انتظام درآورده و حدوث گفتمانی خاص، برآمده از مناسبات قدرت در جامعه را موجب می شود که کارکردی هستی بخش برای گروه های سنی دارد. جوانی یکی از دوره های سنی است که حوزه منازعه ای را در خصوص تعاریف، بازنمایی و هویت بخشی به خود اختصاص می دهد. نویسندگان درصددند تا ضمن مرور احکام گفتمانی غالب در خصوص جوانان، با تحلیل گفتمان نهادهای سیاست گذار، به این پرسش پاسخ گویند که گفتمان سیاست فرهنگی در هویت بخشی به جوانان ایرانی بر چه رویکرد یا رویکردهایی مبتنی است؟ بررسی رویکردهای مطرح شده در این مقاله را بایستی به عنوان دیرینه شناسی گفتمان های جوانی قلمداد کرد. در این مقاله نشان داده می شود که گفتمان سیاست فرهنگی از حیث احکام بارز مندرج در آن، گرایش به رویکردهای دوگانه مساله ساز و موجه ساز به جوانی دارند. همچنین استدلال فوق، اشاره ای ضمنی به دلایل عدم توفیق برنامه ریزان اجتماعی در جلب مشارکت جوانان دارد.
نمایش احساسات، بازداری از نمایش احساسات
منبع:
رسانه جهانی ۱۳۸۷ شماره ۶
حوزه های تخصصی:
"موضوع مطالعه در نمایشگاه ساموئل بکت، خود را مینمایاند. در این نمایشگاه، اثر بکت به نام ”فیلم“ نمایش داده میشود. ”ویدئو“ و ”محاکمه“ در کنار ”فیلم“، زنجیره روایی این مقاله را شکل میدهند. ویژگی مشترک این ژانرها، ابهام در کیستی ابژه و چیستی ذهنیت است: موارد تاثیر گذار بر خودآگاهی به عاملیت سیاسی و احساس مسئولیت سیاسی. بکت در فیلم خود به دیدگاه تصاویر سه گانه دلوز نزدیک میشود؛ دلوز معتقد است که سه نوع تصویر مختلف به نامهای تصویر درکی، تصویر احساسی (عاطفی) و تصویر عمل، در سینما وجود دارد که تماشاگر و کاراکتر با هم در تمام این تصاویر حضور دارند. تصویر احساسی، ابزار مفیدی برای توجیه فیلم ”ویدئو“ ساخته استان داگلاس است. این فیلم نوعی بازسازی فیلم ”محاکمه” اورسن ولز است که براساس اثری از فرانسیس کافکا، ساخته شده است. عناصر بسیاری ""ویدئو"" را به ""فیلم"" مربوط میکند، اثر داگلاس سلسله ارتباطاتی با اثر بکت بر قرار می کند و در نتیجه، قرار گرفتن این عناصر مشابه میان این دو فیلم، نوعی ""تاریخ غیر متعارف"" از دو فیلم، در دو زمان متفاوت را ارائه میکند. از سوی دیگر، ولز که با رسانه بصری کار میکند، قهرمان کافکا را بازسازی میکند و آن را تجسم میبخشد. در حالی که بکت از شخصیتش، شخصیت زدایی میکند، حمایت داگلاس از فیلم ولز، نشانگر علاقه او به کشف رابطه میان تجسم و شخصیت است.
در عین حال، این هنرمندان، شکی سیاسی از هنر را ایجاد میکنند. این فیلمها نمونههایی از هنر سیاسیاند که نشان میدهد، چگونه یک هنر سیاسی می تواند به تلههایی که انتقاد از ایدئولوژی را میکشند، وابسته نباشد. هنر تاثیرگذار سیاسی، عاملیت را به بیننده وام میدهد.
