مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
مخاطب
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷
14 - 25
حوزه های تخصصی:
تاریـخ هنـر، تنهـا عرصـه ظهـور و بـروز هنرمنـدان و سـبکهای هنـری نبوده اسـت بلکه نشـانگر طیـف متنوع و پویایـی از مخاطبـان میباشـد کـه بـا تغییـر و دگرگونـی در ایـن طیف، هنـر و فرمهـای آن نیز تغییر کردهاسـت. ایـن پژوهـش از نـوع توصیفـی- تحلیلـی بـوده و بـه روش کتابخانـهای صـورت گرفتهاسـت و بـه پاسـخگویی بـه ایـن سـؤال اصلـی میپـردازد کـه ارتبـاط میان هنرمنـد و اثر هنـری و مخاطـب چگونه اسـت؟ همچنیـن نقش و جایـگاه مخاطـب در هنـر نقاشـی و تأویـل و ادراک مخاطـب در ارتبـاط با اثـر هنری را بررسـی مینمایـد. در این رونـد از دو منظـر مطالعـات جامعهشناسـی و دیدگاههـای فلسـفی بـه بررسـی جریـان ذکرشـده پرداختـه اسـت. یافتههـای ایـن بررسـی نشـان دادند اشـکال هنـری در ارتباط با مخاطـب در دورههـای تاریخی مختلـف، به چهار شـکل کلـی هنر فرمایشـی، سفارشـی، مدرن و پسـامدرن تقسـیم شـدهاند. در هنر مـدرن، هنرمنـدان نابغه فرض میشـدند، مخاطبـان ایـن آثـار هنـری اغلـب روشـنفکر بودنـد، در زمـرۀ خواص تلقـی میشـدند و هنرمنـد و اثر هنـری، مرکزیـت حـوزه هنـر را تشـکیل میدادنـد و مخاطـب منفعـل در حاشـیه قـرار میگرفت. هنر پسـامدرن، جایـگاه ویـژهای در هنـر را بـه مخاطـب و نقـش ارتباطـی آن اختصـاص دادهاسـت، اثـر هنـری بازتاب خواسـت و میـل مخاطـب بـوده که به واسـطه کنـش هنـری هنرمند تجسـم یافتهاسـت. پسـامدرن، مخاطبمحور میباشـد، مخاطـب در مرکزیـت حـوزه هنـر و هنرمنـد در حاشـیه قـرار گرفتـه و زمینـه حضـور مخاطـب بهعنـوان بخشـی از فراینـد تولیـد اثـر، فراهـم شدهاسـت. مـرزی میـان زبانهـای گوناگـون وجود نداشـته و اثـر خلقشـده ماهیتی متفـاوت از تکنیـک زبانهـای هنـری را دارا میباشـد. ایدهگرایـی و رسـانههای نویـن، نقاشـی را وارد مرحلـه جدیـدی کردنـد کـه تعامـل بـا مخاطـب را متحـول نمـود و بـه نوعی، تعریـف اثـر هنـری از هنرمند بـه مخاطب ارجـاع گردیـد. تعامـل در چنیـن سـطح گسـتردهای مدیـون امکانات و فنـاوری رسـانههای نوینی میباشـد که به تکنولـوژی وابسـتهاند.
چالش های اقتصادی روزنامه های ایران و راهکارهای برون رفت از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۸)
223 - 241
حوزه های تخصصی:
یکی از اصلی ترین مشکلات در مدیریت روزنامه ها، چالش های اقتصادی است. هدف از این پژوهش، شناسایی چالش های اقتصادی روزنامه های ایران و راهکارهای برون رفت از آن است. روش تحقیق این پژوهش، کیفی با رویکرد گراندد تئوری و مبتنی بر مصاحبه عمیق بود. جامعه آماری شامل مدیران مسئول روزنامه های دولتی و خصوصی و انتخاب نمونه، با استفاده از روش هدفمند، تا اندازه ای ادامه یافت که اشباع نظری حاصل شد. در مجموع با انتخاب 21 نفر، پژوهش به اهداف خود نائل شده است. تجزیه و تحلیل داده ها، بعد از سه مرحله کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) با استفاده از نرم افزار مکس کیودا صورت گرفته و از بین 188 کد باز به دست آمده، شش طبقه از مفاهیم استخراج و درنهایت ده آیتم، جهت برون رفت از مشکلات به دست آمد که عبارت اند از: قرار گرفتن مدیریت رسانه ای در کنار مدیریت اقتصادی، استفاده از روش های بنگاه داری و تجمیع بین روزنامه های خرد، وضع قوانین حمایتی و یارانه های پرداختی برای روزنامه های خصوصی، توجه به حضور فضای مجازی و استفاده از محتوای مکتوب بر مبنای شبکه های اجتماعی، کاهش سیطره دولت در بخش روزنامه های دولتی، شتاب در اطلاع رسانی و استفاده از فناوری های نوین و کاربردی در سیستم توزیع، استقلال در تولید مواد اولیه و چاپی روزنامه ها، استفاده از نیروی های انسانی متخصص، توجه به کاهش خود سانسوری، توجه به کاهش مخاطبان روزنامه و وضع قوانین جدید برای صدور مجوز روزنامه ها. کلیدواژه: رسانه، روزنامه، روزنامه نگاری، چالش های اقتصادی، مخاطب.
