فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۸۹۹ مورد.
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
571 - 588
حوزههای تخصصی:
خشونت خانگی علیه زنان پدیده ای است که آثار ناگواری بر سلامت جسم و روح زنان و به تبع آن بر سلامت خانواده وارد می کند. از آن مهم تر خشونت و سوءرفتار زوج علیه زوجه است که با توجه به نقش و جایگاه زن در خانواده، لزوم توجه و بررسی بیشتر این پدیده مشخص می شود. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال اساسی است که چه قواعد فقهی و حقوقی در رفع و منع پدیده خشونت خانگی زوج علیه زوجه وجود دارد. در این پژوهش، این موضوع از منظر فقهی و حقوقی بررسی و به برخی از شبهاتی که درمورد جواز چنین خشونتی در اسلام وجود دارد پاسخ داده می شود. همچنین دیدگاه قانون گذار ایران به موضوع بررسی و درنهایت راهکارهایی برای مقابله و توقف این پدیده ارائه می شود. روش تحقیق توصیفی است و با ابزار تحلیل محتوای کیفی به تبیین موضوع پرداخته شده است. از نظر فقه امامیه، انواع خشونت به خصوص از سوی زوج، علیه زنان منع شده و از منظر مقررات داخلی حقوق ایران، با وجود خلأهای قانونی در این خصوص، اقداماتی مبنی بر بسترسازی فرهنگی در بادی امر و در کنار آن تصویب قوانین خاص، مؤثر و کارآمد، از جمله تصویب هرچه سریع تر لایحه «پیشگیری از آسیب دیدگی زنان و ارتقای امنیت آنان در برابر سوءرفتار» می تواند تا حد زیادی از ارتکاب این پدیده بکاهد.
نقد نابرابری های جنسیتی در اشعار زن نگار مندرج در روزنامه نامه بانوان (1299- 1300)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
415 - 434
حوزههای تخصصی:
توجه به مقوله نابرابری های اجتماعی یکی از موضوعات مهمی است که زنان شاعر در ایران به آن توجهی خاص داشته اند؛ امری که نخستین نمونه های آن را در اشعار منتشرشده در جراید زن نگار اواخر دوره قاجار می توان مشاهده کرد. این پژوهش، که به روش توصیفی تحلیلی و با تأکید بر همه شمارگان باقی مانده از روزنامه نامه بانوان ، به عنوان اولین روزنامه حاوی اشعار متعدد از زنان، گردآوری شده، در تلاش است با نگاهی جامعه شناختی مسئله اصلی در افکار و اشعار آن شاعران زن را تحلیل و بررسی کند. بررسی های انجام شده نشان می دهد که موضوع اصلی در شعر این زنان نقد نابرابری های جنسیتی در جامعه مردمَدار ایران است. مخاطب اصلی این اشعار بیشتر زنان ایرانی اند. بر الگوی فردیت زنانه «جنس زن» تأکیدی خاص شده است. الگوی مقایسه شده به دلیل توجه به موضوع برابری اجتماعی، جایگاه و حقوق اجتماعی مردان است و اصلی ترین راه حلِ رفع نابرابری های جنسیتی، تغییر نوع نگاه جامعه به زنان و همچنین علم آموزی آن ها معرفی شده است.
شخصیت های اسطوره ای و نمادین زن، در شعر عزالدین مناصره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۶ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
135 - 148
حوزههای تخصصی:
عزالدین مناصره از شعرای برجسته معاصر فلسطینی است که در حوزه شعر مقاومت و فلسطین با طرح مضامینی نو در حوزه نقد با ارائه آرای خود جایگاه خاصی در ادب معاصر یافته است. حضور شخصیت های سنتی، به ویژه شخصیت های مؤنث اسطوری و فولکلوریک، در شعر وی از بسامد بالایی برخوردار است و شاعر تحت تأثیر عوامل فرهنگی، سیاسی، و اجتماعی، با هنرنمایی خاص، در القای مفاهیم مورد نظر از آن الهام گرفته است. اسطوره ها و نمادهای به کار گرفته شده در شعر مناصره، بیشتر ملی، عربی، و بومی اند و صبغه مذهبی کم رنگی در آن ها دیده می شود. او بیشتر از اسطوره هایی بهره می گیرد که بیانگر پایداری و هویت و میراث ملی اند؛ همانند: زرقاء یمامه، مریم، و جفرا. این مقاله، که به روش توصیفی تحلیلی است، به بیان مفهوم اسطوره و بررسی و تحلیل شخصیت های اسطوره ای زنانه، که منشأ بومی و ملی و نیز اسطوره هایی که منشأ دینی و یونانی دارند، می پردازد. بنابراین، هدف از نگارش این مقاله بررسی و تحلیل شخصیت های اسطوره ای و نمادین زن و تنوع آن در شعر مناصره است.
