مطالب مرتبط با کلیدواژه

مناسبات کار و زندگی


۱.

فهم تجربه زیسته مناسبات کار و زندگی در مدیران زن آکادمیک: رویکرد پدیدارشناسی توصیفی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مناسبات کار و زندگی پدیدارشناسی توصیفی زیست جهان تأملی مدیران زن اعضای هیئت علمی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۸ تعداد دانلود : ۴۵۲
امروزه زندگی شخصی و شغلی افراد، ارتباط و پیوستگی قابل ملاحظه ای با یکدیگر دارند؛ ازاین رو، توسعه دانش نظری در زمینه برهم کنش ها و روابط پیچیده میان این دو عرصه، درقالب پدیده مناسبات کار و زندگی حائز اهمیت است. هدف این تحقیق، فهم تجربه زیسته هشت نفر از زنان عضو هیئت علمی که متصدی مناصب مدیریتی یک پژوهشگاه بودند، در زمینه مناسبات و ترتیبات بین حوزه های کار و زندگی بود. بدین منظور، از روش پدیدارشناسی توصیفی زیست جهان تأملی داهلبرگ استفاده شد. دلیل استفاده از این روش، دستیابی به ساختاری کلی از پدیده مذکور بود که به تک تک تغییرات ایجادشده در داده ها وابسته باشد؛ نه تعمیم پذیری یافته ها. مصاحبه های عمیق با هشت نفر از اعضای هیئت علمی زن که پست مدیریتی داشتند، انجام شد. برای تأیید قابلیت اعتماد تحلیل ها و یافته ها از سه روش پرسشگری همتایان، تحلیل موارد منفی و اصالت پژوهش استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد، از دید مصاحبه شوندگان «پیشینه خانوادگی»، «ادراک خودکارآمدی»، «توان انطباق پذیری با شرایط»، «بلندپروازی و شهامت رویارویی با مصائب» و «حمایتگری خانواده و پروای مراقبت»، سویه مثبت مناسبات کار و زندگی را تشکیل می دهند. ازطرف دیگر، «قیاس های بازدارنده»، «تلقین کلیشه های جنسیتی»، «حس ناکامی در زندگی»، «اندیش پایه های جزمی» و «مطالبه گری حوزه های کار و زندگی»، قالب های اصلی تجربه منفی آنان از رویارویی این دو عرصه هستند.
۲.

مناسبات کار و زندگی در جامعه آکادمیک: آزمون یک الگوی مفهومی بومی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مناسبات کار و زندگی اعضای هیأت علمی سرریز مثبت سرریز منفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۲ تعداد دانلود : ۱۷۱
در شرایط تغییر فرهنگ کار، توسعه فناوری های نوین و اقتضائات اجتماعی- فرهنگی، شاهد کم رنگ شدن مرزهای کار و زندگی هستیم. برای نمونه، کمتر پژوهشی در حوزه مطالعات خانواده را می توان یافت که به صورت مشهود یا مکنون متأثر از کار و مطالبات آن نباشد. این پژوهش با تمرکز بر مشاغل دانشی و اقتضائات خاص آن، درمورد اعضای هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی انجام شد. پژوهش با آزمودن الگویی که دربردارنده روابط دوسویه و هر دو وجه منفی و مثبت برهم کنش عرصه های کار و زندگی افراد بود، آغاز شد. مشغولیت مستمر ذهنی، تعدد و تنوع نقش های کاری، سرریز نگرش های منفی/ مثبت، کاری/ خانوادگی، مطالبه گری مسئولیت های خانوادگی، حمایتگری خانواده و پروای مراقبت و ارتقای مهارت های زندگی ابعاد تشکیل دهنده این الگو بودند. سپس پرسشنامه ای شامل شاخص های تشکیل دهنده این چارچوب تدوین و میان نمونه آماری توزیع شد. آزمونِ الگو توسط مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار PLS انجام شد و پس از حذف گویه های دارای بار عاملی پایین، الگو مورد تأیید قرار گرفت. آزمون های آماری مقایسه میانگین یک گروه، دو گروه و تحلیل واریانس، وضعیت موجودِ مناسبات کار و زندگی اعضای هیئت علمی را به تفکیک ویژگی های جمعیت شناختی مشخص کرد. نتایج این بخش از تحقیق نشان داد میانگین تضاد کار با زندگی و درعین حال، غنی شدن زندگی توسط کار در اعضای هیئت علمی پژوهشگاه در سطح بالاتر از متوسط است. غنی شدن کار توسط زندگی در زنان به صورت معنی داری بیش از مردان بود. درنهایت میانگین تضاد کار با زندگی در استادیاران بیشتر از مرتبه های علمی دانشیار و استاد بود. جمع بندی نتایج تحقیق نشانگر ظهور و بروز هر دو وجه مثبت و منفی مناسبات کار و زندگی در افراد آکادمیک بود.
۳.

