مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
ابن خلدون
حوزههای تخصصی:
سده های نخستین در تمدن اسلامی، تجربه ای موفق در زمینهٔ علم بومی و به همین اعتبار دینی بود. این علم دست کم دو ویژگی داشت: اولاً از چارچوبی استدلالی برای بیان اسلامی بودن خود برخوردار بود، و ثانیاً اسلامی بودن آن واجد نوعی خودانگیختگی ذاتی بود. متفکران سده های طلایی در تمدن اسلامی، از قرن سوم تا هفتم و حتی ابن خلدون در قرن هشتم، از دیگر اشکال تمدنی آگاهی کاملی نداشتند؛ به همین دلیل علوم آنان ضرورتاً رنگ و بوی اسلامی داشت. از میان متفکران اسلامی، فارابی در دستهٔ حکما و ابن خلدون در دستهٔ اشاعره علومی عرضه کردند که در همهٔ حوزه های انسان شناسی و هستی شناسی و معرفت شناسی، وجهی دینی دارد. در مقالهٔ حاضر هدف ما بررسی یکی از مفردات اندیشهٔ فارابی و ابن خلدون است که توجه بسیاری از متفکران مسلمان را به خود جلب کرده است. پرسش اساسی مقاله این خواهد بود که چه تفاوتی میان انسان شناسی فارابی و ابن خلدون وجود دارد، و آیای با در نظر داشتن این تفاوت و با توجه به مبانی مشترک اندیشهٔ این دو متفکر، ساخت علمی تألیفی ممکن است؟ برای این منظور، روش مقایسه ای را به کار می گیریم و مقدمه ای در زمینهٔ دشواری های اخذ علوم سخت از سوی حکما و سازش آنان با این علوم ذکر می کنیم. سپس با بررسی اندیشهٔ فارابی و ابن خلدون، تلاش خواهیم کرد بر ساحت هایی از تفاوت های انسان شناسی این دو متفکر نظر بیفکنیم.
تعامل پویایی جمعیت و توسعه از دیدگاه ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن خلدون، به عنوان سرشناس ترین متفکر اجتماعی مسلمان، نقش مهمی در شکل گیری آرا و نظریه های جمعیتی دوران ماقبل مدرن داشته است. وی مباحث و دیدگاه های مهمی را درباره تعامل جمعیت و توسعه مطرح کرده است. ازاین رو، در مقاله حاضر ضمن مروری بر آرای جمعیت شناختی ابن خلدون، رویکرد وی درباره تعامل جمعیت و توسعه، بررسی شده است. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، ابن خلدون ضمن معرفی ابعاد و مؤلفه های رشد جمعیت و گذار جمعیتی در بستر توسعه، بر تعامل پویا بین جمعیت و توسعه تأکید داشته است. همچنین، از دیدگاه ابن خلدون تأثیر مثبت یا منفی رشد جمعیت بر توسعه و رفاه، به ساختار و کیفیت جمعیت و نیز شرایط ساختاری جامعه بستگی دارد. از این رو، نظریه ابن خلدون درباره توسعه، مبتنی بر نظریه جمعیت شناختی وی است. همچنین، ابن خلدون دیدگاهی چندبعدی در تحلیل رابطه جمعیت و توسعه داشته و نحوه و سازوکار شکل گیری این رابطه و خروجی آن را در ارتباط با مجموعه ای از شرایط پیرامونی تبیین کرده است.
