مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
منظر
حوزه های تخصصی:
فلسفه معاصر آکنده از نظریات گوناگون درباره عقلانیت است، اما مفهوم کلی عقلانیت مبهم است. ریچارد فولی با واکاوی مکاتب مطرح معرفت شناسی و فلسفه علم، هدف و منظر را عناصر ثابت در همه نظریات عقلانیت می یابد. هدف، امر مورد نیاز یا مطلوب فرد است و می تواند عملی یا نظری باشد. منظر مجموعه ای از عقاید است و انواع آن در ارتباط با شخص یا اشخاص دارای این عقاید، تعیین می شود. فولی با فرضِ هدف محوری مفهوم عقلانیت و نفی منظر ممتاز، به طراحی نظریه ی عقلانیت می پردازد و نتیجه می گیرد که بسته به اهداف و علایق، ارزیابی عقلانی از منظرهای متنوعی ممکن است. بنابراین، دعاوی عقلانیت در واقع دارای موضوعاتی متفاوت بوده، رقیب به حساب نمی آیند. او تدارک طرح جامع عقلانیت را با رعایت دو شرط مناسب می داند؛ لحاظ همه اهداف و ممتاز ندانستن منظر اتخاذی. نقدهای اساسی وارد به فولی عبارتند از: نسبی گرایی، غیرتدافعی بودن، نگاه ابزاری به عقلانیت و آسان گیری.
باز تعریف نقش و کارکرد باغهای گیاه شناسی در بستر شهرهای معاصر به منظور حفاظت و آموزش محیط زیست
حوزه های تخصصی:
مطالعه نقش و کارکرد باغ های گیاه شناسی از زمان پیدایش آ نها تاکنون نشان می دهد که باغ های گیاه شناسی در هر دوره با توجه به نیاز های حاکم در بستر زمانی و مکانی خود، دارای انعطاف پذیری کارکردی بوده اند، با توجه به نیاز ها و چالش هایی از قبیل کاهش فضاهای سبز و تفریحی در شهر ها و از بین رفتن تنوع زیستی، که در اثر افزایش شهرنشینی ایجاد شده اند، و با توجه به نقش هایی که امروزه بر باغ های گیاه شناسی مترتب است، می توان از قابلیت های باغ های گیاه شناسی برای پاسخ به این نیاز ها و چالش ها بهره جست. بنابراین، هدف این مقاله باز تعریف نقش و کارکرد باغ های گیاه شناسی به منظور حفاظت و آموزش محیط زیست در بستر شهر های معاصر است. به منظور دست یابی به این هدف با مطالعه ادبیات موضوعی باغ های گیاه شناسی، و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، ابتدا فرآیند تحولات کارکردی باغ های گیاه شناسی توصیف، و سپس ارتباط بین کارکرد باغ های گیاه شناسی و عوامل اجتماعی- اقتصادی- فرهنگی پدید آورنده آنها طی چهار دوره زمانی تحلیل می شود؛ و بر اساس مدل رابطه دوسویه انسان و محیط زیست ارائه شده توسط گابستر و همکاران (2007) و بر اساس آخرین دستور کارهای ارائه شده جهت حفاظت از گیاهان، نقش های نوین باغ های گیاه شناسی بازتعریف خواهد شد. یافته های حاصل شده نشان دهنده تفکیک ناپذیر بودن نقش حفاظت و آموزش محیط زیست به منظور دست یافتن به حفاظت یکپارچه است؛ همچنین با توجه به درک عموم مردم از باغ های گیاه شناسی به عنوان مکان هایی برای تفریح، آرامش، لذت بردن از زیبایی های طبیعی و گذراندن زمان با خانواده ، می توان از فعالیت های تفریحی و قرار دادن باغ های گیاه شناسی به عنوان فضاهای سبز شهری، در راستای همگام نمودن نقش حفاظت و آموزش باغ های گیاه شناسی و ایجاد حفاظت یکپارچه بهره جست. در انتها نیز به ارائه استراتژی هایی برای برنامه ریزی و طراحی باغ های گیاه شناسی به منظور دست یافتن به اهداف کلان باغ های گیاه شناسی در سه بخش حفاظت، آموزش و تفریح پرداخته می شود.
