فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۸۹۹ مورد.
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
535 - 550
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و شناخت نظام خویشاوندی، خانواده و ازدواج میان زردشتیان پیش از اسلام و زردشتیان امروزین انجام گرفته است. در این پژوهشِ درزمانی، تغییر و تحولات نظام خویشاوندی با تأکید بر خانواده و ازدواج در ایران دوران ساسانی و زردشتیان امروزین با استفاده از روش کتابخانه ای و مردم نگاری بررسی شده است. تغییر و تحولاتی که در نظام خویشاوندی، خانواده و ازدواج در این پژوهش بررسی شده اند از دیدگاه کلود ریویر و جورج مرداک حرکت می کنند. این دو اندیشمند نظام خویشاوندی را در مرتبه ای پنداشته اند که کمترین تغییرات در آن متصور است. بااین حال، ریویر از میان عناصر خویشاوندی ازدواج را در بالاترین سطح تاثیرپذیری می انگارد. در این پژوهش، این مسئله بررسی شده است و صحت این پنداره با توجه به یافته ها و نتایج تحقیق تائید میشود. همچنین، گزاره هایی همچون گذار فرهنگ از اجزای ساده به سمت اجزای پیشرفته در رهیافت تطور فرهنگی مورد مناقشه قرار می گیرد و با توجه به یافته های پژوهش درباره نظام خویشاوندی روشن می شود که اجزای فرهنگ لزوماً از سطح ساده به سطح پیشرفته میل نمی کند و همچنین عناصری از فرهنگ قابل رؤیت است که الزاماً با تغییر همراه نیست.
تحلیل جامعه شناختی تأثیرات مدرن شدن بر خانواده ایرانی و ضرورت تدوین الگوی ایرانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۵ بهار ۱۳۹۲ شماره ۱
63 - 84
حوزههای تخصصی:
نهادهای اجتماعی جامعه ایران در سیر تحولات ناشی از مدرنیته به طور کامل، یک سان و هم زمان دچار تغییر نشدند. در این میان، سطوح خرد، میانه و کلان در ساختار خانواده به گونه ای ناهماهنگ نسبت به تغییرات جامعه، متأثر گردید. از این رو، امروزه شاهد برهم کنشی ناسازگار بین برخی از اجزای مرتبط با خانواده سنتی با پاره ای از ارزش های برخاسته از مدرنیته می باشیم. هم چنین، به دلیل عدم سنخیت برخی از تحولات خانواده با تغییرات فعلی جامعه، این امر به منشأیی برای بروز آسیب ها و مسائل اجتماعی شده است. در چنین وضعیتی، نه می توان خانواده ها را به نظام هنجاری سنتی خانواده ترغیب کرد و نه می توان پذیرش نظام هنجاری مدرن را مطلوب دانست. آنچه در این مقاله در خلال طرح مناقشات نظری درباره وضعیت و چشم انداز خانواده پیشنهاد می شود، ضرورت شکل گیری الگویی از خانواده است که ضمن سازگاری با دو مؤلفه هویتی جامعه ایران؛ یعنی دین و فرهنگ ملّی، از توان جذب مؤلفه های جدید متناسب با تحولات اخیر نیز برخوردار باشد و بتواند با فراهم آوردن برخی قابلیت ها، از مسائل اجتماعی در خانواده، پیشگیری نماید.
زنانگی، ایدئولوژی و مقاومت در برابر فرودستی تحلیل گفتمان فرودستی زنان در سینمای ایران با تکیه بر نظریه خودمداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
185 - 217
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تحلیل گفتمان انتقادی فرودستی زنان از خلال تحلیل چهار فیلم سینمایی عروس آتش ، کاغذ بی خط ، خانه پدری و ناهید است. چارچوب نظری استفاده شده نظریه خودمداری قاضی مرادی است که با روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف انجام شده است. تحلیل گفتمان انتقادی با پیوند میان ساختارهای گفتمانی و بافت های اجتماعی می تواند به درک ما برای فهم مسائلی که وجود دارد کمک کند. از جمله نظم های گفتمانی مسلط، گفتمان پدرسالاری است که روابط بین دو جنس را از موضع قدرت واسازی می کند؛ همچنین، گفتمانِ سنت و تجدد که باعث می شود سوژه ها به بازتعریف هویت خویش دست بزنند. این روش شامل سه مرحله توصیف، تفسیر و تبیین است. برای این منظور، در مرحله توصیف، به ویژگی های صوری متن (تحلیل دیالوگ ها و سکانس ها) توجه شده است. در مرحله دوم، که مرحله تفسیر است، به بیناگفتمانیت (پرکتیس گفتمانی) پرداخته شده است؛ و در مرحله آخر تأثیر متقابل ساختارهای کلان اجتماعی بر متن با تکیه بر نظریه خودمداری بررسی شده است. نتایج حاکی از آن است که چگونه از گذار دو فضای گفتمانی سنت و تجدد، نظم گفتمان جنسیتی و روابط قدرت نهفته در این سلسله مراتب، باعث فرودستی زنان و سپس مقاومت آن ها در برابر فرادستی مردان شده است. زنانگی های مدرن و سنتی نه تنها در تقابل با هم قرار می گیرند، بلکه از سویی دیگر، دال زنانه در مقابل سوژه های مرد سنتی و مدرن نیز بازنمایی می شود.
