مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
منظر
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
165 - 180
حوزه های تخصصی:
تاب آوری به عنوان مفهومی نوین در ادبیات پایداری، فهم جدیدی از ارتباط انسان و محیط را ایجاد کرده است. تاب آورى برگرفته از نظم و انضباط بیولوژیکی است، که توانایی ارگانیسم یک سیستم براى مقاومت در برابر یک شوک، فاجعه و بیمارى و بهبود یافتن از آن تعیین می گردد. تحقیق حاضر، به ارزیابی ارزیابی تأثیر مولفه های ادراکی- بصری بر تاب آوری منظر شهری کلانشهر رشت میپردازد. روش گردآوری اطلاعات به دو صورت؛ اسنادی و میدانی پرسشنامه و مصاحبه است. متغیرهای مستقل این تحقیق شاخص های عملکردی، زیباشناختی ،فرم و ریخت شناسی ، زیست محیطی ومتغیر وابسته پژوهش تاب اوری منظر است . پرسشنامه مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی آن از طرف متخصصان (اساتید و متخصصان حوزه منظر شهری) مورد تأیید قرار گرفت حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، 384 پرسشنامه محاسبه و به روش نمونه گیری تصادفی ساده توزیع گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها در نرم افزار SPSS از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد که با توجه به اینکه متغیر مؤلفه های کیفیت ادارکی – بصری (شامل مؤلفه های عملکردی، تجربی و زیباشناختی، فرم و ریخت شناسی، زیست محیطی) با متغیر وابسته این پژوهش (منظر تاب-آور) دارای ضریب همبستگی 568/0 است. رقم ضریب تعدیل شده نیز در این پژوهش بیانگر آن است که 76 درصد از تغییرات مربوط به منظر تاب آور در متغیرهای زیست محیطی، فرم و ریخت شناسی و زیباشناختی قابل تبیین است. بررسی ضرایب تولرانس نشان می دهد که متغیرهای زیست محیطی فرم و ریخت شناسی و زیباشناختی به ترتیب با 452/0، 328/0 و 312/0 بالاترین ضرایب را دارند و نسبت به متغیرهای دیگر به عنوان متغیر پیش بین عمل می نمایند. بنابراین می توان افزود که مؤلفه های کیفیت ادراکی – بصری بر منظر تاب آور تأثیرگذار است . رقم ضریب تعدیل شده نیز در این پژوهش بیانگر آن است که 76 درصد از تغییرات مربوط به منظر تاب آور در متغیرهای زیست محیطی، فرم و ریخت شناسی و زیباشناختی قابل تبیین است.
بوم آشکارگی؛ پاسخی به انطباق پذیری میراث صنعتی با رویکرد منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۹۸)
۵۳۲-۵۱۴
پژوهش حاضر با هدف ارائه چارچوب مفهومی انطباق پذیر در استفاده مجدد میراث صنعت نفت آبادان با رویکرد منظر انجام گرفته است. این پژوهش مبتنی بر روش آمیخته و در دو فاز کیفی و کمی بوده است. داده های بخش کیفی از طریق تحلیل محتوای کیفی منابع مکتوب، مطالعه نمونه های موردی و مصاحبه های نیمه ساختار یافته با ۲۱ نفر از خبرگان حوزه میراث صنعتی و منظر جمع آوری شد. سپس تجزیه و تحلیل داده ها به روش نظریه داده بنیاد طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد و ۳۴۷ کد باز، ۲۸ مفهوم و ۹ مقوله استخراج گردید. در نهایت با توجه به کدهای احصا شده از تحلیل محتوای منابع مکتوب، مطالعه نمونه های موردی و مصاحبه ها، چارچوب مفهومی انطباق پذیری میراث صنعتی با رویکرد منظر ارائه شد. برای اعتبارسنجی مدل منتج از فاز کیفی، از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی در فاز تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. یافته های کمی نشان داد، ۹ مقوله اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، تاریخی، زیست محیطی، کالبدی، تکنولوژی، زیرساختی، عامل قوانین و سیاست گذاری با انطباق پذیری میراث صنعتی با رویکرد منظر در استفاده مجدد میراث صنعت نفت آبادان رابطه مثبت و معناداری دارند. این پژوهش استفاده از رویکرد منظر در استفاده مجدد تطبیقی میراث صنعتی را راهکاری برای ارتقای کیفیت بوم آشکارگی می داند که از طریق ایجاد تعادل محیط انسان ساخت با طبیعت و کارکردهای اکولوژیک منجر به برانگیزش حس ارزش گذاری به محیط طبیعی، عیان سازی زیرساخت های طبیعی شهر و قرارگرفتن نظام های طبیعی در معرض ادراک و تجربه انسانی می شود.
ساختار و مبانی شکل گیری «منظر بین فرهنگی» در بستر ایران و عمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۲
28 - 35
گسترش ارتباطات در جهان امروز، منجر به افزایش روابط میان بسترهای فرهنگی مختلف در زمینه های گوناگون شده است و ظهور مفاهیمی چون دهکده جهانی، جهانی شدن و فرهنگ زایی از نتایج آن می باشد. چالشی که اکنون جهان به خود می بیند، نحوه ارتباط فرهنگ ها در ساختارهای ارزشی متفاوت با یکدیگر است. معماری به عنوان یکی از عواملی که بیشترین اثرپذیری از فرهنگ را دارد، متأثر از این گسترش ارتباطات بوده و نیازمند پاسخی مناسب در راستای تحقق مبانی مراودات فرهنگی است. بسیاری از پژوهشگران حوزه معماری و معماری منظر به بررسی اثرگذاری فرهنگ بر معماری پرداخته اند و اصولی را برای این موضوع ارائه کرده اند. اکنون وجود ارتباط فراوان میان بسترهای فرهنگی مختلف در جهان، این مسئله را طرح می کند: آن محیطی که تحت تأثیر دو یا چند واحد فرهنگی مختلف شکل بگیرد، از چه مبانی پیروی می کند؟ در این راستا، ابتدا پژوهش های پیشین درخصوص تأثیر منظر از فرهنگ بررسی شده و بحث با محوریت ویژگی های فرهنگی دو کشور ایران و عمان مورد تحلیل قرار گرفته اند. روش پژوهش نیز شامل تحلیل تطبیقی نظریات موجود در شکل گیری منظر بین فرهنگی و معماری متأثر از فرهنگ و متناسب سازی مفاهیم و نظریه ها با واقعیت های میدانی است. در نتیجه با ارائه شناسه های مشترک منظرین تأثیرپذیرفته از فرهنگ هر دو سرزمین، چنین بیان شده است که معماری و منظر ایران و عمان دارای هویت بسیار نزدیک بوده و بنابراین شکل گیری چارچوب های منظر بین فرهنگی میان این دو بستر امکان پذیر خواهد بود. در آخر جهت تحقق هدف، به بهره مندی از ارزش های فرهنگی مشترک، استفاده از سازوکارهای شکل دهنده معماری و منظر تأثیر پذیرفته از فرهنگ همسو، به کارگیری مصالح مشابه و بوم آورد هر دو سرزمین، رجوع به نمادها و الگوهای مشترک دو فرهنگ با تکیه بر زیرساخت های اعتقادی و مذهبی واحد و پرهیز از تأکید بر ساختارهای ضد ارزش، توصیه شده است.
