مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۴۱ تا ۳٬۱۶۰ مورد از کل ۵۲۴٬۵۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تعیین نقش هیجان های تحصیلی، ادراک از جو دانشگاه و رفتارهای یادگیری در پیش بینی اشتیاق تحصیلی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان آذربایجان شرقی بود. این پژوهش از نوع کاربردی و روش توصیفی- همبستگی بود. جامعه ی آماری آن شامل دانشجومعلمان (دختر و پسر) به تعداد 3103 نفر در سال تحصیلی 1400-1399 بود که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس، 342 نفر به عنوان نمونه ی آماری انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های اشتیاق تحصیلی فردریکز و همکاران (2004)، هیجان های تحصیلی پکران و همکاران (2005)، محیط آموزشی راف و همکاران (1997) و رفتارهای یادگیری مک درموت و همکاران(1999) استفاده شد. برای تحلیل داده های پژوهش از روش تحلیل رگرسیون چندگانه تحت نرم افزار SPSS نسخه 22 استفاده شد. نتایج نشان داد در بین متغیرهای پیش بین رابطه ی هیجان های تحصیلی مثبت، ادراک از جو دانشگاه و رفتارهای یادگیری به صورت مستقیم و مثبت و هیجان های تحصیلی منفی به صورت معکوس با اشتیاق تحصیلی در همه موارد در سطح کوچکتر از 001/0 معنی دار است. قدرت پیش بینی هیجان های تحصیلی مثبت، نسبت به بقیه ی متغیرها در این پژوهش بیشتر بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت هیجان های تحصیلی، ادراک از جو دانشگاه و رفتارهای یادگیری در تبیین اشتیاق تحصیلی نقش دارند و برای ارتقای اشتیاق تحصیلی در دانشجویان ضروری است، مداخلاتی روی هیجانات تحصیلی، ادراک از جو دانشگاه و رفتارهای یادگیری صورت گیرد.
بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس مواجهه ی اجتماعی با خودجرحی بدون قصد خودکشی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس مواجهه ی اجتماعی با خودجرحی بدون قصد خودکشی در دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مطالعات روانسنجی بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را تمامی دانش آموزان دوره ی متوسطه ی دوّم ناحیه ی یک شهر اردبیل در سال تحصیلی 1403-1402 تشکیل دادند که از میان آنها نمونه ای به حجم 200 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و به مقیاس مواجهه ی اجتماعی با خودجرحی بدون قصد خودکشی زلکوویچ و کول (2017)، پرسشنامه ی خودشفقتی نف و همکاران (۲۰۰۳) و پرسشنامه ی انتظارات خودجرحی بدون قصد خودکشی هاسکینگ و بویز (2017) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همسانی درونی، روایی همزمان، تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. داده ها به کمک نرم افزارهای SPSS26 و Amos24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از ضریب همسانی درونی نشان داد که این مقیاس از پایایی مناسبی (83/0=α) برخوردار است. نتایج ضریب همبستگی نشان داد که ارتباط مثبت معنادار بین دو متغیر مواجهه ی اجتماعی با خودجرحی بدون قصد خودکشی با انتظارات خودجرحی بدون قصد خودکشی (001/0>P ،27/0=r) نشان دهنده ی روایی همگرای مناسب و ضریب همبستگی منفی معنادار بین دو متغیر مواجهه ی اجتماعی با خودجرحی بدون قصد خودکشی با شفقت به خود (001/0>P ،25/0-=r) نشان دهنده ی روایی واگرای مناسب می باشد. شاخص های برازش مدل تحلیل عاملی تأییدی نیز مدل نهایی این مقیاس را تأیید کردند. نتایج این پژوهش نشان داد که نسخه ی فارسی مقیاس مواجهه ی اجتماعی با خودجرحی بدون قصد خودکشی روایی و پایایی مطلوبی در دانش آموزان ایرانی دارد و مقیاس مناسبی برای موقعیت های بالینی و پژوهشی می باشد.
