مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
اعضای هیئت علمی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر سنجش سواد چندفرهنگی استادان دانشگاه علامه طباطبائی و ارائه راهکارهایی برای ارتقای آن است. جامعه آماری پژوهش مشتمل بر کلیه استادان دانشگاه علامه طباطبائی و تعداد آنها در دانشکده های مختلف برابر با 538 نفر است. برای تعیین حجم نمونه در این تحقیق از فرمول کوکران استفاده شد. بعد از اجرای فرمول کوکران، تعداد کل نمونه در مجموع 224 نفر مشخص شد. پژوهش حاضر با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته انجام شد. به منظور بررسی روایی پرسشنامه از روایی صوری و محتوایی و برای سنجش پایایی نیز از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. به این منظور 20 نفر از اعضای جامعه( استادان) را به صورت تصادفی انتخاب و پرسشنامه در اختیار آنها قرار داده شد و با استفاده از نرم افزار spss میزان آلفای کرونباخ، (83/0) برآورد شد. پس از جمع آوری داده ها و با کمک نرم افزار SPSS اطلاعات طبقه بندی شده تنظیم، تلخیص و تحلیل شدند و با توجه به ماهیت تحقیق از روش های آمار توصیفی (میانگین، فراوانی، درصد، انحراف استاندارد و...) و آمار استنباطی مانند آزمون تی تک نمونه ای، آزمون مانوا ( تحلیل واریانس چندمتغیره)، آزمون تعقیبی توکی و آزمون فریدمن استفاده شد. یافته ها نشان داد سواد چندفرهنگی استادان در بعد نگرش و مهارت و دانش چندفرهنگی در سطح مطلوبی قرار دارد. اولین و مهمترین پیشنهاد استادان برای ارتقاء سواد چندفرهنگی، در واقع احترام به فرهنگ های ایرانی بدون هرگونه سلسله مراتب است و آخرین پیشنهادی که از نظر استادان از درجه اهمیت کمتری برخوردار است، شنیده شدن صدای تمامی فرهنگ ها در برنامه درسی است.
ارزشیابی عملکرد یاددهی – یادگیری اعضای هیئت علمی براساس مدل آشور (مطالعه موردی اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم انتظامی امین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مقاله حاضر ارزشیابی عملکرد یاددهی - یادگیری اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم انتظامی است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از حیث روش، توصیفی - پیمایشی است. جامعه آن، آماری اعضای هیئت علمی در سال تحصیلی 97-96 بوده اند که براساس جدول مورگان، 100 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته براساس مدل آشور بود. یافته های پژوهش نشان داد که عملکرد اعضای هیئت علمی درکل در حد خوب ارزیابی شده است و در ابعاد پنج گانه نیز شاخص های زیر را بیشتر مدنظر داشته اند: «اهمیت دادن به علائق و انتظارات دانشجویان، تبیین طرح درس به طور شفاف برای دانشجویان،گوش دادن به نظرات دانشجویان با روی باز و سعه صدر، ارزشیابی متناسب با اهداف آموزشی و روش تدریس». همچنین اعضای هیئت علمی در شاخص های زیر کمترین امتیاز را کسب کرده اند: صدا کردن دانشجویان در کلاس با نام و حتی با اسم کوچک، تهیه محتوای آموزشی متناسب با اهداف مندرج در سرفصل دروس، استفاده از فضای مجازی و شبکه های مجازی برای ارتباط با دانشجویان، مشارکت دانشجویان در تدریس از طریق روش حل مسئله و ایفای نقش و نترسیدن دانشجویان از امتحان پایان ترم به دلیل تحقق اهداف مورد انتظار در طول ترم.
شناسایی و رتبه بندی شاخص های ارزشیابی اعضای هیئت علمی در بعد آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
199 - 225
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی شاخص های ارزشیابی اعضای هیئت علمی در بعد آموزش بود؛ جامعه آماری شامل تمام دانشجویان دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه علامه طباطبایی در سال تحصیلی 1395-96 بودند که تعداد 242 دانشجو بر اساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند و ابزار محقق ساخته روی ایشان به اجرا در آمد. ابزار مذکور در 91 گویه و در طیف لیکرت پنج درجه ای (زیاد، نسبتاً زیاد، متوسط، نسبتاً کم و بسیار کم) میزان اهمیت هر یک از شاخص ها را در ارزیابی اساتید مورد اندازه گیری قرار می داد. داده ها با استفاده از روش تحلیل عامل اکتشافی، آزمون فریدمن و کروسکال والیس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج آزمون فریدمن نشان داد که بین میانگین رتبه شاخص ها تفاوت معناداری وجود دارد؛ بنابراین به بررسی میانگین رتبه های شاخص ها از دیدگاه پاسخ گویان پرداخته شد و مهم ترین و کم اهمیت ترین شاخص ها شناسایی شدند. از نظر پاسخ گویان مهم ترین شاخص آموزشی در ارتقاء اعضای هیئت علمی عبارت از "میزان استفاده از مباحث جدید مرتبط با درس" است. پس ازآن شاخص "میزان تسلط علمی استاد بر موضوع درس" در مرتبه سوم شاخص "رعایت احترام متقابل" بودند. نتایج این مطالعه می تواند پاسخگوی برخی از چالش های مدنظر مدرسین در زمینه ارزشیابی با استفاده از نظرات دانشجویان بوده و می توان با استفاده مناسب از این نظرات برنامه ریزان را با نقاط ضعف و قوت فرآیند ارزشیابی آشنا و امکان اصلاح را فراهم ساخت.
