مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۰۱.
۵۰۲.
۵۰۳.
۵۰۴.
۵۰۵.
۵۰۶.
۵۰۷.
۵۰۸.
۵۰۹.
۵۱۰.
۵۱۱.
۵۱۲.
۵۱۳.
۵۱۴.
۵۱۵.
۵۱۶.
۵۱۷.
۵۱۸.
۵۱۹.
۵۲۰.
نظریه داده بنیاد
حوزه های تخصصی:
جامعه کنونی ایران با مسائل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی زیادی روبه رو است که پیامد فاصله گرفتن از نسخه شفابخش قرآن مجید است.اکنون مسئله اینست که بخشی از دینداران بتدریج از دین فاصله گرفته و درجامعه منسجم و یکپارچه دینی، پول، قدرت و شهرت جایگزین سخاوت،خدمت و گمنامی می گردد که نتیجه آن گسست اجتماعی است. هدف این مقاله جستجوی مهمترین عامل بروز شرایط مزبور از طریق مراجعه به آیات قرآن و روش های کیفی تحقیق است.یافته ها نشان می دهد، فرآیند «دنیاگرائی»، عامل بروز وضعیت پیش گفته است. در منطق قرآن دنیاگرائی عبارت است از تغییرجهت دینداران از هدف اصلی دین و روی آوردن به ابزار و لوازم نیل به آن به عنوان هدفی جدید. دیناگرائی با اندکی غفلت از هدف آغاز و به تدریج به پدیده ای جمعی وعمدتا غیر قابل بازگشت تبدیل می شود. از جمله پیامدهای دنیاگرائی می توان به بروز نقص در جامعه پذیری دینی ، کجرفتاری و انحرف اجتماعی، گسست اجتماعی ، تضاد با دین و دینداران و نهایتا افول دینداری اشاره کرد.
درس پژوهی، رویکردی نوین در توسعه حرفه ای معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱
39 - 66
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، دستیابی به تجارب معلمان شرکت کننده در گروه های درس پژوهی مدارس بود. این پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شدند و نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به نقطه اشباع ادامه یافت. تحلیل نتایج نشان داد از نظر معلمان شرکت کننده، درس پژوهی در سه حوزه دانش، مهارت و نگرش توانسته به توسعه حرفه ای آن ها کمک کند. دانش شامل: دانش محتوایی، دانش تدریس، و دانش درس پژوهشی؛ مهارت شامل: مهارت های فکری، مهارت تدریس، و مهارت درس پژوهی؛ و نگرش شامل: تمایل به همکاری، تمایل به مذاکره، کسب رضایت درونی، و ایجاد انگیزه و علاقه بود. براساس نتایج حاصل از این پژوهش، پیشنهاد می شود معلمان از درس پژوهی جهت توسعه حرفه ای خود و حل مسائل فرایند یاددهی یادگیری استفاده کرده و در گروه های درس پژوهی مدارس، مشارکت فعال داشته باشند.
طراحی و اعتبار یابی الگوی رهبری خدمتگزار برای دانشگاه فرهنگیان با رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۵ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
87 - 108
حوزه های تخصصی:
رهبری خدمتگزار یکی از نظریه های رهبری است که طبیعت مثبت گرا، تمرکز بر رفتار اخلاقی، خدمتگزاری، رشد و توسعه دیگران و فلسفه نوع دوستانه دارد، بر همین اساس در این پژوهش الگوی رهبری خدمتگزار در دانشگاه فرهنگیان طراحی و اعتبار یابی شد. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش نظریه ی داده بنی اد انجام شد. مشارکت کنندگان شامل ۱۵عضو هیئت علمی و مدیر بودند. داده ها از طریق مصاحبه ی نیمه ساختاریافته با نمونه گیری هدفمند و بررسی اسناد مکتوب، جمع آوری و بر مبنای رهیافت نظام مند اشتراوس و کربین (کدگذاری باز، محوری و انتخابی) تحلیل شدند. اعتبار سنجی از طریق مثلث سازی، بازبینی مشارکت کنندگان و خبرگان غیر مشارکت کننده صورت گرفت. ابعاد الگوی پارادایمی شامل: شرایط علی (ویژگی های اخلاقی و روان شناختی، انگیزه خدمت رسانی و دگر خواهی، نگاه وکالتی-امانتی و احساس تکلیف الهی)، پدیده ی محوری (رهبری خدمتگزار)، شرایط زمینه ای (بسترسازی و تمهید امکانات، چابک سازی، چشم انداز، ارزش های نظام اسلامی)، شرایط میانجی (استقرار نظام شایستگی محور، تخصص و تجربه، شبکه قوی ارتباطات، عدم ثبات مدیریتی و ارزیابی عادلانه عملکرد)، راهبردها (فرهنگ سازی، بهینه سازی و ارتقاء مدیریت و توسعه مشارکت)، پیامدها (ارتقاء کیفیت رابطه ی رهبر-پیرو، جو روان شناختی مبتنی بر اعتماد، نتایج اثربخش فردی و سازمانی)، می باشد که بر اساس آن ها مدل رهبری خدمتگزار طراحی و اعتباریابی شد.