نقش تخطی از بعدیت آزمون در خطاهای همترازسازی مدل های نظریه سؤال پاسخ و کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
7 - 41
حوزههای تخصصی:
شناسایی عواقب تخطی از مفروضه های مدل های اندازه گیری از دغدغه های اصلی در حوزه روانسنجی است، هدف پژوهش حاضر، مطالعه نقش نقض مفروضه تک بعدی بودن در خطای همترازسازی در نظریه کلاسیک و نظریه سؤال پاسخ بود. روش پژوهش آزمایشی و طرح آن طرح عاملی 3×3 بود. جامعه آماری شامل کلیه داوطلبان گروه ریاضی و فیزیک کنکور سراسری سال های 1396 و 1397 بود. گروه نمونه عبارت از 5000 نفر از داوطلبان بود که به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. آزمون مورد همترازسازی آزمون ریاضی (55 سؤالی) کنکور سراسری بود که با استفاده از آن سه نوع داده 20 سؤالی با ساختار متفاوت تک بعدی، دو بعدی و سه بعدی تشکیل شد. داده ها با استفاده از سه روش همصدک، نمره واقعی و نمره مشاهده شده همتراز شدند. برای ارزیابی اثرات بعدیت و روش های همترازسازی از آماره های خطای استاندارد همترازسازی، سوگیری و خطای جذر میانگین مربعات استفاده شد و برای تعیین آماره های خطا، نتایج همترازسازی در هر سه مجموعه داده و سه روش همترازسازی در نمونه های مختلف 20 بار تکرار شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که تخطی از بعدیت، خطای استاندارد همترازسازی، سوگیری نتایج همترازسازی و میزان خطای جذر میانگین مربعات را افزایش می دهد. سوگیری نتایج همترازسازی در روش های نظریه کلاسیک بیشتر از روش های نظریه سؤال پاسخ است و تأثیر تخطی از بعدیت در خطاهای همترازسازی در مدل های نظریه کلاسیک و نظریه سؤال پاسخ تفاوتی نداشت.
طراحی الگوی یادگیری مبتنی بر پروژه آنلاین در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف سنتزپژوهی ابعاد و مؤلفه های مؤثر بر یادگیری مبتنی بر پروژه آنلاین در آموزش عالی انجام گرفته است. رویکرد پژوهش کیفی و از نوع سنتزپژوهی است. جامعه آماری پژوهش شامل پژوهش ها و مطالعات انجام شده در حوزه یادگیری مبتنی بر پروژه آنلاین در آموزش عالی در بازه زمانی 2007 تا 2023 در پایگاه های اطلاعاتی داخل و خارج معتبر و نمونه مورد بررسی شامل 39 سند می باشد. با تجزیه و تحلیل داده ها الگوی یادگیری مبتنی بر پروژه آنلاین در آموزش عالی در قالب 163 کد باز و 16 مقوله محوری و ترکیب آنها در 5 بعد مشخص شد. این ابعاد شامل بُعد یادگیرنده (ویژگی ها فردی یادگیرنده، انگیزه یادگیرنده، رابطه یادگیرندگان با هم، رابطه یادگیرنده و استاد)، بُعد آموزش (شایستگی های یاددهنده و سبک های تدریس، محتوای آموزشی، مواد و رسانه های آموزشی، فرایند یادگیرنده محور)، بُعد فناوری(قابلیت اشتراک گذاری اطلاعات، ارتباط همزمان و ناهمزمان، قابلیت پشتیبانی و دسترسی آسان)، بُعد مهارت(مهارت ارتباطی، مهارت مشارکتی، مهارت فراشناختی)، بُعد پیامد(پیامد تحصیلی، پیامد عاطفی) طبقه بندی شدند. نتایج تحلیل داده ها منجر به شناسایی یک الگوی جامع یادگیری مبتنی بر پروژه آنلاین در آموزش عالی گردید. از این رو الگوی استخراج شده، چارچوب مناسبی را برای آموزش عالی جهت استفاده از یادگیری مبتنی بر پروژه آنلاین فراهم می آورد.
در جستجوی تدوین الگوی تضمین کیفیت برای آموزش عالی افغانستان با تمرکز بر نقش فناوری های نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تدوین الگوی تضمین کیفیت برای آموزش عالی افغانستان با تمرکز بر نقش فناوری های نوین بود. در این پژوهش از روش کیفی و رویکرد نظریه داده بنیاد استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته بوده و تا رسیدن به اشباع نظری با 16 تن از اعضای کمیته های تضمین کیفیت دانشگاه های دولتی شهر کابل مصاحبه عمیق انجام شد. روش نمونه گیری هدفمند بود و افراد به روش گلوله برفی انتخاب شد. بر اساس تحلیل یافته ها 487 کد اولیه، 187 مفهوم و 31 مقوله فرعی در مرحله کد گذاری باز شناسایی گردید، سپس در مرحله کد گذاری محوری ، مقوله های فرعی و مفاهیم باهم ارتباط داده شد و درنهایت کد گذاری گزینشی در قالب الگوی پارادایمی اشتراوس و کوربین انجام شد. مؤلفه های مسئولیت پذیری، رقابت پذیری، تحول علوم انسانی، بومی سازی، عوامل اقتصادی و تضمین کیفیت فرایند ارزشیابی به عنوان عوامل علّی ؛ ساختار اهداف و برنامه آموزشی، ظرفیت اعضای هیئت علمی، توانایی دانشجویان، فضای حاکم دانشگاه و تجهیزات ذیل شرایط زمینه ای ؛ کمبود منابع مالی، منابع مطالعاتی، بروکراسی اداری، وضعیت استاد/دانشجو، فناوری اطلاعات و الگوی بومی تضمین کیفیت به حیث عوامل مداخله گر ؛ ارزشیابی مستمر، برنامه ریزی درسی، توانمند سازی اعضای هیئت علمی، ارتباطات مؤثر، تحکیم روابط دانشگاه با جامعه و صنعت به مثابه راهبردها و پیامد های فردی، سازمانی و فراسازمانی به عنوان پیامد ها طبقه بندی شدند. درنهایت نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که موضوع تضمین کیفیت در آموزش عالی افغانستان بستگی به موجودیت افراد متخصص، تخصیص منابع موردنیاز، حمایت هیئت رهبری و میزان استقلال دانشگاه ها دارد.
