فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۲٬۱۷۷ مورد.
منبع:
پیام باستان شناس دوره ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
35 - 47
حوزههای تخصصی:
با گذار از دوره ساسانی به دوران اسلامی فرهنگ و هنر ایران همچنان به اسلوب پیشین ادامه یافت و کمتر تغییری در آن رخ داد. یکی از محوطه های کلیدی باستان شناختی در کنار بنای تپه حصار دامغان و چال طرخان که دوران گذار از ساسانی به اوایل دوران اسلامی را به خوبی به نمایش می گذارد تپه نظام آباد است. به رغم این اهمیت تاکنون موقعیت این تپه در پرده ای از ابهام قرار داشته و بیشتر پژوهشگران آن را در نزدیک ورامین یا ری قید نموده اند. با این وصف با توجه به عکسی که ارنست هرتسفلد در سال 1925 از تپه نظام آباد گرفته می توان از نظر ریخت شناسی آن را بازشناخت. تپه نظام آباد در حاشیه جنوب غربی شهر تهران کنونی واقع شده است. ما در این مقاله با معرفی این تپه سعی داریم اهمیت آن را نشان دهیم تا برای اقدامات پژوهشی آتی برنامه ریزی مناسبی صورت پذیرد. خوشبختانه امروزه کمترین دخل و تصرفی در این تپه در جنوب شرقی شهرستان اسلامشهر صورت گرفته است و هرچند که در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است اما تعیین عرصه و حریم نشده است. با توجه به اهمیت گچبری های منحصر به فردی که از این تپه در موزه ها وجود دارد باید برای حفاظت از تپه اقداماتی صورت پذیرد.
A Hypothesis of the True Origin of Achaemenids Based on Archaeological Excavations of Bardak-e Siāh Palace, Dashtestan, Doroudgah Village
منبع:
Sinus Persicus, Volume ۱, Issue ۱, January ۲۰۲۴
19 - 22
حوزههای تخصصی:
Bardak-e Siāh is one of the important archaeological sites in Bushehr province. Recently, archaeological researches about the Achaemenid site of Bardak-e Siāh in Bushehr, under the supervision of Ismail Yaghmai, have been published. This article reviews the book entitled A Hypothesis of the True Origin of Achaemenids Based on Archaeological Excavations of Bardak-e Siāh Palace, Dashtestan, Doroudgah Village.
سالیابی رادیوکربن تپه قلعه ننه برای گاهنگاری پایان دوره مس- سنگی حوضه دریاچه زریبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ گذاری کربن ۱۴ روشی است که به طور گسترده در باستان شناسی برای ارائه «تاریخ گذاری مطلق» مواد آلی (دانه ها، چوب، استخوان ها و غیره) استفاده می شود. این روش کمک می کند چارچوب دقیق تری نسبت به سال یابی نسبی در اختیار داشته باشیم. مقدار رادیو ایزوتوپ ناپایدار کربن 14 نیمه عمر نسبتاً کوتاهی معادل 5730 سال دارد. این بدان معناست که کاهش کربن 14 در یک نمونه در طول 5730 سال به دلیل واپاشی رادیواکتیو به نیتروژن 14 به نصف کاهش می یابد. این فرآیند زمانی آغاز می شود که یک موجود زنده دیگر قادر به تبادل کربن با محیط خود نباشد؛ بنابراین با اندازه گیری ایزوتوپ رادیویی کربن 14، می توانیم تاریخی را که موجود زنده در آن زندگی می کرده، به صورت قابل قبولی تخمین بزنیم. تعداد کم تاریخ گذاری های مطلق در غرب ایران اجازه نمی دهد که نتایج کار میدانی در این منطقه با بین النهرین و سایر مناطق ایران به صورت دقیق سنجش شود. تاریخ های به دست آمده از تعداد 7 نمونه ارگانیک از محوطه بزرگ پیش از تاریخی تپه قلعه ننه که با استفاده از طیف سنج جرمی شتاب دهنده سال یابی شدند، اطلاعات بهتری از توالی فرهنگی حوضه دریاچه زریبار به دست داد و کمک کرد ارتباط شمال زاگرس مرکزی با نواحی اطراف تا حدودی نیز تبیین شود. طولانی ترین دوره استقرار باقیمانده در محوطه مربوط به مس سنگ جدید و اوروک جدید است.
مطالعات باستان شناختی حوضه سد کانی شینکا، شهرستان پیرانشهر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس دوره ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
49 - 76
حوزههای تخصصی:
مطالعات باستان شناختی حوضه سد کانی شینکا در شهرستان پیرانشهر تاکنون، طی دو مرحله شامل؛ بررسی های باستان شناختی حوضه آبگیر سد در پاییز سال ۱۳۹۶ و همچنین کاوش به منظور گمانه زنی و خوانش وضعیت لایه های تاریخی - فرهنگی محوطه های شناسایی شده تابستان سال ۱۳۹۹ هجری شمسی انجام گرفته است. در بررسی های باستان شناختی حوضه سد کانی شینکا تعداد ۲۷ محوطه شامل غار، استقرارگاه، قبرستان و قلعه مورد شناسایی قرار گرفت که باتوجه به محدوده حوضه آبگیر سد و همچنین میزان مخاطرات ناشی از احداث و آبگیری سد، در نهایت تعداد ۵ محوطه جهت گمانه زنی و خوانش لایه های تاریخی - فرهنگی انتخاب شدند. مطالعات باستان شناختی حوضه سد کانی شینکا، نشانگر استقرارهایی از دوران پیش از تاریخ (مس - سنگی، مفرغ و آهن)، دوران تاریخی (اشکانی و ساسانی) و دوران اسلامی است. هدف اصلی این نوشتار معرفی و مطالعه محوطه های تاریخی حوضه سد کانی شینکا است تا ضمن معرفی این محوطه ها به مهم ترین عوامل شکل گیری و نحوه پراکنش محوطه ها پرداخته شود. مهم ترین محوطه استقراری حوضه آبگیر سد، به لحاظ میزان گستردگی و همچنین حجم لایه های تاریخی - فرهنگی محوطه گرد شیطان است که دارای شواهدی از دوران مس - سنگی (دالما)، مفرغ و دوران تاریخی است و محوطه گرد موروان با یک برجستگی کوچک دارای شواهدی از دوران مفرغ قدیم است. بخش عمده ای از گستره و لایه های محوطه باوله در اثر فعالیت های کشاورزی در طی سالیان اخیر نابود شده و هم اکنون شواهدی به صورت ضعیف از دوران تاریخی از آن برجای مانده است. محوطه های قلات شختان و قلات مره نیز دارای شواهدی از دوران تاریخی و اسلامی هستند. سایر محوطه ها به صورت تک دوره ای و با حجم کم یافته های فرهنگی قابل مستندنگاری و مطالعه هستند. وضعیت زمین سیمای منطقه و همچنین محل قرارگیری ساختمان و حوضه آبگیر سد کانی شینکا، از جمله مهم ترین دلایل کمییت، کیفیت و همچنین نوع پراکنش محوطه ها به شمار می روند.
ساختارشناسی ملات در لایه های اندود سازه موسوم به سقایه ربع رشیدی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محوطه تاریخی ربع رشیدی تبریز که در سال 700 ه.ق. ساخته شده است تا سده دهم ه.ق. به صورت های مختلف نظامی و مسکونی مورد استفاده قرارگرفته است. یکی از سازه های معماری ربع رشیدی، سازه آبی موسوم به سُقایه است که در جبهه جنوب شرقی قرار دارد. کاوش باستان شناختی محل موسوم به سُقایه ربع رشیدی از سال 1386 توسط معاونت میراث فرهنگی تبریز شروع شده است. ولی در این مدت، مطالعه فنی بر روی ملات (ملات دیوارچینی و ملات اندود) در این بخش از مجموعه ربع رشیدی انجام نپذیرفته است. مطالعات فنی بر روی مواد و مصالح این سازه آبی (پژوهش پیش رو بخشی از این مطالعات است)، می تواند در آینده به شناخت هویت و کاربری بنا منجر شود. از طرفی برای حفاظت صحیح اثر و همچنین مداخلات مرمتی، نیازمند شناخت فنی ملات در این مجموعه هستیم؛ بنابراین فنّاوری ملات به کار رفته در این سازه آبی، نیازمند بازشناسی با روش های علمی اعم از مطالعات میدانی و آزمایشگاهی و تحلیلی و تجربی است. در این راستا، از سه لایه اندود و همچنین ملات آجرچینی، نمونه برداری شد و مطالعات XRD, XRF, SEM-EDS انجام شد. درنتیجه مطالعات مشخص شد که ملات آجرچینی و ملات لایه های اندود، آهکی است. در مرحله عمل آوری، به همه ملات ها مقداری ماسه و خاک اضافه شده است با این تفاوت که میزان خاک و ماسه در ملات آجرچینی بسیار بیشتر بوده و به همین دلیل، کیفیت آن نسبت به ملات اندود ها پایین تر است. همچنین در ملات لایه های اندود، مقدار کمی دانه های زغال شناسایی شد.
بررسی پیشینه و جایگاه موستَک/موسیقار (پان فلوت) در پهنه فرهنگی ایران براساس یافته های باستان شناسی و منابع نوشتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
67 - 88
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی جایگاه ساز موسیقار (پان فلوت) در پهنه فرهنگی ایران می پردازد و سعی در بررسی برآمدگاه، سازوکار و حیات این ساز با استفاده از شواهد باستان شناختی و منابع نوشتاری دارد. شواهد باستان شناختی موجود نشان می دهند که این ساز حداقل از دوره سلوکی-اشکانی در پهنه فرهنگی ایران حضور داشته و در دوره های بعدی به ویژه دوران اسلامی در کنار سایر سازهای ایرانی نقش بارزی ایفا کرده است. یکی از قدیم ترین شواهد موجود از این ساز در ایران مربوط به پیکرک یک نوازنده از مجموعه یافته های باستان شناختی محوطه باستانی شوش است که در حال حاضر در مخزن موزه ملی ایران نگهداری می شود و پژوهش حاضر به منظور معرفی آن شکل گرفته است. هدف از این مقاله، معرفی این پیکرک فراموش شده و سپس ارائه سرگذشتی از ورود و حضور ساز پان فلوت به پهنه فرهنگی ایران است. با توجه به شواهد ارائه شده در این مقاله می توان دریافت که این ساز از دیرباز در حوزه وسیعی از جهان، از یونان باستان و اروپا گرفته تا خاورمیانه و حتی شرق دور محبوبیت داشته و در جشن ها و آیین های مختلف مورداستفاده قرار می گرفته است. شواهد باستان شناسی فراوانی نیز بر این گفته مهر تأیید می نهند. پرسش اصلی در این پژوهش متوجه منشاء ورود این ساز به پهنه فرهنگی ایران است و با توجه به مدارک اشاره شده در مقاله، فرضیه نگارندگان بر این است که این ساز به احتمال در دوره هلنی به ایران آورده شده است. بااین حال با توجه به محدود بودن مدارک باستان شناختی هنوز هم نمی توان با قطعیت گفت که منشأ ورود این ساز به ایران از کدام منطقه بوده است.
Investigating the Impact of Visual Characteristics of Workplace Architecture on Creative Atmosphere (Case Study: Private Banks in Rafsanjan City)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۲ - Serial Number ۱۰, August ۲۰۲۴
29 - 40
حوزههای تخصصی:
In addition to its functional aspects, architecture holds a deeper significance that communicates with the observer or user of the architectural work. Perception plays a crucial role in various fields, as an individual's perceptions, emotions, and mental states, alongside visual characteristics, can lead to diverse or multiple interpretations, allowing the landscape to be understood in myriad ways. Every architectural design maintains a connection with its surroundings through its distinct visual attributes. Aligning with this notion, the present study aims to elucidate the visual aspects of workplace architecture and its impact on the performance of private bank employees in Rafsanjan city. This research adopts an applied developmental goal and employs a descriptive-analytical methodology. Data collection utilized both field methods (public questionnaires) and a combined approach (quantitative-qualitative) for data analysis. Descriptive and inferential statistical techniques were applied using SPSS software. The findings revealed a direct correlation between the visual characteristics of workplace architecture and job performance in private bank branches in Rafsanjan. Thus, emphasizing visual elements in bank architecture holds significant importance, as these factors can influence employee performance, alertness levels, and concentration at work. The visual features of workplace architecture directly impact visual and psychological needs. Therefore, to enhance the performance quality of banks, these characteristics must be regarded as pivotal factors in workplace environments.
Revisiting The Darreh-e Gaz (Dargaz) Plain: Cultural Contacts between Northeastern Iran and Southern Turkmenistan(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۲ - Serial Number ۱۰, August ۲۰۲۴
77 - 105
حوزههای تخصصی:
Central Asia is a key unit of archaeological studies of the Ancient Near East and an issue for important questions such as primary states, Aryan people immigration has a unique role in archaeological activities. Considering the geographical location of Dargaz (Dargaz) Plain at the periphery of Central Asia, it is a vital area in the archaeology of the northeastern part of the Iranian Central Plateau and Central Asia. The region is ideally situated to research regional relationships and inter-regional interactions between those cultural-geographical regions due to its ecological potential and geographic location. Archaeologically, to comprehend Cultural Similarities in Dargaz Plain, many studies and surveys have been done since the beginning of the 20th Century. However, because of the lack of more detailed excavation in this area, the quality of cultural material of Central Asia and the Iranian Central Plateau is reassessing continuously. The first archaeological survey by Kohl and Heskel in 1978 reveals the similarities between Central Asia and this area. The Following works were done for the sake of making known the prehistoric Sites, their interaction with neighboring regions, and their ecosystem but it remains incomplete. Twenty-one prehistoric settlements have remained in the area, dating from the Neolithic to the Iron Age I/III, according to archaeological studies carried out during these years. The majority of the locations that have been found are the ruins of dispersed villages and seasonal camps that were scattered throughout the plain, as well as at inaccessible heights and other locations. With an emphasis on the material culture, particularly the local ceramic traditions and the settlement patterns of the prehistoric site, this current work investigates the connection and interconnectedness of the Dargaz Plain and proposes novel prospects for future works. A study of the Dargaz Plain may shed new light on the social and cultural history of a larger region.
Investigating and Analyzing the Indicators Affecting Smart Housing in Baghdad City(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۳ - Serial Number ۱۱, December ۲۰۲۴
67 - 77
حوزههای تخصصی:
The purpose of this study is to investigate the position of urban planning indicators affecting smart housing in Baghdad. The method is descriptive-analytical in nature and applied in terms of purpose. Data collection has been done in library and field. The statistical population of the study was experts and experts in the field of housing in Baghdad, and 86 experts were selected as the sample size using the Delphi sampling method. The findings show that the information technology index with 22.78 and the index of intelligent systems with 15.79 had the highest and lowest level of intelligence of residential buildings. Also, the results of structural equations show that in the physical component between the criteria of the information technology index, the existence of a digital building map 0.307 and in the environmental component between the criteria of the energy consumption index, the use of new methods of energy dissipation with a 0.411 and in the physical component and the index of smart systems, the criterion of controlling equipment with mobile applications and tablets, have the most effect on the intelligence of residential buildings in Baghdad. in order to improve the quality of life of the residents, save energy consumption, and prevent accidents, the need for urban managers to pay attention to smart technology is essential.
Research on the environmental quality of the western region of the country from an archaeological perspective and its role in the development of rural tourism(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۱ - Serial Number ۹, June ۲۰۲۴
45 - 69
حوزههای تخصصی:
One of the most important destinations that has affected the world's tourism trends over the past decades is rural centers. The growth of short-term trips has transformed these destinations into major tourist centers, and this phenomenon is evident in the decrease in the average length of stay of tourists in many destinations worldwide. Villages are multi-purpose tourist destinations and play a significant role as centers of tourism activity. Archaeology has made significant contributions to the understanding of past cultures and civilizations and has brought fresh perspectives to the social sciences and arts. The methods of conducting archaeological research and the process of reaching desired results are of considerable interest to the general public, especially those who are interested in sensory and tangible exploration; therefore, the best approach to popularize archaeology is to establish its connection with tourism. Tourism shares common fields of knowledge and activities with archaeology and has made significant efforts in the development, preservation, revitalization, and enhancement of structures and monuments resulting from archaeological activities. Now, due to the common issues between archaeology and tourism, they can establish a close relationship in the cultural field. This research aims to focus on ancient and historical works as tourist attractions and as factors generating income and long-term development needs in this sector, which leads to the necessary groundwork for the sustainable development of tourism based on a historical and cultural approach. This analysis is a mixed methodological approach based on observation, interviews, questionnaires, and statistical data
تأثیر نگارگری صفوی بر نگاره های نسخه حمزه نامه در هند (با رویکرد سپهرنشانه ای یوری لوتمان)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
289 - 311
حوزههای تخصصی:
روابط بین دو تمدن ایران و هند از ادوار کهن به صورت متقابل برقرار بوده است. اشتراک و تبادل سنت های فرهنگی بین ایران و هند در دوره «گورکانی» به اوج خود می رسد. حوزه اصلی عینیت یافتن فرهنگ ها را می بایست در هنر و ادبیات جست وجو نمود. این پژوهش، ضمن بررسی نسخه مصور حمزه نامه، که داستان های آن برگرفته از برخوردهای گوناگون «حمزه» با «انوشیروان» و دربار ساسانیان که با حمزه در جنگ است و «اردشیر بابکان» که به یاری حمزه می شتابد، مصور شده است. هم چنین به تأثیرات فرهنگی ایران/ هند به واسطه ورود هنرمندان ایرانی در دوره گورگانی هند و تأثیرات ویژگی های نگارگری دوره صفوی بر این نسخه می پردازد. مسأله اول که در این پژوهش مطرح می شود این است که، چگونه می توان تأثیر نشانه ای نگارگری صفوی بر نگاره های حمزه نامه در هند را با رویکرد سپهرنشانه ای مورد خوانش قرار داد؟ و مسأله دوم پژوهش این است که، چه مؤلفه های از نگارگری ایران در مصور کردن حمزه نامه در دوره گورکانی هند تأثیرگذار بوده است؟ هدف پژوهش حاضر این است که مسأله تأثیر نگارگری دوره صفوی در تقابل با نگارگری گورکانی هند را مورد بررسی قرار دهد. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی با رویکرد سپهرنشانه ای «لوتمان» بوده و با استفاده از تقابل بین فرهنگی (ایران/ هند) به ویژگی های حمزه نامه و تأثیرات ایران بر نگارگری هند اشاره کرده است. تأثیرات ویژگی های نگارگری مکتب تبریز دوم صفوی و شخصیت حمزه ایرانی در تصویرگری حمزه نامه حضور پُررنگی را دارد. نتیجه این پژوهش حاکی از این است تا در سرزمین میزبان ارتباطی معنادار میان دو سپهرنشانه ای خود و دیگری برقرار کنند و در ادامه به جذب عناصر و نشانه های در نگاره های حمزه نامه که برگرفته از شخصیت حمزه ایرانی است، سبب سازو کار فرهنگ ایرانی ازطریق داستان است، و جذب شدن آن توسط هنرمندان ایرانی در سپهر فرهنگی هند شده است.
کاوش بازنگری غار کمربند شهرستان بهشهر، استان مازندران
حوزههای تخصصی:
سواحل جنوب شرق دریای کاسپی در منطقه ای که از آن به عنوان «کنار بوم»1 یاد می کنند، همانند بسیاری از دیگر نقاط هلال حاصلخیز، شاهد دگردیسی های عظیم در ساخت جوامع بشری در آستانه انقلاب نوسنگی در اوایل دوره هلوسن بوده است. گرچه تاکنون باستان شناسان نتوانسته اند پیوندی میان پایان دوره پارینه سنگی جدید و دوره فراپارینه سنگی را در منطقه مستند سازی نمایند، ولی به نظر می رسد که شکارورزان و گردآورندگان خوراک در حدود ۱۵۰۰۰ سال قبل از زمان حاضر، وارد منطقه شده و یکی از مهم ترین رخدادهای جوامع بشری را در آستانه نوسنگی شدن رقم زدند. یکی از غار هایی که می توان شواهد حضور انسان در این بازه زمانی را موردمطالعه قرارداد، غار کمربند است که در سال های ۱۹۴۹و ۱۹۵۱م. توسط «کوون» کاوش گردید. اگرچه این کاوش ها، چشم انداز جدیدی از ادوار فرهنگی انسان غارنشین را برما روشن ساخت؛ اما پس از گذشت 70سال، هم چنان ابهامات زیادی در شناخت تسلسل گاهنگاری این جوامع، به خاطر آشفتگی یافته های حاصل از کاوش وجود دارد؛ به همین دلیل با هدف شناخت توالی استقراری در این محوطه در زمستان سال 1400 تیمی از باستان شناسان ایرانی به کاوش مجدد در این غار پرداختند تا در این راستا بتوانند به بازسازی این جوامع در گذار از دوره میان سنگی به نوسنگی با پاسخ گویی به پرسش هایی ازجمله، توالی استقرار در این غار و یا بررسی تغییرات محیطی در ترک و یا توالی سکونت در این استقرارگاه به چه صورت بوده است؟ با توجه به تردیدهای فراوانی که در گاهنگاری این محوطه وجود داشت؛ یکی از هدف های اساسی این کاوش، انجام آزمایش های مجدد برروی یافته های جدید، ازجمله استفاده از آزمایش کربن 14 برروی نمونه های زغال و استخوان است تا با کمک آن بتوان تسلسل و توالی استقرار در این محوطه را بازشناسی نمود. این نتایج نشان می دهد که غار در بازه زمانی60±12270 تا 60±11810پیش ازمیلاد توسط جستجوگران خوراک مورد سکونت قرار گرفته است.
طبیعت در آثار وارثانِ کلک بهزاد، تا طبیعت بی جان در آثار میرزابابا
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
۳۰۸-۲۸۹
حوزههای تخصصی:
دوره صفویه در ایران، مصادف است با اواخر سده 16م. در اروپا؛ دورانی که نقاشی طبیعت بی جان در هلند و به تبع آن در غرب ظهور کرد و بسیار موردتوجه هنرمندان آن مقطع اروپا قرار گرفت؛ اما باوجود حضور نقاشان هلندی در دربار صفویان، آشنا شدن ایرانیان با آثار اروپاییان، تأثیرپذیری هنرمندان ایرانی از عناصر نقاشی غربی، استقلال نسبی هنرمندان از دربار، رواج تک نگاری و ظهور طبقه متوسط و...، نقاشان ایرانی به طبیعت بی جان هیج توجهی نکردند. برای اولین بار «میرزا بابای اصفهانی» با پرده «شب یلدا» در دوره قاجار به طبیعت بی جان توجه نشان داد. در این دوره تحت تأثیر شرایط سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و متأثر از عواملی چون: تأسیس چاپخانه و پایان عصر کتاب نگاری، آشنایی با افکار عصر روشنگری، درباریانی به شدت شیفته و مرعوب تمدن غرب، آشنایی با عکاسی و... رسالت و کارکرد هنر دستخوش تحولات ماهوی شد و عناصر هنر غربی بر سنت نگارگری ایرانی فایق آمد؛ به طوری که به چالشی جالب برمی خوریم: اولین پرده طبیعت بی جان که سبکی کاملاً غربی است، به آخرین سنگر مقاومت عناصر نگارگری ایرانی بدل شد. در این نوشتار براساس روش تاریخی، توصیفی-تحلیلی و با پرداختن به شرایط فرهنگی و سیاسی دو دوره صفویه و قاجاریه بررسی می شود؛ بر این اساس پرسش های پژوهش عبارتنداز: چرا نقاشان ایرانی باوجود آشنایی با آثار غربی و تأثیرپذیری فراوان از هنر آن ها، هیچ توجهی به سبک طبیعت بی جان نکردند؟ دلایل ظهور این سبک در آثار میرزا بابا با تأخیر دو سده ای چه بود؟ با این هدف که، خط ربط میان رواج واقع گرایی و موردتوجه قرار دادن طبیعت در آثار وارثان «کلک بهزاد» در دوره صفویه که نقطه عطفی در تاریخ نگارگری ایرانی محسوب می شود، تا خلق اولین پرده طبیعت بی جان در دو سده بعد از این تحولات به دست آید.
مسأله تجلی در خوشنویسیِ اسلامی؛ با تکیه بر اصول صفا و شأن
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
۴۱۰-۳۸۷
حوزههای تخصصی:
مفهوم «تجلی» یکی از مفاهیم بنیادین حکمت و عرفان اسلامی است که ریشه در قرآن کریم و روایات معصومین (ع) دارد و از همین معبر، وارد زبان ذوقی عرفای مسلمان، خصوصاً ابن عربی، هم اهتمام ویژه ای به آن پیدا می کنند. با وصف این، از آنجاکه مسأله تجلی در هنر، جایگاه خاصی در مباحث عرفانی می یابد و چون یکی از اصول اساسی هنر خوشنویسی همانا «صفا» است و تا زنگار از قلب زدوده نشود و صفا حاصل نگردد، نقشی در آن متجلی نخواهد شد؛ لذا به نظر می رسد که از معبر همین مفهوم تجلی، پیوند وثیقی میان عرفان و خوشنویسی برقرار می شود. برهمین مبنا، پژوهش حاضر کوشیده است تا به این دو پرسش پاسخ دهد؛ 1. تجلی چیست و چه جایگاهی در متون مقدس و عرفانی ما دارد؟ 2. رابطه تجلی با مبانی نظری خوشنویسی اسلامی، خصوصاً «صفا» و «شأن» چیست؟ روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی است که براساس داده های کتابخانه ای انجام شده است؛ لذا برای رسیدن به پاسخ روشنِ این دو پرسش و برقراری پلی میان عرفان و خوشنویسی اسلامی و یافتن شأن عرفانیِ «تجلی» در آن، ابتدا به معنای تجلی در منابع دینی همچون آیات و روایات پرداخته شده و سپس در متون عرفانی (نزد ابن عربی و عرفای پیش از او) معنای آن را پی گرفته است. در ادامه، به مقوله تقدس در خوشنویسی پرداخته شده و از ثنای اصول دوازده گانه حاکم بر آن (طبق متن آداب المشق باباشاه اصفهانی) ارتباط «تجلی» با «صفا» و «شأن» در خوش نویسی اسلامی و نسبتش با حُسن یا زیبایی آن بررسی شده است.
نخستین استقرارهای دوره نوسنگی بی سفال در منطقه کُهگیلویه: شواهدی از تپهل بی بی زلیخایی
حوزههای تخصصی:
منطقه زاگرس و کوه پایه های آن، به ویژه بخش های مرکزی و در مناطقی مانند کرمانشاه، لرستان و ایلام، بیشترین شواهد مربوط به دوره نوسنگی و گذار از سیستم معیشتی مبتنی بر شکار و گردآوری خوراک به یکجانشینی و اهلی کردن گیاهان و حیوانات را به دست داده است. در مقایسه با زاگرس مرکزی، بخش های جنوبی زاگرس کمتر موردتوجه پژوهشگران بوده و دانسته های ما اندک. تپه بی بی زلیخایی نخستین محوطه کاوش شده دوره نوسنگی در منطقه کُهگیلویه در بخش های جنوبی زاگرس است که آگاهی های جدیدی را به دست می دهد. پی بردن به جوانب گوناگون زندگی دوره نوسنگی بی سفال در محوطه، به دست آوردن بقایای گیاهی و جانوری برای بازسازی معیشت اقتصادی مردمان دوره نوسنگی و از طرفی بازسازی زیست بوم باستانی منطقه در اوایل دوره هُولوسِن و به دست آوردن نمونه هایی برای تاریخ گذاری مطلق جهت تعیین قدمت محوطه از مهم ترین اهداف این پژوهش است. مهم ترین پرسش های پژوهش شامل: آیا استقرار در تپه بی بی زلیخایی فقط مربوط به نوسنگی بی سفال است؟ نوع استقرار و طول مدت آن در این محوطه چقدر است؟ و معیشت اقتصادی مردمان بی بی زلیخایی تا چه اندازه براساس گردآوری و شکار و چه اندازه براساس کِشت آگاهانه و پرورش و نگه داری حیوانات بوده است؟ مهم ترین فرضیات این پژوهش عبارتند از: براساس مجموعه دست ابزارهای سنگی گردآوری شده و یافت نشدن سفال های قدیمیِ هم زمان، فرض ما این است که این تپه متعلق به دوره نوسنگی بی سفال بوده و با توجه به ویژگی های بوم شناختی محوطه فرض دیگر ما این است که نظام معیشتی ساکنان بی بی زلیخایی ترکیبی از دامداری، گردآوری دانه های گیاهی و غلات وحشی، شکار پستانداران کوچک جثه و در مقیاس کوچک ماهیگیری بوده است. روش پژوهش در این نوشتار توصیفی- تحلیلی است؛ به این معنا بخشی هایی که مرتبط با یافته های کاوشِ محوطه است را تا حد امکان توصیف نموده و سپس آن ها را در بستر مناسب خود ارزیابی و تحلیل می کنیم. نتایج آزمایش های کربن 14 نشان می دهد که محوطه بی بی زلیخایی و منطقه کُهگیلویه دست کم از نیمه اول هزاره هشتم پیش ازمیلاد مورد سکونت قرار گرفته است.
مستندسازی دیجیتال و استفاده مجدد از داده ها در فعالیت های باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با پشت سر گذاردن باستان شناسی محاسباتی و گسترش باستان شناسی دیجیتال و بهره گیری از انواع ابزارها و فناوری های نوین دیجیتالی در بررسی ها و کاوش های باستان شناسی، میزان داده های دیجیتال در باستان شناسی تنوع و گسترش یافت. لذا نگهداری و حفظ این داده های دیجیتال در کنار داده های آنالوگ، تفسیر و یافتن ارتباط مابین این اطلاعات یکی از دغدغه های اصلی باستان-شناسان گردید. ضمن آنکه امکان استفاده مجدد از این داده ها و اطلاعات ثبت شده، یکی دیگر از فاکتورهای مهم و اصلی در مستندسازی و بایگانی این داده ها بود. با تنظیم منشور لندن و اصول سویل و ارائه تعاریف لازم و تعریف فراداده و پاراداده ها در کنار داده های اصلی و الزام به ثبت آن در حوزه میراث فرهنگی دیجیتال، امروزه، بایگانی و مستندسازی دیجیتال داده ها روشمندتر و اصولی تر گردیده است؛ اما همچنان که کانسا (مدیر پروژه اوپن کانتکست) هم اشاره داشته است، کماکان می توان فقر و کمبود دانش و سواد دیجیتال در میان اعضای هیئت ها در فعالیت های باستان شناسی را مشاهده نمود؛ که خود مانعی بر سر راه ثبت و استخراج صحیح داده ها است. در این پژوهش با مرور و بررسی نظام مند تجارب مطالعاتی و عملیاتی صورت گرفته در کشورهای پیشگام در حوزه استفاده از فناوری های دیجیتال و استانداردهای اجرایی در حوزه ثبت و ضبط داده های دیجیتال جهت استفاده مجدد از آنها، ضمن ارائه نکاتی که باید در بایگانی و ثبت این داده ها در نظر داشت -تنها محدود به زمان ثبت نیست- بر روند آماده سازی بستر مناسب، نگهداری و پشتیبانی آن و نکاتی که باید رعایت نمود تا داده ها قابلیت استفاده مجدد برای دیگر متخصصین را دارا باشند، پرداخته شده است. ضمن آنکه به بررسی عواملی پرداخته شده که می تواند موجب از بین رفتن داده های دیجیتال، مخدوش شدن آنها و یا عدم استفاده مجدد شان گردد؛ میزان دخیل بودن فناوری های دیجیتال در این امر نیز بررسی شده است. در نتیجه گیری پژوهش، اینکه چه میزان عدم سواد دیجیتال و عدم استفاده صحیح از این داده ها می تواند یک عامل بازدارنده بر سر راه استفاده مجدد از آنها باشد مورد نقد و بررسی قرار گرفته؛ و در نهایت به چگونگی مدیریت و کنترل این عوامل و ارائه راهکارهای مناسب، پرداخته شده است.
معرفی و تحلیل فناوری و گونه شناسی دست ساخته های سنگی مکشوف از کاوش های 9931 ه .ش. در توق تپۀ نکا، مازندران
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش یکی از نظام های تولید دست ساخته های سنگی دوران نوسنگی منطقه شرق مازندران برپایه کاوش های توق تپه در سال 1399 ه .ش. به صورت توصیفی-تحلیلی مورد مطالعه قرار گرفته است. بررسی فناوری، گونه شناسی و تأثیر معیشت بر شیوه به کارگیری فناوری ها و مطالعه چگونگی تولید دست ساخته های گوناگون در این محوطه، از مهم ترین اهداف و پرسش های این پژوهش در این تپه است. توق تپه در بخش مرکزی نکا و در پیرامون روستای اسکاردین واقع شده است. کوه های هوتوکش، که از مهم ترین منابع سنگ چرت در ایران هستند، در حدود 10 کیلومتری جنوب آن قرار دارند. دست ساخته های سنگی مکشوف از کاوش این محوطه از سنگ چرت ساخته شده اند. این دست ساخته ها در محوطه ساخته نمی شده و بخشی از توالی تراش در خارج از آن انجام می شده است. با توجه به این که هیچ نمونه سنگ مادر تیغه در مجموعه مشاهده نمی شود، به نظر می رسد تیغه ها به صورت آماده به محوطه وارد شده و بیشتر، عمل پرداخت و یا فرم دهی نهایی برداشته ها در آن انجام می گرفته است. شواهدی چون: بزرگی سکوی ضربه، حباب ضربه دوگانه و پریدگی حباب ضربه نشان می دهند که فناوری مورد استفاده در صنایع سنگی توق تپه به شیوه ضربه مستقیم با چکش نرم و یا ضربه غیرمستقیم بوده است. از ویژگی های شاخص این مجموعه، فراوانی ابزارهای روی تراشه و کنگره دندانه دارها و کمبود خراشنده های (ناخنی و هندسی) و ابزارهای دارای جلای داس است. صنایع سنگی توق تپه به لحاظ ترکیب بندی فناوری، بیشترین شباهت را با صنایع سنگی میان سنگی غار کمیشان دارد. شیوه ساخت دست ساخته های سنگی دوران نوسنگی، دنباله شیوه ساخت دست ساخته ها در دوران میان سنگی کاسپی است و بنابراین، این مجموعه را می توان مربوط به دوران نوسنگی دانست. شیوه تأمین معاش، تأثیر مستقیمی روی گونه، روش و فناوری ساخت دست ساخته ها دارد. مطالعه حاضر نشان داده است که به دلیل ظرفیت بالای محیط زیست منطقه موردمطالعه در تأمین خوراک مورد نیاز جوامع پیش ازتاریخ، دگرگونی چشم گیری در گونه شناسی و فناوری ابزارهای نوسنگی این محوطه درراستای دگرسانی معیشت مبتنی بر تولید غذا مشاهده نمی شود.
تأملی بر ساختار معماری و هویت تاریخی بنای آرامگاهی جوخواه
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
۱۹۱-۱۶۵
حوزههای تخصصی:
بناهای آرامگاهی یکی از مهم ترین گونه های معماری اسلامی هستند. مطالعه این گونه بنا در بستر جغرافیایی، درک و شناخت معناداری را از این آثار پیش روی ما قرار می دهد. منطقه وسیع طبس، باوجود دارا بودن ظرفیتی غنی از آثار تاریخی و فرهنگی فاخر و به دلیل مهجور بودن و شرایط سخت جغرافیایی، مورد کم توجهی مسئولان و باستان شناسان قرار دارد. در بررسی باستان شناختی بخش جوخواه طبس که در سال 1394ه .ش. انجام گرفت، بناهای متعددی ازجمله یک آرامگاه منفرد شناسایی شده که تاکنون مورد پژوهش قرار نگرفته است. در این پژوهش شیوه ساخت بنا با توجه به نحوه گنبدزنی، اجرای تاق ، نوع مصالح و نوع تزئینات به کار رفته، موردتوجه قرار گرفته است. تحقیق حاضر براساس هدف از نوع توصیفی-تحلیلی و ماهیت آن براساس رهیافت های تاریخی است. در این پژوهش روش یافته اندوزی ها بر پایه مطالعات میدانی و استناد به منابع کتابخانه ای انجام شده است. این پژوهش تلاش دارد، با تکیه بر یافته های باستان شناسی، مطالعات تطبیقی و هم چنین استناد به منابع مکتوب دوران اسلامی، به واکاوی هویت و تاریخ ساخت آرامگاه جوخواه طبس بپردازد. برآیند مطالعات صورت گرفته نشان می دهد که الگوی ساخت این مقبره برگرفته از طرح مربع شکل، مانند بسیاری بناهای آرامگاهی در خراسان بزرگ طی سده های اولیه دوران اسلامی است. اگرچه با مقایسه داده های فرهنگی و عناصر ساخت مایه بنا با سایر آثار مشابه، می توان تاریخ ساخت آن را به اواخر سده ششم تا اوایل سده هفتم هجری قمری نسبت داد.
پژوهشی بر نقوش وابسته به معماری حمام های حکومتی و عمومی قاجاری سنندج
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
۳۲۴-۲۸۵
حوزههای تخصصی:
مطالعه تزئینات وابسته به معماری در بناهای عام المنفعه، علاوه بر شناخت ویژگی های هنری این بناها، بیانگر علایق بانیان و مردم عادی جامعه است. یکی از این بناهای عام المنفعه، حمام ها هستند که از آغاز در فرهنگ ایرانی از جایگاه خاصی برخوردار بوده و پس از ورود اسلام به ایران نیز از مهم ترین بناهای شهری محسوب می شدند. دلیل این توجه خاص، قداست آب و اهمیت مراسم شست وشو در ایران است که از سابقه طولانی برخوردار است. بسیاری از این حمام ها در قدیم به صورت عمومی و با همت خیرین و والیان محلی ساخته شده اند. شهر سنندج در قدیم جزو پاک ترین شهرهای ایران و تفریحگاهی مناسب برای اشراف و اعیان حکومتی بوده است؛ وسعت کم این شهر و تعداد بالای حمام ها در سطح شهر خود گواهی برای اثبات این مدعاست. پژوهش حاضر، براساس روش توصیفی-تحلیلی و رویکرد تاریخی و مقایسه ای بوده و روش کار در این پژوهش به صورت میدانی و کتابخانه ای است. پرسش های پژوهش عبارتنداز: 1. حمام های خصوصی و عمومی در دوره قاجار کدام اند و بانیان آن ها چه کسانی بودند؟ 2- چه نوع تزئیناتی در حمام های دوره قاجار موردتوجه بوده است؟ 3- چه نقوشی در معماری حمام های (عمومی و حکومتی)، موردتوجه و اجرا شده اند؟ برمبنای پرسش های پژوهش، اهداف اصلی پژوهش حاضر نیز شامل بررسی حمام های عمومی و حکومتی شاخص دوره قاجار و تزئینات مهم در حمام های این دوره پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان می دهند که بخش عمده تزئینات در قسمت بینه، سربینه و گرمخانه و خزینه در آرایه های تزئینی هم چون: آهک بری، کاشی کاری و نقاشی های دیواری اجرا شده اند. نقوش تزئینی دربرگیرنده نگاره هایی مانند: نقوش حیوانی، گیاهی، پرندگان، هندسی، ابزارآلات، اجرام سماوی بوده که در انواع حمام های خصوصی، عمومی و حکومتی نمود یافته است. نقش های گیاهی و اجرام سماوی دربرگیرنده اسلیمی هایی هستند که نشان از کثرت در وحدت و وحدت در کثرث دارد. نقوش حیوانی شامل نقش های شیر، اژدها، پرندگان، بز، عقاب، طاووس، مار پیام رسان پیروزی حق بر باطل و نشانگر عدالت است؛ لذا معنا و مفهوم نمادین این نقوش دارای اشتراکاتی است که در تمام حمام های این دوره قابل مشاهده است.
تحلیل باستان شناختی فرآیند شکل گیری، توسعه و فروپاشی کهن شهر پریم (فریم) براساس مطالعه تطبیقی متون و یافته های باستان شناختی
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
227 - 255
حوزههای تخصصی:
دشت میان کوهی فریم از توابع بخش دودانگه، در 60کیلومتری جنوب شهرستان ساری واقع است. کهن شهر فریم از آغاز دوران اسلامی، از جایگاه شهری و اهمیت سیاسی و نظامی برخوردار بود. اشاره منابع به مقام فریم در جایگاه تختگاه و انتساب عناوینی مانند: شهر، قصبه و دارالملک، از موقعیت سیاسی این شهر طی سده های نخستین حکایت دارند. عوامل ژئوپلیتیکی، قابلیت های نظامی و سیاسی را باید از علل مکان یابی فریم به شمار آورد. الگوی شهرسازی فریم را باتوجه به حیات سنت های پیشااسلامی طی سده های نخستین، باید وام دار شهرسازی تاریخی دانست. طبق شواهد و مستندات، وجود بناهای حکومتی و یادمانی، سازه ها و محلات شهری از رواج نظام سه گانه شهری در فریم نشان دارد. نظر به اهمیت فریم، تاکنون پژوهش های متمرکزی باهدف شناخت ساختارهای شهری آن صورت نگرفته است؛ از این رو، با استناد به منابع تاریخی و اندک شواهد باستان شناختی، تلاش شد تا مهم ترین متغیرهای مؤثر در شکل گیری، شکوفایی و زوال شهر موردشناسایی قرارگرفته و پیشنهادهایی پیرامون سازمان فضایی آن مطرح شود. دستیابی به داده های مذکور با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و تحلیل تاریخی صورت گرفت. نقش فریم در تحولات سیاسی منطقه با تکیه بر شواهد باستان شناختی و قرائن تاریخی دیگر پرسش این پژوهش است. موقعیت فریم به عنوان تختگاه اسپهبدتبرستان و نقش حاکمان آن در کنار دیگر قدرت های سیاسی به هنگام تصمیم گیری های مهم، از مرتبه پراهمیت فریم در نظام سیاسی تبرستان آن روز حکایت دارد. تعامل اسپهبدان تبرستان با یک دیگر و نیز با استنداران رویان در تصمیمات سیاسی-حکومتی، حاکی از نقش تعیین کننده فریم، در سازمان سیاسی تبرستان آن روزگار است؛ علاوه بر این، نزدیکی به مراکز مهم سیاسی مانند: ساری، تمیشه، آمل و ولایت استارآباد موجبات اعزام سریع نیروهای نظامی به شهرهای مذکور یا شهرهای جنوب البرز را به هنگام تهدید فراهم می کرد. نتایج مطالعات بیانگر آن است موقعیت طبیعی و توپوگرافی مناسب، موقعیت ژئوپلیتیکی، موقعیت سیاسی، نزدیکی به دیگر مراکز مهم سیاسی، رواج اقتصاد کشاورزی و دامپروری از مهم ترین عوامل شکل گیری و توسعه فریم محسوب می شوند. طبق شواهد، مرکز شهر قدیم فریم منطقه ای به وسعت هزارمترمربع به مرکزیت شاه نشین را دربر می گیرد. شکوه فریم متأثر از عوامل سیاسی و طبیعی، از پایانیِ سده پنجم هجری قمری رو به افول گذاشت. سرانجام ظهور دولت صفویه در سده 10ه .ق.، به حیات شهرهای ملوک الطوایفی تبرستان، ازجمله فریم پایان داد.