مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
منظر
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
25 - 32
حوزه های تخصصی:
حسینیه ها و تکایای ایرانی بعد از مساجد، از مهم ترین پایگاه های معنوی شیعیان به حساب می آیند. این مکان ها مظهر پیوند بین تاریخ، مردم و فرهنگ هستند و به دلیل ویژگی های خاصشان نه تنها در قیاس با مکان های هم عملکرد خویش در سایر کشورها، هویتی متمایز می یابند، بلکه به عنوان تنها فضاهای باز شهری با عملکرد مذهبی در فرهنگ شهرسازی منحصربه فرد هستند. در این پژوهش با هدف کاربردی و با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و از منابع مختلف مانند مجلات معتبر و کتاب برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. در این تحلیل کارکردهای مختلف حسینیه مورد بررسی قرار گرفته است تا بتوان این فرضیه را بررسی کرد که حسینیه ها و تکایا تا چه اندازه ظرفیت تبدیل شدن به جاذبه مهمی در گردشگری مذهبی را دارا هستند. برخی کارکردهای شناسایی شده عبارت اند از کارکردهای اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، مذهبی و ... شناخت محتوای عملکردی این عنصر معماری و روایت منظرین آن می تواند در تعریف این جاذبه و روایت آن اهمیت بسزایی داشته باشد. با توجه به کارکردهای متفاوت این مکان های مذهبی و روح مقدس حاکم، می توان از آنها به عنوان منظری انحصاری در گردشگری مذهبی در شیعه که با معنا و مفهومی غنی در ارتباط است، اسم برد و راهبردهایی را برای معرفی آن به گردشگران طراحی کرد.
تدوین نظام مدیریت عملکرد کمیته ملی المپیک با رویکرد کارت امتیازی متوازن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش، تبیین الگوی مدیریت عملکرد کمیته ملی المپیک با رویکرد BSC است. جامعه آماری پژوهش صدوچهارده نفر از اعضای مجمع عمومی کمیته ملی المپیک، متخصصان و خبرگان آشنا به امور کمیته ملی المپیک هستند که از بین آنها هشتادودونفر به طور هدفمند برای نمونه تحقیق انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز از پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه استفاده شده که روایی پرسشنامه مورد تائید متخصصان قرار گرفته، پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ و با ضریب 0/84 به ت ائید رسیده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده از آزمون مجذور کای و روش استقراء منطقی استفاده شد. یاف ته های پژوهش نشان می دهد که کمیته ملی المپیک برای مدیریت عمکرد خود دارای چهارمنظر مالی، مشتری، فرآیندهای داخلی، یادگیری و رشد و چه ل و یک هدف استراتژیک، صدوبیست و هشت سنجه در من ظرهای مختلف و صدوبیست و هشت هدف کمّی بلند مدت در منظرهای گوناگون است. درنهایت چنین می توان نتیجه گرفت که منظرها، اهداف استراتژیک، سنجه ها و اهداف ک مّی به دست آمده به دلیل ارتباط بین چشم انداز و استراتژی ها با اهداف بلند استراتژیک، سنجه ها و اهداف کمّی کمیته ملی المپیک در منظرهای مختلف، قابلیت مدیریت عملکرد این سازمان ورزشی را دارد.
تدوین منظرها و نقشه راهبردی توسعه ژیمناستیک ایران با رویکرد کارت امتیازی متوازن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تدوین منظرها و نقشه راهبردی توسعه ژیمناستیک ایران با رویکرد کارت امتیازی متوازن بود. جامعه آماری تحقیق مدیران و متخصصین رشته ورزشی ژیمناستیک و اعضای هیات علمی رشته های علوم ورزشی آشنا با ژیمناستیک به تعداد 160 تن بود. برای نمونه تحقیق در بخش کیفی از نظرات 15 تن از متخصصین رشته ورزشی ژیمناستیک استفاده شد که نمونه ها به طور هدفمند انتخاب شدند. در بخش کمی نیز با استفاده از جدول مورگان 117 تن به طور تصادفی برای نمونه تحقیق برگزیده شدند. دو پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد که روایی صوری و محتوایی آنها به تایید متخصصین رسید و پایایی آنها در یک مطالعه مقدماتی با 30 آزمودنی و محاسبه آلفای کرونباخ (پرسشنامه منظرها: 83/0و پرسشنامه اهداف راهبردی 81/0) به دست آمد. برای تحلیل اطلاعات از روش تحلیل عاملی تاییدی، آزمون مجذور کای و روش استقرایی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که فدراسیون ژیمناستیک ایران دارای چهار منظر مالی، مشتری، فرآیندهای داخلی، یادگیری و رشد و 34 هدف راهبردی است. همچنین در نقشه راهبردی تدوین شده برای فدراسیون ژیمناستیک روابط علت و معلولی بین منظرها و اهداف راهبردی وجود دارد. در نهایت منظرها، راهبردها و نقشه راهبردی ترسیم شده قابلیت اجرای راهبردهای فدراسیون ژیمناستیک را دارند.
تبیین مؤلفه های مؤثر بر انعطاف پذیری فضاهای باز مسکونی نمونه موردی اراک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال هجدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
85 - 110
حوزه های تخصصی:
ضرورت انعطاف پذیری از دو بعد قابل اثبات می باشد، یکی از نظر تئوری و دیگری تجربه های متعددی که در طول تاریخ معماری وجود داشته است. انعطاف پذیری مستلزم سازماندهی است و بدون آن می تواند منجر به آشفتگی و هرج و مرج گردد. هرچند انعطاف پذیری کامل امکان پذیر نیست، زیرا مرزهایی در این میان حاکم است که باید کل نظام و ساختار اصلی را حفظ کند. یکی از پیش شرط های انعطاف پذیری عملکرد مجزای عناصر نگهدارنده و جدا کننده بناست، از این رو تاریخچهء انعطاف پذیری در ارتباط تگاتنگی با تحولات و شکوفایی بناهای اسکلتی در عصر جدید دارد. از نظر تئوری تغییرات مستمری هستند که روزانه، ماهانه و حتی سالانه در عوامل محیطی و عوامل انسانی رخ می دهند که این تغیرات به طور کلی در قالب سه دسته می باشند: تغییر در ساختار جمعیتی (افراد)، تغییر در ضوابط و استاندارد ها و تغییر در ارزش ها، معماری نیز به منظور تطبیق با این تغییرات و حفظ کیفیت فضا،ناگزیر به تغییر می باشد، تغییری که بر اساس تعاریف ارائه شده، انعطاف پذیر محسوب می گردد. در فضاهای مسکونی نیز قابلیت تطبیق فضا با نیازها و سلایق شخصی کاربران برای حفظ مطلوبیت فضا ضروری می باشد. عواملی همچون افزایش تعداد فرزندان، تغییرساکنین و استقلال فرزندان از خانواده، باعث ایجاد نیاز برای تفکیک یا تجمیع در واحد یا واحدهای مسکونی می گردد. همچنین رشد سنی افراد و تغییر سلایق آنها یکی از عوامل ایجاد تغییرات کالبدی در فضای مسکونی می باشد.