رویکردی تحلیلی بر منظر روستای نایبند استان خراسان جنوبی پس از بازسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱۶۱
۴۴-۳۳
حوزه های تخصصی:
ایران به عنوان یک کشور در حال توسعه و سانحه خیز و به دلیل موقعیت جغرافیایی خود سوانح متعددی را تجربه نموده و پدیده هایی چون زلزله، سیل، رانش زمین و غیره تاکنون موجب بروز خسارات جانی و مالی فراوان در کشورمان شده است. مداخله در سکونتگاه های روستایی با توجه به سانحه خیزی سکونتگاه های روستایی همواره مطرح بوده است و مسئولین و متولیان مربوطه به جهت کاهش خسارات احتمالی در پروژه های بازسازی بعضاً اقدام به جابه جایی روستاهای در معرض سوانح طبیعی می نمایند. طراحی روستای جدید و اسکان مجدد روستاییان، بدون شناسایی و لحاظ نمودن مؤلفه های تأثیرگذار بر کیفیت سکونتگاه و رضایتمندی روستاییان، منجر به از دست رفتن حس تعلق و هویت گذشته، پراکنده شدن قوم ها، برهم خوردن انسجام کالبدی روستا و همچنین گسیختگی شبکه های اجتماعی و اقتصادی و در مواردی خالی از سکنه ماندن واحد های احداثی و یا مهاجرت روستاییان به شهرها و یا روستاهای مجاور شده است. از آنجا که ساختار فضایی هر روستا در هر منطقه از قانونمندی هایی خاص، تبعیت می کند و عوامل بسیاری در شکل گیری روستاها تأثیر گذارند، این پژوهش با هدف تبیین تأثیر مؤلفه منظر در بازسازی سکونتگاه های روستایی به آزمون فرضیه این تحقیق که بررسی رابطه میان مؤلفه منظر در بازسازی و استقبال روستاییان از روستای جدید است، می پردازد. تحقیق حاضر از نوع توصیفی، تحلیلی و پیمایشی است و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و رابطه کوکران تعداد 135 نمونه، انتخاب شدند که در نهایت تعداد 126 مورد از آن ها با استفاده از نرم افزار SPSS و تحلیل همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. این پژوهش به بررسی لایه های منظر روستای نایبند در سه بعد منظر زیستی، منظر کالبدی معنا و منظر اجتماعی پرداخته و نتایج این پژوهش حاکی از آن است که لحاظ نمودن مؤلفه منظر در ارتقای کیفیت فضایی سکونتگاه های روستایی جدید بر میزان رضایت مندی روستاییان، تأثیرگذار است، به طوری که در نظر نگرفتن مؤلفه منظر در طراحی و مکان یابی روستای جدید نایبند از مهمترین دلایل عدم استقبال روستاییان از سکونتگاه جدید می باشد.
شناخت عوامل تأثیرگذار بر وضعیت موجود مبلمان شهری و مدل یابی مطلوب برای ساماندهی به فضاها و منظر شهری (مطالعه موردی: شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۱
197 - 214
حوزه های تخصصی:
چکیده: تحقیق حاضر به بررسی مبلمان شهری از جمله عناصرتاثیر گذار و سازنده فضای عمومی شهرایلام پرداخته است.. مناسب بودن مبلمان شهری(کمیت و کیفیت، زیبایی، راحتی، دوام و محل استقرارو نیزاستفاده از رنگ متناسب و جنس و مواد مناسب با اقلیم منطقه در طراحی مبلمان شهری)، باعث ارتقای کیفیت محیط شهری، ساماندهی فضا و سیمای شهری و رضایتمندی شهروندان می گردد. این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و برای دست یابی به یک الگوی نظری- تحلیلی است به لحاظ ماهیت و روش از دو روش ترکیبی " توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. برای جمع آوری داده ها و اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه با میزان پایایی 80 درصد و مصاحبه) استفاده شده است. قلمرو مکانی تحقیق، محدوده مرکزی شهر ایلام طی سالهای 1396و1397 بوده است و از دیدگاه 138متخصص به صورت نمونه گیری هدفمند (در دسترس) در سازمان های مرتبط با موضوع تحقیق استفاده گردید. در تجزیه و تحلیل از تحلیل های آماری (تحلیل عاملی اکتشافی، مدل معادلات ساختاری، همبستگی پیرسن و تحلیل رگرسیون) استفاده گردید . نتایج تحلیل مدل نظری نشان دادکه نابسامانی و آشفتگی مبلمان شهری در ابعاد و لایه های مختلف شهر ایلام وجود دارد که بر روحیات و رفتارهای شهروندان تأثیر قابل توجهی داشته و باعث نارضایتی شهروندان نسبت به شهرشده است. .همچنین نتایج نشان داد که، بین عدم توجه به اصول استانداردهای مبلمان شهری و به وجود آمدن ساختار نامتعادل و نامناسب شهری و کاهش کیفیت منظرشهری ارتباط وجود دارد استفاده از اصول و مبانی حاکم بر هر یک از عناصر تأثیرگذار بر مبلمان شهری باعث ساماندهی محیط و منظر شهر وخلق فضایی شهری زیبا و ایده آل شهر می گردد.
