مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۴۱.
۵۴۲.
۵۴۳.
۵۴۴.
۵۴۵.
۵۴۶.
۵۴۷.
۵۴۸.
۵۴۹.
۵۵۰.
۵۵۱.
۵۵۲.
۵۵۳.
۵۵۴.
۵۵۵.
۵۵۶.
۵۵۷.
۵۵۸.
۵۵۹.
۵۶۰.
نظریه داده بنیاد
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش طراحی مدلی جهت ارتقای نظارت جهت توانمندسازی و تداوم حسابرسی پیشگیرانه بوده است. این پژوهش به لحاظ رویکرد پژوهشی، یک پژوهش کیفی بر مبنای استقرائی می باشد و از نظر هدف جزو پژوهش های بنیادی است. جامعه آماری این پژوهش 18 نفر از خبرگان متخصص در حوزه قانونگذاری وخبرگان می باشند. تجزیه وتحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی با استفاده از نرم افزار MAXQDA صورت پذیرفته است. پس از تجزیه و تحلیل دقیق مصاحبه ها، یافته های پژوهش منجر به شناسایی 92 مفهوم استخراجی از 18 مقوله اصلی شد. بر اساس ابعاد شش گانه مقوله های الگوی پارادایمی آنگاه مقوله ها بر اساس ابعاد شش گانه مقوله های الگوی پارادایمی (شرایط علّی، پدیده محوری، عوامل زمینه ای، عوامل مداخله گر، راهبردها و پیامدها) جای گذاری شده و مدل نهایی پژوهش حاصل گردید. مدل پارادمی تحقیق در شرایط علّی شامل 1-وضعیت نظارتی، 2-توصیه های اجرایی 3- شرایط تخصصی؛ مقوله های در بخش پدیده محوری شامل 1- تنگناهای قانونی، 2- تنگناهای ساختاری و 3- تنگناهای محیطی؛ مقوله های در بخش شرایط زمینه ای شامل 1- برنامه ریزی سازمانی، 2- ایجاد بسترهای نهادی و 3- ضرورت توجه به الزامات قانونی؛ مقوله های در بخش شرایط مداخله گر شامل 1- تدابیر نظارتی، 2- توانمندسازی و 3- ضرورت توجه به عوامل انسانی؛ مقوله های در بخش راهبردها شامل 1- نظارتی مالی، 2- ایجاد بسترهای قانونی مناسب و 3- تدوین راهبرد سازمانی و انتظار می رود با اجرای این راهبردها پیامدهایی چون اثربخشی نظارتی، اثربخشی مالی و اثربخشی محیطی در محیط نظارتی بخش عمومی متصور گردد.
شناسایی شاخصه های مدیریت تحول آفرین در مدارس متوسطه جهت ارایه مدل (بر مبنای نمونه مطالعاتی مدارس متوسطه شهرستان اردبیل)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۲
85-112
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی شاخصه های لازم جهت طراحی الگوی مناسب مدیریت تحول آفرین برای مدارس متوسطه است. پژوهش از طریق رویکرد ترکیبی (کیفی-کمی) انجام گرفت. در مرحله کیفی از روش داده بنیاد استفاده شد و برای دستیابی به مدل پژوهش از مصاحبه نیمه ساختاریافته بهره گرفته شد و جامعه مورد بررسی متشکل از منتخبین خبرگان شامل اساتید دانشگاهی و مدیران کلان آموزش و پرورش بود که در زمینه موضوع مورد نظر تخصص و تجریه داشتند. به این منظور ، تعداد 30 نمونه از طریق نمونه گیری هدفمند غیراحتمالی و رویکرد اشباع نظری انتخاب شد. در بخش کمی، جامعه آماری، شامل تمام مدیران و معلمان مدارس متوسطه شهرستان اردبیل، در سال تحصیلی 1400-1399، به تعداد 1714 نفر بود که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان (1970)، از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده، 314 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد، سپس پرسشنامه مقایسه زوجی تهیه و توسط مدیران و معلمان مرتبط تکمیل گردید. اعتبارسنجی بخش کیفی به روش بازآزمون انجام گرفت و در بخش کمی نیز از روش شاخص روایی محتوایی و ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید که گویای اعتبار و پایایی هر دو بخش کیفی و کمی بود. نتایج نشان داد، عوامل تسهیل در برنامه ریزی و آموزش؛ مدیریت و نگهداشت منابع انسانی؛ خلق نوآوری؛ رهبری حمایتی؛ خودمدیریتی؛ رهبری انگیزشی؛ طراحی سیستم مدیریت عملکردسازمانی، اثربخشی و استراتژی محوری عوامل مدیریت تحول آفرین هستند. همچنین، برازش الگوی مدیریت تحول آفرین با استفاده از روش تحلیل عاملی تأیید شد. بنابراین، نتیجه گیری شد، الگوی ارائه شده دارای چارچوب مطلوب برای مدیریت تحول آفرین مدارس متوسطه است.
