مطالب مرتبط با کلیدواژه

اسلامی کردن دانش


۱.

سناریو های تکوین علم اجتماعی اسلامی: امکان/امتناع(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: علوم اجتماعی بومی کردن اسلامی کردن علوم اجتماعی اسلامی کردن دانش

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی نظری نظریه های متاخر در جامعه شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی دین
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی علم و معرفت و تکنولوژی
تعداد بازدید : ۱۱۱۰ تعداد دانلود : ۶۹۷
این مقاله، صرفاً به عنوان یک موضع نظری معرفتی ( و نه رتوریک سیاسی ایدئولوژیک) به سناریوهای تکوین یک علم اجتماعی اسلامی ( امکان/امتناع) می پردازد. براساس استدلال هایی مبتنی بر معرفت شناسی و منطق رشد علمی، این مقاله درصدد است نشان دهد که شکل گیری یک علم اجتماعی اسلامی هم «ممکن» است و هم «ممتنع»، اما امتناع از تکوین یک علم اجتماعی اسلامی بیشتر از نوع «عملی» است تا «ذاتی». امتناع عملی بیش از هر چیز ناشی از طرح علم اجتماعی دینی در چشم اندازی کاملاً محدود از علم و رشد عملی است. بنابراین، امتناع «در عمل» به موانعی مانند زمان بری، کافی نبودن دانش دینی در همه عرصه ها، توجه نکردن به دیگر سرچشمه های معرفت، استریل کردن متافیزیکی، عدم اتکای به عقل و بافت زدایی دانش اجتماعی اشاره دارد. نوع دیگری از امتناع نیز متصور است؛ یعنی ممکن است بیشتر به خاطر انعطاف ناپذیری مدل علم شناسی فلسفی باشد که بر مبنای آن نمی توان معرفت علمی را به هر اندازه و به هرطور با هر سلیقه سازگار کرد. تو گویی توصیه به احتراز از رفتن به سمت تکوین علم اجتماعی اسلامی می خواهد نشان دهد که ادعای هر علم اجتماعی نو پدید ( از جمله علم اجتماعی اسلامی) باید ادعایی متکی به «اجتماعیت» ( عرفی بودن) و «علمیت» (معرفتی بودن) باشد و این میسّر نیست مگر تن دادن به همان قواعد علم شناسیِِِِ فلسفی و معرفت شناسیِِِِ علمی بر پیشینة ساخته شده قبلی. باری در مقاله حاضر تلاش شده است تا با طرح چشم اندازی گسترده تر و قرار دادن مفهوم علم اجتماعی اسلامی در مدلی پویا از علم شناسی فلسفی و الگوی رشد علمی (مدل پویای تولید علم) تصویری پویا از علم اجتماعی دینی تصویر شود. این تصویر نیز مانند هرگونه معرفتی دستخوش تغییر و تحول خواهد بود و پیامش آن است که تلاش های نظری ما برای تعریف رابطه دین و علم و رشد نظریه های اجتماعی دینی (اسلامی) جریانی بی پایان خواهد بود. نمی توان یک بار و برای همیشه آن را تعریف کرد و کار را تمام شده پنداشت. خود این تعریف و بازتعریف ها نیز بخشی از علم اجتماعی دینی خواهد بود.
۲.

