مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۲۱ تا ۱٬۵۴۰ مورد از کل ۵۳۱٬۶۴۰ مورد.
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۸
283 - 302
حوزههای تخصصی:
کثرت منابع موجود در کتابخانه های پاکستان درباره آثار عبدالرحمن جامی به قدری است که پژوهش های گسترده و مستقلی می طلبد. تعداد بسیار شرح ها، ترجمه ها، نظیره سرایی های اردو، فارسی و عربی در تقلید و جوابیه اشعار جامی، همچنین نسخ خطی فراوان، آثار بی شمار چاپی، کتاب ها، رساله ها، مقالات و پژوهش های زبان اردو در پاکستان، نیازمند نقد و تحلیل است که شاید به دلیل نبود آشنایی به زبان اردو، فارسی زبانان تاکنون به آن نپرداخته اند. نویسندگان پژوهش حاضر کوشیده اند تا زاویه نگاه پژوهشگران پاکستانی را بازنگری کنند. به نظر می رسد فراوانی پژوهش های زبان اردو در برخی از رویکردها مانند رویکرد تحلیلی و ترجمه، تطبیقی، تاریخ ادبیاتی و شخصیت پژوهی و همچنین رویکرد عرفان پژوهی، نشانه گرایش عمیق تصوف گرایی باشد. جایگاه جامی در تصوف و تأثیر فراوان نعتیه های او، از شاخصه های نمایان تصوف ایرانی در پاکستان است و آثار جامی را می توان از عوامل گسترش زبان فارسی در این خطه به شمار آورد. این پژوهش با رویکرد کتاب شناسی، به گردآوری نزدیک به هفتاد اثر زبان اردو از کتابخانه های پاکستان پرداخته و سپس با شیوه تحلیلی-توصیفی و با بررسی موضوعی، آماری و تحلیل رویکردی پژوهش های زبان اردو، کوشیده تا تحلیل و کتاب شناسی دقیقی در اختیار فارسی زبانان قرار دهد. ازآنجاکه نسخ خطی و چاپ های متعدد آثار جامی توسط فهرست نویسان ایرانی و پاکستانی ثبت و معرفی شده است، در این مقاله تنها به رویکرد پژوهش های زبان اردو در نظیره گویی ها، شرح ها و ترجمه ها نیم نگاهی داشته ایم؛ تااینکه دانستن رویکرد و گرایش اندیشمندان پاکستان درباره جامی، زوایای جدیدی پیشِ روی پژوهشگران حوزه تصوف شبه قاره بگشاید.
تأملی بر ناتورالیست و سمبولیسم، محملی برای بیان رئالیسم در ادبیات معاصر
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷
95 - 120
حوزههای تخصصی:
زبان منطق شعری آنها غالباً آمیخته با نماد و تمثیل است. آن ها، در جهت پرداختن به رسالت شعری، به مفهوم برجسته ساختن واقعیات پنهان جامعه و بی دارگری افراد جامعه، از تلفیق هنر و واقعیت بهره می گیرند. منظور از شعر نمادین این نیست که بگوییم شاعر برای بیان برخی از مفاهیم درون شعر از نماد یاری جسته است. در حقیقت، کمتر شعری را می توان در دوران معاصر پیدا کرد که در آن نماد به کار نرفته باشد. در اینجا، شعر نمادین شعری است که حیات معنایی آن، در کلیّت خود، با نماد شکل یافته باشد. شبکه نمادین شعر مدرن فارسی فقط به واژه ”شب“ و واژه های متضاد آن محدود نمی شود، بل بسیاری از مفاهیم وابسته به آن مانند تاریکی، روشنایی، صبح، هوای سحری، مه، ابر، خزان، زمستان، بهار و مانند اینها را نیز در بر می گیرد که شعر فارسی را به امکانات نمادین گسترده ای مجهز ساخته است. این شبکه نمادین به دست شاعرانی که پس از نیما آمده اند رفته رفته گسترش یافته و سنت بزرگی را در زمینه تصویر فضای سیاسی در شعر فراهم آورده است.در این مقاله، برای روشن ترشدن مسئله رئالیسم و تأثیرپذیری این مکت ب در جریان شعر معاصر با ژرف ساخت ناتورالیسم و سمبولیسم، به تجزیه وتحلیل و تأثیروتأثر مکاتب یاد شده می پردازیم و تا به این نتیجه برسیم که کدام شاعر یا شاعران معاصر، از این هنر بیشترین بهره را برده اند؟
بازتاب عشق زمینی در اشعار مهستی گنجوی (مطالعه موردی شکستن تابوهای ادبی در شعر زنانه)
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷
225 - 240
حوزههای تخصصی:
مهستی گنجوی ، یکی از شعرای برجسته رباعی سرا در قرن پنجم و ششم هجری است که توانسته در رباعیاتش تصاویری زیبا و روشن در قالب عشق و روابط عاشق و معشوق خلق کند. او در اشعارش با جلوه آفرینی و ایجاد تضادهای رنگارنگ، رابطه ی عاشق و معشوق را به گونه ای بیان می کند که از نظر برخی بزرگان، هیچ کدام از شعرای قدیم نتوانسته اند مانند او با ملاحت و حلاوت سخن بگویند. از آنجایی که اشعار مهستی دارای سبکی ویژه بوده، هدف اصلی این پژوهش نشان دادن ویژگی های زنانه مهستی در رباعیاتش و بررسی جایگاه او به عنوان شاعری پیشرو و نوآور در زمان خود و بررسی سه عنصر اصلی ادبیات غنایی «عشق»، «عاشق» و «معشوق» است. اهمیت این پژوهش در تحلیل بازتاب زنانگی در اشعار مهستی و ارزیابی نقش او در توسعه محتوای عاشقانه در شعر فارسی به چشم می خورد که می تواند به فهم اوضاع اجتماعی، فرهنگی و ادبی آن دوره کمک شایانی کند. این پژوهش به صورت کتابخانه ای و توصیفی بررسی شده است . با بررسی آثار مهستی گنجوی در می یابیم، او شاعری نوگرا و شجاع در دوره سلجوقیان است که با اشعار خلاقانه و آزاداندیشانه اش، به توصیف عشق زمینی و معشوقان متنوع پرداخته و نقش مهمی در غنای محتوای عاشقانه در ادبیات فارسی ایفا کرده است.