نسبت توسعه با مفهوم سرزمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۴
3 - 3
حوزه های تخصصی:
سرزمین، قلمرو جغرافیایی یک قوم با سابقه تاریخی است. یک کل مادی-معنوی است. یک واحد است. در ذات خود محدوده ای دارد و ساکنینی که فراتر از آن محدوده و برای غیر ساکنان آن جا، معنا ندارد. برخلاف آن، مفهومِ زمین است که به ماده نامحدود کرۀ خاکی اطلاق می شود. هرجا، زمین است اما سرزمین حتماً محتاج ساکنان و تاریخ است تا پدید آید. محدودۀ سرزمینی، قلمرو ساکنان آن است و درک ساکنان از قلمرو است که به واسطه خاطرات و تجربه زیسته آنان، مفهوم سرزمین را می سازد. در نتیجه سرزمین پدیده ای همزمان مادی-غیرمادی است. از آن سنخ موجوداتی که در فاصله میان عالم ماده و معنا شکل می گیرد و به تناسب مرتبه وجودی که از این حیث به دست می آورد، نقش ارزنده تری در زندگی انسان و جامعه ایفا می کند. سرزمین به دلیل دوگانه بودن ماهیت آن که عینی-ذهنی است، قابلیت بیشتری برای تعامل با انسان در فرایند رشد او پیدا می کند. در آن حال که امر عینی و مادی است، همزبان با جسم انسان به نیازهای زندگی مادی او پاسخ می دهد و در همان حال، به واسطه وجه غیرمادی و مجردی که دارد، می تواند ارتباط بی واسطه با روح انسانی برقرار سازد. از این روست که مکان، نه فقط ظرف ظهور معنا، که خود معنا قلمداد می شود. افتراق و دوگانگی میان ظرف و مظروف در مقوله مکان قابل تشخیص نیست. لذا مکان در میان نیازهای انسان در جایگاه پر اهمیت و همتراز نیازهای اولیه او جای می گیرد. در عین حال به دلیل وجه معنایی آن، در امتداد نیازهای عالی انسانی که نیازهای فرهنگی هستند نیز پیش می رود. در عمل برخلاف غالب نیازهای شناخته شدۀ انسان که در یکی از دو طبقه نیازهای جسمی (عینی) و روحی (ذهنی) قرار می گیرند، مکان به دلیل ماهیت دوگانه آن، در اقلامی مانند سرزمین، در طبقات مختلف نیازهای انسان جای می گیرد. لهذا در مرحله برنامه ریزی همزمان با نخستین ضرورت ها که نیاز ایمنی است آغاز می شود و تا آخرین مطالبات انسانی که حس زیبایی و فهمیده شدن انسان است ادامه می یابد. ادبیات توسعه آنچنان که عرف است، مبتنی بر شاخص های اقتصادی شکل گرفت. واضعان اندیشه توسعه، نخست آن را در رونق اقتصادی و تأمین زنجیرۀ نیازهای جسمی انسان قرار دارند. تأمین غذا و سپس سایر نیازهای رفاهی انسان در دستور قرار گرفت. در گام بعد، نیازهای اجتماعی انسان نیز معیار توسعه شد. فرصت های برابر، عدالت اجتماعی و شاخص های مؤید آن ها وارد ادبیات توسعه شد. یک مرحله پیشرفته تر، حفاظت طبیعت و زمین در معرض توجه توسعه قرار گرفت. در این مرحله پایداری، از جهت حفظ و انتقال مواریث طبیعت به نسل های بعد، مهمترین صفت توسعه نامیده شد. رویکردهای مکمل این مسیر از جمله تاب آوری، خوانش های جدیدتری بود که مفهوم توسعه را کامل تر کرد. بررسی روند تحولات مفهوم توسعه از آغاز تا امروز نشان می دهد اگرچه در هر مرحله تعاریف و معنای توسعه عمق بیشتری نسبت به قبل پیدا کرده، اما منحنی تحولات پیوسته در سویه دنیای عینی قرار داشته است. وجه مشترک نیازهای جسمی، اجتماعی، حفاظت محیط و تاب آوری عینی بودن آن هاست. تا اینجا متعَلَقِ توسعه پایدار، عنصری عینی از قبیل عدالت اقتصادی، برابری اجتماعی، اکوسیستم و برنامه ریزی بوده است. طبعاً به دلیل ماهیت علوم مداخله کننده در تبیین مفهوم توسعه، که علوم تجربی و عینی است، معیارها، شاخص ها و روش های به کار گرفته شده نیز عینی باقی می مانند. ارزیابی تجربه رویکرد محض عینی به توسعه از عدم موفقیت برنامه های آن در تأمین رضایت انسان و جامعه حکایت می کند. بارزترین نمونه آن برنامه های توسعه شهری و روستایی است که اگرچه در ارتقای برخی شاخص های عینی موفق بوده اند، اما در تأمین رضایت ساکنان توفیق چندانی نداشته اند. تحقیقت زیادی بر اهمیت وجه ذهنی در حس مطلوبیت و رضایت انسان تأکید دارد. به موازات این نیاز، رشد معارفی که به پدیده های دوقطبی عینی-ذهنی می پردازد نیز در ادبیات توسعه تأثیرگذار است. تغییر در فهم مقوله های مهم زندگی انسان نمی تواند بی توجه به دگرگونی مفاهیم توسعه باشد. مکان و منظر از مهمترین دستاوردهای فهم جدید انسان در ایجاد تغییر بنیادی در دوگانه عینی و ذهنی دکارت و دنیای مدرن است. انسان اینک فهمیده است که مفاهیم میانی و مشترک میان دو قطب عینی و ذهنی نیز وجود دارد که اساساً از مهمترین و تأثیرگذارترین مقولات در تعریف زندگی و رضایت انسان است. لهذا در رویکردهای جدید به توسعه لازم است با توجه به تعریف های نو از موضوعات توسعه، از جمله سرزمین، دگرگونی های اساسی در واژه ها، مفاهیم و مصداق های برنامه ریزی به وجود آورد. به کاربردن واژه های اعتباری مانند منطقه، در برنامه ریزی منطقه ای باید جای خود را به مفاهیم حقیقی از جمله سرزمین، شهر و محله بدهد. در این خوانش از توسعه که مفهوم واقعی سرزمین شناخته شده و ارزش های آن رسمیت یابد، دیگر خوزستان عزیز در برابر هجوم توسعه گران انگلیسی و سپس تکنوکرات های ایرانی نفتی شاهد ازدست رفتن مزیت های تاریخی-جغرافیایی سرزمین خود نخواهد بود. انچنان که امروز خوزستان ثروتمند در اثر برنامه های نادرست توسعه نفت مبنا با ازدست دادن بسیاری منظرهای سرزمینی خود در ردۀ پائین ترین نواحی ایران از حیث توسعه درآمده و شاهد گسترده ترین مهاجرت ها به خارج از این خطه زرخیز هستیم. بی شک نادانی در قبال ارزش های مکانی و منظر سرزمین خوزستان در روند توسعه نفت مبنا در یک قرن گذشته مهمترین نقش را در افول رضایتمندی فرزندان آن خاک داشته است.