فیلمهای مورد مطالعه در این مقاله، تقریبا صامت و بیواژهاند. البته گفتگوهای زیادی در فیلم رد و بدل میشوند. درواقع، با نمایش بصری واژهها، نقش زبان تغییر میکند. زبان بصری فیلم به مثابه چیزی بیش از ابزاری صرف برای تک خطی بودن و انسجام روایت، کانون توجه و اعتبار قرار میگیرد. این مقاله میکوشد تا عاملیت، درک ایدئولوژیک و تعهد در فیلمساز و تماشاگر رسانه فیلم را بازپردازی کند.
"
فرهنگ رسانه ای و سیاست فرهنگی مطالعه تطبیقی در کشورهای توسعه یافته و کمتر توسعه یافته(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله با هدف مقایسه رابطه بین سیاست فرهنگی و فرهنگ رسانه ای موجود در کشورهای توسعه یافته و کمتر توسعه یافته نوشته شده است. رسانه های جمعی و به طور ویژه تلویزیون، به دلیل نقش تربیتی - تفریحی مهمی که در جامعه ایفا می کنند، همواره مورد توجه اند و از طرفی نیز به لحاظ سیاستهای فرهنگی خود، که به علت گستره وسیع مخاطبان به سمت اشاعه فرهنگ متوسط گرایش داشته اند، بعضا مورد انتقاد قرار گرفته اند، از این رو در مقاله پیش رو، بررسی و نقد سیاستهای فرهنگی حاکم بر رسانه ها، هم زمان با توصیف چشم اندازهای تصویری فرهنگ رسانه ای و مقایسه کیفی آن، مطمح نظر قرار گرفته است.
جهانی شدن و سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهانی شدن به واسطه تغییراتی که در سطوح مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پدید می آورد برای سیاست فرهنگی کشورها هم محدویت آفرین است و هم فرصت ساز. نقش عمده دولتها در سیاست گذاری فرهنگی و تمایل آنها به حفظ، گسترش و تقویت فرهنگ ملی تحت تاثیر جهانی شدن قرار گرفته و موجب پیگیری نوعی سیاست فرهنگی مبتنی بر تنوع و با تاکید بر ویژگیهای فروملی (محلی) و فراملی شده است. از حساسیتهای ملی در سیاست فرهنگی کشورها در پاره ای موارد کاسته شده و کنترل فرهنگی به آرزوی دست نیافتنی تبدیل شده است. تعقیب سیاست فرهنگی در قلمرو ملی در اغلب موارد توفیقی نداشته و بسیاری از فعالیتهای فرهنگی حالت تجاری به خود گرفته است. در مجموع، جهانی شدن هم زمینه (محدوده و قلمرو ملی)، هم محتوا (عناصر و اصول ملی) و هم طراح و مجریِ (دولت) سیاست فرهنگی را با چالش اساسی و جدی مواجه کرده است. تحت چنین شرایطی، سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی ایران نیز در سالهای اخیر شاهد تغییراتی بوده است که در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد.
درآمدی بر مفهوم و روش سیاست گذاری فرهنگی درس هایی برای سیاست گذاران
حوزه های تخصصی:
یکی از مسؤولیت های اساسی مدیریت فرهنگی در سطح ملی، پیشبرد توسعه فرهنگی است. مدیریت های فرهنگی در مسیر دستیابی به اهداف توسعه فرهنگی ناگزیر به استفاده از روش ها، تکنیک ها و ابزارهایی هستند که سیاست گذاری فرهنگی، در اولویتِ نخست و از مهم ترینِ آنهاست. این مقاله با هدف تبیین حوزه مفهومی سیاست گذاری فرهنگی و معرفی زمینه های کاربردی آن، در سه بخش تنظیم شده است. بخش نخست به سیاستگذاری فرهنگی، کلیات و مفاهیم بنیادین آن می پردازد و افزون بر مرور زمینه های نظری شکل گیری مفهوم سیاست فرهنگی، راهبردهای اصلی و سطوح آن و امکانات و محدودیت های سیاست گذاری فرهنگی، هدف عام سیاستگذاری فرهنگی و انواع آن را طرح نموده و مدل برنامه ریزی راهبردی سیاستگذاری فرهنگی را مورد اشاره قرار می دهد. بخش دوم، سیاست گذاری فرهنگی در کشورهای جهان را با مروری بر برخی نمونه ها تبیین می نماید و محورهای طرح ریزی یک سیاست فرهنگی فراگیر و هویت خواه در کشورهای دارای تنوع فرهنگی را برمی شمرد. بخش سوم، نهادهای بین المللی و منطقه ایِ فعال در سیاست گذاری فرهنگی ازجمله یونسکو، شبکه بین المللی سیاست فرهنگی و آیسسکو را برمی شمرد و تجربیات این نهادها را در حوزه مورد بحث، مطرح می کند.
