مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
مخاطب
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، درصدد شناسایی عوامل مؤثر در بروز پدیده وارونگی افکار عمومی است. روش تحقیق، کیفی و از نوع پدیدارشناسی بوده و در این راستا، با 21 تن از کارشناسان و صاحبنظران علوم ارتباطات، رسانه ، جامعه شناسی و روان شناسی، مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انجام شده است. روش نمونه گیری نیز، هدفمند وابسته به معیار است. یافته های تحقیق نشان می دهد، وارونگی افکار عمومی- به عنوان پدیده ای چندبُعدی و موضوعی میان رشته ای- مسئله ای فرایندی و از جنس واکنش هاست که عواملی نظیر: ضعف عملکرد نظام اطلاع رسانی و رویکرد سنتی و انفعالیِ رسانه های رسمی، وجود شکاف در اجتماع و بی اعتنایی به نیازهای واقعی مردم، عدم توجه به ظرفیت های اقناعی و... از مهمترین عوامل مؤثر در بروز آن هستند. همچنین لازم است مسائلی مانند: جلب اعتماد عمومی و مراقبت دائمی از آن، اولویت بخشی به مخاطب در فرایند ارتباطی، توجه ویژه به مقوله اقناع در فرایند مدیریت پیام و... برای جلوگیری از بروز پدیده وارونگی افکار عمومی در دستور کار قرار گیرد.
آسیب شناسی نقاشی های دیواری همدان از منظر شهری
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال اول بهار ۱۳۹۲ شماره ۳
۶۷-۷۶
حوزه های تخصصی:
نقاشی دیواری را می توان اولین زایش راستین هنر انسان در سپیده دم تاریخ هنر دانست. نقاشی دیواری و دیوارنگاری از جمله هنرهایی است که اگرچه سابقه ای چندهزارساله در عرصه هنرهای تجسمی ایران دارد، اما در میان هنرهای معاصر با پا گرفتن مرکز زیباسازی شهرداری ها در دهه های اخیر بود که به صورت گسترده به آن توجه شده است. این پژوهش تلاش دارد تا دلایل ایجاد نقاشی دیواری در دوران معاصر را مورد بررسی قرار دهد. سپس نیازهای امروز جامعه شهری شهر همدان به نقاشی دیواری که همانا ارتقاء محیط شهری مطابق با سلیقه مخاطب عام به همراه ایجاد سرزندگی و شادابی روح شهر است را مطرح نماید. برای نائل آمدن به این هدف ابتدا تعریف صحیحی از نقاشی دیواری مطرح می شود و وجه تمایز آن با نقاشی و همچنین نقاشی های بزرگ مشخص می گردد. سپس با تمرکز بر چهار معیار توجه به فضای فرهنگی و جغرافیایی شهر، توجه به ویژگی های حیطه استقرار اثر در مکان (بررسی جنس مخاطب از نظر کیفیتی و فرهنگی)، ارتباط اثر با بستر پیرامونی، و استخدام تصویر در خدمت هدف و موضوع مورد نظر آثاری از شهر همدان مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی آسیب های بصری ارائه شده در نقاشی های دیواری اجرا شده در شهر همدان را بررسی می کند و در نتیجه راهکارهای جلوگیری از آلودگی بصری که همانا بهره مندی از متخصصان هنر، اجتناب از قضاوت های غیرکارشناسانه و همچنین توجه به موقعیت و فرم و مضمون دیوار را مطرح می نماید.
نقش عناصر پیرامتنی در توسعه دریافت و فهم متن مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
249 - 268
حوزه های تخصصی:
پیرامتن ها آستانه های ورود به جهان متن اند و از این رو در زمره شاخص های کلیدی فهم و دریافت متن به شمار می روند.به عقیده ما، عناصر پیرامتنی کتاب مثنوی معنوی دربرگیرنده، تداوم بخش و تکمیل کننده متن کانونی مثنوی محسوب می شوند. این عناصر به خوبی از عهده ایفای مسلّم ترین نقش پیرامتن یعنی تحقّق و تکمیل معنای متن اصلی برآمده اند. عناصر پیرامتنی مثنوی معنوی ، آشکارا در جهت سامان دادن به ساختار و کلیّت روایت و ایجاد همپیوندی و تناسب بین دیگر اجزای متن پریشان نمای آن به کار گرفته شده اند. در واقع حضور پیرامتن ها در کتاب مثنوی ، نوعی مکانیسم جبران برای گسسته واری روساختی متن آن به شمار می رود. از سوی دیگر این عناصر پیرامتنی عرصه تحقق گفت و گویی راستین میان مؤلف و مخاطب و نشانه روشنی از عنایت مولانا به نقش چشمگیر مخاطب در معناآفرینی متن است. بنابراین مجموعه این عناصر پیرامتنی نه تنها در دریافت و فهم متن مثنوی تأثیر قابل اعتنایی دارند، بلکه عموماً در فرایند معناسازی و مشارکت فعال خواننده، نقش برجسته ای پیدا می کنند. مقاله حاضر در پرتو بررسی عناصر پیرامتنی این کتابنظیر دیباچه ها، عناوین منثور و پیش گویه مثنوی ، کارکردهای متصوّر برای به کارگیری پیرامتن توسط مولانا را مورد مطالعه قرار می دهد.