پدیدارشناسی همسرگزینی دختران جوان در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۹ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
49 - 71
حوزههای تخصصی:
در هر جامعه ای برای گزینش همسر، بنا بر شرایط و مقتضیات آن جامعه، معیار ها و هنجارهایی وجود دارد. به بیان دیگر، همسرگزینی امری اجتماعی و تا حد زیادی تحت تأثیر ارزش های غالب در جامعه است. بیشتر تحقیقات انجام شده در این حوزه از استراتژی های قیاسی و روش های کمّی برای بررسی این پدیده بهره برده اند؛ در صورتی که این پدیده در تجربه زیسته عاملان اجتماعی ابعاد ذهنی و مصادیق عینی متنوع و در عین حال پیچیده ای دارد. بر این اساس، در مطالعه حاضر سعی شده است با رویکردی پدیدار شناختی به بررسی و بازسازی معنایی همسرگزینی به منزله پدیده ای اجتماعی در میان زنان جوان پرداخته شود. این بررسی پدیدارشناسانه با مشارکت پانزده دختر جوان متأهل در شهر مشهد، که به صورت هدفمند گزینش شده بودند، انجام شد. نتایج حاصل نشان داد که به طور کلی سه الگوی غالب برای گزینش همسر وجود دارد که عبارت اند از: سبک مبتنی بر الگوهای سنتی، سبک مبتنی بر تعاملات دوستانه، سبک بینابینی (تعاملات دوستانه تحت نظارت خانواده). همچنین، معیارسازی، کنترل معیار، انطباق یابی، پذیرش و گزینش نهایی بیانگر ابعاد اصلی و مشترک فرایند گزینش همسر از سوی مشارکت کنندگان در تحقیق بوده است.
تحلیل روابط خویشاوندی در حماسه های ملّی ایران از دیدگاه انسان شناسی ساختارگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۸ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳
349 - 370
حوزههای تخصصی:
یکی از بنیادی ترین مباحث انسان شناسی، مطالعه روابط خویشاوندی، شیوه های همسرگزینی و پیوند ازدواج است که از دیرباز مورد توجه نظریه پردازان این حوزه قرار گرفته است. متون کهن حماسی ما، به رغم بهره مندی از منابع عظیمی از افسانه ها و روایات برخاسته از زندگی مردم، بازتابنده مهم ترین مسائل اجتماعی، فرهنگی و انسان شناختیِ مردم ایران باستان اند. با توجه به جایگاه درخور این آثار برای تحلیل مسائل انسان شناختی، تاکنون جز شاهنامه فردوسی ، به سایر حماسه های ملی از این منظر توجه چندانی نشده است. در این پژوهش، به بررسی روابط خویشاوندی در شاهنامه و حماسه های ملی متأثر از آن، از دیدگاه نظریه انسان شناسی ساختاری کلود لوی استروس پرداخته شده است. استروس با تکیه بر نظریه تقابل های دوگانه، خانواده و نظام خویشاوندی را به منزله نخستین قرارداد اجتماعی و نقطه آغاز فرهنگ بشری در تقابل با طبیعت قرار می دهد. از نظر او، برون همسری در تقابل با درون همسری (ازدواج با محارم)، نشان دهنده تقابل اساسی فرهنگ/ طبیعت است. بر این اساس، در این پژوهش به تقابل های مهم قابل طرح در روابط خویشاوندی حماسه های ملی، از دیدگاه انسان شناسی ساختارگرا، پرداخته شده است. دستاورد پژوهش حاکی از آن است که بر نظام خویشاوندی این متون، تقابل هایی همچون تقابل ایران/ انیران، زن/ مرد، برون همسری/ درون همسری، پدرسالاری/ مادرسالاری، پدرمکانی/ مادرمکانی و... حاکم است که وامدار اندیشه تقابل گرایِ اساطیر کهن ایرانی است.
مطالعه کاشی نگاره هایی با نقوش زنان قاجاری در خانه های شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۵ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴
577 - 594
حوزههای تخصصی:
هنر دوره قاجار به لحاظ محتوا و ماده، موضوع، و نحوه اجرا ویژگی های متمایز و منحصر به فردی دارد. وفور نقش مایه های زنانه در محصولات هنری عصر قاجار، از جمله در کاشی نگاره ها، در فضاهای خصوصی و نیمه خصوصی کاخ ها، و خانه های اعیان و اشراف از ویژگی های شاخص آن است. زنان قاجاریِ نقش بسته بر این کاشی نگاره ها در تعامل هویتی با هویت زن فرنگی، چهره نوینی از زن ایرانی را به نمایش گذاشته اند. با این حال، در بررسی نقوش زنان در هنر دوره قاجار، شاهد هم حضوری هویت ایرانی، اسلامی و فرنگی این زنان هستیم که درک آن نیازمند شناخت مفهوم سر اسطوره ها و عملکرد هم زمان اسطوره های چندگانه در فضای معناشناختی فرهنگ و هنر آن دوره است. این مقاله به بررسی ویژگی های هویتی زن در این زمان و کنش ها و خصوصیات شخصیتی او، با مطالعه تحلیلی مجموعه ای بی بدیل از اسناد تصویری، یعنی تک فریم های زنان در کاشی های آراینده خانه های به جا مانده از دوره قاجار در شیراز، پرداخته است. هدف این پژوهش، معرفی و ارائه مستندهای نگارگری شده ای است که نظریه معاصر سراسطوره ها را تبیین می کند
تحلیل آیکونوگرافیک نقش زنان در نگاره های سوگ و ارتباط ایشان با آئین های کشاورزی با تاکید بر نگاره هایی از ادوار ایلخانی، تیموری و صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
653 - 677
حوزههای تخصصی:
آن چه در قاموس ما مرگ نام گرفته و به تلخی از آن یاد می کنیم، در نگاه انسان برزگر، پیوند درگذشتگان با زمین و انتظاری برای رستاخیز بود؛ همچون دانه ای که به امید تجدید حیات در خاک دفن می کرد. شواهد برجای مانده از شیوه های سوگواری، گویا است که در این وادی، زنان نقش مهم تری ایفا می کرده اند؛ چنان که نقش به سزائی در آئین های برزگری داشته اند. بنابراین جستار حاضر، با هدف تبیین نقش زنان در آئین های سوگواری و ارتباط آن با آئین های کشاورزی، درصدد است به این پرسش ها پاسخ دهد که چرا کنشگران آئین های سوگ اغلب زنان هستند؟ و آیا ارتباطی بین آئین های سوگواری و آئین های کشاورزی وجود دارد؟ در همین راستا این پژوهش، هشت نگاره ایرانی با مضمون سوگ از دوره ایلخانی تا صفویه را به روشی تاریخی–تحلیلی با کاربست رویکرد آیکونوگرافی تحلیل کرد. نتایج نشان می دهد آئین های سوگواری ذاتاً جهت فعال سازی قوای نباتات -که در قالب ایزدان گیاهی تجسد یافته اند- صورت می پذیرفت. این پویه طی استحاله ای کلی، از سوگواری برای خدای نباتی آغاز، سپس به سوگواری برای شخصیت های اساطیری-حماسی و نهایتاً شخصیت های تاریخی دگرسان شد. بر مبنای قرینه سازی سوگواری و کشاورزی، از آن جا که حضور زنان در زمین های زراعی مبارک انگاشته می شد، حضور ایشان در سوگواری ها توجیه می پذیرد.
بررسی جایگاه اجتماعی زنان و کودکان در دوره شاه طهماسب صفوی (930-983ق) بر اساس تطبیقِ نگاره های نُسخِ شاهنامه طهماسبی و هفت اورنگ جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
189 - 208
حوزههای تخصصی:
عوامل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، و مذهبی دوران صفوی بر حضور زنان در جامعه تأثیرگذار بود. در ساختارهای جدید، نقش زنان بر اساس جایگاه اجتماعی آن ها شکل می گرفت. همچنین، با برپایی آرامش، کودکان در جوار مادرانشان، از امنیت و آموزش و پرورش بهتری برخوردار شدند. این عوامل نگارگران را به ترسیم بیشتر تصویر زنان و کودکان در نگاره هایشان ترغیب کرد. هدف مقاله حاضر شناخت جایگاه اجتماعی زن و کودک در دوره شاه طهماسب، بر اساس نگاره های شاهنامه طهماسبی و هفت اورنگ جامی (نفیس ترین نُسخِ نگارگری دوره مذکور)، است و پرداختن به آن، با توجه به اینکه در این زمینه پژوهشی انجام نشده، لازم بوده و تلاشی است برای پاسخ به این پرسش که ویژگی های بصری ترسیم نقش زنان و کودکان در نگاره های این دو نسخه کدام است و آیا این ویژگی ها نشان دهنده جایگاه طبقات مختلف اجتماعی آنان است؟ در این پژوهش، که گردآوری مطالب کتابخانه ای است و به روش تطبیقی توصیفی تحلیلی نگاشته شده، از هر نسخه پنج نگاره در موضوعات متفاوت، که نمایانگر نقش زن و کودک در دربارها و سایر طبقات اجتماعی هستند، مورد بررسی و تطبیق قرار گرفته و می توان دریافت که تصویر زن و کودک در نگاره های نسخه درباری شاه طهماسبی بازگو کننده محدودیت های زندگی زنان دربار و اشراف است، اما در نسخه هفت اورنگ جامی زنان و کودکان سایر طبقات اجتماعی در محیط های شهری و روستایی آزادانه تر در فعالیت های اجتماعی حضور دارند.