بررسی عوامل موثر بر پیاده سازی کسب و کارهای هوشمند سبز در ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت سبز دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
140 - 158
حوزه های تخصصی:
کسب و کارهای هوشمند سبز جهت تبدیل ایده ها و نوآوری ها به محصول، تجاری سازی تحقیقات، هم افزایی علم و ثروت و توانمند سازی اقتصادی ایجاد می شوند. این کسب و کارها از نظر ایجاد مشاغل پایدار مبتنی بر فناوری و بهره برداری از فرصت های جدید، نقش مهمی در موفقیت اقتصادی کشور دارند. هدف از این مطالعه بررسی عوامل موثر بر پیاده سازی کسب و کارهای هوشمند سبز در ایران می باشد. جامعه آماری شامل 7400 نفر از مدیران استارت آپ، شرکت های دانش بنیان و صاحبان کسب و کارهای سبز هستند که با استفاده از جدول مورگان 367 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. روش تحقیق در در این پژوهش از نوع کمی و روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart pls استفاده شده است. روایی محتوایی پرسشنامه ها توسط اساتید و روایی سازه با استفاده از شاخص های روایی واگرا، روایی همگرا و GOF مورد تأیید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه ها نیز با استفاده از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی مورد تأیید قرار گرفت. بر پایه یافته های تحقیق حمایت و پشتیبانی دولت و بهبود کیفیت داده ها با کسب وکارهای هوشمند سبز رابطه معناداری دارد. بین کسب و کار هوشمند سبز، زیرساخت های نرم افزاری و سخت افزاری، فرآیندهای سبز با توانمندسازی مدیران رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین توانمندسازی مدیران و رشد و توسعه اقتصادی رابطه معناداری وجود دارد. لذا تمامی فرضیات تحقیق مورد تایید قرار گرفت.
طراحی و تبیین الگوی مرجعیت در وب سایت های خبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۹ بهار ۱۴۰۲شماره ۳۳
280 - 249
حوزه های تخصصی:
سایت های خبری از جمله رسانه های جمعی هستند که به دلیل تسهیل استفاده از فناوری وب سایت ها، رشد بسیاری داشتند. اکنون به واسطه ظهور رسانه های نوین (شبکه های اجتماعی تلفن همراه و... ) و تغییر ذائقه مصارف خبری مخاطب، برخی سایت های خبری، بخشی از مخاطبان خود را از دست داده اند. اما حفظ فرایند سردبیری رسمی و قابلیت اعتماد و مرجعیت بیشتر نسبت به رسانه های اجتماعی خبری، آنها را هنوز به عنوان رسانه های خبری پر بازدید نگه داشته است. «مرجعیت خبری» که از جمله دغدغه های مدیران سایت های خبری است، ارتقاء اعتبار این سایت های اطلاع رسانی را در پی دارد و کوشش غالب مدیران رسانه ای، دستیابی به مرجعیت بلا فصل خبری در سطح محلی و ملی است. در این راستا هدف پژوهش حاضر ارائه مدل پارادایمی جهت مرجعیت بخشی به وب سایت های خبری است. روش پژوهش، روش کیفی نظریه داده بنیاد و روش گردآوری داده ها مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته با 16 نفر از مدیران، سردبیران و خبرنگاران سایت های خبری و خبرگزاری ها و متخصصان حوزه رسانه ها بوده است. روش تحلیل داده ها، کدگذاری باز، محوری و انتخابی بوده و در نهایت الگوی پارادایمی مرجعیت بخشی برای سایت های خبری ارائه شده است. طبقه های شکل دهنده الگوی ارائه شده شامل: محیط رقابتی سایت های خبری (شرایط علی)، اعتماد رسانه ای(پدیده اصلی)، افزایش اعتبار رسانه ای(راهبرد)، جذابیت طراحی سایت خبری(شرایط مداخله گر)، تمایلات رفتاری مخاطب(زمینه حاکم) و مرجعیت خبری به عنوان (پیامد) الگو بود.
ارائۀ الگوی پارادایمی راهکارهای جذب سرمایه مردمی و مشارکت خیرین ورزشیار بر اساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه الگوی پارادایمی راه کارهای جذب سرمایه مردمی و مشارکت خیرین ورزش یار بر اساس نظریه داده بنیاد بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی خبرگان آگاه از موضوع پژوهش بود که به وسیله نمونه گیری ترکیبی و به دو روش هدفمند و گلوله برفی تعداد 32 مصاحبه عمیق تا رسیدن به اشباع نظری صورت گرفت. تجزیه و تحلیل نتایج کدگذاری باز حاکی از آن بود که 196 نشان می تواند بر راهکارهای جذب سرمایه مردمی و مشارکت خیرین ورزش یار موثر باشد. در کدگذاری محوری نشان ها در 63 مفهوم و 23 مقوله طبقه بندی گردید. یافته ها نشان داد عوامل مختلفی از جمله توسعه مدیریت یکپارچه و برنامه ریزی، توسعه فرهنگ جذب سرمایه های مردمی و مشارکت ، توسعه تعاملات با خیرین ، آموزش ، توسعه ساختاری، فرهنگ سازی، اخلاق گرایی، توسعه تبلیغات و پی گیری رسانه ای ، توسعه سیستم ارزشیابی عملکرد مجمع خیرین می توانند در موفقیت راه کارهای جذب سرمایه مردمی و مشارکت خیرین ورزش یار تاثیرگذار باشند. با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان به مدیران سازمان های ورزشی پیشنهاد کرد با استفاده از نشان ها، مفاهیم و مقوله های شناسایی شده در پژوهش حاضر در برنامه ریزی های آتی خود جهت جذب سرمایه های مردمی و نیز ارتباط موثر با خیرین استفاده نمایند.