بهسازی منظر ورودی با هدف ارتقاء حس دعوت کنندگی (محدوده مورد مطالعه: ازجلوخان مسجد النبی تا ورودی بازار قزوین)
حوزه های تخصصی:
ورودی ""هر مکان نخستین و مهم ترین حلقه ارتباطی افراد با فضاست. هر ورودی می تواند از دو ""منظر عینی و ذهنی"" برای افراد تعریف گردد و همیشه این مؤلفه های عینی (جداره،کفسازی و..) است که بر دیگر مؤلفه ها پیشی گرفته و در نظر افراد بررسی می گردد و می تواند حس آنان را نسبت به فضا تعریف کند. بنابراین توقعی که از منظر ورودی یک فضای شهری می رود اینکه در ""پذیرفتن و دعوت شدن"" افراد توانمند باشد و توانمندی آن زمانی است که فرد با اشتیاق به سمت آن می آید و حس رفتن از دنیایی به دنیای دیگر در او ایجاد می شود. و تعامل مورد انتظار با فضا را برقرار می کند. در واقع ایجاد و ارتقاء ""حس دعوت کنندگی"" در ورودی فضاهای شهری سبب تداوم و پایداری حضور افراد در مکان و ایجاد رابطه ای صحیح و برقراری تعاملات مورد انتظار با فضای شهری می شود. و حضور افراد در فضای شهری ایجاد ""حس مکان و حس تعلق"" به فضا را در پی دارد. بنابراین می توان عنوان نمود که ایجاد تغییرات کیفی و کمی در مؤلفه های عینی و تقویت مؤلفه های ذهنی در ارتقای حس دعوت کنندگی یک ورودی مؤثر می باشد.در این پژوهش محدوده بازار تاریخی قزوین در بافت مرکزی و تاریخی این شهر انتخاب شده است، از جمله فضاهای شهری که نیازمند حضور مؤثر و بیشتر افراد می باشد و با کمی تغییر و بهبود فضاهای ورودی مسجد و بازار در این محدوده می توان به ارتقاء حس دعوت کنندگی یعنی تقویت ویژگی جذب افراد کمک نمود. هدف اصلی این پژوهش ارتقاء حس دعوت کنندگی در محدوده جلوخان مسجد النبی تا جلوخان بازار قزوین بوده است، و فرضیه اصلی این پژوهش این است که ارتقاء کیفی و کمی مؤلفه های عینی منظر ورودی (کالبد و جداره) جلوخان ها سبب ارتقاء حس دعوت کنندگی می گردد. روش تحقیقی به کار برده شده در پژوهش حاضر ماهیّت ""تبیینی"" داشته و به دلیل رویکرد موجود در آن ""کاربردی"" است. و بوسیله تحقیقات میدانی و مطالعات بصری، جلوخان مسجد تا جلوخان بازار مورد بررسی قرار گرفت که در پایان به این نتیجه دست یافته ایم که می توان با بهبود برخی از مؤلفه های عینی مانند: کف و جداره (کالبدی)، تمیزی، تنوع فرم و فضای سبز و تقویت برخی مؤلفه های ذهنی مانند: علاقه مندی ،خاطره انگیزی و... مؤثر در ارتقاء حس دعوت کنندگی و لحاظ نمودن آنها در طراحی جلوخان مسجدالنبی تا جلوخان بازار قزوین به عنوان کاربری های مذهبی و تجاری شاخص از فرسودگی کامل آنها جلوگیری کرده و در ارتقاء حس دعوت کنندگی فضاهای ورودی مؤثر بود.
باغ ایرانی بر بنیاد شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از داستان های شاهنامه فردوسی از باغ،کاخ، شهر، ایوان و شارسان یاد شده که سیمای نخستین آنها در گذر زمان و دوران چندهزارساله دگرگونی هایی را پذیرفته است. این عناصر از محتوا و مفهوم نخستین خود به دلایل و عواملی که پرداختن به آن در مجال این گفتار نیست فاصله گرفته یا با حفظ پاره ای از جزئیات معنای عملکردی و مفهومی آن رنگ باخته، ولی هنوز نشانه هایی از جلوه های نخستین آن برجاست. به مدد پاره ای از گزارشات در تاریخ باستان و ادبیات ایرانی می توان چهره ای از مفهوم شهر یا باغ را در ایران در دوران آغازین پیدایش آن در ذهن ترسیم کرد. در این جستار با اشاره ای به چند گواه از این دست برای روشن کردن بهر کوچکی از آن پرداخته می شود.
یکی از منابع اصیل ایرانی که می توان از آن به پیدایش باغ و چهره نخستین یا نزدیک به آن دست پیدا کرد، گفتارهای حکیم فردوسی در شاهنامه اوست. هرچند در این نامه نامور پاره ای از رویدادها با جزئیات تمام گفته شده و خواننده خود را میان کارزار می بیند، در بسیاری از جای ها دوران درازی را کوتاه و یا در پوششی نهان داشته که بر پژوهندگان است، آن را از نهفت بیرون آورند و آشکار سازند. چه بسا گفتار فرزانه توس روشن است و سینه سینا می خواهد.
نقش ""حواس غیردیداری"" درکیفیت فضای پیاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنده سازی فضاهای پیاده، یکی از مهم ترین دغدغه های معماران و طراحان شهری است که امروزه با تسلط طراحی سواره محور، به فراموشی سپرده شده است. محور اصلی ساماندهی فضاهای شهری، مبتنی بر نیازهای شهروندان است و با توجه به اینکه هریک از دو گروه مخاطبان شهری (سواره پیاده) سطوح مختلفی از حواسشان تحریک می شود، لذا کشف و تبیین عواملی که در ادراک هریک از دو گروه مؤثرند، بسیار حایز اهمیت خواهد بود.