نقش کنیزانِ رامشگر در موسیقیِ قرون اولیه اسلامی (دوره اموی و عصر اول عباسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۰ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
215 - 235
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر مطالعه جایگاه و نقش کنیزان در موسیقی قرون نخستین اسلامی است. نقش مهم کنیزان در پیشبرد موسیقیِ قرون اولیه اسلامی و دامنه فعالیت آن ها را می توان چنین برشمرد: نوازندگی، خوانندگی، آهنگ سازی، آموزش موسیقی، حفظ و انتشار ساخته های موسیقی دانان، نقد و مباحثه و ایجاد فضای پویای موسیقایی در جامعه. نظریه پردازیِ موسیقی تنها جنبه ای بود که بانوان به آن نمی پرداختند و بنا به دلایل علمی و تخصصی تر، حوزه ای مردانه به شمار می رفت. از مظاهر توانمندی زنان در موسیقی قرون اولیه اسلامی، نقش آنان در آموزش و تربیت موسیقی دانان نسل خود است. شاگردی کردن مردان نزد بانوان موضوع درخور توجهی است که در جامعه مردسالار آن زمان رایج بود. از دیگر یافته های تحقیق حاضر می توان به نوعی تضاد و دوگانگی در موقعیت و رفتارهای اجتماعی بانوانِ موسیقی دان اشاره کرد. از یک سو اشتغال به موسیقی باعث ارتقای جایگاه کنیزان می شد. آن ها با آموزش موسیقی به جایگاه بالای اجتماعی می رسیدند و همانند شاهزادگان شهرت و ثروت فراوانی کسب می کردند. اما، از سوی دیگر، اشتغال بانوانِ طبقات بالا و اشراف به موسیقی دون شأن اجتماعی و خانوادگی آن ها محسوب می شد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است و گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای انجام شده است.
آسیب شناسی مشارکت سیاسی زنان شهر تهران بر اساس نظریۀ زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
837 - 866
حوزههای تخصصی:
موضوع مشارکت سیاسی زنان در کشورهای درحال توسعه، پدیده پیچیده ای است و به پویایی و توسعه نظام های سیاسی مربوط می شود. هدف این پژوهش، درک و تحلیل وضعیت مشارکت سیاسی زنان است که با روش شناسی کیفی و روش نظریه زمینه ای انجام شد. به این منظور با هفده زن ساکن شهر تهران که با روش نمونه گیری هدفمند و ترکیبی از راهبرد های گلوله برفی و حداکثر تغییرات انتخاب شده بودند، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته انجام شد. پس از تحلیل داده ها، 85 کد اولیه، هفت مقوله محوری و یک مقوله هسته از خلال نظام کدگذاری داده ها استخراج شد: شرایط علی (مسائل و چالش های اقتصادی، حکمرانی برابرمحور)، شرایط زمینه ای (ساختار سیاسی نابرابر و چالش های مردسالارانه)، شرایط مداخله گر (عوامل شخصیتی- روحی)، راهبرد ها (شایسته سالاری و ایجاد بستر شکوفایی) و پیامدها (کنشگری فعال سیاسی زنان و طرد انفعال سیاسی). همچنین «مشارکت سیاسی زنان؛ کنشی معنادار و چندوجهی» به عنوان مقوله هسته احصا شد و درنهایت مدل پارادایمی مستخرج از داده ها تنظیم شد. یافته ها بر این دلالت دارند که زنان در مشارکت سیاسی عاملان و کنشگرانی فعال بوده و دست به کنش های مبتنی بر زمینه های سیاسی می زنند؛ کنشی از نوع مشارکت که با شناسایی موانع و عوامل تسهیل گر می تواند راه گشای مشارکت سیاسی فعال آنان به عنوان شهروندانی اثرگذار در حوزه سیاست بدل شود.
