فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۲٬۱۹۹ مورد.
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۴, Issue ۷, July ۲۰۲۴
37 - 45
حوزههای تخصصی:
In archaeological finds, seals are generally considered as one of the most important data bearing important economic, political and even artistic information of relevant time periods. Moreover, the iconography of seals plays an informative role to explore the main characteristics of seals or sealing in order to better understand the social, economic or even the administrative contexts of the societies to which they belonged to. Different styles in the different space and times are known in terms of pictography that can help researchers understand the characteristics of a time period better in the absence of sufficient information. The ancient city of Susa with a rich collection of seals related to different historical-cultural periods is one of the most important ancient sites in Iran which have been used as clues to decipher or interpret that can guide researchers in the stylistics and iconology of seals from its neighboring areas. The cylindrical seal No. 1841 has been registered in the catalogue of the National Museum of Iran with an “unknown” location. The similarity of the image engraved on this seal to those found on seals obtained from Susa was the reason the author came up with this article in order to introducethe seal and specify iconography and stylistics and finally its date and origin with a comparative study. The present study tries to answer the research questions: “What style and time period can be considered for the iconography of the cylindrical seal in the National Museum?” and “Is it possible to prove that it belongs to the city of Susa according to the iconography of the image of the relevant seal?” Studies that have been conducted with the comparative method and with the approach of the image analysis, the IVA style of Susa is considered for it leading to the conclusion that this seal probably belonged to Susa itself.
Review and Analysis of Iran's scent-bottles in Different Historical Periods(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۲, Issue ۴ - Serial Number ۸, March۲۰۲۴
67 - 76
حوزههای تخصصی:
The art of glassmaking in Iran, with a glorious historical background, visual richness and unparalleled beauty reached its peak of prosperity in different historical periods. Safavid and the Qajar era are among the brilliant periods of Iranian art, which in many fields, was the continuation of the Timurid golden age. These works include the most outstanding examples of court objects, they include the most mundane objects and household utensils produced in workshops, which in each of these two groups, depending on the social class of their patrons and creators, have unique features. One of the unique glassmaking in that era was the production of scent-bottle. The root of the word "perfume" is derived from the Latin word "perfume" and means "passing smell". Scent-Bottles were containers that kept all kinds of perfumes (oily liquid, perfumes, and even pharmaceuticals) in it. Iran is one of the most important centers for the production of glass perfume bottles; however, no research has been done in this field. In this research, while taking a brief look at the historical background of glass production and its manufacturing technique, the form and motifs of Iran's glass perfume bottles have been examined and their manufacturing technique, shape, size and decorative motifs have been studied. The research method is historical-analytical and the purpose is to examine the differences and similarities of perfume bottles in different historical periods, and finally the results proved that there are fundamental differences between perfume bottles through different historical periods in Iran.
تحلیل نقادانه مرمت کتیبه معرق سنگ و کاشی خدایخانه مسجد عتیق شیراز با تأکید بر اصالت فرم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
۲۸۷-۲۵۷
حوزههای تخصصی:
مسجد عتیق شیراز از مساجد تاریخی ایران است و دارای تزئینات منحصربه فردی ازجمله کتیبه معرق سنگ و کاشی خدایخانه است که توسط «پیر یحیی صوفی» از خوشنویسان به نام قرن هشتم هجری قمری نوشته شده است. این کتیبه با توجه به منابع تاریخی، بارها بازسازی شده، اما در این کتیبه برخی از موارد با مرمت هایی مواجه هستند که بدون رعایت اسلوب نگارش کتیبه اصلی، کتیبه موردنظر بازسازی شده است که باعث خدشه وارد کردن به اصالت اثر تاریخی و منجر به بروز اشتباه شده است؛ برای این اساس، پرسش های پژوهش عبارتنداز: در بازسازی های انجام شده برروی کتیبه معرق سنگ و کاشی خدایخانه مسجد عتیق شیراز تا چه میزان به موضوع اصالت و ممانعت از جعل کتیبه توجه شده است؟ در بازسازی کتیبه معرق سنگ و کاشی خدایخانه مسجد عتیق شیراز مرمتگر تا چه میزان اصول کتیبه نویسی پیر یحیی صوفی را رعایت کرده است؟ در راستای پاسخ به پرسش های مطرح شده در این پژوهش، به بررسی بخش های بازسازی شده کتیبه معرق خدایخانه پرداخته شده است. بخش های مرمتی بازبینی شدند و با دیگر آثار پیریحیی صوفی مقایسه گردید. روش پژوهش، از نوع پژوهش های کیفی، گردآوری مبتنی بر مطالعات کتابخانه ایی و میدانی و روش مطالعه داده ها تطبیقی و تحلیلی است. نتایج یافته ها، نشان دهنده این موضوع است که در بازسازی کتیبه معرق برخی بخش ها ، تفاوت هایی با خط پیر یحیی صوفی وجود دارد؛ این مسئله نشان دهنده عدم شناخت کتیبه از نظر ساختاری و یا رویکرد سلیقه ای در مرمت کتیبه و مداخله افراطی در مرمت کتیبه ها که باعث خدشه وارد نمودن به اصالت اثر موردنظر است.