مقدّمه در ترازو (مطالعه ای درباره اهمیّت و کارکرد «مقدّمات» کتب عبدالحسین زرّین کوب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۱
97 - 138
حوزههای تخصصی:
مقدّمه، دیباچه و یا پیشگفتار به منزله مجلس اُنس نویسنده و خواننده و یا درگاه ورود به متن یا بحث تلقّی می شود که ارزش کار نویسنده را نشان می دهد و خواننده پس از مطالعه و تأمّل در آن تصمیم می گیرد که کتاب مورد نظر، سودمند و خواندنی است یا بی فایده و ترک کردنی. اگرچه تا به حال، پژوهشی مستقل درباره مقدّمات محقّقان معاصر بر آثارشان انجام نشده، امّا در این پژوهش کوشش می شود دیباچه ها و از جمله مقدّمه های عبدالحسین زرّین کوب بر آثارش از جوانب مختلف بررسی شود. در این مقدّمات که کارنامه روح نویسنده محسوب می شود، دریایی از اطّلاعات و اندیشه و آگاهی نهفته است؛ از اطّلاعات ادبی مرتبط و گاه غیر مرتبط با موضوعِ کتاب گرفته تا برداشت های پراکنده در حوزه های علم و ادب و تاریخ و فرهنگ، روش تحقیق درست، اطّلاعات مربوط به کتاب شناسی و همچنین روان شناسی شخصیت نویسنده: آرزوها و افسوس ها، موفقیّت ها و شکست ها، تحسین ها و خوارداشت ها، باورها و احساسات و عواطف، نومیدی ها و رنجوری ها و پیشنهاد ها و کارکردها. نگارنده در این نوشته کوشیده است با روش تحلیلی-توصیفی، ذیل پنج عنوان، به اهمّیت، کارکرد و ارزش هایِ گوناگون مقدّمات آثار زرّین کوب اشاره کرده، به اثبات این نکته بپردازد که ارتباط مستقیمی میان «دیباچه و دانایی» برقرار است.
نقش متغیر سن در حفظ یا تغییر زبان: مطالعه ای موردی درباره کردی کرماشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر زبان در جامعه های دو یا چندزبانه دغدغه ای جهانی است. در شهر دو یا چندزبانه کرمانشاه نیز گرایش قوی برای به حاشیه راندن زبان مادری درمیانِ خانواده ها مشاهده می شود. هدف اصلی در این پژوهشِ توصیفی-تحلیلی، بررسی تأثیر سن بر تغییر زبان گویشوران کردی کرماشانی در شهر کرمانشاه است. فرضیه پژوهش این است که بین سن مخاطبان و حفظ زبان رابطه ای مستقیم وجود دارد؛ یعنی نوجوانان به سرعت درحالِ تغییر زبان کردی به فارسی هستند. برای انجام پژوهش حاضر، 384 آزمودنی (مرد و زن از 3 گروه سنی زیر 20 سال، 20 تا 50 سال و 50 سال به بالا) به صورت تصادفی ساده برگزیده شدند تا به پرسش نامه پاسخ دهند. چارچوب نظری پژوهش، شیوه تحلیل حوزه ای فیشمن (1966) است. داده ها از حوزه های مختلف زبانی (خانواده، کوچه و بازار، اداره، مدرسه، مذهب و هنر و سرگرمی) گردآوری و با نرم افزار SPSS تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که کاربرد زبان کردی در حوزه خانواده حتی کمتر از حوزه های اداری و کوچه و بازار است. همچنین میزان یادگیری این زبان در خانواده های کرمانشاهی به عنوان زبان اول از 5/82 درصد در مخاطبان بالای 50 سال به 28 درصد در افراد زیر 20 سال کاهش یافته است. درمقابل، فراگیری فارسی به منزله زبان اول در مقایسه با دو گروه سنی بالاتر به یکباره حدود 10 برابر افزایش یافته است. یافته ها بیانگر شتاب در فرایند تغییر زبان در نوجوانان کرمانشاه است.
لذت و رنج از منظر ابن سینا در دانش عصب شناسی امکان گذار از دوآلیته حداکثری ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱۱۴
206 - 225
حوزههای تخصصی:
در شاخه های متفاوت علوم شناختی، شناخت دقیق مغز، مدارهای مغزی، تغییرات ناشی از تجربیات فرد و ... یافته هایی درباره لذت و رنج دارد که هر یک بخشی از نظرات ابن سینا درباره درد و لذت را به طور علمی تایید و تفسیر می کند. نسبی بودن ادراک درد، تاثیر حالات روحی بر آن، اقسام، عوامل، موانع و بسیاری دیگر از یافته ها که با نظرات ابن سینا نیز همخوانی دارد؛ تنیدگی، چندلایه و پیچیده بودن مسئله را نشان می دهد. علوم جدید اگرچه در موضع اثبات یا تایید روح نیست اما موضع گیری جزمی یگانه انگاری حذف گرا را بر نمی تابد. همچنان که با دوگانه انگاری حداکثری نیز ناسازگارست. برخی موضع گیری های ابن سینا درخصوص نفس از آن جمله نظرات وی درباره درد و لذت و سایر شواهد می تواند تا حدودی امکان تفسیر متناسب تری از دوآلیته نزد وی را فراهم نماید.
