مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۴۱ تا ۲٬۵۶۰ مورد از کل ۵۱۵٬۹۱۱ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۹)
۲۱۰-۲۰۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین مدل علّی رابطه سبک های دلبستگی و نوموفوبیا با نقش میانجی سه گانه تاریک شخصیت انجام شد. روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه گیلان در سال تحصیلی 1402-1401 بود که با روش نمونه گیری در دسترس 250 نفر از آنان انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها در پژوهش حاضر فرم کوتاه سه گانه تاریک (SD3؛ جونز و پائولوس، 2014)، مقیاس سبک دلبستگی (AAS؛ هازن و شیور، 1987) و پرسشنامه نوموفوبیا (NMP-Q؛ یلدرام و کوریا، 2015) بود. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار بوده است. همچنین یافته ها نشان داد که سبک دلبستگی ایمن اثر مستقیم منفی بر نوموفوبیا و سبکهای دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا و سه گانه تاریک ماکیاولی، خودشیفتگی و سایکوپاتی اثر مستقیم مثبت بر نوموفوبیا دارند (01/0P<). از طرفی نتایج نشان داد که سبک های دلبستگی از طریق سه گانه تاریک شخصیت بر نوموفوبیا اثر غیر مستقیم دارند (01/0P<). بنابراین می توان نتیجه گرفت که صفات تاریک شخصیت نقش میانجی در رابطه بین سبک های دلبستگی و نوموفوبیا دارد.
تحلیل اثرات تنوع معیشتی بر روی تاب آوری خانوارهای روستایی در مواجه با تغییرات آب و هوایی مطالعه موردی: روستاهای پیرا شهری شهر دهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف تحقیق حاضر بررسی وضعیت تنوع معیشتی و اثرات آن برافزایش تاب آوری روستاهای موردمطالعه است. روش پژوهش: نوع تحقیق کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی، تحلیلی می باشد. روش گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه و صورت گرفته و برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، T تک نمونه ای و تحلیل مسیر) استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق خانوارهای روستاهای پیرا شهر شهر دهدشت می باشد. برای تعیین حجم نمونه روستاها به صورت تصادفی از فرمول کوکران 21 روستا تعیین گردیده است، روستاهای انتخاب شده دارای 3538 خانوار می باشد. برای محاسبه حجم نمونه در بین خانوارها با استفاده از فرمول کوکران تعداد 358 نمونه انتخاب و نمونه گیری به صورت تصادفی انجام شده است. یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد، بین تنوع معیشتی و تاب آوری خانوارهای روستایی رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد، بر اساس ضریب همبستگی به دست آمده (799/0) و سطح معناداری آزمون (000/0) می توان گفت با افزایش تنوع معیشتی، تاب آوری خانوارهای روستایی در برابر خشکسالی افزایش پیدا می کند. همچنین نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان می دهد، ریسک پذیری با اثرات کلی 200/0 کمترین تأثیر و دارایی و پس انداز با اثرات کلی 479/0 بیشترین تأثیر را بر تاب آوری خانوارهای روستایی در منطقه مطالعه داشته است. نتیجه گیری: افزایش تنوع معیشتی منجر به افزایش توانایی خانوارها در امر مقابله با تحولات ناشی از تغییرات آب و هوایی می شود.از این رو، اقداماتی که به تقویت تنوع معیشتی و در نتیجه تاب آوری خانوارهای روستایی منجر می شوند، باید از اولویت های برنامه های توسعه روستایی باشند. فعالیت هایی چون ترویج فنون کشاورزی متنوع، افزایش دسترسی به امکانات بیمه، تقویت سرمایه اجتماعی، ارتقاء فن آوری های کشاورزی و ترویج استفاده بهینه از منابع طبیعی، می توانند از جمله اقدامات مؤثر برای افزایش تنوع معیشتی و بهبود تاب آوری خانوارهای روستایی باشند.
شناسایی عوامل و مؤلفه های مؤثر بر رضایتمندی مردم محلی در توان بخشی بافت اطراف حرم امام رضا (ع) با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۱
91 - 112
حوزههای تخصصی:
بافت فرسوده شهر مشهد با انواع مداخلات بی رویه در طرح های مختلف، بدون توجه به رضایتمندی مردم محلی و مغایر با زمینه کالبدی- فرهنگی بافت، اکنون با معضلات متعدد کالبدی- فرهنگی و اجتماعی روبه رو است که موجب نارضایتی صاحبان اصلی بافت یعنی مردم محلی شده است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه های مؤثر بر رضایتمندی مردم محلی در توان بخشی بافت اطراف حرم امام رضا (ع) با رویکرد زمینه گرایی کالبدی-فرهنگی است. بدین منظور از روش کیفی مبتنی بر روش نظریه داده بنیاد رویکرد سیستماتیک اشتراوس و کوربین استفاده شده است. جهت جمع آوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و از نمونه گیری هدفمند بهره برده شد. مشارکت کنندگان شامل متخصصین، مسئولین و مردم محلی به تعداد 30 نفر بودند. برای رسیدن به مفاهیم، مقوله ها و طبقات، داده های حاصل از مصاحبه ها بر اساس کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و با استفاده از نرم افزار MAXQDA18 تحلیل گردید. نتایج پژوهش نشان داد که مؤلفه های پنج گانه ای تحت عناوین: علل فرهنگی، علل امنیتی، علل کالبدی، علل حقوقی و علل زیست محیطی به ترتیب به عنوان مؤلفه های اصلی و اثرگذار قابل استخراج است که می توانیم آن ها را به عنوان شرایط علی توان بخشی بافت اطراف حرم مطهر امام رضا (ع) معرفی نمائیم. در کنار این مؤلفه ها، عوامل مداخله گری با عناوین: مشارکت عمومی و مصوبات قانونی و همچنین عوامل زمینه ای با عناوین: عوامل سازمانی و عوامل انسانی نیز وجود دارند که در افزایش رضایتمندی توان بخشی بافت حرم مطهر رضوی نقش تأثیرگذاری دارند. نتایج پایانی این مطالعه مؤید آن است که در صورت اجرای راهبردهای پیشنهادی، صیانت از حریم رضوی، تقویت هویت فرهنگی و نهایتاً پایداری اجتماعی نیز دور از دسترس نخواهد بود که نتیجه موفقیت در اجرای برنامه های نوسازی و توسعه شهری خواهند بود.
