مطالب
فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۰۱ تا ۱٬۶۲۰ مورد از کل ۵۰۴٬۹۶۴ مورد.
منبع:
جستارهای زبانی دوره ۱۵ مرداد و شهریور ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۸۱)
195 - 223
حوزه های تخصصی:
This study aimed to explore Iranian EFL teachers' perceptions of Critical Pedagogy (CP) and their classroom practices. For this purpose, a total of 22 EFL teachers were selected through convenience sampling and participated in an online semi-structured written interview. A sub-group of them also took part in a phone interview. Textual data were analyzed using grounded theory coding types, including open, axial, and selective coding, with MAXQDA software (Version 2020). The findings revealed two broad themes: raising students' critical consciousness and learner-centered pedagogy for CP definition, and communicative tasks and learner-centered activities for CP classroom practices. Additionally, the dominant barriers to the implementation of CP in the Iranian EFL context were identified as the top-down educational system, teachers' variables, and practical barriers.
واژگونگی نقش و هویت جنسی ناگزیر و نامفهوم مردانه در آثار منتخب تنسی ویلیامز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فردیت سوژه های مذکر در نمایشنامه های تنسی ویلیامز به شکلی آفریده و تعریف می شوند که بعضاً با فرضیه ساختار هویت جنسی جودیت باتلر هماهنگ هستند. در چشم انداز کلی، روند این مهم، بررسی جایگاه هویت جنسی مذکر است که به صورت ظاهر در شکل دادن و تعیین جایگاه هویت جنسی ماده در سیستم فرهنگی دگرجنس گرایانه مؤثر بوده و جایگاه والاتر را از آن خود می سازد. اما در نگاه خردتر هویت جنسی مردانه بعضاً در ساخت فاعلیت مذکر نیز از قاعده دوقطبی پیروی کرده و برای هویت مذکر ژیگولو و یا هم جنس گرا یا حتی پیروی فرهنگ دوجنسیتی اجباری، جایگاه پایین تری را درنظر می گیرد. هدف از نگارش این مقاله مشاهده و تحلیل نحوه شخصیت پردازی تنسی ویلیامز است که با نمایان ساختن نقش و هویت های جنسی مذکر متنوع، اعم از دگرجنس گرا، هم جنس گرا، و ژیگولو، به واکنش های متفاوت این افراد در رویارویی با استانداردهای ازپیش تعیین شده فرهنگ دوجنسیتی پرداخته و تنوع اجراگری آن ها را که اغلب به واژگونگی منجر می شود به نمایش می گذارد. هدف دیگر این پژوهش، تطابق یافته هایی که از خوانش و تحلیل نمایشنامه های ویلیامز به دست آمده، با فرضیه اجراگری جودیت باتلر است. در این مطالعه، نگارندگان مقاله حاضر، به این نتیجه گیری دست یافته اند که کاستی هایی در تئوری وجود دارند که شخصیت های مذکر نمایشنامه ها را به صورت کامل پوشش نمی دهند و با وجود اینکه ویلیامز سال های زیادی قبل از باتلر آثار خود را منتشر کرده، به صورت جامع و متنوع شخصیت های مذکری را پدید آورده که همه جوانب رویارویی با فرهنگ دگرجنس خواه را به تصویر می کشند. در این جستار نحوه بررسی به این صورت خواهد بود که مواردی از تئوری باتلر درخصوص اجراگری و اجراگری واژگون عنوان شده و با درنظر گرفتن شخصیت های مذکر نمایشنامه های تنسی ویلیامز، چگونگی کاربرد نظریه به صورت عملی تحلیل خواهد شد. از آنجایی که تنوع شخصیت های مذکر در نمایشنامه ها به همه ابعاد تئوری امکان اشراف و ظهور را می دهد، پژوهش حاضر بسیار با واقعیت جهان هستی مطابق بوده و از سوی دیگر، زندگی شخصی نویسنده به عنوان هم جنس گرایی که با قوانین و قطبی شدگی ماتریس قدرت جامعه و فرهنگ روبه رو بوده، بسیار به درک و شناخت کلی هژمونی فرهنگ دگرجنس گرا در ارتباط با فردیت های مذکر جامعه یاری خواهد رساند. در بررسی نمایشنامه های تنسی ویلیامز و شخصیت های مذکر آن ها، و استفاده از نظریه جودیت باتلر مبنی بر اجراگری و واژگونگی اجراگرایانه، دستاورد مهمی که حاصل می شود، نمایش نقص نظریه باتلر در توضیح نحوه برخورد فرهنگ دوجنسیتی در ارتباط با فردیت مذکر است. نظریه از این جهت با کمبود مواجه است که در مواردی که برای افراد مذکر هم جنس گرا یا دگرجنس گرا از سوی مردان و همچنین زنان جامعه نقش و هویت جنسی پایین تری تعریف می شود، هیچ گونه توضیح یا توجیهی ارائه نمی دهد. اجراگری هویت های جنسی مذکر و احیاناً واژگونگی اجراگرایانه آن ها در غالب بسیار متنوعی در آثار ویلیامز به نمایش درآمده اند که از سوی مردان جامعه و همچنین زنان جامعه که نقش غالب را انتخاب کرده و به عنوان نمایندگان ماتریس قدرت در ارتباط با اعضای مذکر روبه رو می شوند در جایگاه ثانویه قرار می گیرند.