بررسی تطبیقی رویکرد بیوفیلیک و مناظر شفابخش د ر اثربخشی بر حواس کود کان اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۴
16 - 27
حوزه های تخصصی:
با افزایش تعد اد نوزاد ان متولد شد ه مبتلا به اختلال اتیسم با نیازها و اد راکات حسی ویژه د ر آمارهای رسمی و غیررسمی د اخلی و خارجی، نگرانی ها راجع به آموزش مهارت های ویژه کود کان مبتلا فزونی یافته و طبق تحقیقات صورت گرفته تعامل با طبیعت و آموزش د ر فضاهای باز بر بهبود شرایط آن ها، اثربخش اعلام شد ه است. از طرفی منظرد رمانی نیز د ر روند بهبود سلامت گروه های مختلف انسانی مؤثر اعلام شد ه است. مناظر بیوفیلیک از شاخه های نوین منظرد رمانی است و محققین حوزه منظر بیوفیلیک تاکنون به راهکارهایی د ر طراحی مناظر به منظور کاهش اضطراب، بهبود خلق وخو و افزایش روابط اجتماعی د ست یافته اند . با توجه به مشکلات کود کان مبتلا به اتیسم با نیازهای ویژه و راهکارهای طراحی مناظر بیوفیلیک با توجه به نیازهای یک انسان عاد ی، این پژوهش د ر پی پاسخ به این سؤال اساسی است که آیا راهکارهای مناظر بیوفیلیک بر آموزش کود کان اتیسم با نیازهای ویژه نیز اثربخش است؟ د ر همین راستا پژوهش به شیوه کمی-کیفی با رویکرد ی اکتشافی به د نبال تطبیق راهکارهای آموزشی کود کان اتیسم و منظرد رمانی بیوفیلیک و آزمون راهکارهای پیشنهاد ی است. ابتد ا راهکارهای انطباقی به شیوه توصیفی-تحلیلی استخراج شد ه سپس برای آزمون راهکارها، به شیوه تجربی آزمود نی ها د ر معرض محیط قرار گرفتند و با استفاد ه از پرسشنامه استاند ارد پرد ازش حسی- پیش از آزمون و پس از آزمون- تغییرات حسی کود کان بررسی و تحلیل شد . نتایج تحقیق حاکی از آن است که راهکارهای انطباقی منظر بیوفیلیک و آموزشی کود کان اتیسم بر حواسی نظیر شنوایی، لامسه، وستیبولار و حس عمقی به صورت معناد اری اثربخش بود ه، اما د ر حواسی نظیر بینایی به د لیل اد راک حسی متفاوت، اثربخش نبود ه است. به نظر می رسد با توجه به بررسی عملکرد روزانه کود کان د ر جلسات، با افزایش تعد اد جلسات، راهکارها بر حس بینایی نیز اثربخش باشد . پیشنهاد پژوهشگران برای پژوهش های آتی بسط راهکارهای د رمانی و افزایش تعد اد جلسات قرارگیری د ر معرض مناظر مختص کود کان است.
تبیین مدل پیشنهادی سنجش کیفی منظر صوتی با رویکرد زمینه گرایی در بافت شهری با استفاده از ماتریس های چهارگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۴
42 - 53
حوزه های تخصصی:
از آنجایی که بعد از حس بینایی، حس شنوایی در درک فضای شهری اهمیت پیدا می کند یکی از پژوهش های مورد توجه در مطالعات و طراحی محیطی «منظر صوتی» است. روش ها و ابزارهای سنجش منظر صوتی معرفی شده بیشتر مبتنی بر روش های کمّی مانند استفاده از دستگاه و یا کیفی مبتنی بر پرسشنامه هستند و کمتر روشی جامع و مبتنی بر ویژگی های زمینه ای فضای شهری است. هدف از این پژوهش شناسایی و معرفی چارچوبی جامع است برای ارزیابی منظر صوتی در فضای شهری براساس زمینه ای که صوت در آن شنیده شده و درک می شود. این پژوهش در راستای نقد به اغلب پژوهش های انجام شده در منظر صوتی است، که اکثراً در ارزیابی به یک یا دو روش متکی بوده اند. در حقیقت پژوهش بر این موضوع تأکید دارد که صوت یک پدیده تک وجهی نیست که گاهی توسط محیط و گاهی توسط انسان مورد ارزیابی قرار گیرد، بلکه منظر صوتی دادوستدی میان انسان و محیط است که در فرایند ارزیابی باید همزمان به هر دو وجه توجه کرد. در این پژوهش متون و روش های مورد استفاده در سنجش در منظر صوتی در مقالات مورد بررسی قرار گرفته و براساس شاخص های زمینه مؤثر بر درک صوت روش ترکیبی کمی- کیفی پیشنهاد شده است. این پژوهش، استفاده از ماتریس های چهارگانه سازگاری، مطلوبیت، ظرفیت و وابستگی را پیشنهاد می کند که عمدتاً در ارزیابی کیفی کاربری ها به کار برده می شود. بر این اساس درک اصوات در فضا براساس نوع کاربری و فعالیتی که در آن فضاست شکل می گیرد، و ازسویی دیگر آستانه تحمل صوت و همچنین منظر صوتی خوشایند براساس بافت زمینه ای که فرد صوت را در آنجا می شنود متفاوت است.
مقایسه تطبیقی سیما، منظر، چشم انداز به عنوان برابرنهاده های فارسی «Landscape» انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۴
54 - 59
حوزه های تخصصی:
ترجمه کتاب «سیمای شهر» نوشته کوین لینچ ادبیات جدیدی را وارد فضای معماری و شهرسازی ایران کرد. مترجم این کتاب، Image؛ تصویر (یا تصور) شهر را بدون توجه به ریشه های زبان شناختی آن برابر با «سیما» گرفت. با تأسیس رشته معماری منظر، چارچوب نظری جدیدی در ذیل مفهوم «لنداسکیپ» به ادبیات معماری و شهرسازی افزوده شد و بعدتر برخی صاحب نظران، از «چشم انداز» به عنوان برابرنهاده لنداسکیپ استفاده کردند و در این فضا، استفاده از این سه واژه به جای هم، فضا را دچار نوعی تقلیل معنا و آشفتگی در ترجمه مفهوم لندسکیپ کرد. این مقاله با مبنا قراردادن تعریف کمیسیون اروپایی لنداسکیپ از طریق مقایسه تطبیقی با استفاده از مطالعه کتابخانه ای و تحلیل لغت شناسی به قضاوت در خصوص توانایی واژ گان برای انتقال بار معنایی لنداسکیپ به زبان فارسی می پردازد. دو جزء اساسی لنداسکیپ عبارتند از: وابستگی به مکان بیرونی و جایگان ذهن و ادراک انسان در تعاملات او و محیط. نظر، در زبان اندیشمندان ایرانی ابزاری پویا برای ایجاد آگاهی جدید بر اساس ادراک محسوسات است و منظر اسم مکان این پدیده. منظر در مقایسه با سیما و چشم انداز، ادراک حسی کامل تری را منتقل می کند و خاصه در مقایسه با چشم انداز، ادراک با فاصله و لزوماً دارای صفت مثبت نیست. منظر و سیما از نظر معنایی مترادف و قابل جابجایی با یکدیگر نیستند. سیما در معنای متأخر، معطوف به صورت و شکل است و قادر به بیان ذهنیتِ پسِ صورت نیست، از این رو آن را می توان صورت منظر دانست. درگیری ادامه دار ناظر با صورت منظر و همراه شدن با خاطرات آن، او را از سیما به منظر دلالت می کند. ذومراتب بودن منظر در مقایسه با ثبات «سیما» و «چشم انداز» تناسب بیشتری با پویایی لنداسکیپ دارد.