بررسی میزان سازگاری مدارس سنندج با اصول آب وهواشناسی معماری
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
1 - 35
حوزههای تخصصی:
شناخت توان آسایش زیست اقلیمی یا بیوکلیماتیک، در معماری مراکز آموزشی از جمله مدارس، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. توجه به خصوصیات اقلیمی و اثراتی که اقلیم در شکل گیری این گونه ساختمان ها می گذارد، از نظر آسایش حرارتی و هماهنگی ساختمان، با شرایط اقلیمی موجب صرفه جویی در مصرف انرژی شده و از لحاظ زیست محیطی، سالم تر و بهتر است. هدف از پژوهش حاضر بررسی میزان سازگاری مدارس سنندج با اصول آب وهوا شناسی معماری است. داده های استفاده شده در این پژوهش شامل میانگین باد، بارش ماهانه، تابش آفتاب، میانگین حداقل و حداکثر دما، میانگین حداقل و حداکثر رطوبت نسبی، میانگین ماهانه دما و رطوبت، میانگین دمای خشک و تر و فشار بخار می باشد. این متغیرها در طی دوره آماری45 ساله (2005-1961) از ایستگاه هواشناسی سینوپتیک سنندج، بررسی شدند. برای رسیدن به هدف مذکور 20 مدرسه، در نقاط مختلف شهر سنندج انتخاب شده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و از حیث نوع تحقیق کاربردی می باشد. جمه آوری داده ها با استفاده از بررسی میدانی و کتابخانه ای است. ابتدا با استفاده از معیارهای ماهانی، گیونی، اوانز، و ترجونگ، آسایش حرارتی در شهر سنندج مشخص گردید. برای طراحی اقلیمی مدارس سنندج، به مسایلی مانند جهت استقرارساختمان مدرسه در ارتباط با زاویه تابش و باد، ابعاد پنجره ها و باز شوها، تعیین عمق و اندازه سایبان و فضای سبز موجود در مدارس شهر سنندج بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان داد که با توجه به دو شاخص آسایش حرارتی بررسی شده (ماهانی و ترجونگ)، به این نتیجه می رسیم که در شرایط روز از 12 ماه (4 ماه خرداد،تیر، مرداد و شهریور گرم، 3 ماه فروردین، اردیبهشت و مهرآسایش و 5 ماه آبان، آذر، دی، بهمن و اسفند سرد)، است. شرایط شب از 12 ماه (3 ماه خرداد، تیر و مرداد آسایش و 9 ماه شهریور، مهر، آبان، آذر، دی، بهمن، اسفند، فروردیین و اردیبهشت سرد)، است .
تحلیل و شناسایی ظرفیت های ژئوتوریستی و ژئوموفوسایت های شهرستان خوی
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
889 - 908
حوزههای تخصصی:
ژئوتوریسم شکلی از گردشگری است که موجب رشد و پایداری جغرافیایی منطقه، محیط زیست، فرهنگ، میراث تاریخی و زیبایی شناختی آن و همچنین بهبود زندگی ساکنین آن منطقه می گردد. هدف از این پژوهش واکاوی پتانسیل های ژئوتوریستی و مقاصد ژئومورفولوژیکی شهرستان خوی با استفاده از مدل پائوولوا و دینامیکی می باشد. مدل دینامیکی به وسیله شاخص های ارزش علمی و ارزش های مازاد آن مکان ژئوتوریستی برآورد می شود. در این مدل رقابت پذیری مقاصد و پتانسیل های ژئوتوریستی شناسایی و عوامل رقابت پذیری تعیین می گردد. براساس مدل پائوولوا نتایج حاصل نشان می دهد منطقه ژئوتوریستی خوی با بیشترین امتیازدهی در عوامل مثبت ارتقا دهنده رقابت پذیری مقاصد ژئوتوریستی شامل ثروت طبیعی با امتیاز (5/8) بوده و بیشترین مقدار درمیان گویه های منفی رقابت پذیری، کسری بودجه و عدم وجود متخصصان ماهر با امتیاز (5) بیشترین تاثیر منفی را در جذب گردشگران در منطقه ایجاد می کند همچنین طبق نتایج حاصله از مدل دینامیکی باتوجه به بررسی ارزش های علمی و مازاد طبق نظر کارشناس و گردشگر نتایج حاصل نشان داد، بیشترین امتیاز از نظر ارزش علمی تنوع در اشکال ژئومورفولوژی دارای امتیاز 23/4 در بین کارشناسان بوده و دربین ارزش مازاد بیشترین امتیاز بامجموع امتیاز 14/4 از بین کارشناسان شاخص امکان سازماندهی برای برخی از رویدادهای فرهنگی خاص محاسبه گردید. بنابراین نتیجه گیری می شود با ارزیابی و شناسایی پتانسیل های ژئوتوریستی و توسعه توانمندی ها منجر به توسعه منطقه ژئوتوریستی خوی و جذب گردشگر خواهد شد. در نهایت پیشنهاد می گردد در مطالعات آتی برای بررسی بهتر از نرم افزارهای جدیدتری هم چون هوش مصنوعی نیز استفاده گردد.