تحلیل جنگ رسانه ای جمهوری آذربایجان علیه جمهوری اسلامی ایران
جنگ رسانه ای یکی از برجسته ترین جنبه های جنگ نرم و جنگ های مدرن در جهان کنونی به شمار می آید. استفاده از جنگ رسانه ای علیه جمهوری اسلامی ایران یکی از ویژگی های رسانه های جمهوری آذربایجان بعد از جنگ دوم قره باغ و پیروزی این کشور بوده که منجر به جنگ تمام عیار رسانه ای شده است. با توجه به پیوندهای تاریخی، دینی، فرهنگی و زبانی با جمهوری آذربایجان، موضع گیری و اتهام زنی-های صریح سران و تبلیغات رسانه های این کشور با هدف ایران هراسی، اسلام گریزی و شیعه ستیزی وارد مرحله جدیدی شده تا جایی که ایران را به عنوان تهدید امنیتی برای افکار عمومی قلمداد می نمایند. هدف از این مقاله بررسی جنگ رسانه ای جمهوری آذربایجان علیه جمهوری اسلامی ایران بر اساس نظریه برجسته-سازی می باشد. سئوال اصلی مقاله حاضر این است که جمهوری آذربایجان چه اهدافی را در جنگ رسانه ای علیه جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای دنبال می نماید. در پاسخ به سئوال پژوهش، فرضیه ای به این صورت طرح می گردد که جمهوری آذربایجان همسو با اهداف دشمنان جمهوری اسلامی ایران مسئولیت بخشی از سناریوی های ضدایرانی را در قالب رسانه عهده دار شده و در تلاش است تا با جنگ و هیاهوی گسترده رسانه ای و روانی، اقتدار و محبوبیت جمهوری اسلامی ایران را در نزد افکار و اذهان عمومی مردم مسلمان آذربایجان و مناطق آذری نشین ایران خدشه دار و مسایل قوم گرایی و تجزیه طلبانه را تحریک و تهییج نموده و بحران آفرینی نمایند. این پژوهش از نوع توصیفی –تحلیلی بوده و از منابع کتابخانه ای و پویش اینترنتی برای جمع آوری داده ها استفاده شده است.
اسطوره کاوی عشق عرفانی در متون اسرارالتوحید، تذکرة الاولیا، تمهیدات، مرصاد العباد و عوارف المعارف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
51 - 68
حوزههای تخصصی:
رویکرد اسطوره کاوی توسط دِنی دو روژمون (Denis de Rougemont)، محقق سوئیسی، ارائه شد و سپس توسط ژیلبر دوران (Gilbert Durand)، محقق فرانسوی، تکامل پیدا کرد. در مقاله حاضر به چگونگی اسطوره کاوی عشق در متون عرفانی اسرارالتوحید، تذکره الاولیا، تمهیدات، مرصادالعباد و عوارف المعارف پرداخته شده است. این مقاله برپایه دیدگاه ژیلبر دوران و با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و سرانجام این نتیجه به دست آمده است که اسطوره عشق در میان اسطوره های ایرانی و غیرایرانی، با مضامینی تجلی پیدا می کند که عبارت اند از: پیونددهنده غالب و مغلوب، غنی و فقیر و پیر و جوان، ایجاد حسادت و انتقام و زودرنجی، خاصیت جاودانگی و جاودان کنندگی، اعراض موقت عاشق از معشوق و خودکشی. در متون عرفانی نیز عشق، صفات مثبتی دارد مانند حیات بخشی، ازلی و ابدی بودن، جاودانگی و جاودان کنندگی، دارای منشأ الهی، چیرگی، سرّی و رمزی بودن و نیز جذب حقیقت شدن. علاوه بر آن ها، صفات دیگری نیز دارد که به ظاهر منفی اند و عبارت اند از: بلای جان، حجاب راه، رسواکنندگی و درمان ناپذیری. همچنین صفات دیگر عشق، مربوط به عاشق است که عبارت اند از: اصالت جوهر جان، داشتن مظهر، باعث ذکر بودن، نافی نفسانیت و عجب داشتن، عامل تسلیم و رضا و نیز مانع تعلقات دنیوی بودن.
شناسایی مؤلفه های انسان فرهیخته از منظر فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
173 - 192
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه های فلسفی انسان فرهیخته بود. رویکرد پژوهش، کیفی با پارادایم تفسیری بود و از روش های پژوهش اسنادی - کتابخانه ای، توصیفی - تحلیلی و روش پژوهش «تحلیل فلسفی» از نوع تحلیل تجزیه ای، بهره برده شد. میدان پژوهش، شامل 11 نفر از اساتید دانشگاه فرهنگیان استان کردستان در سال تحصیلی 1402- 1401 بود که با استفاده از نمونه گیری هدف مند معیارمحور، انتخاب شدند. ابزار پژوهش، شامل مصاحبه عمیق نیمه ساخت یافته محقق ساخته بود. یافته های پژوهش در سه زمینه: مؤلفه های دانشی، مؤلفه های اخلاقی و مؤلفه های شخصیتی ارائه شد. نتایج نشان داد که به طورکلی، افراد فرهیخته از منظر فلسفی، در هر سه زمینه دانشی، اخلاقی و شخصیتی دارای ویژگی هایی خاص، متفاوت، برجسته و سرآمد، نسبت به دیگران اند. به طوری که هرگونه حرکت، گفتار یا رفتار افراد فرهیخته، سطح بالای فرهیختگی آنان را نشان می دهد. بااین حال، باید این نکته را در نظر داشت که افراد فرهیخته با یکدیگر متفاوت اند و کثرت نگرشی دارند و علی رغم داشتن اشتراکات زیاد، همه آنها در تمام معیارها یکسان نیستند؛ لذا به سختی می توان افرادی را یافت که تمامی این ویژگی ها را یکجا، دارا باشند.
The Question of ‘How Are Synthetic A Priori Judgments Possible’ in Contemporary Islamic Philosophy(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
According to Kant, the lack of progress in metaphysics is due to the fact that philosophers tried to solve metaphysical problems without examining the limits of our reason, and the outcome of these endeavors has been a dogmatic metaphysics fraught with contradictions and tensions. Then, after examining the types of cognition, he concludes that in order to determine the limits of reason's capacity, one must answer the question: “How are synthetic a priori judgments possible?” Some contemporary Islamic philosophers have sought to answer this question inspired by the teachings of Islamic philosophy. One solution involves resorting to conceptual relations that make the synthetic a priori judgments possible, while another solution is to deny outright the a priori/a posteriori and analytic/synthetic distinctions of cognition. In this paper, using a comparative-analytical method, I demonstrate that these two solutions are unsuccessful. The proposed alternative is to consider the possibility of such propositions as fundamental and in no need of further explanation. This suggestion seems to be simpler and fully consistent with the teachings of Islamic philosophy.
بررسی و تحلیل نسخه غیرمشهور اثولوجیا و ارتباط آن با التلویحات سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
121 - 144
حوزههای تخصصی:
الهیات منسوب به ارسطو یا همان اثولوجیا دو نسخه متفاوت دارد: نسخه کوتاه تر و نسخه طولانی تر. نسخه کوتاه تر در شرق عالم اسلام به دست فیلسوفان رسیده و مسائلی فلسفی را برای آن ها به ارمغان آورده است، اما روایت طولانی تر اثولوجیا در غرب عالم اسلام شهرت داشته است. مسئله اصلی در این مقاله معرفی نسخه طولانی تر و پژوهش هایی است که تا به حال درباره آن انجام شده و نشان دادن این مطلب که با توجه به یکی از این پژوهش ها و تحقیق در کتاب التلویحات اللوحیّه و العرشیّه شیخ شهاب الدین سهروردی می توان ارتباطی میان روایت طولانی تر اثولوجیا و التلویحات یافت. روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و روش تحلیل داده ها توصیفی تحلیلی است. نتیجه اجمالی که این مقاله به آن رسیده این است که تا به حال تحقیقات بسیار اندکی درباره روایت طولانی تر اثولوجیا انجام شده و با توجه به فقره ای که از کتاب روضه التعریف بالحب الشریف روایت شده و آنچه در التلویحات اللوحیّه و العرشیّه آمده می توان نشان داد که شیخ شهاب الدین سهروردی تحت تأثیر روایت طولانی تر اثولوجیا بوده است.
مطالعه ای تطبیقی در باب مفهوم «رویداد از آنِ خودکننده» در هایدگر متأخر و «تجلی» نزد ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۸۲)
1 - 20
حوزههای تخصصی:
پرسش از چگونگی فهم نسبت انسان با وجود، پرسشی مهم است که می توان به واسطه ی آن دو متفکر غیرمتافیزیکی، یعنی هایدگر (Heidegger) و ابن عربی را استنطاق کرد. هایدگر در پاسخ به فهم نسبت انسان به وجود در اندیشه ی متأخر خود به مفهوم «رویداد ازآنِ خودکننده» متوسل می شود که مفهوم محوری اندیشه ی متأخر اوست. نسبت میان انسان و وجود و چگونگی فهم وجود در حوالت تاریخی آن توسط رویداد متعین می گردد. رویداد با مؤلفه هایی اساسی چون غیرمفهومی بودن، رخصت به گشودگی، تاریخیت و قرب به وجود شناخته می شود. ازسوی دیگر، نزد ابن عربی، رابطه ی انسان با وجود با «تجلی خاص وجود بر انسان» متعین می گردد. در این پژوهش، محقق کوشیده است با روش تحلیلی تطبیقی نسبت میان «رویداد در هایدگر متأخر» با «تجلی نزد ابن عربی» را در پاسخ به پرسش از نسبت انسان با وجود موردبررسی قرار دهد. با توجه به روش تطبیقی تشابه نسبت ها، می توان اذعان کرد دو مفهوم رویداد و تجلی تقارب معناداری با یکدیگر دارند و مؤلفه های اساسی مشابهی در آنها وجود دارد. بر این اساس، نگارنده بر آن است که میان «رویداد ازآنِ خودکننده» و «تجلی خاص وجود» تشابه تناسب برقرار است و می توان امکانات هم سخنی دو متفکر از قبیل امکان تفکر غیرمفهومی در ساحت حضور، تجربه ی قرب به وجود و امکان فهم تاریخی وجود را بر مبنای دو مفهوم فوق نشان داد. با این امکانات می توان باب گفت وگو میان دو متفکر از دو سنت مختلف را گشود و افق مشترکی را در باب تفکر معطوف به وجود دنبال کرد.