تأثیر برجسته سازی شبکه ای رسانه ها و ارتباطات بین فردی بر نگرش مردم ایران به مردم و دولت امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش سنجش تأثیر رسانه ها و ارتباطات بین فردی بر نگرش مردم ایران به امریکا (به تفکیک مردم و دولت این کشور) بوده است. در این پژوهش، پاسخ دهندگان از لحاظ نوع رسانه های مصرفی و تجارب شخصی مانند ارتباط داشتن یا نداشتن با تبعه امریکایی و همچنین از نظر متغیرهایی همچون سن، عقاید مذهبی و سیاسی مقایسه شدند. روش پژوهش تلفیقی از روش کمّی (پرسش نامه) و کیفی (مصاحبه عمیق) بوده است. در تحلیل نتایج پژوهش تأکید بر نظریه های ارتباطیِ برجسته سازی شبکه ای و نظریه دریافت بوده است. نتایح حاصل از هر دو روش این پژوهش نشان می دهد که اگرچه ارتباطات و تجربه شخصی پاسخ دهندگان در نوع انگاره ذهنی آن ها در خصوص امریکا تأثیرگذار بوده، اما برداشت و ذهنیت آن ها متفاوت با خوانش رسانه های مرجع و مورداستفاده آن ها بوده است؛ به عبارت دیگر، مخاطبان رسانه های گوناگون، اعم از داخلی و خارجی، معانی آشکار و پنهان پیام های رسانه ای را دریافت کرده اند؛ اما دارای خوانشی متفاوت با خوانش رسانه های مرجع خود بوده اند. مهم ترین دلالت این پژوهش آشکارکردن ضعف سازمان های رسانه ای در استفاده از الگوهای نوین ارتباطی و اطلاع رسانی، ازجمله برجسته سازی شبکه ای، در اقناع مخاطبان است. با توجه به تحول در مفهوم و کارکرد رسانه و ازجمله نقش بیشتر مخاطب در جریان ارتباط، ماهیت ارتباط در جامعه شبکه ای امروزی بیشتر افقی و از پایین به بالاست؛ ضمن آنکه تعیین دستورکار برای بحث و گفت وگوی عمومی در رسانه های شبکه ای با تولید محتوا به سبک سنتی متفاوت است و این موضوعی است که آشکارا از آن غفلت شده است. از طرفی، نتایج این پژوهش نشان داد که در دنیای شبکه ای شده امروز، ارتباطات میان فردی و بین فرهنگی بیش از ارتباطات رسانه ای (به خصوص رسانه های رسمی) می تواند به شکل گیری باورها و ذهنیت های جدید کمک کند.
چرا مخاطب، با یک اثر همراه می شود یا نمی شود؟
منبع:
ادبیات متعهد دوره دوم شهریور ۱۴۰۱ شماره ۷
6 - 7
حوزه های تخصصی:
در یک کلام، مخاطب باید به داستان وصل شود تا با آن همراه باشد. باید حس شراکت در داستان در وی ایجاد گردد. گویی این قصه، قصه ی خودش هم است. اما نویسنده چه کند که مخاطبش به این نقطه برسد؟ برای پاسخ به این سؤال، چند قدم عقب تر رفته و می گوییم: اگر مداد من، خودکار من، ماشین من، دوست من، خویشاوند من، یا گلدان من آسیب ببیند بیشتر ناراحت می شوم، یا اگر مداد و گلدانِ یک نفر آنسوی کره ی زمین؟ هر چه ما با چیزی یا شخصی، نزدیک تر باشیم و احساس تعلق بیشتری نسبت به آن داشته باشیم، غلظت و شدتِ احساس ما نیز در موردش، بیشتر خواهد بود.