پی جویی نشانه های نوشتار زنانه در سه خشتی های کرمانجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
1 - 17
حوزههای تخصصی:
بومی سروده ها به سبب بیرون ماندن از دایره ادبیات فاخر و رسمی کمتر در حوزه مطالعات ادبی مورد پژوهش نظام مند قرار می گیرند. همچنین زنان اغلب به عنوان آفرینشگران اثر ادبی نادیده انگاشته شده اند و این کاستی جست وجوی فردیت زن در چارچوب گفتمان های ادبی را دشوار کرده است. بدین سبب، به سهم زنان در شکل دهی به مجموعه ادبیات کرمانجی نیز تاکنون پرداخته نشده است. این نوشتار یک موردکاوی در حوزه نقد ادبی فمنیستی، با رویکرد تحلیلی تفسیری و با هدف توسعه ای است که تلاش دارد با کشف نشانه های نوشتار زنانه در سه خشتی های کرمانجی، بسامد صدای زنان را در این آثار آشکار کند. در جست وجوی این نشانه ها، نگارندگان هزار و 386 سه خشتی را بررسی کردند که از این شمار، 269 سروده (یک چهارم از اشعار دارای شناسه جنسیتی) را می توان بارور از نشانه های بیان زنانه دانست. سه خشتی های سروده شده از سوی زنان، از دید موضوع در پنج گروه قابل بخش بندی اند: عشق و دلدادگی؛ ازدواج؛ مهاجرت، کوچ و جنگ؛ نقش پذیری اجتماعی؛ و اندرز، نفرین، معرفی خود و...؛ شناسه های بیان زنانه در این ترانه ها را می توان در دو گروه شناسه های صریح و شناسه های ضمنی بخش بندی کرد که هریک به چهار شیوه متفاوت به کار رفته اند. در این سروده ها روح زن کرمانج بدون پرده و نقاب آشکار می شود و با شنونده به گفت وگو در می آید. او دیگر زنی نیست که نویسندگان مرد گاه ستودنی همچون یک معشوق یا مادر و گاه نفرت بار همچون یک وسوسه گر یا ساحره برای ما وصف کرده باشند. به یاری نوشتار زنانه، او جهان پیرامون را با همه رخدادها و پدیده های شگفت آورش از دریچه چشم خود برای خوانشگرانش ترسیم می کند.
تحلیل جامعه شناختی چگونگی بازنمایی هویت فردی و جنسیتی در آثار سینمایی دهه 1380 ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۵ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴
449 - 466
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به تحلیل تغییرات در هویت فرد مدرن و تبدیل شکل هویت جنسی زن و مرد معاصر ایران در دهه 1380 میان طبقه متوسط شهری، به خصوص در کلان شهرها، می پردازد. این پژوهش درواقع با تحلیل کیفی و نشانه شناختیِ دو فیلم کنعان (مانی حقیقی) و شهرت (ایرج قادری) نشان می دهد که طی این دهه نوعی دگردیسی و تبدیل شکل صمیمیت میان انسان ها، به خصوص در رابطه با خود، شکل گرفته است که می تواند در تحولات مربوط به توسعه خود، فردی شدن جامعه، و تحول در هویت جنسی و سکسوالیته افراد به خصوص در میان طبقه متوسط شهری ریشه داشته باشد که در جست و جوی هویت سیال فردی و جنسیتی خویش است؛ تحولی که در عین داشتن لایه های دموکراتیک و اعطای نقش مرکزی به زنان و مردان در تصمیم گیری هایشان در قبال بدن، درواقع حامل پریشانی ها و آشفتگی ها در زندگی آن ها هم هست. بررسی این تحولات از دریچه سینما در این دهه می تواند لایه های باریک و ژرفی از حیات فرد مدرن و حیات ذهنی وی را به تصویر بکشد. درنهایت، یافته های این پژوهش می تواند افق روشنی را فراروی مسئولان و برنامه ریزان شهری قرار دهد؛ به خصوص در کلان شهرها به منظور برنامه ریزی بهتر و هوشمندانه و مهندسی معقول امور هنری و درنهایت سیاست های مرتبط با بدن و هویت فردی.
بازنمایی زنانگی در نقاشی های زنان کُرد (تحلیل نشانه شناختی نقاشی های نگین وکیلی و اکرم کریمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
267 - 290
حوزههای تخصصی:
هدف این نوشتار تحلیل نشانه شناختیِ بازنماییِ زنانگی در نقاشی های زنان کُرد است. میدان مطالعه، نقاشانِ زن در شهر سنندج در دو دهه اخیر است که دو تن از و پرکارترینِ آن ها، به شیوه نمونه گیری هدفمند، انتخاب شده اند. تحلیل تابلوهای نگین وکیلی و اکرم کریمی، بر اساس مدل نشانه شناسیِ اجتماعی کرس و لیون، در سطوح سه گانه معانی بازنمودی و تعاملی و ترکیبی، بیانگر آن است که دو نقاش، به رغم اشتراک در مضمون و سبک بازنمایی، به دو نقطه متفاوت می رسند: زنانگیِ بازنموده در نقاشی های وکیلی نوعی جنسیت گرایی بازاندیشانه است، اما در آثار کریمی نوعی جنسیت گرایی منفعلانه. در تابلوهای وکیلی چون الگوی پیوندِ عناصر، روایتی است، راه برای بازاندیشی در هویت زنانه باز می شود، اما در تابلوهای کریمی عناصرِ تصویر بر اساس الگویی مفهومی به هم پیوند خورده اند و لذا ناخواسته نوعی جنسیت گرایی منفعلانه بازتولید می شود. وکیلی سوژه را در فضایی طبیعی و باز که یادآور جایگاه زن در تفکر اسطوره ای است نمایش می دهد، اما کریمی سوژه را در فضای خانه که تداعی گر جایگاه او در جوامع سنتی است بازنمایی می کند. تابلوهای وکیلی مخاطب را فرامی خوانند تا به نقش عوامل بیرونی در شکل بخشیدن به هویت و سرنوشت زنان توجه کند، اما تابلوهای کریمی مخاطب را به همدلی و همذات پنداری با زنی که محور اصلی زندگی خانوادگی است فرا می خوانند. سوژه بازنموده در آثار هر دو نقاش در متن عناصر نسبتاً مقدسِ جوامعِ سنتی (طبیعت و خانواده) به نمایش درمی آید، اما اولی ما را به تأمل انتقادی در آن وضعیت وادار می کند، و دومی ناخواسته ما را در نوستالژی آن وضعیت فرو می برد.