جامعه شناسی خصوصی سازی عدالت کیفری و فرصت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۵)
145-166
حوزههای تخصصی:
عدالت کیفری یکی از مهم ترین نهادهای اجتماعی است که وظیفه حفظ نظم و امنیت جامعه و اجرای عدالت را بر عهده دارد. در نظام های حقوقی مدرن، دولت مسئول ارائه خدمات عدالت کیفری است. بااین حال، در سال های اخیر شاهد افزایش روند خصوصی سازی عدالت کیفری در سراسر جهان هستیم. در این مقاله درصدد هستیم که به این سؤال پاسخ دهیم که خصوصی سازی عدالت کیفری به مثابه پروبلماتیک اجتماعی چه فرصت و چالش هایی به دنبال دارد. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که به صورت کلی دو دیدگاه کلی در حوزه خصوصی سازی عدالت کیفری مطرح می شود؛ استدلال اصلی در دیدگاه نخست یا نئولیبرالی این است خصوصی سازی موجب افزایش کارایی و صرفه جویی در هزینه، نوآوری، قرارداد مبتنی بر عملکرد، انعطاف پذیری، کاهش بوروکراسی، تخصص محوری و کاهش انحصارت دولتی می شود؛ در مقابل، دیدگاه دوم یا کالایی سازی عدالت کیفری مطرح می کند که کالایی سازی عدالت کیفری سبب سلب عدالت و آزادی، کاهش خدمات، ساده سازی، بی ثباتی، فقدان پاسخ گویی، تضاد منافع و سلب اعتماد عمومی می شود. در این مقاله، با بهره گیری از روش توصیفی و تحلیلی به بررسی خصوصی سازی عدالت کیفری و دیدگاه های متباین بپردازیم.
فرا تحلیل مطالعات جهانی نسل زد در سال 2023(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۵)
361-404
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعات نسلی، طبقه بندی علمی نسل های مختلف، تبیین تفاوت های بین نسلی و بررسی تحولات اساسی در جوامع همچون انفصال نسلی است. پژوهش حاضر با هدف ایجاد شناخت و صورت بندی نو ازعمده مطالعات جهانی نسل زد در سال 2023، با روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و ماهیت روش آن توصیفی-تحلیلی است. گردآوری داده های کیفی به روش اسنادی و از میان 104مورد مطالعات جدیدیافت شده، 80 مورد مقاله برای کشف مفاهیم اساسی و مضامین غالب، انتخاب شد. یافته های پژوهش: نسل زد یا بومیان دیجیتال، بواسطه تولد در عصر اینترنت، فراگیری ارتباطات و دسترسی به شبکه های اجتماعی، اولین نسل جهانیِ جوان، با عناوین مفهومی مثل: نسل نت، هویت دیجیتال، بیش آگاه، تکثرگرا، مصرف گرا، اینفلوئنسر و خودمحور شناخته شده اند. نتایج تحقیق: حوزه مطالعاتی" اقتصاد و مدیریت" با (59 مورد) فراوانی در میان رشته های تخصصی، قاره آسیا با (46 مورد) فراوانی از نظر پراکندگی جغرافیایی و کشور اندونزی با (16 مورد) فراوانی در میان کل کشورهای جهان، برجستگی معناداری دارند. فراگیری و گستردگی تحقیقات و مطالعات علمی-دانشگاهی در سراسر جهان، خود نشانگر اهمیت وضعیت موجود، سبک زندگی و آینده این نسل جهانی است.
موانع نظام حقوقی ایران و حقوق بین الملل در مقابله با جنایات بین المللی (مطالعه موردی غزه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق اسلامی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۴
89 - 120
حوزههای تخصصی:
حقوق بین الملل در پاسخ به حملات نظامی فاجعه آمیز، ضمن تمهید «مسئولیت بین المللیِ» دولت ها، اقدام به ایجاد «مسئولیت بین المللی کیفریِ» سران نظامی و سیاسی مؤثر در این فجایع کرده است. این اقدامات که ذیل حقوق بشردوستانه یا حقوق مخاصمات مسلحانه (داخلی و بین المللی) گنجانده شده، در پی کاهش آلام ناشی از جنگ از طریق تحدید کاربست ابزار نظامی می باشد. پس از وقوع حمله نیروهای نظامی اسرائیل در باریکه غزه، توسعه آن به دیگر قسمت های فلسطین در سالهای 2023-2024 میلادی، کشتار ده ها هزارنفر از غیرنظامیان و نابودی اهداف بی شمار غیرنظامی، این سؤال به وجود آمد که با وجود سازوکارهای حقوقی پیگرد جنایات بین المللی اسرائیلی، چه موانعی در پیش روست که نمی توان به مدد آن ها، مانع از ارتکاب مجدد این جنایات شد؟. این نوشتار با منظری حقوقی و با روش تحلیلی-توصیفی به دو دسته موانع حقوقی داخلی و بین المللی برای پیگرد جنایات اسرائیل می پردازد. براساس یافته های این نوشتار، «عدم عضویت ایران در اساسنامه دیوان بین المللی کیفری»، «فقدان جرم انگاری جنایات بین المللی در قوانین داخلی» و «برسمیت نشناختن اسرائیل توسط ایران»، سه «عامل داخلی دارای اثر بین المللی» است که ایران را در پیگرد حقوقی با مشکلاتی روبرو می سازد. علاوه براین، «جایگاه بین المللی ضعیف دولت فلسطین»، «اهتمام اسرائیل به کاربست ابزار حقوقی در راستای منافع نظامی اش» (جنگ حقوقی) و «فقدان بسترهای حقوقی لازم برای حمایت از مقاومت» (همگرایی حقوقی) سه مانع کلیدی برای جلوگیری از وقوع جنایات یادشده از منظر حقوق بین الملل به شمار می آید؛ از این رو این نوشتار ضمن پرداختن به هریک از موانع داخلی و بین المللی از منظری حقوقی، راهکارهایی را مورد بررسی قرار داده است.