سینمای ایران درجستجوی «ابژه غایب»؛ نقد روانکاوانه فیلم سینمایی به همین سادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۵ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲
163 - 182
حوزههای تخصصی:
این مقاله درصدد صورت بندی تحلیل روانکاوانه ای از سینمای ایران در دهه هشتاد شمسی است. فیلم های شاخص این دوره در فضایی تولید شده اند که نظرگاه خویش را در بازنمایی زندگی روزمره و اخلاق زیستی طبقه متوسط شهری برساخته اند. ازهمین رو، با انتخاب فیلم سینمایی به همین سادگی (به کارگردانی رضا میرکریمی/ 1386)، به مثابه نمونه ای از این صورت بندی گفتمانی، به تحلیل گونه ای از بازنمایی زیست روزمره طبقه متوسط شهری پرداخته شده است که در این دهه به شکلی از پروبلماتیک فرهنگ ایرانی مبدل گشته اند. این فیلم، از درون روایت خویش، اشاراتی دال بر توجه به ابژه های غایبی دارد که در گوشه و کنارهای زندگی روزمره رسوخ کرده اند و از درونشان دلالت هایی شکل گرفته که مسیر امر روزمره را در جهت امر ناخودآگاه سوژه رهنمون کرده است. این مقاله، با تحلیلی روانکاوانه، قصد آن دارد که به تفسیر و تأویلی از ابژه های غایبی بپردازد که زیست روزمره این سوژه ها را (که اغلب نیز زن اند)، آن گونه که در این فیلم ها بازنمایی شده، برساخت می کند؛ ابژه های غایبی که در برساختن سوژه های خط خورده و ازهم پاشیده نقشی اساسی در زندگی روزمره امروزین بازی می کنند.
بازیابی کارناوالیته در نمایشگری عروسک های زنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
333 - 354
حوزههای تخصصی:
عروسک های زنده اصطلاحی برای دختران جوانی است که با عمل های جراحی و آرایش های سنگین خود را به شکل عروسک های بازی همچون باربی در می آورند و با گذاشتن عکس یا فیلم از ژست های حرکتی و رفتارهای خود در شبکه-های اجتماعی نمایشگری می کنند. در این نوشتار با بازخوانی کارناوال و کارناوالیته از منظر باختین، مرگ، نقاب، دیوانگی (نمود یافته در سه تیپ ابله، دلقک و ولگرد) و بازی به عنوان چهار مضمون اصلی آن معرفی و شناسایی می شوند. پیشینه ی تحقیق نشان می دهد، تجسم این مضامین در آثار ادبی یا پدیده های اجتماعی و سیاسی می تواند موجب تکوین امر کارناوالیته شود. در جستجوی عناصر کارناوالیته در عروسک های زنده به فصای مجازی به عنوان میدان کارناوال می رسیم. نمایشگری در فضای مجازی دو بخش دارد، یکی بازنمایی خود است که از نگاه گافمن وجه اجرایی دارد و دومی مکان اجرای آن در فضای مجازی و به طور مشخص شبکه های اجتماعی است؛ جایی که امکان ساخت هویت های متفاوت، ساختگی و ایده آل مورد نظر هر فرد را به او می دهد. عروسک زنده که پیشینه ای در منابع ادبی و نیز در تمایل دختران به شبیه انگاری با عروسک های بازی یا شخصیت های فیلم های انیمیشن دارد، انتخاب یک هویت غریب عروسک گون در فضای مجازی است. عروسک های زنده با بی جان انگاری و مرگ گونگی، نقاب چهره و بدن، ابله نمایی، سرکشی، فریبکاری و پرسه زنی و بازی در نقش عروسک بازی، چهار مضمون کارناوالیته را تجسم می بخشند و به این ترتیب نمایشگری خود در فضای مجازی را به کارناوالی از منظر باختین تبدیل می کنند.