مفهوم عدالت از منظر فارابی و ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدالت از مفاهیم بنیادی در دین اسلام است که متفکران بی شماری به آن توجه کرده و تعابیر مختلفی از آن ارائه داده اند. هدف پژوهش حاضر این است که با بررسی اسنادی مبتنی بر روش تحلیل محتوای کیفی به مطالعه مفهوم عدالت از دیدگاه دو اندیشمند مسلمان یعنی فارابی و ابن خلدون بپردازد و در نهایت راه کار آنها در خصوص برخورد با بی عدالتی را بررسی کند. شایان ذکر است که فارابی و ابن خلدون به دو دوره تاریخی متفاوت تعلق دارند و دارای دو نوع نگرش خاص به جامعه، انسان و جامعه طبقاتی هستند و منظور از مقایسه دیدگاه آنها، توجه به اشتراک و اختلاف آنها در کلیت و به نحو اجمال است. به طور کلی، آنها آرای فلسفی خاصی درباره عدالت دارند. با توجه به گستره دیدگاه آنها، گفتمان ایشان در قلمرو گفتمان اسلامی قرار دارد و گاهی رنگ و بوی الهی می دهد. از جمله اینکه دو اندیشمند مذکور، ضمن اینکه عدالت را تحت تأثیر دین و فقه، ملکه نفسانی و ملکه راسخه معرفی می کنند، تحقق عدالت محض را فقط در سایه نبوت و امامت میسر می دانند. ایشان همانند سایر فلاسفه کلاسیک، عدالت را بر حسب سزاواری ها و استحاق می شناسند. فارابی عدالت را حامل امنیت می داند که از طریق قانون تأمین می شود و نظریه عدالت او با مسئله ثبوت حق و ضرورت حمایت از این حق توسط حکومت تکمیل می شود. از دیدگاه ابن خلدون نیز عدالت اجتماعی به معنای تأمین مصلحت عمومی و مبنای تأمین عمران و امنیت است.
تبیین امور واقع از منظر ابن خلدون (نگاهی نو به مقدمه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم عمران ابن خلدون برپایه روش شناسی خاصی بنا نهاده شده است که فهم این نحوه تببینی گام مهمی در زمینه فهم منطق خلدون و متعاقب آن فهم پدیده های است که او قصد تبیین آنها را دارد. مقاله حاضر قصد بررسی نحوه تبیین وقایع توسط خلدون را دارد. روش تحقیق در این پژوهش از نوع روش اسنادی است. یافته های تحقیق نشان می دهد که رویکرد تببینی ابن خلدون در تبیین امور واقع با رویکرد علمی متعارف امروزی که همان رویکرد قانون مدار یا نوموتتیک است، همخوانی دارد. از منظر روش شناسی نتایج بیانگر این امر است که تجربه ی خلدونی اشاره به تجریه مکرر در تاریخ دارد، به عبارتی همان ساختارهای رویکرد ساختارگرایی هستند که نتایج مشخص تکرار شونده ای را به دنبال خود دارند. از دید هستی شناسی نیز ابن خلدون فرض واقعیت بیرونی و مستقل از ذهن را به رسمیت می شناسد.
تحلیل عوامل جامعه شناختی مؤثر بر تحولات توسعه ایران عصر پهلوی دوم با تأکید بر دیدگاه ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی شد، با رویکرد ابن خلدون، موانع توسعه در دوران پهلوی دوم مورد تبیین قرار گیرد. از نگاه ابن خلدون، عواملی ازجمله مردم، مقامات سیاسی، باورها، ثروت یا ذخیره منابع، توسعه و عدالت به گونه ای گردشی و مستقل به یکدیگر پیوند دارند، هریک دیگری را تحت تاثیر قرار می دهد و زمینه را برای تحول مثبت یا منفی فراهم می آورد. با توجه به این که در دوران پهلوی دوم برخی از مولفه ها مثل ثروت که عبارت بود از پول نفت و کمک های خارجی به عنوان عناصر سازنده، قابلیت تاثیرگذاری مثبتی بر توسعه را دارا بود، اما، این عوامل باعث وابستگی بیشتر عناصر رسمی به دولت شد و آنها به جای تاثیر گذار بودند، تابع نظام سیاسی شدند و گروه های غیر رسمی وظایف آنها را انجام می دادند و مهم ترین اثرات سلطه گروه های غیر رسمی، به وجود آمدن زمینه بی اعتنایی به نظم و قانون است. که زمینه برای دوری از تحول مثبت فراهم می شود. و از سوی دیگر بهبود وضعیت پولی، زمینه را برای مستبد شدن محمدرضاشاه در اواخر دوران حکومت او فراهم آورد . این در حالی است که، دولت خوب ازنظر ابن خلدون نه به صورت یک دولت مداخله گر و نه یک دولت دیکتاتوری تصور می شود. پس تاثیری که متغیرهای پیشتاز در توسعه در دیگر متغیرها داشته اند، تاثیر منفی بوده است، نه تأثیر گردشی در راستای توسعه.