تفسیر دیوان اروپایی حقوق بشر از حق بر آزادی و نقش آن در تبیین مفهوم مصالح عالیه کودک در فرآیند پناهندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
1 - 24
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فقر، تغییرات اقلیمی، مخاصمات مسلحانه، آشوب های ملی، تعقیب آزارمند یا سایر مسائل جهانی، کودکان را مجبور ساخته است، به تنهایی یا به همراه سرپرستان خود به سایر کشورها سفر کرده و به منظور داشتن یک زندگی معمول، در آن کشور درخواست پناهندگی دهند. این کودکان، اغلب در رویه های پناهندگی، در معرض خشونت ها و سوءاستفاده ها قرار گرفته، کودکی خود را در شرایط بسیار سختی را طی می کنند و سپس در کشورهای پناهنده پذیر نیز حقوق ایشان محدود می شود. با بروز مخاصمات مسلحانه در خاورمیانه در سال های اخیر، تغییرات اقلیمی کلان در سطح جهانی و سایر مسائل جهانی، تعداد کودکان در رویه های پناهندگی که وارد اتحادیه اروپا شده اند، بسیار افزایش یافته و همین امر موجب شده است، دولت های اتحادیه اروپا درصدد جلوگیری یا محدود کردن ورود پناه جویان برآیند. از سوی دیگر، قواعد مربوط به حقوق بین الملل بشر و حقوق اروپایی بشر، مقررات حداقلی پیرامون پناهندگی برقرار ساخته است تا از اختیار گسترده دولت ها به منظور اخراج یا بازداشت کودک، جلوگیری به عمل آورد. روش ها: سوالی که در اینجا مطرح می شود آن است که دیوان تعادل میان مصالح عالیه کودک و امنیت دولت را چگونه برقرار ساخته است؟ برای پاسخ به این سوال، نگارندگان به منظور پاسخ به این سوال با استفاده از روش تحلیلی و کتابخانه ای، به نتایج زیر رسیده اند. یافته ها: در این رابطه دولت های عضو اتحادیه اروپا، تعهدی متعاقب ماده 37 (ب) کنوانسیون حقوق کودک دارند. همچنین کمیته حقوق کودک همراه با کمیته کارگران مهاجر نیز بازداشت کودکان مهاجر را به دلیل ورود یا اقامت غیرقانونی، به واسطه تضاد با اصل مصالح عالیه کودک، جز در مواردی که امنیت دولت ضروری تشخیص دهد، غیرقابل اجرا می دانند. با این حال چنانچه کودکان در رویه های پناهندگی مخاطرات امنیتی برای دولت پناهنده پذیر داشته باشند، دولت ها می توانند، با در نظر داشتن خطر فوری و ضرورت برای امنیت ملی، دست به بازداشت کودکان در رویه های پناهندگی بزنند. این امر را همچنین می توان از ماده 3(1) کنوانسیون حقوق کودک مستخرج دانست. در ماده 3(1) کنوانسیون حقوق کودک، مصالح عالیه کودک صرفاً «یک ملاحظه اولیه» شناخته شده است و باید با در نظر داشتن سایر ملاحظات سنجیده شود. بر همین مبنا در شرایط بسیار حاد ممکن است، به عنوان آخرین راه چاره، دولت ها به بازداشت کودکان اقدام کنند. به منظور آنکه این شرایط حاد احراز شود، دولت ها، آزمون های مختلفی را برای حل این تعارض برقرار کرده اند. نتایج: رویکرد آزمون «ضرورت و تناسب» در این رابطه بیان می دارد که محدودیت ها باید در درجه اول ضرورت داشته باشند و در ثانی با اوضاع واحوال موجود متناسب باشند. بر اساس این آزمون و همچنین تعادل با اصل مصالح عالیه –به عنوان یک ملاحظه اولیه- چنانچه بازداشت کودکان در رویه های پناهندگی، قابل اجرا تلقی شود، این بازداشت باید شرایطی را اقناع کند. در این رابطه، دیوان اروپایی حقوق بشر، با استفاده از ماده 5 کنوانسیون اروپایی حقوق بشر، اقدام به تفسیر حق بر آزادی کرده و شرایط بازداشت را احصا کرده است. به نظر می رسد، در این زمینه دیوان به این نتیجه رسیده است که چنانچه به عنوان آخرین راه چاره بازداشت کودکان در رویه های پناهندگی لازم باشد، باید دو شرط لحاظ شود. اول آن بازداشت باید قانونی باشد؛ و دوم بازداشتگاه باید برای کودک مناسب باشد. مورد دوم پیرامون قانونی بودن بازداشت کودکان در رویه های پناهندگی، مناسب بودن شرایط بازداشتگاه است. از آنجا که کودکان بسیار آسیب پذیر هستند و نیازهای خاصی دارند، شرایط بازداشت باید برای کودک مناسب سازی شده باشد. به منظور احراز حقوق کودک در رویه های پناهندگی، اماکن بازداشت و نگهداری مناسب کودک، باید شامل شرایط لازم برای آموزش، بهداشت، دسترسی به بازی و امکانات فرهنگی باشد. علاوه بر آن مدت زمان طولانی بازداشت و وضعیت بلاتکلیفی کودکان، باعث اضطراب و آشفتگی روانی کودکان می شود؛ همچنین صرف نظر از زمان سپری شده در بازداشت، شرایط بازداشتگاه پلیس با توجه به استرس حضور در آنجا، برای کودکان مناسب تشخیص داده نشده و در صورت نگهداری در بازداشتگاه های پلیس چنین امری مخالف با مصالح عالیه شناخته شده است.