خیابان و سیاست؛ تجربه سیاستی از جنس بازیگوشی در ایران امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوران ما، دوران سیاست های معطوف به زندگی روزمره (میکروپلیتیک) از یک سو و سیاست متفاوت و متمایز از سوی دیگر است. دوران ما هم چنین دوران تکثیر جهان ـ زیست (life-worlds) یا جهان اجتماعی مردم است. به بیان دیگر، جهان ـ زیست آدمیان عصر ما، به طور فزاینده ای در مسیر قطعه قطعه شدن یا تکثر قرار گرفته است. این شرایط، بستری برای تولد «خود اکپسرسیونیستی» و «هویت های موزاییکی» فراهم آورده است. زیست ـ جهان این «خود»، زیست ـ جهانی است بدون «مرز»، سرشار از حقایق متکثر، متاثر از بازی های زبانی و گفتمانی متنوع، دربرگیرنده راه ها، افق ها، آغازها، فرجام های گونه گون، مملو از خرده گفتمان های محلی؛ تجربه کننده بحران هایی همچون بحران اصالت، بحران کلیت و تمامیت، بحران بازنمایی، بحران سوژه، بحران فراروایت ها / فراتئوری، فراروش ها، بحران قطعیت ها و ایقان ها و تصدیق ها. دنیای این «خود»، دنیایی است همراه با دگرگونی های گیج کننده، سیال، نفوذپذیر و غیرمشخص؛ پر از ابهام، ایهام، احتمال، تصادف، تضاد، پیچیدگی، بدعت، رندی، ارتداد. از این رو، انسان عصر ما، با متغیرهای بی بدیلی در عرصه های اجتماعی و سیاسی مواجه شده است: متغیرهایی که نظم و سامان روابط و مناسبات اجتماعی و سیاسی دیرینه و دیرآشنای او را در معرض جریانی شالوده شکن قرار داده و نگاه دیگر به سیاست، نظریه و روش را طلب می کند. در این نوشتار، تلاش می شود تصویری از این جریان های شالوده شکن و تاثیرات آنان در عرصه سیاست ارائه گردد.
مبانی ایدئولوژیک سیاست های فرهنگی رژیم پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد تبیین پایه های ایدئولوژیک سیاست های فرهنگی رژیم پهلوی است. مؤلف ابتدا به معرفی چهره های برجسته تجددطلبی در ایران و نوع تفکر آنان پرداخته و سپس ضمن بیان مبانی ایدئولوژیک رژیم پهلوی، تأثیر آن را بر سیاست های فرهنگی تشریح کرده است. در ادامه با تبیین سیاست های فرهنگی رژیم پهلوی، خواستگاه فکری آن را در اندیشه ها و آرمان های منورالفکران دوره مشروطه می جوید و به دنبال بیان این مسأله است که چون برداشت های اولیه فکری از دنیای مدرن، سطحی بود باعث شد که سطحی ترین و نازل ترین بخش از فرهنگ و تمدن غربی در جامعه ایران مورد تقلید قرار گیرد.