توسعه به شرق، راه حل مدیریت شهری مشهد برای بازگرداندن حرم مطهر به مرکزیت؟!(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال یازدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
75 - 78
حوزه های تخصصی:
توسعه شهر مشهد به لحاظ شکلی و جغرافیایی بنابر دلایل گوناگون به سمت شمال غرب بوده است. به طوری که در حال حاضر شهر دارای کشیدگی شمال غربی - جنوب شرقی است. مدیریت شهری مشهد در دوره اخیر - به دلایل معلوم و غیرمعلوم - به دنبال توسعه تحمیلی شهر به سمت شرق بوده است. از جمله دلایل مطرح شده برای این تصمیم کلان در سازمان فضایی شهر، خارج شدن حرم از مرکزیت و به حاشیه رفتن آن ذکر شده است. این یادداشت با تبیین مفهوم مرکزیت، رویکرد مدیریت شهری مشهد در اتخاذ این گونه تصمیمات کلان شهری را مورد نقد قرار داده، چرا که به دلیل فقدان نگاه تخصصی، فهم مدیران از مفهوم «مرکز»، به امری سطحی چون «وسط بودن» در شهر تقلیل یافته است و با توسعه شهر به سمت جنوب شرقی قصد بازگرداندن حرم مطهر به مرکز (وسط) شهر را دارد. این در حالی است که اساساً «مرکز» فراتر از جایگاهش در سازمان فضایی شهر، دارای مفهومی ذهنی و مجرد است. هر چند فرصت پیش روی این رویکرد مدیریت شهری را می توان حرکت در راستای ارتقای عدالت در ابعاد گوناگون آن همچون عدالت فضایی، اقتصادی، توجه به مناطق حاشیه ای و... دانست، اما هرگونه برنامه ریزی، طراحی و مداخله در مقیاس شهر مستلزم بررسی های تخصصی و نگاهی کل نگر به شهر است، در غیر این صورت محکوم به شکست خواهد بود و نتیجه ای جز هدررفتن منابع نخواهد داشت.
انسان و ویژگی ها ی انسانی از منظر مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولانا شاعر پرآوازه ایران همانند سایر فلاسفه، اندیشمندان و عرفا نگاه ویژه ای به انسان دارد. نگاه او به انسان نگاهی فرا دنیوی است. او به روح خدایی انسان ایمان دارد و انسان را مظهر صفات الهی می داند و بر این اعتقاد است که انسان می تواند با رهایی از قید و بند دنیای مادی به مقام فرشتگی برسد و در جهت مخالف با دل بستن به هوای نفس از حیوان نیز پست تر شود. مولانا روح خدایی انسان را عاملی مهم در جهت خداجویی می داند و گرفتار شدن در محسوسات را مانع درک جهان حقیقی توسط انسان می داند. نوع نگاه و نگرش مولانا به انسان حکایت از توجه ویژه این شاعر نامدار به جنبه ها ی مادی و معنوی انسان دارد. این نگاه چنان دقیق و عمیق است که همه صفات و ویژگی ها ی انسان را به بهترین شکل ممکن بیان می کند.
در این مقاله تلاش شده است با بهره گیری از مفاد و محتوای اشعار این شاعر نامی، ویژگی و صفات انسان به تصویر کشیده شود و نگرش عارفانه وی را پیرامون این مقوله توضیح و تفسیر نماید.
ریا و اخلاص و بازتاب آن در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
325 - 342
حوزه های تخصصی:
اندیشه های اخلاقی در شعر حافظ جایگاه ویژه ای دارند. شعر حافظ مملو از مفاهیم و ارزش های اخلاقی و انسانی است که هرکدام برای نوع بشر درس زندگی به شمار می روند. پند و اندرزهای اخلاقی حافظ که بسیاری از آنان ریشه در تعالیم دین مبین اسلام دارد، رهنمودهایی برای زندگی هستند که با دقت و ظرافت ادبی، راه و رسم خوب زیستن را به انسان نشان می دهد. حافظ شاعر اندیشه های ناب انسانی است که معنویت حاکم بر اشعار او ریشه در آیات قرآن و آحادیث و روایات دینی دارد که جامعه را به سمت فضائل اخلاقی رهنمون می سازد. اشعار حافظ درباره اخلاق و ارزش های اخلاقی چنان زیبا و هنرمندانه سروده شده اند که می توان او را یک جامعه شناس صاحب سبک در زمینه آسیب های فرهنگی و اجتماعی دانست. این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی بر آن است تا علاوه بر بررسی ریا و اخلاص از منظر آیات و احادیث و تبیین معنا و مفهوم آن ها، دیدگاه این شاعر بزرگ را با ارائه شواهد شعری در خصوص این دو خصیصه بررسی کند.
تبیین اصول و مبانی طراحی منظرین شهرهای ساحلی در راستای افزایش حس تعلق به مکان؛ نمونه موردی: ساحل شهر بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
۸۲-۶۳
حوزه های تخصصی:
مطابق آمارهای موجود حدود کمتر از نیمی از جمعیت جهان در فاصله ۲۰۰ کیلومتری از خط ساحلی زندگی کرده که مطابق پیش بینی ها این تا سال ۲۰۲۵ این رقم با رشد دوبرابری مواجه خواهد شد. از سویی دیگر، ارتقاء کیفیت بصری و اکولوژیکی محیط و منظر و ارتقاء حس تعلق به مکان در سازمان فضایی می تواند تسهیل گر کیفیت مطلوب محیطی و تعریف الگوی منحصر به فردی از هویت برای سواحل شهری باشد؛ براین اساس در این مقاله به بررسی معیارها و اصول طراحی منظر شهرهای ساحلی در راستای ارتقا حس تعلق به مکان پرداخته شده است. روش تحقیق این پژوهش، «توصیفی- تحلیلی» و روش «فراتحلیل» بوده است که از روش تحقیق «پیمایشی» با ابزار «پرسشنامه» برای تدوین معیارهای طراحی منظر موردنظر کاربران در راستای برانگیزش حس تعلق به مکان در آن ها استفاده شده است. «جامعه آماری» شامل کاربران نوار ساحلی در شهر بوشهر بوده که بر اساس «فرمول کوکران» تعداد ۳۸۹ نفر و روش تصادفی ساده انتخاب شده اند و به منظور سنجش پایایی سوالات پرسشنامه از نرم افزار Spss۲۵ و تکنیک ضریب «آلفای کرونباخ» استفاده شده است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که مولفه های تاثیرگذار طراحی منظر شهرهای ساحلی در راستای افزایش حس تعلق به مکان عباتند از: عوامل محیطی، موقعیت مکان، تنوع فضایی، ایمنی، زیبایی بصری و نفوذپذیری. همچنین نتایج تحقیق نشان از آن دارد که حس تعلق به مکان استفاده کنندگان ساحل در بعد شناختی (هویتی) و عاطفی (دلبستگی) در سطح بالایی قرار دارد. بعد رفتاری (وابستگی) نسبت به بعد شناختی و عاطفی در سطح پایین تر قرار دارد و نشان می دهد ساحل در برآورده کردن نیازهای آن ها موفق عمل نکرده که عدم تجهیز خط ساحلی برای شکل گیری فعالیت های تفریحی و مرتبط با آب، عدم وجود بسترهای مناسب جهت استقرار خانواده، تداخل حرکت سواره و پیاده، تهدیدات ناشی از فرسودگی و تخریب بافت تاریخی بوشهر در این امر موثر می باشند.