از آنجایی که شاخص ترین حس انسان، حس بینایی است، حواس غیر بصری از توجه طراحان مهجور مانده است. با توجه به اینکه مخاطب پیاده با طیف وسیعی از حس گرهای فعال (لامسه، شنوایی، بویایی و بینایی) قدم در پیاده راه شهر می گذارد، سؤال اساسی این است که شهر تا چه اندازه ای برای او قابل لمس و شنیدن است؟
با حضور شهروند در فضای پیاده، مقیاس شهری تغییر می کند و فضاها در نمایی بسته در مقابل او قرار می گیرند. این تعامل نزدیک، بستر مساعدی را برای فعال شدن دیگر حواس فراهم می آورد. با شناخت کیفیت های غیربصری موردنیاز محورهای پیاده و بهره گیری از محرک های مناسب در شهر، زندگی به فضاهای پیاده باز خواهد گشت. بنابراین دخالت دادن تمامی حواس در ادراک یک فضا، بستری برای تعلق به مکان در آن فضا را به همراه خواهد داشت. مقاله حاضر بر آن است با توجه به نقش کلیدی حواس غیربصری در ادراک شهروندان، به بررسی تفاوت ادراکی مخاطبان سواره و پیاده پرداخته و راهکارهای محرک حواس غیر بصری در پیاده راه ها را تبیین کند.
منظر کوهستان: بررسی هایی پیرامون آلپ غربی پس از قرن 18(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲۸
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر رابطه متقابل کوهستان، مردم ساکن در آن و فرایند ساماندهی، تحول و محافظت از آن را بررسی می کند. برای نیل به این هدف، کوهستان های آلپ غربی و قرن 18 میلادی که اولین نشانه های توجه به کوهستان را می توان در آن رصد کرد، به عنوان مبدأ قرار گرفته است. نقطة آغاز این بحث نوع نگاه به کوهستان خواهد بود : چگونه کوهستان در طول چند قرن اخیر و تدریجاً به موضع شناخت و به موازات آن منظری ارزشمند، تحسین شده و محافظت شده و کوه ها به منبعی نمادین برای جوامع مدرن تبدیل شده است. در ادامه نقش کوه در پروژه های سرزمینی یا مشارکتی مورد پرسش قرار خواهد گرفت.
با این حال هر فرهنگ و تمدن به روش خود کوهستان و ارزش های منسوب به آن را تبیین می کند. هر تحلیلی باید به یک بستر تاریخی و فرهنگی نسبت داده شود. بدون ورود به بحث های ترتیب زمانی گفتمان های مطرح شده در مورد آلپ، عصر روشنگری هم زمان با شور و اشتیاق نسبت به سرزمین های کوهستانی و همچنین شروع شکل گیری آگاهی علمی در مورد آنهاست.
پنجره، عنصر اصیل منظر؛ زیبایی شناسی پنجره در نگارگری دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارگری از زمره هنرهای سنتی است که زبان و بیان آن از ویژگیهای منحصر
به خود تبعیت می کند. بسیاری از پژوهشگران از یکسو با دیدگاه های مختلف که اغلب
دنباله رو رویکردهای سنت گرایی و عرفانی هستند، به مطالعه فراواقعیت های آن پرداخته
و از سوی دیگر برخی محققان به دلیل فقدان آثار به جامانده از دوره های پیشین در
حوزه های مختلف از جمله معماری، باغ سازی، شهرسازی، هنر و فرهنگ به آن روی
آورد ه اند و از خلال خوانش آنها به ویژگیهای سبکی این حوزهها در هر دوره پی می برند.
به گواه ادبیات و تاریخ معماری ایران، پنجره به عنوان یک عنصر عملکردی از
همان ابتدای تاریخ سکونت در معماری ایران باستان و دوران اسامی حضوری
پررنگ داشته، به طوری که نقش نوررسانی و تهویه هوای داخل ابنیه را عهده دار
بوده است. در دوران صفوی پنجره به عنوان گون های مشبک و پرده دار مطرح
می شود که امکان دیدن، بدون دیده شدن را فراهم می سازد. این گونه جدید
به افراد به ویژه بانوان دوره صفوی اجازه م یداد به رغم منع حضور مستقیم در
مراسم، جشن ها و دیگر رویدادها، امکان مشارکت و مشاهده بدون خدشه دارشدن
خلوت و آسایش شان را داشته باشند که به خوبی با اصل محرمیت فرهنگ ایرانی
اسلامی نیز مطابقت داشت.