واکاوی نگرش دلوز درباره هستی انسان و نسبت آن با مخاطب در هنر تعاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۴
83 - 99
حوزه های تخصصی:
گفتمان هنرهای خلاق تعاملی، سبب تغییر رویکرد مفهوم مخاطب هنری از نظاره گری بی کنش و منفعل به آفریننده ای تعامل گر و پویا بوده است که از منظر فلسفه پست مدرن نگاهی قابل تأمل به انسان، بشمار می آید. افادات ژیل دلوز به فلسفه، از جسمانی ترین رویکرد ها به حیات انسان است که با نکته پردازی های خلاقانه وی می تواند ابزار تحلیلی کارآمدی برای بررسی نقش و شناخت واکنش های انسانی بشمار رود. اصطلاحاتی از قبیل صیرورت، ریزوم و بدن بدون اندام در شناخت رفتارهای انسانی که از سوی دلوز مطرح شده می توانند در تحلیل رفتارهای مخاطب بکار روند. در این مقاله به این پرسش ها پرداخته ایم که آیا هنر تعاملی می تواند ترجمان هنری صیرورت باشد و این که انتخاب های پیش روی مخاطب چگونه با تعاریف بدن بدون اندام و ریزوم مرتبط می شوند. در شیوه پژوهش، اطلاعات مورد نیاز از منابع کتابخانه ای و دیجیتال استخراج و سپس با به کارگیری این مستندات، جایگاه مخاطب به روش تحلیلی- توصیفی با رویکرد دلوزی تشریح شده اند. در نهایت به این نتیجه نزدیک شده ایم که بنابر تعریف بدن بدون اندام، مخاطب هنر تعاملی با مجموعه ای از بالقوگی های منحصر به فرد روبه رو است که انتخاب از میان آن ها، روند شکل گیری اثر هنری را به شیوه ای بی قاعده و ریزوم گونه هدایت می کند که این اثر در طی مسیر و در لحظه به ظهور می رسد و همواره میان قوه و فعلیت قرار دارد و در نهایت این تعریف با عبارت فلسفی صیرورت از دیدگاه دلوز، همسان است.
مطالعه دریافت مخاطبان تهرانی از موسیقی «رادیو پیام» و «رادیو آوا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور مطالعه عوامل مؤثر بر مصرف موسیقی رادیو پیام و رادیو آوا و نیز شناخت دریافت های مخاطبان از موسیقی این دو رادیو صورت گرفته است. مصرف چندخوارگی پیترسون، مفهوم ذائقه و نظریه سبک زندگی برگرفته از رویکرد بوردیو در حوزه مصرف فرهنگی و نظریه دریافت، با تمرکز بر رویکرد هال، مبانی نظری پژوهش را تشکیل داده اند. برای اجرای پژوهش با 23 نفر از مخاطبان تهرانی دو شبکه رادیوییِ «پیام» و «آوا» مصاحبه عمیق صورت گرفته و برای تحلیل داده ها، از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. یافته های پژوهش در قالب 3 مضمون اصلی و 16 خرده مضمون استخراج شده اند. نتایج نشان می دهد که نمونه های مطالعه شده، ذائقه ای چندخواره دارند و رادیو برایشان در ردیف دوم منابع دسترسی به موسیقی قرار دارد. بر اساس نظریه دریافت، جایگاه اجتماعی افراد مهم ترین عامل مؤثر بر معنای دریافتی آنان از موسیقی رادیو است و هرکدام از این مخاطبان بر اساس جایگاه اجتماعی خود، تجربه های شخصی، ارزش ها، باورها و فرایندهای اجتماعی و سیاسی معنای مورد نظر خود را از موسیقی رادیو پیام و رادیو آوا دریافت می کنند. همچنین نتایج حاکی از آن است که مخاطبان، با توجه به وضعیت اجتماعی خود و فضای سیاسی حاکم بر جامعه، ایدئولوژی موجود در محتوای موسیقی های پخش شده از رادیو را در قالب خوانش های توافقی، تقابلی و انتقادی تفسیر می کنند.