تبیین مفهوم منظر آیینی و بررسی جلوه های تبلور آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
51 - 62
حوزه های تخصصی:
منظر پدیده ای عینی-ذهنی است که در پی فهم انسان از محیط شکل گرفته و در بستر تاریخ و زمان اشکال مختلف به خود می گیرد. در این میان گاه منظر با مفاهیم هویت بخشی همچون فرهنگ و آیین عجین شده و جلوه های عینی و ذهنی ویژه ای را با توجه به موقعیت-های مکانی خاص، بوجود آورده است. از این رو این مقاله سعی دارد تا با واکاوی مفاهیم منظر و آیین و بازشناسی مفهوم منظر آیینی، جلوه های ظهور آن در ایران را شناسایی نماید. روش تحقیق این مقاله، از نوع کیفی است و ترکیبی از روش تحقیق تحلیلی-توصیفی و استنادی بکار برده شده است. بر این اساس با استفاده از روش کتابخانه ای و بهره گیری از منابع معتبر نوشتاری، طیف گسترده ای از منابع مرتبط با منظر و آیین مطالعه گردید و با بررسی تطبیقی، به شیوه استنباطی و استنتاجی به تحلیل مصادیق ارائه شده از منظر آیینی و وجوه آن پرداخته شده است.
طراحی اکوپارک کوهستانی مبتنی بر خدمات منظر (نمونه موردی شاداب کوه طرهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۹)
173 - 192
حوزه های تخصصی:
تمرکز و ورود بیش از حد مردم به نواحی پیراشهرها، به خصوص کوهستان ها، زمینه تخریب محیط زیست کوهستان را فراهم می کند. بر این اساس، برنامه ریزی و طراحی فضاهای کوهستانی اجتناب ناپذیر است. هدف از پژو هش حاضر سامان دهی و طراحی یک اکوپارک کوهستانی در چارچوب خدمات منظر است تا بتواند بستر مناسبی برای گذراندن اوقات فراغت، توأم با ارتقای دانش محیطی کاربران، در کنار حفاظت و بالا بردن کیفیت اکولوژیک منظر فراهم سازد. به این منظور، از چارچوب خدمات منظر برای طراحی اکوپارک کوهستانی در شاداب کوه شهر گراب (لرستان) استفاده شده است. از این رو، بر اساس شاخص های خدمات منظر، نخست به ارزیابی و تحلیل محدوده اقدام شده است. برای تحقق این امر، نقشه محدوده بر اساس عکس های ماهواره ای تهیه شد و سپس اطلاعات میدانی در پارسل های 30*30 متر جمع آوری شد. نتیجه حاصل، با توجه به اصول طراحی اکولوژیک، در راستای اکوپارک تجزیه و تحلیل شده است. ماهیت مداخله در محدوده بر اساس تفاوت بین سطح خدمات ارائه شده و کیفیت قابل ارائه خدمات مشخص شده است. درنهایت، با درنظرگرفتن چالش ها و امکانات محدوده برنامه لازم تدوین و به طراحی اکوپارک اقدام شده است. بررسی میدانی نشان می دهد که ماهیت استفاده از فضا متناسب نیست. این موضوع به افزایش آسیب پذیری در بخش هایی از سایت منجر شده است. طراحی اکوپارک می تواند بارگذاری موجود را در تناسب با محیط سامان دهی کند و تعادل نسبی در رابطه با محیط را بر قرار سازد که، ضمن حفاظت از ارزش های محیطی کوهستان، به نیازهای تفرجی بر اساس اصول طراحی اکولوژیک پاسخ می دهد.
تحقق منظر پایدار با برقراری ارتباط دوباره انسان و طبیعت
حوزه های تخصصی:
طبیعت مهم ترین متغیر محیطی است که زندگی انسان را از ابتدای تاریخ تحت تأثیر قرار داده، انسان در برابر طبیعت، هم به عنوان استفاده کننده و هم مشارکت کننده در حفظ آن ایفای نقش می کند. بنابراین همواره ارتباطی دو سویه بین انسان و طبیعت برقرار است. اگرچه در سال های اخیر، به واسطه علل مختلف، به ویژه افزایش شهرنشینی، جدایی زیادی بین انسان و محیط طبیعی رخ داده است که این موضوع پیامدهای بسیاری را به همراه داشته است. بنابراین به واسطه تحقیقات جدید در علوم پایداری، مطالبات جوامع برای ایجاد ارتباط مجدد با طبیعت افزایش یافته است. بدیهی است که ارتباط مجدد مردم با طبیعت می تواند نقش مفیدی در پاسخ به بسیاری از چالش های زیست محیطی و درنتیجه پایداری داشته باشد. هدف این پژوهش ایجاد چارچوبی مفهومی برای درک بهتر چگونگی ارتباط انسان و طبیعت به منظور ترسیم راهکارهایی که از طریق آن ها بتوان این ارتباط را تقویت کرد. روش پژوهش باتوجه به ماهیت بیانیه های مطرح شده و رویکرد کیفی آن، تحلیل محتوا و تفسیر یافته هاست. در این مطالعه سعی بر آن است تا بتوان با بررسی دیدگاه ها و رویکردهایی که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در رابطه با ارتباط انسان و طبیعت وجود دارد، با درک محتوای نظری و انطباق آن ها با مفاهیم پایداری، به استخراج و تبیین اصولی بنیادین به منظور ارتقای ارتباط انسان و طبیعت پرداخت. در این نوشتار، داده های مورد نظر با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و با کلیدواژه ارتباط انسان طبیعت، جمع آوری و پس از تلخیص و دسته بندی، به شیوه توصیفی و تفسیری مورد تحلیل قرار گرفته اند. بررسی های این پژوهش نشان می دهد برای پیشبرد معنادار و تقویت ارتباط بین انسان و طبیعت، می بایست اقدامات همه جانبه چه در سطح انفرادی و چه در سطح اجتماع و مداخلات سیاستی به سمت تغییرات خاص هدایت شوند که در نهایت این تقویت ارتباطات فردی و اجتماعی انسان با طبیعت می تواند در جهت نیل به اهداف پایداری مؤثر واقع شود.
