مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
نوربرت الیاس
حوزه های تخصصی:
عصر متمدن کنونی برای عدم اعمال خشونت بر دیگری، محدودیت ها و به یک معنا خشونت های بسیاری را در قالب اداب و قواعد رفتاری بر بدن تحمیل میکند. به نظر نوربرت الیاس، در عصر جدید، بشر دائماً خود را کنترل میکند و تحت انضباط قرار میدهد. بر اساس این چارچوب تئوریک، خشونت در فوتبال را می توان به مثابه نوعی محل زندگی جسمانی در نظر گرفت. محلی برای تجلی و ظهور رفتارها و خشونت هایی که به طور معمول مجاز شمرده نمی شوند.
نوربرت الیاس بنیانگذار جامعهشناسی فرآیند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوربرت الیاس با تأکید بر ضرورت توجه به نسبی بودن تأثیر عوامل مختلف در صورتبندیها و فرایندهای اجتماعی و نیز توجه به صیرورت تاریخی آنها، پایههای "جامعهشناسی آرایشی" یا به تعبیری دیگر از خود او، "جامعهشناسی فرایند" را مستحکم ساخته است. در واقع هنر اصلی الیاس ایجاد سنتز یا ترکیبی مناسب از آثار کنت، دورکیم و وبر است. او بر آن است که آدمیان را باید در تعامل و وابستگی متقابل به یکدیگر مورد شناسایی قرار داد. زندگی انسانها وابسته به آرایشهای مختلفی است که روابط آنها با یکدیگر، آن را شکل میدهد. این آرایشها مدام در حال تغییرند و در جریان این تغییر، با شیوههای متنوعی نظم پیدا میکنند. بنابراین، برای شناخت صحیح و دقیق رویدادهای اجتماعی باید فرایند و ماهیت آرایشهای موجود را به خوبی درک کنیم او زندگی اجتماعی را به یک بازی تشبیه میکند که هر یک از حرکتهای بازیکنان فقط با شناخت آرایش تیمی و حرکتهای قبلی امکانپذیر خواهد بود. پس مفهوم آرایش ناظر بر شبکههای متداخل و به هم پیوستهای است که کنش افراد را به یکدیگر میپیوندد و آنان را هم به انجام کارهایی قادر میسازد و هم از انجام کارهایی باز میدارد. حتی گروههای متخاصم نیز با یکدیگر روابط و در نتیجه بر یکدیگر تأثیرات متقابلی دارند. محور این آرایشهای متغیر، نوعی تعادل قدرت متحرک است که گاه به این سو و گاه به آن سو میرود. قدرت عامل توانایی بخش و در عین حال، محدود کنندهای است که بر روابط انسانی حاکم است. بهنظر میرسد که آشنایی با مبانی، ساختار و ساز و کارهای جامعهشناسی آرایشی گذشته از جنبه نظری آن، میتواند ما را در شناخت ماهیت آرایشهای اجتماعی موجود و تحولات گوناگون و پرشتاب پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به ویژه سالهای اخیر بهعنوان یکی از عوامل زمینهساز آینده، مدد دهد.
نزاکت، جامه و خانه ی نخبگان در آغاز پیوستن به مُدرنیته؛ بررسی تطبیقی ایران قاجاری و ژاپن مِی جی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
139 - 172
حوزه های تخصصی:
پیامد مواجهه جوامع قاجار و مِی جی با تمدن غرب در سده نوزدهم، تکوین قالب های فرهنگی دوگانه و التقاطی متشکل از عناصر بومی و فرنگی بود. نخبگان این جوامع نیز مبتنی بر دریافت خود از ویژگی های فرد مُدرن، تلاش کردند تا با نمایش نمادهای تمدن جدید در زندگی روزمره، رفتار مُتمدنانه ای در حوزه عمومی از خود به نمایش بگذارند. تبدیل هنجارهای مدنی خویشتن داری به کنش مسلط اجتماعی در حوزه عمومی با تکوین دولت های مطلقه غربی و راندن رفتارهای طبیعی و عاطفی به حریم خصوصی، مُراد الیاس از عقلانی شدن فرد در جوامع معاصر غربی بود و او کوشید تا در قالب نظریه «فرایند مُتمدن شدن» پیشینه تاریخی آن را تبیین کند. با توجه به اهمیت تجارب تاریخی، پژوهش حاضر می کوشد تا ذیل پرسش بزرگ تر و دیرینه ای چون علل ناکامی و توفیق ایران و ژاپن در فرایند نوسازی، به این سوال پاسخ دهد که در تعارض میان وجوه جدایی ناپذیر عقلانی و عاطفیِ فرد و تحیُر و تنش های روحی ناشی از آن، نخبگان این جوامع چه راه کاری یافتند؟ با کاربست نظریه الیاس و روش تطبیقی-تاریخی، تلاش شده تا با بررسی و تحلیل اطلاعات تاریخی و سنجش شاخص هایی چون جامه، خانه و ادب ونزاکت در زندگی نخبگان، پناه بردن به حوزه های خصوصی به عنوان راه حل احتمالی برای تسکین فشارها تبیین شود.
