مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
اعضای هیئت علمی
از آنجا که رقابت دانشگاهها در سالهای اخیر فزونی یافته و آنها به برندسازی روی آورده اند و نیز یکی از عوامل مهم برند دانشگاهها، برند اعضای هیئت علمی آنهاست؛ هدف محقق در این پژوهش، بررسی و شناسایی عوامل مؤثر بر برندسازی شخصی اعضای هیئت علمی در دانشگاههای ایرانی بود. روش: برای انجام تحقیق، از روش پیمایش دلفی استفاده شده است و ابزار گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه و در سه راند از 20 نفر اعضای هیئت علمی در رشته های مختلف، با سوابق متفاوت بوده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات بعد از هر راند صورت گرفت و مجدد برای اعضای پنل ارسال شد و تا رسیدن به اجماع ادامه پیدا کرد. نمونه گیری با بهره مندی از تکنیکهای هدفمند و گلوله برفی صورت گرفت. یافته ها: برندسازی شخصی اعضای هیئت علمی دانشگاه، شامل ابعاد دانشی(تخصص)، روان شناختی(ویژگی های شخصیتی)، ارتباطی(شبکه سازی در حوزه دانشی و عمومی)، سرشناسی(شناخته شده بودن در حوزه دانشی، رسانه ای و عمومی) و کنشی(فعالیتهای داوطلبانه در حوزه مسئولیت اجتماعی) است. در صورت به کارگیری مدل می توان انتظار افزایش کارکرد گروه مرجع اعضای هیئت علمی دانشگاههای کشور و به تبع آن، افزایش کارایی نظام آموزشی و پژوهشی را داشت. نتیجه گیری: بلوغ در پرورش سرمایه های انسانی که یکی از آنها بهبود نشان شخصی اعضای هیئت علمی است، می تواند زمینه لازم را در راستای بهبود عملکرد دانشگاه متناسب با نیازهای محیطی ایجاد کند.
بررسی تأثیر ادراک از حمایت تدریس بر کارآمدی تدریس در بین اعضای هیئت علمی دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر ادراک از حمایت تدریس بر کارآمدی تدریس در بین اعضای هیئت علمی انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی همبستگی بود و جامعه آماری پژوهش، اعضای هیئت علمی دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 97 - 1396 بوده است که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان (1970)، 242 نفر برای نمونه آماری تعیین شده و به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های حمایت تدریس و کارآمدی تدریس (FTE) چانگ و همکاران (2010) استفاده شده است. روایی پرسشنامه ها تأیید شد و پایایی آن ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب 91/0 و 95/0 به دست آمد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss23 و Amos23 انجام گرفت. نتایج نشان می دهد حمایت تدریس تأثیر مثبت و معناداری بر کارآمدی تدریس دارد که به ترتیب منابع آموزشی، حمایت همکار و حمایت اداری دارای بیشترین تأثیر بر کارآمدی تدریس است. علاوه بر این، نتایج به دست آمده از بررسی ادراکات اعضای هیئت علمی نشان داد: 1. اعضای هیئت علمی زن در طراحی دوره و ارزیابی یادگیری؛ اعضای هیئت علمی مرد در استفاده از فناوری و مدیریت کلاس؛ اعضای هیئت علمی دارای سابقه تدریس کم، در استفاده از فناوری؛ اعضای هیئت علمی دارای سابقه تدریس زیاد، در مدیریت کلاس؛ و اعضای هیئت علمی گروه های علوم انسانی و زبان های خارجی، در طراحی دوره و مدیریت کلاس احساس کارآمدی بیشتری نشان دادند و 2. اعضای هیئت علمی گروه علوم پایه نسبت به اعضای هیئت علمی سایر گروه ها ازنظر منابع آموزشی، حمایت و پشتیبانی های کمتری را دریافت کرده اند. سرانجام، یافته های معادلات ساختاری حاکی از آن است که حمایت تدریس با ضریب مسیر 74/0 حدود 55 درصد از واریانس کارآمدی تدریس استادان را پیش بینی می کند.