با مطالعه نگاره های دوره صفوی به عنوان نقطه عطف نگارگری ایران، به نظر
می رسد پنجره از یک عنصر کالبدی صرف که تنها وظیفه نوررسانی را برعهده
دارد فراتر رفته و به واسطه برقراری تعامل انسان با محیط تبدیل به عنصری
منظرین می شود؛ به طوری که نگارگر هوشمندانه از پنجره برای جای گذاری
شخصیت ها و تعامل با فضای درون و بیرون بهره می گیرد. این مقاله با پذیرش
فرض منظرین بودن عنصر پنجره ادعا میکند زیبایی شناسی آن در نگاره های
دوره صفوی همچون دیگر پدیدههای منظرین شهری از سه مؤلفه عملکردی،
هویتی و زیبایی به طور هم زمان تبعیت میکند و میتوان گفت زبان و بیان
زیبایی شناسی پنجره در نگارگری دوران صفوی، زبان و بیانی منظرین است
آمایش منظر و مدیریت گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری، ابزار تعامل و تبادل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی
بین جوامع گوناگون بوده و تعامل بین «انسان » ،«محیط » ،«تاریخ » و «فرهنگ »
در آن به عینی ترین شکل ممکن تبلور یافته است. رویکرد همپیوند و یکپارچه
مدیریتی به منظور بهره برداری از منابع و رفع نیازهای موجود با دیدگاه حفاظتی
وآینده نگر و همچنین تنظیم فعالیت ها درجهت بهبود زندگی، حفظ یکپارچگی،
تعادل اکولوژیکی و هویت فرهنگی گردشگری با عملکرد آمایش منظر میتواند به
عنوان پارادیم جدیدی در حوزه گردشگری مطرح شود. منظرگردشگری ترکیبی
از فضای جغرافیایی، معماری، تاریخی و فرهنگی جاذبه های گردشگری است
که پیوند عمیقی با ادراک حسی و هویتی انسان دارد. در این نوشتار ضمن تبیین
ضرورتهای آمایش منظر به عنوان رویکردی نوین در توسعه گردشگری پایدار،
نقش مدیریت گردشگری کشور و روند این حوزه، طی پنج سال اخیر( 1393 -
1343 ) با تأ کید بر بایستگی آمایش منظر در مسیر دست یابی به هدف گردشگری
پایدار مورد بررسی قرار می گیرد.
رابطه درک منظر میراث فرهنگی با مدیریت آن؛ منظر محوطه باستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت ارزشهای نمادین و منظرین یک اثر، تأثیر قابل توجهی بر
حفاظت آن داشته و راهنمایی برای مدیریت آن خواهد بود. حفظ و نگهداشت
یک مجموعه تاریخی، نیازمند شناخت ارزشهای واقعی آن و تطبیق برداشتها و
ادراکات برنامه ریزان و متولیان امر حفاظت، با این ارزشهای واقعی است. محوطه
باستانی سازه های آبی واقع در شهر شوشتر، که در 1388 به عنوان دهمین اثر ایران
در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید، به عنوان یکی از جذابترین
گردشگری ایران و علاقه مندان به آثار تاریخی و بازدیدکنندگان زیادی را به خود
جذب میکند. مقاله حاضر، به این مجموعه از نقطه نظر ارزشهای منظرین آن و
نوع ادراک برنامه ریزان و بازدیدکنندگان نسبت به این ارزشها پرداخته است. با
توجه به ارزشهای واقعی اثر که هم در متون تاریخی بدانها اشاره شده و هم از
سوی یونسکو برای ثبت در فهرست میراث جهانی، محرز و پذیرفته شده است و
نیز با استناد به شواهد موجود،نتیجه شده که ارزشهای منظرین این اثر آن گونه
که می بایست معرفی نشده است .
زیباشناسی سد و اعتلای منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۰
حوزه های تخصصی:
فرآیند طراحی و ساخت یک سد ایمن و کارآمد، تلاشی مداوم جهت برخوردهایی درست و اقتصادی با چالش هایی مرتبط با زمین شناسی، هیدرولوژی و مصالح است. در کنار تحصیل این مطالبات بنیادین، دست یابی به زیبایی سد و ارتباط مطلوب میان طرح سد و محیط اطراف آن، ابعاد دیگری است که باید به آن توجه شود. سد به عنوان عنصری مداخله گر در طبیعت که گستره وسیعی از طبیعت را دستخوش تغییر می نماید، ضروری است نه تنها زیبایی طبیعت را مخدوش ننموده، بلکه آن را نیز ارتقا بخشد. به دلیل تأثیر مستقیم مشاهده و ارتباط با طبیعت بر سلامت روانی انسان، درصورتی که ساخت سد به تضعیف یا نابودی مناظر زیبای طبیعت منجر شود، سلامت روانی انسان نیز به مرور زمان در معرض تهدید قرار خواهد گرفت. در صورت لحاظ نمودن این دیدگاه در طراحی، نتایج، اغلب چشمگیر است و سازه هایی باهیبت و زیبا پدید می آید که قادر است کیفیت زیباشناختی محیط طبیعی اطراف خود را تقویت سازد. عوامل اصلی پدیدآورنده زیبایی در معماری سدها و به دنبال آن حفظ و ارتقای منظر، موضوع اصلی این مقاله است. مطالعات نشان می دهد اعتلای زیبایی سدها با رعایت اصولی ازجمله نظم، تناسبات، ارتباط مطلوب با محیط و نیز دارابودن عملکرد مناسب، همزمان با پاسخگویی درخور به نیازهای تکنیکی سد قابل حصول خواهد بود.