انسان نالِدی: بینش های جدید درباره شجره نامه پیچیده انسان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
1 - 17
حوزههای تخصصی:
قطعات اسکلتی سنگواره شده نشان می دهد خانواده انسان نماها در حدود هفت میلیون سال پیش وجود داشته اند. در طی سال های گذشته سابقه سنگواره ای انسان های اولیه و استرالوپیته کوس ها به سرعت افزایش یافته است و این شواهد انباشته دیدگاه ما را درباره پیدایش جنسمان تغییر داده است. ساختار غار رایزینگ استار، بخشی از محوطه میراث جهانی گهواره بشریت در آفریقای جنوبی، برای سال ها توسط غارنوردان مورد کاوش قرار گرفته بود، ولی به هیچ سنگواره ای از آنجا اشاره نشده بود. این موضوع در سپتامبر 2013 (اوایل پاییز ۱۳۹۲) تغییر کرد، زمانی که دو غارنورد آفریقای جنوبی، نخستین استخوان های سنگواره ای شناخته شده از چیزی را که اکنون انسان نالدی نامیده می شود، در آن یافتند. مجموعه نالدی غنی ترین مجموعه از انسان نماهایی است که تا به حال در آفریقا کشف شده است. انسان نالدی به همان اندازه که دانش ما را ارتقاء می دهد، پیچیدگی شجره نامه انسان و ناآگاهی ما درباره انسان باستانی را نیز برجسته می کند. در این پژوهش تلاش بر آن شده تا با کمک تازه ترین یافته ها و داده ها، پژوهشگران پارسی زبان را با این گونه انسانی آشنا کنیم. عرصه ورودمان کتابخانه ای و روش پژوهش اسنادی است. نخست درباره کشف و شناسایی این گونه انسانی سخن خواهیم گفت و در ادامه به بررسی ریخت شناسی او در مقایسه با دیگر گونه های انسانی می پردازیم. انجام تدفین توسط انسان نالدی را از نظر می گذرانیم و سرانجام حکاکی های منتسب به او را بحث و بررسی خواهیم کرد. بی شک آگاهی از این اکتشافات تازه که نور بیشتری بر خاستگاه انسان ها می تاباند، ما را در فهم درست درخت تبارزایی انسان و پیچیدگی آن یاری رسان خواهد بود.
Typology of Chahartaqi Buildings in Ilam Province(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۲ - Serial Number ۱۰, August ۲۰۲۴
57 - 75
حوزههای تخصصی:
One of the most important archaeological remains from the Sassanid period is the famous structures called Chahartaqi, which are related to religious beliefs and are considered part of religious architecture. The recognition of these buildings regarding the sacred fires erected in them is faced with ambiguities. Ilam Province is located in the western part of central Zagros, which has attracted the attention of archaeologists due to its proximity to Mesopotamia during the Sassanid period. Investigations carried out in various sites in this province indicate the existence of many fire temples and Chahartaqi structures, some of which have been introduced and some remain unknown. This research aims to introduce typologies of the fire temples and Chahartaqi buildings in Ilam Province to recognize the architectural style and pattern and their relationship with the sacred fires based on Zoroastrian religious texts. This research has used the documentary method with a descriptive-analytical approach. The results show that the Chahartaqi buildings in Ilam Province are divided into simple and compound Chahartaqi in terms of architectural pattern. Simple Chahartaqi consists of a square plan, four thick piers, four wide openings, and a domed roof, which, according to Zoroastrian religious books, belong to the Atesh Dadgah. Compound Chahartaqi consists of a square plan, a protected corridor for the fire, and corridors around the building that lead to the surrounding spaces, which were used for the residence of Mobeds and the maintenance of auxiliary equipment related to the fire temple