مدل مفهومی باورهای معرفت شناسی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۷ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
25 - 50
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی باورهای معرفت شناسی کودکان و ترسیم مدل مفهومی از این باورها با استفاده از رویکرد تفسیر گرایی بود. پژوهش از نوع کیفی بوده و از نظریه داده بنیاد برای جمع آوری و تحلیل داده ها استفاده شد. براساس نمونه گیری هدفمند ۲۰نفر از دانش آموزان دختر کلاس سوم یکی از شهرستانهای استان مازندران در این پژوهش مشارکت داشتند. در نتیجه تحلیل داده ها، هفت مقوله عمده شامل: طرح واژه ذهنی فردی، آمادگی معرفتی و جوّ معرفتی به عنوان مولفه های مبنایی، و شکّ، اراده و توجیه دانش به عنوان مکانیزم تغییر و باورهای معرفت شناسی چند بعدی به عنوان پیامد پدیدار شد و درنهایت مدل مفهومی از فرآیند شکل گیری باورهای معرفت شناسی ترسیم شد. باور به دانش اکتسابی، آزمایش، پیچیده و تدریجی و تاحدی مبتنی بر استدلال همراه با استناد به مرجعیت دانا از جمله باورهای معرفت شناسی چند بعدی پدیدار شده در کودکان بود
تدوین الگوی انتخاب رویکردهای آموزشی کارکنان شرکت های صنعتی کوچک و متوسط شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
1 - 22
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف تدوین الگوی انتخاب رویکردهای آموزشی کارکنان در شرکت های صنعتی کوچک و متوسط شهر اهواز انجام شد. این پژوهش با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریه داده بنیاد، پس از مصاحبه حضوری با 11 تن از مدیران و کارکنان شرکت های صنعتی کوچک و متوسط واقع در شهرک صنعتی شماره یک اهواز، به اشباع نظری رسید و در ادامه برای اطمینان بیشتر تا مصاحبه یازدهم ادامه یافت. پس از تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از هشت سؤال شفاهی در طی فرایندهای کدگذاری آزاد، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی، نهایتاً الگوی کلی پژوهش استخراج گردید. مدل پارادایمی پژوهش در قالب شرایط علّی ،شرایط زمینه ای ، شرایط مداخله گر ، راهبردها و دستاوردها طراحی گردید. با توجه به هدف اصلی پژوهش که تدوین الگوی انتخاب رویکردهای آموزشی کارکنان (حمایتی، غیر حمایتی، خنثی و اقتضایی) است و در نظر گرفتن رویکردهای یاددهی-یادگیری که شامل آموزش های رسمی، غیر رسمی و آزاد است، در نهایت مشخص شد که اکثر مدیران رویکرد اقتضایی را بر می گزینند و در انتها که مدل کلی پژوهش استخراج گردید.
طراحی الگوی مفهومی دانشگاه نسل سوم در نظام آموزش عالی از دور؛ مورد مطالعه دانشگاه پیام نور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
165 - 184
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی مفهومی دانشگاه نسل سوم در نظام آموزش عالی از دور با مورد مطالعه قرار دادن دانشگاه پیام نور به عنوان بستر مطالعاتی انجام گردید. روش پژوهش کیفی و برمبنای نظریه داده بنیاد انتخاب گردید. جامعه مشارکت کنندگان در پژوهش کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه پیام نور بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند استفاده گردید به طوری از بین اعضای هیات علمی دانشگاه تعداد 46 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و با ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته مورد آزمون قرار گرفتند. داده های حاصل با رویکرد سه مرحله ای در نظریه داده بنیاد (کدگذاری باز؛ کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی) کدگذاری و تحلیل گردید. اجرای فرآیند کدگذاری باز منجر به شناسایی 114 مفهوم گردید. در مرحله کدگذاری محوری مفاهیم در قالب 23 مقوله ی فرعی و 8 مقوله اصلی جای گرفت. سپس مدل پارادایمی با ارکان شرایط علی( فضای سازمانی حاکم بر دانشگاه)، شرایط زمینه ای(زیرساخت های سازمانی)، شرایط مداخله گر(خودمختاری، جهانی شدن و تعاملات اثربخش)، پدیده محوری( دانشگاه نسل سوم)، راهبرد ها( بازنگری کنش های اداری و اجرایی) و پیامدها(جامعه توسعه محور)ترسیم گردید و در نهایت با اجرای فرآیند کدگذاری گزینشی، الگوی مفهومی پژوهش روابط بین عوامل را تبیین نمود. الگوی بدست آمده مشخص می کند که برای نسل سومی شدن باید در حوزه سخت افزاری و نرم افزاری تغییراتی در دانشگاه انجام پذیرد که در صورت ایجاد این تغییرات دانشگاه می تواند علاوه بر استقلال خود در توسعه ی جامعه نیز نقش مهمی را ایفا کند.