تبیین ویژگی های کاربردی منظر در بازآفرینی بافت های تاریخی؛ مطالعه موردی: محله تخت گنبد اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۵
32 - 45
حوزه های تخصصی:
تداوم حیات بافت های تاریخی موضوعی چالش برانگیز برای همه معماران، مرمت گران و سایر فعالان و مسئولان این حوزه بوده است. در این راستا مقالات، پژوهش ها و طرح های زیادی ارائه و اجرا شده است که راهکارهای پیشنهادشده در آن ها را می توان به دو دسته کلی تقسیم بندی کرد. اول راهکارهایی که به کالبد و فیزیک بافت های تاریخی پرداخته اند و پیشنهاداتی در جهت رفع مشکلات مرتبط با بناها و ارتباطات فیزیکی بین آن ها پرداخته اند و دسته دوم با ارائه مطالعاتی رفتاری و جامعه شناختی و معنایی درخصوص بافت های تاریخی راهکارهایی در این خصوص ارائه کرده اند. چنین به نظرمی رسد که هیچ کدام از دو دسته راهکارهای مذکور، که به نوعی نگاه گسسته عینی و ذهنی به این مکان های باارزش است، به تنهایی نتوانسته مؤثر واقع شود. از این رو چگونگی به کارگیری رویکرد منظرین در حفاظت و احیای ارزش های بافت های تاریخی و تقویت جایگاه خاطره جمعی به عنوان عاملی مؤثر در تداوم حیات این مکان ها در برنامه های مربوط به بازآفرینی و احیا، اصلی ترین مسئله این پژوهش است. در این پژوهش پس از تعریف منظر و ارتباط آن با مکان و شاخصه های مؤثر در تقویت این ارتباط، به تحلیل ویژگی های منظرین و مکانی بافت های تاریخی و هم چنین بررسی نظریات مختلف صاحب نظران در این حوزه و دسته بندی آن ها پرداخته شده است. این مهم در راستای شناسایی ارزش های منظرین و مؤثر بر هویت منظر بافت های تاریخی و دستیابی به یک نقشه راه کلی به منظور باززنده سازی و بازآفرینی پایدار این مکان ها است. امروزه رویکردها و راهکارهای مختلفی درباره مرمت، احیا و بازآفرینی بافت های تاریخی در شهرها ارائه شده است. حال آن که به نظر می رسد در بیش تر آن ها جایگاه منظر و رویکرد منظرین به عنوان عاملی مؤثر در باززنده سازی و بازیابی هویت این مکان ها بسیار کم رنگ است. از این رو اصلی ترین هدف این پژوهش شناسایی و به کارگیری ارزش های منظرین و خاطرات جمعی در مدلی برای باززنده سازی و بازآفرینی پایدار بافت های تاریخی است که بتواند به صورتی مؤثر بر خوانش و ادراک روایت این مکان ها در تعامل با منظر اثر گذارد. در این نوش تار که با استفاده از روش تحقیق تحلیلی-توصیفی و مطالعه موردی انجام گرفته، با به کارگیری روش کتابخانه ای و میدانی به جمع آوری اطلاعات پرداخته شده و به م رور مس تندات مربوط به منظر و رویکرد منظرین و مکان، هویت مکان، حس مکان و س طوح مختلف آن پرداخته شده اس ت. نگاه منظرین به عنوان رویکردی نوین در احیا و بازآفرینی بافت های تاریخی (به مثابه مکان) می تواند به حفاظت از ارزش های ملموس و ناملموس این مکان ها و تداوم حیاتشان کمک کند و البته در مقیاسی کلان تر، حفاظت از روایت تاریخ شهر را موجب شود. این مهم می تواند در افزایش حس تعلق شهروندان به شهر مؤثر باشد. حس تعلق عامل مؤثر در تداوم و پایداری مکان است. منظر مکان های تاریخی در اصل متنی غنی است که هرگونه دخل و تصرف، تغییر و تعامل با آن بدون قرائت و ادراک روایت مربوطه میسر نیست که از این حیث، به کارگیری نگاه منظرین به واسطه تقویت ارتباط با مکان می تواند مهم و ارزشمند به حساب آید. به کارگیری رویکرد منظرین در بازآفرینی و احیای بافت های تاریخی می تواند به تداوم امکان خوانش درست متن منظر و ادراک روایت تاریخی مکان در بافت های تاریخی کمک کند و تقویت پایداری شهرهای تاریخی را به همراه داشته باشد.
بررسی تطبیقی مناطق شهری بندر ماهشهر از منظر شاخص های شهر خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش توصیفی-تحلیلی می باشد. گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه با 6 شاخص(تکنولوژی ارتباطی، سرمایه اجتماعی، کارایی و اثر بخشی، سرزندگی، کیفیت زندگی، تنوع شهری) و 35 گویه بر مبنای پاسخ های ساکنان مناطق بندر ماهشهر صورت گرفت. جامعه آماری برابر با (167532) و با حجم نمونه382 نفر انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Spss و آزمون های آماری (T-Test)، تحلیل واریانس(An ova)، پس از تجربه LSD و مدل رتبه بندی WASPAS مورد انجام گرفت. نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان داده میانگین بدست آمده از کل شاخص شهر خلاق در بندر ماهشهر (60/2) می باشد که حاکی از وضعیت نامطلوب شاخص های شهر خلاق دارد. بر اساس آزمون تحلیل واریانس میان مناطق 5 گانه شهر بندر ماهشهر به لحاظ شاخص های شهر خلاق تفاوت معناداری وجود دارد؛ بگونه ای که بیشترین اختلاف میانگین در بین مناطق شهر بندر ماهشهر مربوط به شاخص کیفیت زندگی و کم ترین اختلاف میانگین مربوط به شاخص تکنولوژی ارتباطی می باشد. بین مناطق شهر بندر ماهشهر به لحاظ شاخص های شهر خلاق منطقه 3 با امتیاز (48251415/0) رتبه اول، منطقه 2 با امتیاز 42132123/0 رتبه دوم، و مناطق1، 4، 5 به ترتیب با نمرات 41542123/0، 16160800/0و 15994421/0 در رتبه های بعدی قرار دارند. از اینرو محلات شماره 1و2 واقع در منطقه سه که عمدتا محل سکونت شاغلان صنعت و پتروشیمی می باشند؛ صرفا بخاطر برخورداری از امکانات و امتیازات ارائه شده توسط بخش صنعت از یک سو و توجه ویژه مدیریت شهری بندر ماهشهر در ارائه خدمات شهری از طرف دیگر؛ سبب گردید تا نسبت به سایر محلات شهری در شاخص های شهر خلاق در وضعیت مطلوب تری قرار داشته باشند.