شناسایی وضعیت مطلوب روش های تدریس و ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانشجویان رشته مهندسی عمران از نگاه اعضای هیئت علمی و بررسی میزان تحقق از نگاه دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی و ارزیابی روش های تدریس و ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانشجویان رشته مهندسی عمران یکی از دانشگاه های جامع کشور بوده است. رویکرد تحقیق، ترکیبی اکتشافی متوالی از نوع ابزارسازی است. روش تحقیق کیفی در این مطالعه، پدیدارشناسی و در بخش کمّی پیمایشی بوده است. ابزار جمع آوری اطلاعات بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و ابزار بخش کمّی، پرسشنامه محقق ساخته بوده است. جامعه آماری بخش کیفی، اعضای هیات علمی رشته مهندسی عمران دانشگاه مربوطه و بخش کمّی دانشجویان سال سوم و چهارم رشته کارشناسی مهندسی عمران به تعداد 80 نفر بوده است. در بخش کیفی به منظور بررسی عمیق موضوع با همه اعضای جامعه (12 نفر) مصاحبه صورت گرفت و در بخش کمّی حجم نمونه آماری بر اساس جدول کرجسی و مورگان 68 نفر تعیین شد. به منظور تحلیل یافته های کیفی از مقوله بندی و برای تحلیل اطلاعات کمّی نیز از نرم افزارSPSS استفاده شده است. یافته ها نشان داد از نظر اعضای هیئت علمی، روش های تدریس در رشته مهندسی عمران باید دارای ویژگی هایی همچون: تاکید بر یادگیری عملی و تدارک فرصت های یادگیری در محیط های واقعی و تقویت دید مهندسی باشد و در زمینه ارزشیابی، اعضای هیئت علمی معتقد بودند ارزشیابی در رشته مهندسی عمران باید شامل ویژگی هایی همچون استفاده از روش های متنوع، مستمر و عملکردی باشد. از نظر دانشجویان در زمینه تدریس به ارائه دروس به صورت برنامه ریزی شده بیشتر از موارد دیگر توجه شده و در زمینه ارزشیابی، در نظر گرفتن کارهای عملی، تکالیف و پروژه های دانشجویی در ارزشیابی پایانی میانگین بالاتری داشته است، اما در مجموع دانشجویان روش های تدریس و ارزشیابی فعلی را چندان مطلوب ارزیابی نکرده اند. بنابراین می توان این گونه نتیجه گیری کرد که بین وضعیت مطلوبی که اساتید مصاحبه شونده از تدریس و ارزشیابی در نظر داشته اند و وضعیت موجود از نظر دانشجویان، تفاوت وجود دارد.
واکاوی موانع و مشکلات فعالیت اعضای هیئت علمی در نظام آموزش عالی تربیت معلم
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی موانع فعالیت اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان ایران با روش ترکیبی به شیوه متوالی مبتنی بر روش پدیدارشناسی توصیفی انجام گرفت. در مرحله کیفی، از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با ۲۰ نفر از استادان که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، موانع و مشکلات فعالیت اعضای هیئت علمی شناسایی شد. نمونه و اطلاعات بخش کمی، دیدگاه های ۲۴۰ نفر از جامعه تقریباَ ۹۵۰ نفری اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان است که با توجه به جدول کرجسی و مورگان، و بهره گیری از روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات براساس فرم مقایسات زوجی مشکلات و موانع تدوین شد. تحلیل انجام گرفته در مرحله نخست پژوهش به این سؤال که «موانع و مشکلات فعالیت اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان کدامند؟» پاسخ داد. در این مرحله تجزیه و تحلیل مصاحبه ها با روش تحلیل مضمون و در بخش کمی با روش تحلیل سلسله مراتبی انجام گرفت. نتایج نشان داد، سه دسته موانع و مشکلات در حوزه فعالیت های آموزشی، عوامل نهادی و حوزه فرهنگی و پژوهشی (پنج مؤلفه آموزشی، چهار مؤلفه نهادی و چهار مؤلفه فرهنگی و پژوهشی) بر سر راه فعالیت اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان وجود دارد. برای هر یک از این سه حوزه شاخص هایی معین شده که اولویت آن ها در مجموعه موانع و مشکلات اعضای هیئت علمی به ترتیب، ارزیابی، خدمات اجتماعی، محتوا، فرهنگ بومی، برنامه و اجرا بود. نتایج، لزوم بازنگری و تدوین دستورالعمل و نظام نامه ها را در بخش هایی که دارای بیشترین اولویت در میان موانع و مشکلات اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان است، نشان می دهد.