آب، محله، رشد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۹
3 - 3
حوزه های تخصصی:
اینکه زندگی وابسته به آب است را همه می دانند. «مِنَ الماء کُلُ شیء حَی». حیات اما، وابسته به حرکت است. شیء ثابت را حیات مند نمی شناسند. حیات را با جان نیز یکی می دانند. جانداران آن هایی هستند که حیات و حرکت دارند. مفهوم حیات و حرکت برای گیاهان و حیوانات نسبتاً قابل درک است. حیات نباتی و حیوانی، زندگی در عرض است. هرچه از ابتدا دارند، همان است که توسعه پیدا می کند. حرکت گیاه و حیوان که وابسته به آب است، حرکتی در عرض است که تفاوت مؤثری در رتبه وجودی آن ها ایجاد نمی کند. حرکت برای انسان به رشد او منجر می شود. رشد مفهوم عمیق تری از توسعه دارد. توسعه را می توان تحول استعداد درونی دانست که بالفعل می شود. رشد اما، توسعه ای است که بیرون از ظرفیت های ماده رخ می دهد. رشد، تولید مرتبه بالاتری از موجود است. زنبور عسل دارای ظرفیتی است که غریزه خوانده می شود. بالفعل کردن توان درونی زنبور از جنس توسعه است. امکانی مادی که وقوع پیدا می کند. زنبور با تحقق حرکت مادی خود شأنی بالاتر از آنچه برای او پیش بینی شده بود نمی یابد. این حرکت در عرض است. تحقق صفت ها و استعدادهای نهفته موجود مادی. رشد منحصر به انسان است. انسان هم ظرفیت های خاص خود را دارد. هم امکاناتی که با حرکت در عرض و تحقق ظرفیت های مادی درونی او حاصل می شود و هم حرکت در طول که از طریق به کارگیری خلاقیت و آفرینشگری او در عرصه روحی به دست می آید. رشد انسان بخشی از حیات اوست. حیاتی که وابسته به آب است. ادله وابستگی توسعه مادی و حیات حیوانی انسان به آب پیداست. نکته آن است که حیات انسان با تحقق ظرفیت های مادی او پایان نمی یابد. پس از تحقق استعدادهای درونی، تمنای انسان حیات معنوی است که به آن رشد گفته می شود. ای برادر تو همه اندیشه ای مابقی خود استخوان و ریشه ای «مولوی» برای تحقق رشد نیز آب یک عنصر پایه ای است. تصور نقش عنصر مادی در تولید امر معنوی دشوار است. اما دقت در وابستگی روح انسان زنده به جسم او درک این رابطه را آسان می کند. انسان برای رشد خود دو عرصه زندگی فردی و اجتماعی را پیشِ رو دارد. در مقیاس فردی، همنشینی با آب به حس طراوت و پاکی منتهی می شود. برای ایرانیان که آناهیتا، اسطوره بزرگ طهارت و باروری خود را در ربط با آب انگاشته بودند، مقام آب برای درک معانی کمال و تقدس به کار می آید. ادراکاتی که به وسعت روح و رشد انسانی می انجامد. بازنمایی آب در زبان، هنر و فرهنگ ایران نیز مؤید نقش پراهمیت آن در تحقق مفاهیم استعلایی است. «آبِرو» به معنای ارزش معنوی انسان، آب به معنای ارزش در شعر مولوی: آب کم جو تشنگی آور به دست تا بجوشد آب از بالا و پست و شعر سهراب سپهری: آب را گل نکنیم... نمونه هایی از جایگاه آب در ذهن انسان ایرانی است که آن را لازمه کمال و رشد می شمارد. رشد انسان در مقیاس جمعی داستان جذاب تری دارد. رشد فردی انسان تا سن بلوغ در محدوده خانواده میسر است. پس از آن ظرف مناسب رشد برای انسان، جامعه است. جامعه نیز از افراد انسانی تشکیل شده که کمال او وابسته به آن هاست. در نتیجه یک حرکت رفت و برگشتی رخ می دهد که رشد انسان وابسته به جامعه و کمال جامعه مشروط به رشد افراد آن است. لذا لازم می آید تا جامعه انسانی موقعیت هایی خلق کند که هم فرد و هم جامعه از خلال آن قوام یابد. طبعاً این خلاقیت معطوف به فرهنگ و اندیشه هر قوم است. در ایران و جهان اسلام، آب بازیگر اصلی خلق فضاهای حیات بخش است. حیاتی که موجب تأمل و ادراک حسی فردی و همبستگی اجتماعی است. در عین حال این بازیگر، اسطوره ای با قداست ذاتی است که به تأیید هر دو فرهنگ ایران و اسلام رسیده است. اینکه شهرهای ایران بر مبنای تعامل با آب شکل بگیرند امر غریبی است. در فلات ایران که حداقل در هزاره اخیر دچار ندرت منابع آب است نمایش آب با حفاظت آن تنافر دارد. هر چیز گران بها جبراً از دسترس خارج می شود. آب اما، به اعتبار معنای عمیق و ارزش حیاتی آن برای تداوم زندگی شهری و روستایی، نه تنها به پستوی حفاظت برده نشد، بلکه به میانه زندگی خزید تا ضمن نمایش زیبایی، محل تعامل آحاد جامعه باشد. آن چنان که در کتاب «سه گانه منظر ایرانی» آمده، اساس شکل گیری بسیاری شهرها و روستاهای ایران بر منبع آبی گذاشته شده که در مرکزیت قلمرو آن ها و به شکلی نمادین آراسته شده است. در تصویری که بر جلد این شماره منظر نقش بسته نیز صحنه ای بهشتی در شهر کویری سمنان را مشاهده می کنیم که باشگاه اهالی است برای دیدار. جریان آب به کوچه ها شکل می دهد و در پی آن ها مرز محلات را تبیین می کند. اینجا آبی که از استخر ذخیره خارج می شود در هر چرخش خود، درنگی می کند تا بهانه ای باشد برای تجمع شهروندان و تحقق اجتماعی که ضامن رشد انسان است. آب، زیربنای ساخت محله به مثابه قلمروی تحقق اجتماع و رشد انسان است. سلیقه شهرداری سمنان در نامگذاری این کوچه به نام «انگار»، که بر ما روشن نیست نامی قدیمی است یا بدیع، جالب است. کوچه انگار، مکانی برای رویاپردازی و تخیلات کودکانه ای است که آینده انسان ها را می سازد.