پیام اخلاقی فلسفة ریچارد رورتی
حوزه های تخصصی:
این مقاله سعی دارد نشان دهد که فلسفة رورتی حاوی پیام اخلاقی است. برای این کار لازم است که به محتوای برخی کتاب های او، به ویژه کتاب هایی که بعد از فلسفه و آینة طبیعت تألیف کرده نگاهی بیندازیم. پیام اخلاقی مورد نظر آشکار و پنهان در قالب مفاهیم و اصطلاحاتی از قبیل «همبستگی»، «دموکراسی»، «سیاست فرهنگی» در آراء و اندیشه های نئوپراگماتیستی او دیده می شود. البته رورتی این پیام را در بسیاری از موارد از زبان ادبیات، به ویژه از زبان رمان نویسان، بیان می کند. البته این تحقیق درصدد آن نیست که اثبات کند که رورتی صاحب یک فلسفة اخلاقی خاص، نظیر آنچه در کانت می بینیم، است، چرا که او خود از منتقدان سرسخت اخلاق کانتی است. رویکرد نئوپراگماتیستی و انتقادی رورتی به اخلاق کانتی تحت تأثیر پراگماتیسم دیویی و جیمز و نیز تحت تأثیر فلسفة لویناس است.
ارزیابی مصوبات دولت درباره سینما (1388-1368 شمسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی و ارزیابی مصوبات دولت در حوزه سینما در سال های 1368 تا 1388 در ایران است. مصوبات هیئت دولت در این سال ها که کلمات کلیدی مربوط به سینما در عنوان یا متن آنها آمده است (106 مصوبه)، حوزه پژوهش را تشکیل می دهند. روش این پژوهش، تحلیل محتوا و ابزار مورد استفاده چک لیست بوده که پایایی آن با استفاده از فرمول اسکات 91/0 به دست آمد. چک لیست تحلیل محتوا بر اساس مدلی ساخته شد که سیاست های هنری را به چهار نوع: تسهیل گر، حامی، معمار و مهندس تقسیم بندی کرده است. نتایج تحقیق نشان داد در روند بیست ساله مورد بررسی، دولت های مختلفی که در فواصل چهارساله بر روی کار آمده اند، در به کارگیری انواع سیاست های هنری در سینما با یکدیگر متفاوت بوده اند. دولت در دوره اول و دوم ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی سیاست های هنری تسهیل گر و مهندس؛ در دوره اول ریاست جمهوری محمد خاتمی، سیاست های هنری حامی و معمار و در دوره دوم او، سیاست های هنری معمار؛ و در دوره اول ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد سیاست های هنری معمار و مهندس را بیش از دیگر انواع مورد استفاده قرار داده است. هرچند سیاست های هنری مورد استفاده در دوره های مختلف ریاست جمهوری در طول بیست سال با یکدیگر متفاوت بوده اما در کل، سیاست های هنری معمار و مهندس نسبت به حامی و تسهیل گر بیشتر مورد استفاده قرار گرفته اند
جامعه شناسی سیاسی سینمای ایران (بایدها و نبایدهای (سیاست گذاران سینمای ایران در دهه های 1370 و 1380)
حوزه های تخصصی:
سینما در ایران در مواجهة سیاسی جناح های مختلف، یکی از محل های اختلاف و بلکه نزاع بوده و هر جناحی، موقعیت سینما در زمان رقیب را نقد کرده است.
این مقاله حاصل پژوهشی است در حوزة جامعه شناسی سیاسی سینمای ایران در دهة 1370 که در آن با روش «تحلیل محتوا» و «تحلیل متن» فیلم های منتخب دولت در جشنواره های فیلم فجر از یک سو و فیلم های مورد اقبال مخاطبان سینمای ایران از سوی دیگر، به تبیین سیاست های فرهنگی ـ هنری دولت در عرصة سینما در دو دهة 1370 و 1380 پرداخته می شود و به نقش سیاست گذاران فرهنگی و مدیران هنری نظام در اجرای این سیاست ها اشاره می شود.
