مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
ابن خلدون
منبع:
مطالعات سبک شناختی قرآن کریم سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
111 - 125
حوزههای تخصصی:
اعجاز به عنوان یک موضوع سهل و ممتنع، به یکی از بنیادی ترین و پرچالش ترین موضوعات علوم قرآنی تبدیل شده است. تاریخ اندیشه اسلامی پر است از دیدگاه های متنوع اندیشمندان اسلامی مبنی بر چیستی، امکان، شناخت، اعتبار و دلالت معجزه. ابن خلدون در کتاب المقدمه بحث های در خور توجهی در خصوص اعجاز ذیل موضوع نبوت طرح کرده است. از نگاه ابن خلدون وقوع اعجاز (معجزه) تحت تعلیم ربوبی است و باید با برترین نمود زمانه هر پیامبر تناسب داشته باشد و اینکه آن گواه صدق نبوت نبی است. به نظر او معجزه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، وحی الهی (قرآن) است و در آن دلیل و مدلول همبر شده اند. این مقاله در صدد استخراج و تبیین آرای ابن خلدون در خصوص اعجاز و مباحث مرتبط با آن با تأکید بر کتاب المقدمه است
بررسی تطبیقی تفکیک قوا در اندیشه ابن خلدون و منتسکیو(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نظریه «تفکیک قوا» یکی از مهم ترین نظریه ها و مفاهیم در حقوق عمومی است. بسیاری از نویسندگان این نظریه را از مهم ترین ابزار تحدید قدرت خوانده اند. اساس این نظریه بر این است که هر یک از دستگاه های قدرت باید وظیفهمشخصی داشته باشد و در کارویژه قوای دیگر ورود نکند. برخی منتسکیو فیلسوف و حقوق دان مشهور قرن هجدهم فرانسه را، مبدع نظریه «تفکیک قوا» دانسته اند، اما صاحب نظرانی همچون افلاطون، ارسطو، گروسیوس، پوفندرف و ژان بدن از جمله اندیشمندانی هستند که پیش از ایشان در این باب سخن گفته اند. در اندیشه ابن خلدون، که قرن ها پیش از منتسکیو می زیسته، نیز این نظریه مطرح شده است. اگرچه ابن خلدون تفکیک قوای مصطلح را مطرح نکرده، اما از لزوم تفکیک وظایف سه گانه و تحدید قدرت به روشنی سخن گفته است. نگارنده پس از نگاهی به مفهوم «تفکیک قوا»، با روش «اسنادی» و با رویکرد تطبیقی به مطالعه تطبیقی آن در اندیشه ابن خلدون و منتسکیو پرداخته است. نوآوری این پژوهش نیز آن است که اشتباه رایج درباره اندیشه ابن خلدون مبنی بر پذیرش نظریه «تفکیک قوا» را اصلاح و شکل صحیح نظریه ایشان (پذیرش تقسیم کار و توزیع وظایف) را با استناد به آثار مکتوب وی مطرح نموده است.
ابن خلدون و مهدویت
ابن خلدون که سیر فرهنگ و تمدن اسلامی از صدر اسلام تا عصر نخست وزیری خود در دولت حفصیان را در مقدمه دسته بندی و باجزئیات فرهنگ و تمدن اسلامی را در گستره شرقی و غربی جهان اسلام نقد کرده است . از وجوه اهمیت مقدمه توجه به جریان های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی مذهبی جهان اسلام است که سیر آن ها رادنبا ل کرده است . جریان های سیاسی و مذهبی و کلامی غرب جهان اسلام( آندلس ، مغرب و افریقیه)و شما ل آفریقا که او خود از نزدیک ان هار ا مشاهده می کرد و در متن برخی از آن ها قرار داشت ، از جمله او نخست وزیر دولتی بود که با شعار مهدویت روی کار آمد از جمله مباحث مقدمه که در این پژوهش گزارش شده است ، ابن خلدون ومسئله مهدویت است . اهمیت پژوهش در این است که در منطقه ای مهدویت را نقد کرده است که سابقه چند ادعای مهدویت که منجر به تاسیس دولت شد دارد . دولت فاطمیان و دولت مرابطین و دولت موحدین و جانشین آن ها حفصیان از نمادهای مهدویت استفاده کردند و هنوز نمادهای مهدویت ( المهدی امامنا ) روی مسکوکات ان ها وجود دارد. قبر ابن تومرت بزرگترین مدعی سازمان یافته مهدویت که دولت تاسیس کرد در تینمل ،اطراف پایتخت او مراکش زیارتگاه است . سخن ابن خلدون در مورد مهدویت مرجعیت روایی دارد و شهرت روایی احادیث مهدویت در غرب اسلامی بویژه شمال آفریقا را نشان می دهد . مسئله پژوهش توجه به مواضع متناقض ابن خلدون است و فرضیه پژوهش اینکه علی رغم شهرت مهدویت و جایگاه اصیل ان در فرهنگ عمومی و خواص در غرب اسلامی بویژه شمال افریقا ، جریان دولتی بسیار گسترده ای دولتی به مقابله گسترده با ان برخاست و مواضع ابن خلدون با توجه به اثار گسترده این جریان قدرتمند و ثروتمند مخالف که ابن خلدون در اخرین دوره فعالیت سیاسی اداری عمر خود سمت نخست وزیر ممالیک را داشت ، قابل توجیه و بررسی است . موضع اصلی ابن خلدون این است که او پیش از ورود به بحث پیرامون احادیث مهدویت; عقیده