تحلیل سازوکارهای بهبود توسعه منابع انسانی: مطالعه اعضای هیئت علمی دانشکده های کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۶ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
25 - 44
حوزه های تخصصی:
هدف کلی این پژوهش تحلیل سازوکارهای بهبود توسعه منابع انسانی (اعضای هیئت علمی) دانشکده های کشاورزی است. این پژوهش به روش پیمایشی انجام شد و از نوع توصیفی- اکتشافی است. جامعه آماری این تحقیق اعضای هیئت علمی دانشکده های کشاورزی اند و جامعه آماری پژوهش عبارت است از 1178 نفر از اعضای هیئت علمی. برای جمع آوری داده ها و اطلاعات از روش نمونه گیری چندمرحله ای استفاده شد. در نهایت، 248 پرسشنامه جمع آوری شد. ابزار پژوهش پرسشنامه ای است که روایی آن از طریق متخصصان و اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران تأیید شد. پایایی پرسشنامه نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ (بالای 7 / 0) محاسبه گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارSPSS استفاده شد. نتایج نشان داد که 48 سازوکار در زمینه توسعه اعضای هیئت علمی مؤثر است که، در نهایت، با توجه به تکنیک تحلیل عاملی، به چهار زمینه فردی، مشارکت اجتماعی، حرفه ای، و آموزشی دسته بندی شد، که 66 درصد واریانس کل را تبیین کرد.
تحلیل کانونی روابط بین خودکارآمدی و ظرفیت انطباق پذیری سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۸ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
325 - 348
حوزه های تخصصی:
برخورداری از ظرفیت انطباق پذیری، از عوامل مؤثر بر موفقیت سازمان های امروزی در پاسخ به تقاضا های متغیر مشتریان و تحولات محیطی است. هدف از این پژوهش، بررسی روابط مجموعه خودکار آمدی با مجموعه ظرفیت انطباق پذیری سازمانی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه های شهید چمران، علوم پزشکی و پیام نور اهواز در سال 1394 می شود. به کمک روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی، 313 نفر از جامعه آماری برای نمونه انتخاب شدند. روش پژوهش همبستگی از نوع کانونی است. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه استاندارد ظرفیت انطباق پذیری سوسمن و استریکمن و پرسشنامه خودکار آمدی ریگز و نایت استفاده شده است. داده های پژوهش به روش همبستگی کانونی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل نشان داد به جز باور های خودکار آمدی فردی، تمام مؤلفه های خودکار آمدی با مجموعه مؤلفه های ظرفیت انطباق پذیری سازمانی رابطه دارند و خودکار آمدی 37 درصد از تغییرات انطباق پذیری سازمانی را تبیین می کند
پژوهش میان رشته ای حلقه مفقوده ای در پژوهش های اعضای هیئت علمی؛ دلایل و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هفدهم زمستان ۱۴۰۰شماره ۴
35 - 64
حوزه های تخصصی:
امروزه پژوهش های میان رشته ای با هدف پاسخ گویی به مسائل و چالش های روز جهان به یک ضرورت در پژوهش های علمی تبدیل شده است. بااین وجود، توسعه آن به خصوص در حوزه های علوم انسانی و اجتماعی موانعی را برای جامعه دانشگاهی به همراه داشته است. براین اساس، هدف مطالعه حاضر بررسی دلایل تمایل اندک اعضای هیئت علمی حوزه های علوم انسانی و اجتماعی برای انجام پژوهش های میان رشته ای و ارائه راهکارهایی برای برون رفت از آن بود. برای دستیابی به این هدف، از روش کیفی از نوع مطالعه موردی استفاده شد. نمونه پژوهش شامل تعداد 16 نفر از پژوهشگران دانشگاهی و مؤلفان حوزه میان رشته ای بودند که با استفاده از روش نمونه گیری نظری انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفتند. برای تجزیه وتحلیل مصاحبه ها نیز از روش تحلیل مضمون و برای بررسی اعتبار یافته ها از دو روش بازبینی توسط مشارکت کنندگان و بازبینی توسط همکاران استفاده شد. یافته ها نشان داد، دلایل تمایل اندک اعضای هیئت علمی برای انجام پژوهش های میان رشته ای را می توان در سه دسته دلیل کلی: نهادی، سازمانی و فردی و راهکارهای برون رفت از آن نیز در چهار راهکار نهادی، سازمانی، علمی و فردی طبقه بندی کرد. بر اساس یافته ها، افزایش تمایل اعضای هیئت علمی به انجام پژوهش میان رشته ای، مستلزم به کارگیری صحیح راهکارهای ارائه شده است و اثربخشی این راهکارها زمانی بیشتر خواهد بود که نگاه مدیران، حاکمیت همه آن ها در بستر دانشگاهی باشد.
