نریمان محمدی

نریمان محمدی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۰ مورد از کل ۱۰ مورد.
۱.

تأثیر آستانه ای تمرکززدایی مالی ترکیبی بر رشد اقتصادی استان های ایران: رویکرد رگرسیون انتقال ملایم تابلویی (PSTR)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرکززدایی مالی ترکیبی تحلیل مؤلفه های اصلی الگوی رگرسیون انتقال ملایم تابلویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۷ تعداد دانلود : ۲۶۴
رابطه بین تمرکززدایی مالی و رشد اقتصادی، در دهه های اخیر، یکی از موضوعات و مباحث محوری در اقتصاد بوده است. تمرکززدایی مالی، ازجمله متغیرهای مؤثر بر رشد اقتصادی است که رابطه تنگاتنگ و انکارناپذیری با برنامه های رشد و توسعه اقتصادی و گسترش تعادل و توازن منطقه ای دارد. این مطالعه به منظور بررسی رفتار غیرخطی رشد اقتصادی در دامنه های تمرکززدایی مالی برای استان های کشور در بازه زمانی 95-1383در چهارچوب مدل اقتصادسنجی رگرسیون انتقال ملایم تابلویی ( PSTR )، به عنوان یکی از برجسته ترین مدل های تغییر رژیمی، انجام شده، و در آن، شاخص تمرکززدایی مالی ترکیبی، با استفاده از تکنیک تحلیل مؤلفه های اصلی، استخراج و از آن، به عنوان متغیر انتقال، به منظور بررسی تغییرات رشد اقتصادی در مدل غیرخطی مذکور، استفاده شده است. نتایج حاصل از تخمین مدل، ضمن تأیید وجود رابطه غیرخطی میان متغیرهای مورد مطالعه، یک مدل دو رژیمی با حد آستانه ای 1941/3 و پارامتر شیب 2869/4 را پیشنهاد می کند که براساس آن، تأثیر تمرکززدایی مالی ترکیبی، بر رشد اقتصادی استان ها نامتقارن است؛ به گونه ای که با افزایش تمرکززدایی در رژیمِ حدی یکم، رشد اقتصادی مثبت و پس از عبور از حد آستانه ای و ورود به رژیمِ دوم، به دلیل هزینه های مترتب بر افزایش تمرکززدایی مالی، منفی می شود و از این رو، رابطه بین تمرکززدایی مالی ترکیبی و رشد اقتصادی استان ها، به صورت یک سهمی ( U وارون) قابل نمایش می باشد.
۲.

تأثیر تمرکززدایی مالی ترکیبی بر رشد اقتصادی استان های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرکززدایی مالی ترکیبی تحلیل مؤلفه های اصلی تخمین زن میان گروهی (MG) تخمین زن میان گروهی تلفیقی (PMG) هم انباشتگی پانلی وابستگی مقطعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۴ تعداد دانلود : ۵۲۷
در دهه های اخیر تمرکززدایی مالی به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار بر رشد و ارتقای بهره وری در اقتصاد و گسترش تعادل و توازن منطقه ای، بیش از پیش مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفته است. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر تمرکززدایی مالی بر رشد اقتصادی استان های ایران از زاویه ای متفاوت و به طور مشخص، مبتنی بر رهیافت تحلیل مؤلفه های اصلی و روش اقتصادسنجی داده های تابلویی در دوره زمانی 94-1383 است. مدل مبتنی بر رشد درون زای این تحقیق، بر پایه تخمین زننده های میان گروهی (MG)، میان گروهی تلفیقی (PMG) و اثرات ثابت پویا (FED) برآورد و الگوی مناسب با استفاده از آزمون هاسمن تعیین شده است. با اجرای آزمون های هم انباشتگی تابلویی، روابط بلندمدت به لحاظ وابستگی مقطعی، از طریق روش های برآورد حداقل مربعات به طور کامل اصلاح شده (FMOLS) و حداقل مربعات پویا (DOLS)، استخراج شده و سپس روابط علّیت با بهره گیری از رهیافت تصحیح خطای برداری (ECA) مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های این بررسی بر اساس داده های 31 استان کشور، حاکی از تأثیر مثبت تمرکززدایی مالی ترکیبی منتج از تکنیک تحلیل مؤلفه های اصلی بر رشد اقتصادی و وجود یک رابطه غیرخطی و حد بهینه بین شاخص تمرکززدایی مالی ترکیبی و رشد اقتصادی منطقه ای است به گونه ای که این رابطه با افزایش تمرکززدایی مالی ترکیبی در سطوح پایین، مثبت و پس از عبور از نقطه اوج، به دلیل هزینه های ناشی از تمرکززدایی، منفی می شود. همچنین رابطه علّیت بلندمدت از سمت متغیرهای مستقل و به ویژه تمرکززدایی مالی و مجذور آن بر روی تولید تأیید می گردد.
۳.