به ظهور مردى از اهل بیت را عقیده کافه اهل اسلام در طول تاریخ دانسته است و می نویسد : «اعلم ان المشهور بین الکافه من اهل الاسلام على ممرّ الاعصار انه لابد فى آخر الزمان من ظهور رجل من اهل البیت یوید الدین و یظهر العدل ویتبعه المسلمون و سیتولى على الممالک الاسلامیه و یسمى بالمهدى و یکون خروج الدجال و مابعده من اشراط الساعه الثابته فى الصحیح...». به هر شکل ابن خلدون چه از مثبتین عقیده به مهدی و یا ازمنکرین ظهور مهدی باشد ، متن نوشته های او به شکل حداقل دلالت اشکار بر اصالت اعتقاد به مهدویت و جایگاه طبیعبی ان در فرهنگ وتمدن غرب اسلامی و شمال افریقا دارد که در لایه های ضخیم انکار و عنادو ابرهای ضخیم و تیره در شب دیجور قرار گرفته است . پژوهش حاضر تدوین وتحلیل جدید پژوهش های پیشین مولف بر اساس طیف گسترد ه ای از مآخذ و مصادر غرب اسلامی در مسئله مهدی و مهدویت از جمله مهدویت در غرب اسلامی و کتاب تاریخ تشیع ( 1383/ 1385 )است که در آن بیش از هزار سال سیر تاریخی جریان مهدویت در غرب اسلامی و شمال آفریقا به عنوان بزرگترین جریان سیاسی اجتماعی و فرهنگی شما ل آفریقا بررسی شده ، آمده است ، اندیشه مهدویت از مفاهیم مؤثر قرآنی، روایی، کلامی، سیاسی و از ارکان تاریخ اسلام است که در فرهنگ و تمدن اسلامی و بحران فراگیر و مستمر جهان اسلام، جایگاه ویژه ای داشته است. پژوهش نشان می دهد متن احادیث مهدوی معاضد و موید به دلایل و مدارک متعدد عقلی و نقلی و تاریخ و شهرت علمایی محدثین بزرگ در شرق و غرب جهان اسلام است و تلاش در زمینه مخدوش کردن اسناد آن ها بیهود ه و متناقض است . زیرا سایر علمای مغربی احادیث مربوط به مهدی را با اسناد متعدد که در سند آن ها هیچ فرد ضعیف وجود ندارد ، در مجوعه هایی برای نقض اشکار انتقادات رجالی ابن خلدون اورده اند و تلاش رجالی ابن خلدون ، از شیوه علمی ، دانش رجال بیرون است و به اغراض سیاسی بر می گردد.
آسیب شناسی بومی سازی نظام فلسفی- سیاسی ابونصر فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۵
85 - 106
حوزههای تخصصی:
بیش از هزار سال پیش، ابونصر محمد فارابی به ترسیم نظامی فلسفی- سیاسی مبتنی بر پیوند عقل و شرع دست یازید که حاصل آن (مدینه فاضله) از چنان اتقان نظری برخوردار گردید که در آثار اکثر فلاسفه بعدی بازتولید شد، اما در مقام عمل، هیچ مدینه یا جامعه ای را سراغ نداریم که براساس مدینه فاضله فارابی در طول این هزار سال سامان عینیت یافته باشد. دشواری های تحقق عینی چنین جامعه ای چیست؟ (سؤال) مدعای اصلی این نوشتار آن است که حتی در صورت ارائه تبیین نظری دقیق و متقنی از علم اسلامی- بومی، تا زمانی که این دانش در سامانه ای از شیوه زیست اسلامی و روند پیچیده معیشت با جامعه و سیاست سازوار نگردد، در سطح تئوریک باقی خواهد ماند و به فرجامی که فارابی پیمود، گرفتار خواهد شد. (فرضیه) طرح چنین موضوعی از آن رو مهم است که نشان می دهد چگونه می توان مشکلات تحقق عملی حوزه های تئوریک دانش اسلامی را بازیافت و در رفع آن، کوشید (هدف) که این امر، در پرتو مقایسه نگاه فارابی و ابن خلدون به بازگشودن بن بست های اجتماعی،میسر است. (روش) راهکاری که ابن خلدون و نه فارابی پیش گرفت می تواند چراغی راهی برای امروز باشد. (یافته)
ابن خلدون و دو راهی نقش سیاست شرعی و عرفی عقلی در صدور احکام اجتماعی اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن خلدون، به عنوان شخصیتی صاحب نظر در حوزه مناسبات دین، سیاست و جامعه، با فهمی که از تاریخ حکومت های مسلمان دارد، به این سوال چالش برانگیز در طول تاریخ اندیشه اجتماعی مسلمانان پاسخ داده که احکام اجتماعی تا چه اندازه ریشه در دستور شارع و یا عرف و مصالح عرفی دارد. مساله مقاله حاضر، «چیستی نسبت میان آموزه های شرعی و عرفی و ساز و کار صدور احکام اجتماعی اسلام مبتنی بر آن» و مدعای تحقیق، «سهم قابل توجه سیاست عرفی-عقلی در شکل گیری احکام اجتماعی اسلام از زاویه دید ابن خلدون» است. بررسی ها نشان داد در نظر او، صدور حکم براساس نظام شرعی به صورت مستقل، ناممکن، و بر اساس نظام عرفی-عقلیِ فارغ از شرع، ناکارآمد و مقدمه پدیدآمدن نظام پادشاهی بوده است. بنابراین قواعد عرفی و آراء خردمندان سهمی جدی و اجتناب ناپذیر از سیاست شرعی کارآمد– که در عصر خلفای راشدین تحقق یافته- را به خود اختصاص داده و تامین کننده منافع دنیوی و اخروی جامعه است.