ابرهای تیره و روزنه های امید؛ تبیین الگوی مناسبات کار و زندگی در جامعه آکادمیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازآنجاکه امروزه شاهد برهم کنش های پیچیده میان زندگی شخصی و شغلی افراد هستیم، نظریه پردازان بیش ازپیش درپی شناخت عمیق تر این روابط به منظور توسعه دانش نظری هستند. در این میان سازمان ها و مجریان عملیاتی نیز درصدد شناسایی ترجیحات و نیازمندی های کارکنان به منظور ایجاد هم راستایی میان این دو حوزه اند. در این پژوهش، مفهوم مناسبات کار و زندگی با هدف ارائه الگویی که دربردارنده روابط دوسویه و هر دو وجه منفی و مثبت برهم کنش عرصه های کار و زندگی افراد باشد، مدنظر قرار گرفت. این پژوهش باتوجه به ماهیت مشاغل دانشی و اقتضائات خاص آن، درمورد اعضای هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی انجام شد. بدین منظور با استفاده از مصاحبه های نیمه ساخت یافته با 18 نفر از اعضای هیئت علمی، داده ها گردآوری و تحلیل این داده ها با روش کیفی تحلیل مضمون و نرم افزار QSR Nvivo درقالب الگویی متشکل از چهار مضمون فراگیر، ۱۰ مضمون سازمان دهنده و ۳۰ مضمون پایه تنظیم شد. مشغولیت مستمر ذهنی، تعدد و تنوع نقش های کاری، سرریز نگرش های منفی/ مثبت کاری/ خانوادگی، مطالبه گری مسئولیت های خانوادگی، حمایت گری خانواده و پروای مراقبت و ارتقای مهارت های زندگی ابعاد تشکیل دهنده این الگو بودند؛ الگویی که در کنار سویه منفی (تضاد دوسویه کار و زندگی) به سویه مثبت این مفهوم (غنی شدن کار و زندگی) هم اشاره دارد.
واکاوی مؤلفه های مهم برای تدریس با کیفیت در دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: هدف اصلی این مقاله، طراحی و اعتبار سنجی الگویی برای تدریس کیفی در دانشگاه ها است. روش: این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و کمی انجام شده است؛ به همین منظور و در گام اول و در مرحله کیفی، تعداد 12 نفر از خبرگان آموزش دانشگاهی به صورت هدفمند و با راهبرد نمونه گیری نظری انتخاب و به صورت نیمه ساختار مند مورد مصاحبه قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از تکنیک تحلیل موضوعی (تم) استفاده شد. برای اطمینان از روایی پژوهش، از بررسی توسط اعضاء (مصاحبه) و روش چند سویه نگری منابع داده ها و برای بررسی پایاییِ کدگذاری های انجام شده، از روش های پایایی باز آزمون و روش پایایی توافق بین دو کدگذار استفاده گردید. در گام دوم و در مرحله کمی و برای اعتبارسنجی الگوی نظری به دست آمده از مرحله کیفی، پرسشنامه ای طراحی و در بین 154 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه شاهد که با استفاده از جدول مورگان انتخاب شدند توزیع و گردآوری شد. یافته ها و نتیجه گیری: در نتیجه این مطالعه، مؤلفه های ضروری در تدریس کیفی اعضای هیات علمی دانشگاه ها ؛ شامل: تعیین نقطه شروع تدریس، روش های تدریس، رهبری و مدیریت کلاس، پیاده سازی طرح درس، مدیریت زمان، ابتکار و نوآوری در کلاس، مدیریت تفاوت ها، تحریک و تسهیل یادگیری، پژوهش محور کردن تدریس، ارتباط و تعامل، بهره گیری از تجهیزات و امکانات، جلب مشارکت و همکاری در کلاس درس و همکاری اعضای هیئت علمی با هم؛ می باشند. در مرحله کمی الگوی به دست آمده از بخش کیفی، بررسی وبا بهره گیری از روش معادلات ساختاری، تحلیل و مورد تائید قرار گرفت.