درمان بومی در میان زنان ترکمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱ بهار ۱۳۸۹ شماره ۳
59-78
حوزههای تخصصی:
این مقاله که بر اساس یک تحقیق میدانی انجام گرفته است، پیرامون شناخت و بررسی یکی از شیوه-های درمان بومی ترکمن ها می باشد. شیوه های درمان بومی در میان ترکمن ها متعدد است. از پرخوانی تا دامارتوتان و «ایشانی» و برخی دیگر. این پژوهش متمرکز بر شیوه ی «ایشانی» می باشد. شیوه ی درمان «ایشانی» در میان زنان ترکمن یکی از عجیب ترین پدیده های فرهنگی است که از درون این فرهنگ برخاسته است. این آیین سبب می شود این فرهنگ که ریشه هایش در فرهنگ اقوام آسیای مرکزی است، استحکام یابد. در این مقاله ضمن بررسی آیین «ایشانی» به ویژگی های زنان درمانگر ترکمن می پردازیم و شخصیتی را که از درون این آیین متحول شده است، مشاهده می کنیم. درمان های بومی به صورت مجموعه ای از تکنیک ها و ابزارهای گوناگون است که به صورت آیین و مراسمی خاص اجرا می شود. شفا و درمان بومی همواره به شیوه های سنتی در میان جوامع وجود داشته است. انسان و بیماری و یافتن راه های نجات از درد با فرهنگ انسان عجین بوده است. اطلاعات دانش بومی جوامع حاکی از شیوه های درمان بومی است. کشف، شناخت، بررسی و ثبت دانش بومی از سویی کمک به شناخت عمیق تر گوشه های تاریک و پنهان فرهنگی می کند و از سوی دیگر باعث شناخت شیوه های درمانی می شود که در هر اقلیمی شکل گرفته و متناسب با ویژگی های آن جامعه رشد نموده است. یکی از جنبه های درمان بومی این است که بیمار درمانگر را به چشم یک شفادهنده و رابطی میان جهان ماورایی و این جهان می نگرد. از نظر افراد بومی درمان جزء وظایف درمانگر نیست بلکه درمان گر واسطه ای است برای شفای بیمار. شفا در رابطه با نیروهای ماوراءالطبیعه قرار دارد و در باورها و اعتقادات مردم، شفا همواره جایگاه خاصی داشته است. این مقاله به شیوه ی درمان بومی تحت عنوان: «ایشانی» می پردازیم. درمان گران بومی که از شیوه ی «ایشانی» استفاده می کنند به نام «ایشان» در بین ترکمن ها شناخته میشوند. شیوه «ایشانی» از جمله آیین های درمانی است که با سایر درمان های بومی ترکمن ها خصوصاً «پرخوانی» تفاوت بسیاری دارد. در حالی که شیوه «پرخوانی» بیشتر متمرکز بر فرهنگ شامانی، آیین به جا مانده از زمانی که ترکمن ها با سایر اقوام مرکزی در آسیای میانه ساکن بودند، حکایت می کند، آیین «ایشانی» برتافته از فرهنگ اسلامی است و عجین با باورها و اعتقادات مذهبی است. این مقاله متمرکز بر معرفی این آیین درمان بومی ترکمن ها است.