مدل سازی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر آموزش عالی ناب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
91 - 116
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت موضوع اجرا و استقرار آموزش عالی ناب در دانشگاه، هدف پژوهش حاضر مدل سازی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر آموزش عالی ناب از نظر اعضای هیئت علمی «دانشگاه تهران» است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از منظر گردآوری داده ها توصیفی پیمایشی به شیوه همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کلیه اعضای هیئت علمی «پردیس علوم انسانی دانشگاه تهران» را در برمی گیرد که از میان آن ها تعداد 147 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه پژوهشگر ساخته استفاده و روایی پرسشنامه ها با استفاده از روایی محتوایی و سازه و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بررسی و تأیید شد. داده ها با استفاده از آزمون های ضریب رگرسیون، تحلیل عاملی تأییدی، محاسبه مقادیر t، مدل معادلات ساختاری و تحلیل مسیر در نرم افزار Lisrel موردبررسی و تحلیل قرار گرفت. اعتبارسنجی مدل و نتایج تحلیل عاملی نشان داد که ابزار سنجش عوامل مؤثر بر آموزش عالی ناب دارای برازش مطلوبی است و مدل موردتأیید قرار گرفت. نتایج معادلات ساختاری و تحلیل مسیر حاکی از آن است که روابط معناداری بین متغیرها و سازه های مکنون وجود دارد و تعهد مدیریت و رهبری، چشم انداز و راهبرد دانشگاه با میانجی گری انتخاب افراد مناسب بر رضایت دانشجویان و کارایی آموزش اثرگذار است.
ساخت و اعتباریابی مقیاسی به منظور سنجش عوامل ترغیب کننده و بازدارنده همکاری علمی درمیان اعضای هیئت علمی دانشگاه های شهید چمران و علوم پزشکی جندی شاپور اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: ساخت و اعتباریابی مقیاسی برای سنجش عوامل ترغیب کننده و بازدارنده همکاری علمی درمیان اعضای هیئت علمی دو دانشگاه شهید چمران و علوم پزشکی جندی شاپور اهواز. روش: نوع پژوهش کاربردی و روش آن پیمایشی است. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته است. روایی پرسشنامه از طریق روایی محتوایی (صوری) انجام و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ 94/0=α تعیین شد. نمونه گیری با استفاده از جدول مورگان و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای صورت گرفت. جامعه پژوهش 292 نفر از اعضای هیئت علمی دو دانشگاه شهید چمران و علوم پزشکی جندی شاپور اهواز بوده است. از تعداد 292 پرسشنامه توزیع شده، جمعاً 188 پرسشنامه(38/64%) آن دریافت شد. یافته ها: نتیجه اجرای تحلیل عاملی بر روی داده های مستخرج از پرسشنامه های دریافتی منجر به استخراج 13 عامل اصلی (6عامل ترغیب کننده و 7 موانع بازدارنده) شد. به طور کلی، نتایج فوق نشان می دهد که پرسشنامه همکاری علمی از اعتبار بالایی دارد و در نتیجه می تواند ابزار مناسبی برای ارزیابی عوامل ترغیب کننده و بازدارنده همکاری علمی در میان اعضای هیئت علمی این دو دانشگاه باشد.