بررسی و نقد کتاب راهنمای تولید برنامه های تلویزیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف کتاب راهنمای تولید برنامه های تلویزیونی، آشنایی دانشجویان رشته ی تولیدِ سیما با تکنولوژیِ دیجیتال در ساخت برنامه های تلویزیونی و هم چنین ارائه ی زیبایی شناسی خاص این رسانه برای هرچه بیش تر اثرگذاشتن بر مخاطب است. با استفاده از روش تحلیل کیفی و استفاده از نظریات مک لوهان و بودریار در نقد رسانه ها این نتیجه حاصل شد که برای جذب مخاطب و ارائه ی عناصر فرمی برای تأثیرگذاری حداکثری، حق انتخاب او در تفسیر، محدود می شود و محروم سازی او از بدیل های ممکن در تصویرِ قابل مشاهده، وجهی ایدئولوژیک به برنامه می دهد. معیارسازی در انتخاب فرم بصری برنامه ها و پرهیز از نوآوری های تصویری در انتخاب اندازه نما، زاویه ی دوربین و مواردی از این دست نیز در همین راستا عمل می کند. موردی که می توان آن را سلبِ آزادی مخاطب از تفسیرِ برنامه نامید. نادیده انگاشت.
فرهنگ استفاده از رادیو در بین مردم اصفهان
منبع:
جامعه شناسی ارتباطات سال سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹
93-106
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی فرهنگ استفاده از رادیو در بین مردم اصفهان انجام شد. این تحقیق بصورت توصیفی- پیمایشی (مقطعی) انجام شد. از جامعه آماری شهر اصفهان با استفاده از نمونه گیری طبقه ای - تصادفی تعداد 600 نفر انتخاب شدند که 345 نفر به برنامه های رادیو اصفهان گوش می دادند و عمده بررسی ها و سنجش ها بر اساس این تعداد صورت گرفت. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته که شامل دو بخش اطلاعات جمعیت شناختی و سوالاتی برای سنجش فرضیه ها که بر اساس طیف لیکرت استفاده شد. آلفای کرونباخ برای سوالات پرسشنامه ، 941/0 محاسبه شد و پایایی پرسشنامه مورد تایید قرار گرفت. آزمون مقایسه میانگین ها نشان داد که نگرش مردم اصفهان نسبت به برنامه های ارشادی تربیتی بامیانگین 59/3، برنامه های اطلاعاتی آموزشی بامیانگین 41/3 و برنامه های سرگرمی تفریحی بامیانگین 37/3، بالاتر از سطح متوسط بوده است. با آزمون فریدمن رتبه بندی مولفه ها به ترتیب ارشادی تربیتی(بامیانگین 93/2)، اطلاعاتی آموزشی(بامیانگین 33/2) و سرگرمی تفریحی(بامیانگین 25/2) می باشد. آزمون فریدمن با خی دوی 507/52 مشخص کرد بین این موارد سه گانه اختلاف معنا داری وجود دارد.
تحلیلی بر خوانش مخاطبان تحصیلکرده امریکایی از فیلم های ضد اسلام هالیوود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، خوانش مخاطبان تحصیلکرده امریکایی از فیلم های ضد اسلام هالیوود مطالعه شده است. این مقاله با استفاده از رویکرد دریافت و ترکیب آن با گفتمان شرق شناسی، تجربه زیسته، ارتباطات بین فرهنگی و سواد رسانه ای مخاطب امریکایی را عناصر برجسته ای در برخورد با محتوای فیلم ها در نظر می گیرد.
داده های لازم برای تحلیل به روش کیفی و از طریق مصاحبه اینترنتی با ?? دانشجوی امریکایی به دست آمده است. نتایج حاصل اگرچه قابل تعمیم نیست، اما نشان می دهد که اثار رسانه در شرایطی خاص صورت می پذیرد، اما مخاطب نیز با بالا بردن سواد رسانه ای خود که بخشی از آن ناشی از آگاهی اش از عملکرد سیاسی و اقتصادی رسانه هاست، در کنار برخورداری از تجربه ی مستقیم در خصوص مسائل بازنمایی شده، می تواند خوانشی متفاوت از آنچه نیت سازنده و تولیدکنندگان رسانه بوده است، داشته باشد.
یافته ها نشان می دهند برای تشریح رابطه میان تجربه ی زیسته مخاطبان و میزان اثرگذاری فیلم ها باید مخاطبان به دو گروه تقسیم شوند: ?. پاسخگویان برخوردار از تجربه زیسته ?. پاسخگویان فاقد تجربه زیسته.
بنابراین، با توجه به نتایجی که به دست آمد، فرضیه های تحقیق تایید می شود. تجربه ی زیسته افراد و آگاهی آنان از اعمال رسانه ای به عنوان دو عامل مؤثر در کاهش بازنمودهای هالیوود بوده اند. همچنین، این نتایج نشان می دهد که کاربست چنین رویکرد ترکیبی در این تحقیق نه توانسته به برجسته کردن عناصر اثرگذار در خوانش مخاطبان از فیلم کمک کند، و نه جایگاه هالیوود را در بین مخاطبان امریکایی و در شناساندن مسلمانان به آن ها مشخص کند.