بررسی پدیده جنگ از منظر ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متفکران مسلمان عمدتا از منظر فقهی-کلامی به پدیده جنگ نگریسته اند، به نظر می رسد ابن خلدون نخستین متفکران مسلمان است که از منطر جامعه شناسی-انسان شناسی به پدیده جنگ می نگرد. مقاله حاضر این پرسش ها را طرح می کند: 1- ابن خلدون چه تبیینی از جنگ ارائه می دهد؟ 2-مهمترین عوامل جامعه شناسی-انسان شناسی آغاز گر و پایان بخش جنگ از منظر ابن خلدون چه می باشد؟3) از منظر وی چه عواملی بر نتیجه جنگ تاثیر گذارند؟ یافته های این تحقیق نشان می دهد ابن خلدون جنگ را پدیده ای طبیعی در مناسبات انسانی می داند. وی بر اساس بدوی یا مدنی بودن، جنگ ها را به مشروع و نامشروع تقسیم می نماید؛ از منظر ابن خلدون جنگ هایی که بر ارزش های بدوی مبتنی هستند نامشروع اند و جنگ هایی که به یک نظم مدنی منجر می شوند، مشروع قلمداد می شوند. وی مهمترین عوامل جامعه شناسی-انسان شناسی آغاز گر جنگ های نامشروع را زیاده خواهی طبیعی بشر، مبارزه برای قدرت صرف می داند و مهمترین عوامل جامعه شناسی-انسان شناسی آغازگر جنگ های مشروع را حفظ نظم و عصبیت اجتماعی و گسترش باورهای دینی می داند. در عین حال او درباره عوامل جامعه شناسی-انسان شناسی جنگ های مشروع و جنگ های نامشروع به عوامل واقع گرایانه (همچون توان نظامی) و عوامل فراواقعی (همچون بخت و اقبال و امور نهانی) توجه می نماید. مقاله حاضر از روش خوانش متن محور بهره می برد.
واکاوی و تحلیل مفهوم «خلقیات» و ابعاد و ویژگی های آن از دیدگاه ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش از چیستی مفهوم خلقیات و منش ملی و ابعاد و ویژگی ها آن و عوامل تأثیرگذار در تکوین شخصیت و خلق و خوی ملت ها و در نتیجه چگونگی تأثیر آن بر سرنوشت جوامع و توسعه یافتگی و توسعه نایافتگی آن ها همواره در مرکز توجه مطالعات حوزه علوم اجتماعی و محققان حوزه جامعه شناسی تاریخی و مردم شناسی بوده است. موضوع این پژوهش بررسی مفهوم خلقیات و ابعاد و ویژگی های آن و چرایی تفاوت خلقی میان ملت ها با یکدیگر از منظر ابن خلدون است. هدف پژوهش واکاوی و تحلیل اندیشه متفکران اجتماعی مسلمان در باب مفهوم خلقیات است. در این پژوهش تلاش شده با اتخاذ رویکردی توصیفی تحلیلی و با استفاده از روش مطالعه اسنادی ضمن رجوع به کتاب «مقدمه» ابن خلدون به بیان دیدگاه او در این رابطه پرداخته شود. از نگاه ابن خلدون، عوامل جغرافیایی و طبیعی، عوامل اجتماعی مانند قوانین و تجربیات زیسته ، ساختارها و مناسبات اجتماعی و نوع تربیت و عوامل اقتصادی و شیوه معیشت نقش مهمی در تکوین شخصیت و شکلگیری خلقیات جوامع مختلف دارد. به نظر می رسد بازخوانی متون اندیشمندان اجتماعی مسلمان و نقد و بررسی روشمند آن به توسعه و بسط دانش علوم اجتماعی و گشوده شدن افق های تازه تر در این حوزه بیانجامد.