اولویت های مجموعه سازی در کتابخانه دیجیتال از دیدگاه اعضای هئیت علمی و دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور شناسایی اولویتهای مجموعه سازی منابع اطلاعاتی در کتابخانه دیجیتال از دیدگاه اعضای هیئت علمی و دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شیراز انجام شده است. روش: پژوهش کمّی و از نوع پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است. از بین جامعه مورد مطالعه (5860 عضو هیئت علمی و دانشجوی تحصیلات تکمیلی)، 357 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شده اند. در تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و تحلیلی و نرم افزار آماری علوم اجتماعی استفاده شده است. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد بالاترین اولویت مجموعه سازی انواع منابع اطلاعاتی، مربوط به منابع پژوهشی تولید شده توسط دانشگاه شیراز است. بالاترین اولویت مجموعه سازی انواع محملهای اطلاعاتی، مربوط به کتاب الکترونیک است و نمونه مورد مطالعه به اهمیت وجود نمایه و نقاط دسترسی بیش از سایر معیارهای مؤثر در مجموعه سازی منابع اطلاعاتی توجه داشته اند. سطح اطلاعاتی مطلوب برای دسترسی به منابع دیجیتال، متن کامل است و بالاترین اولویت مجموعه سازی انواع قالبهای اطلاعاتی مربوط به تصاویر می باشد. قالب اطلاعاتی عمده برای مجموعه سازی مواد متنی و تصاویر، به ترتیب قالب PDF و JPEG می باشد. به علاوه، اکثریت جامعه مخاطب نسبت به دیجیتال سازی مجموعه های خاص و منابع منحصر به فرد و همزیستی منابع فیزیکی و دیجیتال نظر موافق دارند و با تخصیص 80% بودجه به منابع دیجیتال و 20% بودجه به منابع فیزیکی، موافق هستند. اصالت/ ارزش: بالاترین اولویت کتابخانه دیجیتال، خدمت در راستای نیازهای اطلاعاتی کاربران است در این پژوهش، نیازهای اطلاعاتی جامعه کاربران بالقوه کتابخانه دیجیتال دانشگاه شیراز بررسی شده است. کلیدواژه ها: مجموعه سازی، اولویتها، کتابخانه دیجیتال، دانشگاه شیراز، اعضای هیئت علمی، دانشجویان تحصیلات تکمیلی، منابع
بررسی تأثیر عوامل شناختی _ اجتماعی بر رفتار اشتراک دانش در جامعه دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: رفتار اشتراک دانش از عوامل زیادی تأثیر می پذیرد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر عوامل شناختی _ اجتماعی بر رفتار اشتراک دانش اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. روش: این پژوهش از نوع کاربردی است که به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد250 نفر به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. برای سنجش هر یک از متغیرهای پژوهش چندین پرسش نامه معتبر مبنای کار قرار گرفت که شرح آنها در متن آمده است. روایی صوری _ محتوایی و سازه ای پرسش نامه های طراحی شده بررسی و تأیید شد. پایایی پرسش نامه ها نیز پس از انجام پیش آزمون با استفاده از روش آلفای کرونباخ محاسبه شد که نتایج نشان داد همه پرسش نامه ها از پایایی بالا و قابل قبولی برخوردارند. برای بررسی روابط بین متغیرها و برازش مدل پژوهش نیز از روش مدل معادلات ساختاری با کمک نرم افزار لیزرل استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن است که میانگین عوامل شناختی _ اجتماعی و همچنین رفتار اشتراک دانش و ابعاد آن در میان جامعه پژوهش کمتر از حد مطلوب است. در میان عوامل شناختی _ اجتماعی، «دیدگاه مشترک» بیشترین و «اعتماد» کمترین میانگین را دارند. در میان ابعاد رفتار اشتراک دانش نیز «تمایل به استفاده از دانش» بیشترین و «تمایل به اشتراک دانش» کمترین میانگین را دارد. بررسی میزان برازش مدل پژوهش حاکی از برازش خیلی خوب مدل است. بر اساس مدل برازش شده، متغیر «اعتماد» 89/0، متغیر «دیدگاه مشترک» 57/0 و متغیر «قوّت رابطه» 73/0 بر رفتار اشتراک دانش اعضای هیئت علمی تأثیرگذار هستند. نتیجه گیری: رفتار اشتراک دانش یک فعالیت و رفتار اجتماعی است که بیش از هر چیز تحت تأثیر عوامل شناختی _ اجتماعی قرار دارد. از این رو، برای بررسی رفتار اشتراک دانش و بهبود وضعیت آن در سازمان ها باید به این عوامل توجه ویژه نمود. اعتماد، قوّت رابطه و دیدگاه مشترک از مهم ترین این عوامل هستند.