شاخص های دولت مدرن در اندیشه ی سیاسی ابن خلدون
منبع:
تعالی حقوق تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۹
45 - 73
حوزههای تخصصی:
وجود مؤلفه هایی چون حاکمیت، قانون مندی، بوروکراسی، شهروندی، مالیات ستانی، ملی سازی، اقتدار و مشروعیت، استفاده از قدرت غیر شخصی، قلمرو سرزمینی معین و کنترل انحصاری ابزارهای خشونت، از جمله مشخصه ی دولت های مدرن است که در آراء و اندیشه های سیاسی ابن خلدون به تناوب قابل مشاهده است. موضوع نوشتار حاضر واکاوی شاخص های دولت مدرن در اندیشه ی سیاسی ابن خلدون است و نگارندگان می کوشند با بیان شاخص های دولت مدرن به بررسی و تحلیل آن در مکتوبات وی بپردازند. نتیجه ی حاصل این که نظریات وی در باب هر شاخص دولت مدرن، به گونه ای بیان شده که می توان برخی از آن ها را منطبق با شاخصه های یاد شده دانست و از سوی دیگر، گاهی آن چنان از صورت مسئله دور شده است که نظریات وی هیچ تطابقی با آن ها ندارد.
راه های تشخیص اخبار صحیح از موضوع از دیدگاه ابن خلدون و سید جعفر مرتضی عاملی
منبع:
آینه پژوهش سال سی ام آذر و دی ۱۳۹۸ شماره ۵ (پیاپی ۱۷۹)
57 - 68
حوزههای تخصصی:
: یکی از مشکلات علم تاریخ اختلاف روایات درباره وقایع تاریخی است. تشخیص یک خبر از میان چندین روایت، مورخان را ناگزیر می سازد تا با دیدی انتقادی و علمی خبر صحیح را از اکاذیب بازشناسی کنند. ابن خلدون مورخى نواندیش متوفى 808 هجرى براى بازشناسى تحلیل و علل ضعف و انحطاط مغرب اسلامی، طرحى نو پیرامون روش شناسى تاریخى درانداخت و با انتقاد سازنده از مورخان تاریخ نقلى، روش شناسی نوینی را در تاریخ نگاری و نقد اخبار صحیح از اکاذیب بنیان نهاد. مورخ دیگر سید جعفر مرتضی عاملی متولد 1364 قمری در روستای عیتا الجبل واقع در جبل عامل لبنان متوفای ۱۴۴۱ق است که درباره انتخاب اخبار صحیح از اخبار موضوع سخن گفته است. مسئله مقاله مقایسه معیارهای تشخیص اخبار صحیح از اکاذیب از دیدگاه ابن خلدون و سید جعفر مرتضی عاملی می باشد که با روش توصیفی و تحلیلی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. روش شناسی تاریخی ابن خلدون در مقدمه مدون شده است ولی در تاریخ نگاری عمومی اسلام درالعبر معیارهای خود را رعایت نمی کند، درحالی که سید جعفر مرتضی روش شناسی خود را در جلد اول کتاب الصحیح بیان داشته است و به معیارهای خود پای بنده باقی مانده است.
نقد و بررسی قرائت طه حسین از اندیشه های ابن خلدون (ابن خلدون؛ جامعه شناسی مدرن یا متفکری اشعری؟)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۶ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۰۵
19 - 33
این مقاله به دنبال بررسی و تحلیل قرائت اجتماعی و معرفتی طه حسین از اندیشه ابن خلدون و نقد و ارزیابی آن است. در این راستا، با استفاده از روش اسنادی و تاریخی، پس از تحلیل دیدگاه ها و نقدهای طه حسین در مورد اندیشه ابن خلدون، نقدهای او در چند محور برجسته و تلاش می شود تا با عنایت به پیش زمینه های نظری طه حسین و با بررسی جهان بینی و سنت نظری ابن خلدون، دیدگاه های طه حسین در مورد اندیشه ابن خلدون نقد و ارزیابی شود. این تحقیق نشان می دهد که طه حسین از دریچه نگاه اثبات گرای خویش و براساس جهان بینی علم مدرن به نقد دیدگاه های ابن خلدون پرداخته است؛ در حالی که ابن خلدون در سنت فکری کلامی اشعری بوده و از جهان بینی کاملاً متمایزی برخوردار بوده است. در نتیجه، به نظر می رسد، نقدهای طه حسین بر اندیشه های ابن خلدون در بسیاری موارد بیتوجه به پیش زمینه های نظری او صورت گرفته اند و به همین دلیل نمی توانند درست باشند.