واکاوی نگرش به معنای فرزند در هویت های معاصر (مورد مطالعه: زوجین جوان تهرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
297 - 324
حوزه های تخصصی:
این پژوهش درصدد نگرش به معنای فرزند در بین زوجین تهرانی است. تغییرات و تحولاتی که امروزه در حوزه خانواده به وجود آمده، یک امر چند علیتی می باشد که یکی از مهم ترین این علت ها، تحولات هویتی در نسل جوان و زوج های جوان است. این تحولات ناگزیر و لازمه جهانی است که ما را دربر گرفته است. بر همین اساس، بخش زیادی از نقش های جنسیتی و منابع هویتی سنتی و نسبتاً ثابت، اولویت خود را برای انسان مدرن امروزی از دست داده و امکان های جدیدتری را برای عرضه خود و احساس ارزشمندی در اختیار او قرار داده است. نگرش زوجین به فرزند، به همان اندازه که یک تصمیم و انتخاب فردی و یا زناشویی است، می تواند یک برساخت از تغییر هویت زوجین در عصر جدید باشد که در هر دو صورت (خواستن یا نخواستن فرزند)، پیامدهای متفاوت تری بر زوجین دهه اخیر نسبت به زوجین نسل های قبل، دربر خواهد داشت. روش این مطالعه داده بنیاد است. داده های موردنیاز این پژوهش حاصل مصاحبه نیمه ساخت یافته با 24 نفر از زوجین جوان ساکن شهر تهران می باشد. شیوه انتخاب مشارکت کنندگان، هدفمند و در دسترس و تعیین تعداد آن ها با رسیدن به مرحله اشباع، مشخص شده است. براساس نتایج پژوهش، پدیده محوری «تقدم رهابودگی به تقیّد»، به عنوان محور کلی پژوهش، نگرش به فرزند را در بین زوجین جوان تبیین می کند. نتایج پژوهش نشان می دهد، مشارکت کنندگان، نسبت به معنای فرزند در زندگی و وجوب آن دچار بازاندیشی و بازمعنایی می باشند که ریشه این تغییرات بازاندیشانه در تغییرات هویت سنتی به مدرن می باشد..
برآیند تولید فضا؛ مساله شناسی فضای پنداشته؛ مطالعه مورد: منطقه سه کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۵
21 - 38
حوزه های تخصصی:
دیرهنگامی است که شهر؛ این فضای تمدن ساز و آزادی ساز؛ از رسالت نهایی خود بازمانده و به عرصه ای برای انباشت بی پایان سرمایه تقلیل یافته است. به همین دلیل، تفسیر فرایندهای شهری در چارچوب سرمایه، به گفتمان انتقادی بدل گشته که مبارزه برای دگرگونی رژیم انباشتِ مرسوم را آرمان خود می پندارد. نقد اصلی بر اقتصاد سیاسی فضا یا رژیم انباشت کنونی، بر مسئله تحول تمام عیار زیست شهروندان از طریق محیط انسان ساخت توسط سرمایه تکیه دارد که حوزه بلاواسط آن فضای پنداشته است. در همین راستا این پژوهش تلاش دارد تا با ترسیم نیمرخ فضای انباشت در منطقه سه کلان شهر تهران، ماهیت آن را به روش داده بنیاد و انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته به چالش کشد. نتایج پژوهش که بر اساس 17 مصاحبه و بررسی 37 مقاله استخراج شده؛ نشان می دهد که پیامدهای فضای سرمایه در هر دو سطح خرد و کلان گرایش خاصی به نوعی تعمیم یافتگی و جهان شمولی دارد و دوپارگی فضا از کلی ترین واژگانی است که می توان در قالب این مدل تعمیم یافته نام گذاری کرد. در تمامی مقوله های اصلی، زهکشی اقتصادی-اجتماعی و حتی مدیریتی در حال رخ دادن است و نوعی دگردیسی و دوگانگی در فضای تولیدشده منطقه سه رخ داده که بازتاب فرایند تولید فضا است. درواقع ساختار فضای سرمایه در مرحله کنش فضایی با رقابت نابرابر بر سر تسخیر فضا آغاز گشته و عملکرد آن نیز مطابق دیدگاه کارشناسان وابستگی تمام و کمالی به ساختار سرمایه دارد به گونه ای که سرمایه در جایگاه سوژه و شهروندان در مقام ابژه قرارگرفته اند و فضای سرمایه التقاطی یا تولید فضای سرمایه محور دقیقاً در تضاد با مزیت های سرمایه داری است.
مفهوم پردازی تنظیم هیجان در جمعیت زنان ایرانی: تحلیل کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به شیوه کیفی نظریه داده بنیاد و بر اساس مدل کوربین و استراوس اجرا شد. شرکت کننده ها در دو سطح زنان ایرانی و جمعی از متخصصان حوزه هیجان حضور داشتند. ۳۱ مصاحبه عمیق با زنان شرکت کننده و ۹ مصاحبه نیمه ساختاریافته با متخصصان برگزار شد. تحلیل داده ها به ۵ مقوله اصلی «سازمانگر اجتماعی»، «سازمانگر شخصی»، «پردازشگری کنش پذیر»، «پردازشگری کنش گر» و «بازمانه عاطفی» منجر شد. بر اساس پارادایم تحلیلی این پژوهش سازمانگر اجتماعی و سازمانگر شخصی شرایط زمینه ای فرآیند تنظیم هیجان زنان ایرانی را تشکیل می دهند. راهکارهای پردازشگری کنش پذیر شامل: وانهادگی، فرافکنی، گریز، واکنش زودانگیخته و پرخاشگری فعل پذیر هستند. راهکارهای پردازشگری کنش گر شامل: بازپردازشگری، دگرپرستی، حمایت جویی، چالش گری و چاره گری هستند. همچنین بررسی مقوله بازمانه عاطفی نشان داد راهکارهای تنظیم هیجان گوناگون می توانند با پیامدهای مثبت و منفی همراه باشند. نتایج پژوهش افزون بر این که مفهومپردازی کلاسیک تنظیم هیجان را شامل میگردد، مقولههای جامعتری را در این گستره مورد نظر قرار داده است که برگرفته از دادههای وابسته به فرهنگ میباشند.