روابط معنایی در واژه های مرکب درون مرکز در کردی گهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر به بررسی انواع روابط معنایی بین اجزای واژه های مرکب درون مرکز در کردی گهواره ای پرداخته می شود. پیکره داده های پژوهش مشتمل بر ترکیب های درون مرکزی است که از گفتار روزمره گویشوران کردی گهواره ای به دست آمده است که جزو گویش های شاخه کردی جنوبی به حساب می آید و در بخش گهواره در شهرستان دالاهو (استان کرمانشاه) رواج دارد. نتایج پژوهش نشان می دهد که واژه های مرکب درون مرکز در گهواره ای از لحاظ ساختار عبارت اند از اسم اسم هسته آغاز، اسم اسم هسته پایان، اسم صفت، صفت اسم و حرف اضافه اسم. بین اجزای این ساختارها روابط معنایی متنوع و متعددی ازقبیل منشأ، ماده سازنده، جنسیت، محتوا، مالکیت، استعمال، نوع، وابستگی، شباهت، ابزار، خویشاوندی، شیوه، زمان، آغشتگی، مزه، حالت فیزیکی، سن، نحوه عملکرد، ابزار تولید و مکان را می توان یافت. یافته های پژوهش که شامل فهرستی از روابط معنایی بین اجزای واژه های مرکب درون مرکز در کردی جنوبی است، می تواند مکمل فهرست های ارائه شده از سوی پژوهشگران سایر زبان های ایرانی و همچنین سایر زبان های جهان باشد و ما را به سوی ارائه طبقه بندی جامعی از انواع روابط معنایی در واژه های مرکب هدایت کند.
بررسی هم بستگی بین وضوح گفتار و سنجش های آکوستیکی واکه ها در کودکان فارسی زبان دارای دیزآتری ناشی از فلج مغزی اسپاستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های گفتار فلجی (دیزآرتری)، تولید غیردقیق واکه ها و همخوان هاست که عامل اصلی وضوح پایین گفتار است. با این حال هنوز مشخص نیست کدام شاخص های آکوستیکی با وضوح گفتار در این اختلال ارتباط قوی تری دارد. از طرف دیگر تعداد واکه ها، ویژگی های تولیدی و آکوستیکی آن ها در زبان های مختلف متفاوت است. تاآنجاکه می دانیم مطالعه ای روی تولید واکه ها در دیزآرتری دوران رشد در فارسی وجود ندارد، بنابراین درمورد جزئیات حرکتی که باعث بی دقتی در تلفظ آن ها می شود اطلاعات کافی موجود نیست. ازاین رو مطالعه حاضر با هدف بررسی برخی شاخص های آکوستیکی شامل فرمنت واکه ها، شاخص آکوستیکی فضای واکه ای (VSA)، نسبت مرکزی شدن فرمنت ها (FCR) و شاخص تولید واکه (VAI) و نیز رابطه آن ها با وضوح گفتار در کودکان فارسی زبان مبتلا به دیزآرتری ناشی از فلج مغزی اسپاستیک انجام شد. در این مطالعه مقطعی، 11 کودک تک زبانه دارای دیزآرتری ناشی از فلج مغزی سفت 9 3 ساله و همتایان سالم به روش در دسترس انتخاب شدند. برای هر یک از 6 واکه زبان فارسی 2 کلمه تک هجایی از طریق نرم افزار PRAAT مورد تحلیل آکوستیکی قرار گیرد. وضوح کلمه و واکه نیز به صورت میانگین درصد موارد قابل تشخیص محاسبه شد. نتایج آزمون نشان داد تفاوت معنادار بین دو گروه در فرمنت سوم واکه های /a/ و /u/ و فرمنت دوم واکه /o/ وجود داشت. فضای واکه ای و وضوح گفتار در کودکان دیزآرتری به طور معناداری کاهش داشت. VAS بیشترین هم بستگی را با وضوح داشت و شاخص آکوستیکی مناسبی برای بررسی وضوح گفتار در دیزآرتری است. با این حال هر سه شاخص آکوستیکی مورد مطالعه رابطه معنادار متوسطی با وضوح داشت.
نقدی بر مقاله: چرا فریدون سومین است؟ رمزگشایی نام فریدون با روش تحلیل خویشکاری اسطوره بر مبنای زبان شناسی تاریخی (ریشه شناسی در زمانی)1(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشته به نقد مقاله «چرا فریدون سومین است؟ رمزگشایی نام فریدون با روش تحلیل خویشکاری اسطوره بر مبنای زبان شناسی تاریخی (ریشه شناسی در زمانی)» از آقای فرزاد قائمی پرداخته ایم. از مقاله این گونه برمی آید که نویسنده در حوزه ای مطلب نوشته که در آن تخصصی نداشته است. ناآشنایی نویسنده با مفاهیم، مقدمات و منابعِ حوزه مورد نظر، باعث شده نظرات و تحلیل های ایشان نادرست از کار درآیند. علاوه بر تحلیل ها و نظرات نادرست، نوع ارجاع دهی ها هم در مقاله آقای قائمی عجیب است و بیشتر ارجاعات به گونه ای است که نویسنده فقط خواسته نظرات نادرستش را به منبعی ارجاع دهد تا نشان دهد که حرف و نظرش مستند است. علاوه بر این ها نویسنده مطالبی را (بعضاً عین به عین) از پژوهشگر(ان) دیگری برداشته، اما متأسفانه به ایشان ارجاع نداده است. از آنجا که اشتباهات این چنینی در مقاله فراوان است می توان آن را نمونه خوبی برای واحد درسی روش تحقیق به شمار آورد، زیرا به طور عملی به دانشجویان نشان می دهد که چه کارهایی را نباید در یک مقاله علمی پژوهشی انجام داد.
تحلیل مقابله ای مراسم کردی سورانی «مهر زدن» و «نام گذاری» مرتبط با تولد بین دو جنسیت در چارچوب نظریه آمیختگی مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر مطالعه مقایسه ای است درباره آیین های مرتبط با تولد و نام گذاری در فرهنگ کردستان شهرستان سنندج که با گویش سورانی صحبت می کنند. این پژوهش با توجه به عامل جنسیت، به تحلیل منتخبی از این آیین ها در چارچوب نظریه آمیختگی مفهومی پرداخته است. بر این اساس، با شیوه مصاحبه عمیق در دسترس از یک سخنگوی زن میان سال تحصیل کرده کردزبان ، آیین های مختلف مربوط به حوزه مفهومی تولد نوزاد جمع آوری شده و سپس جهت کسب اطلاعات بیشتر، با روش «مصاحبه هدفمند گروهی»، تعداد پنج نفر از سخنگویان زن و مرد بی سواد بین 50 تا 70 سال که زبان مادری آن ها کردی سورانی بوده و مکالمات روزمره خود را به این زبان انجام می دهند، مورد مصاحبه قرار گرفته و روایت آن ها از آیین مورد نظر ضبط شده است. تحلیل آیین های مستخرج از متن مصاحبه ها نشان دهنده آن است که فرهنگ کردی سورانی سنندج جهت خلق معناهای همسو با قالب فرهنگی جنسیتی یا از دروندادهای متفاوت جهت خلق معنا بهره می برد و یا در مواردی جالب توجه تر، با گزینش نگاشت های متفاوت از یک یا چند درونداد واحد، فضای آمیخته مفهومی تازه ای را در تطابق با قالب فرهنگی جنسیتی شامل «زن خوب= زیبا، صبور، همسر» در برابر «مرد خوب= قوی، کوشا، نان آور» شکل می دهد. بر این اساس، قالب های جنسیتی عامل مؤثر در فرایند معناسازی آیین های تولد و زایش فرهنگ کردی سورانی سنندج قلمداد می شوند.
نقش مولفه های ادراکی- زیباشناختی مکان در سلامت روان ساکنین، مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی شهرک تالار (آپادانا) گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۸
443 - 416
حوزه های تخصصی:
رشد شهرنشینی با افزایش اختلالات روانی همراه است و یکی از موضوعات مغفول در اکثر برنامه ها و طرح های مرتبط با محیط ، بحث زیبایی شناسی می باشد و کانون توجه بیشتر بر مباحث و عوامل کمی و به خصوص عوامل اقتصادی متمرکز شده است. مساله این پژوهش، بررسی سلامت روان ساکنین مجتمع های مسکونی با پیش فرض نقش زیبایی شناسی است. این پژوهش با هدف ارتقای سلامت روان ساکنین با توجه به نقش مولفه-های زیبایی شناسی انجام شده است. تبیین مولفه ها و معیارهای سلامت روان و زیبایی شناسی و چگونگی تحقق آن در نمونه مورد پژوهش (شهرک تالار گرگان) سوالات پژوهش است. پژوهش میدانی از طریق نمونه گیری تصادفی در نمونه آماری (301نفر) و با استفاده از پرسشنامه طیف لیکرت، در نرم افزار spss تائید شده، انجام گرفته است. نتایج مطالعات با استفاده از آزمون های توصیفی، میانگین، تی تک نمونه ای، همبستگی، رگرسیون و تحلیل مسیر در نرم افزار spss ارائه شده است. یافته ها نشان می دهد، بین دو متغیر زیبایی شناسی و سلامت روان رابطه معنادار منفی و همبستگی برقراراست و تنها دو متغیر جنسیت و مدت اقامت تاثیر مستقیم و منفی بر متغیر سلامت روان دارند. نتایج پژوهش و راهکارهای معماری جهت ارتقای سلامت روان ساکنین با توجه به ادراک ارائه گردیده است.
مدلسازی و تحلیل مؤلفه های توسعه پایدار شهرهای کوچک (مطالعه موردی: بویین و میاندشت در استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
33 - 44
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شهرها به عنوان یک مکان جغرافیایی که محل رشد جمعیت و فعالیت های انسانی است که از نظر پایداری اهمیت زیادی یافته اند به گونه ای که پایداری به عنوان قوانین پایه در برنامه ریزی شهری مبدل شده است از طرفی در چند دهه اخیر با گرایش به تمرکز زدایی و کاهش نابرابری ها توجه به شهرهای کوچک اهمیت زیادی یافته است. هدف از این مقاله سنجش سطح پایداری شهر بویین و میاندشت بر اساس شاخص های توسعه پایدار است. با توجه به ماهیت پژوهش روش تحقیق در این پژوهش توصیفی تحلیلی است که جمع آوری اطلاعات میدانی با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته صورت گرفته شده. جامعه آماری مورد مطالعه ساکنین شهر بویین و میاندشت که تعداد 9887 نفر است و حجم نمونه با استفاده از نرم افزار sample power با سطح اطمینان95 درصد و خطای احتمالی 5 درصد 150 نفر تعیین گردیده است. که با استفاده از آزمون آماری Tتک نمونه و مدل سازی معادلات ساختاری (Sem) در محیط نرم افزارهایSPSS و AMOSبه بررسی و تحلیل عوامل مؤثر پرداخته شد. نتایج نشان داده اند که شهر بویین و میاندشت از نظر مؤلفه پایداری، از لحاظ شاخص اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی در سطح ناپایداری قرار دارد. نتایج حاصل از مدل سازی معادلات ساختاری نشان دهنده این است که از بین شاخص های مورد سنجش، شاخص آلودگی صوتی و بصری بیشترین بار عاملی با وزن رگرسیونی93/0 و پس از آن عوامل اجتماعی و معابر به صورت مشترک با وزن رگرسیونی 88/ 0 در مرتبه دوم قرار دارند و شاخص های مدیریت شهری، مشارکت، کالبدی، فضای سبز، امنیت و همبستگی و تعلق اجتماعی به ترتیب با بارهای عاملی به ترتیب 79/0، 69/0، 68/0، 53/0، 52/0 و49/0 در مرتبه های بعدی قرار گرفته اند.
ارزیابی و پیش بینی فرسایش شیاری با استفاده از روش داده کاوی و داده های سنجش از دور (منطقه مورد مطالعه: حوضه آبخیز خسویه در استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
103 - 118
حوزه های تخصصی:
از میان انواع مختلف اشکال فرسایش آبی، فرسایش شیاری یکی از مهمترین عوامل هدر رفت خاک است. کشور ایران نیز با توجه به شرایط اقلیمی و توپوگرافی آن، این نوع از فرسایش خاک به صورت وسیعی خصوصا در مناطق کوهستانی و شیبدار گسترش یافته است. در این پژوهش، به شناسایی عوامل موثر در فرسایش شیاری، پیش بینی و پهنه بندی آن با استفاده از مدل حداکثر آنتروپی (Maxent) در حوضه آبخیز خسویه در استان فارس پرداخته شده است. در ابتدا موقعیت شیارها را با استفاده تصاویر ماهوره ای، عکس های هوایی و بازدیدهای میدانی تهیه گردید و سپس در محیط نرم افزار GIS لایه رقومی شیارها تهیه گردید، در مرحله بعدی شاخص های فیزیوگرافی با استفاده از داده های Tan DEM-X با دقت تفکیک 12.5 متر در نرم افزارSAGA-GIS تهیه گردید. در این تحقیق با عملیات میدانی در منطقه مورد مطالعه و نمونه برداری از خاک نقشه بافت خاک تهیه گردید. لایه نقشه های کاربری اراضی و تراکم پوشش گیاهی نیز با استفاده از تصاویر ماهواره های سنتینل-2 و لندست تهیه گردید. جهت اجرای این مدل، از 70 درصد داده ها برای آموزش و 30 درصد برای تست مدل استفاده شده گردید، که در نهایت تاثیر گذارترین شاخص ها مشخص شدند. جهت اعتبار سنجی مدل جهت پهنه بندی فرسایش شیاری منطقه مورد مطالعه با استفاده از منحنی ROC و مساحت زیر منحنی (AUC) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که شاخص شیب، کاربری اراضی و فاصله از ابراهه تاثیر گذارترین شاخص ها در ایجاد فرسایش شیاری می باشند
تحلیل پیوند فضایی عوامل محیطی و پایگاه اجتماعی ساکنان در شهر تهران از دیدگاه عدالت محیط زیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توزیع نابرابر امکانات محیط زیستی و تفاوت در قرار گرفتن در معرض مخاطرات و آسیب های نشات گرفته از محیط زیست، مفهوم عدالت محیط زیستی را به ادبیات توسعه وارد نموده است. هدف این تحقیق پی بردن به میزان همبستگی در توزیع فضایی طبقات اجتماعی-اقتصادی و توزیع امکانات و عناصر آسیب رسان محیطی در گستره 615 کیلومترمربعی شهر تهران است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر اطلاعات و آمارهای دریافت شده از منابع و مراجع آماری مرتبط است. مؤلفه های متغیر مستقل مشتمل بر پوشش سبز زمین، تعداد روزهای پاک و بهداشت محیط هستند. 62866 نقطه تصادفی با فاصله اقلیدسی برابر، مبنای تهیه داده و تشکیل لایه های اطلاعاتی از هر کدام از شاخص ها در سیستم اطلاعات جغرافیایی قرارگرفته است. برای این لایه ها از توابع Spatial analyst (Interpolation-IDW)،Spatial Join ، Fuzzy Overlay در ArcGIS استفاده شده است. یافته ها نشان دادند که همبستگی میان توزیع طبقات اجتماعی و توزیع تعداد روزهای با هوای پاک، مستقیم بوده و با نسبت پوشش سبز و بهداشت محیط رابطه معکوس دارد. در مجموع رابطه معکوسی میان توزیع فضایی طبقات اقتصادی با عوامل محیطی در شهر تهران برقرار است. به لحاظ فضایی در غرب شهر پهنه های با بالاترین رقم همبستگی در کنار پهنه های با کمترین همبستگی قرارگرفته اند. نتیجه اینکه در گذر زمان انطباق فضایی طبقات اقتصادی با مزیت های محیطی تعدیل شده است
پیدایش یک حاشیه شهر بر پیکر کلان شهر مشهد: تحلیلی جامعه شناختی- اقتصادی از فرایند شکل گیری محله قلعه خیابان در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حاشیه شهر مشهد مجموعه ای از مراکز جمعیتی است که طی سال ها پیرامون کلان شهر مشهد گسترش یافته است و معضلات گوناگونی را برای کلان شهر مشهد پدید آورده است؛ بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی جامعه شناسی اقتصادی فرایند شکل گیری و تدوام محله قلعه خیابان در شهر مشهد به عنوان یکی از مهم ترین محلات حاشیه نشین، با استفاده از رویکرد تفسیری و روش تحقیق کیفی و بر پایه مطالعه اسناد و مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با 21 نفر از نخبگان، ساکنان و مطلعان از محله قلعه خیابان انجام شده است. مصاحبه ها به روش نمونه گیری گلوله برفی و تا رسیدن به اشباع نظری انجام شده است. نتایج تحقیق استخراج 82 مقوله فرعی، 28 زیر مقوله و 10مقوله اصلی را نشان داد. نتایج نشان داد سیاست های دولت، سیاست های مدیریت شهری، سیاست های آستان قدس و وجود روستای قلعه خیابان بسترهای لازم جهت شکل گیری اولیه محله قلعه خیابان را آماده نموده است. در مراحل مختلف تاریخی و به دلیل تحولات و سیاست های اصلاحات ارضی، جنگ در افغانستان، سیاست های قلع مدیریت شهری و ادغام نشدن طردشدگان در اجتماع و اقتصاد شهر مشهد، باعث ایجاد و تقویت موج های مهاجرتی گروه های اجتماعی و اقتصادی مختلف مانند افغان ها، چلوها، بلوچ ها، بیکاران و مطرودین شهری به محله قلعه خیابان شده و در کنار گسترش خشکسالی در سایر نواحی کشور، وجود گمنامی، وجود پیوندهای خویشاوندی با ساکنین یا مهاجرین پیشین و گسترش مشاغل غیررسمی و ایجاد یک زیست بوم اقتصادی ادغام نشده در اقتصاد شهری، موجب تداوم و تثبیت حاشیه نشینی و در نهایت شکل گیری یکی از مهمترین محلات حاشیه شهر مشهد شده است.
تجزیه و تحلیل خشک سالی هیدرولوژیک و پهنه بندی کاهش جریان رودخانه ای حوزه آبخیز حبله رود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سرزمین دوره ۲۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
187 - 205
حوزه های تخصصی:
طی چند دهه اخیر افزایش تقاضای آب به دلیل افزایش جمعیت و گسترش فعالیت های انسانی سبب شده این منبع حیاتی به نحو مطلوب مورد استفاده قرار نگیرد و با فشار مضاعف روبه رو شود. این مسئله به خصوص در سال هایی که با پدیده های تغییر اقلیم و خشک سالی مواجه هستیم و میزان آب های جاری به حداقل خود رسیده است حادتر شده و تبعات محیط زیستی را به دنبال داشته است. از این رو، محاسبه جریان حداقل در رودخانه و دانستن ویژگی های آن در مطالعات هیدرولوژیکی مختلف از جمله مدیریت کیفیت آب، تعیین حداقل دبی مورد نیاز جهت تولید برق، طراحی سیستم های آبیاری، و ارزیابی تأثیر دوره های خشک سالی طولانی مدت بر اکوسیستم های آبی بسیار مهم است. پژوهش حاضر به بررسی خشک سالی هیدرولوژیک و دوره های کمبود جریان با استفاده از روش حدآستانه (70Q، 80Q، 90Q، و میانه) در حوزه آبخیز حبله رود پرداخته و نتایج به منظور تشخیص دوره های خشک و پهنه بندی این پدیده مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان داد بیشترین حجم کمبود و بیشترین تداوم خشک سالی هیدرولوژیک در حدآستانه در بیشتر ایستگاه ها از روند صعودی تبعیت می کنند. در نهایت بر اساس نقشه پهنه بندی نهایی مشخص شد قسمت های مرکزی حوضه خشک سالی شدیدتری را تجربه کرده اند.
تحلیل فضایی تحقّق پذیری طرح ساماندهی فضاها و مراکز روستایی شهرستان مشهد و اثرات آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح ساماندهی فضاها و مراکز روستایی، به عنوان یکی از راهبردهای مناسب به منظور ایجاد بستری برای توسعه پایدار محیط و ساماندهی سلسله مراتبی خدمات و تأسیسات روستایی و توزیع بهینه جمعیت شناخته می شود. هدف از انجام این پژوهش، ارزی ابی میزان تحقّق پذیری طرح نام برده، در سطح سکونتگاه های روستایی شهرستان مشهد براساس خدمات پیش بینی شده است؛ ازاین رو، با توجه به اهمیّت این موضوع، تحقیق حاضر در سطح 42 روستای شهرستان که به صورت تصادفی در سه سطح مراکز مجموعه، حوزه و آبادی های اقماری انتخاب شده اند، صورت گرفته است. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیّت، از نوع توصیفی - تحلیلی است و آمار و اطلاعات آن ازطریق روش های میدانی به دست آمده است. جامعه آماری این پژوهش، شامل 24636 خانوار ساکن در روستاهای مورد مطالعه است که با استفاده از فرمول کوکران، نمونه ای به حجم 375 پرسش نامه انتخاب شد. همچنین ضریب اطمینان آلفای کرونباخ مؤلفه های جمعیتّی 78/0، اقتصادی 81/0و اجتماعی 82/0، نشان دهنده مناسب بودن ابزار پژوهش بوده است. داده ها و اطلاعات به دست آمده با روش های آماری در قالب نرم افزارهای SPSS و GIS تجزیه و تحلیل شد. با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA)، میزان تحقّق خدمات، براساس ضریب ویژگی در سطوح سه گانه روستاها تحلیل شد؛ تعدّد و پراکندگی میانگین برحسب سطوح سه گانه، نشان دهنده تفاوت زیادی از این لحاظ، میان مراکز مجموعه و حوزه با آبادی های اقماری است؛ به عبارت دیگر، ازنظر ضریب ویژگی، اختلاف زیادی میان مراکز مجموعه و مراکز حوزه وجود نداشته، ولی به مراتب بیشتر از آبادی های اقماری است. ازلحاظ اثرات اقتصادی و جمعیتی طرح، تفاوت چندانی بین مراکز مجموعه و حوزه نیست، اما مراکز حوزه ازنظر اجتماعی شرایطی بهتر از مراکز مجموعه دارند.
تبیین مؤلفه های بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری براساس ابعاد ریخت شناسی شهری نمونه موردی: بافت مرکزی شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بوم شناسی شهری سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
123 - 140
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی و بررسی تأثیر شاخص های ریخت شناسی شهری بر بازآفرینی بافت های فرسوده در محدوده مرکزی شهر اهواز انجام شده است. این مطالعه به لحاظ ماهیت به صورت توصیفی-تحلیلی و به لحاظ روش، به صورت کمی و هدف کاربردی انجام شده است. داده های مورد نیاز از منابع کتابخانه ای، اسناد و منابع الکترونیکی جمع آوری شده است. همچنین داده های میدانی نیز از طریق پرسشنامه و مشاهده متوالی جمع آوری شده است تا به دقت سنجش متغیرها و ارائه راهکارهای پیشنهادی انجام شود. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بالای 0.7 تأیید شده است. جامعه مورد نظر این پژوهش شامل 25 نفر از متخان و نخبگان به صورت گزینشی و هدفمند انتخاب شده اند. برای تحلیل داده ها با تکنیک دیمتل از نرم افزار اکسل استفاده شده است. نوآوری این پژوهش به دلیل استفاده ترکیبی از مفاهیم بازآفرینی، بافت فرسوده و ریخت شناسی شهری و استفاده از یک تکنیک دیمتل است که به عنوان یک مطالعه برجسته در حوزه بافت فرسوده مرکزی شهر اهواز تلقی می شود. نتایج نشان می دهد که متغیرهای کاربری مسکونی (امتیاز 4.35)، تعداد تصادفات (امتیاز 4.031)، نفر در واحد مسکونی (امتیاز 3.54)، تعداد طبقات ساختمان (امتیاز 3.35) و دسترسی به فضای عمومی و باز (امتیاز 1.99) در جایگاه اول تا پنجم قرار گرفته اند. برای احیای بافت فرسوده شهری، باید بهبود دسترسی به فضاهای عمومی و باز، تنوع فضای عمومی،کاهش تراکم دسترسی، کاهش تعداد طبقات ساختمان، افزایش سرانه کاربری فضای سبز توسط برنامه ریزان شهری مدنظر قرار گیرد. همچنین مشارکت فعال ساکنان و ارائه تسهیلات اقتصادی، می تواند در بازآفرینی بافت فرسوده مؤثر باشد.