آخرین مراحل تکامل ریاضیات و علم حساب در تمدن اسلامی در عهد دولت حفصیان در افریقیه
یکی از عوامل اصلی حرکت تمدن ها علوم پایه بویژه علم حساب و ریاضیات و نقش کاربردی آن ها در توسعه بنیادین و پایدار سایر علوم وصنایع است و دانش ریاضیات و حساب رکن اصلی تمدن است، که در عهد دولت حفصیان که خود نمونه مستقلی از تمدن اسلامی در غرب جهان اسلام را بوجود آورد علوم پایه که از عهد موحدین اوج گرفته بود، از رشد و توسعه قابل توجهی برخوردار شد و در حد واسط بین توسعه دانش علوم پایه از قرون وسطی به دوره نوزایی تمدن در اروپا قرار گرفت. فرهنگ و تمدن اسلامی در عهد دولت حفصیان در افریقیه ( لیبی، تونس، الجزایر کنونی ) در بخش غربی جهان اسلام به اخرین مرحله تکامل نهایی خود رسید. حفصیان در توسعه تعلیم و تربیت و تاسیس نهاد های آموزشی موفقیت چشمگیری بدست اوردند و تونس پایتخت آن ها و شهر بجایه از بزرگترین مرکز فراگیری و رشد علوم شد. شکوفایی علوم در عصر حفصیان باعث شد ابن خلدون نخست وزیر دولت حفصیان بخشی از عمر خود را صرف نگارش این پدیده شگفت انگیز قرون وسطی نماید. ابن خلدون در کتاب مقدمه سیر علوم از جمله ریاضیات در تمدن اسلامی تا شکوفایی آن در عهد حفصیان را ذکر کرده است. سیر تکاملی دانش ریاضیات در عهد حفصیان بنابر تحقیقات متخصصان تاریخ ریاضیات اسلامی آخرین مرحله تکامل علم حساب در تمدن اسلامی است و جایگاه کالبدی در تاریخ جهانی علم ریاضی دارد. از فعالیت های علمی قلصادی و ابن البنا دو دانشمند ریاضی دان از غرب جهان اسلام به عنوان مقدمه ای برای علوم ریاضی پیش از دکارت و پاسکال یاد کرده اند افریقیه. دروه طولانی حکومت حفصیان شاهد تحوّلات چشم گیری در عرصه طب، هنر، تمدن، شهرسازی، فرهنگ و علوم اسلامی بویژه در زمینه ریا ضیات بود. پژوهش به بخشی از دست اورد علمی ان ها در عرصه حساب و ریاضیات با ذکر اثار علمای عصر حفصیان از جمله قلصادی و ابن البنا و حصار و قسنطینی پرداخته است که در اثار به جا مانده از آن ها ابتکاراتی در تاریخ ریاضیات انجام داده اند. برخی خاورشناسان چون رنو تقدم ریاضی دانان دوره حفصیان بویژه در استفاده از رموز در جبر را مورد بررسی قرار داده اند. چکیده این مقاله در کنفرانس بین المللی ریاضیات در دانشگاه سان دیا کو امریکا (2013)نمایه شده است و در چهل و هفتمین کنفرانس ملی ریاضیات ایران در دانشگاه علم وصنعت ایران(1397) به صورت شفاهی ارایه شده است و بخشی از کتاب علوم و معارف عهد حفصیان است که به صورت این مقاله مجددا تحریر شده است. این پژوهش تمدن اسلامی را به عنوان پدیدار و واقعیت تاریخی در نظر گرفته است. چهت تغییراتی باعث شد ادامه تحقیقات این علم پایه از مرزهای تونس به اروپا منتقل و در آن جا به توسعه برسد و حیات آن در زمینه سازی تمدن غرب مسیحی ادامه پیدا کند. حساب و ریاضیات علوم کاربردی و نقش خون در رگ های سایر علوم وصنایع دارد، وضع اجتماعی و سیاسی و فرهنگ و تغییرات نفس انسان ها ارتباط منظم و سیستماتیک بین علم پایه و سایر فنون را در تمدن اسلامی از دست داد و در مغرب زمین بدست اورد. این یکی از فرضیه های پژوهش است چرا اخرین مرحله تکامل ریاضیات در تمدن اسلامی که در عصر دولت شیعه موحدین به مرحله کاربردی ریاضیات در سایر علوم وصنعت رسیده بود و در عصر دولت بنی احمر در غرناطه اندلس توسعه یافت اثاری اسلامی در کاربرد ریاضیات خلق شد و مبانی نظری توسعه بامهاجرت قلصادی از اندلس به تونس پایتخت حفصیان وبوسیله ابن البنا در عهد مرینی به اخرین حد توسعه رسیداما این اخرین قدم اسلامی اولین گام توسعه کاربردی ریاضیات در غرب مسیحی است. به نظر می رسد فروپاشی زمینه فلسفی فرهنگی اقتصادی و سیاسی اجتماعی جهان اسلام در اثر هجوم صلیبی از غرب و مغول از شرق امکان توسعه طبیعی علوم پایه را از شهرهای اسلامی گرفت. یکی از مهمترین وجوه اهمیت کالبدی دکارت بنیانگزار فلسفه و علوم نوین در غرب نگارش ریاضیات و هندسه تحلیلی و کاربردی است که در تمدن اسلامی در حال وقوع و تکامل بود.