پژوهشی در زمینه پیشینه تاریخی، خصوصیات و منظر باغ هرندی شهر کرمان
حوزه های تخصصی:
باغ ایرانی بیانگر ارتباط نزدیک میان بستر فرهنگی و طبیعی است و نشانه ای از سازگار نمودن و همسوسازی نیازهای انسان و طبیعت است.باغ های تاریخی ایرانی از آثار مهم به جا مانده از گذشته هستند که به واسطه ارزش های چندگانه محیطی، سودمندی و زیبایی شناسیکه کلیه حواس پنج گانه را درگیر می کند به عنوان میراث ملی و سندی با ارزش از هویّت تاریخی و فرهنگی، لازم است پیوسته مورد بررسی، حفاظت و نگهداری قرار گیرند. ساده ترین و رایج ترین شکل هندسی باغ های ایرانی من جمله باغ های دوره قاجار شامل: محوری در مرکز به موازات اضلاع طولی است و به طور معمول در دو طرف این محور درختان سایه دار کاشته می شدند. شکل هندسی این باغ ها اغلب چهارضلعی و نسبت به محور مرکزی قرینه طراحی می شدند. در دوره قاجار باغ های متعددی در کرمان احداث شده اند. از جمله این باغ ها، باغ هرندی کرمان است که به وسیله سازمان میراث فرهنگی جهت ثبت ملی و مرمت این باغ بررسی هایی انجام شده است. اما چون تحقیقات انجام شده ای که به صورت کامل و علمی منتشر شده باشند، درباره این باغ در دسترس نبود، ضرورت انجام پژوهشی به منظور مشخص شدن تاریخچه، خصوصیات و وضع کنونی باغ احساس شد. بدین جهت این تحقیق که روش اجرای آن تفسیری تاریخی است با استفاده از مدارک موجود در نوشته های مختلف و بررسی میدانی و سؤال از مطلعین انجام شد که نتایج آن در این مقاله آمده است. نتایج این پژوهش نشان داد که باغ هرندی کرمان در ابتدای احداث آن در خارج شهر ولی اکنون در مرکز شهر قرار دارد. کاربری اولیه آن مسکونی و تفریحی بوده است. باغ ایرانی الگوی کلی این باغ است، ساختمان اصلی آن در دو طبقه، در حدود یک سوم شمالی محور اصلی و در ساخت آن شیوه معماری دوره قاجار و نیز الگو گرفته از معماری فرانسه آن زمان است. نظام آبیاری این باغ در گذشته از طریق چاه با استفاده از گاوگرد و نیز آب قنات بوده است.
جایگاه اکولوژی منظر در پژوهش های نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳۲
حوزه های تخصصی:
منظر کلیدواژه ای اساسی است که گستره ای عظیم در حوزه های علوم اجتماعی تا علوم جغرافیا و اکولوژی دارد. با به وجودآمدن خاستگاهی تحت عنوان «اکولوژی منظر»، منظر و مفاهیم مرتبط با آن در دهه های گذشته جایگاهی برجسته در حوزه های پژوهشی بین رشته ای پیداکرده است. با توجه به سه دسته بندی متفاوت در تعریف قلمرو دانشی اکولوژی منظر (شامل اکولوژی منظر به عنوان رشته ای مجزا، به مثابه حوزه ای چند رشته ای و یا به عنوان شاخه ای از اکولوژی) پرسش اصلی مقاله بر این پایه استوار شده که نسبت اکولوژی منظر به عنوان رشته ای علمی با اکولوژی و منظر چیست؟ و اینکه آیا اساساً اکولوژی می تواند ابعاد ادراکی منظر را هم پوشش دهد؟ حوزه استقلال و یا نفوذ آن در هرکدام از این علوم چگونه است؟ و چه مدلی می توان برای این جایگاه ترسیم نمود؟
برای دستیابی به پاسخ پرسش های فوق روش تحقیق این پژوهش بر پایه مطالعات کتابخانه ای و با بررسی ادبیات موضوع در حوزه اکولوژی منظر و دسته بندی آرای اندیشمندان در این حوزه شکل گرفته است تا با روش استدلال منطقی و استقرایی بتوان نسبت اکولوژی منظر را با اکولوژی و منظر تدقیق نمود و جایگاه آن را تبیین کرد. لذا این فرضیه که اکولوژی منظر ذیل حوزه منظر و در تقاطع با دانش حوزه اکولوژی شکل می گیرد اساس پژوهش حاضر را بنیان نهاده است.
مدل پیشنهادی به این نکته اشاره دارد که الگوهای اکولوژیک در مداخلات محیطی می تواند در حوزه منظر به ایجاد فرصت های خلاقانه پژوهشی بیانجامد چراکه به رویکردهایی بین رشته ای و فرارشته ای نیازمند است و منظر این توانایی را دارد تا به عنوان دیسیپلینی پذیرفته شده به این مهم جامه عمل بپوشاند. بنابراین می توان اکولوژی منظر را رشته ای علمی ذیل دیسیپلین دانشی منظر تعریف کرد.