سازماندهی محتوای برنامه درسی بر اساس واکاوی مفهوم علم در نگاه جان دیویی و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۶
79 - 100
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، تببین و تحلیل سازماندهی محتوای برنامه درسی از منظر جان دیویی و علامه طباطبایی بود. این تحلیل بر اساس نگاه هر یک از دو به معنا و مفهوم علم به دست آمده است. هر دو دیدگاه، فرایندی از شکل گیری علم را بیان کرده که شروع آن با مسئله است. پژوهش حاضر با استفاده از روش استتناجی ضرورت عقلی و با تحلیل منطقی داده های کتابخانه ای مورد مطالعه انجام شد. در این نوشته پس از تحلیل تفصیلی فرایند شکل گیری علم از نگاه هر دو اندیشمند این نتیجه حاصل شد که فرایند مذکور می تواند در سازماندهی محتوای برنامه درسی تأثیر به سزایی داشته باشد. به همین جهت رویکرد حاکم بر سازماندهی محتوای هر دو دیدگاه، مسئله محوری بود؛ لکن در این نوشتار استدلال هایی بیان شده است که نشان می دهد مسئله محوری از نگاه علامه طباطبایی و جان دیویی با یکدیگر تفاوت های بنیادی دارند. علت این امر هم به فهم هر یک از ایشان از معنای علم برمی گردد. از آنجایی که جان دیویی معنای علم را منحصر در علم تجربی کرده است مسائل او هم در همان سطح باقی می مانند؛ لکن علامه طباطبایی علم را در سطحی فراگیرتر معنا می کند و مسئله از نگاه او معنای گسترده تری پیدا می کند. دیویی ناظر به رویکرد خود، به نقد رویکرد موضوع محوری پرداخته و صرفاً سازماندهی تلفیقی را مورد تأکید قرار می دهد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که نظام فکری علامه طباطبایی با تقریری که از معنا و سطوح مسئله ارائه می دهد، می تواند سازماندهی موضوع محور و تلفیقی را جمع کرده و ناظر به مسائل مختلف دانش آموزان، پیشنهادات جامع تری ارائه نماید.
اثربخشی فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تعامل والد- فرزندی و تکانشگری دانش آموزان با مشکلات رفتاری- هیجانی برونی سازی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۵
72 - 86
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تعامل والد-فرزندی و تکانشگری دانش آموزان با مشکلات رفتاری- هیجانی برونی سازی شده انجام شد. پژوهش حاضر کاربردی، از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دارای مشکلات رفتاری- هیجانی برونی سازی شده بود که در دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 1402-1401 در شهرستان اسلام شهر مشغول به تحصیل بودند. در این پژوهش تعداد 35 دانش آموزان دارای مشکلات رفتاری- هیجانی برونی سازی شده با روش نمونه گیری هدفمند (با توجه به ملاک های ورود به پژوهش) انتخاب و با شیوه تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جای دهی شدند (18 دانش آموز در گروه آزمایش و 17 دانش آموز در گروه گواه). والدین دانش آموزان گروه آزمایش مداخله فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد را طی هشت هفته در هشت جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. در این پژوهش از سیاهه رفتاری- هیجانی کودکان و نوجوانان (CABEI)، پرسشنامه تعامل والد- فرزندی (PCIQ) و پرسشنامه تکانشگری (IQ) استفاده شد. داده های با تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تعامل والد-فرزندی (0/0001>P؛ 0/53=Eta؛ 37/42=F) و تکانشگری (0/0001>P؛ 0/66=Eta؛ 64/20=F) دانش آموزان با مشکلات رفتاری- هیجانی برونی سازی شده تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر، فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد با بهره گیری از انعطاف پذیری شناختی و آشنایی والدین با حریم روان شناختی و مرزبندی بین والد و فرزند، شیوه های کنترل نامناسب و باورها و اصول ناکارآمد و غیرمنطقی می تواند به عنوان روشی کارآمد در جهت بهبود تعامل والد-فرزندی و کاهش تکانشگری دانش آموزان با مشکلات رفتاری- هیجانی برونی سازی شده مورد استفاده قرار داد.
