مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
باورهای معرفت شناسی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی کیفیّت دانش مرتبط با خردمندی دانشجویان و نقش آن در فرآیند حل مسأله زندگی واقعی و همچنین بررسی سطح باورهای معرفت شناسی آنها و ارتباط آن با خردمندی انجام شد. با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای 101 نفر از دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد انتخاب شدند. داده های مرتبط با خردمندی با استفاده از دستورالعمل ارزیابی عملکرد خردمندانه پارادایم برلین در قالب حل مسأله و مصاحبه استاندارد شده و داده های مرتبط با باورهای معرفت شناسی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته قضاوت تأملی کینگ و کیچنر جمع آوری شد. داده های حاصل با استفاده از آزمون t گروه های مستقل و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است دانشجویان از لحاظ سطح دانش مرتبط با خردمندی از حد متوسط بسیار پایین تر بوده اند و میان دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد، در خردمندی تفاوت معنا داری وجود نداشت، اما میان دانشجویان گروه تحصیلی علوم انسانی و علوم پایه تفاوت معنا داری مشاهده شد. از لحاظ سطح باورهای معرفت شناسی دانشجویان بین دو سطح پیش تأملی و شبه تأملی قرار داشتند. میان دانشجویان علوم انسانی و علوم پایه، از لحاظ قضاوت تأملی تفاوت معنا داری وجود نداشت، اما میان دانشجویان کارشناسی و دانشجویان کارشناسی ارشد تفاوت معنا داری وجود داشت. همبستگی بین خردمندی و باورهای معرفت شناسی در حد نسبتا ضعیف است.
مقایسه باورهای معرفت شناسی دانشجویان بر اساس جنسیت، رشته و مقطع تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه باورهای معرفت شناسی دانشجویان بر اساس جنسیت، رشته و مقطع تحصیلی انجام شد. روش: جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان منطقه 10 دانشگاه آزاد اسلامی بود، که با استفاده از روش نمونه گیری خوشهای چند مرحله ای انتخاب شداند. در این پژوهش از پرسشنامه باورهای معرفت شناسی شومر استفاده شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد که دانشجویان رشتههای مختلف، در باورهای معرفتشناختی ساده بودن دانش 1 (به دنبال یک پاسخ بودن) و ثبات دانش با یکدیگر تفاوت معنیدار دارند اما در سایر ابعاد تفاوت ندارند. مقایسه باورهای معرفت شناسی دانشجویان بر اساس مقطع تحصیلی نیز نشان داد که به غیر از ساده بودن دانش و وقوف بر همه چیز، سایر ابعاد در مقاطع مختلف تحصیلی تفاوت معنی دار دارند. مقایسه باورهای معرفت شناسی در دو جنس نشان داد که دختران به ثبات دانش باور بیشتری نسبت به پسران دارند. اما در ابعاد دیگر تفاوتی بین آنها دیده نشد. نتیجه گیری: بنابراین می توان باورهای معرفت شناختی را یکی از فرایندهای شناخت اجتماعی دانست.
بررسی نقش تعامل تجربه های محیط تحصیلی با میانجی گری باورهای معرفت شناختی بر خودکارآمدی پژوهشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه چمران اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۸
38 - 58
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعامل تجربه های محیط تحصیلی با میانجی گری باورهای معرفت شناختی بر خودکارآمدی پژوهشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه چمران اهواز بود. روش مطالعه حاضر همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته های علوم انسانی دانشگاه شهید چمران اهواز در سال 96-1395بودند، که تعداد کل آن ها 368 نفربود.از این تعداد 315 نفر به عنوان نمونه ی پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گرد آوری داده های پژوهش از پرسشنامه های محیط آموزشی- پژوهشی گراوند(1391)؛ باورهای معرفت شناسی شومر(1990) و خودکارآمدی پژوهشی صالحی(1390) استفاده شد.برای تحلیل داده ها از نرم افزار21 ,amos spss 22استفاده شد، نتایج نشان داد که مدل پژوهش با داده های گردآوری شده از دانشجویان تحصیلات تکمیلی برازش دارد و باورهای معرفت شناسی میانجی رابطه ی تجربه های محیطی و خودکارآمدی پژوهشی دانشجویان می-باشد. همچنین بین محیط آموزشی – پژوهشی و تمام مؤلفه های باورهای معرفت شناسی به جزء باور سریع بودن یادگیری رابطه ی مستقیم وجود داشت، علاوه بر این بین تمام مؤلفه های باورهای معرفت شناسی به جزء باور قطعی بودن دانش با خودکارآمدی پژوهشی رابطه ی مستقیم وجود داشت، همچنین بین محیط آموزشی- پژوهشی و خودکارآمدی پژوهشی رابطه ی مستقیم وجود داشت. در مجموع باورهای معرفت شناسی به عنوان یک میانجی با نفوذ می تواند بر خودکارآمدی پژوهشی دانشجویان تأثیر گذار باشد، لذا نقش محوری باورهای معرفت شناسی باید در کانون توجه مداخلات و برنامه ریزی های مرتبط با افزایش خودکارآمدی پژوهشی دانشجویان باشد.