ادراک ذی نفعان کلیدی از میزان انطباق دانشگاه با مؤلفه های آموزش عالی ناب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
1 - 24
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی دیدگاه ذی نفعان کلیدی از میزان انطباق دانشگاه با مؤلفه های آموزش عالی ناب در دانشگاه تهران است. پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و از منظر گردآوری داده ها، کمی از نوع توصیفی-تحلیلی است. در بخش اول با استفاده از رویکرد نظام مند و روش تحقیق مطالعه اسنادی، پژوهش های مرتبط در حوزه آموزش عالی ناب (در سطح بین المللی) موردبررسی و تعداد 34 مؤلفه شناسایی شد، سپس بامطالعه و تلفیق الگوهای موجود در زمینه مؤلفه های مرتبط و انتخاب مؤلفه هایی که بیشتر پژوهشگران به آن ها اشاره داشته اند؛ 7 مؤلفه که دارای بیشترین فراوانی بودند، انتخاب و سپس بر اساس آن ابزار گردآوری داده ها ساخته شد. روایی پرسش نامه با استفاده ازنظر صاحب نظران متخصص در این حوزه و روایی سازه و همسانی درونی آن نیز با استفاده از آلفای کرونباخ (6/95%) محاسبه و مورد تأیید قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه اعضای هیئت علمی، کارشناسان و دانشجویان پردیس علوم اجتماعی - رفتاری دانشگاه تهران است که از میان آن ها تعداد 183 نفر اعضای هیئت علمی، 185 نفر کارشناس و 213 نفر دانشجو به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. نتایج تجزیه وتحلیل داده ها نشان می دهد؛ ۱) مهم ترین مؤلفه های آموزش عالی ناب عبارت اند از؛ فرایندهای ناب، رهبری ناب، فرهنگ ناب، توسعه و توانمندسازی کارکنان، راهبرد و چشم انداز ناب، مدیریت منابع و امکانات و تمرکز بر ذی نفعان کلیدی. 2) ادراک ذی نفعان کلیدی از میزان انطباق پردیس علوم اجتماعی و رفتاری دانشگاه تهران با مؤلفه های آموزش عالی ناب (هر 7 مؤلفه)، در هر سه گروه از ذی نفعان پایین تر از میانگین نظری است. 3) ازنظر ذی نفعان کلیدی به ترتیب فرایندهای ناب، راهبرد و چشم انداز ناب، رهبری ناب، فرهنگ ناب، تمرکز بر ذینفعان، توسعه و توانمندسازی کارکنان و درنهایت مدیریت منابع و امکانات دارای اهمیت است.
نقش باورهای ارتباطی در هم آفرینی با میانجی گری سبک های مدیریت تعارض در اعضای هیأت علمی دانشگاه بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی نقش باورهای ارتباطی در هم آفرینی با میانجی گری سبک های مدیریت تعارض در اعضای هیئت علمی دانشگاه بیرجند انجام گرفته است. روش پژوهش، توصیفی - همبستگی و جامعه آماری شامل تمامی اعضای هیئت علمی دانشگاه بیرجند در سال تحصیلی 99-98 به تعداد 322 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی، تعداد 240 پرسشنامه به صورت تصادفی ساده توزیع شد و 207 پرسشنامه مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. برای سنجش هم آفرینی، از پرسشنامه ی طاهرپور و همکاران (1394)، برای سنجش باورهای ارتباطی از پرسشنامه محقق ساخته و برای سنجش سبک های مدیریت تعارض از پرسشنامه رابینز (1998) استفاده شد. ضریب پایایی پرسشنامه ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برابر با 95/0، 82/0 و 80/0 برآورد گردید. یافته ها نشان داد که باور به تخریب کنندگی مخالفت و تفاوت های جنسیتی نقش پیش بینی کننده ای در هم آفرینی داشتند و با وجود آنها هم آفرینی اعضای هیئت علمی کاهش می یافت. باورهای ارتباطی پیش بینی کننده هر سه سبک مدیریت تعارض بودند. سبک های مدیریت تعارض نیز پیش بینی کننده هم آفرینی و ضریب ارتباط آنها معنی دار بود. همچنین الگوهای مفهومی پژوهش از برازش لازم برخوردار بودند و سبک های مدیریت تعارض نقش میانجی گری ایفا می کردند.
الگوی شایستگی اعضای هیئت علمی دانشگاه تراز انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، طراحی الگوی شایستگی اعضای هیئت علمی دانشگاه تراز انقلاب اسلامی بود. روش: روش تحقیق، ترکیبی شامل دو مرحله کیفی و کمّی بود. جامعه آماری پژوهش در مرحله کیفی، شامل خبرگان علمی و اعضای هیئت علمی و در مرحله کمّی، اعضای هیئت علمی دانشگاههای مستقر در شهر تهران بود. حجم نمونه در مرحله کیفی، 13 نفر و در مرحله کمّی، 300 نفر بود. برای گردآوری داده های تحقیق از مصاحبه و پرسشنامه محقق ساخته، برای تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل محتوا و برای تحلیل داده های کمّی از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی استفاده شد. یافته ها: همه مؤلفه های فرعی برای الگوی شایستگی های اعضای هیئت علمی تأیید شدند. همچنین مدل نهایی تحقیق در قالب هشت بعد و 56 مؤلفه طبقه بندی شد. نتیجه گیری: با توجه به هدف این پژوهش، سعی شد با بهره گیری از مبانی فکری حضرت امام و مقام معظم رهبری، شایستگی هایی احصا شود که ضمن سنخیت با مبانی مذکور و فرهنگ دینی و انقلابی حاکم بر جامعه، امکان تحقق بخشی به یک دانشگاه اسلامی در تراز انقلاب اسلامی را فراهم کند.