سرمایه داری مجازی، زایش ستم و ژانوس رهایی: مطالعه انتقادی برساخت ستم دید گی کردهای ایران در فیس بوک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فیس بوک کردی سرمایه داری مجازی مردم نگاری انتقادی ستم دیدگی رهایی بخشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷۸ تعداد دانلود : ۵۶۴
پژوهش حاضر درباره چگونگی برساخت ستم دیدگی کردهای ایران در فیس بوک ازنظر انتقادی مطالعه و بررسی کرده است. ایده نظری این مقاله، این است که منطق سرمایه داری مجازی بر فیس بوک کردی حاکم است و ایدئولوژی های مختلف وضعیت های گوناگون مرتبط با کردها را به نفع خودشان مصادره می کنند. روش پژوهش، مردم نگاری انتقادی مجازی است و فیس بوک کردی برای میدان مطالعه انتخاب شده است. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری هدفمند (نمونه گیری شبکه ای، نمونه گیری گلوله برفی و نمونه گیری نظری) بوده است. داده های پژوهش شامل مصاحبه های ساختارنیافته آنلاین و چهره به چهره، یادداشت های میدانی حاصل از مشاهدات مشارکتی و غیرمشارکتی و تصاویر و ویدئوهای فیس بوکی بوده است. برای تحلیل داده ها از روش نظریه مبنایی برساختی استفاده شده است. یافته های پژوهش بیانگر این اند که ستم دیدگی کردها در فیس بوک توسط ایدئولوژی مصادره می شود. ایدئولوژی، شکلی از لذت قومی ازلی را بازتعریف می کند، سرقت آن توسط یک دیگری سیاه را برساخت می کند و درنهایت، ممکن بودن بازپس گیری لذت قومی به سرقت رفته را تنها با پیروی از انگاره های ایدئولوژیک مدنظر خودش تحقق پذیر می داند؛ این در حالی است که این ایدئولوژی ها به وضعیت ستم دیدگی خاتمه نمی دهند؛ بلکه تولیدکننده شکل جدیدی از ستم دیدگی اند. به طور کلی، در فیس بوک کردی شاهد زایش ستم و ژانوس رهایی هستیم. این مسئله به معنای وجودنداشتن امکان رهایی بخشی واقعی نیست. فیس بوک کردی مانند هر فضای دیگری، همزمان با سلطه ایدئولوژیک، امکان های مختلف را برای رهایی بخشی و مقاومت تولید می کند. درون این امکان هاست که می توان شکلی از رهایی بخشی را جستجو کرد که به جای تمرکز بر ویرانی و مرگ «دیگری»، بر گفتگو و همزیستی مسالمت آمیز تأکید می کند.
۴.

The Effects of Teachers’ Gender, Teaching Experience, and Brain Dominance on their Teaching Styles

کلیدواژه‌ها: brain dominance Gender teaching styles teaching experience hemispheric dominance

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۰ تعداد دانلود : ۳۰۵
This study investigates the effects of gender, teaching experience, and brain dominance on English teachers’ teaching styles. In doing so, 68 English teachers (males and females) were selected from several language institutes in Shiraz, Iran. Considering the degree of teaching experience, the participants were categorized into three groups, namely novices, the moderately experienced, and professionals. Two instruments, including Hemispheric Dominance Test and Teaching Style Questionnaire were used to collect data. Using statistical package for the social science (SPSS) 20, the collected data were analyzed. The results of independent samples t-test revealed that male and female teachers differed significantly in terms of teaching styles, as far as the sub-component “formality” was concerned. Furthermore, the results of multivariate analysis of variance (MANOVA) test indicated that teaching styles in the three groups of teachers significantly differed. However, the analysis of MANOVA regarding the difference between brain dominance and teaching styles did not reveal any significant difference. Some related issues were also discussed.
۵.