این تحقیق نشان می دهد که سیاست گذاران و مدیران هنری دو گفتمان با عنوان «گفتمان اصولگرا» و «گفتمان اصلاح طلب» در حوزة سیاست گذاری در بخش سینما، بایدها و نبایدهای خود را بایدها و نبایدهای مردم تلقی کرده اند و هرگاه از سیاست های یکدیگر انتقاد داشته اند، با این استدلال که سینما با ارزش ها و باورهای «مردم» هماهنگ نشده است، به سیاست های فرهنگی و سینمایی یکدیگر تاخته اند. درحالی که آنچه مردم و مخاطبان سینمای ایران همواره از آن در فیلم ها استقبال کرده اند ترکیبی از ارزش های دینی به همراه ارزش های سیاسی ـ اجتماعی بوده است.
ارزیابی سیاست های هنری با ارتقاء مدل چارترند و مک کافی
حوزه های تخصصی:
این تحقیق، به ارتقا و بومی سازی مدلی می پردازد که سیاست های هنری را به چهار گروه تسهیلگر، حامی، معمار و مهندس تقسیم کرده است. این چهار نقش می توانند برای نمایش میزان مداخله دولت در حوزه فرهنگ و هنر مورد استفاده قرار گیرند. بدین منظور، با بررسی و تحلیل محتوای مصوبات هنری دولت در سال های 1368 تا 1388 و با استفاده از پیشینة مطالعات مربوط به سیاست های فرهنگی و هنری، شاخص های جدیدی به جای شاخص های مربوط به هر نقش در مدل قبلی، تعریف شده، ضمن اینکه چارچوب اصلی نقش ها تغییری نکرده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که شاخص های مربوط به نحوه سرمایه گذاری، ابزار، تحرک سیاسی و هدف برای ارزیابی سیاست های هنری به عنوان زیرمجموعه ای از سیاست های فرهنگی در ایران، شاخص های مناسبی هستند.
موانع اجرای سیاست های فرهنگی کشور طی برنامه های اول تا چهارم توسعه: بررسی تجربیات مدیران فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی برنامه های اول تا چهارم توسعه در بخش فرهنگ نشان می دهد که تنها بخشی از سیاست های فرهنگیِ مندرج در این برنامه ها اجرا شده و تا رسیدن به نتایج مطلوب، راه درازی در پیش است. اگر از منظر دانش سیاست گذاری به این مسئله نگریسته شود از علل عمده این عدم اجرا، عوامل بازدارنده اجرای سیاست های فرهنگی کشور هستند. در تحقیق حاضر تلاش شده است با بهره گیری از تجربیات و دیدگاه های مجریان سیاست های فرهنگی کشور طی 21 سال گذشته و نیز خبرگان عرصه فرهنگ، علل و عوامل این امر، استخراج و تعاملات این عوامل در قالب مدلی عرضه شود. در این تحقیق که با روش تحلیل مضمونی انجام شده است طی 32 مصاحبه کیفی نیمه ساخت یافته با خبرگان و مجریان سیاست های فرهنگی کشور و تحلیل و کدگذاری آنها با کمک نرم افزار MAXQDA، در سه مرحله کدگذاری توصیفی، کدگذاری تفسیری و یکپارچه سازی، 555 کد، 248 مضمون توصیفی و 22 مضمون تفسیری تولید شد که نهایتاً در مدل آسیب شناختی اجرای سیاست های فرهنگی کشور طی برنامه های اول تا چهارم توسعه یکپارچه گردیدند. مدل حاصل تحقیق، به تحلیل عوامل بازدارنده اجرای سیاست های فرهنگی در 5 حوزه «نظام سیاست گذاری کلان کشور»، «نظام فرهنگی کشور»، «نظام سیاست گذاری فرهنگی کشور»، «جامعه (مردم)» و «تعامل نظام فرهنگی و جامعه» می پردازد.