تحلیل روند تغییر در سطح عملکرد پژوهشی اعضای هیئت علمی در کارراهه شغلی با استفاده از پژوهش طولی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: اثر تعاملی رﺗﺒه علمی اعضای هیئت علمی و سطح عملکرد پژوهشی آنان، محل مناقشات نظری و تعارض در نتایج پژوهشهای میدانی بوده است. استفاده از طرح پژوهش طولی می تواند با شفاف سازی ارتباط ﻋﻠّﻰ و معلولی متغیّرها، بخشی از این تعارضات را مرتفع کند. لذا هدف پژوهش حاضر، تحلیل روند تغییر در سطح عملکرد پژوهشی اعضای هیئت علمی در کارراهه شغلی با استفاده از پژوهش طولی بود. روش: بر خلاف سبک رایج در مطالعات این حوزه که تمرکز بر طرحهای پژوهش مقطعی است؛ مطالعه حاضر از طرح پژوهش طولی استفاده کرده و با اندازه گیری مکرر ضریب عملکرد پژوهشی یک نمونه ثابت 103 تایی از اعضای هیئت علمی در طول مسیر شغلی، اثر ارتقای رتبه بر عملکرد پژوهشی آنان را بررسی کرده است. یافته ها: آزمون آنالیز واریانس در گروههای وابسته، تفاوت عملکرد در مراتب مختلف علمی را برای اعضای هیئت علمی تأیید کرده است. نتیجه گیری: مرحله دانشیاری برترین مرحله از حیث رشد انتشارات پژوهشی است و این رشد در مرحله استادی کاهش یافته است.
بررسی میزان مشارکت و نقش اعضای هیئت علمی در ترغیب دانشجو معلمان به برنامه های فن بازار و کارآفرین
دنیای پرتحول امروز تحت تاثیر علم و فناوری است، موفقیت هر جامعه به تربیت نیروی کار ماهر و خلاق بستگی دارد. هدف از این پژوهش بررسی میزان مشارکت و نقش اعضای هیئت علمی در ترغیب دانشجومعلمان به برنامه های فن بازار و کارآفرین است. روش تحقیق حاضر توصیفی و از لحاظ هدف کاربردی می باشد. جامعه آماری پژوهش 300 نفر از دانشجومعلمان رشته علوم تربیتی می باشد. پرسشنامه ای محقق ساخته که روایی و پایایی آن تایید شده است توسط نمونه تکمیل می شود و داده ها توسط آزمون های توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS نسخه 23 نجزیه و تحلیل خواهد شد.
تاثیر تعادل بین کار و زندگی بر رضایت شغلی اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم انتظامی امین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش انتظامی سال بیست و چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
191 - 220
حوزه های تخصصی:
هدف و زمینه: با توجه به اهمیت رضایت شغلی در عملکرد مطلوب یک سازمان و ضرورت بررسی عوامل مؤثر برآن؛ این پژوهش با هدف تعیین تأثیر تعادل بین کار و زندگی بر رضایت شغلی اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم انتظامی امین صورت پذیرفته است. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - پیمایشی بوده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه اعضای هیئت علمی داخلی و رسمی دانشگاه علوم انتظامی امین به تعداد 300 نفر هستنند که بر اساس فرمول کوکران 169 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شده اند. ابزار گرداوری داده ها دو پرسش نامه تعادل کار وزندگی از مدل کونگ و کو (2009) و رضایت شغلی مدل اسمیت و هیولین (1969) که روایی آن از طریق صوری و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ. بالای 75 صدم بود که نشان دهنده پایایی مناسب پرسشنامه است. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آزمون رگرسیون به وسیله نرم افزار SPSS21 صورت پذیرفت. یافته ها: مقدار آماره آزمون برای بررسی تعادل کار و زندگی بر رضایت شغلی اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم انتظامی امین معنی دار است. مقدار R 2 نشان می دهد که 9/0 از واریانس میزان رضایت شغلی توسط تعادل کار و زندگی تبیین می شود. بنابراین می توان عنوان کرد که 9 درصد از تغییرات ایجاد شده در رضایت شغلی توسط تعادل کار و زندگی پیش بینی می شود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که زمان کافی از کار داشتن، وفاداری به کار، حمایت محل کار داشتن، انعطاف پذیری در برنامه کاری، جهت گیری زندگی، نگهداری کار و حرفه و کاهش داوطلبانه ساعات کاری برای رفع نیازهای شخصی بر رضایت شغلی اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم انتظامی امین معنی دار است.