شناسایی و تبیین اصول و شیوه های طراحی جدول پخش شبکه های سیما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۸
141 - 170
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی جدول پخش یا چینش کنداکتور، یکی از مؤلفه های مهم جذب مخاطب است که سیمای جمهوری اسلامی ایران برای حضور موفق در عرصه رقابت رسانه ای، باید به آن توجهی ویژه داشته باشد. برای شناسایی و تبیین اصول و مؤلفه های مؤثر در طراحی جدول پخش شبکه های سیما، با استفاده از روش دلفی و بهره گیری از آرای 12 تن از صاحب نظران که به صورت هدفمند انتخاب شدند، در سه راند و براساس قاعده اشباع نظری، متغیرهای مورداجماع صاحب نظران، شناسایی شدند. توجه به جدول پخش رسانه های رقیب و همسو، الگوی اختصاصی و عمومی تماشا، چینش برنامه ها براساس مؤلفه پرایم تایم، استفاده از میخ های جدول پخش، مصلحت و نیاز مخاطبان، شخصی سازی چینش جدول پخش، در نظر گرفتن اهداف و مأموریت های شبکه، داشتن سناریو برای پخش و چیدمان جدول پخش، ایجاد انحصار و مرجعیت در حوزه موضوعی و تخصصی شبکه، حفظ ضرباهنگ و ریتم برنامه ها، لحاظ کردن فلات یادگیری، هم جواری و لحاظ کردن طیف تنش و آرامش در برنامه ها، برخی از مهم ترین متغیرهای مورداجماع کارشناسان بودند که در قالب چهار مقوله زمان بندی (13 گویه)، تناسب (17 گویه)، مخاطب (14 گویه) و سیاست گذاری و مدیریت (14 گویه) تفکیک شدند. بر این اساس، متغیرهای حوزه تناسب، بیشترین فراوانی را در میان مؤلفه های مؤثر در چینش جدول پخش، به خود اختصاص داد.
شیوه های ترغیب در غزلیات عطار باتکیه بر نظریه «فرایند ارتباط کلامی» رومن یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
25 - 52
حوزه های تخصصی:
رومن یاکوبسن از برجسته ترین نظریه پردازان فرمالیسم روسی در نظریه الگوی ارتباط کلامی خویش اعلام کرد هرگونه ارتباط کلامی بین راوی و روایت شنو (مخاطب) بر وجود شش عاملِ فرستنده، گیرنده، مجرای ارتباطی، تماس، رمز و موضوع استوار است. یکی از نقش های ارتباطی در الگوی اخیر، «نقش ترغیبی» است. جهت گیری پیام در نقش ترغیبی به سوی مخاطب است و گوینده می کوشد تا با کاربرد جمله های امر و نهی و منادا، با مخاطب ارتباط برقرار کند. در غزلیات عطار، در جایگاه گونه ای متنِ دارای ارتباط کلامی، باتکیه بر الگوی یاکوبسن سه نقش ترغیبی در محورهای «پیام، درون مایه و مخاطب» دیده می شود؛ به گونه ای که در ورای هریک از محورهای نام برده، شاعر با استفاده از ابزارهای زبانی به ترغیب پیامی در مخاطب می پردازد. این مقاله به شیوه توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای به بررسی شیوه های اخلاق ترغیبی و محورهای آن در غزلیات عطار براساس نظریه ارتباط کلامی رومن یاکوبسن می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که ترغیب در غزلیات عطار جایگاه ویژه ای دارد و درون مایه های نقش ترغیبی بیشتر در سه محورِ دینی و حکمی، اجتماعی و فرهنگی نمود یافته است؛ شاعر در پس این نقش ها به ترغیب موضوعاتی مانند ترک دنیا، دوری از ریا و شادمانی و... می پردازد. علاوه بر رعایت امتیازات و آرایه های کلامی، که ارزش ادبی فراوانی برای این اثر آفریده است، کاربست مناسب و پربسامد ترغیب، در جایگاه یک شیوه آموزشی، بر غنای تعلیمی غزلیات عطار افزوده است.