پیش را ن ها و پس ران های کنش ورزی قومی (مورد مطالعه: بختیاری های ساکن شهر دزفول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
۲۲۷-۱۹۳
حوزههای تخصصی:
مسئله مندشدن کنش ورزی قومی، ترجیحات طایفه ای و تعصبات قومی، همواره یکی از موضوعات مورد بحث در ایران بوده است. ازاین رو، پژوهش حاضر درصدد شناسایی پیش ران ها و پس ران های کنش ورزی قومی و کشف دلالت های معنایی آن است. مشارکت کنندگان این پژوهش که با استفاده از روش پدیدارشناسی تفسیری انجام شده است، بختیاری های ساکن شهر دزفول در استان خوزستان بودند که ۱۸ نفر از آن ها با روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس معیار اشباع نظری انتخاب شدند. داده های تحقیق با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق گردآوری شد و تحلیل آن از طریق تکنیک تحلیل مضمون انجام گرفت. بر پایه یافته ها، پیش ران های کنش ورزی قومی شامل «قطبی شدگی سیاسی، بسامدگرایی قومی، هم آیندی چالش های فرهنگی، قوم گرایی سازمانی، احساس تبعیض قومی، قوم گرایی فضایی کالبدی، ابزاری شدن قومیت و جامعه پذیری قوم گرایانه» و پس ران های این کنش ورزی شامل «مراودات فرهنگی، دیگرپذیری، ارتباطات اجتماعی درهم تنیده، حکمرانی مطلوب و بهبود کیفیت زندگی» بوده است. به طورکلی، می توان گفت نقش ناسازواره این گونه فرهنگی بر الگوهای کنش ورزی و مشارکت سیاسی شهروندان، به ویژه در انتخابات مجلس شورای اسلامی نمود آشکارتری دارد و پیامد آن در عرصه سیاست، اخلال در روند تصمیم گیری عقلانی-استدلالی انتخاب کنندگان و درنتیجه اخلال یا تضعیف نهاد تصمیم سازی در سطح ملّی است. تقلیل و تضعیف این الگوی کنش ورزی، در گرو ایجاد بسترهایی است که در آن کنش های عقلانی به منصه ظهور برسد.
ثربخشی داستان و خودتوضیحی بازی دیجیتال بر یادگیری، درگیری تحصیلی در درس ریاضی دانش آموزان پایه اول ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز برنامه درسی و آموزش سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
66 - 87
حوزههای تخصصی:
بازی های آموزشی دیجیتال اخیرا تحقیقات زیادی را به خود اختصاص داده اند و پژوهشگران این زمینه از اثربخشی آنها استقبال کرده اند. در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی داستان و خودتوضیحی بازی دیجیتال بر یادگیری، درگیری تحصیلی و انتقال یادگیری در درس ریاضی دانش آموزان پایه اول ابتدایی انجام شد. روش پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان کلاس اول شهر تبریز می باشد که انتخاب مدرسه بصورت مدرسه دردسترس انجام شد و نمونه گیری دانش آموزان بصورت تصادفی بود که در سه گروه آزمایش یک (16 دانش آموز) و آزمایش دو (16 دانش آموز) و گروه کنترل (19 دانش آموز) قرار گرفتند. برای گردآوری داده های مربوط به متغیر های یادگیری و انتقال یادگیری از آزمون محقق ساخته و برای متغیر درگیری تحصیلی از پرسشنامه درگیری تحصیلی ریو و تی سینگ استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. تحلیل یافته های پژوهش نشان داد داستان بازی دیجیتال بر یادگیری، درگیری تحصیلی و انتقال یادگیری تأثیر دارد همچنین خودتوضیحی بازی دیجیتال بر یادگیری و انتقال یادگیری تأثیر دارد اما بین خودتوضیحی بازی دیجیتال با درگیری تحصیلی تأثیری یافت نشد. بنابراین در طراحی بازی های آموزشی برای افزایش اثربخشی آنها می توان قابلیت های آموزشی داستان و خودتوضیحی را مورد استفاده قرار داد.
India-Iran Relations in the Evolving Indo-Pacific: A Contemporary Geopolitical Analysis of Strategic Ambitions and Emerging Alliances(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
303 - 324
حوزههای تخصصی:
The Indo-Pacific region has become increasingly central to global politics, reflecting significant shifts in geopolitical dynamics. This paper investigates the evolving relationship between India and Iran, focusing on their strategic ambitions and the broader geopolitical implications within the Indo-Pacific context. Key attention in the study has been given to the strategic importance of Chabahar Port, which serves as India's crucial gateway to Afghanistan and Central Asia, enhancing its connectivity and influence in the region. Additionally, the paper explores India's participation in emerging alliances, analyzing both the challenges and opportunities these partnerships present. The study has incorporateed SPSS regression analysis, examining the factors influencing India's strategic decisions and the impact of its alliances on regional stability and prosperity. By employing this statistical approach, the paper quantitatively assesses the correlations between various geopolitical and economic variables, offering a nuanced understanding of India's strategic posture with Iran in the Indo-Pacific region.