نوع شناسی دانش های حیاتی برای جلوگیری از خروج آن در شرکت ملی نفت: رویکردی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
69 - 104
حوزه های تخصصی:
خروج کارکنان دانشی و با تجربه از سازمان، برای موفقیت و دستیابی به اهداف آن زیان بار است. سازمان زمانی می تواند به ماموریت های خود دست یابد که دانش در سازمان مستند شده و اقدامات لازم برای حفظ آن انجام دهد. هدف مقاله حاضر، یافتن انواع تقلیل دانش در شرکت نفت می باشد. این تحقیق از روش نظریه داده بنیاد، مبتنی بر نمونه گیری نظری هدفمند از میان کارشناسان و خبرگان در شرکت نفت است. برای تحلیل داده های گردآوری شده از کد گذاری و تحلیل مقایسه ای برای ساختن دسته های مختلف دانش در سازمان استفاده شد. یافته ها نشان داد که هفت نوع دانش در شرکت نفت وجود دارد که عبارتند از: دانش عملیاتی، دانش تخصصی، دانش بازرگانی، دانش یادگیری از موفقیت و شکست، دانش فرایند، دانش مشروط، دانش فراسازمانی. تحقیق حاضر به منظور تهیه مجموعه ای از اطلاعات مقدماتی برای مدیران شرکت نفت به منظور تهیه راهبردهای مدیریت دانش برای تقابل با خروج دانش های مهم از سازمان ارائه شده است.
الگوی روابط عاطفی – جنسی همسران مبتنی بر آیات قرآن و روایات: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روابط عاطفی-جنسی از مهم ترین عوامل رضایت در زندگی زناشویی است. پژوهش حاضر، با هدف تدوین الگوی روابط عاطفی-جنسی همسران بر اساس آیات و روایات انجام شد. روش این پژوهش، به لحاظ هدف بنیادی و به لحاظ رویکرد روش کیفی داده بنیاد است. جامعه متنی پژوهش ، تمام مستندات روایی و قرآنی نرم افزار جامعه الاحادیث است که در گام نخست از طریق نمونه گیری هدفمند و بر اساس اصل اشباع 400 مستند و سپس در ضمن دو مرحله غربالگری تعداد 236 مستند روایی-قرآنی برای تجزیه و تحلیل انتخاب شد. داده ها از طریق نرم افزار MAXQDA و در سه مرحله باز، محوری و انتخابی کدگذاری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها، منتهی به شناسایی 333 کد باز، 28 کد محوری و سرانجام 8 مولفه اساسی و 3 بعد گردید. در پایان، داده ها بر اساس دو معیار «حق-وظیفه» و «مطلوبیت-ارزش» طبقه بندی شدند. اعتبارسنجی یافته ها از سه روش «ضریب شاخص روایی محتوا (CVI)»، «شاخص نسبت روایی محتوا (CVR)»، و «شاخص کارآمدی»؛ توسط 6 متخصص علوم انسانی و روان شناسی انجام و تایید شد. یافته های این پژوهش نشان داد، الگوی رابطه عاطفی-جنسی متشکل از شرایط زمینه ساز، بعد هسته ای و برون داد است. مولفه های این الگو شامل تعاملات کلامی-عاطفی، نگاه متعالی، مهار و مدیریت، دانش جنسی، عشق بازی، عرضه، تلاش برای کامیابی و سعادت عاطفی-جنسی است.نتایج این تحقیق در مداخلات آموزشی به دختران و پسران متقاضی ازدواج و مداخلات درمانی برای زوجین با مشکلات مربوط به روابط عاطفی-جنسی موثر است.
تبیین کیفیت فضای معماری کتابخانه های پردیس دانشگاهی مبتنی بر ترجیحات کاربران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم مرداد ۱۴۰۲ شماره ۱۲۲
29 - 52
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: اگرچه ممکن است عدم تمایل دانشجویان در استفاده از فضای کتابخانه های پردیس دانشگاهی، محتملا دلایلی نظیر تداخل ساعات آموزشی با زمان فعالیت کتابخانه و یا گسترش و دسترسی آسان به منابع دیجیتال از طریق نرم افزارهایِ قابل نصب بر روی گوشی های تلفن همراه و یا کامپیوتر را در بر داشته باشد، لکن معیارهای طراحی معماری در فضای کتابخانه های دانشگاهی نیز در فقدان حضورپذیری کاربران بی تاثیر نیست.بیان مسئله: اگرچه ممکن است عدم تمایل دانشجویان در استفاده از فضای کتابخانه های پردیس دانشگاهی دلایلی نظیر تداخل ساعات آموزشی با زمان فعالیت کتابخانه و یا گسترش و دسترسی آسان به منابع دیجیتال از طریق نرم افزارهای قابل نصب بر روی گوشی های تلفن همراه و یا کامپیوتر را در بر داشته باشد، لکن معیارهای طراحی معماری در فضای کتابخانه های دانشگاهی نیز در فقدان حضورپذیری کاربران بی تأثیر نیست.هدف پژوهش: پژوهش حاضر درصدد شناسایی معیارهایی است که ضمن ارتقاء کیفیت فضای معماری کتابخانه های پردیس دانشگاهی، به جذب حداکثری کاربران و افزایش حضورپذیری ایشان در کتابخانه های دانشگاهی بینجامد.روش پژوهش: این تحقیق با رویکرد کیفی و به روش نظریه داده بنیاد انجام شده است. داده های حاصل از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 14 نفر از کاربران کتابخانه های پنج دانشگاه در شهر تهران، طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام شد. کدهای باز در قالب 33 گزاره، مفهوم سازی شد. همچنین کدهای محوری مشتمل بر 20 مقوله عمده بود که در مرحله بعد، کدهای انتخابی با پنج هسته استخراج شدند.نتیجه گیری: فراهم آوردن فضاهایی جهت اوقات فراغت و رفع خستگی و امکان دید مطلوب به فضای سبز و برخورداری از چشم اندازهای بصری متنوع، امکان تعامل گروهی، در نظر گرفتن شرایط مربوط به آسایش محیطی در فضاهای مطالعه، ملاحظات مربوط به حریم ارتباط بصری با دیگر فضاهای کتابخانه برای دختران، سازماندهی فضایی، کیفیت عملکردی مبلمان و قفسه بندی (مناسب سازی مبلمان برای نشستن طولانی مدت و رعایت ملاحظات ارگونومیک) و در نظرگرفتن جنبه های مدیریت و برنامه ریزی در ارتباط با نیروی انسانی، به عنوان عوامل مؤثر بر مطلوبیت فضای کتابخانه های پردیس دانشگاهی تعیین شدند.نتیجه گیری: فراهم آوری فضاهایی جهت اوقات فراغت و رفع خستگی و امکان دید مطلوب به فضای سبز و برخورداری از چشم-اندازهای بصری متنوع، امکان تعامل گروهی، در نظر گرفتن شرایط مربوط به آسایش محیطی در فضاهای مطالعه، ملاحظات مربوط به حریم ارتباط بصری با دیگر فضاهای کتابخانه برای دختران، سازماندهی فضایی، کیفیت عملکردی مبلمان و قفسه بندی (مناسب-سازی مبلمان برای نشستن طولانی مدت و رعایت ملاحظات ارگونومیک) و در نظرگرفتن جنبه های مدیریت و برنامه ریزی در ارتباط با نیروی انسانی، به عنوان عوامل موثر بر مطلوبیت فضای کتابخانه های پردیس دانشگاهی تعیین شدند.
کاوشی زمینه مند از فرایند های منتهی به سودمحوری ازطریق بازاریابی رسانه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۹)
67 - 88
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، واکاوی فرایند های منتهی به سودمحوری ازطریق بازاریابی رسانه های اجتماعی است. برای رسیدن به هدف مزبور، نویسندگان مقاله از روش شناسی کیفی و رویکرد نظریه داده بنیاد استفاده کرده اند. جامعه هدف، مدیران بازاریابی شرکت ها و صاحبان کسب وکار در شبکه های اجتماعی بودند که با نمونه گیری نظری و هدفمند، تعداد 15 نفر آنها برای اخذ مصاحبه عمیق انتخاب شد. فرایند نمونه گیری در این تحقیق تا مرحله اشباع اطلاعات ادامه یافت، به شکلی که مصاحبه جدید تأثیری در پیشبرد نظریه نهایی نداشت. داده های جمع آوری شده در این تحقیق با استفاده از سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل و نتایج آن در قالب 11 مقوله اصلی و 1 مقوله نهایی، به همراه مدل پارادایمی، خط داستان و مدل نظری ارائه شد. یافته های به دست آمده حاکی از آن بود که «توسعه بازار فرامکان» به عنوان پدیده مرکزی به دنبال مجموعه عواملی چون تعامل آنلاین با مشتریان، نیروی انسانی متخصص در بازاریابی، توسعه تحقیقات بازاریابی، استراتژی های بازاریابی، سرمایه گذاری بر تبلیغات و کیفیت مطلوب وب سایت به همراه مجموعه ای از عوامل زمینه ای و مداخله گر ایجاد می شود. این بازار فرامکان به منظور حفظ پویندگی های حاکم بر خود، متکی بر راهبرد هایی چون برندسازی شبکه ای و اصلاح کانال های توزیعی است که پیامدی چون انگیزش مشتریان را به دنبال دارد. این نتایج همچنین نشان می دهند پویندگی های سودمحور بازارهای شبکه ای براساس کنش های عقلانی معطوف به هدف شرکت ها و متخصصان آنها عمل می کند. طرح واره نظری و مدل پارادایمی، درک بهتری را از نتایج فوق به دست می دهند.
آسیب شناسی اشتغال کودکان کار خیابانی تهران: یک پژوهش گراند تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۴
1 - 36
حوزه های تخصصی:
کودکان کار، بخشی از سرمایه های آینده ساز و امیدهای کشورند که در بهترین روزهای زندگی خود مجبور به تلاش برای امرار معاش هستند. هدف این پژوهش، شناسایی عوامل به وجود آورنده و گسترش دهنده آسیب اشتغال کودکان کار تهران و بررسی عوارض آن است. این مطالعه با رویکرد کیفی، بر اساس روش داده بنیاد و با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. نمونه گیری به صورت هدفمند از 14 کودک کارِ شهر تهران بود. نتایج تحلیل مصاحبه ها به شناسایی 40 کد باز، 7 کد محوری و کد انتخابی «کودک کار، غفلت از امید آینده ساز» منتهی شد. بر اساس یافته ها عوامل اثرگذار بر ایجاد و افزایش کودکان کار شامل عواملی مانند تمایزیافتگی ضعیف و معلولیت جسمانی، عدم مراقبت و حمایتگری والدین از کودک، فقر و عدم حمایت از خانواده های کم درآمد بود. برخی عوارض این آسیب نیز شامل تضعیف خودپنداره، فرار از منزل، سوء استفاده های محیط کار و مستعد شدن زمینه بزهکاری آنها شناسایی شد. همچنین، راهکارهای عملی در زمینه مداخله مناسب برای کاهش آسیب اشتغال کودکان کار پیشنهاد شد. بدیهی است برای انتخاب شغلِ مناسبِ افراد در مقطع مناسب از زندگی، لازم است بستر بهره مندی آنها از آموزش، راهنمایی و مهارت آموزی فراهم شود. امید است با بررسی های عمیق تر ابعاد اشتغال کودکان کار و به کارگیری راهکارهای کارآمد، مسیر رشد و شکوفایی این کودکان هموار شود و شاهد نقض حقوق انسانی هیچ کودکی در جهان نباشیم.
مطالعه کیفی دینداری طبقه متوسط جدید به شیوه نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۱
179 - 208
حوزه های تخصصی:
اهداف: وظیفه جامعه شناسی دین، شناخت صورت های گوناگون بهره گیری از دین است که افراد به کار می گیرند. بنابراین، دینداری همان بهره و کاربرد دین در چارچوب زندگی روزمره افراد است که به فراخور موقعیتِ اقتصادی و اجتماعی آنان شکل های متنوعی پیدا کرده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی وضعیت دینداری طبقه متوسط جدید است. روش مطالعه: این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش نظریه داده بنیاد انجام گرفته است. مشارکت کنندگان در این پژوهش دینداران طبقه متوسط جدید در شهرکرد هستند که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شده اند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساخت یافته با شانزده نفر از افراد این طبقه جمع آوری شده است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی و برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای گوبا و لینکلن استفاده شده است. یافته ها: یافته های تحقیق بیانگر نوزده مقوله منتخب است که در قالب یک مدل پارادایمی با مقوله محوری (عرفی شدن کنشگری دینی طبقه متوسط جدید)، شرایط علّی (نوگرایی، عقل گرایی، علم گرایی، فردگرایی و مادی گرایی)، شرایط زمینه ای (جامعه پذیری دینی غیر الزام آور)، شرایط مداخله ای (پایگاه اقتصادی - اجتماعی بالا)، راهبردها (دینداری عقلانی، دینداری نوگرا، دینداری اخلاق گرا، دینداری گزینشی و دینداری سکولار)، و پیامدها (کاهش نقش دین در زندگی روزمره، نگرش این جهانی به دین، خود تشخیصی در امور دینی، مدارای دینی، تقدس زدایی و گرایش به معنویت های جدید) سازمان یافته است.نتیجه گیری: نتایج بیانگر آن است که گر-چه دینداری طبقه متوسط جدید از شکل سنتی آن فاصله و شکل های متفاوتی را به خود گرفته، اما عناصر دینی هنوز از ذهنیت جمعی این طبقه رخت برنبسته و با آن همنشین و همراه است.
طراحی و تدوین الگوی پارادایمی امنیت و صلح پایدار در پرتو فرهنگ مهدویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی و تدوین الگوی پاردایمی امنیت و صلح پایدار در پرتو فرهنگ مهدویت از نگاه متخصصان و استادان این حوزه است. روش پژوهش، کیفی و مبتنی بر نظریه زمینه ای است. داده های پژوهش، ازطریق نمونه گیری نظری و هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری با مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته گردآوری شده اند. یافته های پژوهش، شامل 187 مفهوم، 116 مقوله فرعی و 21 مقوله اصلی، با مقوله هسته امنیت سازی و صلح پایدار در فرهنگ مهدویت، با شرایط علی (4 مقوله)، زمینه ای (4 مقوله)، مداخله گر (4 مقوله)، راهبردی (5 مقوله) و پیامدها (4 مقوله) برساخت شدند. درنهایت، به منظور امینت سازی و صلح پایدار، لازم است تا تمام مؤلفه های اثرگذار با اتخاذ تدابیر و راه کارهای لازم، پیامدهای شایسته این امر مهم را فراهم سازند.
فرآیندکاوی نخبه ستیزی در بخش عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۵ (پیاپی ۷۵)
169 - 208
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، فرآیندکاوی نخبه ستیزی در بخش عمومی است. این پژوهش با درک نقش و اهمیت استفاده از توانایی ها و استعدادهای نخبگان به مفهوم پردازی و ارائه الگو در این زمینه پرداخته است. به این منظور ضمن انجام مصاحبه باز با 17 نفر از خبرگان آشنا به موضوع تحقیق، مجموعه ای از مضامین اولیه (302 مضمون) طی فرآیند کدگذاری باز گردآوری شدند و از دل آن ها مقوله هایی (16 مقوله) استخراج گردید. اجزای پارادایم کدگذاری محوری ذیل عناوین شرایط علّی (مولفه های فردی: ماکیاولیسم، مولفه های گروهی: رقابت ناسالم، مولفه های سازمانی: احتمال جابجایی قدرت در سازمان، راهبردها: عدم ورود نخبگان، شرایط زمینه ای شامل: ویژگی های شخصی: نارسیسیم، ویژگی های رفتاری: رقابت ناسالم، شرایط مداخله گر: ساختار سازمانی نامناسب، مقوله محوری: گرایش به نخبه ستیزی و پیامدهای نخبه ستیزی در بخش عمومی: عدم پذیرش نیروهای نخبه) تعیین شدند. یافته های پژوهش نشان داد که عدم استفاده از نخبگان در فرآیندهای تصمیم گیری نقاط قوت بخش عمومی را به ضعف و فرصت ها را به تهدید بدل خواهد کرد.
شناسایی و الویت بندی شاخص های مدیریت یکپارچه در صنعت گردشگری ورزشی ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت دانش در ورزش دوره ۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵)
95 - 113
حوزه های تخصصی:
گردشگری ورزشی درایران باچالش های متعددی رو به رو می باشد.علی رغم تلاش ها درراستای رفع موانع و شناساندن ظرفیت های این حوزه ازگردشگری درکشور،هنوز تاکارآمد شدن آن فاصله است.در این میان آنچه مورد نیاز است، رویکرد مدیریت یکپارچه در جهت توسعه این صنعت می باشد.پژوهش حاضر از نوع آمیخته( کیفی-کمی) با رویکرداکتشافی است. دربخش کیفی جهت جمع آوری داده هااز مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد و تعداد20نفر ازخبرگان درحوزه های گردشگری و مدیریت ورزشی،جغرافیا از طریق نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند.همچنین تحلیل داده ها در این بخش با وام گیری از نظریه داده بنیاد و رویکرد گلیزر صورت گرفت. در بخش کمی ابزارجمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساختهءحاصل از بخش اول که روایی آن طبق نظراساتید و پایایی براساس ضریب آلفای کرونباخ تعیین گردید.براساس کدگذاری سه مرحله ای یافته ها نشان دهنده24متغیر در8عامل اصلی؛سیاستی_برنامه ای،وظیفه ای،مدیریتی،قانونی،نهادی،ساختاری،ابزارومنابع،ذینفعان بود.شناسایی عوامل موثرپژوهش ازطریق آزمون های آماریtتک نمونه ای، الویت بندی شاخص ها به کمک پرسشنامه زوجی ای اچ پی انجام شد. تحلیلهای آماری بااستفاده از نرم افزارهای اس پی اس و اکسپرت چویس صورت گرفت.نتایج پژوهش حاضرنشانگرتعددمراکز تصمیم گیرنده درگردشگری ورزشی بودکه با رفع خلاءهای قانونی، تحلیل نارسایی های قوانین و تلاش در ایجاد ظرفیت های نوین قانونگذاری همچنین سهم بندی وظایف در حوزه گردشگری ورزشی به همراه فرهنگ غنی ایران و بودجه ریزی تخصصی می توان به تبیین و تدوین سیاستگذاری ها و برنامه های جامع تاکسب هم افزایی اقدام نمود ودرنهایت قالب اصلی مدیریت یکپارچه دراین حوزه طرح ریزی گردد.
طراحی الگوی جامع مدیریت جانشین پروری در اداره های ورزش و جوانان با رهیافت نظریه داده بنیاد و مدل ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۰)
176 - 162
حوزه های تخصصی:
مقدمه: توسعه برنامه جانشین پروری هدف سازمان هاست و استقرار چنین توسعه ای همواره اولویت آنها بوده است. در نتیجه هدف این پژوهش طراحی الگوی جامع برنامه ریزی جانشین پروری در سازمان های ورزشی با رهیافت نظریه داده بنیاد و مدل ساختاری تفسیری بود. روش شناسی: این پژوهش به لحاظ روش از نوع آمیخته است. جامعه آماری پژوهش را خبرگان سازمان های ورزشی تشکیل می دادند. حجم نمونه بر مبنای اشباع نظری 15 نفر برآورد شد. روش نمونه گیری از نوع نظری بود. در بخش کیفی تحقیق به منظور گردآوری اطلاعات از مصاحبه عمیق و در بخش کمی از پرسشنامه استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات بخش کیفی از سه فرایند هم پوش کدگذاری باز، محوری و گزینشی و برای تحلیل اطلاعات بخش کمی از روش مدلسازی ساختاری تفسیری با کمک نرم افزار ISM software استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد الگوی برنامه ریزی جانشین پروری برای سازمان های ورزشی تابع 20 مقوله فرعی و 5 مقوله اصلی (عوامل علی، عوامل زمینه ای، عوامل مداخله گر، عوامل تعاملی و پیامدها) است. همچنین این مدل در 8 سطح احصا شد، در پایین ترین سطح ساختار سازمانی، عوامل اجتماعی و فرهنگی، محیط پیرامونی، محیط بین المللی و در بالاترین سطح پیامدهای فردی و سازمانی قرار داشتند. نتیجه گیری: با اقتباس از یافته های تحقیق می توان گفت که پیامدهای فردی و سازمانی منتسب به برنامه ریزی جانشین پروری تابع عوامل علی، زمینه ساز، مداخله گر و تعاملی است.
الگوی برنامه منتورینگ همتا برای اساتید دانشگاه فرهنگیان: رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
59 - 85
حوزه های تخصصی:
منتورینگ همتا به عنوان یکی از رویکردهای نوین در توسعه حرفه ای اساتید در نظر گرفته می شود. هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی برنامه منتورینگ همتا برای اساتید دانشگاه فرهنگیان است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. جامعه ی آماری شامل اساتید دانشگاه فرهنگیان هستند که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه ی نیمه ساختار یافته با پانزده نفر از اساتید دانشگاه فرهنگیان استان البرز و تهران است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دهنده ی سی و پنج مفهوم محوری و یازده مقوله منتخب است که در قالب مدل پارادیمی شامل برنامه ریزی و تدوین استراتژی کلان، نیازسنجی، نگرش، بازطراحی ساختارسازمانی، بازنگری و پالایش قوانین و طراحی نظام نوین ارزیابی عملکرد به عنوان مقوله محوری و شرایط علی (عوامل فردی و سازمانی)، عوامل زمینه ای (عوامل محیطی و سازمانی)، شرایط مداخله ای تسهیل گر(سواد اطلاعاتی و رسانه ای، اخلاق حرفه ای، حمایت و پشتیبانی، ارتباط منتورینگ و گردش شغلی، واقع گرایی و بازنگری در سیاست جذب)، شرایط مداخله گر محدودکننده(سیاست زدگی، کمیت گرایی، ضعف مدیریت منابع انسانی، دیدگاه سنتی به نیروی انسانی، ضعف ساختاری، صوری سازی و نگاه مقطعی) و پیامد (رشد و توسعه حرفه ای اساتید دانشگاه فرهنگیان) سازمان یافت.
الگوی مطلوب دیپلماسی عمومی گفتمان انقلاب اسلامی برای برون مرزی صداوسیما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه رسانه بین الملل سال ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰
109 - 128
حوزه های تخصصی:
امروزه هر کشوری که بخواهد گفتمان خود را ترویج کند و در عرصه های منطقه ای و بین المللی تأثیرگذار باشد، ضروری است دیپلماسی عمومی خویش را از طریق رسانه های برون مرزی دنبال کند. ایران نیز با درک این ضرورت، درصدد ترویج گفتمان انقلاب اسلامی توسط رسانه های بین المللی خود است. هدف اصلی این پژوهش ارائه الگوی مطلوب برای کاربست دیپلماسی عمومی گفتمان انقلاب اسلامی در معاونت برون مرزی سازمان صداوسیما است. روش پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته با صاحب نظران و روش تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس نظریه داده بنیاد الگو اشتراوس و کوربین و نرم افزار مکس کیو دی ای بوده است. 25 صاحب نظر در حوزه دیپلماسی و رسانه به روش گلوله برفی و با معیار اشباع نظری به صورت هدفمند انتخاب شدند. یافته های پژوهش نشان داد کاربست دیپلماسی عمومی گفتمان انقلاب اسلامی در معاونت برون مرزی سازمان صداوسیما تابعی از شرایط علّی (مبارزه با ایران هراسی، مقابله با هجمه رسانه ای علیه کشور، روشنگری در مسائل مهم بین المللی)، شرایط زمینه ای (تعامل دین و سیاست، انعکاس فرهنگ و تمدن ایرانی- اسلامی) و شرایط مداخله گر (بیداری اسلامی، اشاعه گفتمان مبارزه با نظام سلطه، تشریح دستاوردهای اقتصاد مقاومتی) است. این عوامل، شرایط را برای اعمال کنش ها و تعاملات (تشکیل کارگروه گفتمان انقلاب اسلامی، شکستن انحصار قدرتمند رسانه های غربی، ترجمه، دوبله و تولیدات محتوایی، سینمایی، موسیقی، هنری و فرهنگی) مهیا می کنند که پیامدهای (تکامل روند انقلاب اسلامی، صدور انقلاب اسلامی، تقویت جبهه مقاومت و تضعیف نظام سلطه، بیداری و وحدت اسلامی، سبک زندگی سالم) را به دنبال دارد.