رابطه عوامل جمعیت شناختی و میزان به کارگیری مؤلفه های مدیریت اطلاعات شخصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر بر آن است تا به بررسی ارتباط میان عوامل جمعیت شناختی و میزان استفاده اعضای هیئت علمی پژوهشگاه های وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فنّاوری ایران از مؤلفه های مدیریت اطلاعات شخصی بپردازد. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی است و با استفاده از روش پیمایشی انجام شده است. جامعه پژوهش را 302 نفر از اعضای هیئت علمی پژوهشگاه های وابسته به وزارت علوم تشکیل می دهد که بر مبنای روش نمونه گیری طبقه ایِ تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه محقق ساخته ای بود که بر اساس چارچوب نظری «جونز» (2012) و نظرهای سایر صاحب نظران حوزه مدیریت اطلاعات شخصی طراحی شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری اس پی اس اس تجزیه وتحلیل گردید. یافته ها : یافته های پژوهش نشان داد اعضای هیئت علمی از نظر میزان به کارگیری مؤلفه های مدیریت اطلاعات شخصی در وضعیت مطلوب و بالاتر از میانگین مورد انتظار بودند. از نظر میانگین، استفاده از شش مؤلفه مدیریت اطلاعات شخصی بین اعضای هیئت علمی زن و مرد، گروه های تحصیلی، درجه علمی، مرتبه علمی و سابقه کاری افراد تفاوت معناداری وجود داشت. سنّ افراد با میزان استفاده آنان از مؤلفه های مدیریت اطلاعات شخصی ارتباطی نداشت. نتایج: با توجه به یافته های پژوهش، به منظور ارتقای مهارت های مدیریت اطلاعات شخصی اعضای هیئت علمی، برگزاری دوره های آموزشی و نیز توزیع جزوه های آموزشی، بروشور، اسلایدهای آموزشی پیشنهاد گردید.
تحلیل عوامل مؤثر بر پذیرش سامانه مدیریت اطلاعات پژوهشی (سیماپ) توسط اعضای هیئت علمی دانشگاه تبریز: کاربست نظریه رسانش نوآوری ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر پذیرش سیماپ توسط اعضای هیئت علمی دانشگاه تبریز با استفاده از نظریه رسانش نوآوری هاست. روش شناسی: روش پژوهش توصیفی_ پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه اعضای هیئت علمیِ دانشگاه تبریز (800=N) بود که 260 نفر به صورت طبقه ای تصادفی به عنوان نمونه آماری انتخاب و پرسش نامه بین آنان توزیع شد و در نهایت 174 پرسش نامه (67 %) تکمیل و تحویل داده شد. داده های به دست آمده با استفاده از شاخص های آمار استنباطی (تحلیل عاملی، ضریب همبستگی پیرسون، آنالیز واریانس، t و کلموگروف _ سمیرونوف) تجزیه وتحلیل گردید. یافته ها: نتایج پژوهش عوامل مؤثر بر پذیرش سیماپ را در شش عامل به شرح زیر طبقه بندی و مشخص کرد: مزیّت نسبی، سازگاری، آزمون پذیری، پیچیدگی و مشاهده پذیری و، جدیت دانشگاه. نتایج آزمون همبستگی نیز نشان داد بین این ویژگی ها و آهنگ پذیرش آنها رابطه معنا داری وجود دارد. دیگر یافته های پژوهش نشان داد میانگین آهنگ پذیرش سیماپ از سوی اعضای هیئت علمی10/3 بوده است و اعضای هیئت علمی این سامانه را اندکی بیش از حد متوسط پذیرش کرده اند. سایر نتایج نشان داد داده ها از توزیع نرمال پیروی می کنند. بنابراین، منحنی پذیرشِ سیماپ توسط اعضای هیئت علمی دانشگاه تبریز بهنجار بوده و در طی زمان به صورت S شکل درآمده است. نتیجه گیری : نتایج پژوهش حاضر نظریه اشاعه نوآوری «راجرز» (2003) را در زمینه ویژگی های نوآوری، گروه های پذیرندگان و منحنی S شکل، در بین اعضای هیئت علمی دانشگاه تبریز تأیید کرد.
نقش رسانه های اجتماعی در ارتباطات علمی اعضای هیئت علمی دانشگاه مازندران و تأثیر آن بر تولیدات علمی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی نقش رسانه های اجتماعی در ارتباطات علمی اعضای هیئت علمی دانشگاه مازندران و تأثیر آن بر تولیدات علمی بود. روش پژوهش: این پژوهش کاربردی با روش پیمایشی- توصیفی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل 202 نفر از اعضای هیئت علمی پنج دانشکده هنر و معماری، الهیات و معارف اسلامی، حقوق و علوم سیاسی، علوم اقتصادی و اداری و علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه مازندران بود که با فرمول کوکران 132 نفر به عنوان نمونه و شیوه نسبتی انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های نقش رسانه های اجتماعی در ارتباطات علمی گلینی مقدم و دیگران (1397) و تولیدات علمی سلیمانی و شکویی (1387) استفاده شد. پایایی ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ در سطح مطلوب (70/0 < α) تعیین گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای Spss و Amos انجام شد. یافته ها: بین نقش رسانه های اجتماعی در ارتباطات علمی و تولیدات علمی رابطه معنی داری وجود دارد. رسانه های اجتماعی در ارتباطات علمی اعضای هیئت علمی نقش موثری را ایفا کردند، که این نقش مؤثر، منجر به افزایش میزان تولیدات علمی آن ها گردید. واریانس تولیدات علمی اعضاء هیئت علمی حدود 31 درصد، از متغیر نقش رسانه های اجتماعی در ارتباطات علمی تأثیر پذیرفت. نتیجه گیری: رسانه های اجتماعی یکی از مهمترین ابزارهای آموزشی در مراودات دانشگاهی اند که در ارتباطات و تولیدات علمی روز به روز محبوب تر می شوند.