جهانی شدن و شکل گیری سیاست فرهنگی محلی: مصرف رسانه ای بلوچ های ایران و چالش های هویت قومی و هویت ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهانی شدن اقتصاد و فرهنگ، فضای جدیدی را برای بلوچ های ایران از حیث مصرف رسانه ای به وجود آورده است که از سه مشخصة عمده برخوردار است: 1) مصرف متون قومی، 2) مصرف انیمیشن های جذاب امریکایی دوبله شده به زبان قومی و 3) مصرف گستردة فیلم های عامه پسند هندی. پدیده های فوق، نوعی سیاست فرهنگی محلی را تشکیل می دهند که از یک جهت، برخی از مؤلفه های سنتی هویت بلوچی را به شدت دچار چالش نموده و زمینه ساز نهادینه کردن مؤلفه های جدیدی در این هویت شده است، و از جهتی دیگر، با برجسته ساختن هویت قومی سنتی ، تضعیف مؤلفه های هویت اسلامی و شیوع عناصر فرهنگی شبه قارة هند، هویت ملی ایرانی را بحران زده کرده است. روش شناسی این پژوهش مبتنی بر یک روش شناسی «کیفی ترکیبی» شامل نشانه شناسی، مصاحبه عمقی، مشاهده مشارکتی و مطالعة اسنادی است. بعد از ارائة تحلیلی که از شرایط اجتماعی فرهنگی بلوچستان ایران ارائه شده است، عناصر کلی متون قومی، انیمیشن های امریکایی دوبله شده به زبان قومی و فیلم های عامه پسند هندی استنتاج شده و خوانش های بلوچ های ایرانی از آن ها دریافت و تبیین شده است.
امکان سنجی تحقق سبک زندگی دینی (اسلامی) در جامعه ایران (براساس سه اثر مفاتیحالحیاه، الحیاه و سراج الشیعه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی این نوشتار تأمل درباره امکان و زمینه های ارتقا، ژرف اندیشی و گسترش سبک زندگی دینی در جامعه ایرانی است. فرض اساسی نیز آن است که در جامعه ایرانی و متأثر از امواج مدرنیته و جهانی شدن، الگوهای مختلفی از سبک زندگی در کنار سبک های زندگی سنتی و دینی وجود دارد؛ بنابراین میدان رقابت جدی (در زمینه فرهنگی و به ویژه برای شمولیت یافتن انواع سبک های زندگی) وجود دارد. بنابراین مسئله اصلی این پژوهش، بررسی میزان کفایت یا پاسخگویی الگوهای دینی سبک زندگی به نیازهای موجود و چگونگی انطباق آن با شرایط موجود و همچنین قابلیت پاسخگویی مراجع دینی (مبتنی بر احکام و سفارش های دینی) به نیازهای روزمره کنشگران در زمینه های گوناگون سبک زندگی از جمله پوشش، مصرف و... است. پرسش های اصلی بیان شده عبارتند از: ویژگی ها و ابعاد سبک زندگی دینی (با تأکید بر آثار نوشتاری روایی_ حدیثی) چیست؟ زمینه و عوامل استقرار، نفوذ و تداوم الگوی دینی (اسلامی) سبک زندگی کدام اند؟ امکان پذیری اجرای آنها در جامعه ایرانی به چه اندازه است؟ برای برخورداری این پژوهش از ماهیت و رویکرد یا روش شناختی امکان سنجی، بررسی محتوای سبک زندگی دینی یا الگوی زیست مسلمانی در معنای اصلی و روایی آن مهم است. به همین علت، محتوای سه اثر مهم دینی ازجمله کتاب های مفاتیح الحیاه (جوادی آملی)، الحیاه (حکیمی) و سراج الشیعه (مامقانی غروی) بررسی شده است که با هدف ارائه سبک زندگی اسلامی تدوین شده اند. سپس ویژگی های این سه اثر با معیارهای ارزیابی سبک های زندگی مقایسه شده است. در پایان مشکلات و موانع استقرار و تداوم سبک زندگی مذهبی (حیات طیبه) بررسی و پیشنهاد شده است؛ ابتدا اینکه به تنوع الگوهای سبک زندگی دینی توجه شود و همچنین به تلاش های احیاگران و روشن اندیشان دینی در دوره های معاصر برای تحقق سبک زندگی دینی یا ایمانی بیشتر در مراکز سیاست گذاری فرهنگی توجه شود.