نقش تعامل در طراحی لباس هوشمند در ارتباط با مخاطب
لباس هوشمند متناسب با تحولات فکری و علمی بشر در دوران معاصر از جایگاه ویژه ای برخوردار شده است. اهمیت این نوع لباس ها به گونه ای است که مهندسین و هنرمندان به کمک دیگر متخصصین حوزه نساجی و پزشکی و ... همه با هم برای نیازهای مختلف جامعه از این نوع لباس ها طراحی می کنند. ازاین جهت این لباس ها به دو صورت کاربردی و زیباشناسانه در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفت. هدف اصلی در پژوهش حاضر این بود که چه ارتباطی میان لباس هوشمند به عنوان متغیر اول و تعامل به عنوان متغیر دوم وجود دارد که ازاین رو با استفاده از روش مطالعات کتابخانه ای و با اتخاذ رویکرد کیفی به روش توصیفی تحلیلی مبتنی بر داده های متنی و تصویری لباس های هوشمند در دو حوزه علمی و آثار هنری مورد تحلیل محتوایی قرار گرفته اند که مسئله اصلی یعنی عملکرد هر کدام از لباس های هوشمند از منظر تعامل با مخاطب مورد کنکاش قرار گیرد و پاسخی به سؤال اصلی پژوهش باشد که لباس هوشمند دارای چه ویژگی هایی است و نقش تعامل در آن چیست؟ ازاین رو یافته های پژوهش نشان داد به طورکلی لباس های هوشمند مرتبط با عصر تکنولوژی و یا استفاده از علم الکترونیک و مکانیک نمی باشد و این مقاله صرفاً مبتنی بر تحولات تکنولوژی در عصر حاضر به لباس هوشمند اضافه شده است لباس های هوشمند بر روی حواس انسان تاثیر می گذارند بنابراین آنچه به عنوان نتیجه نهایی در این پژوهش رقم خورد بدین گونه است که لباس هوشمند در تعامل با مخاطب گاهی در روبروی مخاطب و گاه ی بر روی بدن مخاطب قرار می گیرد و در هر دو صورت گاهی به صورت علمی خواسته ای از نیازهای انسانی را پاسخ می دهد و یا در خدمت هنرمند ایده و یا فکر هنرمند را در قالب آن پیام هوشمند ارائه می دهد بنابراین لباس هوشمند لباسی نیست که صرفاً در حوزه طراحی لباس قرار گیرد و از سه حوزه طراحی لباس، هنر و علم کمک میگیرد تا در نهایت نیاز خواسته شده را برطرف نماید.
بررسی و تحلیل داستان شیر، روباه و الاغ کلیله و دمنه از دیدگاه روایت شناسی لینت ولت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلیله و دمنه مشتمل بر مجموعه روایت هایی است که قهرمانان اصلی آن یعنی حیوانات دارای نقش و صفات انسانی هستند. همین ویژگی کلیله و دمنه بستر مناسبی جهت بررسی و تحلیل ظرایف و دقایق داستان های آن از منظر روایت شناسی ایجاد می کند. بر همین اساس پژوهش حاضر با استفاده از روایت شناسی لینت ولت به بررسی روایت «شیر، روباه و الاغ» کلیله و دمنه برگردان آگیتا محمدزاده پرداخته، نشان می دهد قصه های کلیله و دمنه که یک راوی انتزاعی برای باوراندن و القای پیامی خاص به مخاطبان کودک و نوجوان، آنها را تولید می کند، به مثابه یک گفتمان معنادار است که در آن یک برنامه روایی مشخص شکل می گیرد و به طورکلی بر آن است تا تبیین کند؛ «نقش راوی انتزاعی در بازگویی این داستان ها به چه شکل بوده است و معنا در این گفتمان ها چگونه تولید می شود؟». نتایج حاصل بیانگر آنست که؛ راوی انتزاعی با لایه لایه کردن متن نوعی سیالیت و پویایی در متن پدید آورده که موجب القای ایدئولوژی و نزدیک یا دور کردن مخاطب انتزاعی به باوری اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی می شود.
هستی شناسیِ معنا در آثار معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال نهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲۴
5 - 16
حوزه های تخصصی:
از مباحث مطرح در قلمرو «فلسفه هنر»، هستی شناسیِ آثار هنری است که از مهم ترین این«هست ها» در دانش معماری، «معنای آثار معماری» است. مسئله ای که در این مقاله مورد ژرفکاوی قرار می گیرد عبارت است از «چیستی معنای آثار معماری»؛ براین اساس، طی این پژوهش به این پرسش اصلی پرداخته می شود که خاستگاه معنای یک اثر معماری چیست و بر اساس این خاستگاه، آیا می توان به تعیّن معنا در آثار معماری معتقد بود یا خیر؟ به این منظور، ضمن مقایسه تطبیقی نظریات مختلف، با بهره گیری از روش تحلیل محتوای کیفی و با استناد به آموزه های اسلامی، مشخص می گردد که مهم ترین خاستگاه معنای اثر، ایده ها و ایده آل های معمارِ اثر است و گرچه اعتباریاتی نظیر پیش دانسته های مخاطب نیز بر تکوین معنا مؤثر است، لیکن برپایه برآیند کلیه عوامل مؤثر بر تکوین معنا، دامنه معناییِ اثرِ معماری، متعیّن و نسبتاً بسته است.
جذب و حفظ مخاطب برای رسانه خبری در ایران با استفاده از نظریه سبک زندگی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
سبک زندگی مخاطب نقش مهمی را در جذب و حفظ مخاطبان رسانه خبری ایفا می کند. منظور از سبک زندگی فعالیت های نظام مندی است که از ذائقه فرد ناشی می شوند. هدف از پژوهش پیشِ رو شناسایی ذائقه خبری مخاطبان ایرانی است. برای این منظور، با پانزده نفر از استادان و کارشناسان رسانه مصاحبه شد. از تحلیل محتوای کیفی داده ها با رویکرد استقرایی، این نتیجه به دست آمد که ذائقه خبری مخاطبان ایرانی در دو مؤلفه «عادتی» و «ابزاری» و به ترتیب اهمیت در قالب «اخبار سلبریتی»، «اخبار حریم خصوصی»، «اخبار ورزشی»، «اخبار محلی»، «اخبار سیاسی»، «اخبار رسوایی»، «اخبار سلامت»، «اخبار معیشتی»، «اخبار حوادث» و «اخبار علم و فناوری» قرار می گیرند. باتوجه به ترتیب اهمیت ذائقه های خبری، بیشتر مخاطبان ایرانی ذائقه خبریِ برحسب «عادت» دارند و نگاه «ابزاری» به خبر کمتر دیده می شود.