ابرهای تیره و روزنه های امید؛ تبیین الگوی مناسبات کار و زندگی در جامعه آکادمیک(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مناسبات کار و زندگی اعضای هیئت علمی سرریز مثبت سرریز منفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۲ تعداد دانلود : ۱۸۲
ازآنجاکه امروزه شاهد برهم کنش های پیچیده میان زندگی شخصی و شغلی افراد هستیم، نظریه پردازان بیش ازپیش درپی شناخت عمیق تر این روابط به منظور توسعه دانش نظری هستند. در این میان سازمان ها و مجریان عملیاتی نیز درصدد شناسایی ترجیحات و نیازمندی های کارکنان به منظور ایجاد هم راستایی میان این دو حوزه اند. در این پژوهش، مفهوم مناسبات کار و زندگی با هدف ارائه الگویی که دربردارنده روابط دوسویه و هر دو وجه منفی و مثبت برهم کنش عرصه های کار و زندگی افراد باشد، مدنظر قرار گرفت. این پژوهش باتوجه به ماهیت مشاغل دانشی و اقتضائات خاص آن، درمورد اعضای هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی انجام شد. بدین منظور با استفاده از مصاحبه های نیمه ساخت یافته با 18 نفر از اعضای هیئت علمی، داده ها گردآوری و تحلیل این داده ها با روش کیفی تحلیل مضمون و نرم افزار  QSR Nvivo درقالب الگویی متشکل از چهار مضمون فراگیر، ۱۰ مضمون سازمان دهنده و ۳۰ مضمون پایه تنظیم شد. مشغولیت مستمر ذهنی، تعدد و تنوع نقش های کاری، سرریز نگرش های منفی/ مثبت کاری/ خانوادگی، مطالبه گری مسئولیت های خانوادگی، حمایت گری خانواده و پروای مراقبت و ارتقای مهارت های زندگی ابعاد تشکیل دهنده این الگو بودند؛ الگویی که در کنار سویه منفی (تضاد دوسویه کار و زندگی) به سویه مثبت این مفهوم (غنی شدن کار و زندگی) هم اشاره دارد.
۴.

مناسبات کار و زندگی از منظر کارکنان توان یاب: نظریه پردازی داده بنیاد با رویکرد تحلیل موقعیتی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مناسبات کار و زندگی کارکنان توان یاب تضاد کار و زندگی غنی سازی کار و زندگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۷ تعداد دانلود : ۱۴۶
به رغم افزایش کمّی و غنای کیفی پژوهش های حوزه مناسبات کار و زندگی در سال های اخیر، کارکنان توان یابِ جسمی که در مواردی مشاغلی مشابه با کارکنان به لحاظ جسمی سالم را برعهده دارند، نادیده انگاشته شده اند. بنابراین، هدف مقاله حاضر، فهم سازه مناسبات کار و زندگی از منظر کارکنان توان یاب بود. این پژوهش مبتنی بر پارادایم تفسیری و رویکرد استقرایی است؛ بر اساس هدف بنیادی و از نظر نوع داده، کیفی محسوب می شود. مصاحبه های چندروایتیِ عمیق با 14 نفر از کارکنان توان یاب شاغل در سازمان های دولتی یا شرکت های خصوصی شهر تهران انجام شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل موقعیتی کلارک به عنوان یکی از رویکردهای نظریه پردازی داده بنیاد استفاده شد. روش نمونه گیری نظری بود و تعداد نمونه بر اساس کفایت نظری مقوله ها مشخص شد. برای تأیید قابلیت اطمینانِ تحلیل ها از سه روش همدستی، سه سویگی فضا و بازتاب پذیری استفاده شد. تحلیل ها داده ها در پنج گام و با ترسیم چهار نقشه موقعیتی ساخت نیافته، موقعیتی منظم، نقشه جهان ها و عرصه های اجتماعی و در نهایت نگاشت وضعیتی انجام شد. نتایج تحلیل ها نشان داد، مناسبات کار و زندگی از منظر کارکنان توان یاب شامل 25 مقوله در قالب شش مولفه کنش های فردی، کنش های جمعی، مولفه های ادراکی، ساخت های گفتمانی، مولفه های اجتماعی- فرهنگی و مولفه های ساختاری- سازمانی است. محدودیت های جسمانی، تشابه و هم زمانی تجارب جمعی، الگوپذیری و الگوسازی، القا کردن تصور آسیب پذیری، تحریف مفهوم معلولیت و ساختار غیرمنعطف سازمانی، نمونه هایی از مقوله های هریک از این مولفه ها بودند. در عین حال، این مقوله ها در پیوستاری از تضاد، تا غنی سازی مناسبات کار و زندگی جای گرفتند. با توجه به ارائه یک نظریه میان دامنه در این پژوهش، به پژوهشگران آتی پیشنهاد می شود مقوله های مکمل نظریه مذکور را واکاوی نمایند.