شناسایی و تبیین مؤلفه های اثرگذار بر رفتار اشتراک گذاری دانش در محیط ابری: مورد مطالعه دانشگاه های آزاد اسلامی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش شناسایی مؤلفه های اثرگذار بر رفتار اشتراک گذاری دانش در محیط ابری توسط اعضاء هیأت علمی دانشگاه های آزاد اسلامی کشور می باشد. روش شناسی: این پژوهش ، آمیخته اکتشافی است در این پژوهش اعضای هیات علمی دانشگاه های آزاد اسلامی (بالغ بر 28000 نفر)، در کل کشور مورد بررسی قرار گرفت و برای تعیین حجم نمونه (397 نفر) از روش نمونه گیری چند مرحله ای و فرمول حجم نمونه کوکران استفاده شده است و از مصاحبه ساختارمند، و پرسشنامه الکترونیک به عنوان ابزار پژوهش در دو مرحله کیفی و کمی استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از رویکرد معادلات ساختاری (مدل حداقل مربعات جزئی) به کمک نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده گردید یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که شش مؤلفه موثر به ترتیب اولویت شناسایی گردیدند که شامل پدیده اصلی به عنوان مؤلفه محوری ب، مؤلفه شرایط علی ، مؤلفه راهبردها ، مؤلفه شرایط زمینه ای شامل فرهنگ سازمانی و زیرساخت های فناوری، مؤلفه شرایط مداخله گر ، مؤلفه پیامد می باشند. نتیجه گیری: به کارگیری این سیستم به بهبود عملکرد اعضای هیئت علمی و افزایش مزیت رقابتی منجر خواهد شد
شناسایی و سطح بندی مولفه های جبران خدمات اعضای هیئت علمی با روش مدلسازی ساختاری-تفسیری (مطالعه موردی: دانشگاه های منتخب استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال سوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴
275 - 253
حوزه های تخصصی:
با توجه به چالش های سرمایه گذاری های جدید مدیریت جبران خدمات اصلی ترین دغدغه مدیران و مدیریت منابع انسانی در نظر گرفته می شود. بنابراین طراحی برنامه های جبران خدمات مؤثر یکی از مهم ترین اقدامات مدیریت منابع انسانی، در جذب و نگهداری نیروی انسانی و درنتیجه موفقیت بیشتر سازمان است زیرا که به دست آوردن و حفظ مزیت رقابتی سازمان ها بیش از هر چیزی درگرو جذب و حفظ نیروی انسانی شایسته و متناسب با اهداف سازمانی است. با توجه به اهمیت جبران خدمات در سازمان ها هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی و سطح بندی مؤلفه های جبران خدمات اعضای هیئت علمی است. در این پژوهش جهت شناسایی و سطح بندی مولفه ها از روش ترکیبی مدلسازی ساختاری تفسیری استفاده شد. ابتدا مدل های جبران خدمات صاحبنظران مورد بررسی قرارگرفتند و مهمترین مؤلفه ها شناسایی شدند، با استفاده از دو پرسشنامه مجزا بر اساس نظر خبرگان 19 مولفه نهایی تأیید و در6 سطح قرار گرفتند. مؤلفه های تعدیل هزینه زندگی، جایگاه و اعتبار سازمانی، اعطای مشوق ها، تقدیر مالی و پاداش های نقدی بر اساس عملکرد و استقلال در کار در سطح 1 تاثیر پذیرترین مؤلفه ها هستند که همه مولفه های جبران خدمات به طور مستقیم و غیر مستقیم منجر به این4 مولفه می شوند. دو مؤلفه حقوق پایه و کار چالشی در سطح6 سنگ زیربنای مدل جبران خدمات اعضای هیئت علمی عمل می کنند و تقویت این دو مولفه، بهبود و ارتقا در سیستم جبران خدمات را به همراه دارد یا هرگونه تحول اساسی و بهبود یک سیستم جبران خدمات باید از طریق این مولفه ها صورت بگیرد از این رو این دو مولفه به عنوان موثرترین مولفه ها هستند.
تأثیر امنیت شغلی بر بالندگی سازمانی با میانجی گری اشتراک دانش (مورد مطالعه: دانشگاه کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر امنیت شغلی بر بالندگی سازمانی با میانجی گری اشتراک دانش انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی–همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش تمامی اعضای هیئت علمی دانشگاه کردستان در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که 190 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی– طبقه ای از طریق پرسشنامه های امنیت شغلی ( Neysi, 2002 ) ، بالندگی سازمانی ( Spides, 2007 ) و اشتراک دانش ( Bohlool, 2013 ) مورد مطالعه قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری با کمک نرم افزارهای SPSS21 و Smart PLS استفاده شد. یافته ها نشان داد که امنیت شغلی بر بالندگی سازمانی اثر مثبت و معناداری دارد، امنیت شغلی بر اشتراک دانش اثر مثبت و معناداری دارد، اشتراک دانش بر بالندگی سازمانی اثر مثبت و معناداری دارد، امنیت شغلی بر بالندگی سازمانی با میانجی گری اشتراک دانش اثر مثبت و معناداری دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که وقتی اعضای هیئت علمی احساس امنیت شغلی مطلوبی داشته باشند به اشتراک دانش خود با دیگران می پردازند که پیامد آن بالندگی سازمانی مطلوب دانشگاه است.