تحلیل کارکرد رنگ در جذب مخاطب برنامه های تلویزیونی در شهر تهران (با رویکرد به نظریه زیباشناسانه آدورنو)
حوزه های تخصصی:
از آنجایی که اولین انگیزه شکل گیری و ساخت تصویر ، مجذوب ساختن و جلب نظر بیننده و ارائه مفاهیم و احساس دراماتیک با توجه به ویژگی فرم ورنگ در صحنه ی نمایش است، تضاد، ترکیب و همگونی اشکال و رنگ ها در فیلم های رنگی و سیاه وسفید و استفاده از تونالیته های خاص می تواند ویژگی های خاصی به تصاویرمورد استفاده بدهدکه با شناخت تاثیر روانی رنگ ها به بهترین نحو صورت می گیرد. انتخاب رنگ صحیح برای هویت بخشی به موضوع و فضای نمایش، تاثیرگذاری کامل رنگ را باعث می شود و همچنین انتخاب غلیظ و نا به جا موجب بد نشان دادن یا بی خاصیت ساختن رنگ که اصطلاحاًمرگ رنگ می نامند، می گردد. آدورنو در نظریه زیبایی شناسانه اش، به وجود یک دوگانگی برای یک اثر هنری معتقد است و این دوگانگی را «مفهوم و کارکرد» می نامد. آدورنو با داشتن دیدگاهی جامعه شناسانه ، هنر را از رویکردهای تجربی و هرمنوتیک به هنر مجزا می سازد.این تحقیق سعی دارد با رویکرد به نظریه زیباشناسانه ی آدورنو به تاثیرگذاری رنگ بر مخاطب در برنامه های تلویزیونی با توجه به دو جنبه ی مفهومی وکارکردی بپردازد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای و میدانی که به صورت تکمیل پرسش نامه می باشد، انجام گرفته است. نمونه برداری از جامعه آماری مورد مطالعه، به صورت حضوری و استفاده از روش تصادفی در انتخاب نمونه هاست. تعداد نمونه های مورد پرسش 200 نفر با درنظر گرفتن احتمال 5 %خطا می باشدکه با استفاده از فرمول کوکران به دست آمده است. حوزه مطالعه این پژوهش و جامعه آماری نیز مخاطبین برنامه های تلویزیونی در تهران می باشند. این تحقیق نشان می دهد که رنگ در تصویر به عنوان عنصری قوی، بیشترین تاثیر را در جذب مخاطب برنامه های تلویزیونی دارد.
آسیب شناسی روش های تبلیغ دینی با محوریت مخاطب شناسی از نگاه روایات
حوزه های تخصصی:
تبلیغ در فرهنگ دینی، تعاریف و مبانی متفاوتی با تبلیغ در فرهنگ غرب دارد و همین موجب می شود که در به کارگیری روش ها، که یکی از ارکان تبلیغ است، مختلف باشند. این روش ها بر اساس هر یک از این دو فرهنگ، اقتضائات خاص خود را دارد ضمن آن که غفلت از به کار بستن صحیح روش های تبلیغ دینی نیز با آسیب های متعددی همراه است. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر آیات و روایات، ضمن برشمردن روش های تبلیغی، به آسیب های آنها نیز پرداخته می شود. در میان روش ها، روش کلامی غیرمستقیم از روش هایی است که در خطاب های قرآنی به کار رفته است. همچنین روش پرسش و پاسخ یکی از روش های پرکاربرد در سیره معصومان است که وجه امتیاز آن با سایر روش ها، توجّه به تفاوت های فردی و نیازهای روانی مخاطب است، به طوری که مبلّغ، پیام را متناسب با وضعیت مخاطب منتقل می کند. همچنین، غفلت از سطح فهم مخاطب و بُعد عملی او، تحقیر مخاطب، تطابق نداشتن رفتار مبلّغ با محتوای تبلیغ او، زیاده روی در بشارت یا انذار، ارائه پیام به صورت کلیشه ای، و شکاف عاطفی میان مبلّغ و مخاطب مهم ترین آسیب های روش های تبلیغ هستند که به منظور ارتقای اثربخشی تبلیغات دینی در جامعه، لازم است به آنها توجه شود.