تبیین مبانی نظری اهمیت خوانایی در رویکردهای حفاظت و مرمت سنتی در دیوارنگاره های کاخ چهل ستون اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
۳۶۳-۳۳۷
حوزههای تخصصی:
دیوارنگاره های خلق شده در گذشته جنبه های ارزشمندی از تاریخ و فرهنگ دوره خود را به تصویر می کشند که درواقع نوعی بازنمایی از تفکرات و عقاید موجود در زمانه خود هستند. نقاشی ها در طول زمان و به واسطه عوامل مختلف در معرض آسیب، فرسایش و تخریب قرار می گیرند. در این میان حفاظتگران و مرمتگران به منظور جلوگیری از پیشرفت فرسودگی ها اقداماتی را جهت حفاظت از این گونه آثار انجام می دهند. این پژوهش قصد دارد تا با جست وجو در رویکردهای حفاظت و مرمت سنتی در دیوارنگاره های کاخ چهل ستون اصفهان و به پشتوانه بازشناخت سابقه فرهنگ و هنر ایرانی در این نقاشی ها به تبیین مفهوم و جایگاه خوانایی در این آثار بپردازد. افزون بر این، پژوهش حاضر درپی پاسخ به این پرسش است که، رویکردهای هنرمندان و مرمتگران سنتی تا چه میزان برمبنای توجه به سابقه فرهنگ و هنر ایرانی استوار بوده است؛ و با عنایت به این موضوع، مفهوم خوانایی در نقاشی های دیواری کاخ چهل ستون را چگونه می توان ارزیابی کرد؟ روش پژوهش در این جستار توصیفی-تحلیلی است؛ بنابراین تلاش دارد با بررسی تفکرات و نظریات اندیشمندان حوزه حفاظت و مرمت و نیز اندیشمندان ایرانی-اسلامی از باب تأثیر سابقه فرهنگ ایرانی-اسلامی و بررسی رویکردهای حفاظت و مرمت سنتی در این آثار، به چگونگی ادراک و جایگاه اصل خوانایی در دوره مرمتی ذکرشده بپردازد. تحلیل های صورت گرفته نشان می دهند که رویکردهای هنرمندان-مرمتگران سنتی مبتنی بر توجه به سابقه فرهنگ و هنر ایرانی و سبک های هنری دوره خود بوده و بدین ترتیب با تکیه بر محاکات و بازنگاری نقاشی ها و عنایت به انتقال محتوا و معنای درونی اثر ازطریق حفاظت از قالب روایی نقاشی های دیواری در چهل ستون، خوانایی بیشتری از این آثار را در اختیار مخاطب قرار داده اند.
مطالعه تطبیقی الگوی روایت در نقاشی مکتب اصفهان و دوره پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
۳۸۹-۳۶۵
حوزههای تخصصی:
هنر ایران در دوران پر فراز و نشیب خود، همواره تحت تأثیر دیگر جوامع بوده است؛ اما نکته مهم در جریان این تأثیر و تأثرات، حفظ همیشگی منش و ساختار(الگوی روایت) در هنر ایران است. درواقع، در طول تاریخ هنرمندان ایرانی از تجربیات ساختاری و تکنیکی و در کل، موضوعی و محتوایی دیگر فرهنگ ها متأثر شده اند، ولی شخصیت و منش ایرانی خود را حفظ کرده اند و این تأثیرات را در هنر خود مستحیل نموده و روایتی ایرانی ارائه کرده اند. هدف پژوهش پیشِ رو، مطالعه تطبیقی الگوی روایت که عنصری برگرفته از روایت شناسی ساختارگراست، در دو دوره و مقطع تاریخی مهم در هنر تصویری ایران است؛ دوره حکومت «شاه عباس اول» در اصفهان و دوره دوم حکومت پهلوی در ایران. اهمیت و ضرورت این پژوهش از آن روست، که هنر نقاشی ایران در این دو مقطع تاریخی، تأثیرات فراوانی را از هنر اروپا اخذ کرده و مکاتب هنری بعد از خود را تحت تأثیر قرار داده است؛ از این رو، کوشید می شود به این پرسش بنیادین پاسخ داده شود که، الگوی روایت در مکتب نقاشی اصفهان و دوره پهلوی دوم دارای چه تغییرات و تحولاتی شده است؟ به نظر می رسد، نوگرایی در نقاشی مکتب اصفهان سنخیت بیشتری با سنت های تصویری گذشته ایران داشته و نقاشی در دوره پهلوی دوم با سرگشتگی و پریشانی همراه بوده است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد تطبیقی، و با استفاده از منابع اسنادی و کتابخانه ای، درصدد ترسیم الگوی روایت برای دوره های موردنظر است. یافته های پژوهش نشان می دهد که، الگوی روایت در آثار نقاشان نوگرای مکتب اصفهان در مقایسه با الگوی روایت در آثار نقاشان نوگرای دوره پهلوی دوم، ازلحاظ سبک و ساختار تصویر، در عین نو بودن، در جهت استمرار سنت های تصویری گذشته ایرانی هماهنگی بیشتری را داشته است.