شهرهای فراگیر: رویکرد نوین شهرهای آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرن بیست و یکم، فناوری اطلاعات و ارتباطات برای توسعه و برنامه ریزی شهری ضرورت یافت تا کیفیت زندگی و مکان را بهبود بخشد. مطابق با پارادایم جدید شهری، استفاده از سیستم های نوآورانه از جمله ایجاد شهر های فراگیر با سیستم های همگرای هوشمند، راه حلی برای غلبه بر این مشکلات شهری است. شهرفراگیر از شهرهای آینده ای است که در آن فضاهای فیزیکی و فضاهای الکترونیکی همگرا هستند. این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی و مروری به بررسی و تحلیل رویکرد شهرفراگیر در عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات است. نتایج تحلیل نشان می دهد که شهرفراگیر متشکل از فضا، مکان، فناوری اطلاعات و ارتباطات و انسان است. تفاوت این رویکرد با رویکردهای قدیمی در زمینه برنامه ریزی شهری، اتخاذ فناوری اطلاعات و ارتباطات بعنوان ابزار تغییر در شهرفراگیر است. این شهر با چهار بعد اجتماعی، اقتصادی، فضایی و سازمانی دارای تاثیرات مشخص بر شهر است. در راستای ابعاد؛ پیاده سازی دموکراسی به صورت واقعی با ایجاد مشارکت در بین شهروندان، تعیین فناوری اطلاعات و ارتباطات بعنوان محرک و موتور رشد اقتصادی، حذف محدودیت های زمانی و مکانی، رد نظریه مکان مرکزی و رویکردی است که هر دو فرم شهری فشرده و پراکنده قابلیت توسعه در آن را دارند. به لحاظ سازمانی نیز به ایجاد تعادل بین سه بعد اجتماعی، اقتصادی و فضایی در سطح شهر کمک می کند. بنابراین با توجه به قابلیت های کلیدی فناوری اطلاعات و ارتباطات توجه به رویکرد شهرفراگیر بخصوص در کلانشهرهای پایتختی ضروری است زیرا که امکان حل بسیاری از مشکلات از جمله ترافیک حمل ونقلی، آلودگی های زیست محیطی و افزایش توان رقابت پذیری اقتصادی را به دنبال دارد.
ارزیابی تطبیقی «شرایط کالبدی مسکن» در محله های منتخب منطقه 2 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسکن یکی از اساسی ترین نیازهای انسان است که بشر با آن روبروست. توجه به مسکن و وضعیت آن در کلان شهرهایی مانند تهران همواره موردتوجه پژوهشگران بوده است. در این پژوهش تلاش شده است تا با توجه به هدف اصلی «ارزیابی تطبیقی شرایط کالبدی مسکن در محله های منتخب منطقه 2 شهر تهران» به این پرسش پاسخ گوید که «آیا در سطح محله های منتخب منطقه 2 شهر تهران به لحاظ شرایط کالبدی مسکن، نابرابری وجود دارد؟ و اگر وجود دارد، این نابرابری تا چه اندازه است؟». پژوهش حاضر از نوع کاربردی و پیمایشی بوده و به منظور جمع آوری داده ها، از پرسشنامه همراه با گفتگوی رودررو استفاده شده است. در پژوهش حاضر هفت شاخص تدقیق گردیده و فرض بر این است که شرایط کالبدی مسکن با شاخص های تعیین شده قابل تعریف است. این هفت شاخص عبارت اند از: مساحت واحد مسکونی، تعداد طبقات، سازگاری کاربری های هم جوار با مسکن، تعداد اتاق در واحد مسکونی، عمر بنا، کیفیت ساختمان و الگوی مسکن. نتایج پژوهش نشان می دهد که به دلیل اختلاف نسبتاً زیاد در مقدار عامل "شرایط کالبدی مسکن" در محله های شهرک غرب و سعادت آباد که در وضعیت بسیار مطلوبی قرار دارند با محله های شادمهر و طرشت که در وضعیتی متوسط هستند، نابرابری به لحاظ "شرایط کالبدی مسکن" در محله های منتخب منطقه 2 شهر تهران بسیار قابل توجه است. لذا نحوه توزیع و دسترسی به شاخص های کالبدی مسکن در محله های مذکور عادلانه نبوده و افتراق و نا عدالتی فضایی در توزیع شاخص های موردمطالعه در بین محله های منتخب منطقه 2 شهر تهران وجود دارد.