شناسایی پیشایندها و پسایندهای بازاریابی محتوای دیجیتال با استفاده از مدل نظریه ای داده بنیاد (مطالعه موردی: بلاگرهای اینستاگرام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به منظور شناسایی پیشایندها و پسایندهای بازاریابی محتوای دیجیتال با استفاده از مدل نظریه ای داده بنیاد سامان یافته است که از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات، از پژوهش های کیفی است. جامعه آماری شامل خبرگان و افراد آگاه به امر بازاریابی محتوای دیجیتال، به ویژه بلاگرهای اینستاگرام است. حجم نمونه با اشباع نظری (۲۰ نفر) با استفاده از نمونه گیری هدفمند برآورد گردید. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. روایی و پایایی کار از معیارهای «گوبا» و «لینکن» که متشکل از چهار مفهوم جزئی تر قابلیت اعتبار، قابلیت انتقال، قابلیت تأیید، و اطمینان پذیری است، استفاده شد. برای کدگذاری از نرم افزار MAXQDA استفاده شد. برای تجریه و تحلیل داده ها از روش نظامدار «استراوس» و «کوربین» با کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام شد. بعد از تحلیل داده ها مدل پارادایم یا الگوی مطلوب بازاریابی محتوای دیجیتال استخراج شد. نتایج به دست آمده به شناسایی ۶۲ کد محوری، ۲۱۶ شاخص (کدگذاری باز) و ۶ کدگذاری گزینشی منجر شد که ۷ پیشایند (مؤلفه اثرگذار) شامل انگیزه ها، هوش تجاری، تجربه مخاطب، ترجیحات و سلیقه ها، تحقیق و توسعه، خلاقیت، و تأثیرگذاران و ۱۱ پسایند (مؤلفه اثرپذیر) شامل رقابت پذیری، ارتباطات، اعتماد مخاطب، خلق ارزش برای مخاطب، ارتقای فرهنگ یادگیری الکترونیک، وفاداری و ترغیب به خرید، آگاهی از برند، سلامت برند، اثربخشی بازاریابی الکترونیک، تبلیغات دهان به دهان، و مشارکت را در برگرفت. افزون بر این، راهبردها، عوامل زمینه ای و موانع پیشِ روی بازاریابی محتوای دیجیتال نیز ارائه شد. از این رو، با توجه به نتایج پژوهش، توجه به یازاریابی محتوای دیجیتال برای برندسازی و جذب مخاطب و همچنین، وفادار کردن مخاطبانِ هدف باید مورد توجه بلاگرها و افرادی که کسب وکار آنلاین دارند، ضروری به نظر می رسد.
چگونگی ادراک، شناخت و تعامل در پرفورمنس تسخیر با رویکرد دلوزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
25 - 43
حوزه های تخصصی:
دلوز، از فلاسفه پست مدرن قرن بیستم، با دیدگاه عمیق، جزئی نگر و جسم گرایانه به حیات، رویکردی مناسب جهت تحلیل رفتار ارائه می دهد که به درک چگونگی کنش و شناخت میان افراد می انجامد. خوانش پرفورمنس ها به عنوان هنرهای تعامل محور، که جایگاه ارزشمندی میان هنرهای مدرن داشته و توانسته اند هنر را پویا وتعاملات انسانی را به خلق اثری گروهی منجرکنند، با شیوه دلوزی موفقیت آمیز هستند. درپویش حاضر به بررسی پرفورمنس تسخیر پرداخته و به این سؤالات پاسخ می دهیم که آیا می توان قواعد زیبایی شناسانه را به اجرا نسبت داد؟ آیا می توان اجرا را با رویکرد دلوز در رابطه با بدن-ماشین بازخوانی کرد؟ و اینکه در اجرای حاضر مفهوم ریزوم قابل بازیابی است؟ برمبنای روش تحقیق بکار گرفته شده، ابتدا اطلاعات پایه مورد نیاز از منابع کتابخانه ای و دیجیتال استخراج، سپس با به کارگیری مستندات، به شیوه تحلیلی-توصیفی با رویکرد دلوزی به پرسش-ها پرداخته ایم. درنهایت مشخص شد که پرفورمنس تسخیر به عنوان یک رویداد هنری فرصت زیستن درلحظه را برای مخاطب فراهم می آورد و ازآنجاکه یک اثر تمامیت یافته نیست، پس صدور حکم زیبایی شناسانه دررابطه با آن بی معناست. برخورد مخاطب با اثر بدنمندانه ا ست و مخاطب بنابر تعریف بدن ماشین، با اتصال به ابزار و افراد در لحظه، ماشین منحصر به فردی را تشکیل می دهد که دارای بالقوگی های خاص نیز هست و انتخاب مخاطب (ان)، روند رویداد را هدایت می کند؛ بنابراین فضای پرفورمنس درلحظه ساخته شونده است و براساس ریزوم، جهت-گیری اتفاقی دارد. ضرورت انجام پویش حاضر استفاده از یک ابزار تحلیلی کارآمد برای تحلیل آثار هنری به کمک فلسفه است که می تواند در پژوهش های آتی مورد استفاده قرار گیرد.