مطالعه آثار شیشه ای زرین فام دوران اسلامی و تطابق آن با دستورالعمل های «الدرة المکنونه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
۲۱۱-۱۸۹
حوزههای تخصصی:
زرین فام، نقاشی مینایی بر روی شیشه و یا لعاب است که پخت آن در کوره با محیط احیاء انجام می گیرد و پس از تکمیل فرآیند پخت، تشکیل لایه درخشان با جلای فلزی را می دهد. این تلألو و جلای فلزگونه می تواند در طیف های رنگی مختلفی هم چون طلایی و یا قرمز مسی باشد که توسط نانو ذرات مس و نقره ایجاد می گردد. اولین آثاری که از اجرای تکنیک زرین فام به دست آمده است بر روی ظروف شیشه ای می باشد؛ اما این تکنیک براساس نظریه اکثر محققین از قرن سوم هجری قمری بر روی سفالینه های لعاب دار به کار گرفته شد و ادامه یافت. از طرفی در منابع تاریخی در نسخه خطی الدرهالمکنونه به دستورالعمل های زرین فام برروی آبگینه پرداخته شده است. در پژوهش حاضر سعی شده است تا به این پرسش پاسخ دهد که چه نقاط اشتراکی بین آثار شیشه ای زرین فام با دستورالعمل های رساله الدره المکنونه وجود دارد؟ پژوهش حاضر از نوع بنیادی است و اطلاعات علمی و اسناد تاریخی مورد پژوهش به صورت اسنادی جمع آوری و سپس از روش تحقیق تاریخی-تحلیلی مورد بررسی و تبین قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که عناصر به کاررفته در زرین فام شیشه های دوره های نخست اسلامی با دستورالعمل های الدرهالمکنونه تطابق دارد؛ هم چنین در شیوه و اجرای رنگ آمیزی و همین طور در تنوع رنگی بین آثار شیشه ای زرین فام و دستورالعمل های الدرهالمکنونه تطابق وجود دارد.
توصیف، طبقه بندی و گونه شناسی سفال دوره های نوسنگی و مس و سنگ انتقالی (چشمه علی) تپه پهلوان در گستره شمال شرق فلات ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
7 - 36
حوزههای تخصصی:
شمال شرق ایران و به خصوص دشت جاجرم در خراسان شمالی ازنظر جغرافیایی به صورت دالان و مسیر های ارتباطی بین حاشیه دشت کویر، بخش شرقی رشته کوه البرز و فلات ایران با مناطق آسیای مرکزی قرار دارند و از این نظر همیشه در مسیر تبادلات تجاری و فرهنگی جوامع انسانی از گذشته تا به امروز بوده اند؛ از این رو نتایج کاوش های تپه پهلوان به لحاظ شناخت تبادلات و سنت های فرهنگی منطقه ای و فرامنطقه ای در طول دوره های نوسنگی جدید و مس وسنگ انتقالی (چشمه علی) می توان حائز اهمیت ویژه ای باشد. در این پژوهش با روشی توصیفی-تحلیلی به توصیف، طبقه بندی و گونه شناسی مجموعه سفال های تپه پهلوان و به طور کل مقایسه آن در بستر محلی و منطقه ای پرداخته می شود تا بخشی از چگونگی سنت سفالگری این محوطه را در بستر دوره های نوسنگی جدید و مس وسنگ انتقالی در شمال شرق ایران مشخص کند و به پرسش هایی هم چون سنت سفالگری تپه پهلوان تحت تأثیر کدام سنت یا سنت های فرهنگی منطقه است؟ و چگونگی رابطه آن با چارچوب گاهنگاری منطقه ای است پاسخ بگوید. مجموعه سفال های این محوطه نشان از هم بستگی آن با سنت سفالگری طبقات 1 و 2 سنگ چخماق شرقی و محوطه های حوزه شاهرود در بازه زمانی 5800-5300پ.م. و دوره نوسنگی جدید دارد. سفال این دوره شامل انواع: کاسه، خمره، سینی و سبو ساده و منقوش است. بعد از ظهور تغییرات گسترده ای در جنبه های مختلف مواد فرهنگی محوطه های نوسنگی جدید چخماق/جیتونی در شمال شرق ایران درنهایت شاهد حضور سنت فرهنگی چشمه علی در توالی استقراری محوطه های این دوره در منطقه، ازجمله در تپه پهلوان هستیم. سفال این دوره در تپه پهلوان توأمان دارای ویژگی های فنی مشترک سفالگری با محوطه های فلات مرکزی ایران و از جنبه فرم و نقش مایه از تنوع کمتری نسبت به آن ها در طی بازه زمانی 4800-5200پ.م. است؛ به طورکلی، براساس سنت سفالگری، محوطه پهلوان نشان از تعاملات فرهنگی منطقه ای در دوره نوسنگی و فرامنطقه ای در مرحله اول دوره مس وسنگ انتقالی شمال شرق ایران با فلات مرکزی و نواحی شمالی کوپه داغ دارد.
بررسی جایگاه مکاتب طب در ایران باستان (مبتنی بر مکتب پزشکی سینایی ایران: مکتب هگمتانه / اکباتان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
147 - 170
حوزههای تخصصی:
طب دانشی است که به وسیله آن می توان بر کیفیات تن آدمی آگاهی یافت. معادل دقیق طب کلمه فیزیک است، ولی برای این که در سطح جهانی قابل درک باشد معادل «پزشکی» برای آن به کار رفته است. پزشکی با حالات مختلف بدن، سروکار دارد و بدین ترتیب شاخه ای از طبیعیات است. در کتاب مقدس زرتشتیان، اوستا از سه گروه درمانگری نام برده شده است؛ «کارد پزشکی(جراح)» (Av:karǝto-Baēšaza-)، «گیاه پزشکی» (Av:urvarō- Baēšaza-) و «مانسر پزشکی» (روان درمانگر، روان درمانی) (Av: maθrō- Baēšaza-). در این کتاب، «ثَریته» از خاندان «سام» (Av: Sāma-) نخستین پزشک است و «اهورامزدا کاردی» مرصع به او عنایت می کند تا با آن کارد عمل جراحی انجام دهد. از وضعیت پزشکی در دوران هخامنشیان و اشکانیان به واسطه نوشته های مورخان یونانی آگاهی هایی در دست است و از پزشکی دوره ساسانیان اطلاعات خوبی باقی مانده است. در این پژوهش به بخش مهمی از سهم ایرانیان باستان در گسترش و ارتقاء دانش بشری، یعنی به پزشکی و روش های بهداشتی و درمانی در ایران باستان پرداخته می شود. پرسش های برخاسته از این جستار چنین است که: سرمنشأ طب در ایران باستان از کجا بوده است؟ آیا طب در ایران باستان متأثر از تعلیمات دینی بوده؟ و رابطه فرهنگ و مداوا در ایران باستان به چه شکل و صورتی بوده است؟ فرضیات این پژوهش چنین خواهد بود که طب در ایران باستان متأثر از تمدن های باستانی نظیر یونان بوده است. طب در این دوران متأثر از دین زرتشتی و در ادوار بعد متأثر از اسلام بوده است و نحوه مداوا در هر جامعه متأثر از فرهنگ آن جامعه است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی انجام گرفته است. تا پیش از کنار رفتن پرده های تاریک تاریخ ایران باستان و اکتشافات جدید باستان شناسان در کهن جلگه بین النهرین و دره های نیل و سند و فلات ایران، اکثراً بر آن بودند که اندیشه های علمی از حکما و فلاسفه یونان سرچشمه گرفته، اما شواهد تاریخی نشان می دهد که با ظهور زرتشت ایرانیان، دور تازه ای از خلاقیت علمی خود را به نمایش گذاشتند و در این رابطه، مشخص ترین نمونه آن تأسیس «مکتب هگمتانه یا اکباتان» است.
زیبایی شناسی شهرهای اسطوره ای شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
35 - 65
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی، گنجینه اندیشه های کهن ایرانی درباره جهان و بنیادهای زندگی است. اندیشه هایی که در ساخت هویت ایرانیان، ایجاد نهادهای اجتماعی و ساختارهای مهم سیاسی، و ساخت شهرها و خانه ها مؤثر بوده اند. در گذشته همیشه جنبه های قدسی در ساختن شهرها و خانه ها اهمیت داشته است. شهر چونان نمونه زمینی بهشت باید زیبا و منظم و استوار ساخته می شد. در این مقاله کوشیدیم نخست معیارهای کلی زیبایی شناسی ایرانیان کهن را بشناسیم سپس معیارهای زیبایی شناسی شهرهای اسطوره ای مانند «کنگ دژ» و «سیاوش گرد» و «ورجمکرد» را بشناسیم و در گام بعدی با ذکر نمونه هایی از ساختار شهرهای کهن، نقش زیبایی و اهمیت تناظر با بهشت آسمانی را در ساخت این شهرها نشان دهیم. خلاصه دست آوردهای پژوهش از این قرار است: دین مزدایی سرچشمه اصول زیبایی شناسی ایرانیان است که بر اساس آن، هرمزد مبدأ زیبایی است و زیبایی به معنی مانند شدن به هرمزد است و اصول زیبایی عبارت اند از: 1. کروی بودن؛ 2. روشن بودن؛ 3. مرکزگرایی؛ 4. و شباهت جزء به کل. ساختمان شهرها و خانه ها، دارای تقارن، تناسب و روشنی بود، و هدف غایی در ساخت شهر و خانه، فراهم کردن پناهگاهی استوار، خوش آب وهوا و بهشت گونه برای مردمان بود تا آفریدگان هرمزد ایمن و شاد زندگی کنند و با آبادانی جهان، اهریمن را شکست دهند.