علوم اجتماعی اروپامحور و جامعه شناسی ابن خلدون: بررسی دیدگاه انتقادی سید فرید العطاس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن خلدون در مقدمه علم عمران را بنیاد نهاد و بدین سبب اغلب به عنوان بنیان گذار یا دست کم پیشگام جامعه شناسی شناخته شده است؛ اما جامعه شناسی وی بسط نیافته و از او به عنوان نظریه پرداز غفلت شده است. فرید العطاس تداوم اروپامحوری در علوم اجتماعی را مانع توجه به منابع غیر اروپایی نظریه ها و مفاهیم دانسته؛ به طوری که تفکر ابن خلدون را در حاشیه علوم اجتماعی مدرن قرار داده است. طرح اسلامی کردن دانش به عنوان واکنشی به اروپامحوری در جهان اسلام مطرح شد. فرید العطاس این طرح را در بسط جامعه شناسی ابن خلدون به عنوان نمونه ای برای جامعه شناسی دگرواره ناموفق دانسته است. هدف این پژوهش بررسی دیدگاه انتقادی فرید العطاس درباب علوم اجتماعی اروپامحور و نقش آن به مثابه مانع برای بسط جامعه شناسی ابن خلدون است. روش این پژوهش اسنادی است و با مراجعه به آثار فرید العطاس به شیوه توصیفی _ تحلیلی این پرسش ها بررسی شد: فرید العطاس چگونه اروپامحوری را به مثابه مانعی برای بروز نظریه اجتماعی ابن خلدون مطرح می کند؟ چرا فرید العطاس طرح اسلامی کردن دانش را در بسط جامعه شناسی ابن خلدون ناموفق می داند؟ و این که فرید العطاس فراهم آوردن چه شرایطی را برای بسط جامعه شناسی ابن خلدون لازم می داند؟ بنابر یافته های پژوهش فرید العطاس هم مخالف علوم اجتماعی اروپامحور است و هم خصم آن یعنی طرح اسلامی کردن دانش را مکفی نداسته است؛ لذا جامعه شناسی ابن خلدون در جریان اصلی جامعه شناسی و نیز در علوم اجتماعی اسلامی توفیقی نیافته است. بدین روی فرید العطاس پیشنهاداتی برای ورود ابن خلدون به جریان اصلی جامعه شناسی و بسط جامعه شناسی نو _ ابن خلدونی ارائه داده است.
دیدگاه ابن خلدون درباره نقش عصبیّت و دین در تمدن اسلامی
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی دیدگاه ابن خلدون به تأثیر عصبیت و دین اسلام در شکل گیری و انحطاط تمدن اسلامی می پردازد.با توجه به اینکه دین اسلام در بستر عصبیت عربی ظهور کرده، لذا این سوال مطرح است که در تحلیل تمدنی ابن خلدون، دین اسلام چه مواجهه ای با عصبیت عربی داشته است و در فرایند تاریخی تمدن اسلامی، عصبیت و دین اسلام چه تأثیری بر شکل گیری و بعد انحطاط آن داشته اند؟ در پاسخ به این سوال،به عنوان فرضیه می توان گفت که دین اسلام با تعدیل عصبیت عربی،امکان تمدن سازی را فراهم نموده و با بازگشت قبیله گرایی و عصبیت صرف قبیله ای، تمدن اسلامی رو به انحطاط رفته است.یافته های این پژوهش حاکی از این است که از دیدگاه ابن خلدون،تمدن در نقطه عدالت به وجود می آید و وقتی از این نقطه خارج شد، رو به انحطاط می گذارد. از دیدگاه وی،دین اسلام با عطف توجه عصبیّت عربی به حق و راستی، نیروی آن را دو چندان کرد و با تکیه بر نیروی شدید آن به سرعت در کشورهای دیگر توسعه یافت و موجب ایجاد تمدن عظیم اسلامی شد اما بعد از دوره خلفای راشدین، به تدریج با کنار گذاشتن اصول دین اسلام و بازگشت به قبیله گرایی، تمدن اسلامی رو به سوی انحطاط رفت.در مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به تبیین دیدگاه فوق خواهیم پرداخت.