عوامل زمینه ساز زیست جنسی زنان در باشگاه ها و سالن های ورزشی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۴ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴
397 - 430
حوزه های تخصصی:
با چرخش مفهومی غریزه جنسی به لذت جنسی شاهد غلبه گفتمان های جنسی به حوزه های اجتماعی و درنوردیده شدن مرز میان فضاهای خصوصی و عمومی هستیم. یکی از نمودهای ورود گفتمان های جنسی به فضاهای عمومی را می توان در میدان بررسی شده پژوهش حاضر، یعنی در باشگاه های ورزشی، مشاهده کرد. پژوهش حاضر با هدف شناخت عوامل زمینه ساز زیست جنسی زنان در باشگاه های ورزشی در سال 1394 1395 در بازه زمانی 18 ماه مطالعه عمیق انجام شد. گردآوری اطلاعات با استفاده از مشاهده، مشاهده مشارکتی و مصاحبه نیم ساخت یافته با 21 نفر از زنان ورزشکار شهر اصفهان انجام گرفت. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری هدف مند، نظری و گلوله برفی است. برای تحلیل اطلاعات از تکنیک های نظریه داده بنیاد و رویکرد کدگذاری استراوس استفاده شد. همچنین، برای حصول اعتباریابی پژوهش از روش تطبیق توسط اعضا، بررسی همکار و مشارکتی بودن پژوهش استفاده شد. تحلیل اطلاعات در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی بیانگر این است که در شناخت عوامل زمینه ساز زیست جنسی زنان در باشگاه های ورزشی علایق جنسی تغییر یافته به منزله شرایط علّی اثرگذار، فرهنگ هوسران به منزله شرایط بسترساز، فانتزی های زیبایی در قالب استراتژی ها و پیامدهایی در ابعاد روانی و اجتماعی مهم و در خور توجه اند. بنابراین، درهم ریختگی زیست جنسی زنان به منزله هسته مرکزی باید مورد توجه سیاست گذاران فرهنگی قرار بگیرد. خلق مفاهیم جدید در ایجاد هنجارهای نو یا جایگزینی هنجارهای ناکارآمد گذشته می تواند به کاهش بی هنجاری زیست جنسی و سامان بخشیدن به این نیاز اساسی کمک کند.
شناسایی زمینه های طراحی مدل بازپذیری اجتماعی موفق زنان مجرم؛ تبیینی داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۶ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
51 - 78
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، تلاش شده بازپذیری اجتماعی زندانیان با استفاده از رویکرد نظریه داده بنیاد بررسی و مطالعه شود. هدف از این تحقیق تبیین مدل و الگوی موفق بازپذیری اجتماعی برای زنان مجرم است. داده های این پژوهش کیفی از طریق مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته با 21 زن، که در مرکز خدمات حمایتی بهزیستی پرونده داشته و همگی در گذشته تجربه مشترک حبس و زندگی در زندان داشته اند، جمع آوری شده و با استفاده از رویه نظریه داده بنیاد مرحله کدگذاری و تحلیل داده ها انجام پذیرفته است. یافته های اکتشافی پژوهش نشان می دهد عوامل متعددی در شکل گیری مقوله مرکزی، یعنی «بازپذیری اجتماعی به مثابه حرکت به سمت عادی سازی زندگی و همنوایی اجتماعی»، زنان اثرگذار است و عوامل زمینه ای همچون ویژگی های فردی، طردنشدن و پشتیبانی از سوی خانواده و دسترسی به سرمایه ها تأثیرگذارند. از سوی دیگر، عوامل مداخله گرانه ای همچون انگیزه های مادرانه، توانمندی و بازتوانی زنان و عدم مصرف مواد مخدر بر فرایند بازپذیری اجتماعی اثرگذارند. یافته های تحلیلی حاکی از آن است که استراتژی ها و راهبردهای زنان به منظور بازپذیری اجتماعی در دو مقوله مناسب سازی و سالم سازی محیطی و گسترش شبکه های اجتماعی قرار می گیرد که درنهایت مجموع این عوامل و استراتژی ها، رضایت از زندگی و سازگاری و ساماندهی اجتماعی یا به عبارت دیگر بازپذیری اجتماعی زنان را میسر می کند.
