مطالب مرتبط با کلیدواژه

تکثر قومی


۱.

بررسی رابطه جهانی شدن فرهنگی و عرفی شدن فردی با تأکید بر نقش عوامل زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نابرابری اقتصادی تکثر زبانی بی ثباتی سیاسی جهانی شدن فرهنگی عرفی شدن فردی تکثر قومی تکثر مذهبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۸۷ تعداد دانلود : ۱۳۹۴
مروری بر نظریه های عرفی شدن نشان می دهد که این تئوری ها کمتر به تأثیر مناسبات فزاینده جهانی بر عرفی شدن مردم جهان پرداخته اند. با توجه به این مطلب، این مقاله کوشیده است رابطه جهانی شدن فرهنگی و عرفی شدن مردم کشورهای جهان را با توجه به متغیرهای زمینه ای اثرگذار بر این رابطه مورد بررسی قرار دهد. این متغیرهای زمینه ای عبارت اند از: سنت های مذهبی غیر اسلامی، سطح توسعه یافتگی، تنوعات قومی، زبانی و مذهبی. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که جهانی شدن فرهنگی رابطه مستقیم و مثبتی با عرفی شدن مردم جهان دارد. البته با در نظر گرفتن سهم کنترلی سایر متغیرهای منتج از نظریه های رقیب (نظریه نوسازی و نظریه بازارهای مذهبی) این اثر به میزان قابل توجهی کاهش یافت. یافته های دیگر مطالعه حاکی از آن بود که اثر جهانی شدن فرهنگی در کشورهای اسلامی، اثری غیر عرفی کننده و در کشورهای غیراسلامی اثری عرفی ساز از خود نشان می-دهد. هم چنین مشخص گردید که جهانی شدن فرهنگی در کشورهایی که از نظر قومی متنوع می باشند، به نسبت کشورهایی که از نظر قومی همگون هستند، اثر عرفی کننده بیشتری دارد. مطالعه حاضر با یافته خلاف انتظاری نیز روبه رو گردید. یافته های مطالعه نشان داد که جهانی شدن فرهنگی کاملاً مخالف انتظارات نظری مطالعه، در جوامعی که از نظر مذهبی همگون می باشند، اثر عرفی ساز بسیار بیشتری به نسبت جوامع ناهمگون مذهبی دارد.
۲.

رابطه بین سبک زندگی و میزان هویت ملی مطالعه موردی: شهروندان شهر کاشان در سال 1389(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سیاست فرهنگی هویت ملی تکثر قومی مصرف فرهنگی مصرف موسیقایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۹ تعداد دانلود : ۳۷۰
بسیاری از متفکران اجتماعی مانند: وبر، آدلر، گیدنز و بوردیو بر رابطه بین سبک زندگی و هویت و نقش سبک زندگی بر شکل گیری هویت پرداخته اند. با توجه به موارد فوق، هدف اساسی این مطالعه، تبیین مفاهیم سبک زندگی و هویت ملی و چگونگی پیوند آن ها در جامعه مورد مطالعه می باشد. بر این مبنا، مطالعه حاضر به بررسی رابطه سبک زندگی و هویت ملی پرداخته است. این مطالعه از نوع پیمایش اجتماعی (social survey) بوده و داده های تحقیق با استفاده از تکنیک پرسش نامه توأم با مصاحبه جمع آوری گردیده است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه شهروندان شهر کاشان در سال 1389 می باشد که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 300 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین و به صورت تصادفی ساده انتخاب گردیده اند. برای سنجش متغیر سبک زندگی از پرسش نامه سبک زندگی کریستین مایرز (2004) پژوهش رسولی (1383) و برای سنجش هویت ملی از شاخص های پرسش نامه آزاد و غفاری(1383) و علیخواه (1383) استفاده شده است. اعتبار و روایی مقیاس های سنجش دو متغیر سبک زندگی و هویت ملی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بررسی و با توجه با نتایج آزمون (سبک زندگی 941/0=a) و (هویت ملی 780/0=a) مورد تأیید قرار گرفته است. یافته های تحقیق و نتایج آزمون های آماری مربوطه، همبستگی معنادار بین دو متغیر سبک زندگی و هویت ملی (383/0=r) در سطح 99 درصد اطمینان را مورد تأیید قرار می دهد. همچنین، نتایج رگرسیون چندگانه و با توجه به بتای استاندارد شده در ارتباط با رابطه هر یک از مؤلفه های سبک زندگی بر متغیر هویت ملی بیانگر بیشترین رابطه مؤلفه های قانون گرایی و پایبندی به ارزش ها، شرایط محل زندگی و نحوه گذران اوقات فراغت بر متغیر هویت ملی می باشد. میزان تأثیرگذاری متغیرهای فوق بر میزان هویت ملی به ترتیب 18/0، 21/0- و 19/0- درصد نشان داده شده است.
۳.