بسوی انبساط مفهومی از برنامه درسی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسلامی کردن دانش نظریه نظریه پردازی برنامه درسی مطالعات برنامه درسی برنامه درسی اسلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۰ تعداد دانلود : ۳۲۲
"برنامه درسی اسلامی" یکی از مفاهیم و عرصه های نوظهور در حوزه مطالعات برنامه درسی است که دستور کار خود را به اسلامی کردن برنامه درسی بر اساس جهان بینی توحیدی اختصاص داده است. البته تاکنون مفهوم نظری روشن و قابل دفاعی از ماهیت برنامه درسی اسلامی و حدودوثغور آن عرضه نشده است. هدف این نوشتار، ارائه ایده و طرح نظری اولیه در باب برنامه درسی اسلامی و قلمرو آن است. برای نیل به این منظور، در این پژوهش محتوای آثار مطرح شده موجود در زمینه برنامه درسی اسلامی در سه مرحله توصیف، تحلیل و نقد شده است. در مرحله اول، بعد از شناسایی تک تک آثار منتشرشده در این زمینه، منظور نویسنده از برنامه درسی اسلامی و این که نویسنده به دنبال اسلامی کردن چه بُعدیا ابعادی از ابعاد معرفتی برنامه درسی بوده است، بررسی شده است. در مرحله دوم، نوع تلاش مولف –نظریه پردازی یا کاربست نظریه های متعارف غربی- در این آثار تحلیل شده است و در مرحله سوم، این آثار از حیث محتوا و کیفیت مفهوم پردازی نقد شده اند. نتایج بررسی وضعیت موجود، حاکی از وجود دو جریان اصلی نسبت به برنامه درسی اسلامی است: گرانبار کردن محتوای برنامه های درسی از ارزش های اسلامی مبتنی بر مبانی نظری دانش طراحی و تدوین برنامه درسی متعارف و موجود غربی، و برنامه درسی اسلامی به مثابه یک نظریه کلان فلسفی- ارزشی. با عنایت به ناکارآمدی، محدودنگری و غفلت از ابعاد مختلف معرفتی حوزه برنامه درسی اسلامی، پژوهش حاضر سعی دارد در قالب جریان سوم و به عنوان بدیل دو جریان قبلی، توجه صاحب نظران را به تولید دانش برنامه درسی اسلامی از طریق توسعه مباحث نظری در همه ابعاد معرفتی جلب کند. بی تردید مشارکت در گسترش دانش برنامه درسی اسلامی مستلزم روی آوردن به نظریه پردازی، به مثابه تنها شاهراه خلق دانش نو است.  
۳.

علوم اجتماعی اروپامحور و جامعه شناسی ابن خلدون: بررسی دیدگاه انتقادی سید فرید العطاس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابن خلدون فرید العطاس مقدمه جامعه شناسی مدرن اروپامحوری اسلامی کردن دانش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۱ تعداد دانلود : ۱۷۳
ابن خلدون در مقدمه علم عمران را بنیاد نهاد و بدین سبب اغلب به عنوان بنیان گذار یا دست کم پیشگام جامعه شناسی شناخته شده است؛ اما جامعه شناسی وی بسط نیافته و از او به عنوان نظریه پرداز غفلت شده است. فرید العطاس تداوم اروپامحوری در علوم اجتماعی را مانع توجه به منابع غیر اروپایی نظریه ها و مفاهیم دانسته؛ به طوری که تفکر ابن خلدون را در حاشیه علوم اجتماعی مدرن قرار داده است. طرح اسلامی کردن دانش به عنوان واکنشی به اروپامحوری در جهان اسلام مطرح شد. فرید العطاس این طرح را در بسط جامعه شناسی ابن خلدون به عنوان نمونه ای برای جامعه شناسی دگرواره ناموفق دانسته است. هدف این پژوهش بررسی دیدگاه انتقادی فرید العطاس درباب علوم اجتماعی اروپامحور و نقش آن به مثابه مانع برای بسط جامعه شناسی ابن خلدون است. روش این پژوهش اسنادی است و با مراجعه به آثار فرید العطاس به شیوه توصیفی _ تحلیلی این پرسش ها بررسی شد: فرید العطاس چگونه اروپامحوری را به مثابه مانعی برای بروز نظریه اجتماعی ابن خلدون مطرح می کند؟ چرا فرید العطاس طرح اسلامی کردن دانش را در بسط جامعه شناسی ابن خلدون ناموفق می داند؟ و این که فرید العطاس فراهم آوردن چه شرایطی را برای بسط جامعه شناسی ابن خلدون لازم می داند؟ بنابر یافته های پژوهش فرید العطاس هم مخالف علوم اجتماعی اروپامحور است و هم خصم آن یعنی طرح اسلامی کردن دانش را مکفی نداسته است؛ لذا جامعه شناسی ابن خلدون در جریان اصلی جامعه شناسی و نیز در علوم اجتماعی اسلامی توفیقی نیافته است. بدین روی فرید العطاس پیشنهاداتی برای ورود ابن خلدون به جریان اصلی جامعه شناسی و بسط جامعه شناسی نو _ ابن خلدونی ارائه داده است.