خوانش دیدگاه زبانشناختی ابن خلدون بر بنیاد انگاره ی سوسور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
1 - 16
حوزههای تخصصی:
ممکن است در آغاز این سؤال مطرح شود که چه رابطه و پیوندی میان فردیناند دو سوسور، زبان شناس سوئیسی قرن بیستم و ابن خلدون، انگاره ساز و نظریه پرداز تونسی تبار قرن هشتم و نهم هجری می تواند وجود داشته باشد که سبب گشته در این نوشتار، اندیشه ی مقایسه ی دیدگاه های این دو درباره ی زبان به ذهن نویسنده متبادر گردد؟ زبان به عنوان یک نهاد اجتماعی یا به عبارت بهتر، «دانش زبانی جمعی» و بحث درباره ی آن به عنوان یک نظام با دو عنصر متمایز زبان و گفتار، همچنین دو رهیافت در زمانی (تاریخی) (diachronic approach)و هم زمانی (ایستا) (synchronic approach) در زبان، برای نخستین بار در دوره ی معاصر توسّط زبان شناس سوئیسی: لوئی فردیناند دو سوسور مطرح گردید و به عنوان انگاره ای بی بدیل مورد توجّه قرار گرفت؛ ولی حقیقت آن است که جلوه هایی از این انگاره پیش تر در نظریه ی زبانی ابن خلدون، انگاره ساز برجسته ی مسلمان –که در حوزه ی جامعه شناسی و فلسفه ی اجتماع نیز پیش از دورکهایم «انگاره ی همبستگی مکانیک و ارگانیک» را درباره ی جوامع مختلف مطرح نمود- با شاکله ای تقریباً مشابه ارائه شده است. مقاله ی حاضر در پی آن است تا در آغاز،پس از معرفی کوتاه انگاره ی سوسور برخی ایده های برجسته ی موجود در آن را به شکل کوتاه مطرح نماید و سپس آن ها را بر اساس سخنان ابن خلدون در این باره مورد ارزیابی قرار دهد. دریافت فرجامین جستار حاضر، حکایت از آن دارد که ابن خلدون نیز مانند دوسوسور، زبان را از یک سو به عنوان یک نظام و کلّ منسجم و هماهنگ و به ویژه در زمره ی نظام های نشانه بنیاد موردبررسی قرار داده است و به تمایز میان زبان و گفتار اشاره کرده است و از سوی دیگر با اشاره به ماهیت دگرگونی پذیر زبان، آن را به عنوان موجودی در حال تغییر مطرح ساخته است و رهیافت های درزمانی و هم زمانی آن را موردمطالعه و بررسی قرار داده است.
نقش عوامل مؤثر در شکل گیری معرفت بر اساس دیدگاه ابن خلدون و استاد مطهری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۴۰۰ شماره ۸۵
حوزههای تخصصی:
عوامل غیر معرفتی اموری هستند که از سنخ معرفت نیستند؛ ولی در معرفت تأثیرگذارند. در این پژوهش در صدد تبیین عوامل غیر معرفتی از دیدگاه ابن خلدون و استاد مطهری هستیم. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی و با مراجعه به آثار این دو متفکر و مقایسه دیدگاه آنهاست. مسئله اصلی پژوهش آن است که مهم ترین عوامل غیر معرفتی مؤثر در معرفت از دید آنها چیست و چه تفاوتی بین نگاه آنها به این مسئله وجود دارد؟ هر یک از این دور دانشمند، عواملی نظیر راحت طلبی و آسان گزینی، تعصب، جمود و تقلید و... را مؤثر در اندیشه و باور انسان می دانند و معتقدند این عوامل سهم اساسی در جهت گیری باورها و اندیشه های افراد و دانشمندان داشته است. نحوه مواجهه هر یک از این دو دانشمند با این عوامل متفاوت است. استاد مطهری به جنبه سلبی این عوامل توجه دارد و ابن خلدون به اصل تأثیر این عوامل اهمیت می دهد. استاد مطهری رویکرد انسان شناختی به این عوامل دارد؛ ولی ابن خلدون این عوامل را در بستر اجتماعی تبیین می کند.