آزمون مدل مفهومی نقش میانجیگر یادگیری خودتنظیمی و اهداف پیشرفت در رابطه بین باورهای معرفت شناسی و فرسودگی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی نقش میانجیگر یادگیری خودتنظیمی و اهداف پیشرفت در رابطه بین باورهای معرفت شناسی و فرسودگی تحصیلی بر روی نمونه ای 384 نفره از دانشجویان بالاتر از ترم 4 دانشگاه پیام نور شیراز انجام گرفت. اعضای نمونه با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شده و پس از جمع آوری داده ها، ارزیابی الگوی پیشنهادی با روش تحلیل مسیر و استفاده از برنامه AMOS، انجام گرفت و یافته های حاصل از تحلیل الگویابی معادلات ساختاری برازش خوب الگوی نظری اولیه را با داده ها مورد تایید قرار داد و پس از اصلاح مدل مفهومی، برازندگی بسیارخوب الگوی نهایی با داده ها حاصل گردید. نتایج حاصل از تحقیق حاضر نشان داد که باورهای معرفت شناختی دانشجویان در شکل گیری نگرش آنها نسبت به فلسفه آموزش و تحصیل نقش تعیین کننده ای دارد و این نگرش ها و باورها به واسطه یادگیری خودتنظیمی و جهت گیری انگیزشی دانشجویان از طریق انتخاب اهداف پیشرفت می تواند از یک طرف پیشرفت و موفقیت و از طرف دیگر استرس و فرسودگی تحصیلی را در بلندمدت برای دانشجویان به ارمغان داشته باشد. در نتیجه آگاهی دانشجو از فرآیندهای شناختی خود، هم در انتخاب اهداف پیشرفت و هم در انتخاب مسیر صحیح یادگیری(خودتنظیمی شناختی) نقش تعیین کننده ای دارد.
فراسوی دوگانگی؛ زیست جهان و برنامه درسی تربیت معلم علوم با نگرش پدیدارشناختی
منبع:
پژوهش در تربیت معلم دوره چهارم زمستان ۱۴۰۰شماره ۴ (پیاپی ۱۰)
99 - 124
حوزه های تخصصی:
از میان اجزای برنامه درسی، معلم به منزله واسط برنامه قصد شده و اجرا شده، مهمترین عامل انسانی به شمار می آید. باورهای معرفت شناسی معلمان به طور عام و معلمان علوم به طور خاص، بر شیوه های آموزش آنها موثر است و فرایند تدریس را قوام می بخشد. رویکرد پدیدارشناسی به عنوان یکی از مهمترین رویکردهای فلسفی سده اخیر در حوزه های مختلف علوم از جمله روش شناسی های پژوهش در تعلیم و تربیت، به تدریج مشروعیت خود را نزد محققان کسب کرده است. پرسش های اساسی مقاله حاضر عبارت از این است که در نگرش پدیدارشناسی، چه تصوری از طبیعت به مثابه موضوع علوم وجود دارد؟ و ویژگی های اساسی برنامه درسی علوم و تربیت معلم علوم از منظر پدیدارشناختی چیست؟. پاسخ به این پرسش ها چارچوبی معرفت شناختی برای قوام باورهای معلمان علوم در اختیار می نهد. این بررسی با بهره گیری از پژوهش فلسفی (تفسیر مفهوم، مفهوم پردازی، ارزیابی ساختار مفهومی) انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد تصوری که در نگرش پدیدارشناسی از طبیعت حاصل می شود فراسوی سوژه و ابژه معرفت شناسی کلاسیک است و بر این اساس، الگویی پدیدارشناختی برای تربیت معلم علوم عرضه شد که عبارت است از دوایر متداخل از مرکز شامل طبیعت، شاگرد، معلم، رویکردهای آموزش علوم و در سطح بیرونی، زیست جهان قرار می گیرد.