راهبردهای رسانه ای به منظورجذب مخاطب مبتنی برآموزه های قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارایه راهبردهای رسانه ای به منظورجذب مخاطب مبتنی برآموزه های قرآن کریم انجام شد. بدین منظور تعداد 25 نفر از مدیران، متخصصان و اساتید ارتباطات، رسانه،جامعه شناسی،حوزه ومدیریت فرهنگی با استفاده ازروش نمونه گیری نظری انتخاب شده و ازطریق روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش، مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته بود و جمع آوری یافته ها تا اشباع نظری اطلاعات ادامه یافت. یافته ها شامل 205کد مفهومی و 26مقوله است. یافته ها نشان داد که درنظرگرفتن پیامدهای تولیدمحتواازآیات قرآن،اهداف رسانه متربی،تعریف وضعیت مطلوب قرآن درفرهنگ عمومی،غنی کردن محتوا،برنامه های استراتژیک قرآنی درسازمان رسانه ای،ویژگی های مخاطبان، بِرندسازی، توجه به تفاوت پیام های قرآنی، جذابیت در تولید محتوی، تدوین دستورالعمل های رسانه ای خاص، جهانی کردن ادبیات قرآن کریم، تعامل هنر و قرآن کریم در رسانه و اتخاذ سیاست هایی بر همگرایی از جمله عواملی بود که در تولید محتوا به منظور جذب مخاطب و از طریق راهبردهای رسانه ای اثر می گذاشت.
بازخورد های هیجانی و شناختی مخاطبان سریال های پربیننده تلویزیونی نسبت به قهرمانان «سفید و مثبت» سریال ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از الگوهای رمزگذاری پیام در سریال های صداوسیما، گنجاندن رمزگان مرجح سریال در قالب گفت وگوها و رفتار یک شخصیت «کاملاً سفید و مثبت» است. بررسی محتوای پربیننده ترین سریال های صداوسیما در 15 سال اخیر، رواج این الگو را در سریال های صداوسیما نشان می دهد. مقاله حاضر که برگرفته از پژوهش های نگارنده در حوزه مصرف سریال های پربیننده صداوسیماست، بر نحوه مواجهه مخاطبان با این الگو و شخصیت ها و نیز نحوه رمزگشایی آنان از این شیوه مرجح کردن رمزگان، تمرکز کرده است. یافته های ارائه شده، از مصاحبه های نیمه ساختاریافته فردی و گروهی با 74 نفر از مخاطبان سریال های پربیننده صداوسیما استخراج شده و اظهارات آنان را در خصوص شخصیت های سفید و مثبت سریال ها و الگوی ذکر شده، در قالب بازخوردهای هیجانی و شناختی صورت بندی و ارائه کرده است. یافته ها، حاکی از آن است که بازخوردهای مشارکت کنندگان، عمدتاً در حوزه بازخوردهای هیجانی و شناختی منفی قرار می گیرند. بر اساس یافته ها و در توافق با دیدگاه های شناختی در خصوص هیجانات، مواجه مخاطبان با متون و سریال های تلویزیونی بسیار پیچیده تر از آن است که با گنجاندن پیام سریال در گفتار و رفتار «شخصیت های کاملاً سفید و مثبت» و ارائه پیام مستقیم، بتوان مخاطب را تحت تأثیر قرار داد.