الإفتنان والإفاده فی رسائل ابن خلدون وابن الخطیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال نهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۵
9 - 26
حوزههای تخصصی:
عبدالرحمن ابن خلدون عالم اسلامی ومؤرخ اجتماعی، مفکر عالمی ذاعت شهرته واستفاض صیته لنظریه جلیله استحدثها وأطلق علیها "علم العمران البشری" ولقد اهتم الدارسون فی أنحاء العالم بدراسه نظریته وآثاره المؤلفه نظرا إلی مکانه الاندلس فی العالم الاسلامی وإلی أهمیه دراسه التطورات الاجتماعیه والسیاسیه والحضاریه فیها. الدکتور طه حسین یری بأن التطورات الاجتماعیه والسیاسیه أثر من آثار التطور الفکری والأدبی فدراسه الأدب خاصه أدب العالمین الکبیرین یعطینا صوره حیه عن واقع المجتمع وتطوراته. علی هذا قامت هذه الورقه بدراسه وتحلیل رسائل أرسلها کل من ابن خلدون والوزیر الأدیب ابن الخطیب بعضهم لبعض رغبه للتعریف والتعرّف علی حیاتهما المتقلّبه وآرائهما. إنّهما قد عالجا الأحداث التاریخیه فی ثوب أدبی له تعابیر أدبیه مؤثره. أضف إلی ذلک أنّ هذه الرسائل تدلّ علی افتنان ادبی من قبلهما کما تفید إفادات سیاسیه، وتاریخیه، وعلمیه، وأدبیه.
تاریخ نگاری ابن خلدون در العبر: ویژگی ها و ممیزه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن خلدون مشهورترین مورخ مغربی است که با نگارش العبر، مهمترین اثر تاریخی مغرب اسلامی در قرن هشتم هجری را پدید آورد. این پژوهش پس از بررسی العبر، بدین سوال پاسخ می دهد که، تا چه اندازه اندیشه های ابن خلدون در مقدمه بر العبر تاثیر گذاشت و وجه تمایز العبر با تواریخ عمومیِ مغرب در سده هشتم چیست؟ یافته ها نشان می دهد، ابن خلدون به رغم اتّخاذ رویکرد نقّادانه به تاریخ در مقدمه، نظریات مطرح در آن را در العبر به کار نگرفت و صرفاً به ارجاع خواننده به مقدمه بسنده کرد؛ چه، مؤلّف در العبر در صددِ ارائه تاریخی تحلیلی نبوده و مقدمه را به مثابه ابزاری برای خوانندگان جهت نقد العبر و حوادث تاریخی تألیف کرد؛ این امر، به معنای کاستن از ارزش العبر نیست، بلکه کتاب از نظر نقد و ارزیابی منابعِ خود، تحلیلِ انتقادیِ روایات، اتخاذ شیوه تبارشناختی و بی توجهی به شیوه مرسوم سال شمار، استفاده از سکّه نگاشته ها، طغرانویسی ها، اسناد، مکاتبات و مشاهدات معاصران و توجه به زبانشناسی از تواریخِ عمومیِ مغربِ سده هشتم ممتاز است.
بررسی پدیدارشناسانه فلسفه تاریخ از نظرگاه ابن خلدون و هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
109 - 125
حوزههای تخصصی:
ابن خلدون و هگل به عنوان پایه گذاران «فلسفه ی تاریخ» در عالم اسلام و غرب به شمار می روند، لذا موضوع این پژوهش، توصیفی است در راستای بررسی نحوه ی مواجهه دو اندیشمند، از دو سنت مختلف، با مفهوم فلسفه تاریخ. در این تحقیق با روش مقایسه ای ابتدا ضمن تمرکز بر بنیاد های نظری ابن خلدون در کتاب «مقدمه» که زمینه ا ی نظری برای تامل در باب فلسفه تاریخ فراهم آورده است را بررسی خواهیم نمود، سپس اندیشه هگل، نحوه ی ورود، تبیین و نهایتاً چگونگی شکل گیری فلسفه تاریخ در اندیشه ی او مورد بحث قرار می گیرد. از این روی، سعی بر کشف ذات دو جانب اندیشه، جدای از اینکه مسیر گفتگوی طرفینی را فراهم می آورد، مقایسه را نیز میسر می سازد؛ رهیافتی که به روش مقایسه ی پدیدراشناسانه معروف است. ماحصل این مقایسه، با عنایت بر تمایز های دو اندیشمند، نتایج مشترکی است در باب تاریخ و امر تاریخی، سیاسی و اجتماعی، نگاهی که حکایت از جبر محتوم و ضرورت اجتناب ناپذیر در حرکت تاریخ می نماید.
