مصطفی اسدزاده

مصطفی اسدزاده

مدرک تحصیلی: دانشجوی دکتری سیاستگذاری فرهنگی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
۱.

فرصت ها و تهدیدهای تلویزیون اینستاگرامی برای صداوسیما(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تلویزیون اینستاگرامی IGTV صداوسیما سیاستگذاری رسانه ای همگرایی رسانه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۷ تعداد دانلود : ۱۹۲
ورود و کاربری فناوری های جدید ارتباطی در یک جامعه، بر رسانه های موجود تأثیر می گذارد و نیاز به سیاست گذاری جدید را برای رسانه های جریان اصلی ضروری می سازد. تلویزیون اینستاگرامی (IGTV)، یکی از مصداق های این خدمات ارتباطی جدید است که با وجود فراهم نمودن بستر ارتباطی غنی تر برای کاربران، صداوسیما را با مسائل جدیدی مواجه کرده است. این پژوهش، ضمن تشریح فرصت ها و تهدید های تلویزیون اینستاگرامی برای صداوسیما، به سیاست های موجود و مطلوب مواجهه و راهبردها و موانع پیش روی این سازمان پرداخته است. بدین منظور، ۱۲ مصاحبه نیمه ساخت یافته با متخصصان علم ارتباطات و مدیریت رسانه صورت گرفته، داده های حاصل با نرم افزار Nvivo 10 کدگذاری و تحلیل شده است. بر اساس نظر متخصصان، فرصت های تلویزیون اینستاگرامی برای صداوسیما، شامل دو دسته فرصت های کاربردی (استفاده از محتوای کاربرتولید، استعدادیابی، تعامل با مخاطب و نظرسنجی) و فرصت های غایی (کمک به حکمرانی خوب، ایجاد تعادل میان فرهنگ رسمی و عرفی، متنوع تر شدن سپهر رسانه ای ایران و باکیفیت تر شدن تولیدات صداوسیما) است. تهدیدهای تلویزیون اینستاگرامی برای صداوسیما نیز معطوف به تضعیف جایگاه انحصاری صداوسیما، کاهش مخاطب و کاهش درآمد از محل آگهی عنوان شده است. در پایان، پیشنهاداتی برای کارایی و اثربخشی بهتر رسانه ملی در فضای همگرایی رسانه ها از سوی متخصصان ارائه شده است.
۲.

سیاست سرگرمی در شبکه ماهواره ای «من و تو» تحلیل گفتمان انتقادی پنج فیلم مستند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سیاست سرگرمی گفتمان تحلیل گفتمان انتقادی بازنمایی شبکه ماهواره ای «من و تو» فیلم مستند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷۳ تعداد دانلود : ۴۸۳
سیاست سرگرمی را می توان نوع جدیدی از ارتباطات سیاسی به شمار آورد که در قالب هایی مانند طنز سیاسی، فیلم مستند و نمایش تلویزیونی نمود می یابد. در این مقاله، به تحلیل نمونه هایی از سیاست - سرگرمی در شبکه ماهواره ای «من و تو» پرداخته ایم. بدین منظور، پنج فیلم مستند این شبکه («از تهران تا قاهره»، «37 روز»، «رضاشاه»، «هرگز نخواب کوروش» و «آدرس: بهارستان») که به موضوعات انقلاب اسلامی، نظام جمهوری اسلامی ایران و رژیم پهلوی پرداخته اند را انتخاب کردیم. تحلیل گفتمان انتقادی این مستندها نشان داد که انقلاب و نظام جمهوری اسلامی به عنوان «دیگریِ» رژیم پهلوی تصویر شده است. امام خمینی (ره) به عنوان «دیگریِ» شاه پهلوی و طرفداران شاه و رژیم پهلوی و طرفداران امام (نیروهای انقلابی) نیز با عناصر گفتمانی کاملاً متفاوتی معرفی و تصویر شده اند. در این مستندها، رژیم پهلوی و شاه به عنوان «ما» (جبهه خودی) و انقلاب، امام و نظام جمهوری اسلامی به عنوان «آنها» (جبهه دشمن) تعریف شده است. شاه، میراث دار هخامنشیان و کوروش خوانده شده و از این طریق، رژیم پهلوی، طبیعی جلوه داده شده است. در مقابل، انقلاب اسلامی، نتیجه دخالت بیگانگان و ابرقدرت های جهانی خوانده شده است. تاریخ سیاسی - اجتماعی نظام جمهوری اسلامی ایران نیز، به کشمکش و درگیری انقلابیون بر سر قدرت و تلاش برای از میان بردن مخالف فرو کاسته شده و بر نبود آزادی و تحمل مخالف در نظام جمهوری اسلامی ایران تأکید شده است. در بعضی از این مستندها، به صراحت در مورد آینده ایران گفت وگو و مخاطب به تلاش برای بازگرداندن رژیم پهلوی تشویق می شود. بنابراین، تحلیل گفتمان انتقادی این فیلم ها نشان داد که شبکه من و تو، در تلاش برای ترویج و هژمونیک ساختن گفتمان رژیم پهلوی و سلطنت طلبان و بدین ترتیب، بخشی از پروژه جنگ نرم رسانه ای با جمهوری اسلامی ایران است.
۳.

جامعه شناسی سیاسی سینمای ایران (بایدها و نبایدهای (سیاست گذاران سینمای ایران در دهه های 1370 و 1380)

کلیدواژه‌ها: دولت سیاست فرهنگی سینما ارزش ها مدیریت هنری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری گروه های ویژه جامعه شناسی هنر
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات مطالعات سینمایی، موسیقی و بصری مطالعات سینمایی
تعداد بازدید : ۳۸۰۸ تعداد دانلود : ۱۶۳۳
سینما در ایران در مواجهة سیاسی جناح های مختلف، یکی از محل های اختلاف و بلکه نزاع بوده و هر جناحی، موقعیت سینما در زمان رقیب را نقد کرده است. این مقاله حاصل پژوهشی است در حوزة جامعه شناسی سیاسی سینمای ایران در دهة 1370 که در آن با روش «تحلیل محتوا» و «تحلیل متن» فیلم های منتخب دولت در جشنواره های فیلم فجر از یک سو و فیلم های مورد اقبال مخاطبان سینمای ایران از سوی دیگر، به تبیین سیاست های فرهنگی ـ هنری دولت در عرصة سینما در دو دهة 1370 و 1380 پرداخته می شود و به نقش سیاست گذاران فرهنگی و مدیران هنری نظام در اجرای این سیاست ها اشاره می شود. این تحقیق نشان می دهد که سیاست گذاران و مدیران هنری دو گفتمان با عنوان «گفتمان اصولگرا» و «گفتمان اصلاح طلب» در حوزة سیاست گذاری در بخش سینما، بایدها و نبایدهای خود را بایدها و نبایدهای مردم تلقی کرده اند و هرگاه از سیاست های یکدیگر انتقاد داشته اند، با این استدلال که سینما با ارزش ها و باورهای «مردم» هماهنگ نشده است، به سیاست های فرهنگی و سینمایی یکدیگر تاخته اند. درحالی که آنچه مردم و مخاطبان سینمای ایران همواره از آن در فیلم ها استقبال کرده اند ترکیبی از ارزش های دینی به همراه ارزش های سیاسی ـ اجتماعی بوده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان