فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۲٬۱۹۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
بررسی یادگاری های مسجد جامع اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسجد جامع اصفهان نه تنها از نظر ارزش های معماری و هنری دارای اهمیت است، بلکه به عنوان پایگاه مستحکم اقتصادی و اجتماعی و مذهبی، در دوران حیات خود، نقش مهمی را ایفا کرده است. از دید معماران و مورخان هنر، این بنا به عنوان دایرهالمعارف هنر و معماری بررسی شده است. از دید بعضی از کارشناسان، یادگارنویسی بر دیوار بناهای تاریخی نوعی تخریب به شمار می رود؛ اما پاره ای از این دست نوشته ها حاوی اطلاعات اجتماعی، اقتصادی، مذهبی و ادبی مهمی بوده که انعکاسی از حوادث و وقایع زمان خود هستند و همچون اسنادی ارزشمند ناگفته هایی درباره زمان تاریخی خود دارند. هدف از این پژوهش، شناخت این گروه از ارز ش هاست. در پژوهش حاضر ضمن معرفی دست نوشته ها، تلاش بر آن است تا این اطلاعات از درون آن ها استخراج شود. پرسش مطرح شده آن است که در یادگاری های مسجد جامع چه اطلاعات تاریخی نهفته بوده و میزان ارتباط متن نوشته ها با این مکان مذهبی تا چه حد است. این دست نوشته ها به لحاظ شیوه نگارش و سبک ادبی و تنوع محتوایی درخور بررسی بوده و معرف ادبیات عامیانه و اعتقادات مردمی هستند که یادگاری هایشان همچون اسناد و مدارک تاریخی در مسجد به جای مانده است. بیشتر موضوعاتی که در این دست نوشته ها به آن ها اشاره شده عبارت است از: آیات قرآنی و حدیث، اشعار، نوشته های ترکیبی، اسم نویسنده و تاریخ، درخواست ها، شرحِ حال نویسی، تمرین خط و درخواست حفظ نوشته و تعدادی یادگارنگاره با نقوش مختلف بر روی ازاره های سنگی و دیوارهای گچی و ستون های مسجد. در این مقاله که بیشتر حاصل کارهای میدانی نگارندگان است، تمام قسمت های مسجد بررسی شده و تا حد امکان سعی شده است، یادگاری ها و دست نوشته ها با دقت کافی خوانده شده و نوع خط و سطح خوشنویسی و محتوای آن ها نیز مشخص شود.
بررسی و مطالعه سفال های اشکانی شهرستان هرسین، بخش مرکزی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۵
69 - 87
حوزههای تخصصی:
شهرستان هرسین یکی از مناطق زاگرس مرکزی است که دارای شرایط جغرافیایی و زیست محیطی مناسب مانند کوه ها، دره ها و منابع آبی فراوان برای تشکیل استقرار است. شواهد و یافته های باستان شناسی نشان می دهند که در دوره اشکانی، این منطقه مسکونی بوده است. در پژوهش پیش رو، این منطقه به دقت مورد مطالعه قرار گرفت و تعداد ۳۰ محوطه شاخص اشکانی با سفال ها و داده های شاخص معرفی و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در مجموع، تعداد ۳۵۰ قطعه سفال نمونه برداری شد که ۲۵۰ قطعه مربوط به دوره اشکانی و مابقی مربوط به ادوار پیشین و پسین بودند. در این مقاله، اطلاعات موجود پیرامون سفالینه های اشکانی منطقه ارائه شده و سپس، از طریق مطالعات مقایسه ای و گونه شناسی سفال ها، مشخص شد که داده های فرهنگی منطقه با نمونه سفال های هم زمان کدام مناطق زاگرس مرکزی شباهت دارند. ملاک شناسایی و طبقه بندی سفال ها، طبقه بندی ارائه شده برای سفال اشکانی طبق نظر ارنی هرینک است. بر طبق مطالعات انجام شده، سفال های اشکانی زاگرس مرکزی شامل گونه هایی خاص هستند که در اکثر محوطه های اشکانی منطقه شناسایی شده اند. مطالعه سفال اشکانی منطقه، نشان از همگونی سنت سفال گری منطقه با بسیاری از مناطق زاگرس مرکزی دارد که ارتباط فرهنگی و تجاری را می توان حاصل این همگونی دانست. منطقه هرسین نیز از این رویه جدا نبوده و سفال های آن با اکثر نقاط زاگرس مرکزی مشابه بودند. گونه های سفالی شاخص منطقه در دوره اشکانی را می توان در چهار گروه ساده، جلینگی، منقوش و لعاب دار طبقه بندی نمود.
رمان تاریخی، تاریخ یا رمان؟ (شکل شناسی و بررسی ساختار روایی دررمان تاریخی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان تاریخی شکلی از روایت داستانی ست که ترکیبی از داستان و تاریخ است. به طوری که نمی توان به آسانی گفت که در این قالب آیا تاریخ به عنوان موضوع کار نویسنده، در محور داستان قرار می گیرد و تمامی عناصر داستان در خدمت مورخ در می آید یا تاریخ به عنوان حکم فرعی اثر در پس داستان خود نمایی می کند؟ بهترین نمونه آمیزش داستان وتاریخ را در این رمان ها می توان دید. در این قالب داستانی اشخاص برجسته وتاریخی،سلسه حوادث و عصر گذشته بازسازی می شود و از آنجا که به گذشته می پردازد تاریخ است واز آنجا که برای بیان حوادث از عناصر روایت وداستان پردازی استفاده می کند، داستان است.در واقع رمان تاریخی از آنجا که به شرح حوادث گذشته می پردازد، تابع الگوهای روایت است. اگر به آن دسته از رمان هایی که نوشتار تاریخی خوانده می شود دقت کنیم متوجه می شویم که بیشتر داستان به چیزی نظر دارد که «گذشته» است یا به نوعی معنایی از«گذشتگی» به خود گرفته است.
پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از روش کتابخانه ای به شکل شناسی ساختار رمان تاریخی می پردازد و در حین پژوهش علاوه بر تبیین ساختار رمان تاریخی به چگونگی آمیزش دو عنصر داستان و تاریخ در این قالب می پردازد
سرنوشت فرش بهارستان بعد از نبرد قادسیه (16ق/ 637م)
حوزههای تخصصی:
فرش بافی از مهم ترین صنایع کهن ایرانی است که قدمت آن به دوران اساطیری و عصر هوشنگ، طهمورث و جمشید می رسد. در دوره هخامنشی و اشکانی نیز صنعت فرش بافی مرسوم بوده و فرش های ایرانی به سراسر دنیای آن روز صادر می شده است. با این حال، در دوره ساسانی این صنعت به اوج شهرت خود دست یافت، چنانکه فرش های گران بهایی که در بافت آن حتی از سیم و زر نیز استفاده شد، به حد اعلای تولید گردید. یکی از این نمونه ها، فرش بهارستان است که به نظر می رسد از بزرگترین فرش هایی بود که در زمان ساسانیان بافته شده و دارای رنگ و تاروپودهای مختلف و به انواع گوهرهای ارزشمند تزیین شده بود. بعد از سقوط دولت ساسانی توسط اعراب، سرنوشت این فرش نیز در هاله ای از ابهام قرار گرفت. بر اساس شواهد تاریخی بعد از فتح مداین، فرش بهارستان به دست اعراب مسلمان افتاد. اگرچه درباره فرش بهارستان در منابع اشاراتی پراکنده شده است، اما تاکنون تحقیق مستقلی درباره ویژگی های این فرش و سرنوشت آن پس از فتح تیسفون انجام نشده است. لذا این پژوهش بر آن است تا به روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس منابع و شواهد تاریخی به معرفی ویژگی و سرانجام فرش بهارستان بر اساس منابع این دوران بپردازد.
نوادگان امام ابوحامد الغزالی در آسیای صغیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جریان استیلای مغولان و نیز پیش از آن، کوچ های روشنفکری که از سرزمین های اسلامی تحت اشغال به آناتولی اتفاق افتاده بود در آناتولی به صورت گروه های سازمان یافته پخش شد و موجبات پیشرفت و هر چه ریشه دار شدن فرهنگ و مدنیت اسلامی را فراهم کرد. همچنین مشخص کردن افرادی که در این فرایند نقش داشتند، فهم ما را از ماهیت فرهنگ و اندیشه اسلامی که بعدها در این منطقه جغرافیایی شکل گرفت، آسان خواهد نمود. در این مقاله درباره نوادگان امام غزالی که به آناتولی آمده و در آقسرای اقامت گزیدند، بحث خواهیم نمود. در ابتدا، منبعی با نام الولد الشفیق را که در مورد این موضوع در دوره سلجوقی تنها منبع اطلاعاتی ثبت شده محسوب می شود و همچنین نویسنده آن را معرفی خواهیم کرد. به دنبال آن موضوع مدنظر این منبع که اطلاعاتی دربارة با نوادگان امام غزالی است را بررسی خواهیم کرد. در آخر بر چگونگی فهم و درک اطلاعات موجود در کتب ترجمة الاحوال که حاکی از نداشتن فرزند پسر امام غزالی هستند و نیز اطلاعات موجود در منابع در دسترس، متمرکز خواهیم شد.
نقش ایرانیان در توسعة مکتب کتاب آرایی بغداد عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بغداد در سدة دهم هجری سرزمینی حدفاصل دو قدرت سیاسی مهم در منطقه بود؛ دولت عثمانی و دولت صفوی. به تدریج در نیمة دوم این قرن، پایه های قدرت دولت عثمانی در بغداد استوار شد. بغداد که پیش از این، تحت حمایت ایرانیان، پیشینه ای دیرینه در برپایی کارگاه های هنری و خلق نسخ مصور باشکوه داشت، در این دوره شکوفایی دوباره یافت. گرد آمدن هنرمندان و اصحاب هنر در بغداد، زمینة شکل گیری مکتبی جدید در کتاب آرایی را فراهم آورد که امروزه با نام مکتب کتاب آرایی بغداد عثمانی شناخته می شود. پرسش این است که ایرانیان تا چه اندازه در پیشرفت مکتب کتاب آرایی بغداد عثمانی تأثیرگذار بوده اند؟ پژوهش پیش رو با رویکردی تاریخی و روشی تحلیلی به بررسی موضوع می پردازد. این بررسی نشان داد که حضور و فعالیت استادان ادب و هنر ایرانی در بغداد، تأثیر بسیاری بر شکل گیری و گسترش مکتب کتاب آرایی بغداد و نوع آرایش کتاب ها در عصر حاکمیت عثمانیان داشته است.
عوامل رشد و افول زبان فارسی در امپراتوری عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان یک قوم ممکن است توسط عوامل پشتیبان کننده مختلفی چون قدرت نظامی و سلطه دراز مدت سیاسی و یا نفوذ گسترده فرهنگی در قلمرویی خارج از مرزهای نژادی آن قوم رواج یابد. زبان فارسی نیز از آن رو که دربردارنده ارزش های فاخرِ انسانیِ یک فرهنگ و هویّتی ممتاز است، در گذر تاریخ، زبانِ علوم و فنون و وابستگی و نژادها و اقوام مختلف، در گستره ای منحصر به فرد از چین تا بالکان و نیز در هند و آسیای صغیر، رواج چشمگیری داشته است. اینکه کدام عامل در گسترش نفوذ زبان فارسی و نیز افول آن در حوزه جغرافیایی مورد نظر به عنوان عاملی هویّتی مدخلیّت داشته، پرسشی است که این پژوهش می کوشد تا به روش توصیفی- تحلیلی به تبین آن بپردازد. یافته های پژوهش حاضر ناظر بر این است که عنایتِ سلاطین عثمانی به زبان فارسی و شاعران پارسی گوی، نفوذ فرقه های صوفیه- به ویژه مولویه- مهاجرت صنعتگران و بازرگانان از جمله عوامل نشر ادب فارسی و در نقطه مقابل، عصر تنظیمات، ملی گرایی ترکی یا «پان ترکیسم» و جنبش ترکان جوان به رهبری افرادی همچون شناسی، ضیاء پاشا و نامق کمال، به تقلید از سبک های غربی، از عوامل افولِ زبان فارسی در قلمرو عثمانی بوده اند#,
جایگاه نوروز در تشکیلات حکومتی عثمانی (عصر متقدم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان اقتباس هایی که عثمانیان از تشکیلات حکومتی سلجوقیان روم داشتند، نوروز به عنوان یکی از شاخصه های فرهنگی ایرانی محسوب می شود که به تشکیلات حکومتی عثمانی راه یافت. در تشکیلات درباری عثمانی نوروز با شکوه بسیاری برپا داشته می شد و مراسمی نظیر تهیه و تقدیم معجون نوروزیه توسط حکیم باشی، تقدیم تقویم سال نو به دست منجم باشی، اعطای گل و میوه به برخی از درباریان و رسم پیشکش های نوروزیه به سلطان و برخی از مقامات حکومتی از آن جمله است. علاوه بر تشکیلات درباری، بسیاری از امور اداری- مالی نظیر برخی از عزل و نصب های مقامات اداری، تدوین دفترهای مالی، گردآوری مالیات ها و در مواقعی پرداخت مواجب نقدی و غیرنقدی (تیمار و زعامت) بر حسب نوروز تنظیم می شد. همچنین نوروز نفوذ چشمگیری در تشکیلات نظامی عثمانی داشت؛ آن چنانکه نشانه های آن را در هر دو شاخه برّی و بحری به صورت آمادگی نظامی و تهیه مایحتاج پیش از نوروز و تحرک نیروهای زمینی و ناوگان دریایی در نوروز می توان مشاهده کرد.
شکل گیری نخستین بنیان های جهانی شدن در عصر هخامنشی با رویکردی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش این است که نشان داده شود چگونه ظهور اندیشه های دینی زردشت، معانی جدیدی را در تفکر سیاسی و مناسبات قدرت در ایران ایجاد کرد. گرچه این روند پیش از آن در پرتو منافع مشترک و دشمن مشترک در میان قبایل مختلف آریایی پدیدار شده بود، با این حال این مناسبات با قرار گرفتن در یک چهارچوب دینی، معانی وسیع تری پیدا کرد و این مبانی شکل گرفته، با ظهور هخامنشیان، در حوزه گسترده تری در حد جهان بشری تحقق پیدا کرد. بسیاری از آموزه هایی که در مکاتب مختلف فکری فلسفی غربی وجود دارد، حاصل ظهور این دین جدید در تاریخ بشری است. دینی که با پیوند زدن منافع بنیادین جمعی با عالم الهی، نگرشی متفاوت را به نوع انسان و کل بشریت در جهان پایه گذاری کرد و آغازی برای ایده های مختلف «جهان وطنی» شد. ایده هایی که تحقق عملی اش را در حوزه تاریخ نگاری، مدیون مورخان متأثر از عصر هلنیسم هستیم.
بررسی مکانیسم تخریب ناشی از نمک های محلول در بناهای تاریخی
حوزههای تخصصی:
نمک و رطوبت در دیوارهای بناهای تاریخی می تواند مسبب آسیب های جدی گردند. حضور نمک های محلول، در خلل و فرج مصالح ساختمانی از مشکلات اصلی و عمده ی حفاظت است. حملات نمک و افزایش رطوبت تهدیدی برای مصالح ساختمانی و بناهای تاریخی، به خصوص دیوارهای باربر از جنس سنگ، خشت، آجر و ملات به حساب می آید که در وهله ی اول باعث بدمنظر شدن فضای داخلی و خارجی آنها می گردد و درصورتی که بدون درمان رها شود، ممکن است ساختار آن ها را تخریب نماید. در حقیقت تبلور، یک عارضه ی مخرب است که اغلب بر روی سطوح یا زیر لایه های سطحی ظاهر شده و عدم چسبندگی، ورقه ورقه شدن، پوسته شدن و طبله کردن را به همراه دارد. البته مصالحی که در معرض حمله ی نمک قرار گرفته است، به دلیل ساختار شیمیایی نمک های مختلف، تحت تأثیر افزایش رطوبت نیز هستند. معمولاً تمامی آب هایی که در درون مواد و مصالح بناها حضور دارد، مقدار متغیری از نمک های محلول را دارا هستند؛ اما همه ی نمک ها منجر به آسیب نمی شود و فرایند آسیب به میزان انحلال پذیری، جذب رطوبت هوا، حرکت و پویایی نمک و میزان آبگیری بلورهای آن بستگی دارد. نگهداری و مراقبت از آثار و بناهای تاریخی در برابر شوره زنی و گسترش نمک ها و تحقق حفاظت پیشگیرانه، مستلزم رفتارشناسی فیزیکی و شیمیایی نمک های مختلف است. بر همین اساس این پژوهش سعی دارد با مطالعه بر روی ساختار و منشأ نمک های شایع در بناهای تاریخی، متداول ترین تخریب های حاصل از حضور این عوامل آسیب رسان را بررسی نماید. ضرورت توجه جدی به موضوع فوق، تأثیر مستقیمی در انتخاب بهترین رویکرد در جهت مدیریت و کنترل پدیده ی شوره زنی و کاهش روند فرسایشی ناشی از نمک های محلول در آثار و بناهای تاریخی خواهد داشت.
اسلوب نگارگری ساز؛ غنیمتی از غنایم چالدران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سقوط تبریز، پس از شکست چالدران (920ق/ 1514) زمینه ی به تاراج رفتن بخش اعظمی از ثروت های مادی و معنوی تختگاه صفویان را فراهم نمود. در این بین، بخش قابل توجهی از نخبگان هنری تبریز به اراضی عثمانی مهاجرت داده شدند. این مهاجرت اجباری امکان انتقال دستاوردهای مکتب نگارگری تبریز صفوی، میراث دار مکاتب هنری هرات، جلایری، ترکمن، به مکتب استانبول را ایجاد کرد. برخی از این نگارگران، همچون شاه قلی نقاش و شاگردان او، با عملکردی بسیار مؤثر موجب آفرینش و قوام یابی سبک نوینی در مکتب استانبول، موسوم به سبک ساز، شدند. این پژوهش بر آن است ضمن بررسی حادثه تاریخی انتقال نگارگران مکتب تبریز به استانبول، به مطالعه نقش این هنرمندان در ایجاد تحول در هنر نگارگری عثمانی بپردازد.
بررسی ساختار های اقتصادی ارداویرافنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارداویرافنامه یکی از متون پهلوی ساسانی است که شرح معراج موبدی به نام ارداویراف به بهشت و دوزخ در آن نگاشته شده است. هرچند این اثر دارای درونمایه ای دینی است ، اما بسیاری از ساختار های اقتصادی نظام ساسانی را می توان در آن یافت . این تحقیق به شیوه اسنادی کتابخانه ای بر پایه تحلیل محتوی انجام شده است و در پی یافتن ردپای ساختارهای اقتصادی نظام ساسانی در کتاب ارداویرافنامه می باشد ،وهدف آن اعتبارسنجی کتاب ارداویرافنامه است. در این تحقیق نخست ساختار های اقتصادی کتاب بررسی وسپس با ساختار های اقتصادی نظام ساسانی مقایسه می شود و نتیجه تحقیق چنین است که ساختارهای اقتصادی کتاب کاملا هماهنگ و همسو با ساختار های اقتصادی نظام ساسانی هستند و لذا کتاب ارداویرافنامه می تواند به عنوان یک منبع معتبر جهت بررسی ساختار های جامعه ساسانی مورد استفاده محققین قرار گیرد.
اسکلت های سوخته انجدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انجدان روستایی کوهستانی و کهن سال واقع در 35 کیلومتری اراک است. این منطقه در قرن نهم قمری مرکز امامان اسماعیلی بوده است. وجود دو مقبره شاه قلندر و شاه غریب در این روستا، که مربوط به امامان نزاری از شاخه قاسم شاهی است، گویای این سخن است. در بازدید از این منطقه و با استفاده از عکس های قدیمی تهیه شده توسط یکی از اهالی بومی، تعداد زیادی اسکلت در مقبره شاه غریب به دست آمد که تا آن زمان کسی از وجود آن ها خبری نداده بود. این مسئله سؤال های متعددی را مطرح کرد. از جمله آن که این اسکلت ها متعلق به چه کسانی و چه دورانی است؟ آیا یک قتل عام خونین بوده یا یک مقبره خانوادگی که بعدها به آتش کشیده شده است؟ در صورت صحت فرضیه قتل عام، علت آن چه بوده است؟ در هر دو صورت چه کسی یا کسانی به این کار دست زدند؟ و چرا؟ این مقاله سعی دارد با استفاده از منابع کتاب خانه ای و میدانی پاسخی برای سؤالات فوق بیابد. روش تحقیق عبارت است از روش تاریخی از نوع توصیفی تحلیلی با کمک از اسکلت شناسی باستان شناسی.
عبدالغفار نجم الملک و نقش او در دورة گذار از دانش جغرافیای سنتی به جغرافیای نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش: این پژوهش بر آن است تا با بررسی متون تألیفی و فعالیت های علمی نجم الملک در زمینة جغرافیا، به روشن شدن دورة مهمی از تحولات کشور، یعنی دورة گذار دانش جغرافیای سنتی به دورة نوین بپردازد و نقش او را در این انتقال مورد ارزیابی تاریخی قرار دهد.
روش/رویکرد پژوهش: روش تحقیق این پژوهش، توصیفی- تحلیلی و به شیوة اسنادی و کتابخانه ای است و در ادامه، اطلاعات گردآوری شده، سازماندهی و تجزیه و تحلیل شده است.
یافته ها و نتیجه گیری: همزمان با تأسیس دارالفنون، آموزش علوم نظامی، نقشه نگاری و جغرافیای مدرن در ایران آغاز شد و پس از هفت سال، نخستین گروه از محصلان دارالفنون، فارغ التحصیل شدند. نجم الملک یکی از این دانش آموختگان بود که به مدت چهار دهه، به عنوان نخستین معلم ایرانی علوم ریاضی و جغرافیای جدید در کنار سایر معلمان فرنگی به تدریس و نگارش کتاب های درسی در دارالفنون پرداخت. علاوه بر تدریس، نجم الملک، بانی خدمات علمی بسیاری بود. نخستین سرشماری علمی، ساخت کرة جغرافیایی جواهرنشان، تدوین نخستین اطلس جغرافیایی و ترسیم نقشة دارالخلافه، بخشی از دستاوردهای علمی او در شاخه های مختلف جغرافیای انسانی و جمعیت، طبیعی، و سیاسی به شمار می آید که نقش مهمی در شکل گیری و گسترش جغرافیای جدید در ایران داشته است.
کاربرد عناصر فراداده ای در سازماندهی فرش در موزه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: فرش به عنوان یک شی ء موزه ای دربردارندة اطلاعات ارزشمندی است که می تواند به عنوان یک منبع اطلاعاتی در انواع پژوهش های هنری، تاریخی، فرهنگی، جامعه شناختی، و مانند آن مورد استفاده قرار گیرد. پژوهش حاضر با هدف بررسی عناصر استانداردهای فراداده ای موزه ای و کاربرد آنها در سازماندهی فرش های موزه ای انجام شده است.
روش/ رویکرد پژوهش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی است که با روش مطالعة سندی انجام شده است. داده های مورد نیاز پژوهش از طریق مطالعه و تحلیل محتوای عناصر استانداردهای فراداده ای به دست آمد.
یافته های پژوهش: یافته های پژوهش نشان داد که از 818 عنصر 9 استاندارد فراداده ای موزه ای مورد مطالعه، 250 عنصر در سازماندهی فرش های موزه ای کاربرد دارد. این عناصر، در قالب 31 گروه فرعی و دو گروه اصلی توصیفی و مدیریتی برای سازماندهی و مستندسازی اطلاعات فرش های موزه ای در نظر گرفته شده است.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر می تواند به یکپارچه سازی و تسهیل سازماندهی و مستندسازی اطلاعات فرش های موزه ای کمک کند. همچنین، در بازیابی گسترده و دقیق این اطلاعات، اعتباریابی و مدیریت آن، فراهم کردن شرایط مناسب برای انجام پژوهش هایی در ارتباط با فرش های موزه ای، و مانند آن مورد استفاده قرار گیرد.
خوانش ترامتنی صحنه کشته شدن نر گاو آسمانی در تصویرسازی های روایت گیلگمش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حماسه گیلگمش از کهن ترین حماسه های منظوم بشری است که تاریخ ثبت آن را بر الواح گلی مکشوف از کتابخانه آشور بانیپال در حدود 1800 ق. م. رقم زده اند. این منظومه از شاهکارهای ادبیات حماسی جهان به شمار می آید که روایت آن در دوازده لوحه گلی ثبت شده و به شرح حوادثی می پردازد که گیلگمش (پادشاه اوروک) طی حل معمای مرگ تا پذیرفتن سرنوشت با آنها روبرو بوده است. این الواح گلی در طول تاریخ و در فرهنگ های گوناگون توسط مؤلفان بسیاری برگردانده شده و نظر نویسندگان و هنرمندان بسیاری را به خود جلب کرده است. از این میان بازآفرینی ادبی «احمد شاملو» با تصویرسازی «مرتضی ممیز»(1340 ه.ش) و تألیف «هانیبال الخاص» با تصویرسازی «منوچهر صفرزاده» (1351 ه.ش) در این نوشتار قابل تأمل است. با نظر به اینکه متن روایتی مشابهی دستمایه تصویرگری مصوران قرار گرفته، گوناگونی در تصاویر ایجاد شده دیده می شود که البته عوامل مختلفی در این امر دخیل هستند. این مقاله تلاش دارد با استفاده از شیوه توصیفی تحلیلی و با روش بینامتنی ( ترامتنیت) و رویکرد بیش متنی به بررسی عوامل مختلف در دریافت تصویرگران از این روایت (گیلگمش) و بازنمود متفاوت آن در آثارشان بپردازد. بنابراین از مهم ترین اهداف این پژوهش بررسی عوامل فرامتنی چون بافت و پیش متن های فرهنگی و عوامل درون مؤلفی در نظام های تصویری مشابه از روایت است، تا با مطالعه این موارد شناخت بهتری در مورد ساختارهای ژرف این تصاویر و میزان همگرایی و ارتباطشان پیدا کنیم. از سوی دیگر علل تفاوت های ظاهری را در نظام های تصویری این روایت با مطالعه موردی یک صحنه مشترک (کشته شدن نرگاو آسمانی) با وجود محتوای مشابه بررسی کنیم. نتیجه بررسی ها بیانگر این است که اگرچه این تصاویر دارای مضمونی مشابه هستند لیکن، به دلیل تفاوت هایی که ناشی از تأثیر عوامل فرامتنی و پیش متن های فرهنگی هنری مؤثر بر هنرمندان است، از دیدگاه های تخیلی متفاوت در بازآفرینی مصوران دیده می شود.
بررسی باستان شناسی بخش کردیانِ شهرستان جهرم، استان فارس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲۳
81 - 102
حوزههای تخصصی:
کردیان یکی از بخشهای چهارگانه شهرستان جهرم است که در شرق و جنوب شرقی این شهرستان قرار دارد. بررسی باستان شناسی این بخش در تیرماه سال ۱۳۹۳ انجام شد که منجر به شناسایی ۵۷ اثر از دوره های مختلف گردید. آثار و محوطه های شناسایی شده شامل دو غار، نه برج دیده بانی، نه قلعه یک چهار طاقی، پنج کاروانسر، هفت تپه محوطه، هفت بند و پل، پنج آسیاب، پنج گورستان، چهار آب انبار، دو امامزاده و یک راه باستانی بود. از دوره پیش از تاریخ هیچ تپه محوطه ای شناسایی نشد. اولین استقرارهای تقریباً گسترده در منطقه، در دوره ساسانی شکل گرفته که به نظر می رسد، دلیل این امر کنترل منابع آب از طریق ایجاد بند و بست بر روی رودخانه های فصلی، زیر کشت بردن زمین های مرغوب و همچنین تجارت دریایی از طریق خلیج فارس بوده است. از دوره اسلامی نیز استقراهای پراکنده ای شناسایی شد که احتمالاً ساکنین آنها از قنات های مختلفی که در منطقه وجود داشته برای کشاورزی و باغداری استفاده می کرده اند. در دوره صفوی و با رونق گرفتن تجارت از طریق بنادر جنوبی مسیری که به سمت جنوب ادامه داشته و از بخش کردیان عبور می کرده، از پویایی زیادی برخوردار شده که وجود کاروانسراهای متعدد و توصیف جهانگردان خارجی بیانگر این امر است. به نظر می رسد، دسترسی به منابع آب، زمین حاصلخیز و قراگیری در مسیر کاروانی - تجاریی که به بندر عباس ختم می شد، در پراکنش محوطه ها و آثار بخش کردیان در دوره های مختلف نقش بسزایی داشته است.
رخداد زمین لغزش دلا و احداث کانال باستانی پل نگین: نمونه ای از تأثیر دوسویه محیط و انسان در ارتفاعات شیمبار (اندی کا، خوزستان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲۴
81 - 94
حوزههای تخصصی:
دوران پرتلاطم حیات انسان در محیط جغرافیایی پیرامون همواره با چالش ها و تهدیدها و فرصت هایی همراه بوده که اساس زندگی او را بنیان نهاده است. در گذر از این دوران انسان مغلوب و مبهوت همیشگی نبوده است؛ چاره اندیشی و توان فکری انسان گاه به تسخیر طبیعت می انجامید و گاه به تعامل با آن. زاگرس مرکزی با فراز و نشیب های کوهستانی ازجمله مهم ترین کانون های تقابل و تعامل میان محیط و انسان بوده است. رخداد زمین لغزش کوه دلا و احداث کانال باستانی پل، نگین نمونه ای از این تقابل و تعامل است که در ارتفاعات شیمبار واقع در شمال خوزستان به وقوع پیوسته است. رخداد زمین لغزش دلا در مسیر شبکه زهکشی رودخانه شیمبار و پیامد آن تشکیل دریاچه سدی شیمبار، سبب تغییرات محیطی سه مرحله ای در منطقه شد. متعاقب این تغییرات، مشکلاتی برای جوامع انسانی این محدوده به وجود آمد که مهم ترین آنها مسدود شدن تنها راه ارتباطی منطقه بود. مسدود شدن راه ارتباطی باعث گردید تا جوامع انسانی برای خروج از این وضعیت، راه حلی بیندیشند. این راه حل منجر به حفر کانالی باستانی پل نگین گردید که سبب کاهش سطح آب دریاچه (مرحله سوم تغییرات) و باز شدن مسیر تردد شد. این وقایع که در یک سوی آن (رخداد زمین لغزش دلا و تشکیل دریاچه شیمبار) غلبه محیط بر انسان و در سوی دیگر (حفر کانال و بازنمودن مسیر تردد) غلبه انسان بر محیط نمایان است، نمونه بارزی از تأثیرات دوسویه میان محیط و انسان را در گستره کوهستانی زاگرس به اثبات رسانید.