تفسیر قانون از منظر دکترین «انکار عدالت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
313 - 348
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پدیده های اجتماعی همواره در حال تغییر و تحول هستند و شرایط تازه ای را به وجود می آورند که از قبل قابل پیش بینی نبوده است. در بعضی موارد نیز، اوضاع واحوال دارای جزئیاتی چنان گسترده است که اصولاً نمی توان برای همه آن موارد، قانون ویژه ای وضع کرد و درعین حال، ممکن است شمول قانون معین بر مصادیق مختلف، موجب خروج احکام صادره از دایره عدالت و تحقق «انکار عدالت» شود. اینکه دادرس، مانند رباتی که به او داده هایی منتقل کرده و سپس در قبال سؤال مطروحه، منتظر استنتاج و پاسخ آن باشند و از او بخواهند که فقط بر اساس قانون به صدور رأی بپردازد، اساس کار قضا را زیر سؤال می برد. از طرفی، آنکه برای دادخواهی به دستگاه قضا متوسل شده و برای احقاق حق خویش بدان پناه برده است یا شخصی که بی خبر، دستاویز زیاده خواهی برنامه ریزی شده دیگران قرار گرفته، توقع دارد که این نهاد به یاری او شتافته و در تشخیص حق از باطل بکوشد و توانا باشد. او قاضی را شخصی برتر می داند که ذکاوت لازمه جهت تمییز راست از دروغ را دارد و می خواهد که به تظلم خواهی اش رسیدگی شده تا حق به حق دار برسد و از ظلم و بی عدالتی جلوگیری شود. برای افراد جامعه پذیرش اینکه توانایی قاضی در تشخیص حق از باطل محدود است و فقط بر اساس و معیار قانون بتواند اقدام به صدور رأی کند، سخت و دشوار است و می خواهد اجرای عدالت را با تمام وجود حس کند. روش ها: این مقاله که اطلاعات اولیه خود را به روش کتابخانه ای گردآوری کرده و سپس به تجزیه وتحلیل موضوع به صورت کاربردی پرداخته، به بیان این راهکار از طریق شیوه های نوین و خاص تفسیر قانون به منظور پرهیز و دفع انکار عدالت پرداخته است. یافته ها: «انکار عدالت» به حالتی گفته می شود که عدالت به طرزی جدی و آشکار نادیده گرفته شده باشد که مراتبی بالاتر از بی عدالتی صرف است. «انکار عدالت» نوعی «بی عدالتی شدید» است که اساس و مبنای دادرسی و دادخواهی را زیر سؤال می برد تا جایی که به نظر می رسد «استنکاف از احقاق حق» صورت گرفته است و هر بیننده و شنونده ای آن را مذموم می داند و موجب سرخوردگی از دادخواهی و جدا افتادن دادرسی از فلسفه وجودی خود می شود که مسلماً موجب نارضایتی های گسترده خواهد شد. حتی سنجیده ترین قوانین که پس از سال ها تجربه و تحقیق از تصویب گذشته اند، نتوانسته اند برای همه موارد ممکن و متصور، از پیش پاسخی درخور تدارک ببینند. حال اگر دادرس در موقعیتی قرار بگیرد که اعمال قانون در آن مورد، به جای آنکه موجب احقاق حق واقع شود، بروز شرایط «انکار عدالت» را به همراه داشته باشد، در این صورت قاضی چگونه می تواند از به وجود آمدن «انکار عدالت» جلوگیری کند؛ به گونه ای که ضمن حفظ بنیان قانون و بدون قصد زیر پانهادن و تمرد از مقررات قانونی، از بی عدالتی آشکار بگریزد؟ این مقاله ضمن بیان علل لزوم تفسیر قانون از منظر دکترین «انکار عدالت»، سعی داشته که روش هایی جهت تفسیر قانون ارائه کند تا در حد ممکن ضمن حفظ اساس و بنیان قانون و عدم سرپیچی از آن، بتوان از بروز «انکار عدالت» جلوگیری کرد. عمده این روش ها عبارت اند از: 1. رجوع به آخرین اراده قانون گذار؛ 2. ساختارشکنی و 3. تفسیر منطبق با روح قانون. اگر بخواهیم جایگاه این گونه از تفاسیر را در هرمنوتیک حقوقی که شامل انواع تفسیر متن محور و مؤلف محور و مفسرمحور است بیابیم، باید گفت که روش اول زیرمجموعه تفسیر متن محور، روش دوم زیرمجموعه تفسیر مؤلف محور و روش سوم نیز زیرمجموعه روش مفسر محور قرار خواهد گرفت. نکته ای که در این میان حائز اهمیتی ویژه است این است که لازم است روش های تفسیری ذکرشده به ترتیب مورد استفاده قرار گیرند و در هر پرونده، قدم به قدم، پیش رفته و چنانچه امکان استفاده از روش اول و رفع انکار عدالت وجود داشته باشد، نوبت به روش دوم نمی رسد و به همین ترتیب از روش های دوم و سوم استفاده می شود. نتیجه گیری: در حقوق داخلی، اگرچه بتوان در خصوص قواعد ماهوی، دکترین «انکار عدالت» را با تمسک به تفسیر قانون به شیوه هایی همچون رجوع به آخرین اراده قانون گذار، ساختارشکنی و تفسیر منطبق با روح قانون، اعمال کرد؛ لیکن در خصوص قواعد شکلی که عموماً امری هستند، نیازمند قانون گذاری و پیش بینی قانون جهت امکان اعمال نظر قاضی به منظور اجتناب از «انکار عدالت» است و نمی توان صرفاً با تفسیر قانون، از «انکار عدالت» به وجود آمده ناشی از قوانین شکلی رهایی یافت. امری که توجه بدان بسیار بیشتر از سایر حوزه ها ضروری است، زیرا درواقع قوانین شکلی، جولانگاه وسیعی جهت بروز «انکار عدالت» هستند. امروزه هم زمان با جنبش دسترسی به عدالت در جوامع بین المللی، لازم است که ایران نیز به عنوان کشوری مستقل، پیشرفته و غنی در دستیابی و در نظرگرفتن عدالت، در این زمینه و با اتکا به روش های مذکور، دارای احکامی عادلانه و پیشرو و الگویی برای سایر کشورها باشد؛ بنابراین به رسمیت شناختن امکان های تفسیری برای قضات نه یک «انتخاب» بلکه «ضرورت» است؛ ضرورتی که عملاً بر هر نظام حقوقی تحمیل می شود.