پهنه بندی آسیب پذیری شبکه توزیع برق در برابر مخاطره طبیعی سیل (مورد مطالعه: حوضه بهدان، شهرستان بیرجند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
87 - 108
حوزه های تخصصی:
بر اساس گزارش شرکت توزیع برق استان خراسان جنوبی تقریباً تمامی روستاهای استان از نعمت برق و خدمات مرتبط برخوردارند. در این تحقیق با توجه به اینکه تراکم آبادی ها و همچنین مراکز صنعتی و خدماتی و به تبع آن شبکه توزیع برق در حوضه آبریز شاهرود بیرجند نسبت به سایر حوضه های استان بیشتر است از طرفی، با توجه به آسیب های وارد شده به دکل ها و تیرهای انتقال شبکه برق در سنوات گذشته، پهنه بندی آسیب پذیری شبکه توزیع برق در برابر مخاطره طبیعی در حوضه آبخیز بهدان به عنوان نمونه برای اجرای مدل و برآورد خسارت های احتمالی موردبررسی قرار گرفته شده است. برای انجام تحقیق حاضر در ابتدا نقشه پایه ها و شبکه 20 کیلوولت و سایر تأسیسات شرکت توزیع برق اخذ شد، با استفاده از نقشه های توپوگرافی و تطبیق آن با شبکه توزیع برق مسیل های تأثیرگذار مشخص شدند. با توجه به عدم وجود ایستگاه هیدرومتری در محدوده مطالعاتی، دبی سیلابی حوضه موردمطالعه با استفاده از روش تجربی-تحلیلی تعیین گردید. برای تعیین پهنه های سیلاب ابتدا با استفاده دستگاه DGPS پروفیل عرضی مسیل ها برداشت شد. با استفاده از دستگاه پهپاد فتوگرامتری اقدام به برداشت تصاویر و تهیه مدل ارتفاع رقومی شد. سپس مدل ارتفاع سیلاب 100 ساله در هر زیر حوضه با استفاده از نرم افزار Hec Ras تعیین و با استفاده از افزونه Hec Geo Ras پهنه سیلاب مشخص گردید. درنهایت تأسیسات مربوط به شرکت توزیع برق در معرض آسیب سیلاب و هزینه های احتمالی ناشی از سیل برای یک حوضه معرف محاسبه گردید.
تأثیر تجربه های تلخ زیسته بر درون مایه، لطافت زبان و تصویر های شعری با تأملی درکابوس نمایی های موجود در شعر شفیعی کدکنی و امل دنقل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
103 - 128
حوزه های تخصصی:
اهی رخدادهای تلخ زندگی، روح انسان و به ویژه روح لطیف شاعران را که عاطفهای به شدت شکننده دارند، به اندازهای مکدر میکند که پدیدهها و اشیای زیبای طبیعت، در چشم و دل آنها به کلی، رنگ می- بازد و شکلی کابوسگونه به خود میگیرد. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی مبتنی بر مقایسه، این رویکرد را در نمونه اشعاری، از دو شاعر برجسته معاصر، شفیعی کدکنی و امل دنقل بررسی نموده و کوشیده به این پرسش، پاسخ گوید که کابوسگونگی در شعر این دو شاعر، چگونه نمود پیدا کرده و چه تأثیری بر زبان و تصویرهای شعری آنها گذاشته است. یافتههای پژوهش نشان میدهدکه در شعر این دو شاعر دغدغهمند معاصر، کابوسهای شعری ترسناک بسیاری یافت میشود و در بسیاری از اوقات، رخدادهای ناگوار زندگی، شاعر را مجبور به انتخاب درونمایهای خشن و زمخت و به تبع آن، نواختن نغمه- هایی ناهمسو با لطافت ذاتی شعر سوق داده است در این نمونه اشعار، بیرحمی و تلخی حوادث، احساس شاعر را به گونهای ناگوار ساخته که وصف دلپذیر پدیدههای زیبای طبیعت و لطافت زندگی که ویژگی اتی شعر است، جای خود را به توصیف رخدادهای دلخراش داده و در پی آن، لطافت زبان و خیال شاعرانه، دستخوش یک نوع دگردیسی بنیانی شده است.
Oral Narratives by Hearing-Impaired Students in Ordinary Schools- A SFG Study(مقاله علمی وزارت علوم)
Objective: This study aims to find the most suitable type of oral narrative for assessing the transitivity system used by hearing-impaired students studying in ordinary schools with their hearing counterparts.
Methods: Three types of oral narratives, including personal narration, storytelling, and story improvisation were collected. The participants were eighteen hearing-impaired students (selected as an available sample) along with eighteen hearing students. Oral narratives were transcribed and analyzed using Halliday's transitivity system framework. And data analysis was carried out using SPSS 26 and based on the normality of the data in each of the transitivity indicators, two-independent samples t-tests and U Mann-Whitney tests were conducted.
Results: Findings revealed that all three types of oral narratives of hearing-impaired students contained transitivity indicators lower than average, this difference was significant for processes (p=0.047) and participants (p=0.029) in improvisation, and for circumstances only in Personal narrative (p=041). However, in the total three types of narratives, the median difference between the two groups is significant in all transitivity indices (p= 0.24, p=0.022, and p=0.001 for processes, participants, and circumstances respectively).
Conclusion: In light of the results of this research, the storytelling task, which is the most widely used form of assessment in communication disorders, cannot capture the narrative weaknesses of hearing-impaired students enrolled in regular schools, and it is necessary to use more spontaneous narrative tasks such as personal narration and improvisation of narrative in evaluating and rehabilitating these children.
