مطالب مرتبط با کلیدواژه

الگوی روایت


۱.

ظرفیت های دستور روایت تزوتان تودوروف در تحلیل پیرنگ سریال های داستانی (با مطالعه موردی سریال «چیزهای عجیب»)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الگوی روایت تحلیل پیرنگ نظریه تزوتان تودوروف سریال چیزهای عجیب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۶ تعداد دانلود : ۲۷۸
رویکرد ساختاری در مطالعات روایت و خصوصاً آثار ادبی و نمایشی، امکان کشف الگوهای پنهان ساختاری و زمینه های شناخت سازوکارهای درونی و نحوه ی ساخت این آثار را فراهم می آورد. این جستار به مطالعه کاربرد ظرفیت های الگوی روایت تودوروف در تحلیل و طراحی پیرنگ سریال های داستانی می پردازد و مسئله اصلی آن کاوش در کاربرد یکی از الگوهای ساختاری روایت، برای طراحی و توسعه پیرنگ سریال های داستانی است. روش این پژوهش، کیفی و مبتنی بر رویکرد تحلیل روایت و نمونه مورد بررسی نیز به صورت هدفمند انتخاب شده است. ابزار گردآوری اطلاعات، فیش برداری و متنی کردن نمونه های مشاهده ای است. این پژوهش نشان می دهد با استفاده از الگوی روایت تودوروف، می توان واحدهای بنیادی ساختار سریال های داستانی و سازوکارهای درونی آنها را شناسایی و آشکار کرد. برای تحلیل و بسط ساختارگرایانه و شناسایی ظرفیت های الگوی روایت تودوروف، سریال چیزهای عجیب به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده است. براساس الگوی روایت تودوروف می توان نشان داد که چگونه پی رفت های روایت، اپیزود گذار و وضعیت در نمونه مورد مطالعه نمود می یابد و خطوط داستانی سریال ، چگونه می توانند درون یکدیگر درونه گیری شوند. این جستار نشان می دهد نظریه روایت تودوروف کاربرد وسیعی در تحلیل ساختار روایت سریال های داستانی دارد و ساختار پی رفت این نظریه، منطبق با ساختار درام های تلویزیونی است.
۲.

مطالعه تطبیقی الگوی روایت در نقاشی مکتب اصفهان و دوره پهلوی دوم

کلیدواژه‌ها: ساختارگرایی الگوی روایت روایت شناسی مکتب اصفهان دوره پهلوی دوم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۱۱
هنر ایران در دوران پر فراز و نشیب خود، همواره تحت تأثیر دیگر جوامع بوده است؛ اما نکته مهم در جریان این تأثیر و تأثرات، حفظ همیشگی منش و ساختار(الگوی روایت) در هنر ایران است. درواقع، در طول تاریخ هنرمندان ایرانی از تجربیات ساختاری و تکنیکی و در کل، موضوعی و محتوایی دیگر فرهنگ ها متأثر شده اند، ولی شخصیت و منش ایرانی خود را حفظ کرده اند و این تأثیرات را در هنر خود مستحیل نموده و روایتی ایرانی ارائه کرده اند. هدف پژوهش پیشِ رو، مطالعه تطبیقی الگوی روایت که عنصری برگرفته از روایت شناسی ساختارگراست، در دو دوره و مقطع تاریخی مهم در هنر تصویری ایران است؛ دوره حکومت «شاه عباس اول» در اصفهان و دوره دوم حکومت پهلوی در ایران. اهمیت و ضرورت این پژوهش از آن روست، که هنر نقاشی ایران در این دو مقطع تاریخی، تأثیرات فراوانی را از هنر اروپا اخذ کرده و مکاتب هنری بعد از خود را تحت تأثیر قرار داده است؛ از این رو، کوشید می شود به این پرسش بنیادین پاسخ داده شود که، الگوی روایت در مکتب نقاشی اصفهان و دوره پهلوی دوم دارای چه تغییرات و تحولاتی شده است؟ به نظر می رسد، نوگرایی در نقاشی مکتب اصفهان سنخیت بیشتری با سنت های تصویری گذشته ایران داشته و نقاشی در دوره پهلوی دوم با سرگشتگی و پریشانی همراه بوده است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد تطبیقی، و با استفاده از منابع اسنادی و کتابخانه ای، درصدد ترسیم الگوی روایت برای دوره های موردنظر است. یافته های پژوهش نشان می دهد که، الگوی روایت در آثار نقاشان نوگرای مکتب اصفهان در مقایسه با الگوی روایت در آثار نقاشان نوگرای دوره پهلوی دوم، ازلحاظ سبک و ساختار تصویر، در عین نو بودن، در جهت استمرار سنت های تصویری گذشته ایرانی هماهنگی بیشتری را داشته است.