مدل مفهومی عوامل روانی- اجتماعی زمینه ساز ارتکاب جرم، ارائه یک مطالعه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، ارائه مدل مفهومی عوامل روانی- اجتماعی زمینه ساز ارتکاب جرم بود. این پژوهش، با استفاده از طرح کیفی و با استفاده از روش سیستماتیک نظریه داده بنیاد (رویکرد اشتراوس و کوربین) انجام شد. میدان یا جامعه ی موردِ مطالعه ی پژوهش حاضر، عبارت بود از زندانیانِ مرد زندان مرکزی همدان که از معیارهای ورود به پژوهش برخوردار بودند؛ با استفاده از نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری، مصاحبه های به عمل آمده با 30 نفر زندانی مرد، مورد تحلیل قرار گرفت. بر مبنای نتایج، مدل مفهومی عوامل زمینه ساز ارتکاب جرم به دست آمد. نتایج نشان داد شرایط علّی ارتکاب جرم عبارتند از: اعتیاد فرد؛ مراوده با دوستان مجرم؛ معتاد یا مجرم بودن والدین، برادران، دایی یا عمو. عوامل مداخله گر در ارتکاب جرم شامل عوامل روانی مانند تکانشگری، هیجان خواهی و عزت نفس پایین؛ عوامل خانوادگی مانند دلبستگی پایین به خانواده، نظارتِ ضعیف والدین، غفلت و تنبیه، تعارض والدین؛ و عوامل اجتماعی مانند وضعیت اقتصادی ضعیف، تحصیلات پایین والدین، ترک تحصیل و اوقات فراغت نامطلوب. شرایط زمینه ای جرم شامل زندگی در محله جرم خیز و محیط زندان است. پاسخ یا راهبرد مجرمین در برخورد با این شرایط شامل اتخاذ سبک زندگی مجرمانه و دلبستگی به دوستان مجرم است؛ و نهایتاً پیامدهای جرم عبارتند از طردشدن از سوی خانواده و جامعه، مجازات هایی مانند زندان، تحقیر شدن والدین و ناامنی جامعه.
واکاوی جامعه شناختی زمینه ها و عوامل اجتماعی و فردی خشونت خانگی (مورد مطالعه قربانیان خشونت خانگی شهرهای زلزله زده تازه آباد و جوانرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشونت خانگی یک رفتار عامدانه و نوعی فرافکنی نادرست احساسات درونی است که ممکن است همه افراد در شرایط و موقعیت های مختلف، مرتکب آن شوند. رفتارهای خشونت آمیز به ویژه در چارچوب خانه، همواره قربانیانی داشته که بنا به دلایلی ترجیح به سکوت و تحمل شرایط خشونت آمیز را داشته اند. این پژوهش با هدف بررسی علل به وجود آورنده و پیامدهای ناشی از آن، در میان قربانیان خشونت خانگی در شهرهای تازه آباد و جوانرود بعد از زلزله سال 1397، می باشد. روش پژوهش نظریه داده بنیاد می باشد که داده های موردنیاز آن از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافت با 15 نفر از مشارکت کنندگانی که سابقه قربانی بودن خشونت خانگی را داشتند، به دست آمده است. شیوه انتخاب مشارکت کنندگان، هدفمند و تعیین تعداد آن ها با رسیدن به مرحله اشباع، مشخص گردید. از مجموع 468 داده ی خام، 298 مفهوم، 39 خرده مقوله و 14 مقوله اصلی از داده های اولیه استخراج گردید. در نهایت مفهوم محوری "ناسازگاری خانوادگی"، به عنوان پدیده اصلی که بقیه مقولات را پوشش می داد، انتخاب گردید. نتایج پژوهش نشان داد که مهم ترین عوامل به وجود آوردن خشونت خانگی در مشارکت کنندگان، نارضایتی ناشی از مقایسه؛ ارتباطات منفی و پرخاشگری بیمارگونه می باشد. شرایط مداخله گر این پدیده عبارت است از خشونت ناشی از احساس محرومیت نسبی و سرکوبگری مردانه می باشد. استراتژی های مشارکت کنندگان، مبارزه و انتقام جویی یا انزواگزینی بود که پیامدهای آن گسست در روابط عادی خانواده و اثرات منفی روانی و ارتباطی می باشد.
طراحی الگوی برنامه درسی با رویکرد جهانی شدن و حفظ هویت فرهنگی از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
309 - 330
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش طراحی الگوی برنامه درسی با رویکرد جهانی شدن و حفظ هویت فرهنگی بوده است. این پژوهش بر اساس معیار هدف کاربردی است، روش گردآوری اطلاعات کیفی می باشد. شیوه انتخاب نمونه ها هدفمند از نوع گلوله برفی بوده است. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. در این پژوهش اشباع نظری در نفر یازدهم بود. روش تجزیه و تحلیل روش نظریه داده بنیاد می باشد. تحلیل ها به وسیله سه نوع کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی بوده است. در این پژوهش 13 مقوله اصلی، 27 مقوله فرعی و 129 خرده مقوله برنامه درسی برای جهانی شدن و حفظ هویت فرهنگی مشخص شد و پس از روایی سنجی کلیه گویه ها، 14 خرده مقوله در بخش ضرورت و نیاز، 12 خرده مقوله در بخش اهداف، 19 خرده مقوله در بخش محتوا، 16خرده مقوله در بخش روش های یاددهی- یادگیری، 8 خرده مقوله در بخش نقش معلم و ... شناسایی شد و مدل ترسیمی ارائه شده مدل پارادیمی برنامه درسی رویکرد جهانی شدن و حفظ هویت فرهنگی بر اساس نظریه داده بنیاد ارائه گردید.