تبیین جامعه شناختی همسازی اجتماعی گروه های قومی در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: همسازی اجتماعی تکثر قومی احساس محرومیت اجتماعی بی تفاوتی اجتماعی مشارکت اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۱ تعداد دانلود : ۴۰۲
یکی از تمایزات فرهنگی و اجتماعی که در انسجام و پیوستگی جوامع بشری اثرگذار است، تفاوت های ناشی از روابط و مناسبات درون قومی و برون قومی یا همسازی اجتماعی بین اقوام است. این موضوع به این دلیل اهمیت دارد که هم در به وجودآمدن پیوستگی اجتماعی و هم در قرارگرفتن جامعه در وضعیت گسست و ستیز اجتماعی می تواند از نقش برجسته ای برخوردار باشد. پژوهش حاضر در همین راستا و با هدف تبیین جامعه شناختی همسازی اجتماعی گروه های قومی در افغانستان انجام شده است. روش تحقیق در این پژوهش پیمایش و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است. جامعه آماری این مطالعه، افراد بزرگسال بازه سنی 20 تا 50 سال شهر کابل بودند که از چهار قوم عمده و بزرگ پشتون، تاجیک، هزاره و ازبک انتخاب شده اند. حجم نمونه 1055 نفر بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد. یافته های تحقیق نشان می دهد که بین حمایت اجتماعی (414/0 = r) و احساس محرومیت نسبی (160/0- = r)، اعتماد اجتماعی (083/0 = r)، مشارکت اجتماعی (25/0 = r)، تعلق اجتماعی (212/0 = r)، بی تفاوتی اجتماعی (177/0- = r)، مدارای اجتماعی (413/0 = r) و فاصله اجتماعی (233/0- = r) با همسازی اجتماعی همبستگی معناداری وجود دارد. تجزیه وتحلیل معادلات ساختاری نشان داد که محرومیت نسبی، بیشتر تأثیر غیرمستقیم دارد تا تأثیر مستقیم. تأثیر مستقیم محرومیت نسبی بر همسازی اجتماعی برابر با 004/0- و تأثیر مستقیم برابر با 101/0- است. همچنین تأثیر مستقیم مشارکت اجتماعی برابر با 084/0، اعتماد اجتماعی برابر با 086/0، تعلق اجتماعی برابر با 201/0، حمایت اجتماعی برابر با 326/0، مدارای اجتماعی برابر با 126/0، بی تفاوتی اجتماعی برابر با 276/0- و فاصله اجتماعی برابر با 202/0- است. نتایج پژوهش نشان می دهد که نبود احساس محرومیت نسبی، مشارکت اجتماعی، تعلق اجتماعی و اعتماد اجتماعی بین اقوام و گروه های گوناگون در ساختار سیاسی و اجتماعی افغانستان می تواند به شکل گیری تعاملات و ارتباطات اجتماعی بین آن ها منجر شود و زمینه همسازی اجتماعی اقوام و فقدان واگرایی قومی را به همراه داشته باشد.
۴.

زمینه های فرهنگی - اجتماعی همزیستی گروه های قومی در جامعه تالش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تالش تکثر قومی روابط قومی گروه قومی همزیستی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶ تعداد دانلود : ۹۵
این پژوهش به بررسی روابط گروهی میان اقوام جامعه تالش پرداخته است. چگونگی همزیستی اقوام از جمله ترک، تالش، کرد، تات و گیلک با مذاهب مختلف اسلامی در کنار یکدیگر با حداقل درگیری ها و پیدا کردن ریشه های این همزیستی می تواند منازعات قومی را به یک مسئله اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کاهش دهد. هر قومی دارای فرهنگ، آداب ورسوم، باورها، اعتقادات و دیگر شاخصه هایی است که با گروه قومی مجاور متفاوت است و حتی می تواند منشأ و عامل نزاع و درگیری گردد، اما می توان با برنامه ریزی های فرهنگی و اجتماعی به همزیستی قومی دست یافت. این پژوهش با مطرح کردن این سؤال که: زمینه ها و عوامل اجتماعی مؤثر بر همزیستی گروه های قومی در جامعه تالش کدم اند؟ با روش اسنادی و تکیه بر منابع مکتوب، مصاحبه عمیق، مشاهده مشارکتی و استفاده از روش اکتشافی در توصیف و تحلیل اطلاعات صورت گرفته است. پس از جمع آوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز پژوهش، ترکیبی از نظریه های بسیج سیاسی وبر، مبادله، همبستگی دورکیم، همانندسازی، کنش متقابل نمادی و کثرت گرایی قومی در بررسی و تهیه مدل همزیستی اجتماعی در تالش، فراخوانی شده اند. بر اساس یافته های پژوهش، به این نتیجه می رسیم که: تجربه مشترک تاریخی، مبادلات فرهنگی و اجتماعی، تقسیم کار، همسازی و اجتماعی شدن در همزیستی گروه های قومی مؤثر بوده اند.