مفهوم سازی اصطلاحات (ضرب المثل های) حیوانات در کوهمره سرخی (تعامل میان مجاز و استعاره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ خرداد و تیر ۱۴۰۳ شماره ۵۶
107 - 145
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به نحوه مفهوم سازی اصطلاحات در گویش کوهمره سرخی از دیدگاه شناختی می پردازد. نحوه مفهوم سازی در اصطلاحات، پیچیده بوده و لازم است علاوه بر نقش استعاره یا مجاز، تعامل میان استعاره و مجاز هم لحاظ شود تا داده های بیشتری قابل توجیه شوند. روش این پژوهش میدانی و کتابخانه ای است. نخست به روش میدانی 283 ضرب المثل گردآوری شده و سپس به روش کتابخانه ای و با رویکرد شناختی براساس الگوی مجاز، استعاره و تعامل میان آن ها از دیدگاه رویز د مندزا و دیز (Ruiz de Mendoza & Díez, 2002) داده ها تحلیل و برای هر مبحث نمونه هایی ذکر شده است. در کوهمره سرخی نیز تعامل میان مجاز و استعاره در زیربنای فرایندهای مفهوم سازی اصطلاحات، نقش اساسی بازی می کند. در گویش کوهمره سرخی، اصطلاحات مبتنی بر استعاره تنها یا مجازِ تنها کم هستند. اصطلاحات شفاف و ترکیب پذیر بالا بیشتر استعاره ای ظهور می کنند و گسترش و کاهش در محدوده مفهومی هم در محدوده مبدأ (مجاز) و هم مقصد (استعاره) از مهم ترین فرایندهای شناختی در مفهوم سازی هستند. در اصطلاحات بسیار تیره که محدوده مجاز قادر به گسترش مفهومی نیست و نمی توان از الگوی شناختی آرمانی شده یا فریم، مجاز را گسترش داد، معنا به طور قراردادی با اصطلاحات در ارتباط است و دلیل آن فقدان ریشه های تاریخی فرهنگی اصطلاحات است؛ ولی در مواردی که اصطلاحات فرهنگی و تاریخی موجود است، تیرگی ازبین می رود و گسترش مفهومی نه از فریم بلکه از دانش کلی امکان پذیر است. بیشتر اصطلاحات این منطقه از نوع هستی شناختی است و طرح واره های تصویری کم تر مشاهده می شود.
خوانش فضایی سینمای ملودرام ایرانی به واسطه ارزیابی مولفه های حس مکان (نمونه موردی : فیلم سینمایی مادر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
71 - 87
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: معماری و سینما مجموعه ای از هنر و فنونی است که ازطریق طراحی صحنه، نشانه شناسی و معنا بر شخصیت پردازی، ایجاد هویت، حس زمان و مکان، ایجاد فضای مناسب برای لوکیشن خاص و عبور از لایه های تاریخی، ایجاد حس روانی و هویت و تاثیر بر روند روایت و... در فضای فیلم تاثیرگذار است.
هدف: درک مولفه های برآمده از سینما مخصوصا ملودرام ازمنظر هم زیستی با معیارهای حس مکان منتج شده از فضای معماری منجر به خروج کلید واژگانی می گردد که خود در میزان نمودن ساخت فضای فیزیکی صحنه در جهت شناسایی روابط انسان با مکان قابل تدقیق می باشد.
روش تحقیق: برای درک این موضوع سعی شد بابهره از روش تفسیری-تاریخی به فهوای روند دیالکتیک فضایی-مکانی در فیلم مادر پرداخته شود که این روند خود نیازمند روش تحلیلی-توصیفی است تا به واسطه مولفه های برخاسته از متغیرهای شناسایی شده در پژوهش احصاگردد. نهایتا ازطریق استدلال قیاسی سعی بر تفهیم مولفه های خروجی به واسطه ابزاری چون مدل و جداول تحلیلی شده است. لذا طرح پرسش: «چگونه می توان پروسه زمانی سکانس های برداشت شده فیلم سینمایی مادر را در ارتباط با هم زیستی فضایی و یا تقدم و تاخر فضای حرکتی صحنه ازمنظر دیالکتیک حسی-مکانی توجیح نمود؟»
نتیجه گیری: میتواند از طریق مدل مفهومی و جداول عنوان شده از حیث مرحله بندی فریم های فضایی که منجر به درک روابط حسی-مکانی منتج شده از روابط انسان با مکان در سینمای ملودرام میشود. به نوع روش شناسی در روابط هم بندی فضا و زمان ازمنظر شناسایی واژگان؛ دیاکرونیک و سینکرونیک فضایی صحنه و در قالب مولفه های؛ فعالیت، معنا و کالبد ازمنظر حسی-مکانی پاسخی درخور شایستگی آن داد.
بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر مشارکت سیاسی دانشجویان شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرمایه اجتماعی از مفاهیم نوینی است که در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی، جامعه شناسی و اقتصاد مورد توجه قرار گرفته است و ماهیت بین رشته ای دارد. این مفهوم از علوم اجتماعی وارد علوم سیاسی شده است و به عنوان پل ارتباطی بین اقتصاد، جامعه شناسی و علوم سیاسی، نقش مهمی در صحنه روابط سیاسی جامعه و حکومت، بخصوص در بحث مشارکت سیاسی، انسجام اجتماعی، امنیت و وفاق ملی دارد. سرمایه اجتماعی از مهمترین شاخصه های رشد و توسعه است. دانشجویان به عنوان فعالان سیاسی جوامع که به سرنوشت خود و جامعه حساس هستند، نقش مهم و جایگاه بالایی در جامعه دارند. بهره مندی جامعه از توانمندی های این قشر یکی از شرایط توسعه سیاسی و اجتماعی است. در همین راستا مقاله حاضر به روش توصیفی – همبستگی، به بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و مشارکت سیاسی دانشجویان شهر ایلام پرداخته است.
جامعه آماری پژوهش را دانشجویان شهر ایلام تشکیل می دهند که 384 نفر از آنان با استفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. انتخاب نمونه ها به روش نمونه گیری تصادفی ساده صورت گرفت. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بود که اعتبار آن به روش صوری و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ به دست آمد. داده ها نیز از طریق نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین سرمایه اجتماعی و مشارکت سیاسی، رابطه معناداری وجود دارد. رابطه اعتماد اجتماعی، هنجارهای اجتماعی و شبکه های اجتماعی نیز با تمام ابعاد مشارکت معنی دار است.
در تکاپوی هویت فردی: تجربه خودکشی زنان در شهرستان هلیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۲ و ۸۳
95 - 109
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه پدیده خودکشی زنان در شهرستان هلیلان از توابع استان ایلام با استفاده از روش کیفی انجام شد. برای رسیدن به این منظور، مصاحبه های عمیقی با 20 نفر از زنان و دخترانی که اقدام به خودکشی داشته اند یا از نزدیکان آنها، زنی اقدام به خودکشی کرده است، انجام شد. پشتوانه نظری این پژوهش، نظریه خودکشی دورکیم و دیدگاه گیدنز در رابطه با تأثیر مدرنیته بر جامعه پذیری افراد و نحوه تکوین هویت آنها بود. بر طبق یافته های این پژوهش، عواملی چون ظهور رسانه ها، توسعه مدارس و دانشگاه ها و رشد و توسعه حمل و نقل برون شهری از یک سو و گسترش عواملی چون: اختلافات خانوادگی، ازدواج های تحمیلی، خشونت خانگی، طلاق، بهتان، نظارت حداکثری و پوشش اجباری، بر شکل گیری و افزایش خودکشی تأثیر بسزایی داشته اند.
رصد فرهنگی و اجتماعی (شناسایی اولویت های مورد نیازفرهنگ عمومی در خوسف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
485 - 510
حوزههای تخصصی:
شهر خوسف در خراسان جنوبی از شهرهای کوچک و قدیمی است که به لحاظ بسیاری از مسائل فرهنگی بکر و دست نخورده باقی مانده است. با توجه به امر جهانی شدن و رسانه ای شدن فرهنگ و جذب فرهنگ های بومی در فرهنگ جهانی، رصد فرهنگی و اجتماعی شهرهایی با این ویژگی، ضمن شناسایی اولویت ها مسائل و مشکلات فرهنگی و اجتماعی به حفظ و نگهداشت داشته های فرهنگی کمک خواهد کرد. شناخت فضای فرهنگی منطق مختلف کشور شامل کالبدشکافی مسائل فرهنگی موجود در جامعه؛ بررسی وضعیت موجود فرهنگی اجتماعی جامعه، به عبارت دیگر یعنی کشف آنچه در عینیت فرهنگی جامعه در حال اتفاق افتادن است، راه گشا برنامه ریز اجتماعی و فرهنگی خواهد بود. این مقاله با هدف شناسایی مسائل و اولویت های فرهنگی و اجتماعی شهر خوسف با روش کیفی و کمک مصاحبه های عمقی از 21 نفراز مطلعین و صاحب نظران سعی به احصاء این مسائل دارد. بر اساس نتایج مسائلی چون: مهاجرت، تعلق و تعهد اجتماعی، فضاهای فراغتی، مشکلات اقتصادی، چالش های خانواده، مسائل اجتماعی مهم ترین مسائل خوسف و اولویت های فرهنگی آن عبارت اند از: مسئله اشتغال در دو بُعد احیای فعالیت های بومی و کارآفرینی بخش کشاورزی و صنایع وابسته به آن آموزش مهارت های زندگی به خانواده ها در جهت کاهش آسیب های اجتماعی افزایش خودباوری جوانان توجه به فضاهای دانش آموزی و سرمایه گذاری روی جوانان و نوجوانان شهرستان و گسترش فضاهای فراغتی گوناگون و جذاب برای نگه داشتن نسل جوان در منطقه و پیگیری از مهاجرت است. مهم ترین اقدام های صورت گرفته برگزاری جلسه های سبک زندگی است مشاوره فردی جلب کمک های خیران هماهنگی با جشنواره های استانی پارچه بافی و ترویج ازدواج آسان بیان شده است.