Analysis of the Kurdish Tale "Shirzad Shirdil" Based on Joseph Campbell's Theory of the Hero's Journey(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۱ - Serial Number ۹, June ۲۰۲۴
91 - 107
حوزههای تخصصی:
The present article, which has been written in a descriptive-analytical manner based on field studies in the field of popular literature, examines the oral and Kurdish tale "Shirzad Shirdil," which has not yet been fully documented, based on Joseph Campbell's (1904-1987) theory of the hero's journey. It aligns the stages of the tale with this theory and also addresses some of its symbols. The importance of the present subject is due to the cultural-literary value of folk tales and the interdisciplinary position of Campbell's theory. The main question is: How and to what extent do the stages of this tale correspond to the hero's journey? The hypothesis is that although this tale does not have all the stages of Campbell's hero's journey, it has most of them. Based on the research findings, since Shirzad is accompanied by the older dimension of his existence – Malek-Ahmad - both dimensions must necessarily attain transcendence. Therefore, to complete the hero's journey, the repetition of a stage such as the meeting with the goddess, the passage through the belly of the whale, the ultimate boon, the apotheosis, and the master of two worlds is sometimes manifested. Additionally, this tale lacks the stages of the hero's refusal of return, the magical flight, and the rescue from without.
بررسی و تحلیل سنگ مزارهای گورستان هفت مرقدان روستای باغچه بهی شهرستان بوکان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
91 - 113
حوزههای تخصصی:
سنگ مزارهای تاریخی، یافته های ارزشمندی در مطالعات باستان شناختی هستند که بر اساس آن ها می توان به جنبه های مختلف جوامع گذشته پی برد. تاکنون هیچ بررسی باستان شناختی هدفمندی که به شناسایی و مطالعه منجسم گورستان هفت مرقدان بپردازد، انجام نشده است. بنابراین، مطالعه این گورستان می تواند نشان دهد که روستای باغچه بهی در شهرستان بوکان از اواسط دوره قاجاریه به بعد اهمیت درخور توجهی یافته است. فرض بر آن است که با اتکاء به سنگ مزارهای گورستان باغچه بهی می توان به اعتقادات و آداب و رسوم مردم منطقه و همچنین علت ایجاد آرایه های مختلف بر روی سنگ مزارها توسط هنرمندان حجار پی برد. این سنگ مزارها به عنوان نمونه ای از یک جامعه آماری، از لحاظ زمانی و ریخت شناسی قابل مقایسه با دیگر سنگ مزارهای کُردستان مُکریان هستند. هدف نوشتار حاضر، مطالعه و ارزیابی موضوع و دستیابی به نتایج مطلوب در راستای پاسخ دهی به این سؤالات است: مطالعه کتیبه های ادبی، نقشمایه های غنی و فرم سنگ مزارهای گورستان هفت مرقدان از لحاظ تنوع و کیفیت آثار، کدام نتایج مهم فرهنگی و اجتماعی عصر خویش را بازگو می کنند؟ افراد شاخص به خاک سپرده شده در این گورستان چه کسانی بوده اند و در تاریخ منطقه بهی و مُکریان چه نقشی داشته اند؟ نتایج مطالعات میدانی و کتابخانه ای نشان می دهد که سنگ مزارهای هفت مرقدان بیانگر علایق، اعتقادات و در واقع نمودی از فرهنگ جامعه مُکریان در دوره قاجار و پهلوی است. همچنین، با تأکید بر سنگ مزارها و شواهد نوشتاری روستای باغچه بهی و مناطق اطراف آن، که بعدها به منطقه فیض الله بیگی شهرت یافت، می توان دریافت که از دوره محمدشاه قاجار از اهمیت سیاسی و مذهبی قابل توجهی در سطح مُکریان برخوردار بوده است.