شناسایی عوامل مؤثر بر بهسازی اعضای هیئت علمی با رویکرد کارآفرینی (مطالعه موردی: دانشگاه پیام نور استان هرمزگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهسازی اعضای هیئت علمی با رویکرد کارآفرینی می تواند منجر به تحول و ارتقاء در زمینه های آموزشی و پژوهشی منطبق با اهداف کارآفرینانه شود و آنگاه می توان انتظار داشت خروجی این تحولات، پژوهشگران و دانشجویانی خلاق و نوآور باشد که قدرت تعریف، مسله شناسی و ارائه راهکارهای خلاقانه جهت اهداف کسب وکار و صنعت را داشته باشند و توسعه مستمر کیفیت در فعالیت ها و مأموریت های مختلف دانشگاه رخ دهد. بهسازی اعضای هیئت علمی با رویکرد کارآفرینی تلاشی است از سوی نظام دانشگاهی که به منظور اصلاح دانش، نگرش و مهارت های اساتید در قالب دوره های آموزشی، بازآموزی، فرصت های مطالعاتی، بورسیه تحصیلی و... منطبق با اهداف کارآفرینانه صورت می گیرد. جهت موفقیت در پیشبُرد فرآیند بهسازی اعضای هیئت علمی با رویکرد کارآفرینی به منظور سیاست گذاری مطلوب می بایست مجموعه ای از عوامل کلیدی مؤثر شناسایی شوند. در همین راستا، در مقاله حاضر، محقق با استفاده از شیوه تحلیل مضمون، به شناسایی عوامل مؤثر بر بهسازی اعضای هیئت علمی با رویکرد کارآفرینی در سطح دانشگاه پیام نور استان هرمزگان می پردازد. به همین منظور، با مصاحبه های انجام شده با افراد خبره در زمینه بهسازی منابع انسانی، 71 مضمون پایه به همراه 25 مضمون سازمان دهنده شناسایی شد که بر اساس استنتاج محقق در 5 بُعد فراگیر شامل ابعاد بهسازی فردی، بهسازی سازمانی، بهسازی آموزشی، بهسازی پژوهشی و بهسازی حرفه ای دسته بندی شدند و در نهایت به ارائه پیشنهادات علمی و عملیاتی منتج گردید.
ارائه مدلی برای تسهیل اثربخشی تدریس اعضای هیئت علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
35 - 48
حوزه های تخصصی:
یکی از دغدغه های اصلی نظام آموزش عالی کشور به ثمر رسیدن رسالت های تعلیم و تربیت عملی در خروجی فرآیند سیستم دانشگاه ها یعنی دانشجویان است. ازاین رو با توجه به مباحث مرتبط با اثربخشی تدریس استادان، هدف از این پژوهش ارائه مدل تسهیل اثربخشی تدریس اعضای هیئت علمی و سازوکار اجرایی آن در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی بوده است. این پژوهش به روش کیفی و با استفاده از تکنیک تحلیل مضمون و با مصاحبه های نیمه ساختار یافته از 15 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها و یافته ها حاکی از آن بود که 50 مفهوم در منابع علمی مختلف، 126 مفهوم جدید در متن مصاحبه ها و نهایتاً 150 مفهوم جدید پس از سازمان دهی مفاهیم احصاء شده از مصاحبه ها و منابع علمی مورد شناسایی قرار گرفت. مقوله ها و راهبردهای اصلی در تسهیل اثربخشی تدریس اعضای هیئت علمی در ابعاد توانمندی علمی-پژوهشی استاد، ویژگی های حرفه ای استاد، مهارت های فردی-آموزشی، راهبردهای مربوط به استادان، راهبردهای مربوط به آموزش و راهبردهای مربوط به دانشگاه طبقه بندی شدند. کاربست این الگو و آگاهی از مؤلفه های آن در بخش های مختلف می تواند در بهبود کارایی و اثربخشی تدریس ایفای نقش کرده و قادر است تا احتمال توسعه دانشگاه های ایران در آینده را افزایش بخشد.