امنیت حقوقی اعضای هیأت علمی دانشگاه ها در پرتو تضمینات عدالت رویه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار حقوقی نظام آموزش عالی بر قوانین و رویه های معین هیئت های خاصی مبتنی است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی، درصدد مطالعه مؤلفه های امنیت حقوقی در عدالت رویه ای است. تشتّت مراجع تصمیم گیری، قواعد ناهمگون و نظام حقوقی نامنسجم در آموزش عالی ایران نشان می دهد تحقق امنیت حقوقی در پرتو عدالت رویه ای درباره اعضای هیئت علمی با چالش های بیشتری رویاروست. پاسداشت حق دادخواهی و دسترسی به مرجع صالح رسیدگی، رعایت منع محاکمه مجدد، اصل برائت، علنی بودن رسیدگی، امکان دفاع یا لزوم تساوی طرفین دعوی، مستدل و موجه بودن آرا، اصل بی طرفی، حق اعتراض و تجدیدنظرخواهی و نیز انجام کامل تشریفات رسیدگی، از مهم ترین مصادیق تضمینات عدالت رویه ای مبتنی بر اصل امنیت حقوقی در حوزه آموزش عالی است. این پژوهش دریافته است که کوشش در راه پاسداشت هر یک از تضمینات پیش گفته در قبال دادخواهی اعضای هیئت علمی در مراجع انضباطی می تواند به تحقق حداکثری امنیت حقوقی آنها یاری رساند.
سنجش روابط علی بین ادراک دانشجویان ازکیفیت تدریس اعضای هیئت علمی و خودراهبری یادگیری آنان به روش مدل یابی معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
189 - 212
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، سنجش روابط علی بین ادراک دانشجویان از کیفیت تدریس اساتید و خودراهبری یادگیری آنان بود. روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم تربیتی دانشگاه اصفهان به تعداد 363 نفر در سال 96-1395 تشکیل می دادند. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان به تعداد 186 نفر تعیین گردید. روش نمونه گیری، تصادفی طبقه ای متناسب با حجم بود. برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه یادگیری خودراهبر Williamson (2007) و کیفیت تدریس Seraj (2002) استفاده شد. روایی و پایایی پرسشنامه ها بررسی و تائید شد. نتایج: یافته ها نشان داد که یادگیری خودراهبری دانشجویان و کیفیت تدریس اساتید در حد متوسط به بالا می باشد؛ و دانشجویان کارشناسی ارشد نسبت به دانشجویان کارشناسی از راهبردهای یادگیری خودراهبر بیشتر استفاده می نمایند. همچنین نتایج ضرایب همبستگی نشان داد که بین کیفیت تدریس و ابعاد آن با یادگیری خودراهبر دانشجویان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
مدل تأثیر جامعه پذیری سازمانی در پاسخگویی و رفتار اخلاقی با میانجیگری هویت سازمانی (مورد مطالعه: اعضای هیئت علمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶۰)
227 - 250
حوزه های تخصصی:
اعضای هیئت علمی نقش اساسی در دانشگاه و جامعه دارند که نمی توان به آن بی توجه بود. بدین منظور پژوهش حاضر با هدف سنجش روابط علّی بین جامعه پذیری سازمانی با پاسخگویی و رفتار اخلاقی، با نقش میانجی هویت سازمانی، میان اعضای هیئت علمی واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی استان آذربایجان غربی انجام شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش توصیفی همبستگی است. جامعه آماری همه استادان تمام وقت 13 واحد دانشگاهی و در مجموع 695 نفر بود که با روش نمونه گیری طبقه ای نسبی حجم نمونه از جدول کرجسی مورگان 263 نفر انتخاب شد. برای گردآوری اطلاعات از چهار پرسشنامه استاندارد (جامعه پذیری سازمانی تائورمینا، هویت سازمانی آشفورث و مائل، رفتار اخلاقی سوانسون و هیل، پاسخگویی هاچوارتر) استفاده شد. روایی محتوایی و روایی سازه ای پرسشنامه ها تأیید شد و پایایی نهایی با آلفای کرونباخ مناسب بود. نتایج به دست آمده نشان دهنده رابطه مثبت و معنادار بین جامعه پذیری سازمانی با پاسخگویی و رفتار اخلاقی با نقش میانجی هویت سازمانی بود. در نتیجه، جامعه پذیری سازمانی هم به طور مستقیم هم به طور غیرمستقیم با میانجیگری هویت سازمانی می تواند پاسخگویی و رفتار اخلاقی اعضای هیئت علمی را تحت تأثیر قرار دهد.