مروری بر ادبیات اکولوژی منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳۲
حوزه های تخصصی:
واژه اکولوژیبه مفهوم ساده به معنای مطالعه روابط متقابل بین موجودات زنده و محیط زندگی آن هاست. اکوسیستم، مجموعه موجودات زنده و محیط پیرامون آن ها در یک ناحیه معین است که با روابط و تأثیر متقابل به ساختن و مبادله مواد غذایی و انرژی مشغول هستند. دانش مطالعه اکوسیستم ها را اکولوژی می نامند. به دلیل دامنه بسیار وسیع اکولوژی، این علم به عنوان یک دانش چند رشته ای موردتوجه قرار می گیرد و با توجه به همین اصل علوم مختلفی مانند اکولوژی جمعیت، اکولوژی جامعه، اکولوژی اکوسیستم، اکولوژی منظر، اکولوژی شهری و اکولوژی جهانی شکل گرفته است. در دهه های اخیر با توجه به روند زوال و نابودی مناظر، پارادایم اکولوژیِ طراحی مطرح، و رویکرد اکولوژی منظر بیان شد. این رویکرد متأخر، به عنوان یک دانش میان رشته ای، روش های بیوفیزیکی را با رویکرد کلی نگر علوم انسانی تلفیق کرده و به دنبال ارائه واژه ها و راهکارهایی در جهت هم زبانی و سازگاری هرچه بیشتر با سرمایه های طبیعی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بستر است تا از این رهگذر موجبات پویایی هرچه بیشتر منظر را فراهم آورد. علی رغم اینکه بسیاری از مناظر توسط مداخلات ناسازگار انسانی مخدوش شده، اما مطالعات اکولوژیکی منظر تصویری کلی از لایه های طبیعی و فرهنگی محیط ارائه می دهد. فلسفه اساسی در این رویکرد، در نظر گرفتن منظر به مثابه موزاییکی گسترده، شناسایی آشفتگی های ایجادشده در روند طبیعی الگوهای ذاتی طبیعی شکل دهنده این موزاییک ها، طراحی در جهت احیای الگوها از طریق ایجاد و احیای لکه ها، جریان ها، کریدورها و شبکه های اکولوژیکی است.
منظر، منظر طبیعی، منظر فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳۲
حوزه های تخصصی:
اگرچه زمان زیادی است که عبارت «منظر فرهنگی» در متون مختلف به کار برده می شود، اما هرکس برای خود تعریفی در ذهن دارد که با دیگران متفاوت است. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که منظر، منظر طبیعی و منظر فرهنگی چه تعاریفی دارند، به چند دسته تقسیم می شوند و چه نقشی در زندگی امروزی می توانند به عهده بگیرند؟
انواع مناظر فرهنگی مثل منظر بوستانی، منظر صنعتی و... موضوع بعدی مورد بحث در مقاله است. سپس منظر از زاویه ای دیگر به عنوان موضوعی علمی با قابلیت میان رشته ای مورد توجه قرار می گیرد که می تواند رشته های گوناگون علمی را گرد هم آورد و «سنتزی» از ترکیب آن ها به دست دهد. در بخش پایانی نویسنده به اهمیت پرداختن به منظر فرهنگی اشاره می کند و منظر را به عنوان موضوعی عمومی در کتاب های درسی که می تواند منجر به شناخت عمومی و رونق مناطق متروکه صنعتی یا کشاورزی شود، معرفی می کند. همچنین نویسنده به کاستی های قانونی در حفظ و حراست منظر اشاره می کند که به دلیل تفکیک نشدن مفهوم منظر و طبیعت، بیش از هر چیز به کار حفاظت از طبیعت می آیند.
«اکو-آکوستیک» : ابزاری جدید برای بررسی پیچیدگی اکولوژیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳۲
حوزه های تخصصی:
ظرفیت قابل توجه رویکرد اکو-آکوستیکدر دهه های اخیر به واسطه نظریه ها و اصول جدید و با استفاده از فن آوری های پیشرفته دیجیتال برای ضبط صدا و با ظرفیت پردازش حجم زیادی از اطلاعات به طور همزمان، در حال تکوین یافتن است. آگاهیِ امروزی از نفوذ صداهای ناشی از فعالیت انسانی (تکنوفون ها2) در مناظر طبیعی و تغییریافته توسط انسان و ضرورت به کارگیریِ فوری ابزارهای پیش بینی در کوتاه مدت برای جبران تأثیر تغییرات اقلیمی بر روی زمین، اکو-آکوستیک را به عنوان یک رشته مهم در اکولوژی معرفی می کند. اکو-آکوستیک که به کاوش در پیچیدگی مناظر شنیداری3 می پردازد، ابزارهای اکولوژیکی بیشتری را برای بررسی و تفسیر ساختار و دینامیک های مناظر بکر و تغییریافته ارائه می دهد.