ویژگی های اجتماعی مخاطبان نقاشی مدرن و مردم پسند در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو، برگرفته از تحقیقی میدانی در حوزه مخاطبان نقاشی مدرن و عامه پسند ایرانی است که به مسئله تفاوت یا عدم تفاوت ویژگی های فردی، اجتماعی و ذائقه هنریِ مخاطبان نقاشیِ مدرن از یک سو و مخاطبان نقاشی های عامه پسند از سوی دیگر می پردازد. همچنین عوامل موثر را در شکل گیری این تفاوت ها بررسی می کند. نتیجه کلی تحقیق نشان می دهد مخاطبانِ نقاشیِ مدرن با مخاطبان نقاشی مردم پسند از ابعاد مختلف فرهنگی و اجتماعی متفاوت هستند. نتایج حاصل از آزمون فرضیات نشان داد مخاطبان، علاوه بر تفاوت در میزان سرمایه مرتبط با میدان، از حیثِ مشخصاتِ جمعیت شناختی مانند منزلت شغلیِ پدر و سبکِ زندگی نیز تفاوت معناداری با یکدیگر دارند. همچنین فرضیه اصلیِ پژوهش این بود که میانِ ویژگی های مخاطب با نوع نقاشیِ مورد علاقه او رابطه معنی داری برقرار است که مشاهده شد این فرضیه نیز بنا بر نتایج حاصل از فرضیاتِ پیشین تایید می شود و رابطه ی معنی داری میان مخاطبان و قضاوت ذوقی ایشان وجود دارد.
بررسی دیوارنگاره های بوم پارچه ایران با تکیه بر بازخوانی ویژگی های هویتی آن در حوزه هنر نقاشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای شناخت هنر نقاشی در جامعه ایرانی بهتر است از زوایای مختلف به این آثار نگاه شود تا همه ارزش های آن مورد مطالعه قرار گیرد. در این حوزه، به دیوارنگاره های بوم پارچه(که تلفیقی از نقاشی روی کرباس و دیوارنگاره است) کمتر توجّه شده و به عنوان یک اثر تاریخی با ویژگی های منحصر به فرد، کمتر مورد مطالعه بوده که این کم توجّهی باعث اتخاذ تصمیم های نادرست و همچنین تنوع روش های برخورد در حوزه حفاظت از دیوارنگاره های بوم پارچه شده است و در ادامه باعث از بین رفتن بخش هایی از ارزش های نهفته در این گونه از نقاشی شده است. در این راستا، هدف از این پژوهش: دستیابی به معیارهای شناسایی و همچنین شناخت دیوارنگاره های بوم پارچه از نظر ساختمان، شیوه اجرا و عوامل ترغیب کننده به استفاده از این شیوه است. از نظر هدف، نوع پژوهش پیش رو یک تحقیق کاربردی-توسعه ای است و همچنین از نظر روش، تحقیق حاضر یک تحقیق کیفی است که روش یافته اندوزی با استناد به منابع مکتوب، انجام مصاحبه و همچنین مطالعات و بررسی های میدانی بوده است که در ادامه مورد تحلیل قرار گرفته است. در نتیجه مطالعات، معیارهایی برای شناسایی و همچنین شناخت دیوارنگاره های بوم پارچه از نظر ساختمان و شیوه اجرا، عوامل ترغیب کننده به استفاده از این شیوه معرفی شده است. برای تکمیل بخش تئوری، با تکیه بر یافته های تحقیق، آثاری از دیوارنگاره بوم پارچه برای اولین بار در ایران مورد شناسایی و معرفی قرار گرفته است.
بازی رایانه ای در مقام متن هنری؛ بررسی و تحلیل وضعیت مواجهه با بازی های رایانه ای به مثابه آثار هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی علمی بازی های رایانه ای و حضور این بازی ها در فضای روزمره کنونی می پردازد و قصد دارد علاوه بر معرفی این رسانه سمعی بصری، پیامدها و اثرات ورود آن را به حیطه حیات ذهنی و عملی مخاطب انسانی تحلیل کند. از طرف دیگر، مقاله پیش رو، ریشه شناسی را در دستور کار خود قرار می دهد، و می کوشد از رهگذر بررسی های تاریخی فشرده در مقوله بازی ها و علوم رایانه، درکی همه گستر را در اختیار خواننده قرار دهد. در این مقاله از روش شناسی های علوم اجتماعی، نظریه ادبی و نقد سینمایی سود جسته ایم؛ این در حالی است که تازگی موضوع، زبان و لحن متفاوتی را ایجاب می کند، که از تلفیق این زبان و آن روش شناسی ها گفتمان رسانه جدید شکل می گیرد. اما گزاره ای که در حکم محصول نهایی مباحث پیشین است، مطالعه بازی رایانه ای در مقام هنر رسانه ای، با عطف توجه به تقابل و تمایز هنر بازنما و هنر شبیه ساز است. آن چه در این جا کوشیده ایم با اتکا به مباحثی از قبیل “مجذوب شدن” و تحلیل دقیق تمایز ها و شباهت های دو مفهوم “تماشاگر” و “کاربر”، به آن دست یابیم بررسی مساله “عاملیت مخاطب” در بازی های رایانه ای و ارایه راهبردهای نظری در این خصوص است، که ممکن است به باز شدن گره های نظری این موضوع و نیز شناسایی موقعیت حقیقی مخاطب در مواجهه با این بازی ها یاری رساند.