فهم تجربه زیسته مناسبات کار و زندگی در مدیران زن آکادمیک: رویکرد پدیدارشناسی توصیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه زندگی شخصی و شغلی افراد، ارتباط و پیوستگی قابل ملاحظه ای با یکدیگر دارند؛ ازاین رو، توسعه دانش نظری در زمینه برهم کنش ها و روابط پیچیده میان این دو عرصه، درقالب پدیده مناسبات کار و زندگی حائز اهمیت است. هدف این تحقیق، فهم تجربه زیسته هشت نفر از زنان عضو هیئت علمی که متصدی مناصب مدیریتی یک پژوهشگاه بودند، در زمینه مناسبات و ترتیبات بین حوزه های کار و زندگی بود. بدین منظور، از روش پدیدارشناسی توصیفی زیست جهان تأملی داهلبرگ استفاده شد. دلیل استفاده از این روش، دستیابی به ساختاری کلی از پدیده مذکور بود که به تک تک تغییرات ایجادشده در داده ها وابسته باشد؛ نه تعمیم پذیری یافته ها. مصاحبه های عمیق با هشت نفر از اعضای هیئت علمی زن که پست مدیریتی داشتند، انجام شد. برای تأیید قابلیت اعتماد تحلیل ها و یافته ها از سه روش پرسشگری همتایان، تحلیل موارد منفی و اصالت پژوهش استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد، از دید مصاحبه شوندگان «پیشینه خانوادگی»، «ادراک خودکارآمدی»، «توان انطباق پذیری با شرایط»، «بلندپروازی و شهامت رویارویی با مصائب» و «حمایتگری خانواده و پروای مراقبت»، سویه مثبت مناسبات کار و زندگی را تشکیل می دهند. ازطرف دیگر، «قیاس های بازدارنده»، «تلقین کلیشه های جنسیتی»، «حس ناکامی در زندگی»، «اندیش پایه های جزمی» و «مطالبه گری حوزه های کار و زندگی»، قالب های اصلی تجربه منفی آنان از رویارویی این دو عرصه هستند.
تبیین مؤلفه های سرمایه فکری در دانشگاه (مورد مطالعه: دانشگاه پیام نور)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین عوامل سازنده سرمایه فکری در دانشگاه صورت گرفته است. برای این منظور از پرسشنامه محقق ساخته 57 ماده ای بر پایه مقیاس 4 درجه ای استفاده گردید. حجم نمونه با توجه به مفروضه های تحلیل عاملی 500 نفرکفایت می کرد، ولی تعداد 700 پرسشنامه با روش متداول بین دانشجویان به عنوان بخشی از مشتریان و ذی نفعان، توزیع و درنهایت پاسخنامه های 592 نفر که از هر لحاظ کامل و بی نقص بود وارد محاسبات آماری گردید. اعتبار نهایی آن با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ برابر 96/0 برآورد گردید. برای رواسازی پرسشنامه از تحلیل مؤلفه های اصلی باچرخش واریماکس استفاده شد. برای پاسخ به پرسش پژوهش (سرمایه فکری از چه عواملی اشباع می شود)، از مدل تحلیل عاملی اکتشافی استفاده گردید. برونداد اولیه نشان داد که دترمینان ماتریس همبستگی 00001/0 عددی غیرصفر، و مقدارKMO برابر 968 /0، و نتیجه آزمون کرویت بارتلت به مقدار 738/17257 نیز همچنان از لحاظ آماری در سطح کمتر از 00001/0 معنادار است. پس از حذف ماده 9، در برونداد نهایی عامل های استخراج شده با روش PC با استفاده از شیوه واریماکس دوران داده شد. در نهایت 5 عامل؛ سرمایه ساختاری، سرمایه انسانی، سرمایه ارتباطی، نوآوری و بهره وری برای سرمایه فکری استخراج شد. این عامل ها روی هم 5/49 درصد از کل واریانس سرمایه فکری را پوشش می دهد.