اناجیل رسمی و زنان با نقش رسولانه: مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
165 - 181
حوزههای تخصصی:
در مطالعات معاصر، در بحث از نقش زنان در جوامع دینی و تأثیر دین بر چگونگی حضور اجتماعی زنان، دیدگاه های مختلفی را می توان سراغ گرفت. برخی پژوهش گرانْ دین را به منزله ابزاری جهت سرکوبی زنان دانسته اند و در مقابل برخی دیگر با لحاظ جمعیت درخور توجه زنان مؤمن، دین را به نوعی عامل احیای جایگاه زنان به شمار آورده اند. در رویکرد فمنیستی، با به کارگیری روش های مطالعاتی نوین به بازخوانی، فهم و تحلیل متون مقدس دینی، به ویژه متون مسیحی، پرداخته شده تا تأثیر دین بر جایگاه زنان در پرتو نگاهی نو واکاوی شود. در این پژوهش، کوشش شده نخست به بحث درباره نقش رسولانه ای پرداخته شود که زنان همراه با عیسی مسیح در عهد جدید برعهده داشته اند. سپس بر آنیم با بررسی گزارش اناجیل چهارگانه درباره مریم اهل بیت عنیا و مریم مجدلیه، که در سفرها با عیسی همراهی می کردند و در عرصه های دینی مختلف، چه عملی و چه نظری، در فعالیت های گوناگون اجتماعی نقش پویایی برعهده داشته اند، در مقام الگویی برای حضور زنان مؤمن به یافته های مبتنی بر رویکرد زنانه نگر دست یابیم. همچنین، در این پژوهش کوشش می شود که به شیوه توصیفی تحلیلی به بررسی مؤلفه های ایمان زنانه پرداخته شود.
بررسی ترجیحات نوازه گیری ادبی و غیرادبی دانشجویان از منظر جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
627 - 652
حوزههای تخصصی:
رابطه سالم مدرس و دانشجو می تواند فرصتی برای رشد فردی و تحصیلی فراهم کند. آن چه میان رابطه سالم و ناسالم تفاوت ایجاد می کند، استفاده از زبان و رفتاری نوازشی یا سرکوب گر است که به آن نوازه می گویند. به طور معمول، زبان نوازه ها معیار و غیرادبی است که نوع ادبی آن، با این پیش فرض که با ترکیب ادبیات و نوازه می توان فرصتی برای کاربرد خلاقانه زبان و پیوند زبان، فرهنگ و ادبیات فراهم کرد، مطرح شده است. بدین منظور، مطالعه حاضر با هدف بررسی ترجیحات نوازه گیری دانشجویان به دریافت نوازه ادبی و غیرادبی، به روش کمی انجام شد. هدف از بررسی جنسیت، آگاهی از تفاوت و تمایل زنان و مردان به نوازه ادبی و غیرادبی است؛ زیرا آنان با وجود رشد در بستر زیستی و فرهنگی مشابه، ممکن است نگرش متفاوتی داشته باشند. حجم نمونه 411 دانشجو (133 مرد، 278 زن) در مقاطع و رشته های تحصیلی گوناگون بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته نوازه های ادبی و غیرادبی است. نتایج نشان داد که زنان به نوازه غیرادبی و مردان به نوازه ادبی تمایل بیش تری دارند. علت انتخاب نوازه های ادبی توسط مردان و نوازه های غیرادبی توسط زنان را می توان با ویژگی های شخصیتی آن ها، آداب گفتگو میان زنان و مردان، جایگاه اجتماعی آن ها که منجر به انتخاب زبان نوازه ها می شود و عدم وجود رابطه ای صمیمی میان مدرس و دانشجوی غیرهمجنس و ویژگی های متفاوت زبان ادبی و غیرادبی توجیه کرد.
بررسی نقش و جایگاه زن جنوب در قصه های عامیانه (گپ شو)(جامعه مورد مطالعه: قصه های عامیانه شهرستان لامرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱ پاییز ۱۳۸۸ شماره ۱
61-73
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نقش و جایگاه زنان و مردان در قصه های عامیانه (گپ شو) شهرستان لامرد با استفاده از نظریه ی نقش پارسونز مورد بحث قرار گرفته است. از میان مجموع قصه های عامیانه موجود در فرهنگ مردم این شهرستان 60 گپ شو انتخاب و با استفاده از روش فراتحلیل، مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش سعی شده قصه های نقل شده از افراد بالای 50 سال مورد استفاده قرار گیرد. هدف این بررسی در وهله نخست، آشنایی با قصّه ها و عناصر فرهنگی است که به صورت شفاهی، نسل به نسل منتقل شده است. دیگر اینکه زنان و مردان در این قصه ها دارای چه نقش و جایگاهی اند؟ مقایسه پایگاه دو جنس دغدغه پایه ای این پژوهش می باشد. تحلیل محتوا؛ تکنیک تحلیل منابع مربوط به زمان های گذشته و یا فرهنگ های دیگر، بعنوان ابزار تجزیه و تحلیل در این تحقیق استفاده شده است. گرچه آمارها نشان از این دارد که نقش زنان در جامعه فعلی محدود به نقش خانگی نیست و برخی از زنان دارای نقش های سیاسی و اقتصادی هستند اما در این قصه ها زنان غالباً در نقش های خانوادگی و کلیشه ای سنتی ظاهر شده اند و ویژگی اخلاقی بارز آن ها ضعف و ناتوانی، مهربانی و دلسوزی و نداشتن ابزار قدرت و همچنین نداشتن قدرت است.