طراحی الگوی پارادایمی توسعه استعدادهای دیجیتال؛ با محوریت صنعت بانکداری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرایش جدیدی که در حوزه منابع انسانی به ویژه در دهه گذشته رخ داده است، موضوع استعداد دیجیتال است. این رخداد به طور مسلم تحت تأثیر تحول در اقتصاد دیجیتال و آثاری است که فناوری های دیجیتالی مانند هوش مصنوعی بر فضای کسب و کارها بر جای نهاده است. ازآنجایی که مطالعات اندکی در زمینه استعداد دیجیتال انجام شده است، هنوز آگاهی کافی دراین باره که استعداد دیجیتال چیست و باید چه اقداماتی در این زمینه انجام داد، وجود ندارد. بنابراین، این پژوهش به عنوان یکی از ابتدایی ترین مطالعات در زمینه استعداد دیجیتال به بررسی این موضوع در صنعت بانکداری پرداخته است. رهیافت پژوهشی در این مطالعه نظریه داده بنیاد است. داده ها از راه مصاحبه به دست آمدند. در پایان یافته های پژوهش ناظر بر استخراج 326 کد باز مرتبه اول مشترک (از میان 434 کد مرتبه اول)، 72 کد باز مرتبه دوم (حاصل از کدگذاری کدهای باز مشترک)، 24 مقوله محوری و 5 مقوله گزینشی شامل جهت گیری های فلسفی و سازمانی کسب و کار دیجیتال گرا؛ نگاشت شناختی استعداد دیجیتال مبتنی بر ابتکارات دیجیتالی سازی؛ شناخت الگوهای موقعیتی و چشم اندازی با هدف درک رویدادهای محیطی؛ جهت گیری های اقدامات راهبردی در توسعه DTs و ارتقای سطح عملکرد فردی و سازمانی، شدند.
طراحی مدل پایداری سازمانی با رویکرد نظریه داده بنیاد (موردمطالعه: شرکت های پتروشیمی مستقر در منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت منابع سازمانی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
179-155
حوزه های تخصصی:
امروزه موضوع پایداری موردتوجه جدی بسیاری از کشورهاست. تحولات زیاد محیط های کسب وکار، کارکرد سازمان ها را تغییر داده و درواقع تعالی و ماندگاری سازمان ها در شرایط پیچیده و متغیر کنونی، نیازمند به کارگیری نگرشی نو در تدوین راهبردهای سازمانی است. مهم ترین چالش مدیریتی حال حاضر سازمان ها، نیل به پایداری سازمانی و سپس حرکت متوازن به سمت بهبود و تعالی است. پایداری به توانایی سازمان در پایش فرصت ها، تغییرات روندها و مخاطرات محیط خارجی مرتبط است و هدف از آن ایجاد توازن بین منافع مالی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی سازمان در بلندمدت می باشد. چالش های روزافزون اقتصادی اجتماعی و زیست محیطی از یک سو و غفلت از رویکرد پایدار به سازمان در مطالعات داخلی ازسوی دیگر، نویسنده را بر آن داشت تا با انجام یک مطالعه کیفی مبتنی بر استراتژی نظریه پردازی داده بنیاد چارچوب و الگویی برای پایداری سازمانی ارائه کند. به همین منظور با 17 تن از مدیران و خبرگان شرکت های پتروشیمی مستقر در منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر و اعضای هیئت علمی دانشگاه که به روش نمونه گیری هدفمند تا دستیابی به اشباع نظری انتخاب شده بودند، مصاحبه باز و نیمه ساختاریافته انجام شد. تحلیل مصاحبه ها براساس سه نوع کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام و الگوی پایداری سازمانی طراحی شد. ارزیابی و پالایش الگو به وسیله گروه خبرگان با روش دلفی انجام گرفت. نتایج تحلیل مصاحبه ها برمبنای نظریه پردازی داده بنیاد در قالب 174 مفهوم، 13 مقوله و 4 مقوله محوری انجامید. نتایج نشان داد مدیران با درک دلایل و عوامل مؤثر بر پایداری سازمانی همچون فشارهای اجتماعی، مسائل زیست محیطی و اقتصادی و همچنین فرهنگ سازی و تقویت نگرش کارکنان، می توانند راهبردهایی برای تولید محصولات سبز، برنامه ریزی، تحقیق و توسعه جهت دستیابی به پایداری سازمانی و ارتقای آن اتخاذ کنند. اجرای پایداری سازمانی منجر به نتایج و پیامدهای مفیدی برای مردم، صاحبان مشاعل و دولت خواهد شد.
راهکارهای استفاده از توان شرکت های دانش بنیان فاوا جهت ارتقاء توانمندی دفاع اقتصادی جمهوری اسلامی ایران
منبع:
اقتصاد دفاع و توسعه پایدار سال ۵ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۶
151 - 177
حوزه های تخصصی:
اقتصاد دانش بنیان همواره به عنوان یکی از ارکان اساسی برای تحقق اقتصاد مقاومتی و دفاع اقتصادی عنوان شده است. عناصر اساسی در اقتصاد دانش بنیان را شرکت های دانش بنیان تشکیل می دهند. در بین شرکت های دانش بنیان نیز شرکت های فاوا اهمیت بیشتری دارند و شرکت های این حوزه چه ازنظر درآمدی و چه ازنظر تعدادی بیشترین سهم را در بین شرکت های دانش بنیان دارند.