شناسایی نیازهای یادگیری اعضای هیئت علمی در آموزش عالی الکترونیکی
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناسایی نیازهای یادگیری اعضای هیئت علمی فعال در محیط یادگیری الکترونیکی (برخط) است. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از منظر گردآوری داده ها، توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری شامل تمام اعضای هیئت علمی همکار مؤسسه آموزش عالی مهر البرز (اولین مؤسسه آموزش عالی الکترونیکی در ایران) در سال تحصیلی 1393-1394 است که با استفاده از روش سرشماری کامل انتخاب شده اند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بوده است. برای تحلیل داده ها از روش آماری t تک متغیره استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که نیازهای یادگیری مدرسان شامل سه دسته، نیازهای قبل از تدریس (ایجاد انگیزه برای یادگیری الکترونیکی، تعهد حرفه ای و اخلاق، مهارت های فنی، به روزرسانی منابع و روش تدریس، پرورش خلاقیت در محیط یادگیری الکترونیکی)، حین تدریس (مدیریت زمان، ارزیابی در طول ترم، ارائه بازخورد، تعامل و برقراری ارتباط در محیط یادگیری الکترونیکی، هدایت دانشجویان در انجام پژوهش) و بعد از تدریس (ارزیابی نهایی، ارتباط با دانشجو پس از اتمام دوره) است که از بین آن ها نیازهای قبل از تدریس اهمیت ویژه ای دارد.
ارزیابی تطبیقی مدیریت فرایندهای یاددهی-یادگیری در مدارس دوره ابتدایی شهر شیراز برمبنای الگوی کیفی
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، ارزیابی تطبیقی مدیریت فرایندهای یاددهی-یادگیری در کلاس های درس دوره ابتدایی شهر شیراز برمبنای الگوی کیفی مدیریت فرایندهای یاددهی-یادگیری است. روش پژوهش، توصیفی به شیوه پیمایشی و جامعه آماری353 مدرسه بوده که 15درصد مدارس و از هر مدرسه 2 کلاس به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. ابزار پژوهش مقیاس محقق ساخته بوده است. این مقیاس70 گویه دارد که ابعاد شش گانه الگوی مذکور شامل محیط فیزیکی، محیط اجتماعی-روانی، آمادگی، آموزش، تلفیق و ارزشیابی را می سنجد. نتایج نشان می دهد که میان وضع موجود در ابعاد شش گانه با وضع مطلوب تفاوت معناداری هست. «محیط فیزیکی» بیشترین توجه و «آموزش» کم ترین توجه را به خود اختصاص داده و تفاوت بین میانگین ها معنا دار است. بین میزان به کارگیری ابعاد الگو با توجه به مدرک تحصیلی معلم و جنسیت دانش آموزان تفاوت معناداری وجود ندارد؛ اما بین میزان به کارگیری ابعاد الگو با توجه به رشته تحصیلی معلمان تفاوت معنادار وجود دارد.
ارزیابی ویژگی های کارآفرینانه دانشجویان در بستر الکترونیکی به منظور طراحی و اجرای برنامه کارآفرینی
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی ویژگی های کارآفرینانه دانشجویان شاغل به تحصیل در بستر الکترونیکی به منظور طراحی نیم رخ کارآفرین و ارائه راهکارهایی برای پرورش و تقویت آن بود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از منظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری همه دانشجویان مؤسسه آموزش عالی الکترونیکی مهر البرز، به عنوان اولین مؤسسه ای که خدمات خود را در بستر الکترونیک ارائه می دهد، بود. حجم نمونه براساس فرمول کوکران، 221 نفر در نظر گرفته شد که از دانشجویان رشته های مختلف تحصیلی (در مقطع کارشناسی ارشد)، انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد ویژگی های شخصیتی کارآفرینان ایرانی کردنائیج و همکاران (1386) به کار گرفته شد. یافته ها نشان داد دانشجویان در ویژگی های ریسک پذیری با 64 درصد، کانون کنترل درونی با82 درصد، نیاز به موفقیت با 73 درصد، عمل گرایی با 73 درصد، چالش طلبی با 64 درصد و شخصیت کلی کارآفرینی 64 درصد در سطح بالاتر از متوسط قرار دارند، اما در ویژگی های سلامت فکری، تحمل ابهام و رؤیاپردازی پایین تر از حد متوسط ارزیابی شدند. بنابراین، توانمندسازی قابلیت کارآفرینی اعضای هیئت علمی و دانشجویان از طریق برنامه های حمایتی مثل فرصت های مطالعاتی و دوره های کارآموزی در بخش صنعت و برگزاری برگزاری کارگاه های آموزشی برای تقویت ویژگی سلاست فکری، تحمل ابهام و رؤیاپردازی دانشجویان از یک سو و ایجاد شبکه های ارتباطی بین دانشگاه و صنعت از سوی دیگر در دستور کار قرار گیرد.