معرفی و گونه شناسی نقوش دستبافت های سنتی و بومی تبرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
105 - 129
حوزههای تخصصی:
درکتب تاریخی، تبرستان یکی از سه منطقه عمده تولیدات بافته های نفیس ایران به شمار می رود و هنر بافندگی آن تا امروز در ارتفاعات این منطقه ادامه دارد. ولی اطلاعات کمی درباره نقوشِ بافته های تبری وجود دارد. از آنجا که وضعیت جغرافیایی تبرستان و دوربودن از حکومت های مرکزی، سبب حفظ ویژگی های فرهنگی این منطقه، در دوران تاریخی بوده است، از این رو شناسایی نقوش بافته های تبرستان می تواند بستری برای شناخت عناصر تصویری و هویت فرهنگی منطقه باشد. هدف پژوهش حاضر، شناسایی نقوش سنتی دستبافت های محدوده تبرستان است. این پژوهش از نوع کیفی است و به شیوه توصیفی-تحلیلی داده ها را مورد مطالعه قرار داده است. اطلاعات نقوش به صورت میدانی و با نمونه برداری از اصل دستبافت های سنتی حوزه های بافندگی در مناطق تاریخی تبرستان بدست آمد و برای تحلیل از منابع اسنادی استفاده گردید. یافته های پژوهش، 150 نقش با ارزش بافته های سنتی تبرستان را نشان می دهند که به لحاظ اشکال و مضمون قابل تقسیم به نقوش گیاهی، جانوری، نقوش هندسی و انتزاعی هستند و بن مایه های زیادی از نقوش باستانی مانند: اشکال ترنج مانند، گلهای چهارپر، پرندگان متقابل، درخت متقارن و نقش سواستیکا، در این نقوش دیده می شوند. با توجه به وجود نقوش کهن در بافته های تبری و مقایسه آنها با نقوش صنایع هنری قرون اولیه اسلامی در تبرستان، به نظر می رسد این نقوش قبل از اسلام و در دوره ساسانیان در بافته های تبرستان بکار میرفته اند و کاربرد آنها تا امروز دردستبافتهای سنتی ارتفاعات البرز در تبرستان استمرار داشته است.
واکاوی همزیستی جمعی و حکمرانی اجتماعی آب (مطالعه شهروندان سمیرمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، جامعه شناسی مسئله کم آبی را در منطقه سمیرم واکاوی و تلاش کرده است مدلی پارادایمی را درباره این مسئله ارائه بدهد. روش تحقیق از نوع نظریه زمینه ای (رویکرد سیستماتیک) است. مشارکت کنندگان پژوهش، شهروندان و کارشناسان حوزه آب در شهرستان سمیرم بودند. روش نمونه گیری از نوع هدفمند بود که بر اساس آن 30 نفر از شهروندان و کارشناسان حوزه آب شهرستان سمیرم انتخاب و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته، با آنها مصاحبه شده است. یافته های پژوهش بیانگر این بود که شرایط علی تأثیرگذار بر مسئله کم آبی در شهرستان سمیرم، عبارت اند از: عوامل محیطی-طبیعی (تغییرات اقلیمی/ تغییر الگوی برداشت/ تغییر الگوی کشت)، عوامل فرهنگی-اجتماعی (حکمرانی ناکارآمد آب/ الگوی مصرف نامناسب/ تحولات جمعیتی) و عوامل سیاسی-اقتصادی (بی تعادلی تقاضا-عرضه/ فساد در مدیریت آب). راهبردهای مواجهه مطلوب با وضعیت کم آبی، عبارت اند از: بازسازی فرهنگی-اجتماعی (تقویت همیاری جمعی، مسئولیت پذیری آگاهانه، بازآرایی سنت های جمعی، سوادآموزی محیط زیستی و فرهنگ سازی مصرف)، بازسازی مدیریتی (تعامل نهادی، نظارت سیستماتیک و کارآمدی مدیریتی) و بازسازی اقتصادی (بازسازی اقتصاد آب، هدفمندسازی اعتبارات و صنعت گرایی جایگزین). بسترها و زمینه هایی که این راهبردها و استراتژی ها را تسهیل می کنند و یا مانع تحقق آنها می شوند، عبارت اند از: اقتصاد تک محصولی و سیاست های ذخیره سازی آب. شرایط مداخله گر هم شامل سه مورد است: تجاری سازی آب، فقر پژوهشی و تأمین نشدن اعتبار. در صورتی که راهبردها و استراتژی های مواجهه مطلوب با مسئله کم آبی تحقق پیدا کنند، سبب ایجاد فرمی از زایش زیستی (بازسازیِ زیستِ اقتصادی، بازسازی زیستِ اجتماعی، بازسازیِ محیط زیست و بازسازی زیستِ بهداشتی) در شهرستان سمیرم می شوند.