Non-Revenue Water Implications on Organisation Operation Cost and Customer Satisfaction: A Case of Musoma Urban Water Supply and Sanitation Authority (MUWASA)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
73 - 81
حوزههای تخصصی:
Purpose- This study examined the effects of non-revenue water (NRW) on organisation running costs and customer satisfaction. The intention was to describe the NRW's effects on the MUWASA's performance as a case study. Specifically, it identified factors prompting non-revenue water; described the NRW effects on organisation running costs; and examined the level of customer satisfaction towards service provision.Design/methodology/approach- A purposive sampling technique was used to pick respondents for the household survey and key informant interview. The study included 100 respondents (70 connected customers and 30 employees of the authority). MUWASA serves 5 zones of the municipality; therefore, the study obtained 70 connected customers from the five zones of the authority. The household survey and the key informant interviews (KII) were the main data collection methods, the survey technique was used to collect data from 100 respondents and seven were involved in key informant interviews. Descriptive and inferential statistics and content analysis were used in data analysis.Findings- The findings have indicated that NRW affects the water utility revenue collection, and organisation running costs, which jeopardizes customer satisfaction with the organizational service delivery. Originality/value- Based on the National Water Policy of 2002 which aims at achieving sustainable, effective, and efficient development and management of Water Supply and Sanitation one of its objectives is to create an enabling environment and appropriate incentives for the delivery of reliable, sustainable, and affordable water supply and sanitation services. Therefore, the findings of this study are a catalyst for the improvement of the set policy objectives and enhance interventions where necessary.
برآورد رسوب معلق در حوضه آبریز قره سو استان اردبیل با استفاده از مدل های شبکه عصبی مصنوعی RBF و MLP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسایش به وسیله آب، جدی ترین شکل تخریب زمین در بسیاری از نقاط جهان به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک است که در آن میزان تشکیل خاک معمولاً کمتر از میزان فرسایش آن می باشد. در این تحقیق کارایی مدل های شبکه عصبی مصنوعی به دو روش تابع شعاع محور(RBF) و پرسپترون چند لایه(MLP) در تخمین رسوب معلق در حوضه قره سو استان اردبیل مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه از داده های 3834 رسوب روزانه ثبت شده مربوط به دوره آماری سال 1350 تا 1399 استفاده شد. به منظور بررسی همبستگی بین متغیرها برای ورود به عملیات مدلسازی از روش همبستگی پیرسون استفاده گردید و جهت پیش بینی و مدلسازی رسوب در حوضه موردنظر از مدل شبکه عصبی مصنوعی استفاده شد. نتایج نشان می دهد که انتخاب تعداد 3 نرون در لایه پنهان با داده های ارزیابی، آموزش و جدانگه داشته شده به ترتیب با مقادیر 2618، 701 و 515 برای مدل RBF و تعداد 8 نرون در لایه پنهان با داده های ارزیابی، آموزش و جدانگه داشته شده به ترتیب با مقادیر 2592، 709 و 533 برای مدل MLP، بیشترین دقت پیش بینی را دارا می باشند. بطوریکه دقت پیش بینی در مدل RBF با ضریب همبستگی 941/0R2= و 002/65RMSE= و در مدل MLP با ضریب همبستگی 917/0R2= و 244/88RMSE= می باشد. با توجه به مشکلات اندازه گیری رسوبات بار کف و اریب زیاد ناشی از محاسبه بار بستر به عنوان درصدی از بار معلق، می توان توصیه نمود که از مدل شبکه عصبی مصنوعی RBF به عنوان یک روش قدرتمند، سریع و با دقت بالا برای تخمین رسوب استفاده شود. همچنین نتایج حاضر ضمن معرفی عوامل تاثیرگذار بر میزان تولید رسوب در حوزه مورد مطالعه ، می تواند برای برآورد رسوب به مناطق فاقد آمار تعمیم داده شود.
برآورد و ارزیابی خطر فرونشست زمین در محدوده حریم شهری استان البرز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱
161 - 135
حوزههای تخصصی:
فرونشست زمین به پایین رفتن تدریجی یا ناگهانی سطح زمین در اثر عوامل مختلفی از قبیل فعالیت های تکتونیکی، استخراج معادن، میادین نفت و گاز و برداشت بی رویه آب زیرزمینی اطلاق می شود. در استان البرز نیز روند رو به رشد جمعیت و مهاجرت در سال های اخیر بر افزایش تقاضا و حجم برداشت آب از سفره های آب زیرزمینی افزوده، لذا با افت شدید سطح آب های زیرزمینی در معرض فرونشست می باشد. در این پژوهش ابتدا ارزیابی فرونشست با استفاده از تکنیک تداخل سنجی راداری و در ادامه، نسبت به پهنه بندی مناطق مستعد با الگوریتم چند معیاره در بازه زمانی 2016 و 2023 اقدام گردید. نتایج استخراج اطلاعات با تکنیک تداخل سنجی نشان داد میانگین میزان فرونشست در محدوده حریم شهری شهرستان های ساوجبلاغ و کرج و نظرآباد و چهارباغ و فردیس، مقدار بین 15 الی 320 میلی متر می باشد. که با مشاهدات صورت گرفته بیشترین میزان فرونشست در بخش شرقی و سپس در بخش جنوبی و جنوب غرب است. با توجه به نتایج برآورد شده از پهنه بندی خطر فرونشست؛ معیارهای افت سطح آب، کاربری اراضی، شیب و زمین شناسی، به ترتیب با ضریب وزنی 16127/0، 141875/0، 130145/0 و128474/0 مهم ترین عوامل در ایجاد خطر فرونشست در محدوده مطالعاتی بوده که به ترتیب 31 و 23 درصد از محدوده، دارای احتمال خطر بسیار زیاد و زیاد می باشد.
کاربرد تلفیقی شاخص های MQI و MQIm به منظور ارزیابی و تعیین گرایش وضعیت مورفولوژیکی رودخانه خرمارود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱
178 - 162
حوزههای تخصصی:
برای توصیف و ارزیابی تمام پیچیدگی ها و همچنین تدوین برنامه های مدیریتی اکوسیستم های رودخانه ای بررسی تمام مؤلفه ها در مقیاس های مکانی و زمانی مختلف ضروری است. در این خصوص ارزیابی و توصیف هیدرومورفولوژیکی با هدف تعیین و تشریح فرآیندها و شکل های هیدرومورفولوژیکی به عنوان یک گام کلیدی محسوب می شود. هدف از این تحقیق، طبقه بندی، ارزیابی و تعیین گرایش وضعیت هیدرومورفولوژیکی رودخانه خرمارود در استان گلستان با استفاده از ادغام شاخص های MQI و MQIm است. لذا ابتدا با استفاده از تکنیک های سنجش از راه دور و GIS وعملیات پیمایش میدانی، واحدهای مکانی مختلف تفکیک و سپس ویژگی های مورد بررسی در مقیاس ناحیه جغرافیایی بررسی و اطلاعات فوق برای تعیین وضعیت مورفولوژیکی بازه های مکانی توسط روش های شاخص محور MQI و MQIm به کار گرفته شد. با توجه به نتایج طبقه بندی مورفولوژیکی MQI، 15 بازه مکانی در طبقه خیلی ضعیف و ضعیف، 9 بازه در طبقه متوسط و دو بازه در طبقه خوب قرار دارند. اختلاف مقادیر شاخص MQI در بین بازه های مکانی موردمطالعه، در سطح پنج درصد معنی دار است. همچنین اختلاف مقادیر شاخص MQIm برای دو دوره قبل و بعد از مداخلات انسانی در بازه مکانی مورد بررسی نیز در سطح 5 درصد معنادار است. برای اکثر بازه ها، کمترین امتیازها به ترتیب مربوط به شاخص های پوشش گیاهی، عملکرد، مورفولوژی و تغییرات آبراهه است. همچنین نتایج نشان داد با ادغام این دو شاخص می توان اطلاعاتی را در مورد تغییرات احتمالی از وضعیت کلی بازه های مکانی بخصوص روند یا گرایش آن فراهم نمود.
Thick Recognition Failure and Terrorism Emergence in the Middle East (ISIS in Iraq as Case Study)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
50 - 77
حوزههای تخصصی:
The Middle East has witnessed many identity conflicts and rising violent extremist groups after 2003. The most prominent one has been the Islamic State in Iraq and Syria (ISIS), which has come to the sphere of politics, in the post Arab Spring era. The goal of this paper is to examine the roots of the emergence of violent extremist groups, principally with reference to ISIS rising in Iraq. To do this authors propose “the four-dimensional thick recognition” model that consists of four concepts i.e., 1) historical narratives, 2) self-esteem 3) ontological security, and 4) hubristic identity. This model highlights that historical narratives of conflict, along with lack of self-esteem leads to feeling of ontological insecurity. This, in turn, leads to a kind of hubristic identity crisis, which often paves the way through struggle for regaining it. By content analysis of major texts published by the ISIS through two major magazines, namely Dabiq and Rumiyah, we try to demonstrate how the rise of ISIS was rooted in the issue of thick recognition failure. The paper concludes that thick recognition failure in these four phases, led to the establishment of violent extremist groups particularly in regions with memories of conflict.
شرایط و ویژگیهای دادرسی کیفری اشخاص حقوقی در جرایم علیه محیط زیست در نظام حقوقی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با اصلاح قانون مجازات در سال 1392 ، پیگرد قانونی اشخاص حقوقی در همه جرایم به خصوص جرایم زیست محیطی برای مقامات به طور قابل توجهی آسان تر شده است. قبل از این تغییر، امکان مسئول دانستن یک شخص حقوقی برای یک جرم زیست محیطی به محکومیت قبلی فرد مورد نظر (معمولاً یک کارمند یا عضو هیئت مدیره شرکت) در یک دادگاه کیفری بستگی داشت. چنین دادگاهی اغلب زمان بسیار طولانی می برد و اغلب در اثبات گناه و منجر به محکومیت شکست می خورد، که باعث می شد مسئول دانستن شرکت مورد نظر غیرممکن شود. اکنون، برای مسئول دانستن شخص حقوقی برای یک جرم زیست محیطی، دیگر نیازی به چنین محکومیت قبلی یک فرد نیست. بنابراین قانونگذار در نظر گرفت که جرایم زیست محیطی نیاز به پیگرد سریع تر نهادهای جمعی، صرف نظر از مسئولیت مرتکبین آن ها - مانند اعضای ارکان شرکت یا کارمندان آنها که مرتکب جرم شده اند - دارند.
مطالعه علل و پیامدهای روند مهاجرت منطقه ای به استان اصفهان با استفاده از نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استان اصفهان به عنوان یکی از کانون های مهمی جمعیتی، در طول دوره های مختلف، مقصد انتخابی مناسب برای مهاجرت از استان های همجوار بوده است. امروزه این استان با مسائل بسیار زیادی ناشی از هجوم و ازدیاد جمعیت مواجه است. بنابراین، پژوهش حاضر به دنبال بررسی پیامدهای روند مهاجرت منطقه ای به استان اصفهان است. در این تحقیق، با روش نظریه زمینه ای، فرایند مهاجرت به استان اصفهان و پیامدهای آن ارزیابی شد. این تحقیق با روش نظریه سیستماتیک در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی نظری صورت گرفت. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساخت یافته و مشاهدات میدانی حاصل شد و یافته نشان می دهد که مهاجرت به استان اصفهان در اثر عواملی مانند دافعه های مبدا، جاذبه های مقصد، روایت ها و شبکه های مهاجرتی، تغییر شرایط در مبدا، انتظار زیست و سکونت ارزان در مقصد، رویکردهای کلان تشدید کننده مهاجرت و ... ایجاد و تشدید می شود. این روند مهاجرتی پیامدهای مختلفی به همراه دارد که در مقولات اصلی پیامدهای اقتصادی، پیامدهای اجتماعی-فرهنگی و پیامدهای زیست محیطی استخراج و دسته بندی شد. به نظر می رسد برای مدیریت و کاهش این پیامدها، نیازمند یک بازنگری در بازتوزیع مجدد جمعیت در استان اصفهان و استان های همجوار آن است تا بتوان متناسب با ظرفیت های محیطی کشور، جمعیت را به صورتی پایدار و منطقی توزیع کرد.
بررسی تطبیقی عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی با توجه مقیاس شهرها مطالعه موردی: شهرهای تهران، قزوین و ضیاءآباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی مفهومی چندبعدی است که به زمینه و شرایط زندگی مردم یک کشور یا منطقه تنیده است به همین علت تفاوت در ویژگی های شهرها می تواند موجب تفاوت در ادراک و مفهوم کیفیت زندگی شود. یکی از مهم ترین مفاهیمی که موجب تفاوت در ویژگی ها و خصوصیات شهرها می شود موضوع مقیاس و اندازه شهرها است. در سال های اخیر بسیار مشاهده شده است که سنجش کیفیت زندگی و انتخاب شاخص های کیفیت زندگی در شهرها بدون توجه به مقیاس و اندازه شهرها انجام شده است. با توجه به اهمیت مقیاس و اندازه شهرها در شهرسازی، هدف این پژوهش بررسی ارتباط میان مقیاس شهرها و تبیین و نحوه سنجش مفهوم کیفیت زندگی می باشد. جهت نیل به هدف پژوهش از روش تحلیلی رگرسیون گام به گام استفاده شد. پیرو همین امر شهرهای ضیاءآباد، قزوین و تهران با توجه به مقیاس و اندازه متفاوت آن ها به عنوان نمونه های مطالعاتی پژوهش انتخاب شدند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بسیاری از مظاهر و مناسبات شهری می تواند بر مفهوم کیفیت زندگی تأثیرگذار باشد که یکی از مهم ترین این مفاهیم موضوع مقیاس و اندازه شهرها می باشد. این مفهوم با تأثیرگذاری بر بسیاری از جنبه های شهری می تواند موجب تغییر در ویژگی ها و به طورکلی هویت شهرها شود. تغییر در مقیاس و اندازه شهرها می تواند منجر به تغییر در ادراک افراد از مفهوم کیفیت زندگی و تفاوت در شاخص های مؤثر بر کیفیت زندگی شود. درنهایت می توان بیان نمود که مقیاس و اندازه شهر با موضوع کیفیت زندگی و نحوه سنجش آن دارای رابطه تنگاتنگی می باشد و تغییر در آن می تواند موجب تغییر در شاخص های مؤثر بر کیفیت زندگی و به دنبال آن سنجش کیفیت زندگی در شهرها شود.
تعیین زمان مناسب برای گردشگری در استان آذربایجان غربی با استفاده از شاخص اقلیم تعطیلات (HCI)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
21 - 37
حوزههای تخصصی:
آب و هوا مهمترین عامل در توسعه صنعت گردشگری محسوب می شود و تأثیر قابل توجهی بر فرآیند تصمیم گیری گردشگران دارد. یکی از مهمترین نیازهای گردشگران، آگاهی از وضعیت اقلیمی و زمان های مساعد برای گردشگری است. بنابراین شناسایی و توجه به ویژگی های محیطی ازجمله زمان سفر بر پایه داده های اقلیمی در شهرها، امری لازم و ضروری است. پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت اقلیم گردشگری شهری در استان آذربایجان غربی با استفاده از شاخص اقلیم تعطیلات (HCI) انجام گرفته است. بدین منظور داده های هواشناسی روزانه 8 شهر اصلی استان برای بازه زمانی ده ساله (2017-2008) گردآوری گردید و بعد از پردازش داده ها و تهیه بانک اطلاعاتی، مقادیر شاخص HCI به تفکیک روز و ماه-های سال محاسبه شد. نتایج تحقیق نشان داد که شهر مهاباد با 197 روز بیش ترین تعداد روزهای توأم با آسایش را در بین شهرهای استان دارد. بعد از آن خوی با 192 روز، سلماس با 182 روز، ارومیه و پیرانشهر با 181 روز، سردشت با 171 روز، تکاب با 164 روز و ماکو با 155 روز در رده های بعد قرار می گیرند. در این روزها شرایط ایده آل و عالی برای تفریح و گردشگری در این شهرها وجود دارد. همچنین ماه های می و سپتامبر، بهترین ماه ها برای انجام فعالیت های گردشگری در استان محسوب می شوند.
سنجش و تحلیل شاخص های تاب آوری در رابطه با کاهش بی عدالتی فضایی (مطالعه موردی: محلات شهری بندرامام خمینی(ره))(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۷
23 - 44
حوزههای تخصصی:
طی چند دهه گذشته، رشد شتابان شهری و توسعه مناطق فرودست شهری(به ویژه در کشورهای درحال توسعه) موجب شده که آسیب پذیری آن ها در برابر بحران هایی با منشاء انسانی و طبیعی بیش از پیش گردد. لذا تاب آور نمودن و افزایش سطح مدیریت بحران در جوامع شهری به ویژه محلات فرودست و نابسامان دارای اهمیت خاصی است. نظر به اهمیت موضوع، این پژوهش به واکاوی و سنجش شاخص های تاب آوری درکاهش بی عدالتی فضایی با تأکید بر حوزه محلات بندرامام خمینی(ره) با شناسایی و انتخاب چهار شاخص تاب آوری(زیربنایی-کالبدی، اقتصادی، زیست محیطی و نهادی-اجتماعی) و 56 زیرشاخص پرداخته است. نوع تحقیق کاربردی و روش تحقیق، پیمایشی- ارزیابی با تأکید بر پرسشنامه می باشد. جامعه آماری شامل ساکنان23 محله بندر امام خمینی(ره) بوده که حجم نمونه تعیین شده429 نفر است. به منظور بررسی نرمال بودن توزیع داده ها از آزمون کلموگروف- اسمینروف و برای تأیید حجم نمونه انتخاب شده از شاخص KMO و آزمون بارتلت و برای رتبه بندی متغیرها از تکنیک Marcos استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد از23 محله بندر امام خمینی(ره) ازمنظر رتبه بندی شاخص های تاب آوری با استفاده از تکنیک Marcos، محلات: فازیک مفتح شمالی با امتیاز 979/0، فاز3 (منازل راه آهن) با امتیاز 896/0 و کوی شهید دستغیب با 891/0 در رتبه های اول تا سوم و محله صباغان(کمپB) با امتیاز 591/0 در رتبه بیست و سوم(آخر) قرار گرفته اند.