بازنمایی مرگ در سینمایی دهه ی شصت و نود هجری در ایران، با تکیه بر نظریه نوربرت الیاس
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره دوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵
25 - 36
پژوهش به روش توصیفی تحلیلی با هدف بررسی تطبیقی بازنمایی مرگ در فاصله ی زمانی سه دهه (دهه ی شصت تا نود) در سینمای ایران و تغییرات محتوایی و بصری آن، و نیز ماهیت انتولوژیک مرگ در سینمای ایران می باشد. مبانی نظری تحقیق متکی بر نظریه ی نوربرت الیاس در باره ی مرگ و تفاوت های آن در دو جامعه ی سنتی و مدرن می باشد. الیاس معتقد است در جوامع سنتی مرگ امری رویت-پذیر بود، اما در جوامع مدرن مرگ پنهان می شود. جامعه ی آماری پژوهش 127 فیلم از دو دهه ی شصت و نود می باشد (تمامی فیلم هایی که مرگ در آن ها اتفاق افتاده است) 43 فیلم مربوط به دهه ی شصت و 84 فیلم مربوط به دهه ی نود می باشد. جامعه ی نمونه به نسبت فیلم های ساخته شده در این دو دهه، 6 فیلم از دهه ی شصت و 12 فیلم از دهه ی نود به صورت تصادفی ساده انتخاب گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که فیلم های دهه ی شصت رویکرد سنتی و پیشامدرن در بازنمایی مرگ اتخاذ کرده اند. رویت پذیربودن مرگ، حضور خانواده در لحظه ی احتضار، آرامش و عدم ترس در وقت جان دادن و پذیرش مرگ، رویکرد غالب در بازنمایی مرگ در این دهه بوده است. نتایج مربوط به دهه ی نود نشان می دهد که بازنمایی مرگ در فیلم ها مبتنی و منطبق با مرگ مدرن است؛ عدم نمایش جسد، ناخوشانیدی و ترس از مرگ، اضطراب ناشی از مرگ، عدم پذیرش و تلاش برای زنده ماندن مهمترین نشانه هایی بارنمایی مرگ در این دهه هستند. بر اساس پژوهش، تغییرات به وجود آمده ناشی از تغییرات اجتماعی و تغییرات فرمی و محتوایی در سینما می باشد.
«نوربرت الیاس»: ورزش و فرآیند متمدن شدن اروپا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به واکاوی اندیشه های «نوربرت الیاس» در زمینه نقش و کارکرد ورزش در تحولات و تغییرات اروپا می پردازد. «الیاس» یکی از پیشقراولان حوزه جامعه شناسی ورزش بر آن است که «ورزش» کلید شناخت جوامع و ابزاری جهت تحلیل فرهنگ و ساختارهای حاکم بر جامعه است. او ورزش را محملی برای خویشتن داری و تعدیل خشونت ها در راستای تغییرات اجتماعی و فرایند متمدن شدن می پنداشت. سؤال اساسی این مطالعه ناظر بر این است که آیا ورزش در تغییرات و تحولات اجتماعی و فرهنگی اروپا در راستای متمدن شدن نقش داشته است؟ در این مقاله از روش تحقیق تاریخی اسنادی و فن کتابخانه جهت گردآوری مطالب استفاده شده، به طوری که نخست به تشریح زندگی و کاربست نظریات اجتماعی این جامعه شناس که در پی ارائه ی الگویی جهت کشف علل تغییر و تحول در رفتار اروپائیان و چگونگی پیدایش تمدن مدرن غرب بوده، پرداخته شده و نقش ورزش و بازی ها در این وادی تبیین شده است. سپس نیم نگاهی به بن مایه های آراء الیاس در جامعه شناسی ورزش انداخته شده و دیدگاه مثبت وی به ورزش و بازی ها مورد واکاوی قرار گرفته است. آن گاه به تحلیل کارکردهای ورزش از چشم انداز وی که ورزش را فراتر از ورزش و یکی از شاخص های تأثیرگذار در تغییرات اروپا می پنداشت، پرداخته شده است. در این مقاله همچنین به تشریح بازی و مدل های آن به عنوان یک فرایند اجتماعی مبادرت شده، زیرا که الیاس، جهان را به یک بازی بزرگ تشبیه کرده و بر آن بود که بازی و مدل های آن ناظر بر حیات اجتماعی و تشکیل دهنده ی روابط انسانی و موتور تحرکه تغییرات اجتماعی هستند. سرانجام در بخش پایانی این نوشتار، سیر تحول این پدیده و روند دگردیسی آن از بازی های سنتی و خشن به ورزش های مدرن و صلح آمیز مورد تحلیل قرار گرفته است. فرایندی که در آن ورزش بر الگوهای رفتاری اروپائیان تأثیر گذاشته و فرایند «ورزشی شدن» را در جامعه فراگیر کرده تا بستر را برای ایجاد تغییرات و تحولات و گسترش تمدن اروپا فراهم نماید.