بررسی تطبیقی جامعه آرمانی در دیدگاه سیاسی اجتماعی ابن سینا و ابن خلدون بر اساس الگوی اسپریگنز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
86 - 107
حوزههای تخصصی:
مقاله در تلاش است تا جامعه آرمانی را در اندیشه سیاسی اجتماعی ابن سینا و ابن خلدون، بر اساس الگوی اسپریگنز بررسی کند. لذا مسئله پژوهشی چنین تدوین شده است که ابن سینا و ابن خلدون بر اساس دیدگاه سیاسی اجتماعی خود، در طرح جامعه آرمانی چگونه می اندیشند؟ به بیانی دیگر، این دو اندیشمند مسلمان، بحران استقرار جامعه آرمانی را چگونه تعلیل یابی کرده و برای برون رفت از آن چه راهکاری ارائه می دهند؟ نوشتار حاضر به روش توصیفی تحلیلی موردی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، به این گزارش دست یافته است که ابن سینا در تلاش برای پیوند بین سیاست و نبوت، بحران را نبود قدرت متمرکز ملی دانسته که فقدان سیاست نبوی و عدم اجرای درست شریعت را در پی داشته است. وی در طرح جامعه آرمانی، بهترین نوع نظام را نظام سیاسی نبوی دانسته که پیامبر یا جانشین او، در رأس امور قرار دارند. آرمان او آشتی بین دین و فلسفه، پیوند سیاست با شریعت و حفظ وحدت جامعه مسلمان از طریق قدرت متمرکز فیلسوف پیامبر است. در واقع طرح جامعه آرمانی در اندیشه سیاسی اجتماعی ابن سینا بر مبنای فطرت الهی انسان و نقش حداکثری دولت در سعادت و رستگاری اتباع در هر دو جهان بنا شده است. در حالی که در آراء ابن خلدون، شکل گیری و بسط حکومت های پهناور و قدرتمند با منشاء اصول دینی و نقش دین و مذهب در طول عمر دولت ها ارتباط دارد. وی دولت را پدیده ای سیال و زوال پذیر می داند که همانند انسان ها دارای عمر طبیعی، از زایش تا مرگ، بوده که در این راستا، علاوه بر عصبیت قبیله ای، عصبیت دینی می تواند قوام بخش دولت ها باشد.
بررسی جامعه شناس بودن ابن خلدون با تاکید بر قواعد روش شناختی امیل دورکیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از نگارش این مقاله، بررسی جامعه شناس بودن یا نبودن ابن خلدون است که علاوه بر روشن کردن یک حقیقت تاریخی، از حیث چیستی علم و روش دستیابی به آن، اسلوب درستی را برای قضاوت در مورد اینگونه مسائل به دست می دهد که از این منظر هم حائز اهمیت است. روش: در این تحقیق با رجوع به نظریات روش شناختی دورکیم، چارچوب مفهومی در تبیین نظری سؤال تحقیق ارائه شده است. ملاکها و معیارهای جامعه شناس بودن (موضوع، روش، سؤالات)، با توجه به این چارچوب مفهومی استخراج و سپس به روش کتابخانه ای در جهت یک تحقیق توصیفی- تحلیلی به طور اکتشافی داده ها را در جهت پاسخگویی به سؤال تحقیق، جمع آوری و به صورت کیفی تجزیه و تحلیل کرده ایم. یافته ها: یافته های تحقیق حاکی از این واقعیتند که سه معیار و ملاکِ جامعه شناس بودن(موضوع، روش و پاسخگویی به سؤالات اساسی مد نظر در علم جامعه شناسی/تغییر و نظم) در مطالعات ابن خلدون موجود است. نتیجه گیری: جامعه شناس بودن ابن خلدون بر اساس معیارهای طراحی شده بر اساس قواعد روش شناختی امیل دورکیم اثبات می شود.