عوامل کلیدی مؤثر بر توسعه فضایی پایدار در استان مازندران در افق 1420(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکردهای متفاوت آینده نگاری در سال های اخیر برنامه ریزان شهری و منطقه ای را از روش های مبتنی بر پیش بینی ناامید ساخته و به سوی استفاده از ابزارهای ساخت آینده مطلوب سوق داده است. از سوی دیگر، در شرایط کنونی جهان که انگاشت های پایداری به یک ضرورت در عرصه برنامه ریزی منطقه ای تبدیل شده گرایش به توسعه فضایی پایدار در سراسر دنیا اهمیت بیشتری یافته است. ازین رو، شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه فضایی یک منطقه در نیل به پایداری یکی از چالش های مهم در عرصه برنامه ریزی و سیاست گذاری های منطقه ای به شمار می رود. پژوهش حاضر در نظر دارد با استفاده از فرایند تحلیل ساختاری عوامل کلیدی مؤثر بر توسعه فضایی استان مازندران را شناسایی و استخراج کند. بدین منظور، ابتدا بر اساس شناخت وضعیت کنونی استان و بررسی متون نظری و تجربی مرتبط و اسناد و برنامه های فرادست موجود 35 عامل به عنوان مجموعه عوامل تأثیرگذار بر توسعه فضایی این استان شناسایی شدند. سپس ماتریس تحلیل تأثیر متقابل تشکیل شد و برای شناسایی و تعیین روابط میان این عوامل روش پانل خبرگان با حضور 10 نفر از کارشناسان به کار رفت که به امتیازدهی هر یک از این عوامل پرداختند. در گام بعد، اجماع نظرات کارشناسان با روش میانگین وزنی محاسبه و اجرای آن در نرم افزار میک مک انجام شد. در نهایت، 16 عامل به عنوان عوامل کلیدی مؤثر بر توسعه فضایی استان مازندران در سال افق(1420 استخراج شدند که 12 عامل در بخش اقتصادی، 9 عامل در بخش اجتماعی جمعیتی، 11 عامل در بخش زیست محیطی، و 3 عامل در بخش کالبدی فضایی قرار گرفتند که شالوده برنامه ریزی برای آینده فضایی پایدار در این استان را تشکیل خواهند داد.
شناسایی پیشران های مؤثر بر بازآفرینی محورهای گردشگری شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازآفرینی شهری، به عنوان یک رویکرد جامع، همه ذی نفعان و عوامل تأثیرگذار در بحث گردشگری را دربرمی گیرد. هدف از این پژوهش ارزیابی شناسایی پیشران های مؤثر بازآفرینی بر گردشگری شهری در سطح شهر ایلام با رویکردی از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شناسی پژوهش توصیفی تحلیلی متکی بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی است. جهت شناسایی شاخص های مفهومی تبیین کننده پیشران های اصلی بازآفرینی و گردشگری شهری از روش اسنادی و دلفی هدفمند استفاده شد. حجم نمونه کارشناسان و متخصصان مرتبط با موضوع پژوهش 30 نفر است. پژوهش حاضر با بهره گیری از تکنیک تحلیل آثار متقاطع و با استفاده از برنامه Micmac به تحلیل مؤلفه های بازآفرینی و گردشگری شهر ایلام پرداخته است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل مسیر با استفاده از مدل معادلات ساختاری Smart PlS استفاده شد. یافته های حاصل از نتایج اولویت بندی ابعاد مؤثر در بازآفرینی محورهای گردشگری شهر ایلام نشان داد که بعد کالبدی (354/4) در رتبه اول اهمیت، بعد اجتماعی فرهنگی (607/2) در رتبه دوم، و بعد زیست محیطی (545/2) و بعد اقتصادی (464/2) در رده های بعدی اهمیت قرار دارند. در نهایت با توجه به نتایج مرتبط با تحلیل آثتر متقاطع در شناسایی پیشران های مؤثر بازآفرینی بر آینده محورهای هفت گانه گردشگری شهر ایلام 6 عامل کلیدی (روابط اجتماعی، عملکرد، تسهیلات و خدمات رفاهی، زیرساخت ها و تأسیسات، اقتصاد گردشگری، سرزندگی) شناسایی شد. آنچه از این تحقیق برمی آید نشان دهنده تأثیر قوی بازآفرینی بر تحقق گردشگری موفق در 7 محور گردشگری این شهر است. و با توجه به درهم آمیزی مؤلفه ها و شاخص های مفهوم بازآفرینی شهری نقش آن بر جوانب مختلف گردشگری شهری و آینده آن در شهر ایلام انکارناپذیر است.
نقش رفتار سبز منابع انسانی در بهبود بهداشت محیطی در شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب(مقاله علمی وزارت علوم)
در این تحقیق بررسی نقش مدیریت سبز منابع انسانی در بهبود بهداشت محیطی در شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب انجام شد. از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش اجرا یک پژوهش توصیفی پیمایشی با رویکرد مقطعی است. جامعه آماری شامل کارکنان مناطق نفت خیز جنوب (شرکت نفت) نمونه ای متشکل از 300 نفر انتخاب شده است. نتایج نشان داد که مدیریت سبز منابع انسانی تأثیر مثبت و معناداری بر نگرش سبز دارد؛ مدیریت سبز منابع انسانی تأثیر مثبت و معناداری بر خودکارآمدی سبز دارد؛ مدیریت سبز منابع انسانی تأثیر مثبت و معناداری بر علاقه زیست محیطی دارد؛ نگرش سبز تأثیر مثبت و معناداری بر رفتار سبز دارد؛ خودکارآمدی سبز تأثیر مثبت و معناداری بر رفتار سبز دارد؛ علاقه زیست محیطی تاثیر مثبت و معناداری بر رفتار سبز دارد. نهایتا مشخص شد که رفتار سبز کارکنان تأثیر مثبت و معناداری بر بهداشت محیطی دارد.