واکاوی نسبت زیارت و گردشگری با رویکرد کل نگر بر مبنای روایت سفرنامه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۸
29 - 36
حوزه های تخصصی:
مشهد شهری است با شاخصه «زیارتی»، به طوری که روزانه پذیرای زائرانی با فرهنگ های مختلف است که همگی برای حضور د ر مکان مطهر حرم رضوی (ع) قصد سفر به مشهد می کنند . بنابراین، مفهوم «زیارت» محوری ترین مفهومی است که پس از شنید ن نام مشهد ، به ذهن خطور می کند . اهمیت مفهوم زیارت د ر خراسان به سابقه تاریخی حضور و شهاد ت امام رضا (ع) باز می گرد د . از طرفی مفهوم گرد شگری به عنوان پد ید ه ای نو د ر د نیای امروز مطرح می شود . د ر چند د هه اخیر با ظهور و رونق مفهوم مد رن گرد شگری، یکی از مسائل مناقشه برانگیز د ر شهر مشهد همواره نسبت زیارت با گرد شگری، تضاد ها یا تطابق آن هاست. این موضوع تا آنجا اهمیت پید ا می کند که گاهی حتی موجب بروز مناقشات جد ی بر سر نامگذاری تابلوها و نشانه های شهری با عنوان راهنمای زائر یا راهنمای مسافر می شود . طرفد اران گرد شگری د لایل متعد د ی را از جمله بازد هی اقتصاد ی بالا و طرفد اران زیارت د غد غه های هویتی را مطرح می کنند . این پژوهش با رویکرد ی کل نگر، نسبت زیارت و گرد شگری را مورد مد اقه قرار د اد ه است. به این منظور ابتد ا به بررسی مختصر مبانی مفهوم زیارت و گرد شگری و سپس به مطالعه سفرنامه ها به عنوان منابع تاریخی د ر روایت کل نگر روید اد ها و تحلیل و کشف رابطه بین زیارت و گرد شگری پرد اخته است. نتیجه گویای آن است که مفهوم زیارت و گرد شگری د ر مشهد د و مفهوم هم عرض نیستند بلکه با استناد بر یافته های تحلیلی از سفرنامه های مشهد ، همواره زیارت عملکرد اصلی بود ه و فعالیت های جنبی د ر طول آن قرار میگیرند . بد ین ترتیب این د و مفهوم نه تنها تضاد ی با هم ند ارند بلکه د ر صورت فهم د رست از نسبت آن ها و به کارگیری این فهم د ر برقراری رابطه بین عناصر منظر شهر، مقوم و مکمل یکد یگر خواهند بود .
تدوین بسته آموزشی مبتنی بر فرایندهای تعبیری شناختی منظر و نگاره زمینه و تأثیر آن بر مهارت نگارش توصیفی دانش آموزان پایه ششم دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نوشتار توصیفی یکی از پیچیده ترین تکالیف کتاب فارسی نگارش پایه ششم دوره دبستان است. هدف اصلی پژوهش، افزون بر طراحی بسته آموزشی فرایندهای تعبیری شناختی منظرگزینی و زمینه-نگاره، بررسی تأثیر آموزش آن بر مهارت نگارش دانش آموزان پایه ششم دبستان بود. روش کار: پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر و پسر پایه ششم دوره ابتدایی شهر رشت در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که از میان آنان 40 دانش آموز به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و در گروه های 20 نفره آزمایش و کنترل جای گرفتند. ابزار پژوهش بسته آموزشی محقق ساخته شامل محتوای آموزشی بود که اجرای آن با کاربست رویکرد تکلیف محور روی گروه آزمایش صورت پذیرفت و گروه کنترل با داده های آموزشی آموزگار آموزش دیدند. 13 جلسه به صورت 60-45 دقیقه ای، هفته ای دو بار برگزاری شد. برای ارزیابی اثربخشی بسته آموزشی، یک آزمون ده پرسشیِ محقق ساخته در اختیار دانش آموزان قرار گرفت و نتایج با نرم افزار SPSS-26 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد بسته آموزشی فرایندهای تعبیریِ منظر و نگاره_زمینه بر نگارش توصیفی دانش آموزان تأثیر دارد. به عبارت دیگر، نگارش دانش آموزانی که در جلسات آموزشیِ این دو فرایند شناختی شرکت کرده بودند، در مقایسه با گروه کنترل افزایش معناداری داشت (01/0P<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج، می توان بسته آموزشیِ فرایند تعبیریِ شناختیِ منظر و نگاره_زمینه را در شمار الگوهای توسعه دانش ساختاری و توسعه دانش راهبردها جای داد و آن را به عنوان تسهیل کننده در امر یادگیری و عاملی موثر بر افزایش توانش نگارش توصیفی دانش آموزان دبستان پیشنهاد داد.