رویکرد پدیدارشناسانه به دریافت مخاطب در نمایش عروسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تماشاگر همواره برای فهم و دریافت اثر باید موفق به برقرارکردن ارتباط با آن شود تا اثر را حرکات یا الفاظی تهی و خالی از معنا نپندارد. در این فرایند، تماشاگر آگاهانه یا ناآگاهانه مراحلی را در ذهن خویش می گذراند. در این میان، فلسفه پدیدارشناسی با مرکز توجه قراردادن ذهن آدمی و نقش آن در دریافت پدیده ها حائز اهمیت است. مقصود از این جستار بررسی روند درک و دریافت مخاطب در «نمایش عروسکی» است، اما این مسیر در مقایسه با «تئاتر بازیگر» انجام خواهد شد. در این راه، با بهره گیری از روش ادموند هوسرل در تقلیل پدیده ها و عزل کردن پیش داوری های ممکن درباره پدیدارها برای رسیدن به عمق آن ها سرانجام، عروسک از یک شیء بی جان تا مرتبه بازیگر و سپس باور شخصیتش پیش می رود. این اتفاق تأثیر مستقیم بر درک و دریافت مخاطب دارد و ذهن او را به پُرکردن خلأ هایی وادار می کند که بسیار بیش از خلأ هایی است که او هنگام تماشای «تئاتر بازیگر» با آن روبه روست، زیرا عروسک، به منزله پدیداری تئاتری، مسیری طولانی تر از بازیگر را طی می کند تا به دریافت مخاطب برسد. در این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر منابع کتابخانه ای به شرح دلایل آن پرداخته شده است.
وقوع امر مضاعف درجاندار انگاری اشیا بی جان در تئاتر عروسکی و بررسی آن در داستان مرد شنی اثر هوفمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امر مضاعف به خصلتی پارادوکسی اطلاق می شود که ابژه در آن واحد جاذبه و دافعه ایجاد می کند و یک جور تنافر در قوای شناخت پدید می آورد و ممکن است به طرزی ناراحت کننده خود را نشان دهد و در حالی که ممکن است آشنا به نظر برسد غریبه نیز جلوه می کند هدف از مطالعه حاضر چگونگی پدید آمدن امر مضاعف در آثار عروسکی است که تسریع کننده ی ارتباط سه جانبه عروسک ، بازی دهنده و تماشاگر و برای باور به زنده بودن در طول اجرا است . به همین منظور در ابتدا به نظریه دریافت که به مواجه مخاطب با اثرهنری و درک و تفسیر آن برای رسیدن به نوعی شناخت وضع شده پرداخته می شود و در ادامه با تکیه بر نظریه دوبینی که فرآیند تخیل تماشاگر برای زنده انگاری اشیا و عروسک ها بر روی صحنه را مورد مکاشفه قرار می دهد وقوع امر مضاعف تبیین می شود .روش تحقیق توصیفی ، تحلیلی ، کتب و مقالات خارجی و داخلی و استفاده از منابع کتابخانه ای است . در این مطالعه با در نظر گرفتن معانی امر مضاعف و با نگاهی به داستان مرد شنی اثر هوفمان و چگونگی وقوع امر مضاعف به بررسی آن در حوزه تئاتر عروسکی پرداخته می شود
کیفیتِ تاثیرپذیری روبرت لپاژ به عنوان کارگردان از مخاطب/تماشاگر در شکل دهی میزانسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«روبرت لپاژ» به عنوان یکی از کارگردان های بنامِ معاصر در تئاتر جهان برای تبیین و شکل دادنِ میزانسن هایش، تعامل با مخاطب/تماشاگر را به منظورِ دریافت و دانستنِ انتظارها و پیشنهادهای آن ها برگزیده است. متدلوژی اصلی او برای دریافت و دسترسی به خواست ها و نیازهای مخاطب/تماشاگر، نیازمندِ مسیر و راه های ارتباطی با آن هاست. لپاژ مستقیم و غیرمستقیم/آگاهانه و ناآگاهانه با مخاطب/تماشاگر در قبل و بعد از اجرا برای دریافتِ نظرهای ایشان ارتباط برقرار می کند. این مقاله، معطوف بر «مکانیسمِ» دریافتِ انتظارها و پیشنهادهای مخاطبان/تماشاگران در قبل و بعد از اجراهای صحنه ای «روبرت لپاژ» مبتنی بر 9 مسیر و راه مستقیم و غیرمستقیم/آگاهانه و ناآگاهانه در تعامل با مخاطب/تماشاگر است. سوال اصلی این پژوهش عبارت است از: چرا و به چه منظور و با چه مکانیسم و از چه راه هایی مخاطب/تماشاگر در شکل گیری میزانسن، مورد توجه «روبرت لپاژ» قرار می گیرد؟
پژوهش پیش رو مبتنی بر روش شناختی، کاربردی و توصیفی است. منطبق بر مشاهده ها (سا مانه ی آثار لپاژ) و نیز ویدئوهای موجود از اجراهای لپاژ (یوتیوپ و چند کانال تلگرامی) و همچنین استفاده از منابع کتابخانه ای، مکانیسمِ تعامل با مخاطب/تماشاگر توسط لپاژ و گروهش به منظور دریافتِ نظرها و انتظارهای مخاطب/تماشاگر مورد بررسی قرار گرفته اند.
راهبردهای تبلیغاتی در جهت تداوم برند (مطالعه ی لوگوهای مناسبتی گوگل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر تولیدکننده ی محصول یا ارایه دهنده ی خدمات، به منظور معرفی محصول یا خدمات و فروش بیشتر نیازمند تبلیغات است. در این میان، توجه به ساخت و گسترش برند از اهمیت ویژه ای جهت موفقیت بنگاه های اقتصادی در عرصه ی رقابت های بین المللی برخوردار است. با هدف معرفی این گونه راهبردها، گوگل به عنوان یکی از موفق ترین نام های تجاری دهه ی اخیر انتخاب شد تا مهم ترین راهبردهایی که در راستای تداوم نام تجاری اش از طریق طراحی لوگوهای مناسبتی به کار بسته، مورد بررسی قرار گیرد. برای این منظور، نمونه های مورد مطالعه در این پژوهش از میان ۱۴۲۱ لوگوی مناسبتی جمع آوری شده از سال ۱۹۹۸ تا ۱۳ می ۲۰۱۲ انتخاب شد. روش نمونه گیری هدفمند و غیرتصادفی بوده است. یافته های پژوهش نشان داد که گوگل به جای اخذ یک راهبرد تبلیغاتی ثابت از مجموعه ای از راهبردهای متنوع استفاده نموده تا موفق به جذب گروه های مختلف مخاطبان شود. اصول سه گانه ی راهبردی گوگل را می توان در کاربرد آسان و سادگی، کاربر محوری و رویکرد کمینه گرایی خلاصه نمود. مهم ترین راهبردهای مورد استفاده گوگل شامل تکرار، ترقی هم راستای تحول تکنولوژی، توازن متن و تصویر، ارتباط تعاملی، پرداختن به مضامین متنوع، توجه به تفاوت های فرهنگی و جغرافیایی، بهره گرفتن از شهرت اشخاص برای پذیرش برند، برنامه تبلیغاتی یکپارچه، ایجاد حس نشاط با رویکرد طنزآمیز و جذابیت رنگی است.
تکوین معیارهای زیبایی شناسی صفحات وب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
57 - 68
حوزه های تخصصی:
بررسی زیبایی در محیط تعاملی وب به معنای توجه به مخاطب به مثابه ی دریافت کننده ای منفعل نیست بلکه به معنی نیاز به روشی برخط است تا بتوان مخاطب را در فرایند طراحی وارد نمود. هدف از پژوهش، پیشنهاد روشی برای اخذ بازخورد مخاطب و تحلیل نتایج به منظور دست یافتن به معیارهای زیبایی شناسی مخاطب محور است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی، همراه مطالعات کتابخانه ای، پژوهش میدانی و مصاحبه است. جهت تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها، از شیوه ی تحلیل محتوای استقرایی با استفاده از روش پیشنهادی «میرینگ»، در سه مقوله؛ وضعیت حرفه ای، مسایل فنی و ویژگی های زیبایی شناسی استفاده شده است. نتایج نشان داد که آنچه سبب تفاوت رفتارها می شود، ناشی از اختلاف فرهنگی است. از این رو، جهت سازماندهی نظام ادراک بصری و ابزار سنجش سطوح انطباق فرهنگی، سه نظریه ی نشانه شناسی، گشتالت و افردنس که به تحلیل نشانه شناسانه ی عناصر بصری، تشریح قوانین حاکم بر ادراک ذهنی و نحوه ی تعامل مخاطب با صفحات داخلی وب گاه می پردازد، مورد استفاده قرار گرفت. تطبیق این سه سطح مشخص کرد که مخاطبان ایرانی قادر به شناسایی الگوهای نشانه ای برگرفته از فرهنگ بومی هستند. اما تمایل بیشتری به برقراری ارتباط با وب گاه های ساده ی طراحی شده بر مبنای قوانین گشتالت و الگوهای تکراری مشخص دارند. در مقابل از توانایی پایینی در کشف ویژگی های تعاملی افردنس برخوردار هستند.
بررسی هرمنوتیک پل ریکور و تأویل مخاطب از اثر هنری با تکیه بر عنوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
19 - 26
حوزه های تخصصی:
در ازدحام دگرگونی های هنری سده ی بیستم، آثار نقاشی نیز «عنوان» های گوناگونی به خود پذیرفته اند؛ در بررسی این عنوان ها با گذر از علل انتخاب آنها، نقش عنوان در رویارویی با مخاطب و چگونگی تأثیر بر تأویل مخاطب مطرح می گردد؛ که این پژوهش نیز از منظر هرمنوتیک ریکور قصد بررسی این تاثیرپذیری را دارد. در هرمنوتیک ریکور با مطرح شدن اثر هنری همچون گفتمان، مخاطب و متن، اهمیتی بیش از مؤلف آن می یابند. اثر به جهانی ارجاع دارد که رویاروی جهان مخاطب قرار می گیرد و مخاطب با طی کردن مراحل تأویل ریکور یعنی تبیین، فهم، و خویشتن فهمی، اثر را تأویل می کند. می توان نقشی برای عنوان در این فرآیند در نظر گرفت. عنوان می تواند بخشی از استراتژی مؤلف باشد و با کارکردی همچون استعاره، و یا ابداع پیرنگ، موجب نوآوری معنایی گردد. همان طور که نقاش سده ی بیستم، خلاقانه در انتخاب عنوان اثر هر چه بیشتر با مخاطب درگیر شده، نوآوری معنایی را از او طلب می کند؛ تا مخاطب با هر تأویل، معنا را بازآفریده، پیکربندی متن را دگرگون سازد. شیوه ی پیشبرد این پژوهش از نظر هدف، توسعه ای-کاربردی، از نظر روش، تطبیقی-تحلیلی می باشد. همچنین داده ها با روش کتابخانه ای-ترکیبی گردآوری شده ، به صورت کیفی، از طریق منطق و استدلال مورد تجزیه تحلیل قرار گرفته اند.
خوانش فرایند ادراک و دریافت زیبایی در نظرگاه مخاطبان آثار هنری بر اساس مقایسه و تحلیل آرای فلاسفه اسلامی و غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۱ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴
13 - 20
حوزه های تخصصی:
ادراک و شناخت انسان از آثار هنری، به عنوان یک موضوع معرفت شناختی، ریشه های مفهومی خود را از دیگر حوزه-های معرفتی از جمله فلسفه اخذ می کند که دیدگاه فلاسفه و اندیشمندان درباره چگونگی ادراک و دریافت زیبایی از اثر هنری در این زمینه قابل تامل است. در این نوشتار هدف ارزیابی و شناخت چگونگی درک اثر و دریافت زیبایی شناسی مخاطبان آثار هنری از دیدگاه اندیشمندان و فلاسفه اسلامی و غربی است که با رویکردی تفسیری- تحلیلی و با استفاده از روش استدلال منطقی سعی بر بررسی چگونگی فرایند درک و زیبایی شناسی توسط مخاطب دارد. یافته-های پژوهش بیان میدارد که آثار هنری به عنوان واقعیتی صوری و معنایی هستند و ادراک آن ها نوعی ارتباط «تعاملی» بین احساس، اندیشه، خرد و خیال انسانی است. ادراک و دریافت زیبایی به عنوان فرآیندی ذهنی و عینی مطرح است که در سه مرحله دریافت و گزینش، تحلیل عناصر و اجزا و تفسیر و معنابخشی اثر بیان می گردد. این مقوله به صورت دریافت آنی از کلیت، تفکر در ارزشها، تعبیر و تفسیر و در نهایت درک از حضور و خوانش اثر بیان شده که با شهود و تامل درگیر است و توجه به جهان فراعینی داشته که در تعامل با حالت «صوری» اثر است.
خوانش چیدمان تعاملی تایپوگرافی "به منظور کنترل" از منظر اصول ادراک بصری گشتالت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
87 - 98
حوزه های تخصصی:
"به منظور کنترل"،عنوان چیدمانی تعاملی مبتنی بر نوشتار و حرکت،کاری از گروه هنری "نوتا بن" است که در سال های 2011 الی 2015 در جشنواره ها و نمایشگاه های متعدد بین المللی ارائه شده است.این چیدمان چندرسانه ای با بهره مندی از فناوری های نوین دیجیتالی در تلفیق با بدن انسان،به بازدیدکنندگان خود،امکان کنکاش در فضایی تایپوگرافیک و مواجهه باتجربه ای منحصربه فرد را عرضه کرده است. جستار پیش رو با روش توصیفی، تحلیلی و شیوه ای استقرایی این اثر تعاملی را بر اساس قوانین ادراک دیداری گشتالت مطالعه می کند.آنچه در اصول بصری گشتالت اهمیت دارد پی بردن به ادراک ارتباط است که موجب رفتار معنادار می شود،بر این اساس کشف کیفیت تأثیرگذاری قوانین ادراک بصری گشتالت بر چیدمانی تعامل گرا جهت شناسایی قابلیت های آن در ایجاد ارتباطی سودمند،هدف پژوهش حاضر بوده است.دستاوردهای حاصل از تطابق اصول این نظریه با چیدمان "به منظور کنترل" نشان داد که استفاده از آن ها، سازمان دهی بهتر اجزا و دریافت آسان تر و منطقی تر اثر را رقم می زند؛ که همین امر موجب مشارکت فعالانه مخاطب در چیدمان و تعامل بیشتر با سایر بازدیدکنندگان بوده،به برقراری ارتباط و تبادل دانش و تجربه منجر می گردد. علاوه بر آن باوجود نقش تأثیرگذار طراحان چیدمان تعاملی در پیاده سازی اصول گشتالت در ساختار،نباید از پراگنانس های متنوع و متفاوت ایجادشده توسط کنش های تصادفی و حرکات مخاطبین نیز مغفول ماند.
تحلیل هنر تعاملی با رویکرد پدیدار شناسانه از منظر مرلوپونتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرلوپونتی یکی از نو آورترین فیلسوفان قرن بیستم بوده که ماندگارترین افادات وی به فلسفه در زمینه ادراک یا به بیان دقیق تر پدیدارشناسی ادراک است. در این پژوهش قصد بر این است با بررسی آرای فلسفی مرلوپونتی مروری داشته باشیم بر مسئله ادراک. با مطرح شدن ادراک، نقش فضا، بدن، دیگری و تجربه پر رنگ تر می شود و متعاقباً جایگاه مخاطب، صرفاً به عنوان "مخاطب" از بین می رود و در بستری از شبکه های متعدد شکل پذیری و شکل دادن قرار می گیرد. هدف اصلی این پژوهش پیدا کردن شاخصه های مشترک بین فلسفه مرلوپونتی و هنر تعاملی است. برای نائل آمدن به این هدف پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. که در آن محقق به تشریح و تبیین دلایل چگونه بودن و چرایی مسئله پرداخته و سپس آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و درنهایت به این نتیجه رسیده است که در هنر تعاملی مخاطب دیگر تنها یک نظاره گر صرف نیست بلکه با انجام کنش، خود در فرآیند خلاق تولید اثر شرکت می کند. می توان گفت همانگونه که مرلوپونتی در نظراتش بیان می کند، در هنر تعاملی، تمایزی میان سوژه و ابژه نیست و هر دو در تعامل با هم است که شکل می یابند.
«جهان متن» و «زیبایی شناسی دریافت» در پوئتیک ارسطو و پوئتیکِ مدرن امبرتو اکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
13 - 20
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین موضوعات در تحلیل های فلسفی و نقد آثار هنری توجه به موقعیت مخاطب و نقش او در فرایند خلق اثر هنری است. در تاریخ فلسفه، ارسطو نخستین اندیشمندی است که در تبیین آراء فلسفی خود در پوئتیک ضمن توجه به ساختار متن و موقعیت هنرمند نخستین مبانی توجه به موقعیت مخاطب و زیبایی شناسی دریافت را ارائه نموده است. در فلسفه معاصر و زیباشناسی مدرن نیز اُمبرتو اِکو ضمن اذعان به اهمیت پوئتیک ارسطو در تاریخ زیبایی شناسیِ دریافت، به بحث از توان تفسیری متن و نقش مخاطب پرداخته و در اثر گشوده نقدی جامع از هنر و زیباشناسی مدرن ارائه داده است. نویسنده در این مقاله با روشی توصیفی تحلیلی ضمن بررسی آراء زیبایی شناسیِ دریافت از دیدگاه ارسطو و امبرتو اکو، فرایند خوانش متن و موقعیت مخاطب را هم در پوئتیک ارسطو و هم در پوئتیک مدرن امبرتو اکو مورد واکاوی و تحلیل قرار داده است. هدف از این پژوهش واکاوی فلسفی «جهان متن»، قابلیت تفسیری آن و نقش مخاطب در فرآیند خلق اثر در تاریخ فلسفه ی هنر است. نتایج پژوهش بیانگر اهمیت توجه به استراتژی متن، استراتژی مخاطب و نقش او در فرآیند خوانش اثرهنری در زیبا شناسی کلاسیک و زیبایی شناسی مدرن است.