سنجش الگوهای منظر بیوفیلیک در اثربخشی بر یکپارچگی حسی کودکان مبتلا به اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
52 - 63
حوزه های تخصصی:
با توجه به افزایش نوزادان مبتلا به اوتیسم و عملکرد حسی و شناختی متفاوت مبتلایان نسبت به انسان های عادی این پژوهش با هدف رسیدن به معیارهای مناظر درمانی مناسب کودکان اوتیسم مبتنی بر الگوهای منظر بیوفیلیک سعی بر آزمون الگوهای منظر بیوفیلیک را دارد. از همین رو پس از بررسی الگوهای پیشنهادی براساس نظریات نظریه پردازان طراحی بیوفیلیک، الگوها به صورت ترکیبی با هدف بررسی اثربخشی بر حواس کودکان در دو طیف ابتلاء یک و سه، در سه زون عملکردی در فضای بیرونی ساخته شده، سپس با استفاده از روش پژوهش تجربی در محیط، الگوهای انطباقی آزمون شده و با بررسی حواس، تمرکز، عملکرد و گفتار گروه آزمودنی، تأثیر الگوها مورد ارزیابی قرار گرفته است. برخی از الگوهای طراحی بیوفیلیک از قبیل، ارتباط بصری با طبیعت، حضور آب، ریسک/خطر، طبق عملکرد لحظه ای کودک بر حواس بینایی، شنوایی، عمقی، لامسه و وستیبولار کودکان دو طیف اثربخش است و تأثیر بر حواس منجر به اثربخشی بر تمرکز، گفتار و خلق وخوی کودکان می شود. اما برخی از الگوها از قبیل ابهام و رمزوراز، بازی نور و سایه و تغییرات در سطوح بر کودکان اثر مثبتی نداشته و اتخاذ الگوها بایست به گونه ای صورت گیرد که یک زون درمانی با دیگر زون ها تداخل حسی نداشته باشند، در غیر این صورت ادراک حسی کودک مختل شده و تمرکز بر درمان مختل می شود. نتایج تحقیق حاکی از آن است که به دلیل اثربخشی متفاوت محرک های حسی بر کودکان مبتلا به اتیسم نمی توان الگوهای مناسب انسان های عادی از جمله الگوهای منظر بیوفیلیک را عیناً به الگوهای منظردرمانی کودکان مبتلا تعمیم داد. بلکه ابتدا بایست راهبردها و راهکارهای اتخاذی آزمون شده و سپس الگوهای منظردرمانی مناسب کودکان مبتلا تدوین شود. در نتیجه طراحی فضا، محیط و منظر مناسب کودکان اوتیسم در برخی موارد متفاوت از منظر مناسب کودکان غیر مبتلاست و کودکان مبتلا نیازمند فضای مناسب خود هستند.
خوانش منظرین روستا، شرط لازم توسعه مکان محور؛ نمونه موردی روستای درب گنبد شهرستان کوهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۶
24 - 35
منظر روستایی به عنوان پدیده ای حاصل تعامل انسان با محیط را می توان نتیجه سیر اندیشه ساکنین و متأثر از عوامل فرهنگی و کالبدی روستا دانست. خوانش منظرین شرط لازم فهم کلی در راستای توسعه مکانمند روستا منطبق بر مؤلفه های مکانی و هستی آن است. این نوشتار با رویکردی کل نگر، براساس مشاهدات میدانی و انطباق آنها با منابع کتابخانه ای، مدلی از خوانش منظر بر مبنای مفهوم مکان ارائه کرده است. در این راستا طی مطالعه موردی روستای درب گنبد، بر اساس الگویی شامل سه مرحله منظر آن را مورد خوانش قرار داده است: نخست بررسی آثار روشنفکری همچون سفرنامه ها، اسناد و کتب تاریخی که تصویری کلی نسیت به عناصر منظر و ساختارهای آن را در اختیار خواننده قرار می دهند. دوم بررسی و شناخت هسته، مرکز و علت شکل گیری روستا به منظور درک علت هستی شناسانه و کلی آن. سوم بررسی وجه تسمیه به منظور فهم علت یا علل شکل گیری کلیت شهر. نتیجه گیری پژوهش حاکی از آن است که منظر روستا را حاصل رابطه معنادار بین عناصر رودخانه، دشت (مزارع کشاورزی)، امام زاده و کوه می داند. این عناصر در ارتباط با هم واحد هایی را تشکیل داده اند که این واحدها نیز در ارتباط با یکدیگر کلیت واحدی به نام روستا را پدید آورده است. مدل توسعه روستای درب گنبد در صورتی که روستا را به مثابه یک کل واحد از اجزای تشکیل دهنده خود در نظر بگیرد، به صورت متعادل و پایدار شکل خواهد گرفت. هرگونه مداخله ای درنظام روستا چنانچه با در نظر گرفتن رابطه معنادار بین این عناصر باشد موجب ارتقای منظر روستا مبتنی بر استعدادهای مکانی آن خواهد بود.