نشانه شناسی متن و اثر هنری در آرای رولان بارت با رویکرد خوانش متون و آثار هنری کهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
505 - 518
حوزه های تخصصی:
نمادها یا نشانه ها از زمان پیدایش نخستین انسان ها، با جوامع انسانی همراه و همزاد بوده است. در این میان این عامل در زایش بسیاری از آثار ادبی و هنری نیز تأثیر بسزایی داشته و مشهود است. در جهان متن، متن ها در گفتمان با نوشته های پیشین و پسین اند. نشانه ها که از قدرتمندترین عناصر زبان ادبی «جهان متن» اند، در فرایند همنشینی، پیوسته به آفرینش معنا می پرداند. در گفتمان بینامتنیت برداشت واحدی از متن در کار نیست. آغازی متصور نیست و مقصد متن نیز ناپید است. تنها «متن» است و خوانش مخاطب. خوانشی که به واسطه ویژگی متن های نویسایی به آفرینش معناهای بی شمار می انجامد. بارت با اعلام مرگ نمادین نویسنده امکان پدیدار شدن معنا را فراهم می آورد، زیرا دریافته است که وجود نویسنده همیشه حامل پیش فرض هایی است که متن را به داوری شدن فرا می خواند، اما اثر ادبی در غیاب سوژه در صیرورتی که ذاتی زبان ادبی است؛ امکان به عینیت درآمدن معانی در ادراک حسی مخاطب را فراهم می سازد. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای به رشته تحریر درآمده است. براساس یافته های پژوهش، نشانه شناسی، دورنمایی را ترسیم می کند تا آثار هنری و متن های نویسایی کهن در غیاب نویسنده و آفریننده در حضور مخاطب از خود سخن بگویند و به زبان هنر ادبی چیستی خویش را آشکار سازند. اهداف پژوهش: بررسی نشانه شناسی در آرای رولان بارت. مطالعه نشانه شناسی متون نویسایی و آثار هنری کهن براساس تفکر فلسفی بارت. سؤالات پژوهش: نشانه شناسی در آرای رولان بارت دارای چه مختصاتی است؟ نشانه شناسی چگونه می تواند در خوانش آثار ادبی و هنری تأثیرگذار باشد؟
کاربرد قاعده عدالت در خبررسانی از منظر حقوق مخاطب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ارتباطی سال بیست و نهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
109 - 129
حوزه های تخصصی:
ضرورت خبر در طول تاریخ آنچنان بوده که از آن به عنوان ابزای برای ترغیب، تهییج و بسیج افکار عمومی استفاده می شده است. برخی از برنامه های خبری، همواره از هنجارهای قاعده مند برای بسط و گسترش ارزش ها یا حتی شکل دهی به آنها استفاده می کنند؛ اما برخی دیگر، با هدف حفظ منافع خود، اخبار نادرست و گمراه کننده را در جامعه نشر می دهند. از سوی دیگر، افزایش حجم و سرعت مبادله اطلاعات و اخبار در جهت حفظ انسجام اجتماعی باعث شد که نوع و روش انتقال اطلاعات و اخبار نیز متغیر شود؛ از این رو، شناخت قواعد در درک، فهم و تنظیم خبر به خبرنگار کمک می کند و می تواند در قالب معیارهایی برای مقایسه، ارزش گذاری و گزینش رویدادهای روز مورد استفاده قرار گیرد. پژوهش حاضر، با روش اسنادی و نیز رویکرد توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، به بررسی شاخص های کاربردی قاعده عدالت در خبررسانی از منظر حقوق مخاطب پرداخته است.
تبیین جایگاه مخاطب در آثار هنرمندان زن دوره مدرنیسم (مطالعه موردی نمونه هایی از آثار هریت بِکر و لورا نایت)
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷
3 - 13
حوزه های تخصصی:
مخاطـب همچـون اثـر هنـری و هنرمنـد، یکی از حوزههـای مهم در شـناخت هنر هـر دوره به حسـاب میآید که در طـول تاریـخ هنـر، کمتر به آن پرداخته شـده اسـت. همچنین دوره مدرنیسـم بـه دلیل تحـولات بنیادینش، از هرآنچـه در گذشـته خـود داشـت، گسسـت و از یکسـو پارادایم نوینـی به نام «هنر مدرنیسـم» را بـه وجود آورد و از دیگرسـو، همزمـان بـا تغییـر در نقـش اجتماعـی زنان، «هنرمند» زن را به رسـمیت شـناخت. هـدف پژوهش حاضـر ایـن اسـت کـه در راسـتای پرداختـن به نقـش مخاطب، در شـناخت هنـر دوره مدرنیسـم، پاسـخگوی این پرسـش باشـد کـه بـا ظهـور هنرمنـدان زن، مخاطبـان آثارشـان، چـه تأثیـری در تغییر عمـل آنها در طـول این دوره داشـتهاند؟ ایـن پژوهـش، بـه روش توصیفـی- تحلیلـی، پارادایم مدرنیسـم را در محدوده سـالهای 1870 تا 1945 میلادی در قالـب دو دوره مجـزا، قبـل و بعـد از جنـگ جهانـی اول، مـورد مطالعه تطبیقی قـرار میدهد و آثـار دو هنرمنـد زن نقـاش، هریـت بِکر و لـورا نایـت، از دو دوره مذکور را بهعنوان شـاهدی بر یافتههـای تاریخی، مـورد تطبیـق و تحلیـل قـرار میدهـد. طبـق یافتههـای پژوهـش میتـوان گفـت کـه در دوره نخسـت (1870 تا 1914)، هنرمنـد زن و مخاطـب آثـارش هـر دو نقشـی منفعلانـه در برابـر یکدیگر دارنـد امـا در دوره دوم (1914 تا 1945) بـه واسـطه رویدادهـای اجتماعـی در تغییر جایـگاه زن در جامعه، هنرمنـد زن، نقشـی فعالانه به خود میگیـرد و مخاطـب آثـارش نیـز از جایـگاه اُبژگـی به سـوبژه تبدیل میشـود، تا جایی کـه عمل آنها بـر یکدیگر تأثیـر میگذارد.