پژوهشی بر سفالینه های چینی مکشوف از کاوش های باستان شناسی شهر تاریخی بلقیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
۲۳۰-۲۰۵
حوزههای تخصصی:
شهر تاریخی اسفراین، معروف به «شهر بلقیس»، یکی از شهر های مهم و با شکوه دوران اسلامی است که بین راه تاریخی جرجان و نیشابور واقع شده است. اسفراین در دوران سامانیان و غزنویان از ولایات مهم نیشابور بود و مدت زمان اندکی پس از ایلغار مغول و نابودی نیشابور، با روی کار آمدن ایلخانیان احیا و بیش از پیش شکوفا شد. در ابتدای حکومت «تیمور»، این شهر به شدت تخریب و از اواخر دوره تیموری تا اواخر حکومت «شاه عباس صفویه» با فراز نشیب های سیاسی نسبتاً آرام روبه رشد بوده و با حمله «افغان »ها و تغییرات جمعیتی این شهر به صورت کامل متروک می شود. یکی از مهم ترین کالاهای با ارزش که از قرن سوم تا دوازدهم هجری قمری از چین به مناطق دیگر صادر می شده است، ظروف سفالی سلادن و دیگری ظروفی معروف به آبی-سفید است. از دوره صفویه علاوه بر واردات سفالینه های آبی-سفید، گونه های از همین نوع در داخل ایران تولید می شد؛ با توجه به 9 فصل کاوش باستان شناختی در شهر بلقیس، 5 قطعه سلادن و 2 قطعه سفال آبی-سفید به دست آمده است که درمورد آن ها تاکنون مطالعاتی صورت نگرفته و به همین منظور پژوهش ضرورت یافت. هدف این پژوهش علاوه بر معرفی سفالینه های چینی، مشخص نمودن ارتباطات فرهنگی درون منطقه ای و برون منطقه ای، بازخوانی خطوط نوشته شده در دو قطعه سفال آبی-سفید است. پرسش های اصلی این پژوهش این است که، اولاً این سلادن ها و چینی های آبی-سفید مربوط به چه دوره ای است؟ دوماً سفال های موردمطالعه با توجه به ساختار فنی و مقایسه گونه شناختی، تولید محلی یا فرامنطقه ای است و از چه طریقی وارد شهر اسفراین شده است؟ سومین این که، دلیل حضور این گونه از سفالینه ها در شهر تاریخی اسفراین براساس بافت باستان شناسی و اسناد تاریخی بیانگر چیست ؟ روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات برپایه مطالعات میدانی و کتابخانه ای است. نتایج نشان داد که سلادن ها ازلحاظ دوره زمان بین قرن دوم تا هشتم هجری قمری مربوط است و سفالینه های آبی-سفید به اوایل قرن هشتم تا یازدهم هجری قمری تاریخ گذاری می شوند. سلادن ها و آبی-سفید های مورد بررسی تماماً غیربومی و ازطریق راه دریای و خشکی وارد شهر اسفراین شده است. با توجه به کیفیت و نایاب بودن، نوع نقوش و نوع خطوط و مضامین نوشتاری مربوط به طبقات اعیان نشین و ثروتمند شهر مربوط می باشد.
The Study of the Factors Considered in Locating Eastern Guilan Castles (Case Study: Amlash Castles)
منبع:
Caspian, Volume ۱, Issue ۱, January ۲۰۲۴
29 - 47
حوزههای تخصصی:
Amlash is one of the most important parts of Guilan Province in northern Iran. It has endured unending political and military turmoil due to its special geopolitical and geostrategic position, during the early and middle Islamic eras. The establishment of numerous castles in the area is one of the manifestations of this state of affairs during that period. This study, based on library and field study, is aimed at analyzing the factors that might have led to the formation of the castles. The library studies included a review of literature on military castles and fortresses for an analysis of the factors that might have contributed to the castles in the Amlash region. The field studies included direct observation of the locating, photographic imaging, and numerical measurement and topographical features of those castles.