این پژوهش به دنبال یافتن راهکارهایی برای بهره گیری هرچه بیشتر از توان شرکت های دانش بنیان و به ویژه شرکت های دانش بنیان فاوا در ارتقای توان دفاع اقتصادی جمهوری اسلامی ایران است. در این پژوهش با استفاده ازنظریه داده بنیاد با جمعی از خبرگان حوزه دفاع اقتصادی و شرکت های دانش بنیان حوزه فاوا مصاحبه می شود و در کنار منابع کتابخانه ای، داده های خام به وسیله کدگذاری باز، محوری و انتخابی به تشکیل نظریه و راهکارهای موردنظر ختم می شود. در این تحقیق در فرایند کدگذاری باز درمجموع 502 مفهوم استخراج شد که پس از تجزیه تحلیل و یکسان سازی آن ها به 283 مفهوم اصلی کاهش یافت. درنهایت این مفاهیم به 11 مقوله اصلی و 69 زیر مقوله تبدیل شد و سپس این 11 مقوله در فرایند کدگذاری محوری به 6 پدیده اصلی در مدل نمودار انگاشت شدند. در نهایت ایجاد شبکه جامع بین شرکت های دانش بنیان ، دولت، مراکز نظامی و صنایع، تربیت و نگهداشت نیروی دانشی، تعمیق ارتباط صنعت و دانشگاه، تأمین مالی شرکت های دانش بنیان، حل مشکلات شرکت های دانش بنیان و کمک به بازار سازی و صادرات شرکت های دانش بنیان به عنوان راهکار های محوری استفاده از توان شرکت های دانش بنیان فاوا در دفاع اقتصادی ارائه شد.
بررسی کمک های مردمی بسیج در تامین مالی خرد جمعی با اتکا به تجربه ی دوران دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد دفاع و توسعه پایدار سال ۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
55 - 84
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های مهم برای هدایت نقدینگی سرگردان به حوزه تولید در راستای کنترل تورم و مقابله با گرانی تامین مالی خرد جمعی است که نمونه های مختلفی در استفاده از این روش در طول تاریخ کشور صورت گرفته است. یکی از این نمونه های موفق در دوران دفاع مقدس می باشد که توسط سازمان بسیج انجام شد. از این رو در این تحقیق ضمن بررسی استفاده از این ظرفیت های جدید به بررسی ظرفیت و ویژگی های سازمان بسیج به عنوان متولی تامین مالی خرد جمعی با در نظر گرفتن شرایط زمینه ای و واسطه ای با تکیه بر تجربه های موفق گذشته، پرداخته می شود.
به همین جهت در ابتدا سعی گردید داده ها و یافته های مربوط به بخش های مختلف اقتصادی، نحوه و میزان تامین مالی حال حاضر کشور، تسهیلات پرداختی بانکی براساس منطقه جغرافیایی و بخش اقتصادی و صنعت، ویژگی و توانایی های حال حاضر سازمان بسیج، عملکرد سازمان بسیج از دوران دفاع مقدس تاکنون، پلتفرم های تامین مالی جمعی حال حاضر کشور و سایر موارد؛ مورد بررسی و تحلیلی قرار گیرد و سپس با استفاده از راهبرد پژوهشی نظریه داده بنیاد اقدام به جمع آوری و تحلیل داده ها شد و نظریه ای در مورد بررسی استفاده از ظرفیت های بسیج جهت بکارگیری تامین مالی خرد جمعی به شیوه سیستماتیک استراوس و کوربین ارائه گردید. نتایج نشان داد با توجه به مواردی چون ظرفیت بسیج، ایجاد گروه های جهادی، تجربه و موفقیت های بسیج و بهره وری بالای بسیج، ایجاد یک پلتفرم تامین مالی جمعی توسط بسیج می تواند در بسیاری از زمینه ها اثر گذار باشد.
طراحی مدلی برای صلاحیت های متخصصین بازاریابی در صنعت بیمه با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲
93 - 110
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: با توجه به تحولات به وجود آمده در عرصه فناوری دیجیتال و توسعه رسانه های اجتماعی، صلاحیت ها و قابلیت های بازاریاب ها به منظور استفاده بهینه از این ابزارها و همگامی با این تحولات در صنعت بیمه مبهم و نامشخص است. بنابراین، هدف اصلی پژوهش حاضر، ارائه مدلی برای صلاحیت های متخصصین بازاریابی در صنعت بیمه کشور است. روش شناسی: از آنجا که این پژوهش با تکیه بر داده های کیفی جمع آوری شده و به دنبال آن است تا چارچوب قابل قبولی پیرامون صلاحیت های متخصصین بازاریابی در صنعت بیمه ارائه و در نتیجه شکاف فعلی را در ادبیات بازاریابی بیمه پر کند، از نظر هدف تحقیقی از نوع توسعه ای محسوب می شود. روش اجرای این پژوهش نظریه داده بنیاد با استفاده از رهیافت نظام مند است. با توجه به اهداف تحقیق، جامعه آماری پژوهش را مدیران و بازاریابان فعال در شرکت های مختلف بیمه کشور تشکیل می دهند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. با این نگرش، انتخاب خبرگان با توجه به دو معیار: داشتن حداقل پنج سال سابقه کاری در بخش های مرتبط با صنعت بیمه و برخورداری