واکاوی شرط بصر در قاضی از دیدگاه فقه و حقوق جزایی
حوزههای تخصصی:
در دین اسلام برای قضاوت که یک منصب دینی است ویژگی هایی بیان شده است که این ویژگی ها و صفات که تحت عنوان شرایط قاضی از آن یاد می شود باید به وسیله قانون معین شود. به طور کلی صفات قاضی را می توان به دو دسته کلی تقسیم نمود؛ دسته ای را شرط صحت و نفوذ حکم دانسته اند اما دسته دیگر از شروط وجود دارد که شرط صحت و نفوذ حکم نمی باشد. بلوغ، عقل ایمان عدالت و مرد بودن جز شروط دسته اول می باشند و در این مورد فقها اتفاق نظر دارند، اما در شروط دسته دوم مثل کتابت، بصر ، سمع بین فقها اختلاف نظرهایی وجود دارد. از آنجا که دلیل قاطعی که بتواند اعتبار اشتراط بینایی برای قرار گرفتن در منصب قضا را ثابت کند وجود ندارد؛ باعث بروز اختلاف نظرهایی در این زمینه بین فقها شده است که در این مقاله بنا داریم با بررسی ادله موافقان و مخالفان شرط بصر در قضا به نتیجه ای در این زمینه برسیم که نتیجه تحقیقات حاکی از آن است که قضاوت شخص نابینا تحت عموم و اطلاق ادله بوده و مانعی از قضاوت شخص نابینا وجود ندارد.
شناسایی عوامل کلیدی توسعه گردشگری پزشکی شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
199 - 212
حوزههای تخصصی:
گردشگری پزشکی، به عنوان شاخه ای از گردشگری سلامت، رشد سریع تری از شاخه های دیگر داشته است و بسیاری از جوامع برنامه های مدونی برای توسعه و بهره برداری از آن دارند. شهر اردبیل نیز، به علت داشتن ظرفیت های زمینه ای، مستعد پیشرفت در این زمینه است. در همین خصوص، هدف بر این است که عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری پزشکی آن شناسایی و معرفی شود. روش این پژوهش از نظر ماهیت، اکتشافی و از نظر هدف، کاربردی است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های پرسش نامه تأثیرات متقابل، از نظرهای کارشناسی که به روش گلوله برفی انتخاب شده (ده کارشناس) و روش مدل یابی ساختاری تفسیری استفاده شده است. بنابر نتایج به دست آمده، از بین 35 عامل شناسایی شده اولیه، 18 عامل به عنوان عوامل نهایی توسعه گردشگری پزشکی شهر اردبیل مطرح شده است. از بین عوامل نهایی، بیشترین قدرت نفوذ به عامل نهادهای متولی و کمترین آن هم به کمّیت مراکز درمانی مربوط است. عوامل رفع محدودیت های بین المللی، نیروی انسانی متخصص، آگاهی مسئولان از مزایای گردشگری پزشکی و نیازسنجی درمانی عوامل کلیدی توسعه گردشگری پزشکی شهر اردبیل به شمار می روند؛ عواملی که برای تغییر و تحول اساسی در توسعه گردشگری پزشکی شهر اردبیل،باید در اولویت برنامه ها قرار گیرند.
ارزیابی شاخص های توسعه پایدار شهری و بررسی میزان اثرگذاری آن ها در دستیابی به اهداف بازآفرینی، مطالعه موردی: شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۵
101 - 123
حوزههای تخصصی:
توسعه دامنه و نوع مشکلات کلان شهرها به ویژه در ابعاد کالبدی، ضرورت بازنگری و تحول در نظام مدیریت شهری را با توجه به فرآیندهایی همچون جهانی شدن، گرایش نظریه های مرتبط با پایداری و فرآیندهای بازتولید فضا الزامی می کند. بررسی حاضر از نظر روش شناختی، کاربردی است که با هدف توصیف و تحلیل اهداف بازآفرینی پایدار مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. در این مطالعه با بررسی اسناد و ادبیات تحقیق؛ 6 بعد، 32 مؤلفه و 78 شاخص مرتبط با پژوهش بررسی شد. نتایج ارزیابی و اولویت بندی کارشناسان و تحلیل ضرایب مسیر مربوط به 6 بعد موردبررسی توسعه پایدار نشان می دهد نشان می دهد که در کاربرد توسعه پایدار با رویکرد بازآفرینی با توجه به ویژگی کلان شهرهای ایران به ترتیب ابعاد کالبدی با ضریب مسیر 0.567، مقدار t 7.339 و وزن (0.1806) بیشترین تأثیر مثبت و معنی داری، عملکردی (0.1714)، زیست محیطی (0.1712)، اقتصادی (0.1633)، اجتماعی و فرهنگی (0.1604) و سپس بعد زیباشناسی (خوانش معنایی) و ادراکی (0.1531) کمترین اثر و اهمیت را دارا می باشند. در یک ارزیابی یکپارچه می توان استنباط کرد که نه تنها درک مفهوم توسعه پایدار در بازآفرینی پروژه های شهری در مطالعات داخلی به کفایت رخ نداده است، بلکه به واسطه بینش سطحی و عدم درک مناسب از مفاهیم بنیادین و ارتباط دو سویه این دو رویکرد، نیاز به مطالعه عمیق تر در این حوزه وجود دارد. در ارتباط با نقش پروژه های بازآفرینی شهری در دستیابی به اهداف توسعه پایدار از طریق چشم انداز سرمایه فکری به عنوان محرک رشد در کلان شهرها و بهبود کیفیت زندگی شان می توان بهره جست.