منظرِ حصار، از نمود تا نماد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۰
3 - 3
حوزه های تخصصی:
در تعریف منظر آمده که محصول تعامل انسان با محیط و جامعه با تاریخ است. «نمود»، شرح این محصول است. محصولی که تدریجاً و در اثر میل به ثبات و تداوم استقرار در مکان پدید می آید. در مقابل «نماد» محصول اراده انسان برای بیان مفهوم موردنظر اوست؛ برپایه علامتی قراردادی باشد یا نشانه ای طبیعی. شهرهای ایران و پیش از آنها قلعه های کوچک در محیط های روستایی مهم تر از هرچیز با حصار خود تبیین می شدند. مرزی که درون و بیرون را از یکدیگر تمیز می داد. تفکیک محیط به دو عرصه درون، محل زندگی و تعاملات آن و بیرون، طبیعت رها. حصار درعین حال که مدافع درون بود در برابر دست اندازی بیگانگان بیرون، حامی محیط ساکنان آن بود در مقابل طبیعت خشن. تعارض دو دنیا در دو طرف حصار آن قدر بارز بود که حصار را به نمود مهم حیات بدل می ساخت، آن بود که زندگی را در پس خود ممکن می کرد. در دوسوی دیوار دو منظر متفاوت فهم می شد، یک طرف آبادی و حضور انسان و طرف دیگر خالی از مداخله. هرچه باغ و خانه بود درون حصار و هرچه بیابان بود در بیرون. خیابان دربرابر بیابان. حصار مرز تمیز این دو نمود بزرگ منظر بود. منظر شهری درمقابل منظر طبیعی، عرصه زندگی انسانی دربرابر طبیعت وحشی. تعارض دو منظر که در نمود حصار به ظهور می رسید، تدریجاً زمینه رشد مفاهیم وابسته شد. حصار دیگر فط نمود مناسب سازی زندگی انسان نبود، بلکه مظهر قدرت و اشرافیت هم خوانده می شد. مزارع و باغات در بیرون حصار توسعه پیدا کرد و رفته رفته مهاجرین جدید و رعایای حصارنشینان در بیرون آن ساکن شدند. محله هایی در بیرون حصار تشکیل و رسماً محله بیرون خوانده شد. در رویارویی های اجتماعی، بعضاً گتوهای هم کیشان غیر حاکم در بیرون حصار مکان یابی شد. محله زرتشتیان زریسف کرمان در پشت دروازه شهر از جمله آنها بود. این جدایی گزینی که ناشی از طبقاتی شدن اجتماعی بود، پیش از اسلام رسمیت بیشتری داشت. شهرهای ساسانی ویژه کاست های خاصی بود که حصار، نماد مشترک قلمرو آنها بود. درون، شارستان و بیرون، ربض با حصاری در میانه از هم جدا می شدند. اساساً بیرون حتی شهر نیز خوانده نمی شد. نخستین مداخله اسلام در شهرهای ایران، تخریب حصار به مثابه نماد برتری جویی و ضدیت با عدالت بود. آن قدر وجه نمادین حصار قدرت داشت که ارزش های نمودی و کارکردی آن مورد غفلت قرار گرفت. غلبه نماد بر نمود در فهم حصار، به سنت تخریب حصارها انجامید. ربض و شارستان یکی شدند و در اثنای آن درون و بیرون نیز به هم پیوستند. کارکردهای امنیتی و طبیعی حصار نیز رها شد. غفلت از ضرورت نمود حصار، چند قرن بعد به ظهور مجدد آن انجامید. شهرها و قلعه های اربابی مجدداً حصارهای خود را بازیافتند. بدین ترتیب جریان ظهور نمود به مثابه عنصر ابتدایی منظر و دگردیسی آن به نماد و عنصر کمال یافته منظر مجدداً آغاز شد. یک تفسیر از قشربندی اجتماعی-اقتصادی جهان غرب به اصالت نماد حصار در فهم آنها از ساختار اجتماع وابسته به زمین و مکان زیست تأکید می کند. بورژوا به معنای ساکن بورگ * (Bourg) یا قلعه، طبقه برتری بود که در پس حصار و درون بورگ زندگی می کرد. حصار ضرورتی امنیتی بود که به نماد اشرافیت و برتری اجتماعی بدل شده بود تا آن حد که معرف کاست بورژوا شد. عناصری از منظر که روند رشد آنها در فرآیند تبدیل نمود به نماد قابل تشخیص باشد، مهمترین عناصری هستند که حفاظت از آنها برای تداوم هویت اجتماعات انسانی کارکرد دارد. لذا در توسعه های شهری که تخریب حصار ناگزیر است، باید جنبه های مختلف آثار کالبدی، کارکردی (نمودی) و معنایی (نمادی) حصار موردتوجه قرار گیرد. پانیذ سلیمانی با این تصویر هوشمندانه تعارض دو دنیای دو طرف حصار در دامغان را برایمان شرح داده است. *گروهی از زبان شناسان بورگ (Bourg) را دگرگون شده «برج» در عربی می دانند که از ریشه «بُرز» فارسی به معنای بالا و بلندی ساخته شده است.
قیاس و ارزیابی مبانی رابطه انسان و طبیعت در دانش اکولوژی و منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۰
30 - 37
حوزه های تخصصی:
پایداری دانشی است که به بازیابی رابطه انسان و طبیعت می پردازد و در تلاش است مجموعه ای از مفاهیم و روش هایی را ارائه نماید که به تعامل بهتر این دو منجر شود. پایداری اکولوژیک یکی از شناخته شده ترین دانش های پایداری ا ست که بر پایه تفسیر اکولوژی از مؤلفه های رابطه انسان و طبیعت راهکارهایی را برای تعامل پاینده این دو مؤلفه ارائه نموده است. با این حال بررسی ادبیات نظری اکولوژی بیانگر آن است که این تفسیر از رابطه انسان و طبیعت تنها مبتنی بر وجوه کالبدی این ارتباط است و بستری برای شناخت ابعاد معنایی آنها به دست نمی دهد. این پژوهش در پی یافتن پاسخ به این پرسش است که «کارآمدترین رابطه انسان و محیط که توانایی به پایداری رساندن دو طرف رابطه را دارا باشد، از طریق چه دانشی به دست می آید؟». لذا این نوشتار با آسیب شناسی نحوه ارتباط انسان و طبیعت در دانش اکولوژی و با ایجاد قیاس میان نحوه تبیین این رابطه در دانش منظر، این دو نگرش را با روشی تحلیلی-توصیفی که مبتنی بر نقد محتوا و ساختار هر دو نگرش است، ارزیابی می نماید. یافته های این جستار بیانگر آن است که پایداری اکولوژیک دارای جامعیت در بیان تمامی وجوه پایداری نیست و به دلیل بنیان های نظری اش تنها قادر به توصیف و ارائه راه حل برای وجوه عینی پایداری ا ست. می توان اذعان داشت که رابطه انسان و محیط علاوه بر وجوه زیستی، در بُعد دیگری نیز صورت می پذیرد که تحت تأثیر فرایندی ادراکی میان این دو مؤلفه است. از طرفی دانش منظر نگرشی است که تبیین توأمانی از دو بُعد کالبدی و معنایی رابطه انسان و محیط به دست می دهد. بنابراین به نظر می رسد مدل مفهومی پایداری در صورتی که با اتکا به تفسیر منظر از رابطه انسان و محیط شکل بگیرد می تواند بیان دقیق تری از ابعاد کالبدی و معنایی پایداری به دست دهد و به اقدامات کامل تری در این امر منجر شود.