بررسی اندیشه های اقتصادی - اجتماعی ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و بانکداری اسلامی دوره ۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۹
249 - 262
حوزههای تخصصی:
ابن خلدون یکی از متفکرین مسلمان است که چهار قرن قبل از آدام اسمیت، نظریات مختلفی درباره مسائل اقتصادی مطرح کرده است؛ او مسائلی نظیر نظریه درآمد، تولید، مصرف، توزیع، مطلوبیت، ارزش کار، رشد و توسعه، نقش دولت در اقتصاد را با روشی متفاوت مطرح کرده است. از لحاظ تاریخی او مستحق تر است که " پدر علم اقتصاد" شناخته شود تا آدام اسمیت. در این مقاله سعی می شود متدلوژی و اندیشه های اقتصادی او به زبانی ساده مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد.
بررسی مقایسه ای مفهوم و جایگاه «حاکمیت» در سامانه نظری ابن خلدون و نوربرت الیاس
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
49 - 71
حوزههای تخصصی:
«حاکمیت»، در زمره مفاهیمی است که همواره در مرکز بحث و تحلیل و اندیشه ورزی مکاتب، متفکرین و نظریه پردازان علوم اجتماعی قرار داشته است. هدف پژوهش پیش رو، بررسی آراء و اندیشه های دو متفکر بزرگ جامعه شناسی از دو سنت نظری اسلامی و غربی یعنی ابن خلدون و نوربرت الیاس، در خصوص پیدایش، پایایی و فروپاشی حاکمیت تمدن ها است که مضامین نظری و یافته های کاربردی ارزشمندی در اختیار علاقه مندان این حوزه نظری و مفهومی قرار می دهد. از این رو پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که «حاکمیت» از حیث مفهومی و عملکردی چه شَان و جایگاهی در اندیشه ابن خلدون و نوربرت الیاس دارد؟ جهت پاسخگویی به پرسش فوق تلاش می گردد با اتکاء به روش مقایسه ای، وجوه تمایز و تشابه این مفهوم در سامانه نظری این دو متفکر شناسایی و دستاوردهای کاربردی آن عرضه گردد. یافته های پژوهش نشان می دهد که هر دو اندیشمند از منظر جامعه شناسی تاریخی، رویکردی «تکوینی» به پدیده ها و تحولات اجتماعی از جمله امر «حاکمیت» و دگردیسی آن دارند و هر دو بر یک قاعده عمومی در مورد حاکمیت پای می فشارند و آن این است که وقتی قلمرو حاکمیتی تا حد زیادی گسترش یافت، به فعال شدن نیروهای گریز از مرکز منجر می شود و آنگاه زمانه زوال و فروپاشی آن حاکمیت آغاز می گردد. پژوهش از نوع مطالعات بنیادی نظری، روش تحلیل آن، روش مقایسه ای و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای (کتب و مقالات تخصصی) انجام گرفته است.