مطالعه جامعه شناختی ویژگی های شهر ترومازده از منظر شهروندان (مورد مطالعه: شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با شروع روند شهرنشینی در جهان، کشورهای توسعه یافته شهر و شهرگرایی را با توجه به سطح کیفی زندگی مردم، به پدیده ای پویا و متعادل تبدیل کردند، ولی در کشورهای درحال توسعه، به دلیل ساختارهای غلط و معیوب و ناکارآمدی نهادی و ساختاری، شهرنشینی و شهرگرایی به پدیده ای ناهنجار تبدیل شده و مسائل و آسیب های شهری متعددی به بار آورده است. این ناهنجاری و رشد تصاعدی مسائل، وضعیت شهرهای چنین جوامعی را به وضعیت ترومایی تبدیل کرده است. در پژوهش حاضر، با هدف فهم نحوه درک و تصور شهروندان از شهر ترومازده از روش کیفی و شیوه گراندد تئوری استفاده شد. داده ها به روش نمونه گیری هدفمند و با تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته از 30 نفر از شهروندان شهر تبریز در سال 1402 جمع آوری شد و به روش کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و گزینشی، مقوله ها شناسایی و تحلیل شدند. مقوله های اصلی به دست آمده حول مقوله مرکزی (شهر ترومازده) عبارت اند از: شهر بدمنظر با غده های بدخیم، میدان های ترومایی و ناامن، رشد و تکثیر انواع آسیب ها، مدیریت بی توجه به پروژه های انسان محور و بحران آلودگی های صوتی، بصری و زیست محیطی. ناسازی های موجود در شهر، زندگی در شهر را مملو از اضطراب و آشفتگی های روحی و روانی می کند. ثمره زندگی در این شهر ترومازده، هراس و ترس، احساس ناامیدی و پریشانی و سرگردانی است. این وضعیت، لزوم توجه برنامه ریزان و مسئولان شهری به این امر مهم و انجام اقدامات اساسی در جهت برون رفت از این وضعیت و تلاش در جهت سوق دادن شرایط زیست شهری به شهر مطلوب برای زیست آحاد شهروندان را دوچندان می سازد.
پیش بینی صمیمیت زناشویی بر اساس روابط موضوعی و شناخت اجتماعی در زوجین دارای نشانگان وسواس فکری-عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۷
40 - 62
حوزههای تخصصی:
اختلال وسواس فکری _عملی می تواند منجر به فاصله عاطفی و فیزیکی در بین زوجین شود. کنترل بیش از حد بر احساسات، مانع خود انگیختگی در رابطه و مختل شدن صمیمیت می شود که این مسئله یک مشکل اساسی برای بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری _ عملی است. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی صمیمیت زناشویی بر اساس روابط موضوعی و شناخت اجتماعی در زوجین دارای نشانگان وسواس فکری_ عملی انجام گردید.پژوهش حاضر از لحاظ هدف بنیادی و از لحاظ جمع آوری اطلاعات همبستگی از نوع رگرسیون بود. غربالگری در بین 500 زوج با توجه به معیارهای ورود انجام شد و 136 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شد. نتایج آزمون پیرسون نشان می دهد که روابط موضوعی و خرده مقیاس های آن با صمیمیت زناشویی رابطه مثبت و معناداری در سطح 01/0 دارد و شناخت اجتماعی با صمیمیت زناشویی، روابط موضوعی و خرده مقیاس های آن رابطه معناداری ندارد. شناخت اجتماعی در زوجین دارای نشانگان وسواس باید مورد بررسی بیشتری قرار گیرد. از سوی دیگر با ارتقای کیفیت روابط موضوعی و خرده مقیاس های آن می توان گامی موثر در جهت افزایش صمیمیت زناشویی زوجین دارای نشانگان وسواس برداشت
نقش تعدیل کنندگی ذهنی سازی در رابطه پذیرش - طرد والدین با گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۷
106 - 124
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی نقش پذیرش یا طرد والدین(به عنوان متغیر میان فردی) در کنار ذهنی سازی (به عنوان متغیر درون فردی) در بروز رفتار های پرخطر پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش، تمامی دانش آموزان 15 تا 18 سال ساکن شهر تهران بودند که با والدین خود زندگی می کردند. حجم نمونه طبق فرمول کوکران 310 نفر تعیین و به روش در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات فرم کوتاه پرسش نامه طرد و پذیرش والدین PARQ)) مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی (IARS) و پرسش نامه کنش تأملی نوجوانان (RFQ) بوده است.داده ها پس از گرد آوری با استفاده از رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شدند. یافته های این پژوهش از نقش تعدیل گر قطعیت ذهنی سازی با طرد پدر و مادر در بروز رفتار های پرخطر حمایت کرد و نشان داد که در سطوح بالای طرد والدینی (پدر یا مادر) افزایش قطعیت ذهنی سازی با بروز بیشتر رفتار های پرخطر همراه است؛ در حالی که در سطح پایین طرد والدینی این رابطه معکوس بوده و سطح پایین قطعیت ذهنی سازی منجر به سطح بالای رفتارپرخطر می شود.