جلفا، بازمانده ای از مفهوم محله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۰
52 - 61
حوزه های تخصصی:
جلفا یکی از قدیمی ترین محلات شهر اصفهان است که به منظور اسکانِ مسیحیانِ ارمنستان، در جنوب زاینده رود در زمان صفویه احداث شد. پس از گذشت ایام از زمان ساخت آن تاکنون، هرچند این محله مانند دیگر نقاط شهر دستخوش تغییرات بسیاری شده است، اما جزء معدود محلاتی است که هنوز پیشوند «محله» را با خود حمل می کند و شهروندان، به عنوان مخاطبین منظر شهر، «محله بودن» آن را به رسمیت می شناسند. اما سؤال این است که چه عامل(هایی) باعث شده این منطقه در مقابل فشارهای ساختارشکن ناشی از قرائتی از شهرسازی مدرن وارداتی، تاب آورد در صورتی که محله مشابه جویباره از این نظر فاقد موفقیت است؟ بی شک عوامل مختلفی باعث تشخص منطقه ای از شهر و تبدیل آن به محله می شود اما در پژوهش پیش رو با نوعی خاص از محله اقلیت نشین مواجه هستیم که برخلاف نظریات بسیاری از جامعه شناسان و انسان شناسان معتبر، از رونق فراوانی بهره مند است. با بررسی منابع کتابخانه ای و اسناد، بازدید میدانی و با بهره گیری از رویکرد کل نگر منظر و به مدد جامعه شناسی و انسان شناسی تاریخی، مشخص شد که تهدیدِ اقلیت بودن در این محله، به فرصت تبدیل شده و باعث ایجاد هم بستگی و حس تعلق خاطر نسبت به محله گردیده است (این امر مورد تأیید صاحب نظران نیز هست). اما با مقایسه ناحیه دیگر اقلیت نشین در اصفهان همان دوران، یعنی محله «جویباره» (یهودیه سابق)، نکته حائز اهمیت این است که تنها هم بستگی ناشی از اقلیت بودن کافی نبوده و هنگامی که قدرت، ثروت و آزادیِ عمل از جانب حکومت به همراه عوامل فرهنگی (از بیرون)، به کمک این هم بستگی (از درون) بیاید، محله ای سرشار از پویایی و پیشرفت را به ارمغان خواهد آورد. پژوهش پیش رو به دنبال بررسی و تحلیل برخی از مهم ترین عوامل موفقیت جلفا در محله بودن به نسبت جویباره است. عواملی که شاید بخشی از مؤلفه هایی باشند که به رونق و احیا مفهوم محله کمک می کنند.
نقدی بر طرح شماتیک منظر مسجدالنبی در کتاب «باغ و منظر اسلامی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال دهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۷
65 - 68
حوزه های تخصصی:
با توجه به جایگاه مهم مسجد در عالم اسلام، رجوع مجدد به اولین مسجد که به دست پیامبر (ص) ساخته شد می تواند به تفسیرهای جدیدی از مسجد و طراحی آن بینجامد. توجه به منابع فقهی و روایی قرون گذشته در کنار توجه مرسوم به منابع تاریخی معماری و منظر در این زمینه راهگشاست. اکراه پیامبر در مسقف کردن مسجد الا به ضرورت، و میل ایشان به سادگی معماری مسجد و بی مرزی بین شبستان و حیاط و همچنین ممانعت از کاشت درخت در حیاط مسجد نکاتی هستند که در منابع فقهی و تاریخی به آن پرداخته شده است. راگلز در طرح شماتیکی که در کتاب «باغ و منظر اسلامی» از مسجدالنبی ارائه می کند به این موارد توجه نکرده است.
فراموشی منظر، پدیده ای مدرن (با تأکید بر بررسی منظر تاریخی شهرهای سمنان و دامغان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹
39 - 46
حوزه های تخصصی:
منظر دیسیپلینی میان رشته ای است و در تحلیل فضا، تنها کالبد و فیزیک فضا را مورد توجه قرار نمی دهد، بلکه همواره در پی درک و شناخت کلیت و شخصیت فضایی است که در اثر تعامل و کنش و واکنش عوامل بیشمار اجتماعی، تاریخی، هویتی، فعالیتی، کالبدی و امثال آن ها شکل گرفته است. امروزه بسیاری از فضاهای شهری، کیفیت های منظرین خود را از دست داده اند حتی شهرهایی که به لحاظ تاریخی سابقه درخشانی در خلق فضاهای با کیفیت و با معنا داشته اند نیز بسیاری از کیفیات فضایی و منظرین خود را از دست داده اند. این پژوهش بر آن است تا با مطالعه منابع کتابخانه ای و تاریخی و بررسی میدانی منظر تاریخی دو شهر سمنان و دامغان، به عنوان شهرهایی که به لحاظ تاریخی در خلق فضاهای شهری موفق بوده اند، و با بررسی و تحلیل چندین فضا از این دو شهر به عنوان نمونه موردی، علت یا علت های افول منظر در شهرهای ایرانی را شناسایی کند.
نقش آیینی آب در شکل گیری منظر شهر سمنان و دامغان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹
47 - 54
حوزه های تخصصی:
آب به عنوان نخستین شرط حیات در جامعه بشری برطرف کننده نیاز های اولیه مردم بوده است. آب در ادیان و آیین های باستانی در ایران نقش مهمی در شکل دهی به منظر شهرها داشته و به عنوان عنصر طبیعی پدیدآورنده باکیفیت ترین فضاهای جمعی می توان از آن نام برد. از این رو برای آن اسطوره سازی می کردند و به جهت اهمیتی که برای این عنصر زندگی بخش قائل بودند مراسم و آدابی که در ارتباط با آن از گذشته تا کنون انجام می دادند که این امر ریشه تاریخی در اعتقادات مردم ایران و ادیان باستانی دارد. استان سمنان، به علت واقع شدن در محدوده اقلیمی گرم وخشک کویری، همواره با مشکل سختی دسترسی به آب روبرو بوده است. اقتصاد مبتنی برکشاورزی در کنار کمیاب بودن آب، موجب اثرگذاری این عنصر حیات بخش بر تمام وجوه زندگی مردم این منطقه شده است. مدیریت آب در این خطه، امری بسیارمهم، در ساختار شهر و رفع نیازهای مردم تلقی گردیده و نیاز به آب به عنوان عنصری که خود رافع سایر نیازهاست، موجب توجه ویژه مردم به این عنصر شده است. از این رو به نظر می رسد آب با فاصله گرفتن از ماهیت عملکردی خود، به عنصری مقدس و قابل احترام تبدیل شده است. با توجه به بازدید میدانی از بافت تاریخی شهر سمنان و دامغان آنچه بیش از همه نظر مخاطب را به خود جلب می نماید، نقش آیینی آب در شکل دهی به شهر سمنان و دامغان است که از لحاظ عینی-ذهنی بر منظر شهر بسیار تأثیرگذار بوده و در کنار عملکرد صحیحی که در سطح شهر داشته است کیفیت فضایی متفاوتی را در محلات شهر ایجاد کرده است. لذا این پژوهش به دنبال بررسی موشکافانه نقش آیینی آب در شکل گیری منظر شهر سمنان و دامغان است.