مطالعه بین نسلی ایدئال های فرزندآوری زنان (مطالعه زنان متأهل در شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
489 - 515
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی برخی عوامل مؤثر بر ایدئال های فرزندآوری زنان متأهل شهر تبریز پرداخته است. در این زمینه، از نظریات مختلفی استفاده شده است که از منظر اقتصادی، اجتماعی، جمعیت شناختی و فرهنگی به بحث باروری و فرزندآوری پرداخته اند. روش تحقیق، پیمایشی است و جامعه آماری کلیه زنان متأهل 15 49 ساله شهر تبریزند. از طریق فرمول کوکران، حجم نمونه برابر 446 به دست آمده است. شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای است. این مطالعه در مقایسه نسلی دو گروه سنی 15 34 و 35 49 ساله را با یکدیگر بررسی و مقایسه کرده است. طبق یافته های تحقیق حاضر، در هر دو نسل از زنان متأهل 15 34 و 35 49 ساله هزینه فرزندان رابطه منفی و معنادار با ایدئال های فرزندآوری زنان داشته است. در نسل جوان تر (15 34 سال)، بین سن ازدواج و با ایدئال های فرزندآوری رابطه معکوس و معنادار وجود دارد، ولی این رابطه در نسل 35 49 سال معنادار نبوده است. همچنین در هر دو نسل، رابطه بین پایگاه اجتماعی و اقتصادی زنان و ایدئال های فرزندآوری معنادار نبوده است. براساس نتایج رگرسیون چند متغیره، برای دو نسل از زنان، متغیر هزینه فرزندان بر ایدئال های باروری نسل زنان متأهل 15 34 ساله تأثیر بیشتری داشته است. با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت: «هزینه فرزندآوری» به یکی از دغدغه های مهم خانواده ها در جامعه امروزی تبدیل شده است. بالا رفتن سن ازدواج و افزایش دغدغه های معیشتی و تربیتی خانواده ها می تواند بر تعیین بعد خانواده و آینده جمعیت کشور تأثیر بگذارد.
بازنمایی روابط درونی خانواده درپنج فیلم سینمای دهه 1380 ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۸ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
171 - 192
حوزههای تخصصی:
روابط اعضای خانواده ایرانی، متناسب با شرایط جدید، در سال های کنونی تغییر کرده و در حال شکل پذیری به گونه ای جدید است. سینمای ایران با خلق کلیشه هایی از روابط، شخصیت ها و موقعیت ها، نقش مهمی در برساخت ذهنی انسان ایرانی به روابط خانوادگی دارد. در همین زمینه، این مقاله به دنبال توصیف بازنمایی روابط عمودی و افقی اعضای خانواده در فیلم ها، تفسیر کنش های اعضای خانواده در موقعیت های بحران و حل مسئله و تفسیر پیوند وضعیت خانواده در فیلم ها با شرایط اجتماعی و سیاسی دهه هشتاد است. روش استفاده شده، تحلیل روایت است که با کمک نظریه چتمن سامان یافته و حجم نمونه متشکل از پنج فیلم شام آخر (1380)، تب (1382)، رؤیای خیس (1384)، کنعان (1386) و هفت دقیقه تا پاییز (1388) از دهه هشتاد است. نتایج حاکی از آن است که خانواده بازنمایی شده، خانواده ای بحران زده است. کنش های خشونت آمیز و رخداد طلاق، این بحران را نمایندگی می کنند و فاصله گیری از نقش های سنتی و فردگرایی دلایل این بحران اند. در این بین، سینمای ایران در موقعیت های بحران به جای حل مسئله مورد نظر، یا با بازگشت به سنت ها به شکل موقت، آن را به تأخیر می اندازند یا با ایجاد ابهام در روابط و نقش ها به تشدید بحران منجر می شود.