شناسایی شایستگی های موردنیاز مدیران برای مربیگری در صنعت نیروگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۶۹)
267 - 290
حوزه های تخصصی:
امروزه مربیگری یکی از مؤثرترین ابزارها برای تغییر سازمانی و بهبود عملکرد مدیران است. جاری سازی این فرایند در سازمان مستلزم شناسایی مدیرانی است که شایستگی های لازم برای ایفای این نقش را داشته باشند. این پژوهش با روش نظریه داده بنیاد و بر مبنای فلسفی تفسیرگرایی برساختی با هدف شناسایی شایستگی های مدیران جهت ایفای نقش مربیگری ساماندهی شده است. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه های نیمه ساختاریافته واقعه محور و مشارکت کنندگان در تحقیق پانزده نفر از مدیران میانی منتخب دو شرکت از شرکت های گروه مپنا بوده اند. داده های کیفی با استفاده از رویکرد نظریه ای چارمز و در بستر نرم افزار Max QDA تحلیل شده است. یافته های پژوهش شش شایستگی را ارائه داده است: شاخص های عملکرد موفق مدیر برای مربیگری (از منظر شاگرد)؛ باورهای مدیر برای مربیگری در قالب باورهای تسهیل کننده، مانند باور به توانایی افراد و آزادی عمل دادن، و باورهای بازدارنده، مانند ترس از دست دادن جایگاه؛ دانش مورد نیاز، شامل دانش های تخصصی مربیگری، پیش نیاز مربیگری، کسب وکار؛ مهارت های مورد نیاز مدیران برای مربیگری عبارت اند از: مربیگری، بازخورد، تشخیص روحیه شاگردی، بین فردی، ارتباطی، فردی؛ ویژگی های شخصیتی مورد نیاز مدیران در دو دسته ویژگی های شخصیتی مثبت و ویژگی های شخصیتی سمی [1] تقسیم بندی شد. در بخش آخر به انگیزه های شخصی مدیر و مرتبط با شاگرد و عوامل ضدانگیزشی مدیران در فعالیت مربیگری اشاره شد.
جذب پایدار پیشران انسانی توسعه در نظام اداری استانی (مورد مطالعه: استان یزد)
منبع:
فرهنگ یزد سال سوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰
98 - 129
حوزه های تخصصی:
نظام اداری دولتی به عنوان تسهیل گر، نقشی اساسی در فرایند توسعه جوامع بر عهده دارد؛ از سوی دیگر، امروزه یکی از محوری ترین پیشران های توسعه، عوامل انسانی، به ویژه استعدادها شمرده می شود. به گواهی مطالعات معتبر، این عامل در تسهیل دستیابی به اهداف توسعه و بهبود کیفیت زندگی شهروندان تأثیری اساسی دارد که از مهمترین وظایف دولتها به حساب می آید. سؤال اینجاست که چگونه می توان استعدادها را به عنوان پیشران انسانی توسعه در منطقه جغرافیایی ویژه ای مانند استان، به صورتی پایدار جذب و نگهداری نمود. هدف از مطالعه توسعه ای، کیفی و توصیفی حاضر آن است که عوامل مؤثّر بر جذب و نگهداشت پایدار استعدادهای انسانی در قلمروی استان یزد را بر مبنای نظرات خبرگان تحلیل کرده و ضمن ارائه تصویری شفاف از نیروهای تأثیرگذار در این عرصه، مدلی نظری و جامع از تعامل میان این عوامل و عناصر را پیشنهاد نماید. در این راستا ضمن مصاحبه با 28 نفر از استعدادهای انسانی در سطح ملی که در عرصه های مختلف علمی، هنری، اقتصادی، سیاسی، ورزشی و... فعالیت دارند، مفاهیم کلیدی ناظر بر انگیزه حضور آنان در منطقه استخراج و با بهره گیری از راهبرد نظریه پردازی داده بنیاد در قالب مدلی نظری تنظیم شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که مفهوم محوری در مدل نظری جذب استعدادها در استان یزد، «محیط شهری» است که در تعامل با دیگر مفاهیم از قبیل «شرایط شخصی و خانوادگی»، «فرهنگ»، «نظام حکمرانی»، «محیط طبیعی»، «عوامل اقتصادی» و «مدیریت استعداد» باعث می شود نظام جامع و پایدار جذب نیروی انسانی برتر ملّی در استان شکل بگیرد
واکاوی عوامل مؤثر بر تغییر کاربری اراضی کشاورزی از دیدگاه متخصصین مراکز کشاورزی شهرستان دشتستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
56 - 77
حوزه های تخصصی:
هرساله بخشی از بهترین اراضی کشاورزی کشور به دلایل متعدد تغییر کاربری یافته و به مصارف غیرکشاورزی تبدیل می گردند و خروج این گونه اراضی از مسیر تولید زراعی و باغی لطمات جبران ناپذیری را ایجاد می نماید. در این راستا مطالعه حاضر به صورت کیفی، با استفاده از روش نظریه زمینه ای با هدف واکاوی علل تغییر کاربری اراضی کشاورزی در شهرستان دشتستان از توابع استان بوشهر انجام شد. مشارکت کنندگان در این تحقیق 16 نفر از متخصصین مراکز کشاورزی در سطح شهرستان بودند که ازطریق روش نمونه گیری هدفمند گلوله برفی (ارجاع زنجیره ای) برای مطالعه انتخاب شدند. معیار تعداد نمونه ها اشباع نظری بود. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده شد. مصاحبه ها با استخراج 55 مفهوم و 18 مقوله کدگذاری و تحلیل شدند. درنهایت عوامل استخراج شده بر اساس ماهیت آن ها در 8 سازوکار شامل سازوکار اقتصادی (13 عامل)، سازوکار اجتماعی (7 عامل)، سازگاری و تاب آوری با شرایط طبیعی (9 عامل)، سازوکار رفاهی (8 عامل)، اصلاح قوانین و اطلاع رسانی (7 عامل)، سازوکار انسانی (4)، سازوکار حمایتی (2 عامل) و سازوکار روانی (5 عامل) در قالب مدل استراوس و کوربین جایگذاری شدند.