اهمیت مطالعه تاریخ از نظر مورخان اسلامی (با تکیه بر نظرات بیهقی، ابن مسکویه و ابن خلدون)
منبع:
پژوهش در آموزش تاریخ دوره اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
7 - 19
حوزههای تخصصی:
تاریخ و مطالعه آن به عنوان دانشی سودمند برای بشر همواره از طرف دین مبین اسلام و مورخان اسلامی مورد سفارش بوده است و کتاب های مقدس قرآن و نهج البلاغه بر عبرت آمیز بودن تاریخ و مطالعه آن تأکید کرده اند. اندیشمندان اسلامی نیز با تأسّی از قرآن، در آثار خویش بر فواید مطالعه تاریخ را مورد توجه و عنایت جدی قرار داده اند. برخی از مورخان اسلامی در توجه به مطالعه تاریخ نسبت به دیگر مورخان اسلامی هم عصر خود برجسته تر بوده اند. از جمله افرادی که در این مقاله به آنها اشاره شده است، دیدگاه سه تن از تاریخ نگاران بزرگ اسلامی، بیهقی، ابن مسکویه و ابن خلدون است که فواید گوناگون مطالعه تاریخ از نظر آنان بررسی می شود. در این پژوهش که از نوع تاریخی و کتابخانه ای است، به شیوه توصیفی و تحلیلی به دنبال تبیین فواید مطالعه تاریخ از نظر سه مورخ اسلامی می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد، مطالعه تاریخ دارای فواید چون عبرت آموزی و پندآموزی، حقیقت جویی، تأثیرات تربیتی و استفاده از حوادث تاریخی برای پرهیز از اشتباه در جنبه های مختلف زندگی امروزی می باشد.
نقش تصوف در تشکیل حکومت صفوی (بازخوانی آراء ابن خلدون درباره تشکیل حکومت ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) پاییز ۱۳۹۹ شماره ۹۰
1 - 32
حوزههای تخصصی:
برخی اندیشمندان برای تبیین شکل گیری حکومت صفوی بر نقش عصبیت قبیله ای و برخی دیگر بر نقش عصبیت دینی تأکید کرده اند و درواقع، هیچ کدام به هم نشینی و هم افزایی فرایندی عوامل مزبور در تشکیل این حکومت توجه نداشته اند. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر این بوده است که بر اساس آراء سیاسی ابن خلدون و با رویکردی توصیفی- تحلیلی و استفاده از روش اسنادی و مطالعه متون تاریخی مرتبط با موضوع پژوهش، فرایند هم نشینی و هم افزایی هر دو نوع عصبیت را در تشکیل حکومت صفوی آشکار کند. یافته های پژوهش نشان می دهند که شاه اسماعیل با بهره گیری از ولایت صوفیانه، موجبات هم نشینی سه عامل عصبیت قبیله ای درون هر یک از قبایل، عصبیت دینی درون هر یک از قبایل و عصبیت دینی میان همه قبایل را فراهم آورده و بر همین اساس، میان قبایل مختلف تحت امر خود اتحاد و انسجام ایجاد کرده و با استفاده از قدرت مضاعف این قبایل که محصول هم نشینی و هم افزایی پیوندهای دینی با پیوندهای قومی بوده، با پیروزی بر سایر مدعیان قدرت موفق به تشکیل حکومت صفوی شده است؛ بنابراین، در تشکیل حکومت صفوی هر دو نوع عصبیت، البته با تقدم عصبیت دینی بر عصبیت قبیله ای، دارای نقش و جایگاه بوده اند.
ارزیابی انتقادیِ کتاب ابن خلدون و تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۱ اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۲ (پیاپی ۱۰۰)
329-354
ترجمه کتاب" ابن خلدون و تاریخ" اثر محمّد طالبی تاریخ نگار و اندیشمند تونسی برای فارسی زبانان فرصتی را فراهم کرده است تا با افکار و نوع نگرش وی آشنا گردند. هر چند طالبی در طول زندگانی اش (2017- 1921) آثار متعددی در حوزه تاریخ و تفکر مسلمانان پدید آورده است اما گویا - صرف نظر از برخی مقالات و مصاحبه های او که در برخی نشریات ایرانی ترجمه و به چاپ رسیده است - این کتاب تنها اثر منسجمی است که از وی به بازار نشر کتاب ایران عرضه شده است. طالبی در این کتاب با مروری بر اندیشه های ابن خلدون به دنبال پاسخ به این پرسش اساسی است که: آیا تاریخ از مسیر مشخصی برخوردار است؟ این پرسشی است که لاجرم مباحث دیگری را نیز به دنبال می آورد و درنهایت طالبی به این پاسخ می رسد که تاریخ به طرز اجتناب ناپذیری همواره به سوی حضاره ]تمدن[ در حال حرکت است. طالبی این حرکت را با عنوان "سنت الله" مشخص می سازد. این مقاله با هدف ارائه یک تحلیل انتقادی از آراء نویسنده و ارزیابی ترجمه کتاب، نگارش یافته است. از جمله مباحث به نقد گذاشته شده در این مقاله، رسوبات تاریخ نگری اروپا محور در نگارش طالبی است.