تحلیل محتوای سیاست های فرهنگی ایران، بر اساس قانون اساسی، سند سیاست های فرهنگی و برنامه پنجم توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سیاست های فرهنگی کنونی ایران بر اساس سه متن قانون اساسی (اصول مربوط به فرهنگ)، سند سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران (مصوب 1371 شورای عالی انقلاب فرهنگی) و برنامه پنجم توسعه (فصل فرهنگ) به روش تحلیل محتوا مورد ارزیابی قرار گرفته است. طرح تحقیق تحلیل محتوا، در قالب هشت متغیر و مقولات متناسب با هر کدام از این متغیرها، از مطالعات پیشین استخراج شده و برای تحلیل محتوای نمونه های انتخاب شده از سیاست های فرهنگی کنونی ایران استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که سیاست های فرهنگی ایران واجد ویژگی های مثبتی از جمله ساخت ارزش ها و مفاهیم والا، مقابله با فرهنگ مهاجم جهانی، ممانعت از سوداگری در فرهنگ و توجه به زیرساخت های فرهنگ است. مشکلات و ویژگی های منفی سیاست های فرهنگی ایران عبارت است از: وسعت مفهوم فرهنگ، کلی بودن، دولتی بودن، ابهام، تناقض و عدم اولویت بندی و تفکیک مناسب.
واکاوی نوع نگاه به نهاد مسجد در سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی آن است تا با رویکردی توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از روش مطالعات اسنادی و روش تحلیل سند، به واکاوی نوع نگاه به نهاد مسجد در چارچوب سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران بپردازد. ابتدا به مداقه در مفهوم سیاست فرهنگی و بررسی پیوستار چهار مرحله ای آن پرداخته شده و سپس به تبیین دو مرحله آغازین پیوستار چهار مرحله ای سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی در حیطه مسجد (نظریه فرهنگی و سیاست گذاری فرهنگی) مبتنی بر اسناد؛ قانون اساسی، اصول سیاست فرهنگی و سند چشم انداز بیست ساله، اندیشه های امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری به مثابه «نظریه فرهنگی» و برنامه های پنج ساله اول تا پنجم توسعه به منزله بعد «سیاست گذاری فرهنگی» می پردازد تا از این طریق، نوع نگاه، اهمیت و جایگاه مسجد در چارچوب سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در ابعاد مختلف تبیین گردد.
بررسی جایگاه سیاست یکپارچه سازی فرهنگی در تمرکزگرایی دولت رضا شاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وقوع کودتای 1299ه. ش و پس از آن به حکومت رسیدن رضاخان مرحله نوینی را در تکاپوی تاریخی جامعة ایران رقم زد. دولت وی برای رسیدن به ثبات سیاسی، اصل تمرکز را در همة ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی، سرلوحة برنامه های خود قرار داد. به لحاظ فرهنگی دولت رضاشاه در صدد بود با اعمال سیاست یکپارچه سازی فرهنگی، تمرکزگرایی قدرت را محقق سازد؛ چرا که دیگر سیاست های دولت رضاشاه همچون ایجاد ارتشی واحد، اسکان عشایر، عرفی کردن قوانین و مواردی از این قبیل نمی تواست موجب دوام و بقای تمرکز قدرت وی شوند. تنوع قومی و فرهنگی جامعة ایران به همراه تنوع اقلیمی، خود مانع عمده ای بر سر این راه بود؛ بنابراین، دولت رضاشاه تلاش داشت با از بین بردن اختلافات فرهنگی جامعة ایران و تبدیل آن به جامعه ای با زبان و فرهنگ و آداب و رسوم مشترک به زعم خویش ملتی با زبان و فرهنگ و آداب و رسوم و معتقدات و آرمان های مشترک به وجود آورد و سیاست تمرکزگرایی را نهادینه سازد. در همین راستا دولت از طریق گسترش و ایجاد مدارس آموزشی نوین و سازمان هایی نظیر سازمان پرورش افکار در صدد برآمد این آرمان را در راستای تحقق اصل تمرکزگرایی پیگیری نماید. این که دولت رضاشاه تا چه اندازه موفق شد این هدف را تحقق بخشد خود موضوعی است جداگانه، اما این که اعمال سیاست یکپارچه سازی فرهنگی رضاشاه با در نظر گرفتن تنوع اقلیمی و فرهنگی و زبانی جامعة ایران چه جایگاهی در تمرکزگرایی دولت رضاشاه داشت؟ مسئله ای است که این مقاله در صدد تبیین و تحلیل آن است.
سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در تقابل با ایران هراسی (با تأکید بر دیدگاه های مقام معظم رهبری)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از بدو پیدایی انقلاب اسلامی ایران، ایران هراسی به مثابه نوعی ایران ستیزی، از سوی دشمنان انقلاب اسلامی ایران در گسترة دولت ها و ملت های مسلمان و غیرمسلمان در حال انجام است. پرسش اصلی این تحقیق آن است که برای مقابله با سیاست ایران هراسی در سطح ملت ها، چه سیاست فرهنگی ای را باید در پیش گرفت؟ بنا بر یافته های این تحقیق که با رویکرد توصیفی تبیینی انجام گرفته است، برای مقابله با ایران هراسی در گسترة ملت ها، دیپلماسی فرهنگی گزینة مطلوب است که در آن کوشش می شود با استفاده از ابزارهای فرهنگی، تصویری مثبت از واقعیت یک کشور برای مردم دیگر کشورها ترسیم شود. تحلیل مضمون بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی نشان می دهد مضمون فراگیری که باید در فرایند دیپلماسی فرهنگی به ملت ها منتقل شود، «معرفی ایران» است که در ذیل آن مضامین سازمان دهندة معرفی ایران اسلامی، معرفی ایران انقلابی و معرفی ایران فرهنگی قرار می گیرد.
درآمدی تحلیلی بر سیاست های فرهنگی- مذهبی پهلوی اول و دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش بررسی سیاست های فرهنگی- مذهبی دوران پهلوی اول و دوم است. در پاسخ به این سؤال که عملکرد هریک در مواجهه با موضوعات فرهنگی- مذهبی چه بوده است. فرضیة پژوهش هم این است که اساساً ماهیت سیاست های هر دو دوره یکی است و تنها به دلیل شرایط زمانی، نوع اِعمال سیاست ها شدت و ضعف داشته است.
روش/رویکرد پژوهش: این پژوهش با روش پژوهش توصیفی -تبیینی با تکیه بر اسناد و منابع اصلی انجام شده است.
یافته ها و نتایج: یافته های پژوهش نشان می دهد سیاست های فرهنگی- مذهبی دورة پهلوی اول متأثّر از چند عامل، روشنفکران را متقاعد کرد که تنها راه نجات ایران استقرار دیکتاتوری منور است. نتیجة آن، حکومت رضاشاه با شالوده سیاست تجدد غربی و دین عرفی بود. با رشد خودکامگی حکومت، ابزار سرکوب چون سانسور استفاده شد که در دورة پهلوی دوم، برای دوری از نتایج آن، درحالی که عرفی گرایی و غرب گرایی همچنان ستون فقرات سیاست های حکومت بودند، شیوة اعمال سیاست ها تغییر کرد. اشغال ایران در جنگ دوم جهانی و قدرت یافتن حزب توده، حکومت را به نهاد روحانیت که از عرصه های سیاسی- فرهنگی دور بود نزدیک کرد؛ اما در دهة 40 و پس از فوت آیت الله بروجردی و اعلام رفراندوم انقلاب سفید، وضعیت تغییر نمود و در دهة 50، با چندبرابرشدن درآمدهای نفتی، شاه خود را بی نیاز از متحدان داخلی دید؛ بنابراین سیاست های فرهنگی– مذهبی خود را با جدّیت اجرا نمود که وقایع منتهی به انقلاب 1357، موفق نبودن این سیاست ها را نشان داد.