بازتاب کهن الگوهای روان زنانه و روان مردانه از دیدگاه یونگ در خانه های سنتی فلات مرکزی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
219 - 249
حوزههای تخصصی:
کهن الگو در روان جمعی انسان برانگیزاننده اعمال انواع کنش در ذهن معنوی اوست و از آنجا که جوهره هنر، ذهن و روان آدمی است، مقاله حاضر ارتباط میان روان کاوی و معماری را جست وجو می کند. کارل گوستاو یونگ، مبدع نظریه روان شناسی تحلیلی و باسط تئوری کهن الگوها، معماری را چونان روان انسان می داند. به طوری که موقن است ابداً پدیده ای دست ساز بشر موجود نیست که نخست به صورت پندار و خیال در روان نبوده باشد. شمار کهن الگوها به عنوان موضوع اصلی بحث بسیار است. این تحقیق با محوریت قرار دادن دو کهن الگوی آنیما و آنیموس، نخست در پی یافتن و گردآوری نمادهای این کهن الگوها در اندیشه ها، آیین ها و باورهای قومی و سپس ایجاد تناظر در نمادهای برخی از مهم ترین اجزای خانه های سنتی فلات مرکزی ایران شامل دستگاه ورودی، حیاط، ایوان، حوض خانه، اتاق، بادگیر، سرداب و سایر است. مقاله پیش رو با رویکرد تحلیل محتوا در پارادایم کیفی به روش استقرایی و قیاسی انجام پذیرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهند میان نمادهای کهن الگوهای آنیما و آنیموس و مضامین معنوی نهفته در اجزای خانه های سنتی تناظر برقرار است و همان گونه که روان انسان کامل سرشتی دووجهی دارد، تعادل میان هردو نمودهای روان زنانه و روان مردانه در کلیت والای معماری سنتی خانه نیز دیده می شود.
تحلیل نمونه هایی از نقوش زنان بر سفال دوران اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۴ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲
63 - 82
حوزههای تخصصی:
موضوع تحقیق پیشِ رو، بررسی و تحلیل تعدادی از سفالینه های دوران اسلامی است که حاوی نقوش تزیینی زنان می باشند. هدف اصلی این مقاله، شناساییِ عوامل تعیین کننده استفاده از این نوع نقوش و پاسخ به سؤالات مهمی از این قبیل است: نقوش زن بیشتر در کدامیک از مقاطع تاریخیِ هنر سفالگریِ دوران اسلامی مشاهده می شود؟ این نقوش دارای چه ویژگی هایی بوده و چه عواملی در کاربرد آن ها تأثیرگذار بوده است؟ بدیهی است که پاسخ به سؤالات فوق می تواند ما را در شناخت هرچه بیشتر موقعیت و جایگاه سیاسی، اجتماعی و... زنِ مسلمان ایرانی و تفاوت های آن با دوران قبل از اسلام یاری کند. در همین راستا پس از بررسی نمونه های متعددِ سفال دوران اسلامیِ ایران به خصوص سفال های قرون میانی، تعدادی از مهم ترین و گویاترینِ آن ها انتخاب شد و سپس سایر عواملی که در کاربرد این نقوش مؤثر بودند مورد تحقیق قرار گرفت. بنا بر یافته های تحقیق، کاربرد نقوش زنان بر سفال دوران اسلامی به طور خاص طی ادوار سلجوقی و ایلخانی، تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله: ورود اقوام جدید با نگرش های نو به زن، شکوفاییِ ادبیات در قالبِ داستان های ملیِ ایرانیان مانند شاهنامه فردوسی و خمسه نظامی و رواجِ مفاهیم خاص نجومیِ توأم با نمادهای مؤنث، صورت گرفته است.
تکالیف کارکردی زنان شیعه عصر صفوی در ساختار کنش اجتماعی بر اساس متغیرهای الگویی سایبرنتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
599 - 626
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به روش اسنادی و به شیوه توصیفی-تحلیلی، و به استناد داده های تاریخی موجود درخصوص زنان در عصر صفویه، وضعیت آنان را براساس متغیرهای الگویی پیشنهادشده در نظریه کارکردگرایی ساختاری تالکوت پارسونز بازترسیم می کند تا مفروضاتی را آزمون کند. همچنین مقدماتی از تمرین تحلیلی یک امر تاریخی به استناد داده های تاریخی و براساس مبانی نظری مشخص را به سنتی میان رشته ای بدل سازد که علم تاریخ را به سایر دپارتمان های علوم اجتماعی متصل می کند. سؤال اصلی پژوهش آن است که زنان در عصر صفوی چگونه توانسته اند در سیستم اجتماعی عصر خود مؤثر باشند. فرضیه پژوهش آن است که زنان نقشی مؤثر در گذار جامعه وقت از وضعیت سنتی به پساسنتی داشته اند و این نقش را با عبور از نقش های انتسابی و عاطفی و عام گرا و کیفیتی، به نقش های اکتسابی و فراعاطفی و خاص گرا و عملکردی، تا حدودی فراهم ساختند و به تبدیل جامعه عصر صفوی به یک جامعه شبه انتقالی و پویا کمک کردند. نتایج نشان می دهد این گذار مقدماتی سبب شده است که انتقال انرژی و اطلاعات از نظام ها و خرده نظام ها با نقش آفرینی زنان، به جای آنکه صرفاً از طریق نقش های انتسابی و خاص گرا و... صورت بگیرد، از طریق نقش های اکتسابی و عام گرا و... نیز صورت بگیرد و مقدمات پیکره بندی جدیدی از سایبرنتیک سیستم عصر صفوی ایجاد شود.
مطالعه تطبیقی دو نقاشی از زنان در دوره قاجار با رویکرد بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۸ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴
453 - 472
حوزههای تخصصی:
نقاشی در انتهای دوره قاجار تحت تأثیر ارتباط با اروپا و ظهور تکنولوژی دچار تغییرات شد. این مقاله با رویکرد بینامتنیت به مطالعه دو اثر نقاشی از زنان قاجار می پردازد که یکی از آن ها کار هنرمندی گمنام و دیگری اثر اسماعیل جلایر دانش آموخته مدرسه دارالفنون است. مسئله مورد پژوهش در این مقاله، مطالعه نشانه ها و تحلیل آن ها در نقاشی از زنان و تطبیق معنای نشانه ها به صورت بینامتنی و لایه ای است. نشانه ها در هر تصویر سبب خوانش تصویر متفاوتی در متن آثار می شود. در این دو تصویر، موضوع هر دو متن زنان درباری است، ولی نشانه ها مفاهیم متفاوتی در بردارند. این مقاله به این پرسش ها پاسخ می دهد: آیا در نقاشی های دوره قاجار ارزش نشانه ای در آثار مطرح است؟ آیا نشانه ها در تعامل با دیگر نشانه ها معنای گفتمانی می یابند؟ روش این پژوهش تاریخی تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات اسنادی است و با توجه به نظریه های نشانه شناسی بیان شده است. در این مقاله، نتیجه گرفته می شود: در خوانش نشانه های این تصاویر، نشانه ها معنادارند و در این تصاویر از نشانه های تصویری مشابه و متفاوت برای زنان قاجار استفاده شده است.
بررسی رابطه بین رضایت از زندگی خوابگاهی و از خودبیگانگی دانشجویان دختر خوابگاهی (مطالعه موردی: دانشگاه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۴ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۴
89 - 106
حوزههای تخصصی:
ساختار نظام آموزشی در کشور پذیرش دانشجویان غیر بومی را ایجاب می کند و این امر، باعث ایجاد محیط هایی به نام خوابگاه های دانشجویی می شود. یکی از مشکلاتی که می توان در بین این دانشجویان مشاهده کرد از خودبیگانگی آن ها است. تحقیق حاضر با هدف بررسی سنجش سطح ازخودبیگانگی دانشجویان دختر خوابگاهی و تأثیرپذیری آنان از رضایت از زندگی خوابگاهی انجام گرفته است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر خوابگاهی دانشگاه اصفهان است. بر اساس فرمول کوکران تعداد نمونه آماری لازم 330 نفر برآورد شد. روش نمونه گیری طبقه بندی تصادفی است و از پرسش نامه محقق ساخته برای اندازه گیری متغیرهای تحقیق استفاده شده است. اعتبار ابزار از طریق اعتبار صوری به دست آمد و پایایی ابزار اندازه گیری با محاسبه ضرایب آلفای کرونباخ متغیرهای ازخودبیگانگی و رضایت از زندگی به ترتیب برابر با 849/0 و 768/0 به دست آمد. نتایج تحقیق نشان داد که 3/11 درصد افراد جامعه آماری دارای از خودبیگانگی پایین، 7/62 درصد از آن ها دارای از خودبیگانگی متوسط و 26 درصد از آن ها دارای از خودبیگانگی بالا می باشند. همچنین نتایج حاصل، حاکی از وجود رابطه آماری منفی بین رضایت از زندگی خوابگاهی و از خودبیگانگی و ابعاد آن می باشد. بدین معنا که با افزایش میزان رضایت از زندگی خوابگاهی، میزان از خودبیگانگی دانشجویان و ابعاد آن (احساس عدم تعلق، احساس پوچی و بی معنایی، احساس دوری از ارزش ها و جامعه ستیزی) کاهش می یابد.
چرخش مضمونی در تبیین روابط زن و مرد در خانواده: ظهور جامعه شناسی صمیمیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
109 - 131
حوزههای تخصصی:
مطالعات علمی اولیه درباره زنان و مردان در خانواده عموماً به مطالعه ساختار و کارکرد خانواده به مثابه نهادی اجتماعی و نقش های جنسیتی زنان و مردان در آن نهاد می پرداختند، اما در دهه های اخیر، جامعه شناسی خانواده دستخوش نوعی تحول مضمونی شده است: تغییر تمرکز از نهاد خانواده به روابط صمیمی زنان و مردان. این تحول فکری از دگرگونی های عمیق در زندگی خانوادگی معاصر و تحول نقش های زنان و مردان در خانواده ناشی می شود. جامعه شناسان و نظریه پردازان خانواده نظر به این دگرگونی ها، و لزوم اتخاذ شیوه هایی متناسب برای تحلیل پیچیدگی و تنوع شدید شکل های خانواده در دنیای معاصر، ناگزیر به بازتعریف سرشت موضوعی خود شده اند که این امر زمینه را برای ظهور حوزه جدید «جامعه شناسی صمیمیت» فراهم کرده است. تحول و چرخش مضمونی در جامعه شناسی خانواده و اتخاذ رویکردی نو به روابط صمیمی زنان و مردان می تواند واجد دلالت های پژوهشی و سیاسی گوناگونی باشد. مقاله حاضر با مرور و تحلیل تحولات نظری در جامعه شناسی خانواده می کوشد بروز نوعی تحول مفهومی یا به تعبیری، ظهور مفهوم صمیمیت را در این حوزه برجسته کند و وضعیت کنونی دانش خانواده را در چالش با تحولات معاصر با رویکرد تحلیل انتقادی تشریح و تبیین کند.
شیوه بازنمایی زنان در تبلیغات تلویزیونی ایران و امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۸ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
83 - 99
حوزههای تخصصی:
رسانه ها نه تنها بازتاب دهنده واقعیت ها بلکه شکل دهنده آن اند و بر درک و شناخت ما از جهان پیرامون اثر می گذارند. به رغم آنکه زنان در دهه های اخیر در کنار نقش های سنتی خود به فعالیت در عرصه های اجتماعی، که در گذشته مختص مردان تلقی می شد، روی آورده و جایگاه خود را در بسیاری از آن ها تثبیت کرده اند، به نظر می رسد رسانه ها همچنان تصویری کلیشه ای از آنان ارائه داده و بیشتر بر نقش های سنتی و ویژگی های برساخته آنان تأکید دارند. در این مطالعه، به دنبال شناخت نحوه بازنمایی زنان در تبلیغات تلویزیونی ایران و مقایسه آن با نحوه بازنمایی زنان در تبلیغات تلویزیونی امریکا هستیم. ابتدا با مرور برخی تحقیقات انجام شده در مورد امریکا وضعیت زنان در این تبلیغات تشریح شده است. سپس مقوله های قابل مقایسه از این تحقیقات استخراج و در مطالعه مورد ایران به کار گرفته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که تبلیغات بازرگانی این دو کشور در زمینه بازنمایی زنان تفاوت اندکی با یکدیگر دارند و اغلب شبیه به هم عمل می کنند و هر دو نقش ها و ویژگی هایی کلیشه ای را به زنان نسبت می دهند.
بررسی تحلیلی- نقدی درون مایه های شعر زنانه در عصر مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
77 - 97
حوزههای تخصصی:
در عصر مشروطه، شعر فارسی، درکنار حفظ درون مایه های قدیمی خود، با مضامینی جدید آشنا شد که در دوره های قبل آن ها را تجربه نکرده بود. به همین دلیل، این دوره را عصر تغییر و تحول های بنیادین در درون مایه ها و مضامین قدیمی شعر فارسی می نامند. آشنایی با ادبیات غرب، تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، انقلاب فرانسه، جریان موسوم به روشن فکری، استبداد داخلی و استعمار خارجی از مسائلی است که در این زمینه نقش بسزایی داشت. البته این تغییر و تحول فقط مخصوص مضامین شعری نبوده و همه جنبه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ایران را در بر می گرفت. این امر زندگی زن ایرانی را نیز، به عنوان نیمی از پیکره جامعه، دستخوش تغییر و تحول بنیادین کرد. آشنایی زنان با نقش و جایگاه واقعی خود در جامعه و در پی آن مشارکت آن ها در فعالیت های اجتماعی، دفاع از وطن به معنای امروزی آن و تغییر نگرش زنان ایرانی به خانواده از جمله این تغییر و تحول ها در عصر مشروطه به شمار می رود. پژوهش حاضر در صدد است با بررسی آثار ادبی و دیوان زنان شاعر در عصر مشروطه و به صورت توصیفی تحلیلی، به بررسی نقدی مسائل یاد شده و بازتاب آن ها در شعر شاعران زن مشروطه بپردازد. فعالیت های چشمگیر زنان ایرانی در عرصه های سیاسی و اجتماعی، آگاهی زنان از نقش سازنده خود در خانواده و تغییر نگرش زنان به مردان ایرانی از مسائلی است که در این زمینه اهمیت فراوان دارد و بازتاب آن در شعر شاعران زن عصر مشروطه نقد و بررسی شد.
در جست و جوی ردپای زنان مادی در منابع تاریخی و بقایای باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۶ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴
489 - 503
حوزههای تخصصی:
دانسته های ما درباره بخش های مختلف جامعه ماد، به دلیل کمبود منابع نوشتاری هم زمان و شواهد باستان شناسی روشن، بسیار ناقص و پراکنده است و به همین دلیل اظهار نظر دقیق درباره مواردی چون وضعیت زنان این دوره، دشوار و گاهی مخاطره آمیز است. نتایج این پژوهش که با تکیه بر همان منابع تاریخی کم شمار و مدارک باستان شناسی کمرنگ و مرتبط با دوره ماد به دست آمده، تاحدودی نشان می دهد که جامعه ماد نیز، همچون دیگر جوامع و مردمان روزگار خود، جامعه ای مردسالار بوده که در آن پدر در رأس خانواده قرار داشته و سایر اعضا، از جمله بانوی خانه، تابع وی بوده است. در جامعه سنتی ماد، مشاغل مردانه و زنانه مشخص و تعریف شده بود و هر دو جنس وظایف خاص خود را داشت که بر توانایی ها و قابلیت های فیزیکی و ذهنی آن ها استوار بود. علاوه بر آن، به نظر می رسد زنان نقش مهمی در تصمیم گیری های درون خانواده، استحکام بنیان های آن، حفظ و تداوم سنت ها و پویایی اقتصاد خانواده و جامعه ماد داشته اند.
تحلیل نقش اجتماعی زنان در جوامع سلوکی و اشکانی بر اساس مطالعه مهرها و اثر مهرها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
377 - 389
حوزههای تخصصی:
مطالعه نقوش موجود بر مهرها و اثرمهرها می تواند زوایای تاریکی از تاریخ اجتماعی دوران سلوکی و اشکانی را پدیدار کند. از سوی دیگر، تحلیل موقعیت های فردی و اجتماعی اشخاص یا گروه های اجتماعی به منظور درک روابط پیچیده آنان با افراد یا سایر گروه ها یا به منظور درک روابط بر هم کنشی میان آنان جایگاه ویژه ای را در مطالعات تاریخی به خود اختصاص داده است که از آن میان تحلیل موقعیت های زنان نیز توجه خاصی را به خود جلب کرده است. در مقاله پیش رو، تعداد 53 مهر و اثرمهر با نقوش مختلف زنان از نقاط گوناگون سرزمین های سلوکی و اشکانی تبیین و تحلیل شده اند. تصاویر زنان روی آثار مذکور از نظر سبک و نقش مایه شیوه های متفاوت و ترکیبی دارند و شامل تصاویر الهه های یونانی، زنان در حال انجام دادن کارهای گوناگون و فعالیت های اجتماعی و روزمره بوده که از آن میان نقوش الهه های یونانی بیشتر موضوعات مهرها و اثرمهر های این دوره را به خود اختصاص داده اند. نمونه های مطالعه شده از مراکزی چون اروک، تل کدش، سلوکیه کران دجله، نسا، شوش، و صالح داوود خوزستان به دست آمده اند. نوشتار حاضر ضمن تحلیل نقوش ذکر شده، به نحوه نقش آفرینی زنان در ساختارهای اداری، سیاسی، و اجتماعی سلوکیان و اشکانیان می پردازد. از مشهورترین نقش مایه های مهرها و اثرمهرها نیز باید به الهه های آفرودیت، تیکه، آتنا، و نیکه اشاره کرد. همچنین، باید اظهار داشت که استفاده از نقوش زنان در دوره سلوکی بیشتر رایج بوده و بر مهرهای دوره اشکانی، به غیر از سه مورد، به ندرت از تصویر زنان استفاده شده است.