تبیینِ اجتماعیِ واژگونیِ جنسیت در سینمای مسعود کیمیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
283 - 299
حوزههای تخصصی:
سینمای مسعود کیمیایی به دلیل رویکردِ قهرمان پرورِ مردانه آن، زنان را به مثابه جنسیتی واژگون به تصویر کشیده است. این مقاله بر آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که چرا شخصیت زنان در آثار کیمیایی خالی از هرگونه وجه زنانه، و برعکس، دارای وجهی مردانه و ثانویه هستند. در چند دهه اخیر، مقوله جنسیت در مرکزیت مطالعات جنسیتی در جامعه، فرهنگ و هنر قرار گرفته است. در این مطالعات، جنسیت، پدیده ای ساختاری و اجتماعی است که در طول زمان، در جامعه برساخته می شود. به عبارت دیگر، زن بودگی و مردبودگی، پدیده هایی برساخته تربیتِ تاریخی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است. در آثار کیمیایی زنان به تبعِ مرد، نقش های واحد و یکسانی و نوعی دارند و بیشتر به مثابه ابزاری برای تقویت جایگاه اجتماعی و سیاسی و ... قهرمانِ مرد مبدل شده اند.نتایج بهدستآمده در این مقاله نشان از آن دارد که رویکرد کیمیایی نسبت به زنان، از منظر جنسیت شکلی از واژگونیِ جنسیت است. زنان در این فیلمها، به تبعِ مرد، نقشهای واحد و یکسانی و نوعی دارند و بیشتر به مثابه ابزاری برای تقویت جایگاه اجتماعی و سیاسی و... قهرمانِ مرد مبدل شدهاند. این مقاله، به روش کیفی و به صورت توصیفی- تحلیلی و به یاری از منابع کتابخانه ای و مشاهده فیلم، انجام گرفته است، با تشریح مقوله جنسیت و نظریه جامعه شناسیِ جنسیت، رویکرد شخصیت پردازیِ زنان در سینمای کیمیایی را مورد واکاوی قرار می دهد.
وضعیت سرمایه اجتماعی زنان در جامعه کار و تولید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۷ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
473 - 487
حوزههای تخصصی:
موضوع سرمایه اجتماعی مفهومی پیچیده، چند وجهی و بین رشته ای و همچنین از عناصر مهم پویای نظام اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و تولیدی هر جامعه است که طی دهه های اخیر در کنار سرمایه های فیزیکی و انسانی مورد توجه جدی قرار گرفته است. به علاوه، یکی از معیارهای مهم جهت سنجش درجه توسعه یافتگی یک کشور، میزان اهمیت و اعتباری است که زنان به عنوان نیمی از جمعیت در آن کشور دارند. نقش زنان نه تنها به وسیله نظام اقتصادی، بلکه از سوی عوامل فرهنگی و اجتماعی تحت تأثیر قرار می گیرد. بنابراین، هدف این تحقیق بررسی وضعیت سرمایه اجتماعی در میان زنان شاغل است. روش این تحقیق پیمایشی است و به منظور سنجش پایایی و روایی ابزار مطالعه به ترتیب از ضریب آلفای کرونباخ و دو نوع اعتبار صوری و سازه استفاده شده است. یافته های تحقیق، که با استفاده از نمونه گیری تصادفی از زنان شاغل در محیط های کار و تولید شهرک های صنعتی شهر تهران از طریق پرسش نامه جمع آوری شده، بیانگر میزان سرمایه اجتماعی متوسط بین افراد بوده است.
تحلیلی جامعه شناختی از ضرب المثل های زنانه در شهرستان لامرد استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۴ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲
101 - 120
حوزههای تخصصی:
ضرب المثل ها جملات کوتاهی هستند با مفاهیمی عمیق و برخاسته از قالب ها و تصورات اجتماعی که جهت گیری و تشخیص موقعیت های اجتماعی را فراهم می کنند. این مطالعه به دنبال بررسی بازتاب مفهوم زن و مسائل زنان در میان ضرب المثل های محلی شهرستان لامرد می باشد. در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی به گردآوری و تحلیل ضرب المثل هایی در خصوص زنان پرداخته شده است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان دهند? آن است که در این جامعه هیچ گونه نقش اجتماعی و یا حرفه ای برای زنان قائل نبوده و ضرب المثل ها پیرامون دو محور ویژگی های مختلف شخصیتی زنان و نقش های آن ها درون خانواده از جمله نقش مادری و همسری معطوف به مردسالاری موجود در این شهر شکل گرفته است.