آزمون مدل مفهومی نقش میانجیگر یادگیری خودتنظیمی و اهداف پیشرفت در رابطه بین باورهای معرفت شناسی و فرسودگی تحصیلی
تحقیق حاضر با هدف بررسی نقش میانجیگر یادگیری خودتنظیمی و اهداف پیشرفت در رابطه بین باورهای معرفت شناسی و فرسودگی تحصیلی بر روی نمونه ای 384 نفره از دانشجویان بالاتر از ترم 4 دانشگاه پیام نور شیراز انجام گرفت. اعضای نمونه با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و پس از جمع آوری داده ها، ارزیابی الگوی پیشنهادی با روش تحلیل مسیر و استفاده از برنامه AMOS، انجام گرفت و یافته های حاصل از تحلیل الگویابی معادلات ساختاری برازش خوب الگوی نظری اولیه را با داده ها مورد تأیید قرار داد، و پس از اصلاح مدل مفهومی، برازندگی بسیارخوب الگوی نهایی با داده ها حاصل گردید. نتایج حاصل از تحقیق حاضر نشان داد که باورهای معرفت شناختی دانشجویان، در شکل گیری نگرش آنها نسبت به فلسفه آموزش و تحصیل نقش تعیین کننده ای دارد و این نگرش ها و باورها به واسطه یادگیری خودتنظیمی، منجر به جهت گیری انگیزشی دانشجویان از طریق انتخاب اهداف پیشرفت می شود. جهت گیری که می تواند از یک طرف، پیشرفت و موفقیت یا از طرف دیگر، استرس و فرسودگی تحصیلی را در بلند مدت برای دانشجویان به ارمغان داشته باشد. در نتیجه، آگاهی دانشجو از فرایندهای شناختی خود، هم در انتخاب اهداف پیشرفت و هم در انتخاب مسیر صحیح یادگیری (خودتنظیمی شناختی) نقش تعیین کننده ای دارد.
مدل مفهومی باورهای معرفت شناسی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۷ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
25 - 50
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی باورهای معرفت شناسی کودکان و ترسیم مدل مفهومی از این باورها با استفاده از رویکرد تفسیر گرایی بود. پژوهش از نوع کیفی بوده و از نظریه داده بنیاد برای جمع آوری و تحلیل داده ها استفاده شد. براساس نمونه گیری هدفمند ۲۰نفر از دانش آموزان دختر کلاس سوم یکی از شهرستانهای استان مازندران در این پژوهش مشارکت داشتند. در نتیجه تحلیل داده ها، هفت مقوله عمده شامل: طرح واژه ذهنی فردی، آمادگی معرفتی و جوّ معرفتی به عنوان مولفه های مبنایی، و شکّ، اراده و توجیه دانش به عنوان مکانیزم تغییر و باورهای معرفت شناسی چند بعدی به عنوان پیامد پدیدار شد و درنهایت مدل مفهومی از فرآیند شکل گیری باورهای معرفت شناسی ترسیم شد. باور به دانش اکتسابی، آزمایش، پیچیده و تدریجی و تاحدی مبتنی بر استدلال همراه با استناد به مرجعیت دانا از جمله باورهای معرفت شناسی چند بعدی پدیدار شده در کودکان بود
نقش تبیین کنندگی باورهای معرفت شناختی و خودتعیین گری تحصیلی در پیش بینی اهمال کاری تحصیلی دانشجویان با میانجی گری هیجان های تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش کنونی رابطه ی باورهای معرفت شناختی و خود تعیین گری تحصیلی با اهمال کاری تحصیلی از طریق میانجی گری هیجان های تحصیلی مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی می باشد. شرکت کنندگان پژوهش، 320 دانشجوی مقطع کارشناسی در رشته ها و دانشکده های مختلف دانشگاه مازندران واحد بابلسر بودند که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسشنامه های اهمال کاری تحصیلی (سولومون و راثبلوم، 1984)، باورهای معرفت شناختی (بایلس، 2009)، انگیزش تحصیلی (والرند و همکاران، 1989) و هیجان های تحصیلی (پکران و همکاران، 2005)، استفاده شد. تجزیه و تحلیل مدل پیشنهادی با استفاده از مدل معادلات ساختاری و با بهره گیری از نرم افزار ایموس ویرایش 26 انجام شد. روابط واسطه ای در مدل پیشنهادی با استفاده از روش بوت استراپ مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن بودند که مدل پیشنهادی با داده ها از برازش خوبی برخورداربوده است، همچنین نتایج نشان داد که ابعاد باورهای معرفت شناختی و خود تعیین گری تحصیلی از طریق هیجان های تحصیلی اثرات غیرمستقیم معنی داری بر اهمال کاری تحصیلی دارند.