دیالکتیکِ فضاهای معنایی؛ فهمِ تجربه ی حضورِ فیس بوکیِ سوژه های مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تغییرات آب و هوایی پوشش رسانه ای تحلیل محتوا برجسته سازی مسئولیت اجتماعی رسانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸۴ تعداد دانلود : ۲۹۰
ما در پژوهش حاضر به دنبال مطالعه ی فهمِ تجربه ی حضورِ سوژه های مجازی در فضای فیس بوک هستیم. برای نیل به این هدف، از روش نظریه ی داده بنیاد و به طور خاص نسخه ی گلیزریِ آن(نسخه ی کلاسیک) استفاده کرده ایم. نمونه ی مورد بررسی ما 17 نفر از کنشگران مجازیِ فیس بوک بوده اند که با استفاده از مصاحبه ی عمیق ساخت نیافته با آن ها مصاحبه انجام داده ایم. بر اساس یافته های پژوهش می توانیم بگوییم که 6 مقوله ی عمده شامل رهایی بخشی مجازی، فرمِ مجازیِ معنای کنشِ عینی، شکل بندی فانتزی، لذت مصرف و تهدیدِ کنترل، تعاملات فضایی کنش و تکثیرِ سیالیتِ ترس در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر و همچنین در ارتباط با «مجازی شدنِ معنا» به مثابه ی مقوله ی مرکزی تجربه ی سوژه های فیس بوکی را مفصل بندی می کنند. با برقراری ارتباط بین این مقوله ها در مرحله ی کدگذاری نظری، دیاگرام نظری را کشف و ارائه داده ایم. بنیاد این دیاگرام نظری، وجودِ درهم تنیدگی شدید بین فضای مجازی و فضای واقعی در تجربه های حضورِ فیس بوکیِ سوژه-های مجازی است؛ به گونه ای که می توان از این مسئله با عنوان «دیالکتیکِ فضاهای معنایی» یاد کرد.
۶.

فضای مجازی و بازتعریف نقش های جنسیتی؛ برساخت تعارضات زنانگی در فیس بوک کردی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازتعریف نقش های جنسیتی زنانگی فیس بوک فضای مجازی وضعیت ستم دیدگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲ تعداد دانلود : ۹۶
رشد و گسترش استفاده از فیس بوک فضایی را برای کنشگری زنان کُرد فراهم کرده است که به صورت تاریخی مجال چندانی برای کنشگری نداشته اند. ما در این پژوهش به بررسی برساخت تعارض های زنانگی در فیس بوک کُردی پرداخته ایم. روش پژوهش مردم نگاری انتقادی مجازی است. داده های پژوهش طیف گسترده ای شامل مصاحبه های ساخت نیافته، تصاویر، مشاهده مشارکتی و غیرمشارکتی، یادداشت های میدانی و... است که با روش نظریه مبنایی برساختی تحلیل شده اند. یافته های پژوهش بیانگر این است که زنان در فیس بوک کردی دو بعد اصلی از زنانگی را برساخت می کنند: نقد بستر ساختار مردسالارانه و ستایش کنشگری زنانه. نقد بستر ساختار مردسالارانه شامل سیاست زدایی از زنانگی، مالکیت زدایی از تن زنانه و بسترزدایی فرهنگی از زنانگی است و ستایش کنشگری زنانه شامل مقاومت زنانه، نمایش به مثابه کنش، تقدیس رنج زنانه، سلبی شدن کنش و ستایش فردگرایی زنانه است. اما در این میان لایه های مختلفی از تعارض های زنانگی برساخت پیدا کرده است که عموماً دربرگیرنده نمایش وضعیت ستم دیدگی زنان کرد و نمایش این وضعیت است. در فیس بوک کردی شاهد نمایش وضعیت ستم دیدگی هستیم و تلاش چندانی برای تفسیر وضعیت ستم دیدگی و ارائه راهکارهای رهایی بخشی از این وضعیت وجود ندارد.
۷.