سیر تحول اسطوره فّر، در ادبیات کهن و نوشته های دینی ایران باستان و بازتاب آن در نمادها و نشان های نقش برجسته شاهنشاهان ساسانی تاق بستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس دوره ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
169 - 189
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگی های مهم ایران در آغاز فرمانروایی ساسانیان اتحاد نزدیک میان دین و دولت برای حفظ یگانگی کشور بود تحکیم پایه های قدرت توسط دین و توسعه دین با کمک نیروی سیاسی و نظامی از ارکان تفکر بنیان گذاران ساسانی می باشد. در آن روزگار دین و رهبری مذهبی در بسیاری از جریانهای سیاسی و فرهنگی و حتی هنری دخالت عمده داشتند. هنرمندان ساسانی با الهام از دانش موبدان زرتشتی و کتاب اوستا که همواره دین و اسطوره در آن ترکیب یافته است در طراحی و نقش پردازی کتیبه ها و نقش برجسته های ساسانی سمبل های اسطوره ای را با تصاویر تاریخی درهم آمیختند و نهایت دقت را در نظرداشتند که ترکیب دین و اسطوره در شکل نماد و نشان در نقش برجسته ها تجلی یابد.این رابطه تنگاتنگ چه از لحاظ هنری و ظاهری و چه از دیدگاه فرهنگی و معنوی تعلق بزرگی به اسطوره های کهن ایرانی دارد. سوالی که در این پژوهش مطرح است این است که؛ ایزد مهر، ایزد وای و ایزد بهرام بخشایندگان فّر ایزدی چگونه در نمادها و نشان های تاق بستان در بخشیدن فّر به شاهنشاه ساسانی تجسم یافته اند؟ نمادهایی مانند هلال ماه، دو فرشته در اهتزاز، روبان های مواج در باد،طرح ها و سمبل های نقش بسته بر لباس شاهنشاه و دو گیاه حجاری شده در پای تاق بزرگ تاق بستان چگونه با ایزد مهر و دیانت میترا و بخشش فّر ایزدی در ارتباطند؟
Study and Analysis of the Inscriptions Arrays of Imam Mosque in Tehran(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۳ - Serial Number ۱۱, December ۲۰۲۴
1 - 14
حوزههای تخصصی:
Calligraphy in Islamic art is regarded as sacred due to its connection with the divine word. The Quran itself references the sanctity of the pen, the value of writing, and swears by them. Inscriptions are the only visual elements that directly carry meaning and hold significant importance in the architectural structures of the Islamic period in Iran from both visual and content perspectives. The aim of this paper is to achieve favorable results in response to the following questions: What were the goals and exp Study and Analysis of the Inscriptions Arrays of Imam Mosque in Tehran.ectations of the designers and writers in composing and designing the inscriptions? What elements and components shaped the themes of the mosque's inscriptions? The results of field and library studies indicate that the artists' goal in writing and designing the inscriptions was to create a building worthy of the Muslim community that would attract the attention of every viewer and provide spiritual tranquility. Additionally, the expectation of the designers and writers in composing these inscriptions was to immortalize their memory in the field of art and architecture. Based on the study and analysis of the inscriptions, it appears that most of the inscriptions in Imam (Shah) Mosque are derived from the Quran and contain poems praising FathAliShah, the names of Qajar kings, the names of artists, poets, and verses that indicate the date of the building's construction
Obituary: Philippe Gignoux
منبع:
Caspian, Volume ۱, Issue ۱, January ۲۰۲۴
5 - 5
حوزههای تخصصی:
Philippe Gignoux was born in Solaize (Isère) on 1 March 1931. He completed his secondary education at Dominican College of Oullins (Rhône) near Lyon. He graduated in Persian Language from École nationale des langues orientales vivantes, and studied at Ecole pratique des hautes études (EPHE) (IVth and Vth sections) and at the Catholic Institute of Paris.
Obituary: Guitty Azarpay (1934 - April, 2024)
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۴, Issue ۷, July ۲۰۲۴
3 - 3
حوزههای تخصصی:
Guitty Azarpay was born in Tehran, Iran in 1934. She graduated with a PhD in Art History in 1964 from UC Berkeley.She taught at UC Berkeley until her retirement in the early 2000s. Her research on the ancient Iranian and Transoxiana (Central Asia) art, especially about Urartian Art and Sogdian Painting, is highly commendable, as she wrote two valuable books such as Urartian Art & Artifacts (1968) and Sogdian Painting: The Pictorial Epic in Oriental Art (1981). The publication of the book of Sogdian Painting introduced many art scholars to Sogdian art. Azarpay played a valuable role in introducing Sogdian paintings and Sogdian art. She was the recipient of the Book of the Year Award from the University of California Press for Sogdian Painting, and received the Albert Nelson Marquis Lifetime Achievement award.About 20 years ago, Azarpi donated her personal library to Golestan Palace in Tehran.Guitty Azarpay passed away in early April 2024.
Investigating the History of Making Islamic Glass in the 5th and 6th Centuries of the Islamic Era(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۲ - Serial Number ۱۰, August ۲۰۲۴
41 - 56
حوزههای تخصصی:
In the 5th and 6th centuries A.H., glassmaking in the Islamic era reached its peak of growth and prosperity in Islamic lands and was accompanied by innovations in the field of construction and decoration, which became the inspiration for glassmaking in the world after this period. This article aims to introduce and categorize innovations in the methods of producing and decorating glass products from the fifth and sixth centuries of Hijra. This research is descriptive-analytical with a library method. The results show in the 5th and 6th centuries of Hijri, Islamic glassmaking underwent significant transformation and innovation, evident in four key areas: color and raw materials, form and manufacturing methods, decorations, and applications. Islamic glassmaking in Iran, Iraq, Syria, and Egypt exhibited distinct technical features compared to the preceding era, which in Iran ceased with the Mongol invasion in the 7th century AH, subsequently shifting to the glassmaking centers of Iraq, Syria, and Egypt.