آشنایی، جلوه مقام باغ در شعر سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۶
حوزه های تخصصی:
باغ در شعر سعدی کالبد چهاربخشی یا دوبخشی از گیاه، آب و کوشک که امروز متخصصان علوم مدرن در مقیاس دانه های معماری و یا شهر تبیین می کنند نیست؛ بلکه فهم و منظومه ای معنایی است که یک مقام عالی به صورت بی واسطه در انسان ایرانی را تداعی می نماید. درواقع پیش از آنکه یک نمود باشد یک مفهوم عالی است که هم منظم کننده سایر مفاهیم درون و هم عامل منظم کننده بیرون است. نمودِ بیرونی این فهمِ مدام نو شونده از عالم به صورت یک مقامِ عالی در پسِ ذهنِ هنرمند ایرانی است (باغ) که تحت تأثیر خودِ انواعِ باغ ها، شعرها، فرش ها، و به طورکلی انشاهای ایرانی (تجربه های زیسته)، خود به صورت پیوسته پدیدآورنده آن ها نیز بوده است. «آشنا بودن»، یکی از کیفیت های اصلی قابل شناسایی در شعر سعدی از مقام باغ است که در این مقاله به شرح این کیفیت پرداخته می شود. نتایج نشان می دهد «آشنا بودن» کیفیتی است که سعدی از طریق تذکر متعدد به بین الاذهانی ترین عناصر، روابط، وقایع و رفتارهای معمولِ مرتبط با باغِ «فعلیت یافته زمان» خود، به فهم و بیان تلویحیِ لزومِ اندیشه سرزمینی و تفاوت گذاری از بیگانه به عنوان اصلِ بنیادی در این کیفیت از مقام باغ پرداخته است. در سایه چنین کیفیتی، امکان حمایت از هویتی نو شونده و فعال شدنِ بُعد معنایی و اشتراکِ اجتماعی-ملی در زندگی جمعی در باغ ایرانی فراهم می شود. اصلی که امروز با عنوان لزوم پیوستگی با زمینه و جلوگیری از عینی پنداری حقیقت نزد دیگری (عمدتاً غرب) در طراحی از آن یاد می شود و البته کمتر به ریشه و محتوای تأمین کننده چنین کیفیتی پرداخته شده است.
جایگاه منظر در برنامه ریزی و طراحی جاده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۶
حوزه های تخصصی:
تغییر ساختارهای اجتماعی، افزایش جمعیت شهرنشینی، اهمیت نقش جاده ها در ارتقا اقتصاد و کیفیت زندگی امروزه شهروندان از سویی و مسائلی چون توسعه پایدار و مقابله با تغییرات جهانی آب و هوایی از سوی دیگر ضرورت بهینه سازی طراحی جاده های بین شهری را دوچندان نموده است. این ملاحظات موجب تغییر تدریجی ماهیت تک بعدی راه ها به عناصری چندبعدی شده که تحولات زیادی را در رویکردهای برنامه های استراتژیک جاده ها به همراه داشته است. چهار رویکرد رایج در برنامه های مرتبط با طراحی جاده ها نشان می دهد که در طول چند دهه گذشته نقش منظر در برنامه ریزی ها گسترش یافته است و رویکرد مکان سازی و مشارکت با ساکنین و منتفعان طرح درحال توسعه روزافزون است. این در حالی است که معیارهای بهینه سازی طراحی برای جابه جایی کالا باارزش های طراحی برای ارتقا تجربیات بصری انسان ها از مسیر، کاملاً در تضاد با یکدیگر قرار داشته و چالش های فراوانی در ساماندهی چندبعدی جاده های بین شهری به همراه داشته است.
گذرگاه حیات وحش در منظر راه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۶
حوزه های تخصصی:
خیابان ها و جاده ها مسیرهای ارتباطی هستند که دو مکان یا به عبارتی دیگر اجتماعات انسانی را به هم وصل کرده و پیوند می دهند. در تمامی تعاریف مربوط به جاده مفهوم پیوند و ارتباط دادن وجود دارد؛ اما در تاریخ قرن ها ساخت جاده ها، به همان اندازه که پیوند میان فضاها وجود دارد، ازهم گسیختگی نیز دیده می شود. با مشخص شدن نقش مخرب جاده ها و بزرگراه ها در گسیختگی اکولوژیک و زیست بومی مناظر، زمان آن رسیده است که در مورد جاده ها و خیابان ها بازنگری صورت پذیرد و درباره نقش اصلی جاده به عنوان پیونددهنده و نه عناصری که زیستگاه های طبیعی و حیات وحش را از هم می گسلد، دوباره بی اندیشیم. امروز از طراحان و برنامه ریزان انتظار می رود تا علاوه بر انتخاب بهترین محل برای احداث جاده ها و بزرگراه های بین شهری، راهکارهای گوناگونی را در طراحی و ساخت آن ها در نظر بگیرند. جاده ها و بزرگراه ها باید عناصری باشند که باعث ایجاد پیوند میان انسان ها و حیات وحش، فرهنگ و طبیعت می شوند. طراحی و برنامه ریزی منظر راه یکی از مهم ترین وظایف معماران منظر است. نوشتار حاضر با بررسی و تحلیل نمونه ها و ایده های نوین ارائه شده برای دالان های اکولوژیک در مسابقه آرک، تأثیر این مؤلفه ها در طراحی و برنامه ریزی منظر راه و نقش آن ها در ایجاد پیوستگی منظرین و اکولوژیک جاده ها را مورداشاره قرار می دهد.