بررسی علل جامعه شناختی فروپاشی حکومت جمشید براساس نظریه ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه بیان کننده تاریخ و سرنوشت ایران زمین است. به همین علت ترجمان معتبری از پیشینه فرهنگی ملت ایران محسوب می شود. از همین روی از مهم ترین مباحثی که می توان در آن یافت، نگرش جامعه شناختی فردوسی است. در قسمت اسطوره ای شاهنامه سیر زندگی اجتماعی بسیار شبیه به روندی است که در نظریات اجتماعی مطرح است، یکی از نظریه های مشهور، متعلق به ابن خلدون است. ابن خلدون یکی از چهره های شاخص در تاریخ نظریه اجتماعی است. از میان مفاهیمی که وی ابداع کرده است مفهوم «عصبیت» و «مراحل پنج گانه سیر حکومت ها» از مهم ترین ها است. در این مقاله برآنیم تا بر مبنای نظریه ابن خلدون به بررسی حکومت جمشید، پادشاه پیش دادی و خردمندی که به همه هنرها دست یافته و بر همه کارها توانا شد، بپردازیم. هدف این مقاله بررسی علت سقوط حکومت جمشید در شاهنامه براساس نظریه جامعه شناسی ابن خلدون است. پیش فرض اصلی این پژوهش این است که نظریه ابن خلدون بر تمام ابعاد حکومت جمشید قابل تطبیق است. در جهت تحقق این هدف پس از بیان مقدمه ای کوتاه، جامعه شناسی در ادبیات به صورت موجز بیان شده و سپس به بیان مفهوم عصبیت و مراحل پنج گانه سیر حکومت ها از تأسیس تا واژگونی پرداخته شده است. آن گاه دوران سلطنت جمشید براساس مراحل پنج گانه مورد بررسی قرار گرفته و به این نتیجه می رسیم که اگرچه در دوره فردوسی علم جامعه شناسی به صورت امروزی وجود نداشته ولی نظریه های جامعه شناسی در حماسه او بازسازی شده است.
شعر و چیستی آن از نگاه ابن خلدون ناقد بنی احمر
حوزههای تخصصی:
نقد ادبی به معنای مطالعه، بحث، ارزیابی انواع ادبی است و می تواند به شکل یک گفتمان نظری بر اساس نظریه ادبی باشد یا بحث مفصل تری که حالت گزارش گونه در باب یک اثر ادبی داشته باشد. ابن خلدون باب ششم کتاب «مقدمه» خود را به علوم و اقسام آن، شیوه های تعلیم و تربیت اختصاص داده است. وی همچنین در این باب به ادبیات و به شکل خاص به شعر نیز به طور ویژه پرداخته است. یکی از مهم ترین رویکردهای ابن خلدون توجه به مفهوم شعر و افزودن موضوعی جدید در نظریه شعر اعراب با عنوان «ملکه شعر» است. او ماهیّت شعر را به گونه ای متفاوت از سایر نقّادان ادبی بیان می دارد و موهبت و ملکه شعری را در ترازوی نقد و تحلیل قرار می-دهد. هدف از این بحث، بررسی مفهوم و ماهیت شعر از نگاه ابن خلدون به عنوان یک ناقد ادبی است، تا تفاوت بین نظر او در این مورد با دیگران را تبیین نماید که در نهایت با بررسی روش تحلیلی توصیفی رویکردهای نقدی ناقد و تحلیل دیدگاه های او به شناخت نسبتاً جامعی از شخصیت ادبی- نقدی او می توان دست یافت. شیوه نقدی ابن خلدون متأثر از نگرش تاریخی اش است و زمان و مکان را دخیل در نقد می داند و اکتساب و حفظ زبان را عامل موفقیت شاعر می پندارد و معتقد بود شعر علاوه بر داشتن وزن و قافیه کلامی است بلیغ و مبتنی بر تصویر و ایماژ که هر بیت آن در معنا و مفهوم، مستقل از قبل و بعد می باشد.
نگرشی به نظریه جامعه شناسی عصبیت، ابن خلدون در تشکیل جامعه و حکومت هخامنشیان
منبع:
تاریخ ایران اسلامی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
119 - 144
حوزههای تخصصی:
حکومت هخامنشیان حکومتی بود که از حدود سال 700 قبل از میلاد در جنوب غربی ایران تأسیس شد. حکومت هخامنشیان بعد از مادها دومین حکومت ایرانی بود که تشکیل شد. اما امپراتور هخامنشیان فراتر از مرزهای ایران رفت و حدود سه چهارم جهان را تسخیر کرد. حکومت هخامنشیان حکومت قبیله ای بود که بر اساس ویژگی ها، خصلت ها و اصالت های طوایف پارسی تأسیس شد. حسب هایی که حدود 370 سال باعث دوام حکومت آنها شد. ابن خلدون با استفاده از این ویژگی، نظریه عصبیت را در بوجود آمدن حکومت ها مطرح کرد. در این تحقیق با استفاده از نظریه عصبیت ابن خلدون، به چگونگی تشکیل، دوام استحکام جامعه و زوال حکومت هخامنشیان با توجه به عصبیت هخامنشیان پرداخته شده است.