سیاست گذاری تولید محصولات نمایشی در تلویزیون ایران با محوریت خانواده اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۹ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
1 - 25
حوزههای تخصصی:
متأسفانه در عصر کنونی نهاد خانواده، به منزله اصلی ترین رکن جامعه، دچار تزلزل شده است. ارائه الگوی مناسبی از خانواده اسلامی از طریق محصولات نمایشی تلویزیون می تواند گره گشا باشد. مقاله حاضر به دنبال ارائه سیاست های محتوایی نمایش مطلوب خانواده در محصولات نمایشی تلویزیون بر مبنای سبک زندگی اسلامی است. این پژوهش در دو مرحله انجام شده است. ابتدا، محتوای 7 عنوان کتاب (شامل 21 جلد)، در حوزه خانواده اسلامی، به روش تحلیل محتوای کیفی، بررسی شد. نتیجه، به دست آمدن ۷۲۵ کد در زمینه ویژگی های خانواده اسلامی بود که پس از مقوله بندی الگوی جامع خانواده در اسلام، در سه محور اصلی «دیدگاه های نظری اسلام درباره خانواده»، «راهکارهای عملی تحکیم خانواده» و «عوامل تزلزل خانواده» ارائه شد. در مرحله دوم، با طراحی سؤالاتی برآمده از الگوی احصائی در گام نخست، با استادان و کارشناسان 4 حوزه مدیریت و سیاست گذاری، خانواده و سبک زندگی اسلامی، تولید تلویزیونی و ارتباطات، که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. نتیجه در دو بخشِ ارزیابی کارشناسان از وضعیت کنونیِ نمایش خانواده در تلویزیون و سیاست های پیشنهاد ی برای بازنمایی خانواده ارائه شد. این سیاست ها در دو بخش ارائه شد. بخش نخست، با عنوان «اهداف، محورها و اولویت ها» شامل 7 مقوله «تشکیل خانواده و ازدواج»، «ترسیم جایگاه اعضای خانواده»، «اقتصاد خانواده»، «محیط مطلوب حاکم بر خانواده»، «صله رحم»، «وظایف اعضای خانواده» و «مقابله با عوامل تزلزل خانواده» و 23 زیرمقوله است. بخش دوم نیز، با عنوان «سیاست ها و ضوابط محتوایی»، شامل 35 گزاره محتوایی در خصوص بازنمایی مطلوب خانواده اسلامی در محصولات نمایشی است که به طور دقیق و مصداقی به بایدها و نبایدهای محصولات نمایشی می پردازند.
بررسی تأثیر جنسیت برخطاب های به کار رفته در برخی داستان های ادبیات معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱ پاییز ۱۳۸۸ شماره ۱
7-32
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر آن است که نقش گرایش های جنسیتی در انتخاب واژگان خطاب در داستان های ایرانی را بررسی کند. بعضی از واژگان خطاب از روی ماهیت خود عملکرد جنسیتی دارند. و ویژه ی زنان یا مردان می باشند. اما همان طور که بررسی شده است گوناگونی انتخاب بعضی از صورت های خطاب یا خطاب های ارجاعی، کم و بیش ناشی از موقعیت اجتماعی و ارزش های اجتماعی شخصیت های مطرح در این داستان های مورد نظر می باشد. برای مثال شخصیت های مرد در هنگام برخورد با شخصیت های زن بیشتر از ضمیر «تو» و اسم کوچک استفاده می کنند. اما شخصیت های زن، مخاطب مذکر خود را با شکلی مؤدبانه تر و با استفاده از نام خانوادگی، همراه با عنوان یا ضمیر شما عنوان می کنند. در این مقاله تلاش شده است که عمل کرد اجتماعی و کاربردی واژگان خطاب مانند اسم کوچک، نام خانوادگی یا اسم فامیل، ضمایر خطاب، عنوان های ویژه و واژگان های خویشاوندی و ... با توجه به جنسیت مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که یکی از عوامل اصلی در انتخاب واژگان خطاب مربوط به جنسیت شخصیت های داستانی می باشد .
تحلیل گفتمانی فیلمنامه فیلم "کافه ستاره"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۴ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۴
19 - 38
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی و تحلیل فیلم نامه فیلم "کافه ستاره" از طریق بکارگیری تحلیل کلان لاکلاوموف، تحلیل خرد زبانی و تحلیل انتقادی گفتمان پرداخته است. این پژوهش تلاش می کند با بکارگیری ابزار اقناع و همچنین فرآیند عاطفی گفتمان مشخص کند که چگونه کنش گرهای اصلی با بکارگیری این ابزارها و با استفاده از شیوه های خاص گفتمان و گفتار، نظام معنایی فیلم را تثبیت و حفظ می کنند و چگونه گفتمانهای سنت گرا و تجددگرا در مصاف و تعامل با یکدیگر به عنوان شبکه های هژمونی شده و طبیعی شده مُفَصَل بندی می شوند. پژوهش حاضر با در نظر گرفتن وضعیت واقعی زندگی زنان در تمام موقعیت های اجتماعی و قدرت تأثیرگذاری باطنی و پنهانی زنان به عنوان افرادی فعال در گفتمان، سعی دارد شبکه های گفتمانی خصوصاً بُعد سنتی را بازنمایی و مُفَصَل بندی کند. در این مقاله استدلال می کنیم که هیچگونه مبارزه ای برای به چالش کشیدن گفتمان رقیب که همانا گفتمان تجددگراست، رخ نمی دهد. به سخن دیگر اگرچه گفتمان سنتی به عنوان گفتمان حاکم سایه بر فیلم انداخته اما سعی در ساختار شکنیِ مطلقِ گفتمان رقیب را ندارد و گفتمان رقیب را به طور مطلق به حاشیه رانی نمی کشاند.