خود ارزیابی اعضای هیئت علمی دانشگاه تبریز نسبت به اثرگذاری اجتماعی پژوهش های دانشگاهیشان(مقاله علمی وزارت علوم)
مقاله حاضر قصد دارد به بررسی دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه تبریز نسبت به اثرگذاری اجتماعی پژوهش های شان بپردازد. این پژوهش با رویکرد کمّی و به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه پژوهش اعضای هیئت علمی دانشگاه تبریز بودند که 20درصد از آنها با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبق های نسبتی به عنوان نمونه انتخاب شدند. به این ترتیب، تعداد 153 نفر از کل اعضای هیئت علمی دانشگاه تبریز در تکمیل پرسشنامه شرکت داشتند. نتایج نشان داد میانگین خودارزیابی اعضای هیئت علمی مشارکت کننده در پژوهش نسبت به اثرگذاری اجتماعی پژوهش های شان برابر با 72/8 بوده و میانگین جامعه پژوهش با اطمینان 95درصد در حد فاصل 29/8 و 15/9 قرار دارد که با توجه به دامنهٔ نمرات قابل حصول در حد متوسط قرار دارد. بین خودارزیابی گروه های مختلف آموزشی نسبت به اثرگذاری اجتماعی پژوهش های شان تفاوت معناداری وجود دارد. اعضای هیئت علمی دانشگاه تبریز حوزه های بالقو های که می توانند از پژوهش های آ نها بهره مند شوند را به ترتیب «صنعت»، «محیط زیست»، «آموزش»، «خط مشی و سیاست گذاری» و «کشاورزی» بیان کرده اند. همچنین، نتایج نشان داد هرچه «تعداد طرح های برون دانشگاهی» و «ارتباط کاری اعضای هیئت علمی با سازمان های خارج از دانشگاه تبریز» بیشتر باشد، میزان خودارزیابی آنها نسبت به اثرگذاری اجتماعی پژوهش های شان نیز بیشتر است. برمبنای نتایج حاصل شده، تشویق اعضای هیئت علمی به انجام طرح های برون دانشگاهی و داشتن ارتباط کاری با سازمان های خارج از دانشگاه می تواند ارزیابی اعضای هیئت علمی نسبت به اثرگذاری اجتماعی پژوهش های شان را بیشتر کرده، و با درگیر ساختن آنها با مسائل و موضوعات واقعی جامعه به افزایش اثرگذاری اجتماعی پژوهش های دانشگاهی منجر شود.
تحلیل شبکه روابط گروه های حسابداری دانشگاه های دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۲۸ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
274 - 295
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل ساختار ارتباطی بین گروه های حسابداری دانشگاه های دولتی ایران است.
روش: روش پژوهش، بر مبنای نوع داده های جمع آوری و تحلیل شده، کمّی از نوع تحلیل شبکه است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه گروه های حسابداری دانشگاه های دولتی ایران را دربرمی گیرد. در پژوهش حاضر، اطلاعات در دسترس اعضای هیئت علمی گروه های حسابداری تا پایان شهریور سال 1399 بررسی و در نهایت، 44 دانشگاه برای نمونه انتخاب شد.
یافته ها: بر اساس یافته ها، در ساختار ارتباطی گروه های حسابداری دانشگاه های دولتی، نابرابری نامتعارفی به چشم می خورد؛ اما بعضی از دانشگاه ها در موقعیت مناسب تری قرار دارند. توزیع پارتو نشان می دهد که بین گروه های حسابداری، چولگی تقسیم قدرت 78 – 22 است؛ یعنی 78درصد اعضای هیئت علمی، دانش آموخته 22درصد دانشگاه ها و 22درصد باقی، دانش آموخته 78 درصد دانشگاه ها هستند. علاوه بر این، بر اساس نتایج قانون بردفورد، توزیع قدرت بین گروه های حسابداری، تقریباً از یک تابع نمایی تبعیت می کند و عدد اختلاف بین فراوانی گروه های مختلف حدود 266/3 است. دانشگاه های تهران، تربیت مدرس و علامه طباطبائی، دانشگاه های گروه 1 بردفورد هستند. دانشگاه تهران نیز در ساختار روابط گروه های حسابداری دانشگاه های دولتی، اصلی ترین دانشگاه است.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، موقعیت مناسب بعضی دانشگاه ها در ساختار ارتباطی، باعث شده است که این دانشگاه ها برای دسترسی به سایر دانشگاه ها، با واسطه های کمتری مواجه شوند، دسترسی آنها به منابع موجود ساده تر باشد و در به دست آوردن اطلاعات مؤثر از اعضای شبکه، توانایی بیشتری داشته باشند. بنابراین، می توان ادعا کرد که در ساختار حاکم، این دانشگاه ها می توانند نقش بازیگران کلیدی را ایفا کنند.