بی قدرتی و تله فقر و محرومیت اجتماع حاشیه نشین به مثابه چالشی برای حکمرانی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با اتخاذ رویکرد مردم نگاری انتقادی در پی فهم وضعیت اجتماع حاشیه نشین شهر خرم آباد است که از این طریق روایت های غالب افراد از تجربه زندگی در اجتماع حاشیه نشین را ارائه نماید و درنهایت با در نظر گرفتن شرایط و اقتضائات بومی منطقه، تحلیلی واقع بینانه متناسب با بافت محلی ارائه دهد. در این راستا از نمونه گیری هدفمند بهره گرفته شده است و داده ها با استفاده از ابزارهای مشاهده مشارکتی و مصاحبه های نیمه ساخت یافته گردآوری و با تکنیک تحلیل مضمون تجزیه وتحلیل شده اند. در این فرآیند تعداد 21 مصاحبه در هفت محله حاشیه نشین شهر خرم آباد انجام شده است. پس از کدگذاری مصاحبه ها، 109 کد اولیه و 11 مضمون سازمان دهی استخراج شده است تا درنهایت مضمون فراگیر تحقیق تحت عنوان «بی قدرتی و تله محرومیت اجتماع حاشیه نشین» شناسایی و انتخاب شود. استدلال مقاله این است که بی قدرتی و تله محرومیت اجتماع حاشیه نشین در شهر خرم آباد ناشی از سلسله مراتب نابرابر در نظام برنامه ریزی و اجرا و سازمان دهی ناصحیح اجتماعات است. ازاین رو برای بهبود وضعیت اجتماع حاشیه نشین، اتخاذ رویکرد حکمرانی شهری عدالت بنیان و اصلاح نحوه سازمان دهی جامعه شهری لازم و ضروری است.
مفهوم «بیگانگی» در سینمای پُل تامِس اَندِرسِن با تأکید بر آرای ژاک لکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیگانگی از مفاهیم کلیدی تاریخ اندیشه است که به انحاء مختلف در آراء برخی فلاسفه از دوران باستان تا کنون تجلی یافته و به جداافتادگی انسان از چیزی متعلق به سرشت او اشاره دارد. در نظریه روان کاویِ لکان نیز یادگیری زبان سبب می شود تا دیگری میل انسان را در محدوده ی دال محصور ساخته و بدین تقدیر او را از خود بیگانه سازد. پژوهش حاضر از طریق مطالعه ا ی میان رشته ای در حوزه های سینما، فلسفه و روان کاوی با اتخاذ روش توصیفی-تحلیلی، تجلی مفهوم بیگانگی را با تأکید بر آراء لکان در فیلم های کارگردان معاصر آمریکایی، پل تامس اندرسن مورد واکاوی قرار داده و این فرضیه را مطرح می کند که در تمام فیلم های اندرسن، قهرمان داستان همچون سوژه ای لکانی ست که برای یافتن معنا مجبور به پذیرش زبان دیگری بزرگ می شود. در سینمای اندرسن نظام سرمایه داری را می توان به مثابه استعاره ای از دیگری بزرگ دانست که منویات اش را از طریق فرهنگ ها و خرده فرهنگ های آمریکایی در فیگور یک «پدر یا خانواده جانشین» عرضه می کند، چنان که هدف نمایشی قهرمان های اندرسن با دال تعیین شده در این روابط جانشینی گره می خورد. در پایان این نتیجه حاصل می شود که اصلی ترین دغدغه ی اندرسن در خلق آثارش هویت انسانی ست که میل ورزی اش در چارچوب قانون دیگری محدود گشته است.
بازنمایی رسانه ای فرزندکشی توسط پدر و مطالبه گری در زمینه ضرورت بازنگری حکم قانونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۲۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
401 - 424
حوزههای تخصصی:
مجازات قتل عمدی فرزند توسط پدر مطابق با قانون مجازات اسلامی ایران، اخذِ دیه و تعزیر است. در فقه اسلامی، حکم ممنوعیت قصاص پدر موافقان و مخالفانی دارد، قانون گذار در این مورد با تمایل به سمت موافقان، حکم عدم قصاص پدر را چهره ای قانونی و رسمی بخشیده و یکی از شرایط قصاص نفس را اِنتفای رابطه ابوت بین قاتل و مقتول عنوان کرده است. حکم قانونی فوق که همواره مورد اعتراض و انتقاد حقوق دانان کیفری قرار گرفته، تاکنون موفق به تغییر اراده و نظر قانون گذار در این مورد نشده است . با توجه به گسترش رسانه های جمعی، افکار عمومی به شدت تحت تأثیر بازنمایی رسانه ای در مورد فرزندکشی به دست پدر قرار دارد و اغلب توسط رسانه ها از وقوع چنین جنایاتی مطلع می شود. بازنمایی رسانه ای از جنایات می تواند باعث تکرار آن در جامعه شود و افکار عمومی را دچار ترس و وحشت کند؛ بنابراین می توان گفت بازنمایی رسانه ای از جنایت این قدرت را دارد که به افکار عمومی در زمینه تغییر حکم قانونی معافیت پدر از مجازات در جنایت فرزندکشی جهت داده و آن را به سمت درخواست تغییر آن از سوی قانون گذار هدایت کند. آگاهی افراد از عدم قصاص پدر توسط رسانه ها پیامدهایی به دنبال دارد که ضرورت بازنگری در این باب را ایجاب می کند. به نظر می رسد می توان از باب بازاندیشی و با کمک گرفتن از متخصصان علوم فقهی نسبت به تعدیل و توجیه حکم قانونی ممنوعیت قصاص پدر در صورت قتل عمدی فرزند تجدیدنظر کرد و قانون گذار را به سمت تغییر آن ترغیب کرد. این پژوهش با استناد به منابع کتابخانه ای و پایگاه های خبری به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است.