مجازی شدن کنش های نسلی: مطالعه ی فرآیند برساخت معناهای نسلی در شبکه های اجتماعی مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شبکه های اجتماعی مجازی مجازی شدن کنش ابژه نسلی شکاف نسلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۲ تعداد دانلود : ۵۶۶
گسترش شبکه های مجازی و اینترنت، شیوه های اجتماعی شدن را دچار چالش اساسی کرده است؛ به نحوی که سبب شده است تا جامعه شناسان از مفهوم «اجتماعی شدن آنلاین» سخن بگویند. تفاوت نسل ها در فرایند اجتماعی شدن (مجازی و غیرمجازی)، ممکن است موجب شکل گیری معناها و ابژه های معنا بخش متفاوتی شود. روش پژوهش حاضر، مبتنی بر پارادایم تفسیری - برساختی بوده است که با بهره گیری از روش «مردم نگاری مجازی» صورت گرفته است. جامعه نمونه تحقیق، 27 نفر از کنشگران شبکه های اجتماعی مجازی فعال در تلگرام و وایبر بوده اند که به شیوه ی نمونه گیری نظری و هدفمند انتخاب شدند. داده های این پژوهش از طریق مصاحبه کیفی عمیق و باز جمع آوری شده است. یافته های پژوهش حاضر نشان داده است: محدودیت های جهان عینی ازیک طرف و فانتزی های فضای مجازی از طرف دیگر، سوژه های جوان را به سمت استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی و نهایتاً به «مجازی شدن کنش» رهنمون می کند. سوژه های مجازی، جهان ذهنی خاص خود را بر می سازند که به کلی می تواند به لحاظ معناها و ابژه ها همچنین سیالیت و سرعت تغییر، متفاوت از جهان عینی و واقعی باشد. نتایج پژوهش نشان داد: استفاده و عضویت در شبکه های اجتماعی مجازی، سبب برساخت شکاف های معنایی درون نسلی، سرگردانی معنایی و سیالیت ابژه گی و نوعی دو مرکزی شدن معناهای نسلی شده است که این مسئله می تواند تمایز معنایی و هویتی بین نسل ها، همچنین شکاف نسلی را سبب شود.
۸.

عودلاجان؛ روایت مرگ یک محله: مطالعة پیامدهای معنایی تغییرات فضایی، در محلة عودلاجان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هویت محله ای تغییرات فضا پیامدهای معنایی روش نظریة داده بنیاد محلة عودلاجان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی فرهنگ جامعه شناسی فرهنگ
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی شهری و روستایی جامعه شناسی شهری
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی اقتصادی
تعداد بازدید : ۱۱۰۳ تعداد دانلود : ۶۰۹
مقاله حاضر، پیامدهای معنایی تغییرات فضا را در محلة عودلاجان تهران بررسی کرده است. این محله، یکی از قدیمی ترین محلات شهر تهران است که در سال های اخیر، با هجوم منطق اقتصادی بازار، تغییرات فراوانی کرده و از یک محلة فرهنگی تاریخی به یک محدودة اقتصادی حاشیه ایِ بازار تهران، تبدیل شده است. این تغییرات فضا بافت معنایی و نشانه ای محله را هم تغییر داده است. در این تحقیق، با روش نظریة داده بنیاد، فرآیند مرگ محلة عودلاجان و این تغییر و تحولات ارزیابی شده و نظریة روش شناختی غالب این نظریه، نظریه گلیزری (1978) است. اطلاعات، با استفاده از مصاحبة نیمه ساخت یافته و مشاهدة میدانی جمع آوری شده اند و یافته ها نشان می دهند شش موضوع اصلی درهم تنیده، مراحل مرگِ محلة عودلاجان را ایجاد کرده اند. این مباحث عبارت اند از: ویرانیِ پیشینة تاریخی؛ جدال نهادها؛ رواج ناامنی؛ مردانه شدن فضا؛ زوال همسایگی و مرگ هویت محله ای. درواقع، منطق اقتصادیِ سودمحورِ بازار تهران، برای کسب مشروعیتِ حضور در این محله، هم پای بی نظمی ها و جدال نهادها عاملی بنیادی در آغاز تغییرات فضا و تسریع روند آن بوده است. این عامل، مسائل دیگر مطرح شده در این موضوعات را ایجاد یا تشدید کرده است. دراین میان، موضوع اصلی «اقتصادی کردن فعالیت های محله ای» است که هم پای منطق اقتصادی ارتباط این مباحث را محکم کرده است.
۹.