از تحصیلات کارشناسی ارشد به بالا (رشته های مدیریت بازرگانی و بیمه) انجام پذیرفت. مصاحبه های نیمه ساختاریافته با طرح شش سؤال کلی تا تحقق اشباع نظری در مصاحبه نهم به دو صورت حضوری و تلفنی ادامه یافت. یافته ها : در این پژوهش از رهیافت نظام مند داده بنیاد استفاده شده است. در رویکرد نظام مند، نظریه پردازی در سه گام اصلی کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذای انتخابی انجام می شود. به این ترتیب، برای شناسایی عوامل تشکیل دهنده مدل صلاحیت های متخصصین بازاریابی در صنعت بیمه، تحلیل داده ها در مرحله کدگذاری باز منجر به استخراج 77 کد باز اولیه، 17 مقوله فرعی و در نهایت 7 مقوله اصلی شد. در مرحله کدگذاری محوری، 7 مقوله اصلی در قالب پدیده محوری (صلاحیت عمومی و تخصصی)؛ شرایط علّی (قابلیت های فردی)؛ راهبردها (توسعه قابلیت های بازاریاب های بیمه)؛ شرایط مداخله گر (عوامل محیطی)؛ شرایط زمینه ای یا بسترها (سیاست های شرکت بیمه گر)؛ و پیامدها (توسعه صنعت بیمه) شناسایی و مدل پارادایمی ترسیم شد. سرانجام، در کدگذاری انتخابی، به پالایش یافته های قبلی پرداخته شد و با طی این فرایند، چارچوب نظری پدیدار شد. مطابق مدل، صلاحیت عمومی و تخصصی بازاریابان صنعت بیمه کشور تحت تأثیر عوامل مربوط به قابلیت های فردی قرار دارد. علاوه بر این، توسعه قابلیت های بازاریاب های بیمه با هدف تقویت صلاحیت های آنان، تحت تأثیر عوامل محیطی و سیاست های شرکت بیمه گر قرار دارد. درنهایت، توسعه قابلیت های بازاریاب های بیمه، گسترش صنعت بیمه کشور را به دنبال خواهد داشت. نتیجه گیری: این پژوهش، به کمبودها و خلأهای قبلی پیرامون مطالعات مربوط به صلاحیت های بازاریابان بیمه با بررسی عوامل مختلف و با تأکید بر تحولات محیط کسب و کار پاسخ می دهد. بر این اساس، تقویت و پرورش همه ابعاد و مؤلفه های مدل از طریق برنامه ریزی و به کارگیری آن در جذب و پرورش بازاریابان بیمه، ارزیابی صلاحیت های آنان و ایجاد بانک اطلاعات از بازاریابان صاحب صلاحیت می تواند جهت تحقق تحول و توسعه صنعت بیمه در کشور تسهیل کننده باشد.
ارائه مدل توسعه صادرات فرآورده های نفتی در بازار بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۱۱۸
101 - 114
حوزه های تخصصی:
تحریم های اعمال شده بر صنعت نفت کشور در سال های اخیر و مشکلات پیش روی فروش نفت خام و فرآورده های آن و کاهش سهم بازار و درآمد حاصله از آن در سطح منطقه ای و بین المللی، توجه به توسعه صادرات فرآورده ها و مشتقات نفتی را افزایش داده است. هدف پژوهش حاضر ارائه مدل توسعه صادرات فرآورده های نفتی است. این پژوهش از نوع کیفی و با به کارگیری رویکرد داده بنیاد نظام مند و به کمک تاکتیک تحلیل محتوای پنهان انجام شده و جهت جمع آوری داده ها با چهارده نفر از خبرگان صنعت نفت کشور که با رویکرد غیراحتمالی و به صورت گلوله برفی با پروتکل مشخصی در این مطالعه شرکت نموده اند، مصاحبه عمیق انجام شد. تحلیل داده در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی به کمک نرم افزار MaxQDA20 انجام گرفت و سپس مدل کیفی پژوهش طراحی شد. بر اساس یافته های پژوهش مقوله محوری، توسعه صادرات فرآورده های نفتی است و شرایط علی در این پژوهش عوامل سیاسی، عوامل اقتصادی، جایگاه نامطلوب و توجه به اهمیت توسعه صادرات مشتقات نفتی شناسایی شدند. شرایط زمینه ای شامل عوامل زیرساختی تولید فرآورده، منابع مالی، محیط کسب وکار، عوامل سازمانی، کیفیت محصول می باشند. شرایط مداخله گر نیز شامل دولت، تحقیقات بازاریابی، رقبا، دانش مدیریت، نظام بازاریابی، عوامل فناوری، آموزش، تبلیغات و رویه های اداری است. راهبردها شامل کنار گذاشتن تفکر خام فروشی نفت، بازنگری در استراتژی های صنعت نفت، کاهش دخالت دولت در صادرات فرآورده های نفتی، چابک سازی ساختارهای تصمیم گیری توسعه صادرات، حمایت از بخش خصوصی، مدیریت مصرف سوخت در کشور، تسهیل گری دولت در تأمین مالی، توسعه پالایشگاه ها و پترو پالایشگاه ها از طریق سرمایه های مردمی، توجه به شیوه های نوین بازاریابی، پایین آوردن سود صادرات حاصل از فروش نفت خام می باشد و در نهایت پیامدها، شامل کاهش وابستگی به درآمدهای نفت خام، کاهش اثرات تحریم ها، کاهش وابستگی به اقتصادهای جهانی، افزایش درآمدهای ارزی، ایجاد ارزش افزوده بالاتر، کاهش امکان رصد معاملات، رشد فناوری در کشور، بهبود روابط تجاری با منطقه و افزایش اشتغال است.