فهم چرایی دگرگونی شیوه زیست مغولان از کوچ روی به یکجانشینی در ایران بر مبنای نظریه ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
101 - 123
تلفیق تاریخ و نظریه از جمله روش هایی است که از جانب بسیاری از پژوهشگران، بویژه مورّخین و جامعه شناسان به کار گرفته شده است. ابن خلدون(808-732ق/ 1406-1332م) از جمله نخستین مورخ-جامعه شناسانی بوده که سعی کرده الگوهایی برای تبیین پدیده های تاریخی-اجتماعی جوامع انسانی ارائه دهد. وی در بخش های آغازین کتاب خود معروف به «مقدمه» به شناخت جوامع کوچ رو و یکجانشین و هم چنین مناسبات آن ها با یکدیگر پرداخته و الگویی در شناخت و تکوین این جوامع نشان داده است. هدف اصلی این پژوهش، تبیین و بررسی دگرگونی شیوه ی زیست مغولان از کوچ روی به یکجانشینی در ایرانِ سده های هفتم و هشتم هجری براساس نظریه ابن خلدون است. ابتدا مفاهیم مرتبط با دگرگونی مورد نظر ابن خلدون چون اقلیم، شیوه معاش و عصبیت؛ شناسایی و شرح داده شده ، سپس بر اساس این مفاهیم به روند یکجانشینی مغولان در ایران پرداخته می شود. روش مورد استفاده در این پژوهش «تحلیل تاریخی» است؛ و یافته های حاصل اینکه، دیدگاه ابن خلدون نه تنها می تواند دگرگونی شیوه ی زیست مغولان در ایران را تبیین کند؛ بلکه می تواند به عنوان الگویی شایان توجه برای تبیین و فهم دگرگونی شیوه ی زیست دودمان های کوچ رو در ایران بویژه از سلجوقیان تا پیش از صفویه مورد استفاده قرار گیرد و چگونگی یکجانشین شدن کوچ روان و دور شدن آنان از زندگی کوچ روی را تبیین کند.
بررسی مفهوم «همبستگی اجتماعی» در آراء و اندیشه های ابن خلدون و امیل دورکیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
149 - 177
همبستگی اجتماعی به عنوان مهم ترین بخش یک پیوستگی جامعه، جایگاه ویژه و حائز اهمیتی داشته و علاوه بر کارکردهای ذاتی آن در اداره و انتظام بخشی امور اجتماع، وجود آن برای حفظ و ثبات نظام سیاسی- اجتماعی ضروری است. از این رو، مقاله حاضر در صدد است تا به بررسی و شناخت عوامل شکل دهنده آن در آراء و اندیشه های ابن خلدون به عنوان فیلسوف اجتماعی مسلمان و امیل دورکیم نظریه پرداز همبستگی اجتماعی بپردازد. لذا تلاش شده تا مسئله پژوهش در چارچوب رویکرد کارکردگرایی با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی و شیوه جمع آوری داده ها بصورت کتابخانه ای مورد بررسی قرار گیرد. با این فرضیه که « عصبیت » در اندیشه ابن خلدون و « روابط متقابل بین افراد در قالب تقسیم کار اجتماعی » در اندیشه دورکیم، اصلی ترین عامل همبستگی اجتماعی می باشد. همچنین نقطه آغازین هر یک از این دو اندیشمند، میزان تعامل و تأثیر و تأثر متقابل اعضاء در روابط و مناسبات اجتماعی بوده که بر حسب تکوین و تداوم نظام سیاسی و اجتماعی، دوری(چرخشی) بودن نظریه ابن خلدون و خطی بودن نظریه دورکیم را سبب می شود. شهرت ابن خلدون به عنوان مهم ترین متفکر اجتماعی جهان اسلام، بیش از هر چیز مرهون مفهوم عصبیت و جایگاه آن در دگرگونی های اجتماعی است که مراحل پنجگانه از تولد تا زوال را شامل می شود. از این رو، به نظر می رسد نظریه اجتماعی ابن خلدون از حیث دگرگونی اجتماعی و تأثیر آن بر تکوین و تداوم نظام سیاسی، از سنخ نظریه دورانی و کشمکش و نظریه اجتماعی دورکیم نیز از نوع نظریه تک خطی و تکاملی است.
نبرد رستم و اسفندیار؛ روایتی حماسی از پدیده ای تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان رستم و اسفندیار به مثابه یکی از فراگیرترین و پرمایه ترین داستان های حماسی ایران، تا کنون موضوع پژوهش های متعدّدی قرار گرفته است و از دیدگاه های گوناگون، بررسی و تفسیر شده است. هر یک از این پژوهش ها، به سهم خود پرتوهایی بر این داستان افکنده اند و گاه هم زمان با آن، ابعاد و زوایایی از فرهنگ و تاریخ ایران را هم روشن نموده اند. پژوهش حاضر نیز که پژوهشی توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر روش تحقیق تاریخی است می کوشد تا از زاویه ای دیگر و با نگاهی متفاوت، داستان رستم و اسفندیار را بازخوانی کند و این فرضیه را به آزمون بگذارد که این داستان حماسی، میوه و محصولِ تحلیل و تفکّر مورّخِ اندیشمند ایرانی از پدیده ای است که بارها در تاریخ ایران و سایر کشورها روی داده است؛ این پدیده تاریخی، تقابل همیشگی میان قدرت مرکزی و قدرت های محلّی است که سده ها پس از پیدایش و رواج داستان رستم و اسفندیار در ایران، ابن خلدون آن را در قالب نظریه معروف خود درباره چگونگی ظهور و سقوط دولت ها، تنظیم و بیان نموده است. نتیجه پژوهش، ضمن تأیید فرضیه فوق و ارائه فهمی نو از داستان رستم و اسفندیار، همچنین پرتوی است بر ویژگی های تاریخ نگری و تاریخ نگاری ایرانیان در روزگار باستان.