بررسی نقش شبکه اجتماعی وایبر در برساخت هویت نسلی جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هویت نسلی شبکه اجتماعی مجازی وایبر ابژه نسلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷۷ تعداد دانلود : ۶۳۵
مطالعة پیشِ رو به بررسی نقش رسانه های اجتماعی نوین در شکل گیری و برساخت هویت نسلی در میان جوانان می پردازد. روش پژوهش کیفی می باشد و تکنیک پژوهش مصاحبه روایی است. بر این اساس مصاحبه های مجازی آنلاین با 29نفر از افرادی که از وایبر استفاده می کنند، صورت گرفته است. نمونه گیری از نوع هدفمند و معیار نمونه گیری، اشباع نظری است. داده های به دست آمده با روش تحلیل تماتیک، تحلیل شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد وایبر که رسانه ای اجتماعی است همزمان که سبب ساخت زیست جهانی مجازی برای سوژه های جوان می شود، نوعی افتراق هویتی بین آنها و سوژه های نسل های دیگر را هم به وجود می آورد و سبب تقویت شکاف نسلی می شود. وایبر به سبب اقتصاد ارزان خود، نوعی استقلال اقتصادی را حداقل در آن بخشی از استفاده کنندگان از وایبر که وابستگی اقتصادی به خانواده شان دارند را شکل داده است. این استقلال اقتصادی، هم سبب تقویت حضور این افراد در فضای وایبر شده است و هم نوعی شکاف نسلی را بین این افراد و خانوادة آنان و حتی سایر نسل ها ایجاد کرده است. عضویت در گروه های مجازی وایبری، سبب شکل گیری شکافی بین شبکه سازی های غیررسمی و شبکه سازی های رسمی و گروه های رسمی با گروه های غیررسمی مجازی شده است. این مسئله می تواند به تمایز معنایی و هویتی بین نسل های متفاوتِ چنین شبکه سازی هایی هم منجر شود و شکاف نسلی و تمایز نسلی را تقویت نماید.
۱۰.

رسانه مدرن و درک معنایی از تجربه فراغت (مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روابط اجتماعی رسانه های ارتباطی تجربه فراغت مقاومت هویتی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات ارتباطات و فرهنگ
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات مطالعات فضای مجازی، جهانی شدن و تکنولوژی های نوین ارتباطاتی
تعداد بازدید : ۸۰۱ تعداد دانلود : ۵۰۶
تحولات گسترده در ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در دهه های اخیر، بسیاری از تجربه های انسانی را تحت تأثیر خود قرار داده است. یکی از مهم ترین این تحولات، حاکم شدن منطق رسانه های ارتباطی بر سیطره زندگی مدرن است که بسیاری از سنن جوامع را با چالش جدی روبرو نموده است. سبک زندگی و تجربه فراغت یکی از حوزه هایی از زندگی اجتماعی انسان مدرن است که تحت تأثیر رسانه های ارتباطی، تغییراتی را تجربه نموده است. مقاله حاضر در همین راستا، به دنبال بررسی تجربه فراغت جوانان در بستر رسانه های ارتباطی است. به عبارتی دیگر، هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیرات رسانه های ارتباطی بر تجربه فراغت جوانان می باشد. روش پژوهش از نوع کیفی و ابزار پژوهش، مصاحبه روایی می باشد که طی آن با 35 نفر از دانشجویان دانشگاه مازندران مصاحبه روایی صورت گرفته شده است. یافته های پژوهش نشانگر این مسئله است که مناسبات قدرت رسانه ای و ایدئولوژی نهفته در آن که «متن تجارت محور» را رمزگذاری می کند، تجربه فراغت جوانان را تحت تأثیر قرار می دهد. تجربه رسانه ای فراغت، سبب تضعیف ارتباطات واقعی گشته و ارتباطات را به درون شبکه های سایبری انتقال می دهد. تجربه فراغت در چنین حالتی، بیشتر از آنکه جمعی باشد، نوعی تجربه فردی است. رسانه های ارتباطی درحالی که خود ابزاری برای کنترل فراغت محسوب می شوند، می توانند ابزاری هم برای مقاومت باشد و سبب احساس رهایی (هر چند ظاهری) در جوانان گردد. چنین تجربه ای می تواند به عنوان رها شدن از زندان روزمرگی معنا پیدا کند. رهایی ذهنی تنها به معنای فارغ شدن از مشغولیت های روزمره نیست، بلکه اختیار انتخاب فراغت نیز قابل توجه است

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان