مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
لندست
حوزه های تخصصی:
آشکارساختن تغییرات یکی از نیازهای اساسی در مدیریت و ارزیابی منابع طبیعی است. بنابراین نقشه تغییرات کاربری را که نتیجه فرایند آشکارسازی تغییرات میباشد، میتوان براساس تصاویر چند زمانه سنجش از دور تهیه کرد. لازم به ذکر است که روشهای متفاوت و گوناگونی برای آشکارسازی تغییرات و تحولات کاربریها ارائه شده است. در این تحقیق تغییرات، تحولات کاربری و پوشش اراضی منطقه اصفهان با استفاده از تصاویر سنجنده TM ماهواره لندست اخذ شد؛ سپس در سالهای 1998و 1990 پردازش رقومی تصاویر ماهوارهای و سیستم اطلاعات جغرافیایی با بهرهگیری از روشهای پیشرفته ارزیابی شد. در مرحله اول تصاویر یاد شده با استفاده از الگوریتمهای مناسب از لحاظ هندسی و رادیومتریک تصحیح شدند؛ آنگاه نمونههای آموزشی بهصورت فازی در ده کلاس کاربری و پوشش بهوسیله نرمافزار Idrisi ایجاد شدند. سپس هر تصویر به طور جداگانه با استفاده از الگوریتم حداکثر مشابهت طبقهبندی شد. در مرحله بعد تصاویر طبقهبندی شده به کمک روش مقایسه پس از طبقهبندی مقایسه شدند. نتایج بهدست آمده نشاندهنده تغییر وسیع کاربری اراضی کشاورزی مجاور شهر اصفهان به منطقه مسکونی در طول هشت سال میباشد. دراین صورت توصیه میشود مدیران و برنامهریزان به نظارت هر چه بیشتر بر روند تخریب اراضی کشاورزی در این منطقه توجه کنند.
مطالعة تغییر پذیری فضایی-زمانی حرارت در ارتباط با کاربری/پوشش زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارایه ی الگوریتمی برای بازسازی تصاویرمعیوب ناشی ازکارنکردن تصحیح کننده ی خط اسکن (SLC) ماهواره لندست 7 سنجنده ETM+ و کاربرد آن در تهیه ی نقشه های کاربری و پوشش اراضی، نمونه موردی: منطقه زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اثراز کارافتادن تصحیح کننده خط اسکن (SLC)ماهواره ی لندست 7 سنجندهETM+ در تاریخ 31/5/2003، تصاویر دریافتی از این تاریخ به بعد دچار اختلالاتی شده است، به طوری که در این تصاویر، تنها 36 کیلومتر (1200 پیکسل) در قسمت مرکزی هر گذر فاقد عیب است و هر قدر به حاشیه های گذر نزدیک می شود فضای خالی یا ناحیه مفقوده بین خطوط اسکن و یا دو نوار برداشت به تدریج افزایش یافته، به 14 پیکسل می رسد که موجب بروز مشکلاتی در امر پردازش و به کارگیری این تصاویر می شود.
با توجه به کاربردهای گسترده و متعدد تصاویر ماهواره ای لندست در رشته های مختلف علوم زمین، تاکنون روش های متعددی برای برطرف نمودن این مشکل ارایه گردیده که از جمله آنها می توان به روش جایگزینی خطوط اسکن مفقوده با استفاده از داده های سایر ماهواره-ها، فیلترهای وفق دهنده و درون یابی اشاره کرد که هر کدام از آنها با توجه به نوع کاربردشان دارای معایب و مزایایی هستند.
در این مقاله با استفاده از روش برداشت متوالی داده های ماهواره لندست و محاسبات آماری مورد نیاز، به بازسازی تصاویر معیوب پرداخته شده است. برای اطمینان از نتایج به کارگیری این الگوریتم، با استفاده از تصاویر بازسازی شده، نقشه های کاربری و پوشش اراضی منطقه زنجان تهیه شده است. نتایج به دست آمده نشان دهنده ی دقت زیاد این روش در مقایسه با روش های قبلی است و می توان با به کارگیری این الگوریتم علاوه بر بازسازی تصاویر معیوب، به پردازش آنها جهت کاربردهای مختلف در علوم زمین پرداخت.
بررسی و امکان سنجی کار آیی شاخص های گیاهی و حرارتی ماهواره لندست در تحلیل خشکسالی کﺸﺎورزی (مطالعه موردی: شهرستان ملایر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صادرات کشمش ایران سهم مهمی از درآمد های ارزی کشور در کشاورزی را در اختیار داشته و باغات ملایر از با ارزش ترین اراضی تولید انگور بیدانه سفید در صنعت کشمش کشور هستند که در سال های اخیر در اثر تغییر اقلیم دچار تنش هایی در مدیریت منابع آب شده اند. شناخت وضعیت هیدرولوژی و پایش خشکسالی ها از ابزارهای مهم این مدیریت در بحران آب خاورمیانه محسوب می شود. امروزه شاخص های ماهواره ای ﺑﺮای ﭘﺎیﺶ ﺧﺸکﺴﺎﻟی های کشاورزی به ویژه بر روی دامنه ها ی فاقد آمار هواشناسی و در محدوده های وﺳیﻊ ﺑﺴیﺎر کﺎرآﻣﺪ هستند. از ﻣی ﺎن شاخص های ماهواره ای، شاخص هایی کﻪ ﺑﻪ اﺳﺘﺨﺮاج اﻃﻼﻋﺎت از وﺿﻌیﺖ ﭘﻮﺷﺶ ﮔیﺎﻫی می پردازند، اﻫﻤی ﺖ ﺑیﺸ ﺘﺮی دارﻧ ﺪ زی ﺮا ﭘﻮﺷﺶ ﮔیﺎﻫی ارﺗﺒﺎط ﻧﺰدیکی ﺑﺎ ﺷﺮایﻂ رﻃﻮﺑﺘی و دمای ﺧﺎک دارد و بررسی وﺿﻌیﺖ آن، روشی سودمند و اکولوژیک در ﭘﺎیﺶ هیدرولوژی ناهنجاری های دما و رطوبت می باشد. در این تحقیق ﺑﺎ استخراج دو ﻋﺎﻣﻞ دﻣﺎ و ﭘﻮﺷﺶ ﮔیﺎﻫی از ﺗﺼﺎویﺮ ﻣﺎﻫﻮاره لندست در ماه اردیبهشتﺳ ﺎل های 2007، 2009 و 2013 (خشکترین سال های کشور)، وضعیت خشکسالی باغات انگور ملایر مورد بررسی قرار گرفت. شاخص های خشکسالی پوشش گیاهی، شاخص شرایط پوشش گیاهی، شاخص تأمین آب پوشش گیاهی و ﺷﺎﺧﺺ ﺗﻔﺎﺿﻞ ﻧﺮﻣﺎل ﺷﺪه ﭘﻮﺷﺶ ﮔیﺎﻫی از ﺗﺼﺎویﺮ ماهواره ای اﺳﺘﺨﺮاج و ﭘﺎیﺶ ﺧﺸکﺴﺎﻟی کﺸﺎورزی اﻧﺠﺎم و مقایسه شد. نتایج نشان داد شد که از بین این چهار شاخص مورد بررسی، شاخص های ﺷﺎﺧﺺ ﺗﻔﺎﺿﻞ ﻧﺮﻣﺎل ﺷﺪه ﭘﻮﺷﺶ ﮔیﺎﻫی و شاخص تأمین آب پوشش گیاهی دارای دقت بیشتری در آشکارسازی شرایط خشکسالی در منطقه هستند.
ارزیابی تغییرات بیابان زایی در اصفهان با استفاده از فناوری سنجش از دور و شبکه عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیابان زایی، کاهش اکولوژیکی و بیولوژیکی زمین است که ممکن است به صورت طبیعی و یا غیر طبیعی اتفاق بیفتد. فرایند بیابان زایی عمدتاً، مناطق خشک و نیمه خشک را تحت تاثیر قرار داده و با شتابی فزاینده، کارایی سرزمینها را کاهش می دهد، بنابراین شناخت این پدیده دارای اهمیت اساسی است. در این پژوهش به منظور بررسی بیابان زایی منطقه از تصاویر ماهواره ای لندست 5 و 8 بعنوان مبنای مطالعات استفاده گردید. علاوه بر این از نقشه های توپوگرافی 1:250000 و 1:50000 و نقشه های زمین شناسی نیز بعنوان مکمل استفاده شد. پس از تکمیل پایگاه داده اطلاعاتی ابتدا به منظور بررسی بیابان زایی منطقه، شاخص های شوری خاک و شاخص پوشش گیاهی NDVI بر روی تصاویر ماهواره ای اعمال گردید. بر اساس روش شبکه عصبی مصنوعی MLP تغییرات کاربریها طی دوره 1986-2015 بررسی گردید 5 کاربری در منطقه مورد مطالعه بر اساس روش طبقه بندی نظارت شدهFuzzy ARTMAP شناسایی شد. بر اساس بررسی های صورت گرفته بر روی تصاویر ماهواره ای شهر اصفهان حدود 260 کیلومتر مربع رشد داشته است. در طی همین دوره 29 ساله بخش های شرقی و جنوب شرقی شهر اصفهان بیشترین میزان کاهش پوشش گیاهی را نشان می دهد که حدود 60 درصد نسبت به سال نخست مطالعه با کاهش مواجه شده است. بخش شمالی شهر اصفهان نیز از بخشهایی است که این میزان کاهش قابل توجه است. با کاهش پوشش گیاهی در این مناطق هجوم اراضی شور و بیابانی در سال 2015 به چشم می خورد که جایگزین مناطق با پوشش گیاهی شده است. این میزان افزایش در مناطق بیابانی و شور حدود 580 کیلومتر مربع است که بیانگر کاهش توان اکولوژیک و بیولوژیک منطقه است.
ارزیابی و پیش بینی تغییرات بیابان زایی در شرق و جنوب اصفهان با مدل CA-Markov(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین بلایایی که مناطق خشک و نیمه خشک را تحت تاثیر قرار می دهد و در زمره عوامل تهدید کننده حیات بشری و تخریب منابع طبیعی محسوب می شود بیابان زایی است، بنابراین شناخت و پیش بینی این پدیده از اهمیت بسزایی برخوردار است. در این راستا به منظور بررسی وضعیت بیابان زایی منطقه شرق و جنوب اصفهان از تصاویر ماهواره لندست 4 و 7 و 8 در 5 دوره 1986، 1994، 2000، 2008 و 2016 استفاده گردید. شاخص NDVI برای شناسایی پوشش گیاهی و شاخص شوری خاک برای شناسایی مناطق بیابانی و شور به کار گرفته شد. به منظور شناسایی و تهیه نقشه کاربری های منطقه مطالعاتی مشتمل بر( اراضی بیابانی و شور، پوشش گیاهی، شهر، زمین های بایر و گاوخونی) از روش طبقه بندی نظارت شدهFuzzy ARTMAP و برای محاسبه تغییرات در کاربری های پهنه مورد بررسی در 5 دوره فوق از مدل LCM بهره گرفته شد. در ادامه، مدل ترکیبی زنجیره مارکوف و سلولهای خودکار (CA-Markov) برای پیش بینی تغییرات کاربری اراضی استفاده گردید. برای تعیین اعتبار پیش بینی نیز از شاخص انطباق کاپا بهره گرفته شد که میزان 78 درصد را نشان می دهد. نتایج این پژوهش نشان داد که بیشترین تغییرات در طی دوره مورد مطالعه را پوشش گیاهی داشته است. این حجم تغییر طی دوره 1986-1994 بوده است که 1062 کیلومتر مربع کاهش را نشان می دهد. از طرفی بیشترین شدت افزایش مناطق شور و بیابانی طی دوره 1994-2000 رخ داده که حدود 495 کیلومتر مربع افزایش را نشان می دهد. در نهایت مشخص گردید که بیشترین تغییرات طی دوره 2016-2024 در پوشش گیاهی رخ خواهد داد که حدود 60 درصد از پوشش گیاهی منطقه از بین خواهد رفت و اراضی بایر جایگزین آن خواهد شد. اراضی شور و بیابانی نیز جایگزین حدود 3/3 درصد از اراضی بایر، حدود 1 درصد از پوشش گیاهی و کمتر از 01/0 درصد از شهر و تالاب گاوخونی می گردد.
ارزیابی دقت تصاویر مودیس در استخراج سطوح برفی با استفاده از تصاویر لندست به روش Subpixel (مطالعه ی موردی ارتفاعات شمال تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در چند سال اخیر علاوه بر تکنیک های پیکسل مبنا از تکنیک های زیرپیکسل نیز جهت تهیه نقشه پوشش برف استفاده شده است زیرا در اکثر مدل های هیدرولوژیکی نیاز به تهیه نقشه پوشش برف به صورت مکرر و با فاصله زمانی کوتاه می باشد که تهیه این نقشه ها تنها با بکارگیری تصاویری با قدرت تفکیک زمانی بالا امکان پذیر است. تصاویری که دارای قدرت تفکیک زمانی بالا هستند، از نظر قدرت تفکیک مکانی پایین و یا متوسط می باشند که در چنین تصاویری امکان وجود پیکسل های مخلوط افزایش می یابد. استخراج اطلاعات از پیکسل های مخلوط، تنها با بکارگیری تکنیک های زیرپیکسل امکان پذیر می باشد. در این مطالعه از تصاویر ماهواره ترا سنجنده مودیس (سایت ناسا) و ماهواره لندست سنجنده OLI (سایت سازمان زمین شناسی ایالات متحده USGS ) استفاده گردید. برای انجام مراحل مختلف این تحقیق از نرم افزارهای Envi 4.8 و ArcGIS 10.3 استفاده گردیده است. در این روش سطوح برفی تصویر مودیس 1850 کیلومتر مربع و سطوح برفی لندست 1926 کیلومتر مربع برآورد گردید و دقت این روش برای دقت کلی برابر با 90 % و برای ضریب کاپا 86/0 محاسبه شد. همچنین مقدار ضریب همبستگی برای این تکنیک 93/0 محاسبه گردید. لذا با توجه به مقادیر ارائه شده میتوان به صحت و دقت برآورد اعتماد نمود.
بررسی ارتباط تغییرات کاربری اراضی با دمای سطح زمین با استفاده از تصاویر ماهواره ای مطالعه موردی: شهرستان مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۴
143 - 162
حوزه های تخصصی:
بررسی وضعیت پراکندگی تابش های حرارتی و ارتباط آن با نوع کاربری های موجود، در شناخت میکروکلیمای نواحی شهری دارای اهمیت زیادی می باشد. هدف از این مطالعه پایش تغییرات کاربری اراضی و ارتباط آن دمای سطح زمین با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست طی یک دوره 33 ساله است. در این مطالعه پس از اعمال پردازش روی تصاویر ماهواره ای لایه های کاربری اراضی با روش حداکتر احتمال همانندی تهیه گردید و سپس با استفاده از معادلات حرارتی و الگوریتم SEBAL دمای سطحی زمین برای دوره های مطالعاتی محاسبه گردید. نتایج روند کاهشی پوشش گیاهی را نشان می دهد. به طوری که روند این تغییرات بین سال های ۱۹۸۴ تا۲۰۰۰ حدود ۷/۲۱۵ کیلومتر مربع و از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۷ حدود ۶۴/۱۵۳ کلیومتر مربع بوده است همچنین زمین های بایر و کشاورزی به ترتیب روند افزایشی و کاهشی را داشته است و با توجه به نقشه های دمایی، دمای شهرستان مریوان روند افزایشی را در دوره های زمانی مورد مطالعه داشته که میزان این تغییرات از سال 1984 تا 2017 به میزان 5 درجه سلسیوس بوده که به دمای شهرستان افزدوه شده است. همچنین در این مطالعه به منظور تعیین رابطه بین دمای سطح و تغییرات کاربری ها، حداکثر دمای هر کاربری محاسبه شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد با افزایش مساحت زمین های مسکونی و بایر و همچنین با کاهش پوشش گیاهی و زمین های کشاورزی در دوره های مورد مطالعه دما روند افزایشی داشته است
ارزیابی تغییرات پوشش اراضی شهرکرد و پیش بینی آینده آن با بهره گیری از داده های دورسنجی و مدل CA-Markov(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۲۸)
71 - 88
حوزه های تخصصی:
تهیه نقشه کاربری اراضی با بهره گیری از داده های دورسنجی، یکی از جدیدترین و پرکاربردترین روش های تهیه نقشه کاربری اراضی و مقایسه کاربری های موجود است. هدف از این پژوهش، ارزیابی روند تغییرات اراضی شهری شهرکرد با بررسی تصاویر ماهواره ای لندست 7 ETM+ و 8 OIL/TIRSS در سال های 1382 و 1395 است. برای این منظور، پس از جداسازی محدوده شهر شهرکرد و تهیه نمونه های تعلیمی، نقشه کاربری اراضی با روش طبقه بندی نظارت شده حداکثر احتمال، ترسیم و با بهره گیری از نمونه های تعلیمی، صحت نقشه استخراجی با ماتریس خطا بررسی شد. درنهایت مساحت اراضی در سال 1382 و 1395 مقایسه شد. در ادامه، نقشه انطباق دو تصویر طبقه بندی شده از تفاضل دو تصویر به دست آمد و با ماتریس انطباق تصاویر، میزان تغییرات سال های ارزیابی شده مشخص شد. ضریب کاپا برای کاربری اراضی در سال 1382 معادل 82/0 و در سال 1395 برابر 93/0 محاسبه شد. تغییرات نشان می دهد میزان اراضی شهری در سال 1382، به 1632 هکتار و در سال 1395 به 2220 هکتار توسعه یافته است. میزان اراضی فضای سبز در سال 1382، به 577 هکتار و در سال 1395 به 664 هکتار افزایش یافته است. نتایج حاکی است میزان اراضی شهری در سال 1395، 13 درصد نسبت به 1382 افزایش یافته است؛ در حالی که فضای سبز شهری 11.6 درصد افزایش یافته است. میزان تغییرات اراضی برای 10 سال آینده (1405) با مدل کا- مارکوف پیش بینی شد که نتایج نشان از رشد اراضی شهری (برابر با 01/6 درصد) دارد؛ بنابراین توسعه فضای سبز براساس توسعه این شهر از الزامات برنامه ریزی شهری است.
بررسی روند تغییرات کاربری شهرستان های شرق دریاچه ارومیه و شناسایی مناطق دارای قابلیت کشت گونه های نمک دوست گلزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشک شدن دریاچه ارومیه اثرات زیست محیطی فراوانی بر شهرستان های اطراف این دریاچه گذاشته است. در این پژوهش تلاش شده است تا پوشش های گیاهی سازگار با محیط محدوده مورد مطالعه شناسایی شود و پس از آن با استفاده از مدل های تصمیم گیری چند معیاره مناطق مستعد کشت این محصولات شناسایی گردد. در پژوهش حاضر پس از مطالعه گونه های موجود در منطقه گونه کلزا به عنوان گیاه مناسب شوری پسند انتخاب شد. در ابتدا با استفاده از تصاویر لندست 5 و 8 تغییرات ایجاد شده در نوع کاربری ها و پوشش گیاهی منطقه از سال 2000 تا 2016 مورد بررسی قرار گرفت و پس از محاسبه میزان تغییرات کاربری ها اقدام به پتانسل یابی گیاه شوری پسند مورد نظر گردید. برای برآورد قابلیت کشت کلزا از روش ANP Fuzzy استفاده شده است. معیارهای اصلی استفاده شده در این تحقیق عبارتند از توپوگرافی، خاک و هواشناسی هستند. و زیر معیارها شامل ارتفاع، شیب و جهت شیب برای معیار توپوگرافی، بافت خاک، شوری خاک، PH خاک و مواد آلی خاک برای معیار خاک و زیر معیارهای مجموع بارش سالانه، رطوبت نسبی، متوسط دمای سالانه، حداکثر دمای سالانه و حداقل دمای سالانه برای معیار هواشناسی می باشند . نتایج نشان دهنده کاهش 25.43 درصدی میزان آب و افزایش 21.03 درصدی شوره زارها طی سال های 2000 تا 2016 می باشد، نتایج شناسایی مناطق مستعد کشت گیاه شوری پسند 28/14 درصد محدوده مورد مطالعه را مناسب برای کشت کلزا مشخص کرده است.
ارزیابی شاخص های استخراج آب با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست (مطالعه موردی: رودخانه گاماسیاب کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آب به عنوان یکی از مهم ترین نیاز های انسانی برای ادامه حیات منابع آبی می باشد. با توجه به اهمیت موضوع، بحث مدیریت و بهره برداری اصولی از منابع آب به یکی از موضوعات مهم جهانی تبدیل شده است. داده های سنجش از دور در اغلب موارد در مطالعات استخراج پهنه های آبی مورد استفاده قرار می گیرند و نوع داده های سنجش از دور مورد استفاده نیز نقش مهمی در استخراج آب دارند. در این مطالعه به بررسی توانایی ماهواره لندست با اعمال شاخص های مربوطه، به میزان استفاده از رودخانه گاماسیاب در استان کرمانشاه و مقایسه این شاخص ها پرداخته می شود. ماهیت خاص رودخانه های کم عرض و کم عمق باعث افزایش پیچیدگی مطالعات چنین رودخانه هایی با استفاده از داده های موجود شده است. استخراج آب از تصاویر سنجش از دوری، طی دو دهه اخیر بوده است . شاخص های آب در ابتدا با استفاده از سنجنده های TM و ETM توسعه یافتند. اما عملکرد بهتر آن ها در لندست 8 به خوبی توسط محققان مستند شده است. در این تحقیق از شاخص های NDWI ، MNDWI ، AWEI _ nsh ، AWEI _ sh و WRI استفاده شد. با استخراج آستانه بهینه از هیستوگرام شاخص ها و اعمال این آستانه، منطقه مورد مطالعه به دو کلاس آب و غیر آب طبقه بندی شد. سپس صحت کلی و ضریب کاپا از هر کدام از شاخص ها گرفته شد. در پایان نشان داده شد که شاخص AWEI با صحت کلی 99.09 درصد و ضریب کاپای 0.98 بهترین جواب را در بین شاخص ها در منطقه مورد مطالعه می دهد. نتایج این تحقیق نشان داد که این رویکرد به راحتی قادر به استخراج آب از تصاویر ماهواره ای بوده است.
تفسیر هندسی گسل ها و شکستگی های سطحی میدان نفتی سیاه مکان (فرو افتادگی دزفول، جنوب غرب ایران) با تکنیک های سنجش از دور حرارتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، علم سنجش از دور به طور گسترده ای در علوم مرتبط با زمین به کار می رود. یکی از این شاخه ها شناسایی، تحقیق و تفسیر ساختارهای سطح زمین است. مطالعه سیستم های شکستگی ، شناخت هندسه و نحوه گسترش مکانی آن ها، می تواند به توسعه میادین نفتی، کمک قابل توجهی کند. در این تحقیق، با استفاده از داده های ماهواره ای Landsat 8، الگوریتم STA و تکنیک های پردازش سنجش از دور، تجزیه و تحلیل هندسی ساختارهای سطحی میدان نفتی سیاه مکان مورد بررسی قرار گرفته است. سپس، دمای سطح زمین(LST)، با روش دفتر علوم لندست برای محدوده میدان نفتی محاسبه شده، در نهایت به بررسی ارتباط توزیع شکستگی های سطحی با الگوی توزیع دمای سطحی محدوده مطالعاتی پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که شکستگی های موازی سطح محوری (SA) و برشی (SO1) که به ترتیب، دارای روند N-S و NW-SE هستند، بیشترین فراوانی را دارند. براساس نقشه چگالی ، تراکم خطواره ها در نواحی میانی، متمایل به جنوب شرقی میدان، دارای بیشترین مقدار است. از آنجایی که منابع زیرزمینی در امتداد خطواره های تکتونیکی نزدیک سطح قرار دارند، این ساختار ها در تصاویر ماهواره ای خنک تر و تاریک تر از مناطق اطراف دیده می شوند. خطواره های ساختاری با نقشه دمای سطحی، انطباق نشان می دهد؛ به طوری که خطواره ها، اغلب در مناطق با دمای سطحی متوسط و متوسط به پایین قرار گرفته اند. از این رو، دماهای کمتر با محدوده های دارای تراکم شکستگی بالا مطابقت نشان می دهند.
بررسی اثرهای تغییرات کاربری/ پوشش اراضی منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس بر ارزش اقتصادی خدمات اکوسیستمی با استفاده از تصاویر سنجش از دوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس بزرگ ترین منطقه ویژه اقتصادی صنایع نفت و گاز و پتروشیمی در جهان است. در این تحقیق با استفاده از تصاویر لندست تغییرات کاربری/ پوشش اراضی این منطقه پیش از تأسیس (1377-۱۳۶۴) و بعد از آن (۱۳۷۷-1397) محاسبه شد. با تلفیق مساحت به دست آمده از هر کلاس با ارزش اقتصادی خدمات اکوسیستمی آن ها، روند تغییرات ارزش خدمات اکوسیستمی منطقه مقایسه شد. نتایج نشان دهنده آن است که پیش از تأسیس این منطقه در بین سال های 1364 تا 1377 اراضی کشاورزی و نخلستان ها به میزان 79/308 و 48/852 هکتار (56/75 و 100درصد) افزایش و جنگل های مانگرو به میزان 68/67 هکتار (45/36درصد) کاهش یافته است. با تأسیس این منطقه در سال 1377 شاهد افزایش اراضی انسان ساخت و جنگل های مانگرو به میزان 61/2756 و 40/113 هکتار (100 و 11/96درصد) و کاهش اراضی کشاورزی و نخلستان ها به میزان 53/397 و 33/579 هکتار (41/55 و 21/34درصد) تا سال 1397 بوده ایم. کاهش تالاب نای بند به میزان 4000 هکتار (79/46درصد) مهم ترین تغییرات انجام گرفته در این منطقه است که ارزش اقتصادی خدمات اکوسیستمی این میزان از تالاب نابودشده برابر با صد میلیون دلار در سال است.
تحلیل و پیش بینی گسترش شهر مشهد با استفاده از تصاویر ماهواره ای چندزمانه و زنجیره مارکوف (طی سال های ۱۴۰۴-۱۳۷۹)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش فیزیکی شهرها یک فرایند پویا و پیوسته است که در آن مرزهای شهر و فضای فیزیکی در جهت های عمودی و افقی از نقاط کمی و کیفی افزایش می یابد. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است تحقیق حاضر در پی ارزیابی و گسترش شهر مشهد در طی سال های ۱۳۷۹-۱۳۹۵ و سپس پیش بینی تغییرات تا سال ۱۴۰۴ است. داده های مورد نیاز پژوهش به روش اسنادی؛ و برای پی بردن به نوع و میزان تغییرات رخ داده در منطقه مورد مطالعه از تصاویر ماهواره لندست، سنجنده ETM سال های، ۱۳۸۸، ۱۳۷۹ و سنجنده OLI استفاده شده است. پس از عملیات طبقه بندی که از روش نظارت شده و الگوریتم حداکثر مشابهت استفاده شده است، در ادامه جهت پی بردن به تغییرات صورت گرفته در کاربری اراضی شهر مشهد که شامل کاربری های باغات و زمین های کشاورزی، محدوده های ساخته شده، اراضی بایر و مراتع مد نظر قرار گرفته از مدل زنجیره مارکوف استفاده شد؛ همچنین برای پیش بینی روند تغییرات تا سال ۱۴۰۴ از مدل CA استفاده شده است. همچنین در این پژوهش جهت اعتماد به طبقه بندی صورت گرفته از شاخص کاپا استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که بیشترین تغییر، در سال های ۷۹ تا ۸۸ مربوط به محدوده باغات و اراضی کشاورزی بوده است، اراضی بایر در سال ۱۳۸۸ به نسبت سال ۱۳۷۹ کاهش یافته است اما در سال ۱۳۹۵ نسبت به سال ۱۳۸۸ افزایش یافته است. مساحت مراتع در سال ۱۳۸۸ به نسبت سال ۱۳۷۹ کاهش یافته است اما در سال ۱۳۹۵ نسبت به سال ۱۳۸۸ و ۱۳۷۹ افزایش چشمگیری داشته است. همچنین در طی ۳ بازه زمانی ۱۳۹۵، ۱۳۸۸، ۱۳۷۹ بیشترین تغییر در کاربری ها مربوط به محدوده های ساخته شده است که بر اساس پیش بینی مارکوف در افق ۱۴۰۴ این کاربری حدود ۱۲۱٫۵۷% دچار تغییر خواهد شد؛ بنابراین نتایج مقاله حاضر می تواند به عنوان هشدار و تلنگری برای برنامه ریزان و مدیران شهری باشد تا با برنامه ریزی مناسب مانند سیاست های عمودی سازی و به عبارت دیگر گسترش در ارتفاع و نه در سطح، از گسترش بی رویه شهر به سمت باغات و اراضی کشاورزی جلوگیری نمایند.
ارزیابی و مقایسه کارایی الگوریتم های بهینه سازی ازدحام ذرات و جستجوی گرانشی برای تفکیک کاربری های اراضی مشابه - مطالعه موردی: اراضی فضای سبز و شالیزار شمال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سپهر دوره ۲۹ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۱۳
113 - 128
حوزه های تخصصی:
بکارگیری ویژگی های بهینه در الگوریتم های مختلف طبقه بندی، بر دقت نتایج حاصل از طبقه بندی تأثیرگذار می باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی قابلیت های تصاویر هایپریون و لندست و مقایسه کارایی الگوریتم های بهینه سازی ازدحام ذرات و جستجوی گرانشی جهت تعیین ویژ گی های بهینه برای تفکیک اراضی فضای سبز و شالیزار می باشد. در این مطالعه از تصاویر ماهواره ای لندست، هایپریون و مجموعه داده های واقعی مربوط به منطقه ای در شمال ایران استفاده شده است. در این مطالعه کارایی الگوریتم های بهینه سازی ازدحام ذرات و جستجوی گرانشی جهت تعیین ویژ گی های بهینه و قابلیت تصاویر لندست و هایپریون برای تفکیک اراضی فضای سبز و شالیزار با استفاده از مجموعه ی داده های واقعی مقایسه گردید. برای ارزیابی نتایج از پارامترهای دقت کاربر، دقت تولید کننده، دقت کلی و ضریب کاپا استفاده شده است. نتایج پژوهش بیانگر این است که دقت کلی تفکیک اراضی فضای سبز و شالیزار با تصویر هایپریون 15 درصد بالاتر از تصویر لندست می باشد. بکارگیری شاخص های طیفی در فرایند طبقه بندی، سبب بهبود دقت تفکیک اراضی فضای سبز و شالیزار در هر دو داده لندست و هایپریون می گردد. همچنین استفاده از الگوریتم بهینه سازی برای تعیین ویژگی های بهینه و استفاده از ویژگی های بهینه در فرایند طبقه بندی سبب افزایش دقت تفکیک اراضی فضای سبز و شالیزار می گردد. با توجه به مقادیر دقت کلی، کارایی الگوریتم بهینه سازی جستجوی گرانشی برای تفکیک اراضی فضای سبز و شالیزار 2 درصد بهتر از الگوریتم ازدحام ذرات می باشد.
پایش تغییرات کاربری اراضی دریاچه ارومیه و محیط پیرامون آن با استفاده از روش های مختلف تئوری آموزش آماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق با استفاده از قابلیت تکنیک های سنجش از دور تغییرات کاربری اراضی دریاچ ه ارومیه و محیط پیرامون آن در بازده زمانی بیست ساله (1989 تا 2019 م ) با استفاده از تصاویر ماهواره ای سنجنده ( MSS ، TM و OLI OLI ) مورد پایش قرار گرفته است . بررسی تغییرات کاربریاراضینشان داد : مساحت کاربری کشاورزیاز سال 1989 م تا سال تا 2019 م افزایش چشمگیری داشته که دلیل آن مساعد بودن منطقه برای زراعت، حفر چاه های متعدد و استفاده از سفره سفر ه آب زیرزمینی بوده است . همچنین نوسان های قابل ملاحظه ای در سطح آب دریاچه رخ داده است . به طوری که تغییرات سطح آب از سال 1989 م تا 2016 م از 5.348 به حدود 2.705 کیلومتر مربع رسیده است . اما از سال 2016 م تا 2019 م به به دلیل بارش ها 1644 کیلومتر مربع افزایش مساحت آبیداشته است . همچنین خطوط ساحلی به به ویژه در شرق و جنوب جنوب شرقی منطقه منطق ه مورد مطالعه ، پسروی بسیار قابل توجهی را نشان میدهد . به طوریکه از سال 1989 م تا 2000 م مساحت این کاربری378 کیلومترمربع افزایش داشته است و طیسال های2000 م تا 2016 م مساحت آن همچنان روند صعودیداشته و به 786 کیلومتر مربع افرایشیافته است .
پایش تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست (مطالعه موردی: دشت خان میرزا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی از این تحقیق پایش تغییرات کاربری اراضی دشت خان میرزا با استفاده از الگوریتم های مختلف است که از تصاویر ماهواره لندست 5، 7، و 8 و سنجنده های TM، ETM، و OLI برای سه دوره 1996، 2006، و 2016 استخراج شد و نقشه کاربری اراضی دشت با استفاده از چهار الگوریتم حداکثر احتمال، شبکه عصبی مصنوعی، حداقل فاصله، و فاصله ماهالانویی با استفاده از ضریب کاپا ارزیابی شد. نتایج حاصل از ارزیابی دقت این دو روش با استفاده از تعیین ضریب کاپا نشان داد الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی نسبت به الگوریتم حداکثر احتمال با ضریب از دقت بیشتری برخوردار است. همچنین، دو الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی و حداکثر احتمال با دقت کلی 29/90 و 79/86 در شش کلاس کاربری (کشاورزی، مرتع، مسکونی، اراضی سنگی و لخت، باغ، و اراضی پست نم دار) طبقه بندی شد. تجزیه وتحلیل حاصل از تغییرات نشان داد کاربری های کشاورزی و مسکونی روند افزایشی داشته اند؛ به طوری که میزان این افزایش به ترتیب برابر با 5/62 و 5/3درصد بوده است و از اراضی پست نم دار، مراتع، و اراضی سنگی و لخت کاسته است. بیشترین تغییر کاربری ها مربوط به تبدیل کاربری اراضی سنگی و لخت به کاربری کشاورزی است که 1673 هکتار از اراضی سنگی و لخت در سال 2006 به اراضی کشاورزی در سال 2016 تبدیل شده است. از دیگر تغییر کاربری های مشهود در منطقه تغییر کاربری اراضی سنگی و لخت و مراتع به اراضی مسکونی است؛ به طوری که 7/65 هکتار از اراضی سنگی و لخت و 8/40 هکتار از اراضی مرتع به کاربری مسکونی تبدیل شده است.
پایش روند تغییرات تپه های ماسه ای با رویکرد سنجش از دور (مطالعه موردی: دشت سیستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دشت سیستان از جمله مناطق خشک ایران می باشد که دارای بارندگی بسیار کم و پوشش گیاهی ضعیفی می باشد. وزش بادهای شدید بر سطح این اراضی لخت باعث تشدید فرسایش خاک شده و خسارت جبران ناپذیری به راه های مواصلاتی، اراضی کشاورزی و روستاهای مجاور وارد کرده است. در این پژوهش با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست با قدرت تفکیک 30 متر از سال 1995 تا 2018 به بررسی روند تغییرات تپه های ماسه ای در منطقه دشت سیستان پرداخته شده است. بر اساس نتایج حاصله از این مطالعه، وسعت تپه های ماسه ای در ماه آگوست از 23/8 درصد در سال 1995 به 11 درصد در سال 2018، و در ماه جولای از 55/7 درصد به 10 درصد از سطح کل حوضه مورد مطالعه افزایش یافته است که تقریباٌ روند افزایشی چشمگیری را نشان می دهد. همچنین تغییرات مساحت دریاچه هامون از سال 1995 تا 2018 نشان می دهد که وسعت آب دریاچه به شدت کاهش یافته است و گویای این موضوع است که گسترش تپه های ماسه ای در سال های مختلف ارتباط مستقیمی با تغییرات سطح دریاچه در زمانهای مختلف دارد. همچنین مطالعات میدانی حاکی از آن است که در طی خشکسالی های مکرر منطقه سیستان، حرکت تپه های ماسه ای به حدی زیاد بوده که باعث مدفون شدن تعداد زیادی از خانه های روستایی و از بین رفتن اراضی کشاورزی شده است که این امر خود مهاجرت ساکنان بومی منطقه در سالهای اخیر را به دنبال داشته است. این مسئله همچنین باعث بیکاری بخش زیادی از کشاورزان منطقه گردیده و خسارات شدیدی به تأسیسات و کانال های آبرسانی رسانده است، به طوری که جبران آن، مستلزم هزینه و زمان زیادی می باشد.
ساماندهی توزیع فضایی (کالبدی) مراکز اسکان موقت در مدیریت بحران (مطالعه موردی: منطقه 7 تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال ششم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۳
7 - 24
حوزه های تخصصی:
در حوزه مسایل برنامه ریزی شهری یکی از موضوعات مهم و راهبردی در شهرهای بزرگ، موضوع مکانیابی، جانمایی و ساماندهی فضایی مراکز اسکان موقت بوده است. بنابراین پژوهش حاضر با قبول واقعیت حادثه خیز بودن شهر تهران و احتمال بی خانمان شدن تعداد بسیاری از شهروندان، به دنبال جستجوهای علمی گزینش مناطقی مستعد جهت استقرار موقت افراد آسیب دیده پیش از وقوع سانحه صورت گرفته است. بنابراین جهت انجام این امر معیارهای تأثیرگذار شناسایی و انتخاب گردیده است. روش انجام این پژوهش به صورت توصیفی و تحلیلی صورت گرفته است. و با استفاده از تکنیک های تلفیقی سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) بررسی و روش ارزیابی چند عامله(MCE) و نیز مدل سلسله مراتبی(AHP) ، تحلیل و آزمون های مکانی عوامل مختلف مؤثر بر استقرار بهینه مراکز اسکان موقت در محدوده مورد مطالعه صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان داده است که: طبقه بندی محدوده های مکانی موجود در سطح شهر جهت ایجاد مراکز اسکان موقت در طیف های گوناگون از رنگ تیره تا رنگ روشن انجام گرفته است.نقشه خروجی تولید شده رستری بوده و طیفی از مکان های بسیار نامناسب تا بسیار مناسب را نشان می دهد. به طوری که نواحی با رنگ تیره تر از قابلیت بیشتری برای پذیرش و استقرار سایت های اسکان موقت محسوب می-گردند. . و نواحی با رنگ های روشن تر به علت دارا نبودن معیارهای مناسب برای استقرار اینگونه مکان ها مناسب برای استقرار اسکان موقت نمی باشند.
پهنه بندی اراضی گندم دیم با استفاده از تصاویر مادیس و لندست (مطالعه موردی: شهرستان اهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه روش های سنجش از دور در پهنه بندی اراضی زیر کشت محصولات کشاورزی در مقیاس گسترده مکانی و زمانی، به صورت جایگزین شیوه های پرهزینه و زمان بر جمع آوری آمار میدانی، در حال گسترش است. تا کنون، روش هایی برای شناسایی اراضی زراعی، با استفاده از تصاویر سنجنده های اپتیک و راداری، مطرح شده است. برخی از این روش ها، با تأکید بر فرایندهای حذف پیکسل های ابری، مناسب اقلیم مرطوب با روزهای متعدد ابرناکی هستند و برخی دیگر، به دلیل روش به کاررفته در آنها به منظور ترکیب تصاویر هر دو سیستم اپتیک و راداری، پیچیده گی های خاص خود را دارند. در این میان، روش های مبتنی بر استفاده از ویژگی های منحصربه فرد سری زمانی شاخص گیاهی هریک از محصولات زراعی فرایند نسبتاً ساده تری در پهنه بندی اراضی زراعی دارد. هدف از این پژوهش بهبود یکی از روش های مطرح شده برای تفکیک اراضی زیر کشت گندم دیم است که در آن از الگوریتم حذف گام به گام پیکسل های غیرگندم و تصاویر سنجنده مادیس استفاده شده بود. برای بهبود الگوریتم مذکور، طی فرایندی، از قدرت تفکیک زمانی تصاویر سنجنده مادیس و قدرت تفکیک مکانی تصاویر ماهواره لندست8 بهره گرفته شد. فرایند جدید، ضمن رفع نقاط ضعف الگوریتم سابق در تشخیص مراتع و اراضی غیرگندم از اراضی گندم دیم، به خصوص در پیکسل های ناهمگن، موجب افزایش دقت این الگوریتم در پهنه بندی اراضی گندم دیم شد؛ به طوری که روش مطرح شده توانست با مقادیر صحت کلی، شاخص کاپا و F1 به ترتیب برابر با 92.5%، 0.67 و 0.71، با دقت قابل قبولی، سطوح زیر کشت گندم دیم را تفکیک کند.