بررسی تلفیق در جامعه شناسی فرآیندی نوربرت الیاس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تلفیق در نظریه اجتماعی نقش عمده ای در خلق مفاهیم و بسط چشم اندازهای نوین دارد. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تلفیق در جامعه شناسی فرآیندی نوربرت الیاس با بهره گیری از روش نظری-تحلیلی است. نتایج پژوهش حاکی از آن است الیاس در جامعه شناسی فرآیندی خود به سوی یک حوزه نظری و روشی فرآیندگرا حرکت کرده و در کارش تلفیقی از نوع نظری و روشی منعکس است. وی با ذکر مصادیقی از سطوح خُرد و کلان، یعنی مفهوم انسان باز و پیکربندی مدعی است که تمایز میان دو مفهوم عاملیت و ساختار را حل کرده است؛ چراکه برخلاف عاملیت و ساختار که در دو قطب مجزا قرار گرفته اند، مفاهیم او در یک پیوستار واحد هستند که امکان تفکیک و مرزبندی بین آن ها وجود ندارد. هم چنین الیاس با تلفیق روشی در آثارش، می تواند الهام بخش بحث روش شناختی مدرن باشد، زیرا وی از داده های مختلف و چندزوایه ای استفاده کرده است؛ لذا با توجه به توسعه چارچوبی برای یک روش فرآیندگرا، می توان وی را به عنوان یکی از طرف داران اولیه تحقیقات روش آمیخته درنظر گرفت. با وجود انتقاداتی که به نظریه الیاس وارد شده، اما کلیت کار او قابل دفاع است و آن چه او را در جایگاهی متفاوت، بلکه ممتاز می نشاند، رهیافت منحصربه فرد اوست با یک فرآورده ای نظری-تجربی، که با فراتر رفتن از تحلیل مفهومی صرف، موفق ترین طرح تلفیقی در حوزه نظری و روشی در سنت جامعه شناسی اروپایی را ارائه می دهد.
بررسی مقایسه ای مفهوم و جایگاه «حاکمیت» در سامانه نظری ابن خلدون و نوربرت الیاس
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
49 - 71
حوزه های تخصصی:
«حاکمیت»، در زمره مفاهیمی است که همواره در مرکز بحث و تحلیل و اندیشه ورزی مکاتب، متفکرین و نظریه پردازان علوم اجتماعی قرار داشته است. هدف پژوهش پیش رو، بررسی آراء و اندیشه های دو متفکر بزرگ جامعه شناسی از دو سنت نظری اسلامی و غربی یعنی ابن خلدون و نوربرت الیاس، در خصوص پیدایش، پایایی و فروپاشی حاکمیت تمدن ها است که مضامین نظری و یافته های کاربردی ارزشمندی در اختیار علاقه مندان این حوزه نظری و مفهومی قرار می دهد. از این رو پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که «حاکمیت» از حیث مفهومی و عملکردی چه شَان و جایگاهی در اندیشه ابن خلدون و نوربرت الیاس دارد؟ جهت پاسخگویی به پرسش فوق تلاش می گردد با اتکاء به روش مقایسه ای، وجوه تمایز و تشابه این مفهوم در سامانه نظری این دو متفکر شناسایی و دستاوردهای کاربردی آن عرضه گردد. یافته های پژوهش نشان می دهد که هر دو اندیشمند از منظر جامعه شناسی تاریخی، رویکردی «تکوینی» به پدیده ها و تحولات اجتماعی از جمله امر «حاکمیت» و دگردیسی آن دارند و هر دو بر یک قاعده عمومی در مورد حاکمیت پای می فشارند و آن این است که وقتی قلمرو حاکمیتی تا حد زیادی گسترش یافت، به فعال شدن نیروهای گریز از مرکز منجر می شود و آنگاه زمانه زوال و فروپاشی آن حاکمیت آغاز می گردد. پژوهش از نوع مطالعات بنیادی نظری، روش تحلیل آن، روش مقایسه ای و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای (کتب و مقالات تخصصی) انجام گرفته است.