بندر، منظر میراثی سرزمین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۱
3 - 3
حوزه های تخصصی:
ساحل شهر، بندر نامیده می شود. در زبان فارسی دو روایت برای این نامگذاری گفته شده : بُندَر که بار و بنه در آن می نهند (دهخدا)، و ترکیبی از بند (محصور) و در (درب) به معنای بند حوضچه مانند که دروازه داشته است. واژه بندر در زبان عربی وارد شده و جمع آن بنادر است. در زبان هندی و اندونزیایی به صورت بندرگاه وجود دارد. بنادر مختلفی در سراسر جهان است که نام آنها مرکب از واژه بندر است. زندگی ساحلی به اتکای دریا برپاست. برای ساحل نشینان، دریا منشاء حیات و خزانه معناست. منظر دریا برای آنها که در کنار دریا خانه می کنند، فلسفه وجود شهر و بقای آن است. ربط زندگی با دریا، رمز این منظر است. نقطه تبلور ارتباط این دو، مرز همسایگی شهر با دریاست؛ دامنه رابطه شان اما، همه شئون زندگی آنهاست: فرهنگ، معماری، غذا، شغل، آئین، اقتصاد و جامعه. آنجا که معیشت وابسته به دریا شود، دور نیست که دریا منبع الهامات دیگر زندگی هم باشد. نمادها و نمودهای تعامل انسان با دریا در لبه تماس آن دو، که بندر است، ظاهر می شود. منظر بندر راوی این ارتباط است. شهرها و روستاهای بندری در دوران شکل گیری خود مظاهری از ارتباط های پیچیده و چندجانبه را در لبه تماس خود با دریا ایجاد کردند که عوام، همان ها را بندر می خوانند. در مقابل با توسعه شهرنشینی و گسترش تجارت وابسته به دریا و خدمات پشتیبان آن، یک بخش از کلیت بندر، که تأسیسات انبار و انتقال کالا بود، معادل تمامیت بندر و مالک این مفهوم تاریخی و فرهنگی تمدن انسانی شد. رشد بوروکراسی و قدرت گرفتن حکومت مرکزی به تشکیل سازمان بنادر و کشتیرانی انجامید که بی اعتنا به حقوق عامه و میراث تمدنی شهربندرها، با اتکا به منافع سازمانی و بهره گیری از قدرت، لبه تماس شهر با دریا را در تصرف خود درآورد و شهروندان را از منبع الهام و فلسفه وجودی شهر خود محروم کرد. در حالی که بندر، مظهر تعامل های قدیمی و آینده با دریاست و نمی تواند فقط به یکی از نقش های خود بپردازد، سازمان بنادر ایران با وضع قوانینی که جامع مصلحت و منفعت عامه نبود و بر اساس منافع بخشی نگاشته شده بود، حصاری ستبر دور خود کشید تا الزام قانون را برآورده کند؛ در حالی که این حصار سطح تماس شهر و دریا را نابود می کرد. مردم برای لمس دریا باید از شهر خارج شوند. دامنه دست اندازی به مرز دریا و ساحل تدریجاً فراتر رفت. حریم دریا هم در امان نماند. دریاخواری تحت عنوان تولید زمین و خشک کردن دریا به عنوان یک شیوه خلاق رایج گردید. مدیران تلاش کردند با جذب بودجه بیشتر هجوم بزرگتری به دریا کرده و با خشک کردن آن عرصه های جدیدی برای فعالیت به دست آورند. این رویه را شهرداری شهرهای بندری نیز با ساحل خواری تقلید می کنند. در منتهی الیه ساحل دیوار مرتفعی احداث می کنند و با پرکردن پشت آن سکویی مشرف به دریا می سازند و آن را زمینِ افزوده به شهر تلقی می کنند. با این کار مردم را از حس دریا درحالی که روی ماسه های ساحل قدم می زنند و موج آب پاهایشان را نوازش می کند، محروم می کنند. مردم را «از» دریا به «بَر» دریا می کشانند. گویی از خسارتی که به منظر سرزمین و منبع الهام شهروندان وارد می کنند بی خبرند. حفاظت از تمدن دریایی وابسته به تعامل دیرپای انسان و دریاست. نمی توان نادانسته و با روش های مهندسی تصرف های گسترده در محیط داشت. در تصویر جلد که بندر چابهار را نشان می دهد، اصالت فعالیتی بندر و خیابان دسترسی آن در لبه ساحلی و سطوح وسیعی که به بارانداز بندر اختصاص یافته آشکار است. همه اینها دخالت در لبه تاریخی و طبیعی تماس شهر و دریاست و حجابی بر تداوم ادراک شهروندان از سرزمین خود. آورده های کالایی دست اندازی به این گوهر گرانبها در قبال ازدست دادن فرصت های تمدن سازی و تداوم هویت آن قدر ناچیز است که در اقتصاد کلان جامعه به هیچ می آید.
رخداد تعامل در منظر و اثرگذارى مؤلفه های انسانى و محیطى بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۱
76 - 89
حوزه های تخصصی:
در تعریف منظر، تعامل مفهومی است که نقش اصلی در شکل گیری منظر را برعهده دارد. استفاده از راهکارهایی برای تقویت اثرگذاری طرفین تعامل (انسان و محیط) در شکل گیری منظر و ارتباط با آن از دغدغه های نوظهوری است که می تواند بخش عمده ای از آن، ره آورد تکنولوژی در دنیای امروز باشد. در رویکردی هدفمندتر، منظر تعاملی گامی متفاوت در راستای تقویت ارتباط با مکان است. لذا این مقاله سعی بر شناخت دقیق تر تعامل و شاخصه ها و ویژگی های مؤثر در تقویت ارتباط میان انسان و محیط دارد. در این راستا از یک سو محیط و رخداد تعامل با آن و شاخصه های مؤثر بر آن، و از سوی دیگر انسان و ویژگی های انسانیِ اثرگذار بر رابطه دوطرفه با محیط بررسی می شود. پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سؤال است: چه شاخصه های محیطی و چه ویژگی های انسانی بر تقویت تعامل انسان با محیط و شکل گیری منظر تعاملی مؤثر است؟ همچنین هدف این پژوهش، ارتقای ارتباط انسان با محیط و تقویت وجه تعاملی منظر است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی، ابتدا با بررسی مفهوم تعامل و تحلیل آن، شاخصه های مؤثر بر رخداد تعامل را استخراج می کند. سپس با توجه به اهمیت جایگاه انسان و محیط در مفهوم منظر، با روش تحلیل محتوا به بررسی ماهیت انسان و محیط می پردازد و مؤلفه های محیطی و انسانی ای که بر تقویت رخداد تعامل در منظر مؤثر هستند را شناسایی می کند. در نهایت پایایی و روایی مؤلفه های به دست آمده به روش دلفی مورد سنجش قرار می گیرد. پژوهش حاضر نشان می دهد در گام اول برای تقویت رخداد تعامل با محیط، توجه به شاخصه هایی همچون رابطه دوسویه، فعال بودن، تغییرپذیری، پاسخ دهی و اثرگذاری الزامی است و در گام بعدی با استفاده از ویژگی های انسانی و محیطی که براساس ماهیت انسان و محیط شکل می گیرد، می توان شرایط رخداد تعامل با محیط را تقویت کرد.
پیشنهادِ روش تهیه پالت رنگی مکان، رویکردی جهت حفاظت منظر شهری تاریخی(HUL)؛ مورد پژوهی: محله جلفا در اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«منظر رنگی» از مهم ترین ارکان هویتی بافت های تاریخی شهرها و یکی از عناصری است که فرهنگ بومی را در کالبد مکان بازتاب می دهد و از همین جهت است که به عنوان مولفه ای از رویکرد «حفاظت از منظر شهری تاریخی» (Historic Urban Landscape :HUL) به طور روزافزون، مورد توجه قرار گرفته است. مساله آن است که استفاده ناآگاهانه از رنگ و بی توجهی به آن در بازآفرینی بافت های تاریخی و توسعه های شهری همجوار با آن بافت ها، گاه منظر شهری را مخدوش کرده و شخصیت این بافت های یگانه را تهدید می نماید. این در حالی است که منظر شهرهای تاریخی، متأثر از نظام های رنگیِ ذاتیِ مصالح بومی و همساز با شرایط اقلیمی شکل گرفته است، اما امروز به سبب استفاده از مصالح ناهمخوان با زمینه طبیعی، مناظر تاریخی شهرها دستخوش آسیب های بصری و ادراکی قرار گرفته اند. با توجه به اهمیت و وسعت این بافت ها و ایجاد ساخت و سازهای ناهمگون با نظام رنگی بومی، این امر که چگونه می توان از ابزارهای امروزی به جای روش های مرسوم دستی و قدیمی جهت ثبت و تحلیل اطلاعات رنگ محیط استفاده کرد؛ به گونه ای که این روش از لحاظ اقتصادی نیز، به صرفه و در عین حال به لحاظ صحت نتایج، قابل اعتماد باشد، پرسش پژوهش حاضر است. بر این اساس، هدف این پژوهش معرفی روشی در راستای تهیه پالت رنگی مکان و تشخیص کدهای رنگی غالب در زمینه شهری است. محله جلفای اصفهان با توجه به ویژگی های برجسته آن، نظیر قرارگیری در ساختار تاریخی شهر اصفهان، بهره مندی از فرهنگ ویژه و وجود الگوهای رنگی منحصربه فرد، به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب گردید. این پژوهش از نوع تحقیقات ترکیبی است و با توجه به ماهیت چند وجهی عنصر رنگ در موضوعات «روانشناسی»، «فرهنگ» و «بوم شناسی بصری»، به لحاظ راهبرد پژوهش از رویکرد سیستمی تبعیت می کند. سیستم رنگ مورد استفاده در پژوهش نیز، سیستم CIELab است. نتایج پژوهش نشان داد این روش قابلیت کاربرد به شکل گسترده برای تحلیل منظر رنگی و تهیه پالت پیشنهادی برای شهرهای تاریخی را در راستای تحقق رویکرد HUL داراست.
طراحی محیط و منظر پیراشهری با بهره گیری از شاخص اکولوژیک مبتنی بر داده های سنجش از دور (موردمطالعه: منظر حاشیه شهر اراک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
526 - 541
حوزه های تخصصی:
تغییر کاربری اراضی و توسعه تدریجی در حاشیه شهرها، از بین رفتن مناظر طبیعی، کشاورزی و مشکلات زیست محیطی در فضاهای پیراشهری را به دنبال داشته است. مطالعه، ترمیم و بهسازی این اثرها بر مبنای اصول و روش های طراحی محیطی امری ضروری و چالش برانگیز است. با توجه به وضعیت موجود در حاشیه شرقی شهر اراک و موضوع رشد و توسعه، توجه به محیط و منظر این بخش از شهر، به دلیل ارزشمندی خاک مرغوب، وجود نواحی روستایی، باغ ها و اراضی کشاورزی، از اهمیت بسیاری برخوردار است. در راستای ارزیابی وضعیت این منطقه، شاخص اکولوژیک مبتنی بر سنجش از دور (Remote sensing-based ecological index)، با چهار زیر شاخص نواحی ساخته شده، پوشش گیاهی، دمای سطح زمین و رطوبت سطحی، به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که کیفیت اکولوژیک در پهنه های مختلف در اثر توسعه زیرساخت ها، سطوح نفوذناپذیر شهری، اراضی صنعتی و به طور کلی فضاهای حاصل از فشار فعالیت های انسانی، مقادیر پایین تر و در باغات، اراضی کشاورزی فعال روستایی و پارک ها و فضای سبز پراکنده مقادیر بالاتری را به خود اختصاص داده بود. سپس نتایج حاصل در چهارچوب فشار-وضعیت-پاسخ، تحلیل شد. در پایان بخشی از اراضی قنات ناصری، با توجه به باغات باقی مانده و فضاهای روستایی و کشاورزی آن در لبه شهر، بر اساس یافته ها و تحلیل های تحقیق، به منظور حفظ و گسترش ارزش های اکولوژیک موجود، با ایده ها و سیاست گذاری ها، مورد بازطراحی قرار گرفت.