مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
منازعه سیاسی
حوزه های تخصصی:
منازعه سیاسی داخلی طی سده های اخیر در دو مرحله، دچار تحولات الگویی مهمی شده است. این تحولات بیش از هر چیز متأثر از دگرگونی هایی بوده که در گستره سیاست داخلی روی داده است. در مرحله نخست که از سده هجدهم میلادی آغاز شد، در اثر فرآیندهایی نظیر «ملی شدن» و «توده ای شدن» سیاست داخلی (که با شکل گیری مرزهای ملی و بسط عرصه سیاست داخلی به سطح گروه بندی های بزرگ ملی و اقشار و گروه های مختلف اجتماعی همراه بود) هم «موضوعات» و «مسائل» عرصه سیاست داخلی و هم شمار «بازیگران» عرصه سیاست داخلی رو به فزونی نهاد و این موضوع به نوبه خود بر تنوع و پیچیدگی گونه های منازعات سیاسی افزود. در مرحله دوم که از چند دهه قبل آغاز شده است، فرآیند «جهانی شدن» سیاست داخلی (که با فروریزی مرزهای ملی و بازشدن عرصه سیاست داخلی به روی نیروها، نهادها و گروهبندی های فراملی همراه بوده است)، موجب مطرح شدن موضوعات و مسائل جدید و فعال شدن نیروها و بازیگران جدید در عرصه سیاست داخلی و به تبع آن ظهور گونه های جدید و بدیعی از منازعات سیاسی و همچنین الگوهای جدیدی از دگرگونی سیاسی در داخل کشورها شده است.
تأثیر شکاف های اجتماعی بر امنیت ملی ایران؛ در جستجوی چارچوبی تحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعه ایران از نظر فرهنگی متکثر است و از این رو، زمینه تعارض اجتماعی و منازعه سیاسی به صورت بالقوه در آن وجود دارد، اما این سؤال به ویژه در دهه های اخیر مورد توجه قرار گرفته که شکاف های اجتماعی چه تأثیری بر امنیت ملی ایران دارند؟ در پاسخ، فرضیه نویسنده این است که تراکم شکاف های اجتماعی طی دهه های اخیر در داخل، همزمان با عوامل تقویت کننده منطقه ای و بین المللی باعث تبدیل شکاف به جنبش اجتماعی شده که بر امنیت ملی ایران مؤثر است. بررسی این فرضیه با استفاده از نتایج تحقیقات موجود و با روش فراتحلیل صورت می گیرد. ابتدا نظرات و دیدگاه ها در مورد شکاف های اجتماعی در ایران بر اساس مطالعات انجام شده مورد بررسی قرار می گیرند، سپس تلاش می شود گونه شناسی دقیق و جامع از انواع شکاف های اجتماعی در ایران ارائه و در نهایت، عوامل و شرایط تأثیر این شکاف ها بر امنیت ملی ایران با استناد به نتایج تحقیقات صورت گرفته در این زمینه، در قالب چارچوب تحلیلی مورد توجه قرار گیرد. در پایان نیز توصیه های سیاست گذارانه برای مواجهه عالمانه با مسئله شکاف های اجتماعی در ایران پیشنهاد می شود.
منازعه سیاسی، سیاست فرهنگی و فرهنگ عامه در ایران پس از انقلاب (با تمرکز بر سیاست موسیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
111 - 146
حوزه های تخصصی:
با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357، بنیان گذاران نظام جدید عرصه ی فرهنگ را مورد توجه ویژه قرار دادند؛ زیرا فرهنگ به عنوان عرصه قدرت نمادین، باید به گونه ای بازسازی می شد که شرایط جدید را منعکس کند. نیروهای انقلابی اسلام گرا با توجه به فضای ایدئولوژیک حاکم، تفسیر جدیدی از اسلام را مبنای استقرار وضعیت فرهنگی جدید قرار دادند که محتوای آن را نوعی فرهنگ والا با درون مایه ی دینی در جهت ضدیت با عناصر فرهنگی رژیم پیشین شکل می داد. وقوع انقلاب اسلامی، جنگ ایران و عراق و فضای حاکم بر زندگی ایرانیان، هرکدام به استمرار و تقویت اشکال خاصی از فرهنگ دامن می زد. با پایان جنگ سیاست های سخت گیرانه ی فرهنگی ابتدای انقلاب دچار تغییراتی شد و زمینه برای ورود اشکالی از فرهنگ عامه با درون مایه های عرفی به منازعات سیاسی پیرامون مسئله فرهنگ گشوده شد. بنابراین پژوهش حاضر با استفاده از روش کیفی به دنبال پاسخ به این پرسش است: سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سطح اقدامات عملی به عنوان متغیری متاثر از منازعات سیاسی، چه نسبتی با موسیقی به عنوان یکی از نمودهای اصلی فرهنگ عامه داشته است؟. بر همین اساس، با تمرکز بر اسناد حقوقی و نهادهای متولی فرهنگ و اقدامات دولت های پس از انقلاب، این یافته حاصل شد که سیاست های فرهنگی در سطح اقدامات عملی، به عنوان متغیری متاثر از منازعات سیاسی میان گروه های بلوک قدرت به شکل متناقضی، از یک سو زمینه را برای گسترش اشکالی از موسیقی با درون مایه های عرفی فراهم کرد و از سوی دیگر، به دلیل محدودیت های نهادی سبب تشدید نزاع بر سر آن شد.
زندگی روزمره و منازعه سیاسی در ایران پس از انقلاب اسلامی؛ از 22 بهمن 1357 تا 30 خرداد 1360(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از پیروزی انقلاب، نخبگان سیاسی و رهبران انقلابی و توده ها خواهان دگرگونی فوری زندگی روزمره بودند. بنابراین، مواضع نیروهای سیاسی در قبالِ وضع سیاست، در عین تنوع، می بایست زندگی روزمره را نیز شامل می شد و فرهنگ رسمی جدیدی را مسلط می ساخت. پژوهش حاضر بر این پرسش متمرکز است که زندگی روزمره در فاصله پیروزی انقلاب تا عزل بنی صدر چه رابطه ای با منازعه سیاسی داشته است؟ برای بررسی این مسئله، از روش تحقیق ترکیبی استفاده شد. در جمع آوری داده ها از ترکیبی از منابع دست اول و دست دوم استفاده شد که پس از طبقه بندی سعی کرده ایم پس از کشف و توصیف رابطه بین عناصر پژوهش، تحلیل و تفسیر نهایی را ارائه کنیم. این مقاله نشان می دهد که زندگی روزمره در موقعیتی انقلابی در فرایند منازعه پساانقلابی، خودش به موضوع اِعمال قدرت و محل بروز اختلافات نیروهای سیاسی تبدیل شد و پس از دو سال از موقعیت تکثر سیاسی به یگانگی سیاسی رسید. این یگانگی باعث افزایش پدیده های مظنون در زندگی روزمره می شد که می بایست آینده جامعه ایران و روابط نیروهای اجتماعی با ساخت قدرت مستقر را جهت دهد.
سویه های جنسیتی منازعه سیاسی در ایران پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال ششم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
42 - 65
حوزه های تخصصی:
جامعه ایران در یک سده اخیر درگیر گونه های مختلفی از منازعه سیاسی بوده که موضوع پژوهش های مختلف قرار داشته است؛ اما موضوعی که کمتر بدان پرداخته شده، سویه های جنسیتی منازعه سیاسی در ایران، بخصوص در دوران پس از انقلاب اسلامی است. مقاله حاضر در پی واکاوی نقش جنسیت در شکل دهی به منازعات سیاسی در این مقطع زمانی است و پرسشی که بدان پرداخته شده این است که تا چه حد فضای جنسیتی پساانقلابی ایران بر منازعات سیاسی تأثیر داشته است؟ با استفاده از مفاهیم ژئوپلتیک جنسیت و فضای جنسیتی برگرفته از آثار پی یر بوردیو، و با بهره گیری از روش تاریخی، سعی شده به بررسی موضوع پژوهش پرداخته شود. یافته ها نشان می دهد که درنتیجه رخدادهای ناشی از تحولات انقلابی و نیز دگرگونی های جمعیتی و در کنار آن روند جهانی شدن، گسل مربوط به جنسیت در ایران فعال و به تدریج بر عمق آن افزوده شده است. نوع سیاست گذاری های عمومی برآمده از فضای ایدئولوژیک پساانقلابی، زن را به مثابه «دیگری» تعریف می کرد که به واسطه جنسیت خود از ورود به بسیاری از فضاهای عمومی منع می گردید. روند شرعی سازی حقوق زنان نیز معطوف به کنترل بدن زن و تحمیل مجموعه تمهیدات و شرایطی بود که زنان صرفاً به واسطه جنسیت خود، مجبور به پذیرش و رعایت آن ها می شدند. این عوامل به شکل گیری گفتمان تک جنسیتی نابرابر انجامید که زنان به صورت ذهنی خود را قربانی بالقوه آن می پنداشتند. ازاین رو، آن ها به بازتولید خود پرداخته و برای باز توزیع قدرت و ارزش های موجود، مبازات مسالمت آمیزی را به راه انداختند. ازاین رو، به نظر می رسد که جنسیت به یکی از مؤلفه های عمده منازعه در آینده سیاست ایران تبدیل شود.
نقش تساهل و مدارا در حل و فصل منازعه های سیاسی و ارتقاء ظرفیت نظام جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
398 - 369
منازعه های سیاسی در جمهوری اسلامی ایران (ج.ا.ا) را باید نوع پیچیده و ویرانگر منازعه های اجتماعی به شمار آورد که از موانع راهبردی توسعه سیاسی و عامل اصلی بی ثباتی، کاهش آستانه تحمل نظام سیاسی، و تهدیدکننده منافع ملی است که در نهایت تعادل کارکردی نظام را درهم ریخته و آن را آماده اوج گیری بحران ها می نماید. پرسش های پژوهش عبارت اند از: 1. چه سازوکارهای موثری برای حل وفصل منازعه سیاسی وجود دارد؟ 2. چگونه می توان از راهبرد اثربخش تساهل و مدارا برای حل وفصل منازعه های سیاسی و در پی آن توسعه و ارتقاء ظرفیت نظام سیاسی نظام ج.ا.ا استفاده کرد؟ با رویکردی کیفی از روش پژوهش فرآیند چرخه ای تحلیل سارانتاکوس تلاش خواهد شد تا افزون بر پاسخ گویی به این دو پرسش، فرضیه ای آزمون شود که در آن استدلال شده که نهادینه شدن تساهل و مدارا در جامعه کنونی ایران می تواند در حل وفصل منازعه های سیاسی و مدیریت آن مؤثر واقع شود، و از این راه به ارتقای ظرفیت سیاسی و کارآمدی نظام ج.ا.ا برای رویارویی با چالش های اجتماعی کمک کند. یافته ها ی پژوهش به شکل الگوی پیشنهادی ارائه شده است که مؤید نقش ایجابی و مؤثر راهبرد تساهل و مدارا به عنوان یکی از مؤلفه های حکمرانی خوب، در حل وفصل منازعه های سیاسی و توانمندسازی نظام ج.ا.ا است.
منازعه سیاسی و امنیت در اندیشه سیاسی امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۰ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۶
5 - 38
حوزه های تخصصی:
سبقه تاریخی مفهوم منازعه سیاسی در علوم سیاسی و بروز عملی آن در ساخت سیاسی-اجتماعی در قالب مقوم ثبات یا محرک ناامنی جمهوری اسلامی ایران، فرصتی برای تأمل بدیع درباره منازعه سیاسی در جمهوری اسلامی ایران و امنیت ملی فراهم آورده است. ازاینرو نویسنده تلاش کرده است ضمن مروری بر مبانی نظری و پیشینه موضوع در منابع معتبر و جدید، از دریچه ساختار اندیشه اسلامی و دیدگاه تعاملی در مطالعات منازعه سیاسی به مثابه الگوی تحلیلی پژوهش، منازعه سیاسی را مطالعه و تحلیل کند. در این نوشتار به «شیوه تحلیل پسینی»، به تحلیل محتوای بنیادین این مفهوم در آثار و بیانات حضرت امام خمینی(ره) پرداخته می شود. همچنین این نوشتار با تکیه بر فهم ساختار اندیشه سیاسی، به بازشناسی بازیگران، انواع، عوامل، پیامدها و راهکارهای مواجهه با منازعات سیاسی متناظر امنیت میپردازد. یافتههای تحقیق، نشاندهنده پذیرش مفهوم منازعه سیاسی به مثابه «تقابل خواسته ها و منافع و طرد و بیرون گذاری عناصر و دیگر بازیگران مرتبط با آن خواسته یا منفعت در عرصه و سطح واقعی و روانی» است که متأثر از ارکان بینشی، گرایشی، رفتاری، ارتباطی، گفتاری و نهادی و با محوریت سه عامل ارتباطی، گفتاری و نهادی می باشد که خود را به صورت منازعه کارآمد و سازنده یا ناکارآمد و مخرب امنیت نمایان می سازد.
مقایسه استعاره های حوزه مقصد منازعه در گفتمان حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین خلق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال ۲۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۹)
107 - 130
حوزه های تخصصی:
منازعه را می توان مفهوم محوری فعالیت های سیاسی و اجتماعی در دوره انقلاب قلمداد نمود. براین مبنا جهت شناخت بهتر دو بازیگر سیاسی حزب جمهوری اسلامیو سازمان مجاهدین خلق، به طرح این پرسش اصلی پرداخته شده که شباهت ها و تفاوت های فهم این دو بازیگر از مفهوم منازعه چیستند؟ برای این منظور با استفاده از روش تحلیل استعاره ای، اصول و آموزه های هر دو بازیگر سیاسی تحلیل و درنهایت نویسندگان به این نتیجه رسیده اند که در گفتمان های حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین خلق برای فهم منازعه از حوزه های مبدأ مشابهی مانند وسیله، جنگ، کمال، حق، عبادت، وظیفه، رستگاری، تطبیق و بقای اصلح استفاده شده؛ اما این تشابهِ حوزه هایِ مفهومی سبب فهم مشابه از مفهوم منازعه نشده است. چون این تشکل ها از دو استعاره بنیادی متفاوت برای فهم علل منازعه استفاده نموده و درنتیجه نوع فهمی که از استعاره های مفهومی مشترک دارند، بسیار متفاوت می باشد.