افق گشایی ابن خلدون برای گذار از تباهی مدنی و انحطاط جوامع اسلامی به مدینه فاضله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
456 - 439
حوزههای تخصصی:
سؤال از انحطاط به ویژه وقتی یک جامعه دورانی از رشد و تعالی را در چند قرن سپری کرده و تمدنی زنده و پویا به ارمغان آورده و سپس از اوج به حضیض رسیده باشد، همواره اذهان اندیشمندان را به خود مشغول می سازد؛ ابن خلدون اندیشمندی است که در دوران انحطاط جامعه اسلامی در قرن هشتم، در پی آسیب شناسی از این انحطاط است و به عنوان جست وجوگری مسئله یاب درصدد ارائه راهکاری برای افق گشایی به سمت مدینه فاضله اسلامی است. ابن خلدون با نگاه ارگانیکی به جامعه، آفات و آسیب های یک جامعه را بررسی و با طرح سیاست عقلی و شرعی، پایداری دولت با وجود عصبیت دینی را تئوریزه می کند؛ این مقاله کنکاشی در تبیین طرح ابن خلدون برای گذار از انحطاط به سوی مدینه فاضله اسلامی و در پی پاسخگویی به این پرسش است که عوامل انحطاط جوامع اسلامی و حرکت به سمت مدینه فاضله اسلامی کدام است؟ روش تحقیق، تحلیل متنی بر اساس چارچوب نظری اسپریگنز است و فرضیه این مقاله این است که از منظر ابن خلدون توجه توأمان به سیاست شرعی و عقلی راه گذار از انحطاط و رسیدن به مدینه فاضله اسلامی است. یافته های این پژوهش نشان می دهد در شرایط امروز که اندیشه سکولاریسم در شیوه حکمرانی گفتمان غالب در اذهان بسیاری شده است، می توان با استناد به دیدگاه های اندیشمندی شناخته شده برای جامعه غرب مجدداً گفتمان پیوند دین و سیاست را در قالب طرح توأمان سیاست شرعی و عقلی برای دستیابی به شیوه حکمرانی مطلوب مبنای اندیشه ورزی قرار داد و در شرایط پست مدرنیته نگاهی نو به جایگاه دین در شیوه اداره جامعه و حکمرانی فرا راه نظریه پردازی های جدید قرار داد.
تحلیل تأثیر شهرگرایی حکومت سامانیان بر روند گسترش علوم طبیعی بر مبنای نظریه عمران ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم و تمدن در اسلام سال ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۹
10 - 42
حوزههای تخصصی:
حکومت سامانیان با گسترش حیات شهری و رشد نهادهای دینی و مدنی در ماوراء النهر و خراسان و نیز با حمایت از دانشمندان و گسترش علوم طبیعی شناخته می شود. به نظر می رسد می توان بین گسترش شهرگرایی در حکومت سامانیان و رشد علوم طبیعی در این دوره رابطه معنا دار برقرار کرد زیرا تحقیقات نشان می دهد شهرهای اسلامی ایرانی به عنوان مراکز تجاری، فرهنگی و آموزشی، نقش مهمی در تحولات علمی دوران اسلامی داشتند. ابن خلدون نیز در بخشی از نظریه عمران که به عوامل مؤثر بر تنوع، رشد و زوال مدنیت در جوامع می پردازد، توضیحی نظری درباره رابطه شهرگرایی و پیامدهای اقتصادی و فرهنگی آن و تاثیرش بر گسترش صنایع، فنون، هنر و علوم طبیعی در شهر ارایه می کند. مساله این مقاله بررسی این رابطه در آن دوران با استفاده از مفاهیم نظریه ابن خلدون است. این نظریه، الگوی تبیینی درون فرهنگی در تمدن اسلامی نیز هست و در مساله و موضوع مقاله مورد توجه محققان قرار نگرفته است. پرسش این است که رابطه گسترش علوم طبیعی و سیاست شهرگرایی حکومت سامانیان را با استفاده از نظریه ابن خلدون چگونه می توان توضیح کرد؟ طبق نظریه عمران ابن خلدون دولت ها با کسب قدرت، شهرها را می سازند و با ایجاد امنیت برای حیات شهری، ثروت و رفاه و فراغت در شهرها گسترش می یابد. در نتیجه حمایت از صنایع و فنون و علوم طبیعی در پاسخ به میل به تجمل در مدنیت شهری، با تاسیس و گسترش نهادهای علمی و آموزشی رشد می کند و این وضعیت نیز در رشد علوم طبیعی نقش دارد. دستاورد مقاله نشان می دهد این مدل تبیینی ابن خلدون، رابطه توسعه شهرگرایی سامانیان و گسترش علوم طبیعیر آن دوران را توضیح می دهد.