منظر راه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۶
حوزه های تخصصی:
مفهوم راه در ایران به دلیل وضعیت و تنوع جغرافیایی خاص، قدمت طولانی زیست، کوچ نشینی و لزوم تعامل بین اقوام ایرانی و ارتباط بین مراکز زیستی از دیرباز با مفاهیم و تعابیری که امروزه از راه در سایر نقاط زیستی جهان وجود دارد متفاوت است. راه ها مبتنی بر کریدورهای طبیعی، حفاظت مردم در مقابل تهدیدهای گوناگون و با بینشی فرهنگی ایجاد می شد. از این منظر راه به عنوان معبر یا محل عبور تلقی نمی شد بلکه خود مقصد و دربرگیرنده عناصر و نشانه های مربوطه و رویدادهای مختلف بود. رفتن در مسیر برخی از این راه ها خود رسیدن به مقصود محسوب می شد؛ مانند راه خراسان که علاوه بر اینکه بسیاری از استقرارگاه های زیستی را به هم متصل می کرد تبدیل به راه مهم زیارتی و فرهنگی در مقیاس حوزه فرهنگ ایرانی شده به گونه ای که تمامی مکان های زیست و عناصر مربوطه از نعمت بودن در راه خراسان بهره مند و متبرک می شدند. نشانه ها و مجموعه های وابسته به راه و پدیده های فرهنگی که در طول زمان ایجاد می شد خود به عنوان جذابیت ها و محل رجوع انسان ها تبدیل می شد. از این نظر شناخت راه در ایران می تواند مفهوم و معنای راه فرهنگی را که ایکوموس در دهه اخیر به عنوان موضوع ثبت آثار جهانی مطرح نموده توسعه بخشد. این نوشتار ضمن پرداختن به طرح مفهوم و تعاریف راه فرهنگی در جهان به اهمیت این نگرش و منظر راه در ایران و گونه های متنوع آن در دوره های تاریخی مختلف می پردازد.
زیرساخت شهری و لزوم تغییر نگاه در تعریف و برنامه ریزی آن؛ زیرساخت منظرین مفهومی نو در تعریف زیرساخت های شهری قرن بیست و یک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرهای مدرن در طی قرن ها بر پایه زیرساخت های تکنولوژیک شکل گرفته و پایدار شده اند. امروز شهر و زندگی شهری بدون، بزرگراه ها و شبکه های حمل ونقل ریلی، فرودگاه ها، شبکه های تأمین آب، شبکه های فاضلاب، تلفن، برق، و اخیراً شبکه های اینترنت و موبایل غیرقابل تصور است و حضور پایه ای شان به مانند نور آفتاب، درختان، هوای پاک و … برای شهروندان عادی و طبیعی به نظر می رسد. این شبکه های زیرساختی بیش از هر دستاورد مدرن دیگر دوران صنعت بر شکل شهرها و رابطه انسان مدرن با محیط و طبیعت پیرامونش تأثیر گذاشته است. با ورود غرب به دوران پس از صنعت، از اواخر قرن بیست، همزمان با گسترش و توجه به مخاطرات اکولوژیکی ناشی از توسعه بی رویه شهرهای مدرن و زیرساخت های تکنیکی عظیم، که رویکردهای انتقادی به شهرسازی و تکنولوژی مدرن در دهه های آخر قرن بیست را به همراه داشت، بروز شکست ها و بحران ها در شبکه های زیرساختی اوایل قرن بیست و یک و عدم پاسخ گویی زیرسا خت های تک بعدی موجود به نیازهای چندبعدی جامعه پساصنعت، نیاز به بازنگری در رویکردهای رایج در تعریف و توسعه زیرساخت های مدرن را مورد توجه قرار داد. این پژوهش با بررسی و تحلیل مفهوم، ویژگی ها، بحران های پیش روی زیرساخت های شهری و در نهایت ویژگی های مورد انتظار از زیرساخت های دوران پس از صنعت را مورد سؤال قرار می دهد. از سوی دیگر با بررسی تاریخی- تفسیری مفهوم منظر، توانایی رویکرد منظرین در برنامه ریزی و مدیریت زیرساخت های قرن بیست و یک را مورد پژوهش قرار می دهد. در نهایت مطالعات تحلیلی این دو مفهوم نشان می دهد که از یک سو راهکار گذر از زیرساخت های شهری دوره صنعت به زیرساخت های شهری دوران پساصنعت، بهره گیری از رویکردهای چندوجهی و کل نگر است که امکان پیوند چندبعدی زیرساخت با وجوه مختلف اکولوژیکی، اجتماعی، اقتصادی شهر را مهیا ساخته و بر تسلط مهندسی عمران، که در طی بیش از یک قرن به شکل گیری زیرساخت های صلب و تک بعدی شهری به دور از تغییرات و نیازهای چندبعدی جامعه انجامید، پایان می دهد. از سوی دیگر دانش منظر که در قرن گذشته همگام با تغییرات نگاه بشر به محیطش دچار تغییرات مفهومی عظیم شده، به واسطه صفت ذاتی میانجی و بینابینی بودنش که امکان تقلیل به شی ءگرایی و تک بعدنگری را از بین می برد، به ما اجازه گذر از رویکردهای تک بعدی و شی ءگرای حاکم بر برنامه ریزی و مدیریت زیرساخت های شهری را می دهد. به این ترتیب با برقراری رابطه قیاسی میان این دو مفهوم، بهره گیری از رویکرد منظرین در برنامه ریزی و توسعه زیرساخت های شهری، با توجه به پیوند چندوجهی منظر با حوزه های مختلف ابژکتیو و سوبژکتیو، یکی از راهکارهایی است که به ما اجازه عبور از صلبیت و تک بعدی بودن زیرساخت های شهری را می دهد.