ارزیابی سیما و منظر شهر اردبیل با تاکید بر ورودی های شهر
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
866 - 888
حوزه های تخصصی:
ورودی شهر به عنوان یکی از مهم ترین ارکان سیما و منظر شهری می باشد اما هم اکنون شاهد شهرهایی هستیم که اثری از یک فضای ورودی، با خصوصیات مطلوبی که که بای د داش ته باشد دیده نمی شود. شهراردبیل نیز در زمره آنها قرار می گیرد علی رغم اینکه این شهر از جمله شهرهای تاریخی می باشد که در تمام اوقات سال پذیرای هزاران گردشگر و شهروند است. اما نابه سامانی ها و نارسایی های متعددی در سیما و منظور ورودی های این شهر نمایان است که قابل اغماض نیست. در این راستا هدف پژوهش حاضر ارزیابی سیما و منظر شهراردبیل با تاکید بر ورودی های شهر می باشد بدین منظور از روش توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی استفاده گردید. در این خصوص جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و از آزمون t تک نمونه ای بهره برده شده است. جامعه آماری پژوهش افراد ساکن در ورودی های شهراردبیل بوده است. یافته های پژوهش نشان داد ﻣیانگین بعد عینی ﺑﻪ ﺗﻔکیک ﻫﺮ یک از ورودی های مورد مطالعه حاکی از آن است ورودی تبریز- اردبیل نسبت به سایر ورودی ها در وضعیت نسبتا مطلوب و ورودی میدان ایثار در وﺿﻌیﺖ ﻧﺎﻣﻄﻠﻮب قرار دارد. در خصوص بعد ادراکی- ذهنی نیز ورودی تبریز- اردبیل وضعیت نسبتا مطلوب دارد و ورودی میدان فاطمیون در وﺿﻌیﺖ ﻧﺎﻣﻄﻠﻮب قرار دارد. در یک نتیجه گیری کلی می توان اذعان نمود به جز ورودی تبریز- اردبیل (میدان بسیج) که در وضعیت نسبتا مطلوب قرار دارد، سایر ورودی های هدف در هر دو بعد عینی و ادراکی- ذهنی میانگین کمتر از حد متوسط (3) کسب کرده اند که وضعیت نامطلوب آنها را توجیه می نماید. لذا مدیریت و ساماندهی این ورودی ها از سوی برنامه ریزان و مدیران شهری ضروری می باشد
منظر سرزمینی: تبیین نسبت مفهوم سرزمین با منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۸
48 - 59
حوزه های تخصصی:
منظر و سرزمین مفاهیمی اند که به ارتباط جوامع انسانی با محیط اشاره دارند. علی رغم کاربرد گسترده در پژوهش های مختلف، در برخی از موارد این مفاهیم به شکلی غیر واضح به جای یکدیگر استفاده شده اند که همین امر سبب ایجاد ابهام در نسبت مفهومی و همچنین کاربرد صحیح آن ها در پژوهش های علمی شده است. با درنظرگرفتن این مسئله، این پژوهش درنظر دارد با مطالعه مفاهیم منظر و سرزمین به تبیین نسبت این دو مفهوم به منظور استفاده صحیح از آن ها در پژوهش های آتی بپردازد. برهمین مبنا، این پژوهش به این سؤال ها پاسخ می دهد که چه تفاسیری از مفاهیم منظر و سرزمین در میان پژوهش ها مختلف وجود دارد؟ و براساس این تفاسیر چه ارتباط مفهومی بین مفاهیم منظر و سرزمین قابل تصور است؟ این پژوهش از نوع کیفی است و روش جمع آوری داده در آن مبتنی بر روش کتابخانه ای و جست و جو در پایگاه های داده داخلی و خارجی است که براساس بهره گیری از روش تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. یافته های این پژوهش نشان می دهد، سرزمین ذاتاً یک منظر است و می توان آن را گونه ای از منظر دانست و تحت عنوان «منظر سرزمینی» مفهوم پردازی کرد؛ با این حال، این گونه منظر بزرگ مقیاس خود برآمده از مجموعه ای از واحدهای منظرین (منظرهای خرد) است که ادراک آن ها در کنار هم کلیت سرزمین و هویت آن را تشخص می بخشد. علاوه بر این، «منظر سرزمینی» به مفهومی متفاوت از «سیمای سرزمین» یا «آمایش سرزمین» اشاره دارد و بر خلاف آن ها با رویکردی کل نگر، ابعاد عینی-ذهنی سرزمین را مدنظر قرار می دهد و بر این موضوع تأکید دارد که سرزمین یک واحد تاریخی، اجتماعی، اقتصادی، قومی و فرهنگی، اکولوژیک و ... است که مجموعه ای از صفات اساسی هویت دهنده وحدت بخش را در یک پهنه جغرافیایی سبب می شود.
زیبایی شناسی منظر بر اساس شعر توصیفی دوره غزنوی، ۳۸۰- ۴۳۲ق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
129 - 149
حوزه های تخصصی:
برای درک بهتر منظر و شناخت زیبایی های آن لازم است آن را از زوایای گوناگون و درعین حال متنوع مطالعه کنیم. بررسی ها نشان می دهد که عمده پژوهش های پیشین در باب زیبایی شناسی منظر، یا برگرفته از مطالعات غیرایرانی و لذا بی ارتباط با منابع اولیه هستند و یا به رویکردهای برآمده از سده های میانه و متأخرتر معطوف اند. این مسئله درک ما را از زیبایی منظر فرومی کاهد. برای مثال محدود کردن موضوع زیبایی شناسی منظر به جنبه های صرفاً آسمانی و تأکید بر زیبایی ماورایی ممکن است ادراک وجوه ملموس تر این مقوله را مخدوش نماید. بنابراین، شناخت زیبایی منظر ازطریق عناصر ملموس می تواند به فهم عمیق تر آن کمک نماید. شعر توصیفی فارسی در بازه زمانی 380 432ق به منظر و توصیف زیبایی های آن پرداخته است. بنابراین، می توان از آن به عنوان مرجعی برای پاسخ گویی به این پرسش بهره برد که رویکرد ایرانی به زیبایی منظر دست کم در آن دوره چگونه بوده است؟ برای پیشبرد تحقیق، اشعار عنصری بلخی، فرخی سیستانی و منوچهری دامغانی به عنوان سه شاعر دربار غزنوی بررسی شده و نمونه های مطالعاتی از میان آن ها انتخاب شده است. در ادامه تلاش شده است تا ضمن تفسیر اشعار منتخب، تصویری از منظر پیشِ رو یا منظر ذهنیِ شاعر بازسازی شود. مقایسه تصویرهای بازسازی شده و همچنین نوع ادراک و توصیف شاعران یادشده با یکدیگر، رویکردهای زیبایی شناسی منظر در دوره منتخب را آشکار می کند. این مطالعه که با نگاهی سوبژکتیو به زیبایی منظر در بازه زمانی یادشده صورت گرفته، مبین یک زیبایی شناسی معطوف و متمرکز بر ابعاد مادی و زمینی است . درعین حال و با وجود برخی شباهت ها، رویکردهای سه شاعر منتخب به زیبایی و ادراک آن تفاوت های چشمگیری با یکدیگر دارند. تفاوت ها عمدتاً ناشی از نگاه ساختارگرا و سلسله مراتبی عنصری در برابر رویکرد پویا و مبتنی بر لذت فرخی و همچنین توجه منوچهری به فرایندهای طبیعی و جاری در منظر و اهمیت بُعد زمان است.